فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۴۱ تا ۳٬۰۶۰ مورد از کل ۹٬۸۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهر مدرن بدون نقش تولیدی آن و شهر پست مدرن بدون در نظر گرفتن نقش مصرفی آن در تصو ر نمی گنجد. در شهر پست مدرن نه تنها کالاها و خدمات بلکه فضاهای عمومی و نیمه عمومی نیز مصرف می شو ند. امروزه نقش مصرفی در کلیه ابعاد شهر چنان رسوخ کرده است که به جزء لاینفکی از زندگی شهری پست مدرن تبدیل شده است. نگاهی گذرا به شهر ایرانی معاصر نیز حاکی از حرکت آن در راستای پیوستن به اقتصاد و جامعه مصرفی جهانی و نظام سرمایه داری حاکم بر آن است. اما کاربست نظریه های مصرف در جامعه ایرانی، با توجه به بستر فرهنگی ویژه ایرانی-اسلامی باید با احتیاط انجام شود؛ زیرا ارزش های فرهنگی، نقش مهمی در الگوهای مصرف دارند. بر این اساس، بررسی ویژگی های مصرف فرهنگی شهر و تبیین مؤلفه ها و ابعاد شهر مصرفی غربی و ایرانی در دنیای پست مدرن، ضرورت پیدا می کند. در این پژوهش، به منظور تبیین شهر مصرفی در فرهنگ غربی و مقایسه آن با فرهنگ اسلامی از رویکرد واقع گرایانه استفاده شده و به کمک روش مطالعه تطبیقی و با استفاده از نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و مدل تولید فضای لوفور، مؤلفه ها و ابعاد مصرف فرهنگی شهرهای فوق مورد تحلیل قرارگرفته است. نتایج پژوهش حاکی از این است که زندگی مصرف محور غربی، مبتنی بر منفعت فردی است، درحالی که فرهنگ و کلیه تعالیم اسلامی به منفعت جمعی نسبت به منافع فردی، برتری می دهند. بنابراین ازآنجایی که فرهنگ و شهر یکدیگر را تولید و حمایت می کنند، شهر اسلامی نیازمند فضای شهری مخصوص خود، جهت تعالی جامعه خواهد بود.
بررسی نقش تعاملی دانشگاه و شهرداری در ایجاد و توسعه شهر یادگیرنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال پنجم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱۲
157 - 188
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف طراحی الگویی برای ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در کلان شهر اهواز انجام شده است. پژوهش از نوع مطالعات کیفی به روش داده بنیاد است. جامعه آماری شامل استادان دانشگاه شهید چمران اهواز و کارشناسان و مدیران شهرداری کلان شهر اهواز بوده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی تا جایی ادامه یافت که پژوهشگر با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از اعضای نمونه به اشباع نظری رسید. با تحلیل محتوای مصاحبه های انجام گرفته، تعداد 834 کدباز استخراج و از تلفیق آن ها تعداد 38 مقوله احصاء گردید و طی سه مرحله کدگذاری، الگوی ایجاد شهر یادگیرنده با محوریت دانشگاه در شش مقوله اصلی ارائه شده است. الگوی طراحی شده می تواند به عنوان یک الگوی راهبردی یا عملیاتی در شهرداری کلان شهر اهواز مورداستفاده قرار گیرد. یافته ها نشان می دهد، پیامدهای ایجاد شهر یادگیرنده درنتیجه تعامل دانشگاه و شهرداری، رشد و بلوغ اجتماعی و یادگیری شهروندان، توسعه فعالیت های فرهنگی در شهر، توسعه انجمن ها و شبکه های علمی- فرهنگی، تصمیم گیری های علمی و مطلوب تر در سطح شهر، افزایش تعاملات دانشگاه و شهرداری، افزایش مسئولیت اجتماعی شهروندان، شهرداری، دانشگاه و سایر دستگاه های اجرایی برای توسعه یادگیری، تعالی فضا و منظر شهری و توسعه فضای یادگیری، ایجاد ضمانت ارائه پیوست آموزش شهروندی برای همه پروژه های شهر یادگیرنده، افزایش تعاملات شهرداری در سطح ملی و بین المللی است.
سهم مفهوم «مقیاس انسانی» در موفقیت طرح های شهری (موردپژوهش: طرح های مرمتی شهری تهران در دهه 1380)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد در پی بازتعریف مقیاس انسانی، ابعاد پنهان آن را در موفقیت طرح های شهری بکاود. هدف، تقویت طرح های شهری در بافت های تاریخی با تعریف معیارهای مؤثر موفقیت است. ازهمین رو، طرح های مرمتی شهری اجراشده دهه 1380 شمسی منطقه 12 تهران به عنوان مورد مطالعه در نظرگرفته شده است. روش کیفی-کمی با به کارگیری «کدگذاری مفاهیم» در مرحله بازتعریف، «تکنیک دلفی» در مرحله انتخاب طرح ها، رتبه بندی از طریق «تحلیل سلسله مراتبی» سپس تأیید با «مشاهدات» است. پس از تفسیر کیفی مفهوم مقیاس انسانی، میزان رعایت آن در طرح های منتخب با سایر معیارها و موفقیت کلی هر طرح سنجیده شده است. نتایج حاکی است که گرچه مقیاس انسانی از مهم ترین معیارهای موفقیت است ولی بیشتر، فهم کالبدی از آن شده درحالی که ابعاد فراکالبدی همچون مشارکت، پیاده پذیری و هویت در این مفهوم مستتر است. مقیاس انسانی تأثیر متناسب و همسویی با کل معیارهای سنجش موفقیت یک طرح دارد؛ یعنی می توان از آن به عنوان حد مشترک و تام در فضاهای موفق شهر نام برد. سهم رعایت مقیاس انسانی در هر طرح، نمایانگر نسبتی قابل قبول از کل معیارهای موفقیت طرح است. با شرایط نسبی یکسان در بافت های ارزشمند تاریخی از میان معیارهای درونی مقیاس انسانی، نقش مشارکت مردمی یعنی مؤلفه فراکالبدی در موفقیت بالاترین است.
نقش ضوابط در تحولات مسکن تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیر تاریخی مسکن نشان دهنده تغییرات گستره ای در این حوزه است که این سوال را به ذهن می آورد که چه عواملی مسکن را دگرگون کرده اند. گرچه مطالعات بسیاری برای پاسخ به این پرسش انجام گرفته، اما جای پرداختن به نقش ضوابط در این تحولات خالی است. این پژوهش با هدف ریشه یابی چگونگی تغییر مفاهیم مسکن به بررسی تحوّلات روی داده در سیر تاریخی و عوامل محرک آن پرداخته و بر این است تا علت تغییر سازمان فضایی خانه های سنتی و تبدیل آن به سازمان فضایی مسکن امروز تهران را شناسایی کرده، نقش ضوابط در این تحولات را روشن سازد. بنابراین با بهره گیری از روش تحلیل محتوا به مرور سیر تحوّلات مسکن تهران در دو مقیاس شهری و معماری و حوزه های توده-فضا و همچنین سازمان فضایی پرداخت و با روش استدلال منطقی علل تحول را واکاوی نمود. در یافته های این پژوهش مسکن الگو-محور و ضابطه-محور به عنوان نماینده تفاوت در مواجهه با مسکن معرفی شدند و نشان داده شد که وضع ضوابط نقش کلیدی در تغییرات مسکن داشته است. نتایج نشان می دهد از آنجا که ضوابط مبنای شکل گیری مبتنی بر فرهنگ ندارند، تسلط آنها بر تحول سازمان فضایی، جهت دهنده شیوه زندگی و فعالیت ها است و از طرف دیگر مبانی نظری معماری را تحت تأثیر قرار می دهد.
طراحی شهری با رویکرد مشارکت همکاری جویانه، از ایده تا طرح؛ موردپژوهی: میدان هروی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۸۲
5 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: طراحی شهرها بدون مشارکت و دخالت مردم، شهری منفعل، غیرانسانی و کسالت بار عرضه خواهد کرد که شهروندان آن نسبت به آینده شهر بی تفاوت خواهند بود. بنابراین با توجه به پیچیدگی شهرهای معاصر و ناکارآمدی روش های سنتی، ارائه روش ها و ابزارهای مناسب برای ارتباط، تعاون و همکاری هرچه بهتر میان کارشناسان و ساکنان یک فضای شهری ضروری به نظر می رسد. مفهوم مشارکت شهروندی ارتباط مستقیم با مفهوم دموکراسی دارد و اهمیت آن زمانی محرز می شود که شهروند فعال در شهر تجلی می یابد و توسعه شهر با همکاری و مشارکت مردم صورت می پذیرد. در این حالت شهروند نوعی کنشگر به حساب می آید که برای تعیین سرنوشت خود و برای رسیدن به وضعیت مطلوب، فعالانه در شهر تلاش می کند و آینده شهر برایش مهم تلقی می شود. این امر می تواند هدف غایی شهر مشارکت مدار محسوب شود و نکته حائز اهمیت این است که این مفهوم بایستی به صورت اجرایی در فرایند طراحی شهری گنجانده شده و در طرح های و برنامه های شهری به کار گرفته شود. روش تحقیق: پژوهش حاضر دارای ماهیت نظری-کاربردی است. برای پاسخگویی به دغدغه پژوهش، روش «تحلیلی-تطبیقی» به منظور تحلیل نظریات مردم و کارشناسان و تطبیق با اصول و فرایند شهرسازی به کارگرفته شده است. هم چنین با استناد به رویکردهای نوین در سراسر جهان از روش های برداشت رفتار مستقیم، غیرمستقیم، تعامل گروهی و طوفان ذهنی در جهت بهره گیری از مشارکت مردمی استفاده شده است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشانگر این واقعیت است که به طورکلی آرا و نظریات کارشناسان و مردمی که از یک فضای شهری استفاده می کنند می تواند متفاوت، هماهنگ و گاهی متناقض باشد. بنابراین آنچه در این میان مهم است حق بیان خویشتن توسط تمامی کاربران و کنش گران یک فضای شهری است و کارشناس همچون یک کاتالیزور می تواند این فرایند را تسریع و تسهیل نماید. این پژوهش با ارائه یک مدل و در قالب مطالعه محدوده میدان هروی فرایندی از طراحی فضای شهری با مشارکت مردم و متخصصین و با توجه به روش های طراحی مشارکتی ارائه می دهد. این فرایند شامل سه مرحله اصلی 1) آگاهی بخشی عمومی 2) کارگاه های طراحی و 3) بازخورد مردم بوده و در انتها با توجه به خواسته ها و با کمک کنشگران مختلف موجود در منطقه به طراحی سایت مذکور منجر می شود.
شهرشناسی و برنامه ریزی برای شهر با فلسفه ژیل دلوز
حوزههای تخصصی:
فلسفه ژیل دلوز، فلسفه ای فضامند و معطوف به شیوه های چینش عناصر انسانی و غیر- انسانی در قالب اژانسمان های ناهمگن و چندگانه است. دغدغه اصلیِ این فلسفه، شدن های متعلق به جغرافیاست؛ شدن هایی که بیش از یک سرهم بندی(اسمبلج) ساده هستند و از توان به هستی درآوردنِ فعال عاملیت خاص خودشان برخوردارند که بدان «اژانسمان» گفته می شود. آنچه یک اسمبلج را به یک اژانسمان تبدیل می کند، روابطی است که میان عناصر وجود دارد. از این رو، آنچه در این فلسفه اهمیت دارد روابط میان عناصر و نه سرشت خودِ عناصر است. این مقاله، تلاش می کند توضیح دهد چگونه چنین فلسفه ای می تواند به عنوان چارچوبی تحلیلی و انتقادی به ما در درک شیوه هایی که واقعیت های موجود در شهریت و برنامه ریزی شهری به هستی درآمده و در طی زمان دچار تحول می شوند کمک کند. در این میان، توجه شهرشناسان روی شدن های برساختی و فرایندهایی که از طریق آنها واقعیت های شهری به هستی درمی آیند، و دغدغه برنامه ریزان شهری برای کمک به تولید فضاهای چندگانه، توانمندساز، باز، خلاق، دموکراتیک و فراگیرنده، مهم ترین درس هایی بوده که از فلسفه دلوز آموخته شده است.
جایگاه طبیعت در پایداری شهر، مبتنی بر رویکرد برنامه ریزی و طراحی شهرهای بیوفیلیک، با نگاهی به شهر طرقبه
حوزههای تخصصی:
طبیعت علاوه بر بستر سکونت، می تواند به معنا دادن محیط کمک نماید و هویت و کیفیت شهری را ارتقاء بخشد. ماشینی شدن، آسیب هایی بر پیکره طبیعت ایجاد کرد و بر رشد و توسعه اقتصادی شهرها سایه افکند و منجر به ناپایداری شهرها شد. در این مقاله صحبت از شهری است که ابتدا طبیعت در طراحی و برنامه ریزی آن نقش داشته است. ارتباط روزانه انسان با طبیعت و حفظ ارزش های زیست محیطی و اکولوژیکی در این شهر و شناخت تأثیر دوسویه انسان و محیط حائز اهمیت است. شهر طرقبه با دگرگونی کاربری زمین های کشاورزی و باغی به خدمات گردشگری مواجه است که به دلیل عدم برنامه ریزی مناسب و ضعف های زیرساختی در معرض تخریب است. درنتیجه شکل بستر طبیعی طرقبه به دلیل توسعه کالبدی برای گردشگری در معرض تغییر شکل قرار دارد. هرگونه پیشرفت در برنامه ریزی و طراحی بیوفیلیک می تواند به سبک زندگی سبز منجر شود. این نگاه، می تواند رفتارهای محیطی شهروندان را تغییر دهد. اصلاح رفتارهای محیطی در طراحی و برنامه ریزی به سمت شهر بیوفیلیک به معنای حرکت است، حرکتی به سمت پایداری محیط زیست و پایداری شهر طرقبه. روش مورداستفاده در این پژوهش، کاربردی و شیوه مطالعه برچسب روش و ماهیت تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد و نرم افزار GIS در گردآوری اطلاعات آن برمبنای مطالعه کتابخانه ای و تحلیل محتوایی SWOT به صورت کیفی به کمک آمده است. در این مقاله با بررسی پارامترهای ماندگار در توسعه شهر بیوفیلیک، پیشنهاد راهکارهایی در برنامه ریزی شهر طرقبه جهت حفاظت از محیط طبیعی با نگاهی فراگیر به برنامه های توسعه عمران شهری ارائه می گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهر طرقبه با اختصاص بیش از نیمی از مساحت به عناصر طبیعی، پتانسیل تبدیل شدن به یک شهر بیوفیلیک داراست و نقش مهمی را در توسعه پایدار منطقه ای دارد. هرگونه بهبود در حفظ عناصر بیوفیلی و زیرساخت های موجود و نیز بهره گیری از دانش اکولوژیکی و بیوفیلیک در برنامه ریزی، می تواند به افزایش فعالیت های زیست محیطی. تغییر نگرش برنامه ریزی در جهت زندگی سبز منجر شوند. تصمیم گیری ها و سیاست هایی به صورت توسعه تدریجی و گام به گام انجام پذیرد تا برنامه ریزان بتوانند در هر مرحله، نقاط قوت و ضعف را مورد ارزیابی قرار دهند و نیز با بررسی و شناخت توان محیط طبیعی و ظرفیت پذیری شهر طرقبه، کنار استعدادهای محلی، محدودیت های توسعه را با توجه به عوامل اکولوژیک بررسی نمایند. دیدگاه حفاظت از منابع طبیعی و اکولوژیکی به عنوان پشتیبان فعالیت ها و نیز پشتیبان محیط زیست طبیعی، به سمت توسعه پایدار شهری حرکت می کند.
مطالعه شمایل شناسانه نبرد «رستم و دیو سپید» در کاشی نگاره سردر ارگ کریم خان شیراز به روش «اروین پانوفسکی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم مرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۶
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: کاشی نگاره «رستم و دیو سپید» بر درگاه ارگ کریم خانی از افزوده های قاجاریان است که علاوه بر ویژگی های هنری از اهمیت اجتماعی و دیوانی ویژه ای نیز برخوردار است، گرچه کمتر به آن پرداخته شده است؛ لذا تفسیر تازه ای از آن می تواند درکی عمیق تر از تحولات مجموعه زندیه در روزگار قاجار عرضه کند. این پژوهش مبتنی بر این فرضیه است که کاشی نگاره مورد نظر فارغ از نقش هنری آن -در ادامه سنت تصویرگری نبرد رستم و دیو سپید- دارای کارکردهای غیر هنری (سیاسی و دیوانی) نیز بوده است. هدف پژوهش: پژوهش حاضر در پی آن است که جنبه های محتوایی و مفهومی این اثر مغفول مانده را در بستر تاریخی و اجتماعیِ شکل گیری آن بازشناسی و کارکردهای دیوانی و حکومتی آن را بر سیمای ارگ کریم خان شناسایی کند. روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از مراحل سه گانه روش شمایل نگاری اروین پانوفسکی در مطالعات تاریخ هنر می کوشد با «توصیف»، «تحلیل» و «تفسیر» اسناد و مدارک موجود به خوانشی تازه از این کاشی نگاره دست یابد. داده های اولیه شامل منابع تصویری (آرشیوی) و اسناد نوشتاری هستند که در پیوند با هم پیش می روند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهند که الف) مضمون ابتدایی این اثر با نمونه های دیگر تشابه دارد، با این حال در صحنه پردازی هایی همچون ترسیم «حیوانات» و «عناصر معماری فرنگی» در حاشیه های مجلس متفاوت است؛ ب) مضمون قراردادیِ این اثر نبرد رستم را با دیو سپید در خوان هفتم «شاهنامه» (صحنه سیزدهم روایت) نشان می دهد که دگرگونی هایی نیز در پاره ای از جزئیات در طول زمان داشته است؛ ج) معنای ذاتی این طرح، با توجه به سه حوزه «پیش زمینه های هنری»، «شرایط حکومتی و دیوانی شیراز» و «مفاهیم نمادین اجتماعی و سیاسی»، نشان می دهد که استفاده از این نقش در درگاه ارگ، در دو سطح «عوام» و «خواص»، می تواند به عنوان رسانه ای تصویری برای بیان شوکت و قدرت سیاسی حسینعلی میرزا فرمانفرما، والی فارس، و همچنین به عنوان نمادی از مرکزیت، فردیت و استقلال طلبی او در برابر حکومت مرکزی، و بخشی از دیگر اقدامات مشابهِ والی برای اعلام جانشینی پس از فتحعلی شاه قاجار، تعبیر و تفسیر شود.
مقایسه ساختار هندسی پلان های کلیسا با مساجد براساس اندیشه های دینی (نمونه موردی: کلیسای سرکیس مقدس تهران)
حوزههای تخصصی:
هندسه عامل بسیار مهمی در سازماندهی ساختار کالبدی بناهای عبادتگاهی با توجه به نحوه تفکر هر مکتب می باشد که به چگونگی حضور و رفتار انسان در فضای عبادی جهت می دهد. این مقاله در صدد یافتن ریشه های مذهبی موثر در هندسه ساختار کالبد عبادتگاههای اسلام و مسیحیت می باشد. در ابتدا یکی از مباحث مهم هندسه یعنی هندسه اشکال با پیگیری ریشه های دینی آنها در دو مکتب و چگونگی بروز آنها در معماری مسجد و کلیسا به صورت جداگانه بررسی شده است و در نهایت تلاش شده است تا مباحث اصلی مطرح شده در دو مکتب با هم قیاس شوند. به عنوان نمونه موردی مورد بررسی نیز کلیسای سرکیس مقدس تهران از نظر چگونگی تجلی مبانی مذهبی در شکل گیری ساختار هندسی پلان، مورد واکاوی قرار گرفته است. برای انجام این پژوهش از رویکرد تطبیقی با روش توصیفی تحلیلی و استدلال منطقی برای بررسی شباهت ها و تمایزات هندسه در ساختار مسجد و کلیسا استفاده شده است و سپس تلاش شده است تا ریشه های مذهبی مسیحی مربوط به ساختار هندسه بنا در کلیسای سرکیس مقدس تهران مورد واکاوی قرار گیرد. براین اساس مشخص گردید که, اصل کلی در مکتب اسلام, اصل توحید است که این وحدت با کثرت موجودات رابطه علت و معلولی داشته و ظهور هندسی آن در تمامی اجزای بنا مشاهده میگردد. این مفهوم اساسی در عین حال با شکل مربع پلان مسجد که به دایره ای در سقف منتهی میشود, اهمیت حضور انسان در فضای غیرمرکزگرا و غیرمحورگرایی که به دلیل اهمیت توامان موعظه و عبادت فردی در اسلام در بسیاری موارد از فرم مربع خارج شده و به سمت مستطیلی بدون کشش و محور توسعه یافته است. اما در باور مسیحیان توحید مبتنی بر تثلیث می باشد که مسیح(ع) و در نبود او قدیسان در فضای کلیسا نقش میانجی میان عالم کثرات موجودات و وحدت خداوند را ایفا میکنند. فرمهای جهت دار, تقاطع اشکال, محاط شدن پلان در دایره و تناسبات استفاده شده در معماری کلیساها نیز همه در جهت تحقق این اصل کلی شکل گرفته اند.
بررسی میزان پیشگیری از جرم با استفاده از طراحی محیط(C.P.T.E.D)
حوزههای تخصصی:
در ﺟﻬﺎن اﻣﺮوزی ﭘیﺸﮕیﺮی از ﺟﺮم، کﻪ ﺑﺎ ﻫﺪف کﺎﻫﺶ ﻓﺮﺻﺖ ﻫﺎ و اﻧﮕیﺰه ﻫﺎی ﻣﺠﺮﻣﺎﻧﻪ اﻧﺠﺎم ﻣیﭘﺬیﺮد، اﻫﻤیﺖ ﺑﺴیﺎری یﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ .در ایﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘیﺸﮕیﺮی از وﻗﻮع ﺟﺮم از ﻃﺮیﻖ ﻃﺮاﺣی ﻣﺤیﻄی، ﺑﻪﻋﻨﻮان ﺑﺨﺸی از راﻫکﺎر ﺟﺎﻣﻌﻪ در ﺟﻬﺖ اﺟﺘﻨﺎب ﺟﺮم، ﺑﺮرﺳی ﻣیﺷﻮد. ﭘیﺸﮕیﺮی از ﺟﺮم از ﻃﺮیﻖ ﻃﺮاﺣی ﻣﺤیﻄی، ﺑﺮ راﻫکﺎرﻫﺎی ﺣﻞ ﻣﺸکﻞ ﺟﺮم و ﺗﺮس از وﻗﻮع ﺟﺮم ﺗﺄکیﺪ دارد. ﭼﺮا کﻪ ﭘیﺸﮕیﺮی از ﺟﺮم از ﻃﺮیﻖ ﻃﺮاﺣی ﻣﺤیﻄی (CPTED) ﺑﺮ ﺗﺠﺰیﻪ وﺗﺤﻠیﻞ ﻣﻨﻄﻘی و ﻧﻈﺎم ﻣﻨﺪ وﻗﻮع ﺟﺮم در یک ﻣﻮﻗﻌیﺖ و ﻣکﺎن ﺧﺎص ﺗﺄکیﺪ دارد و از ﻃﺮیﻖ اراﺋﻪ راﻫکﺎرﻫﺎیی کﻪ ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎ وﻗﻮع ﺟﺮاﺋﻢ اﺳﺖ، ﺑﻪ ﭘیﺸﮕیﺮی از ﺟﺮم ﻣی ﭘﺮدازد.هدف از این مقاله بررسی پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیط(C.P.T.E.D) است، پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است و نتایج بدست آمده حاکی از این است که عوامل ساختار اجتماعی و معماری در شهر تاثیر بسزایی در کاهش و افزایش جرم در جامعه را ایفا می نماید. هدف از این مقاله بررسی پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیط(C.P.T.E.D) است، پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است و نتایج بدست آمده حاکی از این است که عوامل ساختار اجتماعی و معماری در شهر تاثیر بسزایی در کاهش و افزایش جرم در جامعه را ایفا می نماید.
بازشناسی شاخص های برنامه ریزی و طراحی خیابان دوستدار کودک از دیدگاه کودکان (مطالعه موردی خیابان مصباح کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره اول تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
18-32
حوزههای تخصصی:
خیابان به عنوان مهم ترین فضای شهری نقش تأثیرگذاری در شکل گیری تصویر ذهنی کودکان از شهر و محل زندگی خود دارد. در این تحقیق، از روش مطالعه اسنادی و تحلیل محتوا استفاده شده است به این ترتیب که بررسی منابع موجود در ایران و جهان، نظریات اندیشمندان مطرح در این زمینه و نیز بیانیه ها و بخشنامه های منتشرشده از سوی سازمان های مرتبط جهانی (یونسکو و یونیسف) از روش مطالعه اسنادی بهره گرفته شده است. همچنین برای بازشناسی شاخص های فوق از دیدگاه کودکان از روش تحلیل محتوا استفاده شد. برای شناسایی نیازها و تمایلات کودکان، از دانش آموزان ۱۲ تا ۱۳ ساله مدرسه دخترانه هاجر واقع در خیابان مصباح کرج خواسته شد ویژگی های خیابان مورد نظر خود را در قالب انشاء بیان نمایند. در تعیین تعداد دانش آموزان از روش نمونه گیری نظری استفاده شد. برای بررسی داده های متنی جمع آوری شده ابتدا مفاهیم مندرج در داده های متنی استخراج، کد گذاری و بر اساس مطالب ارائه شده دسته بندی ها انجام شد و پس از دسته بندی مجدد با بررسی داده های متنی فراوانی کدها در هر یک از دسته ها بیان گردید . در بازشناسی شاخص های مورد نظر کودکان از طریق تحلیل محتوای داده های متنی بیش ترین فراوانی در زمینه ابعاد و شاخص های مد نظر کودکان مربوط به بعد عینی و بصری و همچنین در میان سه شاخص مطرح در این حوزه شاخص های مربوط غنای حسی از بیش ترین اهمیت برخوردار بوده اند به این ترتیب که 28 درصد داده ها مربوط به بعد عینی و بصری بوده است. و شاخص های غنای حسی 55 درصد فراوانی از میان شاخص های بعد بصری و عینی را به خود اختصاص داده اند.
بازشناسی معیارهای هویت و زیبایی شناسی به عنوان ﻣﺆلفه های ﻣﺆثر بر طراحی نماها و جداره های شهر تهران ( محدوده مورد مطالعه منطقه چهارده تهران)
حوزههای تخصصی:
نمای ساختمان ها سازنده ی بدنه ی شهر و بیانگر هویت آن شهر محسوب می شوند . امروزه شهرنشینی ، افزایش جمعیت شهرها ، سبک جدید زندگی و نوگرایی و فرهنگ ناشی از آن و همچنین تحولات دوره های اخیر در مصالح ، التقاط سبک های معماری و سرعت در ساخت و ساز موجب گردید ضرورت توجه به نما و ساماندهی جداره های شهری و تاثیرات حاصل از آن مورد توجه قرار گیرد . در این راستا اهداف هویتی و زیبایی شناسی جهت تحقق منظر شهری مطلوب، ضروری به نظر می رسد . در این پژوهش ابتدا ابعاد هویتی و زیبایی شناسی را در مقیاس میانی منظر شهری و سپس مقیاس خرد نمای شهری مورد مطالعه و بررسی قرار می دهیم و بر این اساس به آسیب شناسی نماهای شهر تهران با تاکید بر ﻣﺆلفه های هویتی و زیبایی شناسی و ارائه پیشنهاداتی در این جهت و ارزیابی نماهای مطلوب و ارائه نکات مثبت محدوده مورد مطالعه که منطقه چهارده تهران می باشد پرداخته ایم . هدف از این تحقیق شناسایی و بررسی معیارهای هویتی و زیبایی شناسی نماهای شهر تهران و ارزیابی نماهای موجود بر اساس ﻣﺆلفه های ارائه شده و بررسی نماهای مطلوب محدوده مورد مطالعه می باشد . روش تحقیق از نوع تحلیلی – توصیفی بوده و اطلاعات آن ، با استفاده از روش های میدانی – کتابخانه ای جمع آوری شده است . و در نهایت نتیجه گیری ارائه شاخص های هویتی و زیبایی شناسی جهت طراحی نمای شهری مطلوب می باشد .
واکاوی نقش نهادهای مذهب پایه در توسعه اجتماع محله ای نمونه موردی: محله ششگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادهای مذهبی، گروهی از نهادهای اجتماعی هستند که هدفشان برآورده ساختن نیازهای دینی و مذهبی جامعه است. یکی از نهادهای مذهبی که در جوامع اسلامی حضوری فعال دارد، نهاد مسجد است. مسجد به عنوان اصلی ترین بنا در شهرهای اسلامی، دو هدف عمده دارد. هدف مذهبی: یعنی پرستش و عبادت خدا به صورت جمعی و هدف اجتماعی: یعنی ایجاد اتحاد در درون اجتماع و تقویت روابط اجتماعی. هدف از این پژوهش، شناسایی نقشی است که نهادهای مذهبی و به ویژه مساجد می توانند در توسعه اجتماعات محلی داشته باشند. روش شناسی پژوهش، رویکرد توصیفی–تحلیلی است. در قسمت چارچوب نظری و ادبیات موضوع از روش اسنادی استفاده شده است و یافته های پژوهش نیز با استفاده از روش میدانی و تهیه پرسش نامه بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ساکنان محله ششگلان در منطقه ده شهرداری تبریز است که برای به دست آوردن حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است. بر این اساس و با توجه به جامعه آماری، حجم نمونه شامل 150 نفر و واحد تحلیل در این پژوهش، فرد است. فرضیه پژوهش بر این استوار است که بین نهادهای مذهبی و توسعه اجتماعات محلی ارتباط معناداری وجود دارد. برای تعیین این ارتباط، از آزمون ضریب کندال و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که مقدار ضریب کندال در بین تمامی مؤلفه های توسعه اجتماع محلی و نهادهای مذهبی بیش از 60 درصد و مقدار ضریب همبستگی اسپیرمن نیز بیش از 65 درصد است که این امر بیانگر رابطه مثبت و معناداری میان مؤلفه¬های توسعه اجتماع محلی و نهادهای مذهبی است.
مطالعه مؤلفه های بنیادی نظریه نهادی جورج دیکی در آثار مفهومی هنرمندان (مطالعه موردی؛ آثار مارسل دوشان، باربارا کروگر و کیت آرنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هفدهم خرداد ۱۳۹۹ شماره ۸۴
19 - 28
حوزههای تخصصی:
چکیده بیان مسئله: شناخت و ادراک آثار هنری شکل گرفته در دوران معاصر، از جمله هنر مفهومی که به عنوان نخستین جنبش هنری پست مدرن می توان از آن یاد کرد، تنها در پرتو شناخت نظریه نهادی جورج دیکی امکان پذیر است. جورج دیکی، با طرح مؤلفه های بنیادی نظریه نهادی همچون شیء مصنوع، جهان هنر و اعطای شأن هنری، راه را برای ورود اشیای حاضر آماده و پیش ساخته به هنر گشود. البته هنرمندان مفهومی همچون مارسل دوشان، باربارا کروگر، کیت آرنت و دیگران آثار هنری فاقد کیفیت و صفات زیبایی شناسانه خلق می کنند، اما از آنجا که جهان هنر که به گفته جورج دیکی مجموعه ای از «هنرمندان، موزه داران، منتقدان هنر، مدرسان و ...» است به این آثار صلاحیت اعطای شأن هنری را می دهند، این آثار به اثر هنری تبدیل می شوند. هدف پژوهش: نگارندگان در این پژوهش در پی انطباق مؤلفه های بنیادین نظریه نهادی جورج دیکی با آثار برخی هنرمندان مفهومی هستند. از آنجا که بسیاری از آثاری که هنرمندان مفهومی خلق کرده اند با مؤلفه هایی چون جهان هنر و شیء مصنوع و ماهیت اثر هنری در نظریه نهادی مطابقت دارد، بنابراین می توان فلسفه خلق چنین آثاری را با نظریه نهادی جورج دیکی تحلیل کرد و تطبیق داد. روش پژوهش: این پژوهش به روش تحلیلی-تطبیقی انجام شده است. نتیجه گیری: در آرای جورج دیکی طرح خصوصیات شیء مصنوع و جهان هنر کاملاً قابل انطباق با آثار هنر مفهومی است. درواقع، چیزی در ذات هنر یا اثر هنری موجود نیست که آن را به اثر هنری تبدیل کند، بلکه مهم دادن اعطای شأن هنری به اثر است و آن توسط مؤلفه ای چون جهان هنر صورت می گیرد. از این نظر تمامی نظریه های هنری که براساس صفات و کیفیات زیبایی شناسی بنیان شده اند به چالش کشیده می شوند و مفهوم هنر خوب و هنر بد بی ارزش می شود.
ارزیابی تطبیقی مولفه های سرمایه اجتماعی در مساکن عمومی شهری مطالعه موردی مناطق مسکونی بریم و بوارده آبادان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۹
115 - 130
حوزههای تخصصی:
امروزه با عنایت به توسعه شهرنشینی و نیاز به اسکان نیروی کار، احداث شهرک های مسکونی پایدار اجتناب ناپذیر است. یکی از ابعاد پایداری، پایداری اجتماعی می باشد واز آنجایی که تحقق پایداری اجتماعی بدون توجه به مولفه های سرمایه اجتماعی مقدور نمی باشد لذا شناخت نمونه های موجود و مقایسه تطبیقی آن ها به منظور تبیین تحقق مولفه های سرمایه اجتماعی از اهمیت بسزایی برخوردار است. این مقاله بر آن است که مولفه های سرمایه اجتماعی در مناطق مسکونی بریم و بوارده آبادان را مورد ارزیابی تطبیقی قرار دهد. در صورت انجام این پژوهش ضمن مقایسه تطبیقی مولفه های سرمایه اجتماعی در این دو محله موفق، موانع دستیابی به پایداری اجتماعی از دریچه تحقق سرمایه اجتماعی مورد بررسی قرارمی گیرد تا از این رهگذر، توجه تصمیم گیران را به بازخورد احداث شهرک های مسکونی جدید جلب نماید. روش تحقیق این پژوهش توصیفی تحلیلی و نحوه جمع آوری داده ها کتابخانه ای و میدانی می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در منطقه بریم فقط متغیر احساس تعلق اجتماعی و در منطقه بوارده متغیرهای احساس تعلق اجتماعی و اعتماد نهادی در وضعیت مطلوبی قرار دارند و در سایر متغیرها نظیر مشارکت وضعیت دو منطقه نامطلوب است. همچنین در سه متغیر « اعتماد بین شخصی»، « اعتماد نهادی» و « احساس تعلق اجتماعی» محله بوارده وضعیت بهتری نسبت به منطقه بریم دارد. این نتایج مشخص می کند که منطقه بندی محلات و تفکیک ساکنان براساس رتبه سازمانی می تواند تاثیرات سویی در افزایش تعاملات و مشارکت اجتماعی داشته باشد.
ارزیابی عملکرد حرارتی بافت های شهری در اقلیم شهر تهران: آموزه هایی برای طراحی شهری حساس به شرایط خُرد اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آسایش حرارتی در فضاهای شهری به دلیل نقش چشمگیر آن در کیفیت این فضاها از اهمیت به سزایی برخوردار است. بنابراین، ضروری است طراحی فرم فضاهای شهری با در نظر گرفتن اصول آسایش حرارتی صورت گیرد. پژوهش حاضر به کمک شاخص های آسایش حرارتی، چارچوبی برای سنجش جامع اثرات فرم شهری بر عملکرد حرارتی (آسایش و استرس حرارتی) در فصول گرم سال ارائه. همچنین، فرایند تدوین الگوی فضایی-زمانی آسایش حرارتی به مثابه ابزاری برای سنجش سناریوهای طراحی بافت های مسکونی در راستای کاهش جزایر حرارتی معرفی می شود. در تحقیق حاضر، مؤلفه های فرم بافت شهری از قبیل نسبت فضای باز و نیز مؤلفه های مربوط به پروفایل معابر، از قبیل ارتفاع ساختمان ها، جهت و درجه محصوریت در نمونه های منتخب شهر تهران بررسی گردیده است. ارزیابی نقش این دو دسته مؤلفه در عملکرد آسایش حرارتی سبب می شود تا نقش توأمان مؤلفه های فرم ساختمان ها و معابر در بافت های شهری باهمدیگر دیده شود. بر این اساس، عملکرد هر یک از گونه بافت های شهری در تأمین آسایش حرارتی و نیز ایجاد استرس حرارتی تعیین و تحلیل می گردد. چنین تحلیل های فضایی-زمانی در محیط شهری، طراح را قادر به ارزیابی طرح خود کرده و راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود ارائه دهد تا کیفیت فضاهای شهری در اقلیم های گرم ارتقا یابد.
ارزیابی رابطه آموزش دانشگاهی و فعالیت حرفه ای در رشته های معماری و شهرسازی؛ نمونه تفصیلی: دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۲۵ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
43 - 54
حوزههای تخصصی:
وجود فاصله میان آموزش دانشگاهی و فعالیت حرفه ای در رشته های معماری و شهرسازی در ایران مسئله ای جدی و رو به رشد است. مطالعه دقیق این فاصله، علل و وجوه مختلف آن و همچنین ارزیابی صحیحی از انتظارات و رویکردهای طرفین، لازمه اصلاح وضع موجود و دستیابی به فضای عمومی سالم در این رشته ها است. ابتدا عمق آسیب موجود، وجوه و دلایل مختلف آن و اهمیت تلاش برای اصلاح آن از مصاحبه با صاحبنظران حرفه و برخی مسئولین ارگان های دولتی و دانشگاهی روشن می شود. سپس ارزیابی دقیقی از وضعیت دانش آموختگان، با ارائه پرسش نامه ای در دفاتر حرفه ای انجام می شود، که نتایج آن به صورت قیاسی با پرسش موازی از دانشگاه، در محدوده اساتید و دانشجویان، و نگاهی به فضاهای آموزشی و حرفه ای در کشورهای دیگر مورد بررسی تفسیری قرار می گیرد. در نتیجه این پرسش مشخص می شود که بیشترین مشارکت دانش آموختگان این رشته ها در فعالیت حرفه ای در تهیه مدارک است و از سطح تخصصی پایین تری نسبت به کشورهای دیگر برخوردار است، توانمندی دانش آموختگان از نظر دانشگاه نزدیک به متوسط و از نظر حرفه ، به خصوص در زمینه دانش فنی و اجرایی و دانش علمی و حقوقی، بسیار ضعیف است و همچنین مهمترین معیارهای دفاتر بر خلاف کشورهای دیگر بر موضوعات اخلاق و انگیزه متمرکز است.
واکاوی آبراهه ها و نظام زهکشی آب در تخت جمشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
”پارسه“ یا تخت جمشید مهمترین اثر هخامنشیان بین 510 تا 330 ق.م. است که همچون مجموعه ای حکومتی-اداری و آیینی بر روی صفه ای عظیم بنا شده است. نظام زهکشی ساختمان ها و روان آب های تخت جمشید از دامنه ی کوه رحمت تا دشت مرودشت به شکل شبکه ی پیچیده ای از آبراهه ها منحصر به فرد است و بدست اشمیت (1342)، تجویدی (1355)، عسکری (1383-85) و اسدی (1395) کاوش شده است. این پژوهش با هدف شناخت نظام کالبدی-کارکردی زهکشی در تخت جمشید، به تک نگاری شبکه ی آبراهه ها پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که مجراها دارای کارکردهای مختلف انتقال آب بام از ناودانی درجاساخت، روان آب سطح زمین، شاخه های اتصال فرعی، و آبراهه های سراسری اصلی به شکل روباز، سربسته با یا بدون هواکش هستند. ساختار آن ها با سنگ یکپارچه زبره تراش یا پاکتراش یا تخته سنگچین است. اختلاف ارتفاع کف ابتدا و انتهای بلندترین آبراه حدود 7- متر و شیب متوسط مجراها 2% الی 4% است اما شیب برخی به 30% هم می رسد تا جریان آب پیوسته در شبکه ی آبراهه ها با اختلاف ارتفاع مختلف باایجاد شکست در مسیر حفظ شود. مورفولوژی آبراهه ها به ویژه دو شاخه ی اصلی شرقی-غربی و شاخه ی شمالی-جنوبی، طرح ریزی یکپارچه ی کاخ های ادوار مختلف (مطابق نظر ارنست هرتسفلد) را نشان می دهد اما بر تغییرات موضعی (همانند نظر اریک اشمیت) تأکید دارد.
تاثیر فرم در معنای مکان آموزشی بر اساس نظریه وندر کلیس و کارستون (مطالعه موردی: مدارس شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدارس به عنوان فضای آموزشی از دیرباز نقش پر رنگی را در جامعه داشته اند و ویژگی هاى معمارى آنها، در کنار دیگر ویژگی هاى محیطی، عواملی بر ایجاد معنای مکان بوده که در این میان می توان از "فرم" به عنوان یکی از این عوامل نام برد. هدف این تحقیق تحلیل و بررسی نقش فرم در جهت دهی معنای مکان آموزشی و مقایسه آن در گذر زمان بر روی مدارس تبریز می باشد. این پژوهش از تحقیقات کاربردی و از منظر ماهیت، در مجموعه پژوهش های کیفی قرار گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و پیمایش های میدانی می باشد. ابتدا با کمک مبانی نظری – بر اساس نظریه وندرکلیس و کارستون- جایگاه فرم را به عنوان یکی از مولفه های تاثیرگذار در معنای مکان مشخص نموده و با تکنیک تحلیلی-مقایسه ای به بررسی نمونه های موردی می پردازد. نتایج حاکی از آن است که با گذشت زمان ؛ مدارس معاصر نسبت به مدارس سنتی و تاریخی بخاطر تغییر فرم معنای محیطی خود را از دست داده اند و بیشتر به صنعتی سازی براساس فرم های ثابت پیش مهندسی گرایش پیدا کرده اند؛ و نتایج نشان داد فرم در ایجاد معنای محیطی و مکانی نقش و تاثیر مهمی دارد.
شناسایی گونه های سقف های تیر چوبی تخت در خانه های تاریخی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال شناخت جزئیات ساخت سنتی در سقف های تیرپوش چوبی تخت و دسته بندی گونه شناسانه این سقف ها در خانه های تاریخی شیراز و تشخیص فضا هایی است که هریک از گونه ها در آن کاربرد دارد. دستیابی به این شناخت علاوه بر توسعه دانش فنی، مبنای قابل اتکایی نیز برای کمک به مرمت اصولی تر بنا های تاریخی ایجاد می کند. همچنین شناخت چوب و جزئیات اجرایی آن به عنوان یک مصالح طبیعی مناسب به لحاظ همخوانی با بقیه اجزا و مصالح در بنا های تاریخی، و همچنین پایداری زیست محیطی آن دارای اهمیت است. این پژوهش گونه شناسانه، پژوهشی کیفی از نوع مطالعه موردی است که برای اولین بار از طریق برداشت میدانی مستقیم و ترسیم جزئیات سقف بنا های نمونه موردی انجام یافته و اطلاعات حاصل از نمونه ها از دو جنبه جزئیات ساخت و همچنین فضا های کاربرد آن ها مقایسه و تحلیل شده است. در نهایت یافته های این پژوهش، پوشش تیر چوبی تخت در سقف های شیراز را به لحاظ جزئیات ساخت به دو گونه کلی عریان یا با پوشش زیرین تقسیم می کند. گونه اول یعنی سقف های عریان شامل دو گونه است: سقف های ساده که بیشتر در راهرو ها و گاه در اتاق ها استفاده می شوند و سقف هایی که در آن ها تیر باربر، نقش تزیینی را هم ایفا می کند. گونه سقف باربر دارای تزیینات، از فاخرترین انواع سقف است و در تالار آینه یا اتاق اصلی خانه کاربرد دارد. در سقف های گونه دوم، پوشش زیرین می تواند از گچ، مشبک چوبی، یا تخته کوبی چوبی باشد. گونه با پوشش گچ غالباً ساده بوده و در راهرو ها استفاده می شود و به ندرت تزیینات دارد. گونه چوبی مشبک یا تخته کوبی نیز چنانچه تزیینات داشته باشند، در تالار ها و اتاق های سه یا پنج دری استفاده شده اند و نوع ساده آن ها در اتاق های دیگر خانه و گاهی در راهرو ها کاربرد دارد.