جنسیت، مفهومی اجتماعی- فرهنگی است که در خلال زمان و مکان دستخوش تغییر است و در شک لدهی به آن، عوامل متعددی
چون عقاید و باورها، آموزه های دینی و آداب و رسوم دخالت داشته اند. پژوهش حاضر با روش تاریخی- تفسیری و با تکیه بر متون
تاریخی و سفرنام هها و تمرکز بر ساختار فرهنگ و مذهب در جامعة ایرانی، عرص ههای جنسیتی و علل اجتماعی فرهنگی شک لگیری
آن در جامعة شهریِ دورة قاجار را مورد بررسی قرار م یدهد. همچنین عرص ههای جنسیتی در سه جامعة شهری، روستایی و عشایریِ
آن دوره با یکدیگر مقایسه شده است و با این پی شفرض که میان «هویت جنسیتی » و «هویت فضایی » رابطة مثبت وجود دارد، در
پی پاسخگویی به یک پرسش اصلی است : ویژگ یهای فضایی و نحوة استفاده از عرص ههای خصوصی و عمومی در دورة قاجار چگونه
از هویت جنسیتی تأثیر پذیرفته است؟ در این راستا، ابتدا عرص ههای جنسیتی در عرص ههای خصوصی و عمومیِ دورة قاجار را یافته
و سپس به تبیین و تحلیل نظرات سفرنامه نویسان م یپردازد. یافت ههای تحقیق حاکی از آن است که عوامل فرهنگی چون باورهای
آیینی، نحوة پوشش، آموزش زنان و نفوذ عناصر فرهنگ غرب در اواخر دورة قاجار، عوامل اجتماعی شامل ساختار قدرت، طبقة اجتماعی
و هنجارهای اجتماعی، همچنین عوامل اقتصادی شامل شیوة معیشت و منطقة جغرافیایی، رابطة جنسیت و فضا را متغیر می سازند.
چگونگی تأثیرگذاری این عوامل مبحثی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.
بیان مسئله: امروزه چگونگی و کیفیت حصول معنای محیطی و متعاقباً تحقق مرتبه ای از مراتب حس مکان، بنا به اهمیت آن در معماری به ویژه با ظهور دانش روان شناسی محیطی مورد توجه خاص قرار گرفته است. با توجه به این مسئله و اعتقاد به روش مندی غالب در علوم رفتاری، به نظر می رسد که تلاش برای تبیین فرآیند طراحی محیطی از مجرای روش های رایج در سایر علوم و ارایه الگوهای فراگیر تشریح کننده آن، یکی از نیت های اصلی همنشین کردن این حوزه های دانش باشد. اهمیت این تطابق از منظر اثربخشی بیشتر محصولات معماری در دنیای معاصر، حائز توجه بوده و موضوع اساسی این پژوهش را در بر می گیرد. بنابراین سؤال اصلی این تحقیق عبارت از این است که عوامل اصلی مؤثر و مکانیسم اثر در فرآیند شکل گیری معنای محیطی و متعاقباً تحقق مراتب مختلف حس مکان چیست و چگونه می توان آن را در قالب یک الگوی مولّد ساختاری تشریح نمود؟ هدف: هدف اصلی پژوهش، واکاوی چگونگی حصول معنای محیطی و متعاقباً تحقق حس مکان با نگرشی سیستمی مبتنی بر شناخت ابعاد و مراتب وجودی انسان و به صورت یک الگوی روان شناختی است. روش: با توجه به ماهیت اکتشافی تحقیق، راهبردی کیفی از نوع پیمایشی با عنوان نظریه یابی زمینه ای ساخت گرا انتخاب شد که به منظور شناسایی متغیرهای اساسی مسئله و استنباط روابط بین آنها علاوه بر روش توصیفی - تحلیلی از مصاحبه های نیمه ساختار یافته با تعدادی از متخصصین حوزه های معماری و طراحی محیطی بهره گرفته و به ارایه و تبیین نظریه تحقیق منجر شده است. نتیجه گیری: در این تحقیق نقش متغیر ادراک محیطی از ابعاد مختلف مورد تمرکز قرار گرفت و نهایتاً به دلیل محوریت آن در تعریف انتظارات انسان از محیط و تعیین رفتار واکنشی وی، به عنوان کانون فرآیند در الگوی پیشنهادی معرفی شد. بر این اساس، الگوی ساختاری مولّدی مشتمل بر سه رکن اصلی اجزا، نظام ساختاری (سینتکس) و معنا ارایه شد که به ترتیب با عوامل و عناصر کالبدی، رفتار محیطی و احساس محیطی معادل سازی شده است. می توان اذعان داشت که الگوی پیشنهادی دارای قابلیت کاربرد برای ارزیابی هدف مند معناداری در محیط های موجود و همچنین بهره گیری در طراحی محیط های معنادار جدید است.