کاربرد فراگیر داروها و تکنولوژی بهداشت عمومی و بهبود در تولید مواد غذایی از عمده ترین عوامل کاهش مرگ و میر بوده است ولی دستاوردها در جمعیتهای مختلف بسیار متفاوت است. علاوه بر نابرابری میان ملتها، عدم تساوی بین طبقات اجتماعی در داخل کشورها نیز قابل توجه است. همراه با دستیابی جوامع به توسعه اقتصادی - اجتماعی، میزان مرگ و میر کاهش مییابد وعلل مرگ و میز نیز با تغییر اساسی روبرو می شود. در گذشته بیماریهای عفونی، انگلی و تنفسی عامل اصلی مرگ بودند، در صورتی که با مهار اکثر بیماریهای واگیر، طول عمر انسانها افزایش یافته است و در زمان حاضر علل مرگ و میر بیشتر بیماریهای قلبی، عروقی، سرطانها و سوانح و تصادفات است. میزان وعلل مرگ ومیر در گورههای مختلف سنی و جنسی با درجه توسعه یافتگی جوامع ارتباط دارد، و کاهش مرگ و میر منجر به افزایش امید زندگی یا عمر متوسط می گردد. دراین مقاله نشان داده میشود که میزان مرگ ومیر جمعیت تهران به سطح پائینی (6 در هزار) رسیده است. همچنین سهم بیماریهای قلبی، عروقی، سرطانها و سوانح و تصادفات در بین علل مرگ و میر افزایش یافته و به تدریج از درصد مرگ ومیر نوزادان کاسته است
برخلاف اسلاطیر و فلسفه ماتریالیستی یونان، افلاطون تحلیل جدیدی از عشق را ارایه می دهد که در آن عشق نه ماهیتی الهی و نه هویت غریزی دارد، بلکه روحی(demon) است که انسان را به دنیای الوهیت متصل می کند. دراندیشه افلاطون عشق صرفا یک نوع تمایل انسانی(desire) است که هدف آن به دست آوردن زیبایی است. در سمپوزیوم افلاطون تمام عناصر عشق مانند زیبایی، تکثیر و حتی شناخت بر محور تقابل اصلی مادی و معنوی می گردند. دراین تقابل آنچه سیر کلامی عشق را ممکن می سازد، عنصرشناخت است. در سفر صعودی افلاطون، هر چه به مراحل فوقانی عشق می رسیم عنصر شناخت نیز افزایش می یاید و در آخرین مرحله، افلاطون از زیبایی مطلق به عنوان خرد تعبیر می کند. به این ترتیب به رغم اینکه افلاطون تفسیر جدیدی از عشق را ارایه می دهد، دیدگاه کلام محوری(logocentrism) او نگرش غالب فلسفه یونان است.
حزب ملل اسلامی یکی از پیشگامان مبارزه مسلحانه با ایدئولوژی اسلامی است. این حزب که هدفش ارائه برداشتی روشنفکرانه از اسلام و مبارزه بود ــ علی رغم کوتاه بودن زمان حیاتش ــ تأثیر ماندگاری بر جریانهای سیاسی اسلامی بجا گذاشت. این مقاله درصدد است تا دیدگاهها و اندیشه های حزب را در دو وجه سلبی و ایجابی تحلیل نماید. در وجه سلبی به نقد نظامهای حکومتی موجود (سلطنت و جمهوری)، نقد مکاتب و ایدئولوژیهای سیاسی معاصر (سرمایه داری، سوسیالیسم و ناسیونالیسم) و نقد استعماری غرب پرداخته و در وجه ایجابی نیز حکومت اسلامی را بهترین نظام اجتماعی معرفی می کند و اسلام را یگانه راه ترقی و تعالی، برقراری عدالت اجتماعی و نجات از استعمار و ظلم می داند و مدعی است مسلمانان تا زمانی که به تعالیم اصیل قرآن روی نیاورند، اسیر حکام جور، استعمار و عقب ماندگی خواهند بود.