امروزه واژه "objective" به "عینی" و واژه "subjective" به "ذهنی" ترجمه میشود. اما این دو واژه از ابتدای کاربرد آن در قرون وسطی (از زمان دنس اسکاتس) معنایی کاملاً ضد معنای امروزین خود را داشتهاند. بدین ترتیب که واژه "objective" به معنای "ذهنی" و واژه "subjective" به معنای "عینی" به کار رفته است. این معانی _ که امروزه کاملاً غریب و دور از ذهن مینماید _ تا چند قرن بعد، یعنی حدود قرن نوزدهم، در میان فیلسوفان غرب به ویژه دکارت و فیلسوفان هم عصر وی، مانند اسپینوزا و بارکلی، کاملاً رایج بوده است. هدف از این مقاله ذکر شواهد و دلایل این نکته است که واژه "objective" در فلسفه دکارت _ که از اصطلاحات کلیدی فلسفه اوست _ (و نیز فیلسوفان دیگرتا قرن نوزدهم) به معنای "ذهنی" بوده است و به هیچ وجه نباید آن را با معنای امروزین آن (یعنی "عینی") خلط کرد.
هدف نوشتار حاضر، شناسایی آسیـب های فضای مجازی بیـن دانش آموزان دختـر مقطع متـوسطة شهر یـزد است. روش، توصیفی ـ پیمایشی و جامعة آماری شامل کلیة دانش آموزان دختر مقطع متوسطة شهر یزد است که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار شامل پرسش نامة «محقق ساخته» می باشد. برای آزمون فرضیه ها از تحلیل واریانس رتبه ای «فریدمن» استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از فضای مجازی در ابعاد خانوادگی، تحصیلی، سازگاری، اعتقادی ـ عبادی و روانی دانش آموزان تأثیر منفی دارد و بین وسایل، «تلفن همراه» بیشترین و بازی های رایانه ای کمترین آسیب را بر دانش آموزان داشته است. دانش آموزان در اولویت بندی راهکارهای مقابله با آسیب های فضای مجازی، تقویت ارتباطات منطقی و عاطفی در خانواده و جایگزین کردن تفریح های سالم، درگیرکردن افراد در فعالیت ها و برنامه های مثبت را مهم ترین و افزایش نظارت حوزه های سیاسی ـ امنیتی و فیلترینگ را کم اهمیت ترین راهکار برای کاهش آسیب های فضای مجازی دانسته اند
هویت ابتدا به معنای «یکی شدن» و در روان شناسی به معنای «یکی شدن خود» مطرح شده و در مردم شناسی، در «هویت نژادی» متجلی بوده است. هویت از نظر جامعه شناسی صرفاً «یکی شدن خود» نیست، بلکه «یکی شدن با خود و دیگران» محسوب می شود که توضیح دهنده هویت فردی و اجتماعی است. در بحث هویت دینی، برخورداری از دین و تعالیم مذهبی مشترک در یک جامعه مورد توجه قرار می گیرد. با توجه به شدت یافتن فرایندهای توسعه و نوسازی در جوامع کنونی، مذهب همچنان در تمام ابعاد خود به عنوان منبعی مهم برای هویت و معنابخشی در جهان متجدد و آشفته کنونی به شمار می رود. ازطرفی، هویت دینی ویژگی هایی دارد که این ویژگی ها زمینه تعریف هویت اجتماعی دانشجو را مشخص می کنند. این ویژگی ها عبارتند از: 1. ارائه پاسخ به پرسشهای بنیادین؛ 2. جهت بخشیدن به زندگی؛ ۳. رویکرد مثبت به آینده؛ 4. وحدت اعتقادی؛ ۵. زمینه ساز هویت تمدنی؛ 6. مقبولیت اجتماعی؛ 7. ایجاد شان و منزلت برای یک جمع؛ ۸. معنابخشی به جهان. بنابراین، دانشجوی امروزی رسالتها و وظایفی بسیار مهم تر از فراگیری دروس خاص علمی دارد. ایفای چنین نقش مهم و تاریخ سازی بدون حصول شرایطی خاص ممکن به نظر نمی رسد. از این رو، باید به ترسیم هویت جدید دانشجو متناسب با نیازهای نو رو آورد که یکی ازاین نیازها، تقویت هویت معنوی ودینی دانشجویان است که هویت اجتماعی وی را نیز می سازد.
روش تحلیل محتوا یکی از روش های رایج در تحقیقات اجتماعی است. طی دهه های اخیر، گونه های گوناگونی از تحلیل محتوا به وجود آمده اند که می کوشند اصول این روش را در ترکیب با مفروضات انواع رویکردهای نظری به کار گیرند. با وجود چنین تنوعی، این پرسش قابل طرح است که چگونه می توان نوعی دسته بندی از روش تحلیل محتوا ارائه داد؟ آیا تقسیم تحلیل محتوا به دو گونه کمی و کیفی می تواند تنوعات موجود در این عرصه را پوشش دهد؟ بهره گیری از منطق های پژوهشی، پاسخی برای این دست پرسش ها فراهم می سازد. منطق مستتر در گونه های گوناگون تحلیل محتوا، بویژه از نوع تحلیل محتوای کیفی، می تواند به عنوان محوری برای شناخت تشابه ها و همچنین تمایزها در نظر گرفته شود. بر این اساس، دو منطق استقرا و قیاس، مبین اصول فکری هدایت کننده انواع گونه های تحلیل محتوای کیفی هستند و به تنهایی و یا در ترکیب با یکدیگر می توانند مسیر حرکت در این روش را تعیین کنند. آنچه در این مقاله آمده است تلاشی برای ارائه یک صورت بندی کلی از تحلیل محتوای کیفی است که با متمایز کردن آن از نوع کمی، آغاز می شود و به شناخت جایگاه دو منطق پژوهشی استقرا و قیاس در تحلیل محتوای کیفی و همچنین نحوه کاربرد آن ها در فرایند تحقیق منجر می گردد.
لزوم پوشیدگی زن در مقابل مردان بیگانه و داشتن حجاب، برای بانوان از سن تکلیف، از مسائل مهم دینی است. ازاین رو، تعیین حدود حجاب برای زنان با استناد به دلایل عقلی و نقلی به منظور ارایه طرحی که براساس آن پوشش شرعی بانوان تامین گردد و نگاهی گذرا و اجمالی به آثار فقیهان و مفسران نشانگر آن است که مسئله به شدت مورد اختلاف است و در چگونگی و ابعاد آن بحث های زیادی می توان یافت.
روشن است که حدود پوشش و چگونگی آن در برابر نامحرم و اجنبی را باید با نگرشی در آیات و روایات و اقوال فقیهان به دست آورد و برای روشن تر شدن بحث و آگاهی های لازم در این باره تبیین تفسیری و فقهی آیه «و لا یبدین زینتهن إلا ما ظهر منها» ضروری است.
باتوجه به مفهوم حدود که در لغت به معنای متعدد به کار رفته است در این مقاله مراد از حدود، نهایت و حد هر چیزی می باشد. با بررسی واژه حجاب و واژه های مترادف آن، به این نتیجه رسیدیم که استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن یک اصطلاح نسبتا جدید است در قدیم و مخصوصاً در اصطلاح فقها کلمه «ستر» که به معنای پوشش است به کار رفته است.