فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۸۱ تا ۳٬۶۰۰ مورد از کل ۵۰۵٬۸۵۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین رویکردها در جهت افزایش امنیت، پیشگیری از جرم از طریق طراحی محیطی است که بر طراحی شهری تمرکز دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی شرایط محیطی دقیق مؤثر در ایجاد رفتارهای آنومیک و مجرمانه در خیابان انقلاب تهران و ارائه راهکارهای طراحانه جهت کاهش آن ها در این مکان می باشد. در مطالعه پیش رو، برای رسیدن به هدف پژوهش از روشی ترکیبی استفاده شده است. بدین منظور، در بخش اول با استفاده از روش مکان سنجی (شامل برداشت میدانی و همچنین تهیه و تکمیل چک لیست کارشناسان و چک لیست جامع)، شرایط محیطی محدوده موردمطالعه در قالب مجموعه مؤلفه های شرایط جرم خیزی دسته بندی شده و راهکارهایی برای کاهش جرم در خیابان انقلاب تهران ارائه گردید. در بخش دوم این پژوهش و به منظور اولویت دهی به راهکارها و انتخاب راهکار بهینه برای جلوگیری از وقوع جرم و کاهش آن در محدوده موردمطالعه، از روش تحلیل شبکه ای (ANP) استفاده گردید. بر اساس نتایج پژوهش، آلودگی های محیطی، آلودگی های دیداری، ازدحام و مسئله نور و روشنایی استاندارد در شب، مهم ترین عوامل محیطی رفتارهای آنومیک و مجرمانه در خیابان انقلاب تهران می باشند. همچنین، بهینه ترین راهکارها برای کاهش جرم و افزایش امنیت در محدوده موردمطالعه عبارت اند از: حذف مبلمان ها و عناصر الحاق شده به مسیر پیاده، تعریف خوانای فعالیت ها و کاربری ها در نقاط گنگ فضا، ایجاد نشانه و عناصر شاخص در طول مسیر، محدود کردن تبلیغات و ایجاد روشنایی استاندارد در طول شب برای انجام فعالیت. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، تغییرات جزئی در محیط می تواند اثرات بزرگی بر کاهش جرم و افزایش امنیت داشته باشد.
سنجش پایداری مؤلفه های برآمده از استراتژی توسعه شهری (CDS) از منظر ساکنین (نمونه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استراتژی توسعه شهری رویکردی نوین در برنامه ریزی و مدیریت شهری است که با کاهش فقر، مشارکت شهروندی و افزایش سرمایه گذاری می تواند زمینه را برای رسیدن به توسعه پایدار شهری فراهم سازد. شهر اردبیل مانند بسیاری از شهرهای ایران با مشکلات عدیده ای از قبیل، حکمروایی نامناسب، بافت های فرسوده، مسکن نامناسب، ضعف زیرساخت ها و کمبود خدمات اجتماعی - بهداشتی مواجه است که مجموع این عوامل ضرورت توجه به برنامه ریزی استراتژیک را نشان می دهد. هدف این مقاله سنجش شاخص های استراتژی توسعه شهری در شهر اردبیل می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر بررسی های میدانی است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Sample Power 230 نفر برآورد گردید. جهت ارزیابی نهایی و تحلیل داده ها از آزمون های آماری T تک نمونه ای و نیز از روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) در نرم افزار AMOS Graphics استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون T تک نمونه ای پژوهش نشان داد وضعیت شاخص های استراتژی توسعه شهری شامل زیست پذیری، حکمروایی مطلوب، بانکی بودن و رقابت پذیری در قلمرو موردمطالعه با میانگین های 2/21، 2/6، 2/62، 2/15، در وضعیت قابل قبولی قرار ندارند. نتایج تحلیل عاملی مرتبه دوم پژوهش نشان داد از میان ابعاد استراتژی توسعه شهری، بُعد رقابتی بودن با بار عاملی 0/93 داری بیشترین اثرگذاری و بُعد بانکی بودن با وزن عاملی 0/62 دارای کمترین اثرگذاری در شهر اردبیل می باشند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که با افزایش شاخص حکمروایی خوب شهری بُعد بانکی بودن به میزان 0/55، بُعد زیست پذیری به میزان 0/76 و بُعد رقابتی بودن به میزان 0/86 افزایش می یابد.
Audit Quality and Earnings Management Based on Loan Loss Provisions: Evidence from Iranian Capital Market Banks
حوزههای تخصصی:
This study investigates the relationship between audit quality and earnings management, based on Loan Loss Provisions(LLPs), in 15 active banks listed on the Tehran Stock Exchange from 2010 to 2024. By analyzing data from these sample banks, this study evaluates the impact of various factors on Earnings Management Practices(EMP), including audit firm size, auditor tenure, and auditor specialization in the banking industry. The results indicate a significantly negative relationship between audit firm size and earnings management, suggesting that banks audited by larger firms are less likely to engage in earnings manipulation. Conversely, a positive and significant relationship was found between auditor tenure and earnings management, implying that prolongedauditor-client relationships may lead to a decline in auditor independence, thereby facilitating earnings management. Additionally, auditors with specialized knowledge in the banking sector demonstrate a greater ability to detect and mitigate opportunistic earnings management behaviors, contributing to a reduction in earnings manipulation within these banks
ارزیابی پتانسیل سیل خیزی در زیرحوضه های آبخیز کوزه توپراقی با استفاده از مدل توسعه یافته سیلاب ناگهانی
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در سال های اخیر، با افزایش فراوانی و شدت سیلاب های ناگهانی، پهنه بندی خطر وقوع این پدیده به امری ضروری تبدیل شده است. مدل توسعه یافته سیلاب ناگهانی (MFFPI) یکی از روش های نوین و مؤثر برای ارزیابی و پهنه بندی خطر سیلاب ناگهانی در حوضه های آبخیز است. هدف از این پژوهش ارزیابی پتانسیل سیل خیزی در زیرحوضه های آبخیز کوزه توپراقی با استفاده از مدل توسعه یافته سیلاب ناگهانی می باشد. روش شناسی: در همین راستا ابتدا لایه های اطلاعاتی شامل شیب، تجمع جریان، کاربری اراضی، نفوذپذیری سنگ، انحنا دامنه و بافت خاک در محیط GIS و با استفاده از نقشه های پایه استخراج و در گام بعد با استفاده از ابزار Raster Calculator همه این پارامترها وزن دهی و نقشه های وزنی تولید شدند. سپس با همپوشانی این لایه ها، نقشه پتانسیل سیلاب ناگهانی برای حوضه آبخیز کوزه توپراقی در پنج دسته خطر خیلی کم (55 کیلومترمربع)، کم (10/126 کیلومترمربع)، متوسط (15/266 کیلومترمربع)، زیاد (50/219 کیلومترمربع)، و خیلی زیاد (03/138 کیلومترمربع) تقسیم بندی و استخراج گردید. نتایج و یافته ها: نتایج نشان می دهد که بخش های شمالی و مرکزی حوضه عمدتاً در محدوده خطر کم تا متوسط قرار دارند، در حالی که نواحی جنوبی و غربی بیش ترین میزان خطر سیلاب را تجربه می کنند. الگوی توزیع این پهنه ها می تواند متأثر از پارامترهای ژئومورفولوژیکی نظیر شیب، ارتفاع، و تراکم زهکشی، همچنین ویژگی های هیدرولوژیکی و کاربری اراضی باشد. به ویژه، مناطق با شیب های تند، نفوذپذیری کم و کاربری های حساس به رواناب، مستعد وقوع سیلاب های ناگهانی هستند. از سوی دیگر، مناطق با شیب کم که عمدتاً در نواحی میانی قرار دارند، به دلیل انباشت رواناب ورودی از نواحی بالادست، می توانند به نقاط بحرانی در توسعه سیلاب تبدیل شوند. همچنین نتایج نشان داد که زیرحوضه های 2 و 3 با مساحت 02/0 و 15/0 کیلومترمربع و در مقابل زیرحوضه های 14 و 17 با مساحت 27/29 و 98/14 کیلومترمربع به ترتیب در پهنه های خطر وقوع سیلاب خیلی کم و خیلی زیاد قرار دارند. نتیجه گیری: در نتیجه، مدیریت سیلاب در این حوضه نیازمند اتخاذ راهکارهای متناسب با شرایط توپوگرافی است. در نواحی شیب دار، اجرای عملیات آبخیزداری مانند احداث بندهای رسوب گیر و توسعه پوشش گیاهی می تواند به کاهش سرعت رواناب و افزایش نفوذپذیری کمک کند. همچنین، در مناطق کم شیب، ایجاد مخازن کنترل سیلاب و زهکشی مناسب می تواند نقش مؤثری در کاهش خطرات سیلاب ایفا کند.
مدل ساختار رفتارهای محیط زیستی بر اساس اخلاق حرفه ای در ورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
395 - 372
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف رابطه بین رفتارهای حفاظت از محیط زیست با نقش میانجی اخلاق حرفه ای در ورزشکاران تدوین گردید. روش پژوهش از نوع مطالعات توصیفی-همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری تحقیق را کلیه ورزشکاران تشکیل دادند که با توجه به حجم جامعه نامحدود و بر اساس جدول مورگان تعداد 364 نفر بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های اخلاق حرفه ای کاوزیر و رفتارهای حفاظت از محیط زیست کایزر (1999) استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب برابر با854/0 و 832/0 بدست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون پیرسون و معادلات ساختاری با نرم افزار AMOS صورت گرفت. با توجه به نتایج آزمون همبستگی پیرسون بین اخلاق حرفه ای رفتارهای حفاظت از محیط زیست (001/0=Sig، 714/0=r) رابطه مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج معادلات ساختاری نشان داد میانجی اخلاق حرفه ای بر رفتارهای حفاظت از محیط زیست ورزشکاران اثر مثبت معناداری دارد.
تجربه، ارزش درک شده و تمایلات رفتاری گردشگران با تأکید بر نقش میانجی رضایتمندی در زمان کوید 19 (مطالعه موردی استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۲)
107 - 127
حوزههای تخصصی:
هنگامی که گردشگران تجربه سفر را خوب ارزیابی و دریافت کنند، در ارزش درک شده و سطح رضایتمندی آن ها تأثیر می گذارد و تمایلات رفتاری مثبت نشان می دهند. کوید 19 تلفات بی سابقه ای بر گردشگری وارد کرده و باعث تغییر رفتار و سبک سفر شده است. این پژوهش با هدف تحلیل رابطه بین تجربه و تمایلات رفتاری گردشگران در زمان کوید 19 در استان مازندران انجام شده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی مبتنی بر پژوهش های میدانی بوده و جامعه آماری دربردارنده گردشگران ورودی به استان مازندران در زمان شیوع بیماری کوید 19 بوده است. نمونه گیری به صورت تصادفی و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران عدد 385 محاسبه شده است. ابزار جمع آوری داده های لازم پرسش نامه محقق ساخت بوده و برای اطمینان از پایایی پرسش ها از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی، و برای روایی از میانگین واریانس استخراج شده استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده های برآمده از پرسش نامه با استفاده از داده های آمار توصیفی و استنباطی و همچنین مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزارهای اس پی اس اس و پی ال اس انجام شده است. یافته ها نشان می دهد که تجربه گردشگر و ارزش درک شده در تمایلات رفتاری تأثیر مستقیم می گذارد. همچنین، متغیرهای رضایتمندی، دسترسی، امنیت و زیرساخت هایی مانند اینترنت در وضعیت مطلوب، و بهداشت محیط، هزینه های اقامت، غذا و سایر خدمات در وضعیت نامطلوبی قرار دارند، که به تمایلات رفتاری منفی منجر می شود
اهمیت توجه به دوگانه منطق به کاربردنی/منطق آموختنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه فلسفی دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
۱۵۴-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
مفاهیم منطق آموختنی و منطق به کاربردنی و بحث از تمایز میان آنها از قرون وسطی در میان منطق دانان رواج یافت. البته این دوگانه پس از قرون وسطی مدت ها مورد توجه نبود تا اینکه پرس، منطق دان و فیلسوف پراگماتیست آمریکایی دوباره آن را وارد مباحث منطقی کرد. خود پرس از این مفاهیم برای بیان نظراتش در مورد ماهیت منطق بهره برد. امروزه منطق دانان دیگری مثل پریست از این دوگانه برای بیان و تبیین مسایل منطقی گوناگون بهره برده اند. در مباحثی مثل بررسی نقدهای وارد شده به منطق، آموزش منطق، مساله انتخاب منطق، کثرت گرایی منطقی، مساله امکان اصلاح و تجدید نظر در منطق و .... استفاده از این دوگانه می تواند باعث شود تا مواجهه بهتری با مسایل صورت بگیرد و بنابراین به تبیین بهتر مسایل و یافتن راه حل برای آنها کمک می کند.
The Alignment of Intended, Enacted, and Assessed Curricula: The Case of Shiraz University TEFL B.A. Curriculum(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study addresses a critical need for effective curriculum alignment in higher education, particularly within Teaching English as a Foreign Language (TEFL). As educational institutions strive to enhance the quality of their programs, understanding the interconnections between intended, enacted, and assessed curricula becomes essential. This study examined the alignment among these curricula in the TEFL B.A. program at Shiraz University. Drawing on Anderson and Krathwohl's (2001) taxonomy of educational objectives, the researchers employed a mixed-methods design to analyze the cognitive processes and knowledge types in the curriculum standards, course content of instruction, and achievement tests of language teaching methodology, language testing, and linguistics courses. The qualitative content analysis revealed a notable overemphasis on lower-order thinking skills (LOTs) across all components of the courses studied. Specifically, the presence of higher-order thinking skills (HOTs) was quite limited within the curriculum standards, course content of instruction, and achievement tests. The quantitative analysis, using Porter's (2002) alignment index, further demonstrated a significant alignment (0.50) between the curriculum standards and achievement tests, but an insignificant alignment between the course content of instruction and the other two components. The findings highlight the need for policies that foster HOTs and support professional development for TEFL instructors. Educators should clarify learning objectives and align tasks with students' cognitive needs, thereby enriching TEFL curriculum design. The results advocate for integrating HOTs across the curriculum while ensuring alignment between intended, enacted, and assessed curricula. This study also contributes to ongoing research on curriculum design and implementation in TEFL higher education.
A Meta-Analytic Study of Computerized Dynamic Assessment in English Language Learning: trends, effectiveness, and implications(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This meta-analysis provides a comprehensive evaluation of research studies on computerized dynamic assessment (C-DA) in English language teaching and learning, addressing the need for a systematic overview in light of recent technological advancements. A systematic search across three databases (ERIC, Web of Science, and Scopus) initially identified 2807 articles, with 22 C-DA studies meeting the inclusion criteria after screening. Findings reveal that C-DA significantly enhances language learning outcomes, particularly in reading and listening and writing skills, with large effect sizes reported across multiple studies. Interventionist approaches and quasi-experimental designs were most commonly used, reinforcing the strong impact of mediation on bridging learners' actual and potential performance. While C-DA demonstrated substantial improvements in skill-based outcomes, its effects on affective factors like anxiety and intrinsic motivation were more modest. These findings highlight C-DA’s potential as a transformative tool in language assessment and instruction, particularly when mediation is tailored to learners' needs. However, integrating C-DA with complementary strategies may be necessary to address psychological and motivational factors.
واکاوی مقومات علم شناختی دانش آینده پژوهی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱۵
76 - 100
حوزههای تخصصی:
گسترش رویکرد آینده پژوهی اسلامی و ظهور دیدگاه ها و نظریات متعدد در این زمینه، این دغدغه را ایجاد می کند که آینده پژوهی اسلامی چنانچه بخواهد به مثابه یک دانش اجتماعی روشمند، متکفل تصویرپردازی از آینده مبتنی بر فرهنگ اسلامی و بومی باشد، باید بر اساس ضوابط و معیارهای علم شناسی سامان یابد. این پژوهش مبتنی بر روش مطالعه اسنادی، مرور سیستماتیک و توصیف و تحلیل دیدگاه ها و آثار صاحب نظران حوزه آینده پژوهی اسلامی، بر اساس دو مبنای «علم شناسی منطقی» و «رئوس ثمانیه» و با الهام از چارچوب شناختی هنجاری سورل، به تطبیق و نسبت سنجی دیدگاه ها و آثار مذکور با معیارهای معرفی شده در این دو سنت علم شناسی مسلمین پرداخته است. بر این اساس آینده پژوهی اسلامی چنانچه بخواهد به مثابه یک دانش معرفی شود باید دربردارنده هیئتی جامع و منسجم از بنیان های فلسفی، مبادی تصدیقی و اصول موضوعه، تعریف و ماهیت، موضوع، مسائل اصلی، غرض، روش شناسی و روش باشد. یافته های حاصل از مرور آثار حوزه آینده پژوهی اسلامی نشان می دهد که علی رغم وجود دیدگاه های مختلف، هر یک از این آثار به نحوی بر برخی از معیارهای علم شناسی منطبق بوده و بنیان ، موضوع، غایت، نظام دانایی، نظام گرایشی و روش شناسی واحدی بر این آثار حاکم است. وجود چنین ویژگی هایی در مطالعات آینده پژوهی اسلامی، تصویری نسبتاً منسجم از یک حوزه دانشی را در مرحله پیشادانش نشان می دهد.
افعال آینده در گذشته در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای زبانی دوره ۱۶ مهر و آبان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۸)
369 - 397
حوزههای تخصصی:
نویسندگان مقاله حاضر پس از بررسی مسئله زمان در افعال فارسی، به بازنگری کارکرد افعال معین و افعال وجهی می پردازند ونشان می دهند که تعداد افعال معین در زبان فارسی بیشتر از آن چیزی است که در کتب دستور آمده است. بنابراین با طرح و نقد اقوال نویسندگان دستور زبان در این باره، تمایز این دو نوع فعل را رد و شباهت های آن ها را در زبان بیان می کنند و نشان می دهند که افعال وجهی و معین کارکرد همسانی دارند؛ سپس با معرفی فعل «خواست» به عنوان فعل معین (و نه فعل وجهی) در افعالی نظیر «خواست برود و می خواست برود و ...»، وجود زمان «آینده در گذشته» را در زبان فارسی مطرح می سازند و آن را با زمانی به همین نام در زبان انگلیسی مورد مقایسه قرار می دهند. نویسندگان اعتقاد دارند که زمان «آینده در گذشته» یکی از زمان های موجود در زبان فارسی است و در ترکیب با زمان های دیگر نیز می تواند زمان های جدیدی را در زیرمجموعه خود به وجود آورد.
Effectiveness of Existential Group Therapy on Event Impact and Self-Monitoring in Parents Experiencing Anticipatory Disabling Grief Related to Their Child(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to determine the effectiveness of existential group therapy on the impact of the event and self-monitoring in parents experiencing anticipatory disabling grief related to their child. Methods: This research employed a quasi-experimental method with a pretest-posttest two-group design. The statistical population consisted of all parents experiencing anticipatory disabling grief related to their child in Tehran, who sought psychological treatment at the "Lost Piece" Counseling and Psychotherapy Center in 2024. A total of 20 individuals were selected using a non-random purposive sampling method and then randomly assigned to two groups: 10 participants in the experimental group and 10 in the control group. The experimental group participated in ten 90-minute sessions of existential group therapy. Ultimately, following attrition, 8 participants successfully completed the treatment. The control group did not receive any intervention. It should be noted that in order to maintain equivalence between the experimental and control groups, a number of participants equal to the attrition in the experimental group were randomly removed from the control group as well. This study utilized the Revised Impact of Event Scale (IES-R), the Self-Monitoring Questionnaire, and the Anticipatory Grief Questionnaire. The collected data were analyzed using multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and univariate analysis of covariance (ANCOVA). The Findings: results indicated a significant difference between the posttest mean scores of the experimental and control groups. Existential group therapy significantly improved both the impact of the event and self-monitoring among parents experiencing anticipatory disabling grief related to their child. Conclusion: These findings highlight its therapeutic value in addressing anticipatory disabling grief through meaning-making and emotional integration.
مقایسه اثربخشی آموزش تاب آوری و آموزش تنظیم شناختی هیجان بر پردازش هیجانی و اضطراب کودکان با ضرب آهنگ شناختی کند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی آموزش تاب آوری و آموزش تنظیم شناختی هیجان بر پردازش هیجانی و اضطراب کودکان با ضرب آهنگ شناختی کند بود. روش شناسی: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی پسر 9 تا 12 ساله مبتلا به ضرب آهنگ شناختی کند شهر تبریز در سال 1402 بود. حجم نمونه شامل 45 نفر از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در گرو ه های آزمایش و گواه جایگماری شدند. برای گروه آزمایشی اول آموزش تاب آوری طی 10 جلسه 45 دقیقه ای در طول چهار هفته و برای گروه آزمایشی دوم، آموزش تنظیم شناختی هیجان طی 10 جلسه 45 دقیقه ای در طول چهار هفته اجرا شد. در حالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ضرب آهنگ شناختی کند، مقیاس پردازش هیجانی و مقیاس اضطراب کودکان اسپنس بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تاب آوری و آموزش تنظیم شناختی هیجان بر پردازش هیجانی و اضطراب کودکان با ضرب آهنگ شناختی کند تاثیر دارد (05/0p<). همچنین نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که بین دو روش درمانی در پردازش هیجانی و اضطراب تفاوت معنی داری وجود ندارد (05/0p>). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اهمیت استفاده از مداخلات روان شناختی هدفمند مانند آموزش تاب آوری و تنظیم شناختی هیجان را در بهبود مؤلفه های هیجانی کودکان با ضرب آهنگ شناختی کند نشان می دهد و بر لزوم توجه به این کودکان در برنامه های آموزشی تأکید دارد.
Enhancing Fake News Detection by Attention-Based BiLSTM and Hybrid Whale-Multi-Verse Optimization(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of Information Technology Management , Volume ۱۷, Special Issue on SI: Intelligent Security and Management, ۲۰۲۵
168 - 197
حوزههای تخصصی:
The proliferation of fake news, characterized by the dissemination of inaccurate information to deceive audiences, has become a pressing concern in recent times. Traditional approaches to phony news detection, often focused on analyzing Twitter content, are susceptible to noise and variations in input sequences, leading to suboptimal performance. To address these challenges, this study proposes a novel method called Multi-Head Attention-Hierarchical Bidirectional Long Short-Term Memory (MHA-HBiLSTM) Networks. Our approach involves two phases: training and testing, wherein we employ tweet pre-processing techniques such as stemming, punctuation removal, stop-word elimination, URL handling, and Twitter control removal. Features are represented using the Glove word embedding technique for experimental evaluation and comparison. The MHA-HBiLSTM model integrates multi-head attention and hierarchical concepts, allowing meaningful information extraction from Twitter data. Notably, our model utilizes dual-level attention mechanisms and a hierarchical structure, reflecting the inherent hierarchy in documents and prioritizing key material during document representation. The effectiveness of the proposed MHA-HBiLSTM algorithm is evaluated using the Whale & Multi-Verse (W-MVO) Optimizer approach, with tests conducted on Kaggle and FakeNewsNet datasets. Comparative analysis with traditional machine learning approaches and deep learning models demonstrates the superior performance of the MHA-HBiLSTM approach in fake news detection.
بررسی تاثیرات متقابل گسلش سطحی و فونداسیون صلب بر یکدیگر در طراحی لرزه ای ساختمان های نزدیک گسل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
1 - 17
حوزههای تخصصی:
وقوع زمین لرزه های بزرگ در نزدیکی شهرهایی که در حوزه نزدیک قرار دارند غیر قابل انکار است. زمین لرزه ها در حوزه نزدیک اثرات و ویژگی های بسیار متفاوتی، نسبت به زمین لرزه ها در حوزه دور دارند. با توجه به این که گسلش سطحی اثرات مخرب و غیر قابل جبرانی را برای سازه های نزدیک گسل به وجود می آورند و در آیین نامه ها کمتر به آن توجه شده است به این منظور نحوه طراحی سازه برای رسیدن به عملکرد مناسب در برابر این پدیده از اهمیت بالایی برخوردار است. در این پژوهش سعی شده است به بررسی و ارزیابی پارامترهایی نظیر مکانیزم گسل، پهنه گسلی، گسلش سطحی و نیز تعداد طبقات و موقعیت فونداسیون در طراحی لرزه ای ساختمان های نزدیک گسل پرداخته شود. برای این عمل ابتدا به نحوه انتشار گسلش در خاک زیر سازه و اثرات آن بر روی سازه با توجه به تعداد طبقات مختلف دیده شده است. در پایان مشاهده گردید با افزایش تعداد طبقات در خاک های ماسه ای مورد مطالعه گسلش به بیرون فونداسیون منحرف شده و در نتیجه آن، میزان دوران پی با توجه به خاک زیر آن کاهش می یابد. همچنین مشاهده می شود افزایش جابه جایی گسل در میزان دوران تأثیر بسزایی داشته به طوری که با افزایش جابه جایی قائم از 5/0 به 5/1 متر، دوران فونداسیون تا 4 برابر افزایش داشته است.
تبیین چارچوب احیای مناظر پساصنعتی شهری با رویکرد طراحی و توسعه احیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
16 - 25
حوزههای تخصصی:
مناظر پساصنعتی با ارزش های هویتی، به عنوان میراث فرهنگی عصر مدرن شناخته می شوند. این عرصه ها از جنبه های اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی آسیب دیده و از بُعد بصری، منظری نامناسب را ایجاد کرده اند. در این نوع عرصه ها، مداخلات با رویکردهای مختلف انجام شده است اما به دلیل پیچیدگی این مناظر و آسیب های وارده به اکوسیستم، نیاز به رویکردی جامع است که ضمن حفظ ارزش میراث صنعتی، آسیب های گذشته را ترمیم و باعث بهبود تعامل متقابل انسان او طبیعت شود. رویکرد «طراحی و توسعه احیایی» با نگاهی «جامع» و «سیستماتیک» با منابع ذاتی خود سیستم، ترمیم و احیا را ایجاد می کند که به همپیوندی نیازهای جامعه انسانی و طبیعت می انجامد. هدف پژوهش، ارائه چارچوبی جامع جهت احیای مناظر پساصنعتی با رویکرد احیایی است. در این راستا، به روش تحلیلی-تطبیقی مؤلفه های مؤثر در احیای مناظر پساصنعتی در شیوه های پیشین، با جریان های مؤثر در رویکرد احیایی تطبیق داده شده و ارتقا یافته است. سپس با بهره گیری از چارچوب پرکینز ویل، به عنوان یکی از چارچوب های کاربردی احیایی، جامع و نوآورانه احیای مناظر پساصنعتی ارائه شده است. این چارچوب به صورت دیاگرامی چندلایه، شامل یک هسته و چندین حلقه است که براساس آن سیاست گذاری ها و راهبردهای طراحی و توسعه مناظر پساصنعتی ارائه می شود. در این چارچوب، «مکان» به عنوان هسته سیستم، حلقه اول «ابعاد بررسی مکان»، حلقه دوم «جریان های مؤثر» در احیای مناظر پساصنعتی، حلقه سوم «زیرجریان ها» و حلقه چهارم «اکوسیستم» است. طبق یافته های پژوهش جریان های مؤثر در احیای مناظر پساصنعتی شامل 12 جریان تنوع زیستی، اجتماع، اقتصاد، فرهنگ، آموزش، زیبایی شناسی، سلامت، مشارکت، زیرساخت، مواد و مصالح، انرژی و آب است. این چارچوب جهت احیای سایت های پساصنعتی از یک کارگاه کوچک تا یک مجموعه گسترده صنعتی قابل تعمیم است.
سازوکار اعمال قدرت زنان متاهل شهر کابل در زندگی خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
117 - 148
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تجارب و استراتژی های اعمال قدرت زنان متاهل شهر کابل در زندگی خانوادگی، پرداخته است. در این راستا، پژوهش حاضر به روش کیفی و با استفاده از مصاحبه عمیق و مقوله بندی مفهومی در قالب تحلیل تماتیک، انجام شد. جمعیت آماری پژوهش را 20 تن از زنان متاهل، شاغل و دارای تحصیلات دانشگاهی تشکیل می دهند. نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفت بدین صورت که ابتدا کسانی که بیشترین اطلاعات را در راستای اهداف پژوهش دارند، انتخاب شدند، سپس بر اساس روش نمونه گیری نظری، تا رسیدن به اشباع نظری (دستیابی به اطلاعات تکراری) ادامه یافت. یافته ها نشان می دهد که استراتژی های بکار گرفته شده توسط زنان در محورهای زنانگی، محور همسری، محور شغلی و محور مادری به ترتیب عبارتند از؛ سیاست های زندگی پشت درهای بسته، نمایش لحظه به لحظه رخداد های زندگی، مبارزه جانانه جهت همیاری، سایه بزرگان فامیل بر امر قانونی، رهایی بدن، آمادگی ماندن، غلبه پیشرفت حرفه ای بر سایر نقش ها، شکایت علیه سو استفاده های نادرست، الگوسازی مادری مطلوب و مادری به تعویق افتاده می توان نام برد و نهایتا پیامدهایی همچون: مفاهمه جهت تصمیم گیری، سردی عاطفی در تکاپوی آرامش، پی بردن به ارزش وجودی، تنبیه از مجازات، به رسمیت شناختن تصویر ساخت شکنانه از سایر مادران و مصایب مادر نشدن را برایشان بدنبال داشته است.
بررسی تطبیقی کارکرد شهرهای کوچک نوپا با تاکید بر موقعیت مکانی-فضایی (مطالعه موردی: استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سیاست گذاران شهری دریافته اند؛ برای اینکه توسعه در محدوده سکونتگاه های انسانی صورت گیرد، شهرهای کوچک به عنوان حلقه اتصال بین روستاهای پیرامون و شهرهای بزرگتر باید در توسعه محلی، منطقه ای و ملی دیده شوند. چون این شهرها می توانند شکاف بین مناطق شهری و روستایی را برای ارتقاء موثر کیفیت شهرنشینی پرکنند. هدف: این مقاله با هدف تبیین و تحلیل، کارکرد شهرهای کوچک نوپا با تاکید بر موقعیت مکانی-فضایی این شهرها در استان گلستان انجام گرفت. روش شناسی: روش انجام پژوهش از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی است. داده ها به روش پیمایشی و مبتنی بر پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری شد. جامعه آماری شامل: تمام خانوار شهرهای کوچک نوپا و جامعه نمونه شامل 379 شهروند می باشند. قلمرو جغرافیایی: قلمرو جغرافیایی پژوهش، شامل تمام 14شهر کوچک نوپا هستند که بعد از انتزاع استان گلستان از مازندران در سال 1376 در سه ناحیه(دشت شمالی، جلگه میانی و کوهستانی جنوب) به وجود آمدند. یافته ها و بحث: یافته های پژوهش از منظر آزمون فریدمن نشان می دهد، شهرهای کوچک نوپا در ناحیه دشت شمالی از نظر کارکرد(فرهنگی-مذهبی، ادارای- انتظامی، آموزشی) به ترتیب با میانگین رتبه ای (79/5، 36/5، 25/3) و ناحیه جلگه میانی از نظرکارکرد(بهداشتی-درمانی و مالی-تجاری) به ترتیب با میانگین(85/4، 31/3) بالاترین تغییرات کارکردی را تجربه کردند. نتیجه گیری: نتیجه نهایی اینکه؛ هر چند در بین شهرهای کوچک نوپا، شهر مراوه در ناحیه دشت شمالی و شهر فاضل آباد در ناحیه جلگه میانی از نظر شاخص های کارکرد شهری، یک رابطه جدید و پایدار، در بین سکونتگاه های ناحیه خود به وجود آوردند؛ ولی برای رسیدن به یک وضعیت مطلوب و مناسب باید تمامی شهرهای کوچک نوپا بتوانند از تراوش توسعه کارکردی بهره مند شوند.
ارزیابی میزان تاثیرگذاری شاخص هیدرولوژی بر شاخص امنیت آب (WSI) در زیرحوزه های آبخیز قره سو
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امنیت آب شدیدا تحت تاثیر عوامل بسیاری از جمله افزایش جمعیت شهرنشینی، توسعه اقتصادی، تغییرات در استاندارد زندگی، افزایش آلودگی آب، برداشت بیش از اندازه از منابع آب های زیرزمینی و تغییرات آب و هوای است. هدف از پژوهش ارزیابی میزان تاثیرگذاری شاخص هیدرولوژی بر شاخص امنیت آب (WSI) در زیرحوزه های آبخیز قره سو است. روش شناسی: در این پژوهش از شاخص هیدرولوژی (H)، سرانه آب، میزان آبدهی جهت برآورد شاخص امنیت آب استفاده شد. به عبارتی شاخص امنیت آب از نرمال نمودن جهت ارزیابی پایداری حوزه آبخیز استفاده می کند. نتایج و یافته ها: نتایج ارزیابی شاخص آبدهی در حوزه آبخیز قره سو نشان داد که بیش ترین میزان آبدهی در بین 27 زیرحوزه مورد بررسی مربوط به زیرحوزه 1 در ایستگاه هیدرومتری نمین با مقدار 560196073 مترمکعب و زیرحوزه 23 در ایستگاه هیدرومتری ننه کران با مقدار 305170988 مترمکعب می باشد. نتایج ارزیابی سرانه آب درزیرحوزه های قره سو نشان داد که بیش ترین میزان سرانه آب برای هر نفر در زیرحوزه 20 در ایستگاه نوران با مقدار 9733133/957 لیتر و در رده بعدی زیرحوزه 18 در ایستگاه باروق با مقدار سرانه آب 9249868/914 لیتر را در بین زیرحوزه های مورد بررسی به خود اختصاص داده اند بنابراین نتیجه گیری می گردد که هرچه میزان شاخص هیدرولوژی در زیرحوزه های مورد مطالعه بیش تر باشد به همان میزان شاخص پایداری حوزه نیز مناسب خواهد بود. در نهایت پیشنهاد می گردد اقدامات اجرائی و مدیریتی در برخی زیرحوزه ها که که شاخص هیدرولوژی مناسبی ندارند تا میزان شاخص امنیت آب (WSI)، در آن ها بسیار پایین است اجرا کرد تا شاهد توسعه زیرشاخص ها در کل حوزه های مورد مطالعه باشد تا شاخص امنیت آب حالت صعودی بگیرد
بررسی کارایی سیستم های سرمایش غیر فعال بومی در خانه های سنتی ایران: تحلیل کمی و کیفی در اقلیم های گرم و خشک
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: سیستم های سرمایش غیرفعال بومی نقش مهمی در حفظ راحتی حرارتی در خانه های سنتی ایران، به ویژه در اقلیم های گرم و خشک، ایفا می کنند. هدف این مطالعه بررسی کارایی این سیستم ها از طریق تحلیل کمی و کیفی است تا بتوان نقاط قوت و ضعف آنها را شناسایی و راهکارهایی برای بهبود آنها ارائه داد. روش بررسی: این پژوهش به صورت تحلیل موردی در مناطق گرم و خشک ایران انجام شده است. داده های جمع آوری شده شامل مشاهدات میدانی، مصاحبه با ساکنین و مطالعات پیشین است. از روش های تحلیلی کمی و کیفی برای ارزیابی کارایی حرارتی و سایر جنبه های مرتبط با سیستم های سرمایش غیرفعال استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد که سیستم های سرمایش غیرفعال بومی در خانه های سنتی اقلیم گرم و خشک توانایی تأمین آسایش حرارتی را دارند، اما نیاز به بهبودهایی دارند تا بتوانند با سیستم های مدرن رقابت کنند. استفاده گسترده از کولرهای تبخیری نشان می دهد که سیستم های غیرفعال باید کارآمدتر شوند. پیشنهاد می شود تحقیقات بیشتری برای بهینه سازی و بهبود کارایی این سیستم ها انجام شود تا بتوانند نقش مؤثرتری در تأمین آسایش حرارتی و کاهش مصرف انرژی ایفا کنند.دمای آسایش: نظرسنجی آسایش حرارتی دمای خنثی 28 درجه سانتی گراد و دامنه دمای آسایش بین 25 تا 30 درجه سانتی گراد را برای ساکنان خانه های بومی حیاط مرکزی در اقلیم گرم و خشک ایران تعیین کرد.توانایی سیستم های غیرفعال:خانه های بومی نمی توانند دمای آسایش را در طول یک روز گرم تابستانی تأمین کنند، مگر در زیرزمین ها. اما این ساختمان ها می توانند نیاز به سرمایش فضایی را با استفاده از تدابیر خنک کننده غیرفعال به حدی کاهش دهند که نیاز به سیستم های خنک کننده متعارف کمتر شود.پاسخگویی به اقلیم:ساختمان های سنتی به طور قابل توجهی به اقلیم پاسخگو هستند و می توانند به کاهش تقاضای برق اوج و جبران خنک کننده های مکانیکی کمک کنند.تنوع فضاها: تنوع فضاها در خانه های بومی امکان انتخاب و سازگاری بیشتر را برای ساکنان فراهم می کند.