فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۴۱۹ مورد.
منبع:
منظر دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۰
42 - 53
حوزههای تخصصی:
با رشد سریع شهرها، عدم مدیریت شهری کارآمد و حجم ساختمان سازی هایی که عموماً بدون در نظر گرفتن طرح های جامع و منظر شهری و با پرداخت هزینه هایی به شهرداری ها صورت می گیرد، شهرهای ما به فضاهای پر توده ای تبدیل شده است که تناسب توده و فضا در آنها کاملاً نادیده گرفته شده اند. از طرفی از بین رفتن فضاهای عمومی و مکث که محلی برای تجربه های جمعی و تمرین اجتماع پذیری و حتی تجربه حس مکان بود، باعث تغییر چهره و کالبد شهری به فضاهایی بدون کیفیت و صرفاً فیزیکی و خالی از روح شده است. این گسترش بی رویه که مصرف گرایی و حجم بالای تقاضا را می طلبد، باعث سمت گیری مراکز خرید به سمت مال ها و مگامال ها شد؛ فضایی که همواره محلی برای نقد پژوهشگران حوزه شهری و منتقدین معماری مدرن بوده است. هدف اصلی این پژوهش بازخوانی مجدد این فضاها از منظری نوین است. اینکه چگونه از پتانسیل های این فضاهای جدید می توان استفاده کرد؟ و اینکه آیا مال ها می توانند در شکل گیری گونه جدیدی از فضاهای عمومی نقش داشته باشند؟ اگرچه نقدهای واردشده به این فضاها در حوزه های مختلف قابل بررسی و چالش های مطرح شده قابل پرداختن هستند، ولی به نظر می رسد فارغ از نظریه های مطرح شده درباره مال ها و لزوم حذف یا به حاشیه کشانده شدن این گونه فضاها در شهر، در دهه اخیر ما با نوعی دگردیسی در عملکرد و حتی مفهوم این گونه فضاها برای نسل جدید شهرنشین ایرانی روبه رو هستیم. پس از بررسی های میدانی و طبقه بندی مشاهدات با روش توصیفی و تحلیلی روی چهار مال بزرگ تجاری در تهران، این نتیجه حاصل شد که این فضاها علاوه بر عملکرد فضایی و نقشی که برای برآورده شدن نیازهای یک منطقه بر عهده دارند، درواقع با تغییر معنایی خود به یک باشگاه یا محفل برخورد تبدیل شده و به عنوان یک آوردگاه اجتماعی در فضای شهری تهران ایفای نقش می کنند.
سنجش الگوی حضور مشترک در فضاهای نوین جمعی (مورد پژوهی: مجتمع تجاری کوروش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۹ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۰
30 - 41
حوزههای تخصصی:
در طول تاریخ، فضای شهری به عنوان مکان ملاقات در سطوح مختلف برای شهروندان عمل کرده است. در این مکان ها مردم با یکدیگر ملاقات می کردند، از اخبار مطلع می شدند و برای ازدواج برنامه ریزی می کردند. همچنین علاوه بر خرید و فروش کالا، هنرمندان خیابانی مردم را سرگرم می کردند. برگزاری مراسم مختلف و رویدادهای بزرگ و کوچک، خواندن اعلامیه ها به صورت عمومی، و پیگیری مجازات ها از دیگر رخدادهایی بود که در فضاهای شهری اتفاق می افتاد. اما امروز این فضاهای اجتماعی در حال کاهش هستند و جای خود را به فضاهای نوین جمعی داده اند که در شهرها در حال ساخته شدن هستند. بنابراین اطمینان حاصل کردن از اینکه این فضاها برای شکل دادن تعاملات انسانی به درستی عمل می کنند از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف این مقاله معرفی روش های جدیدی برای درک و مدل سازی رفتارهای انسانی (عامل ها) و الگوهای حضور مشترک در فضاهای نوین جمعی است. متأسفانه در حال حاضر در طرح های شهری کشور، از روش های مناسبی برای درک و پیش بینی الگوهای حضور مشترک در فضاهای همگانی استفاده نمی شود، به همین منظور در این نوشتار دو روش چیدمان فضایی و داده های تلفن همراه بر پایه تئوری مدل سازی عامل مبنا بررسی شدند و نقش آنها در درک الگوهای حضور مشترک بیان شده است. سپس به عنوان نمونه مورد پژوهش، مرکز خرید کوروش با استفاده از این دو روش مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان می دهد قسمت جنوبی این مجموعه ظرفیت بالاتری برای رویدادها و تجمعات اجتماعی دارد و همچنین ساعت اوج بار ترافیک انسانی در این مجموعه ساعت 7 بعدازظهر است. شلوغ ترین روزها در هفته، پنجشنبه ها و جمعه ها و روزهای ابتدایی و انتهایی ماه شلوغ ترین روزهای ماه هستند. در انتها نتیجه گرفته شد این روش ها می توانند مسیر تصمیم سازی برای داشتن کیفیت زندگی بالاتر از طریق ارتقای فضاهای نوین جمعی را روشن سازند.
کاربست اخلاق زیستی در شهرسازی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۷
38 - 47
حوزههای تخصصی:
بی توجهی به حفاظت از طبیعت که عمدتا به علت عدم پشتوانه اخلاقی از سوی جوامع و مردم است و منجر به بحران محیط زیست شده، امروزه دچار تغییر نگرش در مواجهه با طبیعت و تدوین قوانین بین المللی شده است و مذهب به مثابه محرکی جهت این تغییر نگرش ها و تدوین کننده اخلاق، عاملی در رفع بحران های زیستی در نظر گرفته شده است. این پژوهش تلاش دارد تا در مبحث حاضر به بازشناسی مفهوم اخلاق در پرتو اندیشه و اصول اسلامی در فضای کالبدی بپردازد و راهبردهایی جهت بهره برداری مناسب از محیط زیست ارائه کند. روش پژوهش حاضر روش تحلیلی-توصیفی و روش نمونه موردی است که ابتدا روی مبانی نظری مدرن و دینی در زمینه برخورد کالبدی با شهر و معماری مورد مطالعه قرار گرفته است و در پژوهش موردی نیز با کاربست این چهارچوب، نمونه های شاهد را در شهر اسلامی به عنوان کالبد قابل اعتنا سنجیده و صحت سنجی می کند. بررسی ها حاکی از این واقعیت است که مبانی اسلامی از محیط زیست حمایت فرهنگی، دینی و اخلاقی همگانی کرده است و در زیست بوم های مختلف به روش های متنوع، کالبد ویژه ارایه داده، به گونه-ای که گاه سنت اسلامی با بکارگیری بیان نو، احترام به طبیعت را به تمامی نشان داده است. شهرهای سنتی مصداق آموزه های اسلامی است که بهترین شرایط محیط زیستی را برای انسان فراهم می کردند و در عین شرایط اقلیمی نامناسب از طبیعت در طراحی و ساخت شهر جهت ادامه حیات کمک می گرفته است.
منظر مردمی شهر
منبع:
منظر دوره ۱۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۴
3 - 3
حوزههای تخصصی:
شهر، عالی ترین محصول تمدن انسان است. عده زیادی از متفکران و صاحب نظران بر سر این عبارت، اتفاق نظر دارند. شهر، «مکانی» است که انسان ها در «آن» گردهم می آیند، زندگی می کنند و به واسطه «آن» با یکدیگر «تعامل» دارند. در نتیجه تعامل میان انسان ها، عملی مشروط به واسطه «شهر» است. از این رو است که شهر، هم هدایت کننده نحوه تعامل انسان ها و هم مولود آن است. موجودی دوگانه که در عین حال که فاعل است، مفعول نیز هست. «رابطه» انسان ها با این موجود نیز دوگانه خواهد بود؛ آنها هم مؤثر بر شهر هستند و هم متأثر از شهر. لذا پرسش از «چیستی و کیستی» دو سؤال اصلی تعیین کننده نحوه ارتباط انسان با شهر خواهد بود. اینکه ماهیت شهر چیست و چگونه موجودی است، صرف نظر از مؤلفه های تاریخی آن و با اتکای صرف به «موجودیت» شهر، پرسش هستی شناسانه برای طرح اندازی رفتار انسان ها با یکدیگر و با شهر است. پرسش از کیستی و هویت شهر، سؤالی معرفت شناسانه و وابسته به صیرورت تاریخی آن است؛ از چه زمان پدید آمده و نسبت آن با رویدادهای تاریخی چیست؟ این دانایی نیز برای مداخله و مدیریت امر شهر ضروری است. از چنین منظری، شهر پدیده ای آمیخته با انسان و جامعه انسانی است که نقش آفرینی بارزی در تربیت و ساخت شخصیت بشر دارد. لذا معیارهای وابسته به دو عنصر کالبد و انسان در مداخلات شهری، مهم ترین جایگاه برای تعیین حدود اهمیت هر یک و تعیین نقش آنها در سناریوی شهر را برعهده دارد. مظهر شهر برای انسان، منظر آن است. شهر -سوای آنچه در واقع هست- در ذهن انسان بازنمایی و خوانده می شود و آنچه می خواند، منظر شهر نام دارد. منظر شهر، حقیقت یکپارچه شهر، مرکب از کالبد و انسان های درون آن در نظر شهروندان است. چنین پدیده ای موضوع مطالعات شهری است. از جمله سؤالاتی که در اقدامات مختلف مدیریت کالبد شهری پیش می آید، حد ظهور فردیت شهروندان در کالبد شهر است. دنیای مدرن با کاستن حداکثری از این اثر فاعلی، شهر را بستر حقوقی جامعه ای تعریف کرد که فردیت ها در آن امکان بروز چندانی ندارند. در تفسیر بلوک شرق از مدرنیسم، که شهرهای کمونیستی را پدید آورد، فردیت به کلی، حتی در مقیاس واحد مسکونی نیز نادیده گرفته شد. تفسیر غربی مدرنیسم نیز در لوای جهانی شدن، سبک واحد و اصالت کارکرد به مبارزه بی امان با فردیت پرداخت و جز فردیت های سرمایه سالار، آحاد اجتماع فرصت بروز فردی در منظر شهر را به دست نیاوردند. در مقابل، منظر شهرهای دنیای اسلام، علی رغم وحدت سیمای کالبدی، جایگاه بروز فردیت های شهروندی و در مقیاس های بالاتر، تنوع محله ای، قومی و صنفی بود که تشخص و هویت خاص به شهرها می بخشید. چنین شهرهایی، مبین مشارکت گسترده ساکنان در تولید و اداره شهر به شمار می آیند. دیوار خانه، سردر، پیاده روی مجاور بنا و کاشت درختان جلوی خانه از جمله مظاهر نقش آفرینی فردی شهروندان برای تولید کلیت شهر بود. این روند نانوشته تا کنون نیز در شهرهای ایران جاری است و تنها در مواردی که شهرداری ها، بدون پرسش از ضرورت و درستی عمل، با تفسیر حداکثری اختیارات خود به احداث پیاده روهای سرتاسری، کاشت درختان همگون در طول خیابان و اخیرا صدور مجوز نما برای دیوار و سردر می پردازند، مخدوش می شود. به نظر می رسد سنت اقتدار گرایی و تمرکز مدیریت شهری و حذف مشارکت ها به قدری قدرتمند است که در زمانه رواج گفتمان مشارکت هم، به کار خود ادامه می دهد. آذین کردن عرصه جلوخان منازل شخصی در مراسم ویژه، از جلوه های رویداد محور مشارکت اجتماعی در تولید منظر شهر است. چراغانی موسم جشن ها و نصب علائم ایام عزا و بزرگداشت حماسه ها مظاهر حضور فردیت در منظر روایی شهر است. از مهم ترین نمونه های منظر روایی، طراحی و نصب تابلوهای یادبود شهروندان شهر در بدنه خانه آنهاست. این اقدام، اگر با رویکرد مشارکت جویانه و با بیان اختصاصی خانواده شهید همراه شود، ارزش های معنایی عمیقی در منظر شهر ایجاد می کند. آمیخته شدن این رویه با بزرگداشت یادبودهای دینی و آئین های مذهبی از جمله عاشورا، بر اهمیت کانونی محل می افزاید و تدریجاً محله های شهر دارای نقاط عطفی می شوند که به واسطه منظر مردمی آنها در ذهن ساکنان شناخته می شود. این رویکرد به سامان دهی منظر شهر، بی آنکه بر مدار ویژگی های کالبدی و تضادهای متعارف تولید کننده نشانه های شهری باشد، با نرمی، لطافت و معنای عمیقی منظر شهر را واجد هویت، زیبا و خوانا می کند. «غزال نفیسی» این رابطه را در عکس خود از خانه شهیدان محمد و علی همایون پور در خیابان حبیب الله تهران ثبت کرده است.
وجوه شکل شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۴
حوزههای تخصصی:
گوناگونی مجموعه های زیستی در شناخت بشر از آن نیز انعکاس یافته است. غنای مطلب و لایه های متمایز این شناخت باعث پدیدار شدن روش های متفاوتی در پژوهش های شکل شهر شده است. حتی در حوزه ای مانند ریخت شناسی شهری، رویکردهای متفاوتی با منابع مطالعاتی مختلف وجود دارد. چالش اصلی، انتخاب میان این رویکردهای متنوع نیست، بلکه این است که چگونه آن ها را ترکیب و هماهنگ کنیم. مقصود این مقاله، یک تحلیل نقادانه اولیه از رویکردهای مختلف به ریخت شناسی شهری، در تلاش برای حل این چالش است. هدف اول، بازشناسی و تحلیل رویکردهای مختلف به مکاتب اصلی فرم شهر به عنوان مسئله اصلی موضوع ریخت شناسی است. هدف دوم، بازشناسی یک جنبه است که میان همه رویکردها مشترک باشد و بتواند به عنوان کلید مرجع برای هماهنگی میان دیدگاه های مختلف به صورت روشمند مورداستفاده قرار گیرد. هدف غایی نوشتار، دست یافتن به یک دیدگاه ترکیبی است که در آن رویکردهای گوناگون یکدیگر را حمایت کرده و ادراکی بهتر از زیستگاه های بشری ارائه کنند.
ارزیابی پیوندهای اجتماعی-فضایی و بصری در مراکز شهری «نیوکاسل » و «گیتس هد » در ارتباط با منظر پل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
گسترش راه ها و جابجایی انسان ها، موجب شکل گیری مناظر جدیدی ازجمله منظر پل شده است. تأثیرات اجتماعی، فرهنگی و بصری پل ها بر محیط اطراف آن ها به عنوان مؤلفه ها و نمادهای توسعه، اهمیت روزافزونی در مطالعات منظر راه به دست آورده اند. هدف این مقاله، ارزیابی نقش و طراحی پل ها در پیوند های اجتماعی-فضایی و بصری مراکز شهری نیوکاسل و گیتس هد واقع در شمال شرقی انگلستان، با بهره گیری از معیار منظر پل است. یافته های این مقاله نشان می دهد که پل ها تنها معابری برای جابجایی فیزیکی نیستند بلکه می توانند مقصدهای اجتماعی-فضایی باشند برای دیدار افراد با یکدیگر، انجام فعالیت های دسته جمعی و تقویت ادراکات محیطی. در محیط های شهری، نشانه ها تأثیرات غیر یکسانی بر پیوندهای بصری و منظر پل ها دارند. نشانه های شاخص و متضاد موجب بهبود منظر پل ها می شوند درحالی که نشانه های مخرب، نقشی تخریبی در منظر پل ایفا می کنند.
تحولات نورپردازی شهری؛ از تأمین روشنایی تا خلق متن هنری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۰ بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۲
27 - 37
حوزههای تخصصی:
امروز نور به عنوان عنصر غیر کالبدی منظر شهری نقش به سزایی در تداوم حیات شهرنشینی شهروندان در شب و شکل گیری منظر شبانه شهر ایفا می کند. نورپردازی شهری در کشورهای توسعه یافته به عنوان دانشی میان رشته ای حوزه های فنی، مهندسی، علوم انسانی و هنر مطرح است که همکاری های توأمان متخصصان را طلب می کند. شکل گیری تعاملات اجتماعی و ارتقای سطح کیفی آنها مقوله ای است که در جوامع مدنی بسیار بدان پرداخته می شود. از آنجا که نورپردازی شهری اقدام ویژه ای جهت تسهیل تداوم حیات جمعی در زندگی شبانه شهرهاست ضروری به نظر می رسد به این مقوله توجه بیشتری شود؛ چنانکه کشورهای توسعه یافته از پتانسیل های آن بهره مند شده اند. این مقاله بر این اعتقاد است مقوله نور در شهر از بدو ورود تا دوران جدید در دنیا تحولاتی چشمگیر را طی کرده است که براساس اهداف شکل گیری و نقش شهروندان به عنوان مخاطبان هدف می توان آن را به چهار دسته تقسیم کرد: 1) عملکردی: تأمین روشنایی 2) تزیین گرایی و نمادسازی 3) خلق اثر هنری 4) خلق متن هنری. همچنین نقش شهروندان به عنوان مخاطبان هدف از مصرف کننده و تماشاگر منفعل به تولیدکننده، بازیگر و کاربر فعال ارتقا یافته است. بنابراین می توان چنین جمع بندی کرد که پتاسیل های نورپردازی شهری از یک مقوله صرفاً عملکردی به یک هنر تعاملی که امکان برآورده ساختن تعاملات اجتماعی به عنوان اصلی ترین هدف شهرنشینی را برعهده دارد، ارتقا یافته است. ضرورت این مقاله جلب توجه مدیران، متخصصان و هنرمندان کشور به این حوزه نوین است تا با بهره مندی از پتانسیل های تعریف شده در تجربیات جهانی بتوان به ارتقای سطح کیفی منظر شبانه شهرهایمان با توسل به رویکردهای زیباشناسانه و هنرمندانه همت گماشت و روابط و تعاملات اجتماعی گسسته شده از دوران مدرن را بازیابی کرد و به منظر سلامت شهرهایمان قوام بخشید.
منظر ایرانی : رابطه دوگانه
حوزههای تخصصی:
روستاهای ایران مرز روشنی با طبیعت ندارند . برای آن ها ساخت وساز برای سکونت، همسان با طبیعت شکل می گیرد . در نظر ایرانی طبیعت، موجودی است که زندگی و جریان خود را دارد و برای همسایگی با او، باید سازگاری نشان داد . مهار طبیعت یا جدایی گزینی از آن خوش عاقبت نیست . همسازی با طبیعت در طول تاریخ تدریجاً زیبایی شناسی خاصی را در روستای ایرانی پدید آورده است که طبیعت بکر در آن جایگاه پراهمیتی دارد . صحنه هایی نیز که طبیعت در جریان حیات خود می آفریند، زیباست؛ چه، در نظر ایرانی صحنه های طبیعی، تصادفی پدید نیامده اند بلکه محصول فعالیت نظاماتی در دل طبیعت هستند که بسیاری از آن ها برای ما روشن نیست . اما همچون هندسه فرکتال، در پس ظاهر متنوع خود، از نظمی قابل دسترسی برخوردارند . ازاین روست درختی که تنهایی توانسته با صخره های کوهستان تعامل حیاتی داشته باشد، به عنوان بخشی از « موجود » طبیعت به رسمیت شناخته می شود و باقی می ماند . چنین تک درخت هایی در منظر ایران به وفور دیده می شود؛ و چه بسا پدید آمدن سه گانه منظر ایرانی، که منظری تاریخی و مصنوع است، ناشی از قدرت و اصالت چنین رویکردی در تاریخ فرهنگ ایران بوده باشد . خانه هایی میان صخره ها، تقلید از حیات درخت در لابه لای آن هاست . همان طور که درخت پیرامون خود به سازگاری رسیده، خانه ها هم در اندازه و شکلی محدود، همسازی با محیط را تقلید کرده اند و هر سه باهم زندگی به تعادل رسیده ای را ادامه می دهند . در سوی دیگر، شهرهای ایرانی، اغلب لبه ای قاطع و متضاد با طبیعت دارند . در بیشتر نمونه ها، حصاری قوی مرز میان شهر و طبیعت را تعریف می کند . این لبه آن قدر قوی است که برای تردد میان شهر و طبیعت، دروازه ای به مثابه فضای واسط ساخته می شود و « رفتار » ارتباط میان این دو چنان پراهمیت می گردد که دروازه ها نمادهای شهر می شوند و تعیین کننده ساختار و ستون فقرات شهر . جدایی گزینی شهر و پیرامون در مقابل همسازی روستا با محیط، دو رویکرد متضاد به حساب می آید . چرایی آن را در سرشت و سرنوشت شهر باید جستجو کرد . از دیرباز، حصار، لبه ای معنا بخش به ساکنان درون آن ها بوده که قلعه امن را به وجود آورده است . شهرها، پس ازآن و با تبعیت از همان روش برای حفظ خود و دارایی ساکنان، هم آغوش با طبیعت را به قیمت امنیت رها کردند . درعین حال، شهروند ایرانی، در شهرهای پیش از اسلام و در پناه دیوارها انسانی ممتاز بود که در جایگاه اجتماعی بالاتری از ساکنان پیرامون، که در دل طبیعت جای داشتند، می ایستاد . صرف نظر از سده های نخستین دوره اسلامی که حصار شهرها با شعار برابری اجتماعی اهالی درون و بیرون شهر فروریخت، سنت دیرین ممتاز گرداندن مکان زیست شهروندان، این بار به بهانه یا دلیل امنیت ایجاد شد . نتیجه قهری این باززنده سازی، جدایی گزینی شهر از طبیعت بود که در دوره مدرن، با صورتی آذین شده ادامه یافت . کمربندهای سبز شهرهای امروزی، اگرچه در نگاه خرد و جزءنگر، فضاهای مطلوبی برای محیط زیست یا خدمات شهر پدید می آورند اما از منظر کل نگر، همچنان بر دوگانگی شهر و پیرامون اصرار می ورزند و رابطه ای قهرآمیز با طبیعت محیط خود برقرار کرده اند . رابطه ای که تأکید ویژه و پررنگی بر حفظ فاصله و حتی تبدیل آن به یک موجود مستقل که حائل شهر و طبیعت باشد دارند .
نقش نظامِ آب در ماندگاری باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
6 - 15
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی به عنوان جلوه ای از منظر ایران، مانند آینه ای، افکار، باورها و فرهنگ انسان ایرانی-اسلامی را در طولِ تاریخ، در خود منعکس کرده است. این الگوی باغسازی دارای مشخصه هایی است که آن را در طول تاریخ از سبک های دیگر باغسازیِ دنیا متمایز کرد است. یکی از این مشخصه ها نظام آب در باغ ایرانی است. در سرزمین ایران با مناطق گرم و خشک وسیع، به شاهد نمونه های تاریخی-از قدیمی ترین نمونه آن در پاسارگاد تا دوره معاصر- آب حضور جوهری داشته و از عوامل هویت باغ ایرانی به حساب می آمده است؛ هرچند نمود ظاهری نظام آب و ماهیتش در باغ ایرانی به عنوان محصول تعامل انسان با محیط به فراخور زمان تغییر کرده است. هدف اصلی این پژوهش، تبیین نقش نظام آب در ماندگاری باغ ایرانی بوده است. برای رسیدن به این هدف، در ابتدا مفهوم ماندگاری تعریف شده و معیارهای آن استخراج شد تا الگوی نظری پژوهش شکل بگیرد. این الگوی نظری که شامل معیارهای عملکردی، اقلیمی، فرهنگی-اجتماعی و معنایی-زیبایی شناسی بوده با شاخص های نظام آب که از مطالعات حاصل آمده اند در باغ ایرانی انطباق داده شد. برای رسیدن به این اهداف، از ترکیب روش های تحقیق توصیفی-تحلیلی و تاریخی استفاده شده است. روش های جمع آوری اطلاعات نیز به صورت کتابخانه ای، مطالعات میدانی و مصاحبه با خبرگان بوده تا شناخت جامعی از ماندگاری، باغ ایرانی و نظام آب صورت بگیرد. روش ارزشیابی اطلاعات با توجه به محتوای مطالب به صورت کیفی بوده و نتایج از طریق روش تحلیلی-استقرایی حاصل شدند. بر این اساس به سؤال اصلی پژوهش پاسخ داده شده و نتیجه نهایی حاصل آمد که استفاده از آب در باغ ایرانی ابزاری نبوده و داشتن پیوند ذهنی و قائل شدن نقش معنایی برای آن عامل ماندگاریِ باغ ایرانی بوده است؛ چراکه آب در باور ایرانیان چه در دوران قبل از اسلام و چه بعد از آن، مایه طهارت و دارای نقش قدسی و معنایی بوده و به باغ حیات بخشیده است.
خوانش منظر خیابان، بالاخیابان و پایین خیابان شهر مشهد به مثابه آستانه تشرف به حرم رضوی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
64 - 77
حوزههای تخصصی:
بالاخیابان(خیابان بالاسر) و پایین خیابان (خیابان پایین پا) نخستین مداخله در مقیاس شهری، توسط حکومت صفویه به عنوان اولین خیابان شهر مشهد احداث شد و محوری شرقی-غربی به مرکزیت حرم مطهر ایجاد کرد. این خیابان همواره در طول تاریخ نقشی مهم در سازمان فضایی شهر و در ذهن شهروندان ایفا نموده و از همین روی، همواره مورد توجه تمام حکومت ها بوده است. اما مداخلات صورت گرفته طی چند دهه اخیر (به خصوص پهلوی دوم تا امروز)، موجب برهم خوردن شاکله بافت، ساختارها، محلات و نظامات حاکم بر آن شده، ساکنان را به عنوان بهره برداران اصیل بافت، بیرون رانده و موجب بروز معضلات عدیده اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... شده است. پژوهش حاضر یک مطالعه استنباطی است که با تحلیل منابع مختلف در سه دوره تاریخی به خوانش منظر بالاخیابان و پایین خیابان در شهر مشهد می پردازد. سه دوره سنت (قبل از پهلوی): با استفاده از اسناد تاریخی و آثار روشنفکری، پهلوی: با استفاده از اسناد تاریخی و اسناد شهری و بعد از انقلاب اسلامی: با استفاده از اسناد شهری و مصاحبه عمیق بررسی شدند. بر مبنای رویکرد منظر هدف این پژوهش کشف نقش «بالا و پایین خیابان» در سازمان فضایی شهر مشهد است. با جمع بندی مطالعات پژوهش، این گونه استنباط می شود که تا قبل از شروع مداخلات شهری اولین طرح جامع در دوره پهلوی، عناصر تشکیل دهنده منظر محور مورد مطالعه به گونه ای هماهنگ، برای هدفی واحد در ارتباط با یکدیگر ایفای نقش کرده اند. علی رغم بحران به وجود آمده و تأثیرات مخرب آن بر صورت و کالبد خیابان در دوره معاصر، قدرت ادراکات ذهن و اندیشه انسان به عنوان مخاطب همواره بر ماده غلبه داشته است، به طوری که معنای ذهنی آن، یا به عبارت بهتر منظر این خیابان هنوز تا حدی پابرجا و با مداخلاتی در جهت نقش اصلی آن قابل احیاست. نتیجه گیری گویای آن است که خیابان مورد مطالعه همواره به عنوان محوری متعالی در ذهن مخاطبانش ایفای نقش کرده که به مفهوم مقدس زیارت پیوند خورده است.
زبان معماری، رمز نمادها
منبع:
منظر دوره ۹ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۱
3 - 3
حوزههای تخصصی:
گنبد طلا. این تصویر نه یک شکل و نه حتی یک نماد است؛ یک متن است. سرشار از پیام ها و رمزهایی که برای عامه ایرانیان حکایت ها دارد. لازم نبوده درس معماری خوانده باشی یا نشانه شناسی بدانی تا بتوانی این متن رمز آلود را برپا کنی. گنبد هدایت کننده به مکان و «جایی» مقدس است. بر بلندای مرکزی ترین اندام معماری قرار می گیرد تا هویت، سر، مرکز و قلب مجموعه را به همگان نشان دهد. مرکز ثقل معنایی مجموعه، ممکن است در وسط جغرافیای آن نباشد، اما گنبد دلالت بر آن دارد که این «جا» قلب است. پس از آن مناره ها به کار می آیند تا خبر از رخدادی در مکان بدهند. در «اینجا» خبری هست. دو مناره از دوردست ها فریاد می آورند که آن «جا»، اینجاست و رهگذران را به آن راهنمایی می کنند. رنگ طلا خبراز امر قدسی می دهد. هر آنچه که طلایی است، نشانی از شرافت و قداست دارد. قرارگیری این سه عنصر در کنار صندوق نذورات و خیرات از سنتی در فرهنگ اسلامی ایران حکایت می کند که در دوره هایی از تاریخ، منشأ ایجاد زیرساخت های بزرگ اقتصادی و مجموعه های علمی و اقتصادی بوده است. اگر امروز جمع آوری صدقات خرد برای دفع بلاهای شخصی به کار می آید، زمانی از برجسته ترین شیوه های مالکیت غیر خصوصی و متکی بر منافع عام و اجتماعی بوده است. وقف و نذر، انواعی از مالکیت و مشارکت اجتماعی را تعریف می کنند که جایگاه امروزشان تناسبی با فلسفه و ظرفیت های نهفته در آنها ندارد، این متنها اگر در دنیای نخبگان امروز مغفول افتاده، آنقدر ناشناخته مانده اند که متن پیچیده آنها را نمی توان با تفسیر این صندوق مزین شده به گنبدهای آلومینیومی آنودایز شده، فهم کرد. اما می توان گفت که فرهنگ عامه، اگر چه سنت وقف نذر را در شأن گذشته آنها نمی شناسد، اما از جایگاه و مرتبه آن، چنان با خبر است که با این نمادسازی عامیانه، همچنان از حقیقتی بزرگ خبر می دهد؛ بی آنکه بتواند شناختی جزئی و تفصیلی از آن به دست دهد. این جلوه از منظر ایرانی از بقایای سنتی عمیق در عرصه زندگی اجتماعی-اقتصادی گذشته ایران خبر می دهد که با کمک نمادهایی از معماری و هنر سرزمینی آنها روایت شده است.
تصویری از باغ حارث (امیر بلخ)؛ براساس حکایت رابعه از الهی نامه عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۹
6 - 13
حوزههای تخصصی:
شکل و طرح باغ بخش مهمی از خصوصیات آن را بازنمایی می کند. باوجود این، معمولاً گوناگونی طرح باغ دست کم به اندازه اهمیتی که دارد مورد توجه قرار نمی گیرد. مطالعه باغ های موجود و یا اسناد و مدارک باغ هایی که زمانی وجود داشته اند، ازجمله راه های اصلی برای شناخت گونه های مختلف باغ است. اما با توجه به اینکه بسیاری از باغ ها تخریب شده اند، فهم باغ سازی برخی دوره ها به راحتی میسر نیست. در نبود نمونه های یادشده، متون تاریخی و ادبی با بازنمایی تصویری از باغ، زمینه ای برای مطالعه فراهم می کنند. براین اساس هدف این مقاله بازیابی تصویر باغی است که عطار حین توصیف داستان رابعه به طور ضمنی آن را شرح داده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش ها است که طرح کلی باغ حارث که صحنه رابطه دو شخصیت مد نظر شاعر است، چگونه است و براساس توصیفات شاعر، این باغ چه عناصری را شامل می شود. مقاله با تفسیر متن در پی پاسخ دادن به پرسش های تحقیق است و تصویر بازیابی شده براساس تفسیر متن شعر با تصویرهای دیگر مقایسه خواهد شد. مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که باغ حارث از دو بخش تشکیل شده است و این دو بخش از طریق یک عمارت به هم متصل می شده اند. باغ بخشی بیرونی و عمومی داشته که در جلوی عمارت طاق قرارگرفته بوده است. این باغ، باغی خصوصی نیز داشته که دربردارنده کوشک و چمن یا خیابانی می شده که حوضی بر سر راه خود داشته است. بررسی ها نشان می دهد که این باغ خصوصی احتمالاً ساختاری طولی داشته و بی شباهت به باغ توصیف شده توسط«هروی» در سده های بعد نیست.
آب، منشأ زیبایی در باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۸
32 - 43
حوزههای تخصصی:
باغ ایرانی محصولی از فرهنگ و تفکر ایرانیان است با قدمتی چندین هزار ساله و دارای پیوندهای غیرقابل انکار با باورهای آیینی و دینی پیش و پس از اسلام کشور. باغ ایرانی از عناصر طبیعی و مصنوع تقریباً ثابتی تشکیل می شود که عبارتند از گیاهان مثمر و تزئینی، کوشک، نهر و جوی و حوض و آبنما و فواره، کرت ها، دیوار محصور کننده و خیابان. ترکیب این عناصر در فضاها به گونه ای است که یک محور اصلی تشکیل شده که خیابان باغ نام دارد و با کاشت خطی درختان در دو طرف و عبور جوی از میان آن، به کوشک ختم شده و منظره قاب بندی شده ای را به ناظر ارائه می دهد. به همین ترتیب، سایر عناصر یاد شده با نظامی کم وبیش یکسان، باغ های ایرانی نواحی مختلف سرزمین ایران را که محدوده ای وسیع تر از مرزهای کنونی کشور را شامل می شود؛ شکل داده اند. موضوع بحث این پژوهش، کنکاش در ادله گمانی است مبنی بر اینکه عناصر تشکیل دهنده باغ ایرانی در بسترهای زمانی، جغرافیایی، فرهنگی و اعتقادی مختلف، دستخوش تاثیرات هم وزن نمی شود و برخی عناصر در هر شرایط، نسبتاً ثابت می مانند و برخی، مانند آب، آنقدر متغیرند که در هر باغ، منحصر به آن می شود و می شود گفت زیبایی شناسی باغ ایرانی مبتنی بر آن است. این فرضیه در چارچوب نظریه اعتبارگیری جان دیووی ارزیابی شده است.
گذرگاه حیات وحش در منظر راه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۶
حوزههای تخصصی:
خیابان ها و جاده ها مسیرهای ارتباطی هستند که دو مکان یا به عبارتی دیگر اجتماعات انسانی را به هم وصل کرده و پیوند می دهند. در تمامی تعاریف مربوط به جاده مفهوم پیوند و ارتباط دادن وجود دارد؛ اما در تاریخ قرن ها ساخت جاده ها، به همان اندازه که پیوند میان فضاها وجود دارد، ازهم گسیختگی نیز دیده می شود. با مشخص شدن نقش مخرب جاده ها و بزرگراه ها در گسیختگی اکولوژیک و زیست بومی مناظر، زمان آن رسیده است که در مورد جاده ها و خیابان ها بازنگری صورت پذیرد و درباره نقش اصلی جاده به عنوان پیونددهنده و نه عناصری که زیستگاه های طبیعی و حیات وحش را از هم می گسلد، دوباره بی اندیشیم. امروز از طراحان و برنامه ریزان انتظار می رود تا علاوه بر انتخاب بهترین محل برای احداث جاده ها و بزرگراه های بین شهری، راهکارهای گوناگونی را در طراحی و ساخت آن ها در نظر بگیرند. جاده ها و بزرگراه ها باید عناصری باشند که باعث ایجاد پیوند میان انسان ها و حیات وحش، فرهنگ و طبیعت می شوند. طراحی و برنامه ریزی منظر راه یکی از مهم ترین وظایف معماران منظر است. نوشتار حاضر با بررسی و تحلیل نمونه ها و ایده های نوین ارائه شده برای دالان های اکولوژیک در مسابقه آرک، تأثیر این مؤلفه ها در طراحی و برنامه ریزی منظر راه و نقش آن ها در ایجاد پیوستگی منظرین و اکولوژیک جاده ها را مورداشاره قرار می دهد.
چارتاقی، تداوم تقدس کوه در آیین ها، معماری و منظر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۳
64 - 73
حوزههای تخصصی:
چارتاقی حجم اصلی، پایه و با فراوانی زیاد در معماری ایران است. از کارکردهای قدیمی این عنصر می توان به ساخت نیایشگاه مهر، آناهیتا و سپس آتشکده اشاره کرد که پس از ورود اسلام نیز، به عنوان شاکله اصلی مسجد و امامزاده مورد استفاده قرار گرفته است. بسیاری از صاحب نظران، چارتاقی را نه صرفاً عنصری عملکردی، بلکه دارای جنبه های اسطوره ای و مقدس معرفی می کنند. از سویی در میان اساطیر ایرانی، کوه عنصری چندوجهی، کارکردی و مقدس بوده است. به همین خاطر، بسیاری از آیین های باستانی در ارتباط مستقیم با کوه ها برپا می شده و غارهای داخل کوه نیز مانند سایر تمدن ها، از اولین معابد در ایران محسوب می شوند و مشاهده می شود ایرانیان معابد خود را با توجه به تقدس کوه و غار بنا کرده اند. گاهی معابد را در دامنه یا بالای کوه و گاهی همچون ایلامی ها، آنها را به شکل زیگورات و با الهام مستقیم از کوه می سازند. بدین ترتیب، معماری ساخته بشر، گاه تقدس خود را از کوه می گیرد. لذا در ارتباط با چارتاقی این سؤالات مطرح است که ریشه تقدس آن چیست و چه ارتباطی میان جنبه های اسطوره ای و تقدس آن مانند زیگورات با کوه وجود دارد؟ پژوهش حاضر با روش کیفی مطالعه اسنادی و با رویکردی اکتشافی به بررسی آیین های مشترک طواف و قربانی میان سه عنصر کوه، زیگورات (به عنوان عنصر واسطه) و چارتاقی و همچنین رابطه هریک از این عناصر با مهر یا خورشید پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد با ازمیان رفتن زیگورات ها در ایران، رابطه میان کوه و معماری معابد ایران ازبین نرفته است. می توان گفت این رابطه اسطوره ای کماکان میان چارتاقی و کوه برقرار بوده و به تعبیری چارتاقی تداوم تقدس کوه در معماری ایران است.
آشتی شهر و طبیعت؛ مسائل منظر در شهر فردا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشته حاضر متن سخنرانی خانم دکتر «ناتالی بلان» در همایش «هنر، شهر، طبیعت» است که با اندکی تلخیص منتشر می شود. این همایش، هشتمین نشست از سری نشست های «پدیدارشناسی منظر شهری» است که در یازدهم شهریور 1395 توسط پژوهشکده نظر و با حمایت سازمان زیباسازی شهر تهران برگزار شد. ناتالی بلان، جغرافیدان و پژوهشگر، مدیر لابراتوار پژوهشی «لادیس»، استاد دانشگاه پاریس دیدرو (پاریس 7) و متخصص در موضوعات «طبیعت در شهر» و «زیبایی شناسی محیطی» است.
در جست وجوی ورودی شیراز، بررسی تغییرات منظر ورودی شهر شیراز -دروازه قرآن- از پیش از قاجار تا امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۷
78 - 89
حوزههای تخصصی:
امروز ورودی شیراز از سمت اصفهان را «تنگ الله اکبر» و «دروازه قرآن» مشخص می کنند. در طول زمان و دوره های مختلف مؤلفه های متعددی این ورودی طبیعی را تعریف کرده، به آن افزوده یا کاسته و هویت ورودی بودن این محدوده برای شیراز را متحول کرده است. این نوشتار به دنبال پاسخ به این سؤال است که کدام مؤلفه در تعریف ورودی شیراز به صورت تاریخی مانایی داشته و مؤلفه ماهوی شکل دهنده به منظر ورودی شهر شیراز است؟ به منظور پاسخ به این سؤال، نوشتار با شیوه تفسیری-تاریخی، مؤلفه های مختلف شکل دهنده به منظر ورودی شیراز در بیش از یک قرن اخیر را با توجه به بستر تغییرات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر دوره تحلیل می کند. نوشتار به صورت مشخص تغییرات منظرین رخ داده در این محدوده را در پنج دوره زمانی آل بویه تا قاجار، قاجار، پهلوی اول، پهلوی دوم و جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار می دهد. نتایج پژوهش نشان می دهد دروازه قرآن در کنار دو مؤلفه دره و کوه های اطراف ورودی به لحاظ عینی و ذهنی در دوره های تاریخی مختلف در شکل دادن به منظر و هویت ورودی شیراز نقش مهمی داشته اند. این مانا بودن به صورت پویا و همگام با تغییرات و نیازهای زمانه دستخوش تغییرات شده اما هیچ گاه از بار منظرین این مؤلفه ها در تعریف ورودی شهر شیراز کاسته نشده است. بااین وجود پس از انقلاب اسلامی هویت تاریخی و طبیعی این محدوده به عنوان ورودی شهر شیراز دچار اغتشاش شده است. نتایج نشان می دهد عدم هماهنگ سازی این مؤلفه ها با تغییرات زمان و عدم توجه به اهمیت ماهوی این مؤلفه ها در تعریف هویت ورودی شهر، زمینه حذف، تخریب و یا به حاشیه رانده شدن این مؤلفه ها را فراهم و نقش آن ها در تعریف ورودی شهر شیراز را مخدوش ساخته است.
سایه اندازی در آپارتمان های نئومینیمال و کولونیال در مالزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۶
56 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه سنجش سایه اندازی در نماهای جلویی ساختمان هایی با سبک های متفاوت معماری در مالزی است. دو نمونه موردی از میان آپارتمان های مرتفع در ایالت پنانگ (Penang) مالزی انتخاب شدند. اولین نمونه، آپارتمان هالامان کریستال (Halaman Kristal) است؛ ساختمان ۳۱ طبقه ای که به صورت تلفیقی از سبک های اروپایی و سنتی طراحی شده است .این سبک تلفیقی، با نام سبک کولونیال (Clonial Style) یا استعماری نیز شناخته می شود. این آپارتمان در منطقه جلوتانگ (Jelutong) در پنانگ واقع شده است. دومین نمونه مورد بررسی، ساختمان بایسواتر (Bayswater) است که 62 طبقه داشته و طراحی آن به سبک نئومینیمال اولیه (Early Neo-Minimalist) است. این بنا در کرانه شرقی جزیره پنانگ مالزی واقع شده است. پنانگ در عرض جغرافیایی 5 درجه و 52 دقیقه و صفر ثانیه شمالی و طول جغرافیایی 001 درجه و 91 دقیقه و صفر ثانیه شرقی با آب وهوای استوایی، دومین ایالت مهم در مالزی است و در دهه اخیر، شاهد پیشرفت های چشمگیری بوده است. برای بررسی و محاسبه مناطق سایه دار در نمای ساختمان های مورد نظر از نرم افزار سان تول (Suntool) استفاده شده است. این بررسی در فواصل زمانی بین ساعات 8 صبح تا 7 بعداز ظهر صورت گرفت؛ یعنی در شرایطی که پرتوهای خورشید به صورت عمود بر نمای ساختمان بتابد. مقایسه بین طراحی دو ساختمان با استفاده از شبیه سازی کامپیوتری انجام شد. نتایج پژوهش مشخص کرد که سبک کولونیال نتایج بهتری از سایه اندازی نسبت به سبک نئومینیمال در ساعات مختلف صبح تا بعد از ظهر را نشان می دهد. طراحی دیوارهای عقب نشسته و بالکن در ساختمان هالامان کریستال در مقایسه با عناصر مشابه در آپارتمان بیسواتر، تأثیر بسزایی در ایجاد سایه داشته است. این عوامل، نفوذ تابش خورشید به بخش داخلی ساختمان و تابش آن به دیوار جلویی یا نمای ساختمان را محدود می کنند. در این پژوهش بیشتر تمرکز بر بررسی طراحی نما در طول ساعات پایانی تابش آفتاب یعنی از ساعت 5 بعد از ظهر به بعد است. نتایج نشان داد که استفاده از کرکره های عمودی و سقف های جلوآمده (کنسول) به عنوان عناصر اضافی سایه ساز برای مقابله با تشعشعات خورشیدی از اهمیت زیادی برخوردار است.
بررسی طرح احیای محدوده حفاظتی بارانگارو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرم شهر تبلور رابطه تاریخی انسان با محیط طبیعی اش و منظر شهر حاصل ادراک انسان از این بستر تعاملی با طبیعت است . در این دیدگاه قرائت لایه های تاریخی و طبیعی منظر و نحوه تأثیرگذاری انسان بر آن ها، فرصت شناخت و در مرحله بعدی بیان دوباره آن در قالبی تکامل یافته تر را در اختیار ما قرار می دهد . شهر سیدنی در کشور استرالیا از نمونه های قابل توجه شکل گیری شهر در مجاورت دریا است . طرح احیا دماغه بارانگارو، متأثر از رابطه تاریخی شهر سیدنی و دریا، به عنوان زیرمجموعه ای از ارتباط انسان با طبیعت شکل گرفته و شامل احیا شکل طبیعی دماغه در دوران پیش از صنعت، به شکلی نمادین است . اقدامات صورت گرفته در این راستا متشکل از بازنویسی ویژگی های تاریخی سایت به لحاظ عینی نظیر ویژگی های مورفولوژیکی بستر طبیعی و به لحاظ ذهنی نظیر احیای فرهنگ بومی است . اگرچه پیشینه صنعتی دماغه بارانگارو بخشی از تکامل آن را از یک لبه طبیعی متعلق به قبایل بومی استرالیا تا یک لبه صنعتی متعلق به سیدنی قرن 21 تشکیل می دهد، اما نباید این نکته را فراموش کرد که هدف منظر شهری دموکراتیزه ساختن فضاهای عمومی با تکیه بر ماهیت پویای منظر است . اگر نوع تعامل موردنیاز توسط ساکنان سیدنی در این دوره از زمان، فضایی برای پیوند شهر با طبیعت رها از ویژگی صنعتی بندرگاه های آن باشد کمرنگ ساختن لایه های صنعتی در لوای رویکرد طبیعت گرای معمار منظر، قابل توجیه خواهد بود . این عقب گرد تاریخی به مورفولوژی سایت در دوران پیشاصنعت، امکان ارتباط دوباره شهروندان با لبه طبیعی شهر را فراهم می آورد که ختم شدن شبکه شهری به مفری طبیعی به جای امتداد بدون انقطاع و نفس گیر بافت شهری و صنعتی سیدنی از نتایج کلی آن است . در این پروژه با شرایط طبیعی فراهم شده نظیر احیای پوشش گیاهان بومی و مرفولوژی در قالب سنگ فرش های ماسه سنگی و نیز احیای فرهنگ طبیعت گرای اقلیت بومی، هویت شهری سیدنی علاوه بر یک شهر بندرگاهی و صنعتی به پیوندگاه طبیعت و صنعت، بتن و ماسه سنگ، فرهنگ بومی و فرهنگ مدرن، و به طورکلی پیوند جامعه با تاریخ در قالب منظر طبیعت گرا ارتقا می یابد .
گونه شناسی منظر یادمانی معاصر با رویکرد نشانه شناختی پیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۶
44 - 57
حوزههای تخصصی:
یادمان های معاصر که با عنوان ضدیادمان نیز شناخته می شوند به عنوان محملی جهت یادآوری خاطرات جمعی و فردی گذشته در زمان حال، در تقابل با آثار یادمانی کلاسیک هستند. در دهه های اخیر در سطح بین المللی، با افزایش تنوع مناظر یادمانی در فضاهای عمومی و اهداف متفاوت آنها از یک سو و نیاز روزافزون جوامع بشری به بازیابی حافظه جمعی در سطح منظر شهری از سویی دیگر، بررسی سازمان یافته گونه های طراحی به کاررفته در آنها ضروری به نظر می رسد. بر اساس اهمیت این موضوع، پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این پرسش است که: مؤلفه های گونه شناسی منظر یادمانی معاصر براساس دانش نشانه شناسی پیرس چیست؟ روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کیفی است و از طریق رویکرد توصیفی-تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای به تدوین مدل مفهومی گونه شناسی منظر یادمانی معاصر با رویکرد نشانه شناختی پیرس می پردازد. جهت تبیین مؤلفه های نشانه ای منظر یادمانی، روش های منتخب گونه شناسی پژوهش، به صورت گونه شناسی شکلی-عملکردی آرگان در بررسی مؤلفه های صوری، گونه شناسی تاریخی-تفسیری مونئو در مطالعه مؤلفه های روایی و گونه شناسی آرکی تایپی اردلان و بختیار در شناخت مؤلفه های آرکی تایپی، اتخاذ شده است. جهت اثبات فرضیه دسته بندی گونه ها براساس تعاریف و زمینه مطالعاتی پیشین در این حوزه انجام شده است و در ادامه به منظور آزمون فرضیه، تمامی 32 مؤلفه استخراجی، با انتخاب تصادفی 64 نمونه یادمان از اواسط قرن بیستم تا به امروز، به طور مقایسه ای مورد مطالعه قرار گرفته اند. یافته ها بیانگر آن است که با لحاظ کردن گونه های نشانه ای براساس سه گانه های شمایل، نمایه و نماد در نشانه شناسی پیرس و همچنین مؤلفه های سه گانه عینی، ذهنی و عینی-ذهنی منظر، نشانه منظر یادمانی معاصر به گونه های بصری (عناصر طبیعی، عناصر مصنوع و عملکردی-فعالیتی)، گونه های کهن الگویی (قبر تهی، استلا-ابلیسک، مسیر قدسی، دایره-مارپیچ، پرواز، کوه کیهانی-سنگ بزرگ، گنبد کیهانی-طاق کیهانی، درخت کیهانی-باغ، نور-آب) و گونه های روایی (وقایع تلخ، فردی-مکانی و ارزشی جمعی) تقسیم بندی می شوند .