فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۲۰۶ مورد.
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
63 - 70
حوزه های تخصصی:
بازسازی آثار تاریخی- فرهنگی آسیب دیده در تسهیل ارتباط با مخاطب و در مواردی حفاظت از آن ها حائز اهمیت است. روش های بازسازی آثار سفالین بسته به ویژگی های تخریبی، قطعات مفقودی و نیازهای بستر فرهنگی- اجتماعی متفاوت بوده و در دوره های مختلف با استفاده از مواد و روش های مختلفی انجام شده است. بالطبع با پیشرفت علوم در حوزه حفاظت و مرمت، این روش ها و مواد نیز به روز خواهند شد. این مقاله ضمن معرفی برخی روش های بازسازی آثار سفالی، به بررسی بازسازی انواع ظریف از این آثار با روش پاپیه ماشه می پردازد. بازسازی اشیاء ظریف با توجه به موضوع استحکام و تعادل ایستایی به سبب وزن بخش افزوده، امری چالش برانگیز است؛ زیرا وزن بسیاری از مواد پرکننده در بازسازی بخش های مفقود می تواند در تعادل و ایستایی اثر مشکل ایجاد کند. ازاین رو به منظور ارزیابی روش پاپیه ماشه در بازسازی مصنوعات ظریف و سبک سفالی، یک ظرف سفالی ظریف و سبک حاصل از کاوش های باستان شناسی تپه سیلوه واقع در استان آذربایجان غربی مورد مرمت و بازسازی قرار گرفت. هدف اصلی این مقاله اجرا و ارائه روش جدیدی برای بازسازی آثار ظریف سفالی با استفاده از پاپیه ماشه است که با توجه به سبکی و استحکام، اصلاح راحت و حفظ تعادل و ایستایی آثار می تواند روشی قابل تأمل باشد.
تحلیلی بر الگوی «خیابان مزار» در شهرسازی دوره تیموری بر اساس مدارک نوشتاری و باستان شناسی مجموعه های هرات، سمرقند و شهر سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
۳۴-۱۷
حوزه های تخصصی:
خیابان-مزار الگویی از مجموعه سازی در دوره تیموری است، با فرمی مبتنی بر استقرار ابنیه مقابر، مزارات و بناهای مذهبی، در امتداد یک گذر حومه ای و یا یک شریان شهری. مستندات باستان شناسی و تاریخی وجود پنج نمونه از مجموعه های خیابان-مزاری در عهد تیموری را گزارش داده اند که از میان آنها سه مجموعه، شاه زنده در سمرقند، دارالسیاده در شهر سبز و خیابان در هرات را می توان از شاخص ترین نمونه های این نوع از مجموعه سازی عنوان داشت. خیابان-مزار هرات را نیز به دلیل دارا بودن قدمتی بیشتر و همچنین استقرار بناهایی پرشمارتر نسبت به دو نمونه دیگر، می توان به عنوان نمونه شاخص این فرم معرفی نمود. در این مقاله ضمن بررسی تحولات ساخت وساز در طول محور خیابان هرات در طی دوره های آل کرت و تیموری، روند تحولات در این محور تبیین می گردد. سپس شاخصه های خیابان-مزار هرات در پایان عهد تیموری به منظور دستیابی به ویژگی های کلی مجموعه های خیابان-مزاری در این دوره، با دو خیابان-مزار دارالسیاده و شاه زنده مقایسه می شود. اطلاعات این مقاله با روش های کتابخانه ای، مشاهده بصری و تحلیل یافته های حاصله، گردآوری شده و پژوهش با روش تحلیلی-تاریخی صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که فرم خیابان-مزار در مجموعه سازی دوره تیموری مشتمل بوده است بر استقرار منظم ابنیه مقابر در دو سوی معبری که به بنایی مهم در انتهای مسیر منتهی می شده است. در این میان خیابان-مزار هرات با قدمتی بیشتر نسبت به سایر نمونه های هم دوره اش در نقطه ای محوری از حومه شهر هرات قرار داشته و در راستای آن به غیر از بنای مقابر، سایر ابنیه مذهبی و خدماتی نیز مستقر بوده اند.
شناسایی مؤلفههای آموزشی اثربخش تدریس تاریخ معماری اسلامی بر مبنای تجربه حرفهای استادان این حوزه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۱
35-50
حوزه های تخصصی:
طراحی در بافت روستاهای تاریخی با رویکرد معماری میان افزا (نمونه پژوهشی: طراحی اقامتگاه بوم گردی و گردشگری سپورغان شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
۵۲-۳۵
حوزه های تخصصی:
معماری میان افزا به عنوان رویکردی عملی در جهت ایجاد ساختارها و سازمان های جدید برای تأمین فضاهای قابل استفاده در بافت های تاریخی همواره مطرح بوده که برخاسته از گرایش های توسعه شهری است و می تواند به عنوان رویکرد طراحی در بافت های تاریخی روستاها نیز مورد استفاده قرار گیرد. این پژوهش برای یافتن پاسخ به این سؤال که "با توجه به رویکرد معماری میان افزا چگونه می توان در بافت تاریخی و سنتی روستاهای تاریخی مداخله کرد؟" انجام شده؛ با این فرض که به کارگیری مدل می تواند باعث تأثیر عوامل چندوجهی مؤثر در طراحی در بافت روستایی شود و عدم کاربست آن، غفلت از برخی مؤلفه های مؤثر در این طراحی را در بر خواهد داشت. این امر، ضرورت تدوین دستور کار برنامه ریزی طراحی در بافت روستاهای تاریخی برای بهره گیری از زیرساخت ها و ظرفیت های موجود را لازم می نماید. بدین ترتیب، هدف پژوهش حاضر، دست یابی و تدوین مدل دستور کار برنامه ریزی طراحی بر اساس اصول معماری میان افزا در بافت روستاهای تاریخی و کاربست آن در نمونه پژوهشی است. روش تحقیق این پژوهش، از نوع کیفی- کمی است. در این میان، مؤلفه ها و الگوهای زمینه گرایی، شاخصه های فیزیکی و چندوجهی توسعه میان افزا و همچنین رویکردهای طراحی بناهای میان افزا در حوزه معماری در جهت نیل به این هدف، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند و مدل مستخرج از مبانی نظری به جهت آزمون برای طراحی اقامتگاه بوم گردی و گردشگری در روستای سپورغان شهرستان ارومیه، به کار گرفته شده است. یافته های تحقیق نشان می دهند به کارگیری این مدل طراحی می تواند باعث تأثیر عوامل چندوجهی مؤثر، از جمله الگوهای کالبدی- معماری و الگوهای محیطی- عملکردی در طراحی در بافت روستایی شده که علاوه بر حفظ ارزش های میراث معماری زمینه با طبیعت آن نیز هماهنگ شود.
گذار از آسایش حرارتی به حظ حرارتی: تبیین عوامل شکل گیری ادراک کیفیت حرارت در محیط ساخته شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محرک های حسی مختلف، همچون نور، بو، صدا و بافت در ادراک کیفیت یک محیط نقش مؤثری دارند. حرارت نیز همچون سایر محرک های حسی می تواند در غنای یک محیط، مشارکت کند و زمینه ی بهره والاتر افراد را فراهم نماید. اینکه فرد علاوه بر آسایش حرارتی یک محیط مشخص، از کیفیت حرارتی آن نیز انتفاع ببرد نقطه مطلوبی است که می تواند موردنظر معماران قرار گیرد. این ایده تحت عنوان "حظ حرارتی"، این هدف را دنبال می کند که افراد علاوه بر کمیّت حرارت، کیفیت آن را نیز درک نمایند. این موضوع می تواند بنیانی را برای تغییر مطالعات آسایش حرارتی در حوزه معماری فراهم نماید. ازآنجاکه تاکنون بحث عوامل و روابط شکل دهنده حظ حرارتی در محیط ساخته شده موردمطالعه قرار نگرفته است، ضروری است تا بر اساس تجارب واقعی انسان ها، این عوامل استخراج گردد و روابط بین آن ها مشخص گردد. پژوهش حاضر با استفاده از روش نظریه زمینه ای، چارچوب نظری شکل گیری حظ حرارتی در محیط ساخته شده را ارائه می نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد، از همکاری میان تمایز حرارتی و پیام هایی که از سوی محیط و منبع حرارتی به فرد می رسد، سایر عوامل فعال کننده حظ از حرارت از چهار جنبه ی فیزیولوژیکی، روانی، رفتاری و ارزشی نمود پیدا می کنند. این در حالی است که به فراخور زمینه ی اقتصادی و اجتماعی - فرهنگی، نوع ادراک افراد از کیفیت حرارت نیز تفاوت می نماید. چارچوب نظری ارائه شده در این پژوهش کمک می کند تا بستری محکم تر برای طراحی پژوهش های آتی و همچنین جمع آوری داده ها پیرو بررسی کیفیت حرارت در محیط ساخته شده فراهم شود.
گونه شناسی کاشی های محوطه میراث جهانی تخت سلیمان
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
29 - 46
حوزه های تخصصی:
حفاظت از آثار تاریخی دو وجه دارد، وجهی که بعد مادی اثر را مدنظر قرار می دهد و وجهی که ارزش های معنوی، هنری، تاریخی و زیبایی شناسی آن ها را لحاظ می کند. بنابراین، معرفی، مستندسازی و ثبت آثار مختلف تاریخی به عنوان بخشی از فرایند حفاظت و مرمت، علاوه بر اینکه با نقش ترویجی که در فراهم کردن درک و شناخت از ارزش های هنر و فرهنگ برعهده دارد و موجب حفاظت و کمک به احیاء آن ها نیز می شود. در این پژوهش تلاش شده است که با معرفی مجموعه کاشی های پایگاه میراث جهانی تخت سلیمان به عنوان یکی از مجموعه های ارزشمند هنر ایرانی که از قدمت و تنوع بالایی برخوردار است، این نیاز حفاظتی را پوشش داده شود. برای دنبال کردن این هدف از روش توصیفی و تحلیلی، و بررسی و گردآوری مستندات میدانی و مطالعات کتابخانه ای بهره گرفته شد. در نتیجه این مطالعه بیش از 5400 کاشی شامل انواع کاشی های نفیس زرین فام در اشکال و نقوش متنوع، کاشی لاجوردی، فیروزه ای، طلا چسبان با نقوش برجسته، کاشی های هندسی، نمونه های کاشی های تک رنگ و برخی آجر کاشی ها شناسایی شد.
در آمدی بر مبانی اسلامی حفظ و مرمت سنگ قبور تاریخی بر اساس به احکام و مقتضیات شرعی
حوزه های تخصصی:
سنگ قبرها از تکه های سنگ با آرایه ها و تزئینات مختلف تشکیل شده و نقش آن در اسلام و فرهنگ ایرانی با توجه به زندگی پس از مرگ و نقش تربیتی آن در تنبّه زندگان به مفهوم مرگ و دیار باقی از دیرباز از آثار فرهنگی به شمار می رود. در جوامع گذشته، سنگ ها به عنوان جایگاه ارواح شناخته می شدند. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با روش کتابخانه ای می کوشد ضمن مطالعه انواع سنگ قبرها و آرایه های مختلف مزارها در دوره های مختلف اسلامی و روش های حفاظت و مرمت سنگ قبور، دیدگاه اسلام دراین باره را مورد واکاوی قرار دهد. اقدام مرمت در رابطه با قبور اسلامی و سنگ قبر اقدامی علمی- عملی است و بررسی منابع اسلامی نشان می دهد حفظ و مرمت قبور اولیاء الهی من جمله ائمه معصومین به عنوان مصداق روشنی از تعظیم شعائر، امری ممدوح و مورد تأکید در اسلام است. همچنین مرمت قبور درگذشتگان از مردم عادی نیز به دلیل نقش تربیتی بارز آن در یادآوری مفهوم مرگ و آمادگی برای هجرت به سرای باقی در میان بازماندگان، فی نفسه امری موجه است.
بررسی ساختار میکروسکوپی سفال های قلی درویش از دوره مفرغ قدیم تا عصر آهن I
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
15 - 28
حوزه های تخصصی:
مطالعات سنگ نگاری (پتروگرافی) با کمک به شناخت ویژگی های ساختاری و ترکیبات آثار سفالین، نقش مهمی در شناخت تحولات و مبادلات فرهنگی، مبتنی بر تغییرات فنی این آثار دارد؛ از این رو به عنوان یکی از روش های مطالعه اصلی برای نمونه های با قابلیت نمونه برداری از این آثار، همواره در دستور کار قرار می گیرد. محوطه باستانی قلی درویش در 3 کیلومتری حاشیه جنوبی شهر قم، در محدوده ای بالغ بر 30 هکتار عرصه بقایای باستانی ارزشمندی در بردارنده گونه های شاخص سفال های مربوط به عصر برنز قدیم تا عصر آهن I است. در این مطالعه که با هدف یررسی بافت، اجزا سازنده و دسته بندی سفال های مورد نظر انجام شد، تعداد 37 قطعه از یافته های سفالی منطقه قلی درویش بدست آمده از کاوش های سال 1394 مورد بررسی قرار گرفتند. به این منظور، از روش مطالعه مقطع نازک یا سنگ نگاری با تکیه بر شناسایی ساختار میکروسکوپی و کانی های موجود استفاده شد. نتایج نشان داد که در نمونه سفال های مورد نظر سه نوع بافت متفاوت شامل بافت درشت دانه ناهمگن یا پورفیری، بافت ریز دانه یا سیلتی، و بافت آواری وجود دارد. خمیره این سفا ل ها دارای کمترین جورشدگی در اجزا سازنده، دربردارنده شاموت و پرکننده های درشت است؛.. به طوری که قطعات مختلف سنگ آذرین و چرت (بقایای سیلت، رس و یا سفال های خرد شده)، کلسیت و کوارتز در آن ها قابل مشاهده است. براساس یافته ها می توان گفت که عموماً مواد به کار رفته در ساخت این سفال ها محلی و مربوط به خود منطقه است.
معیارهای حفاظت و مرمت دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
۵۶-۴۵
حوزه های تخصصی:
تمامی مراحل حفاظت از آثار تاریخی باید طبق معیارهایی انجام پذیرد که این معیارها در واقع جداکننده صحیح از ناصحیح هستند. برخی از معیارها صورت کلی دارند و برای همه گونه های آثار تاریخی لحاظ می شوند و برخی از آن ها اینطور نیستند و گاهی لازم است این معیارها متناسب با ویژگی ها و شرایط اثر تعبیر و تفسیر شوند. در این راستا، پرسش پژوهش به این صورت مطرح می شود: جهت حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران چه معیارهای بنیادین(با چه تعبیر و تفسیری) می توان مطرح نمود؟ لذا در این پژوهش سعی شده است با مرور منشورها، دستورالعمل ها و نظریّه های بین المللی و همچنین بررسی تجربه های حفاظت و مرمّت دیوارنگاره های بوم پارچه در خارج از ایران، معیارهای بنیادین حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه تبیین گردد تا بتوان با تکیه بر آن، مداخله های صحیحی بر روی دیوارنگاره های بوم پارچه انجام داد. همچنین با توجه به معیارهای پیشنهاد شده با تفسیری متناسب با ویژگی های دیوارنگاره های بوم پارچه، می توان تحلیل صحیحی بر اقدامات حفاظتی و مرمتی سال ها و دوره های گذشته بر روی این گونه آثار داشت. هدف از پژوهش پیش رو، تبیین معیارهای بنیادین حفاظتی دیوارنگاره های بوم پارچه است. در این راستا، تحقیقی کاربردی-توسعه ای با روش یافته اندوزی: الف: مطالعه متون تخصصی. ب: انجام مطالعات و بررسی های میدانی. ج: بررسی و تحلیل نتایج حاصل از مطالعه متون تخصصی و مطالعات میدانی؛ انجام پذیرفته است. با تکیه بر مطالعات انجام شده و همچنین تحلیل آن ها، معیارهای حفاظتی دیوارنگاره های بوم پارچه(شناخت اثر قبل از هرگونه مداخله، حفظ اصالت اثر، حفظ یکپارچگی اثر، توجه به ویژگی دوگانه دیوارنگاره های بوم پارچه، نمایش صحیح اثر) ارائه شده است که برای هر کدام از آن ها، مثال هایی از آثار ایران و پیشنهادهای مرتبط جهت مداخله های مرمتی و نمایش صحیح آثار نیز ارائه شده است. آثار تاریخی در دنیا هم از نظر ماده و فن ساخت و هم از نظر ارزش های مختلف در بستر فرهنگی خلق اثر، تنوع زیادی دارد. به این دلیل در مجامع بین المللی در خصوص معیارهای حفاظتی فقط به کلیات پرداخته می شود. بنابراین در خصوص دیوارنگاره های بوم پارچه به صورت مشخص به ارائه و تفسیر معیارهای بنیادین پرداخته شد.
واکاوی قیاسی مفهوم سرزندگی شهری با سرزندگی بومی در پیشینه تاریخی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
۵۴-۳۵
حوزه های تخصصی:
سرزندگی شهری مفهومی نو در ادبیات تخصصی شهرسازی است. با وجود تعاریف متعددی سرزندگی توسط صاحب نظران، این تعاریف با توجه به جنبه های متفاوت سرزندگی، معادل خصوصیات اجتماعی فرهنگی سایر کشورها تعریف شده است. اما سرزندگی پیش از شناخته شدن در ادبیات شهرسازی، در شهرها وجود داشته و در هر فرهنگی، تعاریف متفاوت داشته است. در صورتی که ادبیات جهانی سرزندگی بدون شناخت پشتوانه تاریخی آن در ایران، مطالعه شود، این خطر پیش رو است که در راستای خلق سرزندگی شهری، برخی ارزش های بومی و تاریخی سرزندگی ایرانی به فراموشی سپرده شود. به علاوه اینکه بافت های تاریخی که بخش جدانشدنی شهر هستند و محدودیت مداخله دارند، در راستای خلق سرزندگی شهری از تمامیت شهر جدا مانده و افول بیشتر سرزندگی در این بافت ها سبب ترک و رکود بیشتر آن ها گردد. این تحقیق معیارهای بومی خلق سرزندگی شهری را تعریف می نماید. لذا با انتخاب شهر اصفهان به عنوان یکی از تاریخی ترین شهرهای ایران، به جستجوی سرزندگی در گذشته تاریخی آن پرداخته شده و به این پرسش پاسخ داده می شود که شباهت ها و تفاوت های مفهوم سرزندگی تاریخی و بومی با سرزندگی شهری چیست و مردم بومی چه فضایی در شهر اصفهان را سرزنده می پندارند؟ در این راستا از دو روش تحقیق تحلیلی-تاریخی و پیمایشی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد سرزندگی در گذشته تاریخی اصفهان وجود داشته و تمامی شاخص های سرزندگی جهانی در گذشته تاریخی اصفهان مصداق های بومی داشته است. تعریف مردم بومی اصفهان از سرزندگی با ادبیات جهانی آن تطابق دارد، اما چگونگی و شکل و وزن آن متفاوت است، به شکلی که برخی معیارهای سرزندگی در اصفهان بیش از بقیه مورد تأکید است و معیارهای جهانی در این شهر از ارزش گذاری یکسانی برخوردار نیستند. میدان نقش جهان به عنوان سرزنده ترین فضای شهری هم در گذشته تاریخی اصفهان و هم در حال حاضر از دیدگاه مردم بومی این شهر شناخته شد.
ارزیابی مؤلفه های مؤثر بر ارتقاء دلبستگی به مکان درفضاهای باز مجتمع های مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
۱۰۵-۸۹
حوزه های تخصصی:
دلبستگی به مکان، خلاصه ای منبعث از ادراک انسان از ابعاد کالبدی، ذهنی و رویدادهای مکان است. با این حس فضا به مکانی با ویژگی های حسی و رفتاری خاص برای انسان بدل می شود. در میان فضاهای مختلف، فضای باز با کارکردها، معانی و ویژگی های کالبدی خود می تواند نقش مهمی در کیفیت بخشیدن به فضاهای سکونت در شهرهای امروز داشته باشد. در نتیجه توجه طراحان به عوامل مؤثر در دلبستگی افراد به فضاهای باز در مجتمع های مسکونی می تواند نقش مؤثری در زیست پذیری این فضاها ایفا نماید. با توجه به اهمیت مفهوم دلبستگی به مکان در کیفیت بخشی به محیط، این تحقیق ابتدا به بررسی مفهوم دلبستگی و ابعاد آن، و سپس به تبیین شاخص های دلبستگی به مکان به شناسایی عوامل مؤثر بر احساس دلبستگی و سنجش آنها در بین متخصصان حوزه معماری و شهرسازی می پردازد. در واقع هدف این تحقیق، ارائه مدل دلبستگی به مکان و سنجش و تحلیل عوامل مؤثر بر میزان دلبستگی به فضاهای باز مسکونی در بین متخصصین می باشد. مقاله حاضر دارای روش توصیفی و تحلیلی می باشد و برای گردآوری اطلاعات از ابزارهای کتابخانه ای و پرسشنامه بهره گرفته شده است و از لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه آماری آن را متخصصان حوزه معماری و شهرسازی و علوم تربیتی و روانشناسی تشکیل می دهند و نمونه ها به شیوه تصادفی انتخاب شده اند. سپس با استفاده از مؤلفه های مؤثر بر حس دلبستگی ، شاخص های پرسشنامه تجزیه و تحلیل شده است. پرسشنامه های جمع آوری شده، در محیط نرم افزار Spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این راستا از آزمون آماری تی تک نمونه ای و فریدمن استفاده شده است. نهایتا 34 شاخص در قالب 8 مؤلفه مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد مؤلفه حس وابستگی ، حمایت اجتماعی و ارتباط عاطفی قوی با مکان به ترتیب مهم ترین مؤلفه های کالبدی مؤثر بر احساس دلبستگی در فضای باز مجتمع مسکونی هستند و فضاهای فاقد ایمنی و تاریک مهم ترین عامل ها برای عدم دلبستگی به مکان در میان ساکنان خواهند بود.
خوانش قرآنی معنای «معماری» بر اساس آیه شریفه 61 هود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
۴۰-۲۵
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم کتاب راهنمای زندگی است و معماری ظرف زندگی انسان. معماری از زندگی شکل می پذیرد. مفاهیم مطرح شده در قرآن کریم به عنوان کتاب راهنمای زندگی می تواند به تولید مفاهیم نظری در حوزه معماری کمک کند. این پژوهش تحقق مفهوم واژه «عماره» در قرآن را تبیین کرده و به دنبال این پرسش است: معانی که باید در معماری باشند و از آیه مذبور می توان استخراج و استنباط نمود چیست و این مفاهیم چگونه می تواند در معماری تحقق یاید. هدف این پژوهش درک شئون گوناگون امر الهی در معماری و ارتقاء معانی معمارانه آن است. مبانی نظری پژوهش در ذیل مطالعات معناشناسی کلمه «عماره» ارائه می شود. از روش معناشناسی برای تبیین مؤلفه های معنایی واژه ها در عبارت «هو انشأکم من الارض واستعمرکم فیها» از آیه 61 هود استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد در نگاه زبان شناسی تاریخی «عَمَرَ» و «عَبَدَ» هر دو به جای هم به کاررفته است؛ بنابراین این دو واژه اشتقاق مشترک یا هم معنایی در ریشه دارند؛ بنابراین آبادانی می تواند جزء بندگی باشد و بندگی آبادانی همراه آورد. استعمار بر وزن استفعال، طلب عمارت است؛ یعنی خدا انسان را از زمین آفریده و از او آبادی آن را خواسته است؛ از تأمل در آیات قرآن استنباط می شود هرچند معماری باید ایمن باشد، «عماره» تنها به معنای ساخت کالبد فضایی نیست؛ همان طور که آفریدگار، زمین را مسخر انسان و مهد آرامش او قرار داده است، انسان باید بتواند معماری را بستری برای پاسخ گویی به نیازهای مادی و معنوی چون تفکر، عبادت و آرامش قلب قرار دهد و همان طور که انشاء در طی زمان صورت می گیرد معماری نیز باید متناسب با زمان و زمانه بالنده شود، ارتقاء یابد و بستر شکوفایی افراد را فراهم کند. نتیجه این پژوهش معانی معماری مستخرج از آیه را در شش بحث معماری به مثابه عامل زندگی بخشی به مکان، جایگاه به آرامش رسیدن انسان، مکان رشد و تربیت، بستر ارتباط با آسمان و زندگی معنوی انسان، نقش معمار به عنوان خلیفه الله و تجلی پروردگار در مکان زندگی انسان مطرح و تببین می کند که استعمار فی الارض باعث جهت گیری انسان به سمت خدا، طلب مغفرت الهی و آمادگی برای جلب رحمت خداوند می شود.
سنجش شاخص های طراحی محورهای فرهنگی؛ از منظر گردشگری خلاق با هدف بازآفرینی فرهنگ- مبنا در بافت تاریخی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
۸۴-۷۳
حوزه های تخصصی:
فرسودگی تدریجی بافت های تاریخی ایران مجریان، طراحان و مردم را ملزم به استفاده از رویکردهای احیاء و بازآفرینی کرده است. ترکیب بازآفرینی با گردشگری خلاق و فرهنگ درآمد تضمین شده ایی در طولانی مدت برای احیاء به ارمغان می آورد. شناخت پارادیم ها و اصول مشترک بین دو رویکرد با تاکید داشتن بر زمینه ی فرهنگی در فضاهای شهری مانند محورهای فرهنگی حائز اهمیت است. هدف پژوهش سنجش اثرشاخص های مشترک دو رویکرد در خیابان ها و محورهای فرهنگی موجود در بافت های تاریخی اصفهان است. به همین منظور دو سوال اساسی مطرح می شود؛ شاخص های موثر از منظر رویکرد گردشگری خلاق در جهت بازآفرینی بافت تاریخی شهر اصفهان از طریق محورهای شهری کدام است؟ و دیگر آن که چه شاخص هایی بیشترین و کم ترین وزن را در محورهای فرهنگی- گردشگری اجرا شده به خود اختصاص داده اند؟ غایت تحقیق کاربردی است. داده های پژوهش حاصل از مطالعات اکتشافی و کتابخانه ایی است. توصیف داده ها از طریق مطالعات کیفی است و تحلیل آن بر اساس روش های کیفی است. نوع پژوهش کیفی است و شامل روش هایی مانند مصاحبه و تحلیل کیفی اسناد است و نتیجه به صورت کیفی ارائه گشته است. دستاورد های پژوش نشان می دهد که هم افزایی گردشگری خلاق در اشکال سخت افزار خلاق، نرم افزار خلاق، سازمان های خلاق با استراتژی های بازآفرینی فرهنگ- مبنا مانند گردشگری، رویداد مداری، برند سازی می تواند متضمن احیای بافت تاریخی در طولانی مدت شود. پدیدار شدن اثر هم افزائی این دو رویکرد در فضای های شهری را می توان در خیابان ها و محور های فرهنگی جست وجو کرد و فرهنگ نیز به عنوان موتور محرکه ی توسعه در فضاهای شهری عمل می کند. چهل شاخص برای سنجش کیفیت محورهای فرهنگی در چهار بعد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی استخراج شده است. بر اساس یافته ها، سنجش اثر هر شاخص به صورت کیفی با تاکید بر فرهنگ نشان داد که بعد اجتماعی و اقتصادی از ضعف های آشکار تری نسبت به دو بعد کالبدی و زیست محیطی برخوردار است.
عوامل فضایی احساس معنوی در محیط معماری حرم مطهر رضوی با بهره گیری از رویکرد روان شناسی رفتارگرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
۷۲-۵۵
حوزه های تخصصی:
«احساس معنوی محیط» تجربه ای ویژه حاصل از حضور در فضاهای قدسی است. درزمینه ی ارتباط بین معماری و مفاهیم معنوی، تحقیق های بسیاری صورت گرفته است اما کمتر به بررسی تجربیات معنوی در مواجهه با آثار معماری پرداخته اند. روانشناسی رفتارگرا به واسطه تمرکز بر روی عکس العمل مخاطبان، به عنوان پاسخ و فضاهای معماری به عنوان محرک، بستر مناسبی برای بررسی احساس معنوی محیط است. در این مقاله از طریق مرور ادبیات، ویژگی های این احساس شناسایی و سپس از طریق تحلیل عاملی، عوامل فضایی مؤثر، دسته بندی می شوند. پس از تهیه پرسشنامه و سنجش روایی از «نسبت روایی لاوشه» و «شاخص روایی محتوایی» برای تعیین پایایی از روش آلفای کرومباخ استفاده شد. برای تعین حجم نمونه، از طریق روش آسان یا در دسترس تعداد 320 نفر از زائران حرم مطهر امام رضا (ع) در سال 1397 انتخاب شده اند. یافته ها و نتایج پژوهش نشان می دهد عوامل مؤثر بر احساس معنوی محیط، در پنج دسته به شرح عوامل عملکردی «مقیاس و تناسب ابعادی، رعایت شأن و عملکرد، فضای سکون، فضای مکث، حیاط های وسیع، امکانات رفاهی جانبی و هم جواری فضاهای فرهنگی» و عوامل کالبدی «عظمت مقبره، شکوه داخلی مقبره، تدریج افقی اهمیت، سیر از ساده به پیچیده در محور عمودی و افقی، شاخص بودن المان مقبره» و عوامل ایده ای «ساماندهی ورودی، انتظام سلسله مراتبی فضا، منع شمایل نگاری، انطباق محور حرکتی بر محور معنایی، ابهام در تسلسل فضا، شاخص بودن نورپردازی و موقعیت عناصر نورانی» و عوامل یکپارچگی شامل «تشابه نسبی فضاهای پشت سرهم، کل گرایی، همگرایی فرم و تزئینات» و عوامل فناوری، «مسقف بودن موقت حیاط، سامانه های نورپردازی شگفت انگیز و شرایط زیست محیطی» شناسایی و دسته بندی شده اند.
تحلیل پایداری محلات با قابلیت پیاده روی (مورد مطالعاتی: محله چرنداب در شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به رغم پیشرفت تکنولوژی و گسترش شتابان شهرنشینی، شهرها به خصوص محلات شهری با مشکلات عدیده ای روبه رو هستند. استفاده از وسایل نقلیه موتوری به جای پیاده روی، در دنیای امروزی تبدیل به یک هنجار شهرنشینی شده است و در پی آن، مسکن های پراکنده با هسته های متعدد در خارج از محور پیاده روی احداث شده که توسعه گسترده و سبک زندگی ناپایدار را به دنبال داشته اند. در این رابطه، محلات، پایداری و جذابیت خود را از نظر زندگی سالم از دست داده اند . به نظر یکی از راه حل ها، استفاده از قابلیت پیاده روی محلات است که می تواند به ارتقای کیفیت محلات از منظر پایداری منجر شود. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل پایداری محلات با تمرکز بر قابلیت پیاده روی با توجه به نیازهای شهروندان از نظر کیفیت زندگی در محله چرنداب شهر تبریز است و به دنبال پاسخِ این سؤال است که آیا برنامه ریزی و طراحی محله با قابلیت پیاده روی به پایداری محله چرنداب منجر شده است؟ روش تحقیق، ترکیبی از کمی و کیفی با استفاده از راهبردهای همبستگی و تحلیل محتوا و ابزارهای پرسش نامه و مصاحبه است. حجم نمونه پرسش نامه از طریق فرمول کوکران به دست آمد و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و Amos استفاده شد؛ حجم نمونه مصاحبه ، شامل 12 نفر از متخصصین است که برای تحلیل داده ها از نرم افزار Maxqda بهره گرفته شد. یافته ها نشان دادند از نظر ساکنین در پایداری محله چرنداب با قابلیت پیاده روی، عامل حق انتخاب بیشترین و عامل پاسخ گویی مکان کمترین تأثیر را داشته است و نیز بین ادراک منفی و ادراک مثبت متخصصان، تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، شرایط موجود طراحی محله چرنداب فاقد بستر مناسب و امکان ترغیب زیست مبتنی بر پیاده مداری و زندگی پایدار است. با توجه به نتایج پرسشگری ساکنین و مصاحبه متخصصین، به منظور پایداری محلات، به کار بردن اصل سازگاری در طراحی محله با قابلیت پیاده روی با تأکید بر حق انتخاب کاربران، مؤثر و ضروری است
نقش مادی ها در شکل گیری حس تعلق به مکان ساکنان همجوار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۹
۸۸-۷۳
حوزه های تخصصی:
بعد مکانی نیاز به تعلق، آشکارکننده پیوند انسان و مکان است. اگر چه حاشیه مادی ها باعث حضور و ثبات عناصر طبیعی در شهر اصفهان هستند؛ توسعه جوامع انسانی، تغییر شیوه زندگی و استقرار گروه های جمعیتی جدید در منازل آپارتمانی سبب قطع ارتباط طبیعت مادی ها و ساکنان شده و این عدم ارتباط بر ضعف حس تعلق افراد افزوده است. از آن جا که تعامل میان انسان و محیط بر ارتباط کاربران با محیط های ساخته شده و حس تعلق آنان موثر است، این مقاله در پی یافتن پاسخ این سوال است: " مؤلفه های عوامل کالبدی- محیطی نتیجه بخش بر افزایش حس تعلق به مکان ساکنان محلات مسکونی مجاور مادی ها کدامند؟" شناسایی و طبقه بندی مؤلفه های کالبدی- محیطی مؤثر بر حس تعلق ساکنان و همچنین نحوه و میزان تأثیر گذاری عوامل عملکردی و ادراکی حاصل از عوامل کالبدی- محیطی مادی ها در ایجاد حس تعلق ساکنان، هدف اصلی این پژوهش است.در جهت پاسخ به سؤالات از روش همبستگی استفاده شد. جمع آوری داده ها به منظور مرور نتایج تحقیقات صورت گرفته به روش اسنادی از جمله نوشته ها و ادبیات، داده های آماری، اسناد تاریخی و اسناد دیداری صورت گرفت. مطالعه میدانی بصورت گردآوری داده از ساکنان محلات مجاور مادی ها با ابزار پرسشنامه و به روش پیمایشی صورت پذیرفت. داده های حاصل از پرسشنامه توسط نرم افزار Spss نسخه(26) و Amos نسخه (24) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد، بین طبیعت زیبای ماد ی ها با چهار مؤلفه "عناصر طبیعی، خوانایی، خاطره انگیزی، منحصر به فرد بودن" و عوامل عملکردی با "مؤلفه های خودبسندگی و لذت از مکان" و عوامل ادراکی با "مؤلفه های رضایتمندی، اشتیاق، افتخار، مردم دوستی و سازگاربودن" رابطه مستقیم وجود دارد که بر ارتباط کاربران با محیط تأثیر گذاشته و حس تعلق به مکان ساکنان همجوار مادی ها را افزایش می دهد.
شناسایی و اولویتبندی شاخصهای بافت ناکارآمد از دیدگاه ساکنین به منظور بازآفرینی شهری پایدار (مطالعه موردی: محدوده تاریخی شمال میدان نقش جهان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مرمت و معماری ایران سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۱
67-82
حوزه های تخصصی:
آسیب نگاری حجاری رستم و اشکبوس عمارت دیوان خانه با استفاده از فتوگرامتری و با تکیه بر فرهنگ مصور الگوهای تخریب سنگ- ایکوموس
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
12 - 19
حوزه های تخصصی:
آثار باقی مانده از دوران حکومت کوتاه زندیه در شیراز بسیار متنوع بوده و با تزیینات مختلفی آراسته شده اند. استفاده از سنگ در بخش های مختلف این بناها قابل دیدن است به طوری که در ازاره های بیرونی و داخلی بنا، ستون ها، کف فرش حیاط و حوض ها مورد استفاده قرار گرفته است. ازاره ها گاهی با نقاشی و گاهی با حجاری مزین شده اند و یکی از ازاره های منحصر به فرد حجاری نبرد رستم و اشکبوس در حیاط مجموعه دیوان خانه است. هدف از انجام این پژوهش آسیب نگاری علمی تغییرات و تخریب های ایجادشده در حجاری عمارت دیوان خانه است. سؤال اصلی مطرح شده این است که چگونه فناوری فتوگرامتری برد کوتاه می تواند به دقت در مستندسازی آسیب های واردشده به آثار تاریخی کمک کند؟ روش تحقیق به صورت کاربردی تجربی است؛ که با استفاده از تحقیقات پیمایشی و میدانی مورد ارزیابی قرار گرفته است. نتایج حاصل شده بیان می دارد که استفاده از روش فتوگرامتری یک روش بی خطر بوده که در آسیب نگاری بسیار مؤثر است و می تواند میزان تغییرات ایجادشده در ساختار اصلی سنگ را به نمایش بگذارد. در این روش میزان پوسیدگی و تخریب های مختلف اثر حجاری ارزیابی و آنالیز گردید که شامل جدایش، ترک و شکاف، از دست دادن مواد و فرسایش و تغییر رنگ و رسوب است.
پژوهشی در حوزه شناخت مداخلات مرمتی دیوارنگاره های بوم پارچه در گزیده ای از آثار ایران و اروپا
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳)
29 - 50
حوزه های تخصصی:
در ایران هنوز دیوارنگاره بوم پارچه به عنوان گروهی از هنر نقاشی که به صورت جداگانه مورد مطالعات گسترده و دقیق قرار گیرد شناخته نشده است. به این دلیل، مداخلات حفاظتی که بر روی این گونه آثار در گذشته انجام شده، مورد بررسی قرار نگرفته و اطلاعات کمی در این مورد در دسترس است. در این راستا ابتدا مطالعاتی برای شناخت تعدادی از دیوارنگاره های بوم پارچه در خارج از ایران انجام شده و در ادامه بررسی هایی در حوزه مداخلات مرمتی این گونه آثار در خارج از ایران صورت گرفته است. پس از دریافت اطلاعات درباره حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه خارج از ایران، روش های حفاظت از دیوارنگاره های بوم پارچه در ایران مطالعه و بررسی شده است که در پایان، مقایسه، تحلیل و نتایج این پژوهش ارائه شده است. هدف مقاله پیش رو دستیابی به چگونگی یا روش های مداخلات مرمتی دیوارنگاره های بوم پارچه است. داده های پژوهش حاضر در یک بررسی کتابخانه ای و مطالعه میدانی گردآوری شده است و این پژوهش با روشی تحلیلی-تطبیقی سامان یافته است. تحقیق حاضر از نظر هدف یک پژوهش توسعه ای و از نظر روش، یک تحقیق کیفی است. باید به این نکته توجه داشت که آفرینش این شیوه نمایش نقاشی روی کرباس در کشورهای خارجی که مورد بررسی قرار گرفته به صورت کاملاً سامانمند و طی یک پروسه طولانی مدت و روشمند نسبت به آثار مشابه در ایران بوده است، اما تنوع فنی در دیوارنگاره های بوم پارچه ایران نسبت به آثار خارجی بیشتر است و این می تواند یکی از دلایل تنوع بیشتر مداخلات مرمتی در ایران باشد. تنوع بالا در شیوه اجرا و موضوع سبب مشکلاتی در حوزه تصمیم گیری های حفاظتی و میزان و نوع مداخلات مرمتی دیوارنگاره های بوم پارچه شده است؛ زیرا برخی آثار بررسی شده در این تحقیق به اشتباه به عنوان نقاشی روی کرباس شناخته می شود که در حوزه مداخله ناصحیح حفاظتی این مسئله باید حل شود.
مطالعه و آسیب شناسی آثار فرهنگی- تاریخی با استفاده از روش های بازتابی و فلورسانس: مطالعه موردی سه اثر تاریخی موزه بزرگ خراسان
منبع:
دانش حفاظت و مرمت سال ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳)
19 - 28
حوزه های تخصصی:
روش های بازتابی (Reflection) و فلورسانس ( Fluorescence) در مبحث تاریخ هنر و فرایند شناخت مواد و بررسی وضعیت و مرمت آثار تاریخی و هنری اطلاعات ارزشمندی را در اختیار پژوهشگران و مرمتگران قرار می دهد. تصاویر حاصل از نور مریی (Visible Light) بهترین روش برای ثبت اثر و بررسی آن در غیاب اثر است. دوربین های دیجیتال مدرن این پدیده را تسریع و همگانی کرده اند. تصاویر اشعه ماوراءبنفش (Ultra-Violet (Uv)) برای آنالیز سطح نقاشی و بررسی وضعیت کنونی اثر و تشخیص رنگ دانه ها به کار می رود. این روش جزو روش های بازتابی و فلورسانس شمرده می شود. از این جهت که مقداری از آن از سطح نمونه بازتاب و در طول موج مریی از سطح ساطع می شود. مقداری نیز به کمک سطح جذب می شود. این پژوهش به بررسی کیفی آسیب های یک تابلو نقاشی رنگ روغن و دو نسخه خطی به روش فلورسانس اشعه ماوراءبنفش و روش بازتابی نور مریی پرداخته است. مشخصات ظاهری اثر به وسیله تصویر نور مریی و تصویر فلورسانس بررسی و ثبت شد. تصویر فلورسانس محل هایی که رنگ خود را از دست داده اند، وصله کاری شده اند یا بخش هایی را که مرمتی هستند تشخیص داده اند؛ بنابراین تصویر فلورسانس، در غیاب تاریخچه اثر تصویر روشنی از وضعیت مرمت های پیشین و آسیب هایی که در تابلوی نقاشی ایجاد شده است، می دهد. همچنین در بررسی یک نسخه تاریخی- فرهنگی تشخیص بخش هایی که مورد حمله بیولوژیکی قرار گرفته اند میسر شد. بررسی نسخه خطی دیگر با اشعه فلورسانس ماوراءبنفش نشان داد که احتمالاً رنگ قرمز به کاررفته در نسخه، رنگ دانه اخراست.