در حین عملیات احیا خانه صدقیانی تبریز(1390)، حفاظتگران قطعاتی از یک حوض مرمری با آسیب هایی فراوانی از قبیل: کمبود قطعات(بیش از40 %)، تکه تکه شدن (بیش از170 قطعه)، لایه لایه شدن، تغییر رنگ، انواع ترک ها، پوسته بستن را یافتند و برای انجام عملیات مرمت به گروه مرمت آثار تاریخی دانشگاه هنر اسلامی تبریز تحویل دادند. اهداف اصلی این پروژه حول محور شناخت جایگاه تاریخی- فرهنگی حوض خانه صدقیانی مباحث مربوط به آسیب شناسی و فن شناسی ساختار فیزیکی و شیمیایی سنگ و آسیب های موجود روی حوض و چرایی آن، و هم چنین چگونگی انتخاب روش ها و مواد مورد استفاده در بازسازی آن بود، در همین راستا عملیات حفاظت و مرمت آن به ترتیب شامل: مستندنگاری و آسیب نگاری قطعات، انجام آزمایش های فن شناسی و آسیب شناسی شامل: پتروگرافی مقطع نازک، آنالیز پراش پرتو ایکس و اسپکتروفتومتری، به منظور شناخت خواص ساختاری در این اثر سنگی صورت گرفت پس از آزمون های آزمایشگاهی: تمیزکاری سطحی، استحکام بخشی و در نهایت بازسازی قطعات مفقود توسط رزین و خمیرهای رنگی پلی استر به همراه پرکننده کربنات کلسیم انجام گردید.
زیبایی شناسی در سده هجدهم و در نقطه عزیمت خود، مسئله هنرها را از منظر تمتع یا لذت بی غرض مطرح ساخت، اما در سده نوزدهم بدیل های فلسفی و جامعه شناختی در هنر که به ویژه بازتاب خود را در واقع گرایی به نمایش می گذاشت، وجهی از زیبایی شناسی اجتماعی را پدید آورد که به شدت وام دار شرایط اجتماعی و تاریخی بود. در مقاله پیش رو، این فرضیه به سنجش گذاشته می شود که زیبایی شناسی می تواند بازتاب دهنده شرایط سیاسی و اجتماعی باشد؛ به عبارت دیگر زیبایی شناسی با رویکرد انتقادی، خصلت های سیاسی هنر را به خوبی به نمایش می گذارد. به این منظور پس از طرح مسئله در مورد چیستی زیبایی شناسی، برای اثبات فرضیه و نشان دادن ارتباط وثیق هنر با سیاست، زمینه ها و چگونگی پدیداری زیبایی شناسی اجتماعی در چهارچوب زیبایی شناسی مارکسیستی به بحث گذاشته خواهد شد. در عین حال به منظور آوردن شواهدی از این مدل به آثار متفکران رئالیست سده نوزدهم، اشاره های مختصری خواهد شد. این نوشتار از حیث روش شناسی، رویکرد توصیفی ـ تحلیلی را با رویکرد انتقادی مورد استفاده قرار داده است .
شکنر در این نوشتار تفاوت بنیادین تئاتر متعارف غرب را با نمایش سنتی هند نشان داده است: در اولی ، چشم و تا حدی گوش جای تجربه و درک تئاتر است و در دومی ، مسیری که از مشام آغاز و با گذر از معده به روده ختم میشود . در ابتدا ، دو متن مهم و اساسی با جایگاهی همتا در هر یک از نظریههای غربی و هندیِ اجرا ( یعنی بوطیقای ارسطو و ناتیاساسترا ) بررسی و تفاوتهای اساسی آنها بازنموده میشود . در ادامه ، راسا ( آمیختهای از نمایش و رقص و موسیقی ) بر طبق ناتیاساسترا تعریف و به اختلافات آن با تئاتر غربی اشاره میشود . در بخشی دیگر ، از طریق ریشهشناسی کلمات ، مفاهیم تئاتر غربی و ابتنای بر قوة بینایی آشکار شده است . به نظر شکنر ، هدف از اجرای راسایی ، برخلاف تئاتر غربی ، تداوم لذت است؛ و راسا درک استهایی بهاواها ( عواطف ابدی یا پایدار یا قلبی ) است که از طریق آبهینایا ( بازیگری خوب ) بیدار و دستیافتنی میشوند . در اجرای راسایی ، کسب لذت و ارضاشدن اساساً مقولهای دهانی است و مطالعة دستگاه عصبی رودهای و شیوة کار آن و جایگاهش در هنرهای رزمی و مراقبه و طب آسیایی این مطلب را روشنتر میکند . شکنر ، در ادامه ، به تمرین خانههای راسا ، از جمله خانة نهم یا خالی ، میپردازد و در انتها نیز ، زیباییشناسی راسا در اجرا بررسی و باز هم تفاوتهای آن با تئاتر غربی مشخص میگردد .
کمدی آتنی بر اساس کهنترین متونی که امروزه در دسترس است، انباشته از هتاکی و استهجان و رکاکت علیه شخصیتهای سیاسی و دولتمردان یونان بوده است. اما به واسطه این زشت نگاری ها، نباید این کمدی را سطح پایین و عاری از ارزشهای هنری ارزیابی کرد. تنها کمدی نویس در عصر طلایی تمدن این سرزمین که آثارش امروزه به دست آمده آریستوفان نام دارد. کمدیهای او اگرچه سرشار از سخنان و رفتارهای شناعت آمیز و اشاره به امور جنسی و مطایباتی از این قبیل است، اما از حیث ساختار و مضمون، آثاری بسیار پیچیده و درخور تامل به شمار می آیند و به الگوی خلق کمدی در سده های بعد تبدیل شده اند. این مقاله می کوشد خاستگاه و ساختار این "گونه" هنری را در یونان باستان مورد بررسی قرار دهد.
آثاری که از کاوش های باستان شناسی به دست می آیند، مهمترین منابع مادی اطلاعاتی گذشته هستند. به همین دلیل وظیفه یک کاوشگر تنها کشف و بررسی این آثار نیست بلکه باید برای حفظ و حراست از آنها نیز به همان اندازه تلاش داشته باشد. با این که هم مرمتگران و هم باستان شناسان به موضوع یافته های باستان شناسی توجه خاصی دارند، در عین حال هر دو گروه نیز از دیدگاه متفاوتی به آن می نگرند. این تفاوت نگرش موجب بروز اختلاف گشته و برای حفظ و نگهداری و مراقبت از اشیا و محوطه های کاوش مشکلاتی به وجود می آورد. هدف این مقاله تدوین برنامه ای جامع برای حفظ و نگهداری یافته ها و بقایای محوطه باستان شناسی است که مورد استفاده هر دو گروه قرار گیرد