فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
هنر و تمدن شرق سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۶
21 - 30
حوزههای تخصصی:
هنر ایرانی بازتاب نمادین و رمزگونه واقعیات و حقایق است. فرهنگ اسطوره ای-نمادین ایران با طبیعت و عناصر زمینی و آسمانی آن پیوند تنگاتنگ دارد. از دیرباز شرایط زندگی کشاورزی در مرز و بوم ایران موجب وابستگی مردم به آب و در نتیجه تکریم این عنصر مقدس بوده است. حضور عناصر مرتبط با آّب، مانند گیاه و پرنده، و به ویژه مرغابی، در ادوار مختلف تاریخ هنر ایران حاکی از پررنگ بودن باورهای مبتنی بر طبیعت نزد ایرانیان است از آنجا که نقش این پرنده در دوران ساسانی و اوج آناهیتاپرستی به وضوح در هنرها جلوه گر شده است می توان این فرضیه را مطرح کرد که مرغابی نمادی از آناهیتا، ایزدبانوی باروری، و آّب های پاک باشد. از سوی دیگر، با توجه به گذشته های دورتر، مرغابی می تواند به منزله پرنده ای نقش شده باشد که در نی زارهای ایران فراوان بوده و پرنده بومی منطقه محسوب می شده است. نقش مرغابی بر ظروف و اشیا در هنرهای تزئینی و کاربردی ایرانیان دیده می شود و تداوم آن در هنر دوران اسلامی تا عصر صفویه نیز مشهود است. این نقش در تاریخ بارها تکرار شده است، اما چندان به چرایی حضور مداوم آن توجه نشده است. در این مقاله سعی شده است با نگاهی اجمالی، ضمن شناسایی نقش مرغابی در هر دوره، به این سؤال پاسخ داده شود که معانی و فرم نقش مرغابی در هنر مردم ایران از دوران باستان تا دوران اسلامی چه تغییراتی کرده است. این پژوهش از نوع نظری و اکتشافی، و روش تحقیق توصیفی و تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و الکترونیکی ای است که تصاویر تکرارشده مرغابی سانان را در هنرهای تزئینی و کاربردی ادوار گوناگون تاریخی شامل می شود. به نظر می رسد هنرمندان در ابتدا دیدی واقع گرا به مرغابی سانان داشته اند و آنچه در محیط خود مشاهده می کرده اند را به تصویر می کشیده اند و به مرور زمان نقش مرغابی به صورت نمادین درآمده و دارای بار معنوی و سلطنتی شده است تا آنجا که در اوج این فرایند مرغابی به صورت نمادی ایزدی نقش شده است. در نهایت با گذشت زمان و تحول باورهای مردمان به نقشی صرفاً تزئینی افول می کند.
نظریه دریافت و جامعه شناسی عکس
حوزههای تخصصی:
با گسترش علم جامعه شناسی، شاخه ها و زیر شاخه های گوناگونی مورد مطالعه جامعه شناسان قرار گرفت که از منظر تئوری های جامعه شناختی به آن می پردازند. یکی از این شاخه ها بی تردید حوزه جامعه شناسی عکس است که در سه سطح عکاس و سوژه انتخابی او، معنا و مفهوم عکس و مخاطبان و مشاهده کنندگان مورد تحلیل قرار می گیرد. سطح مخاطبان که ریشه در نظریه ادبی و مطالعات فرهنگی در نقد سلطه سرمایه داری دارد، به دریافت و تحلیل های مختلفی می پردازد که نشان دهنده موقعیت ها و تفکرات مختلف مشاهده گر است.نگارنده در این نوشتار تلاش دارد تا با معرفی جامعه شناسی عکس و نظریه دریافت، سطح سوم تحلیل عکس را بر مبنای آن نظریه اجمالاً بررسی و دریافت کلی مخاطبان را از 8 عکس ارائه دهد.
اشیا جادویی در فرهنگ عامه ایران و تاثیر آن در نقاشی مکتب سقاخانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامیانه ایران برخاسته از سنت ها، آداب و رسوم، باورها و اعتقاداتی است که میراثی به وسعت تاریخ دارد. در میان عناصر متعدد فرهنگ عامیانه، شی باوری (فتیش) حضور گسترده ای در زندگی عوام داشته است. این عنصر شامل سنگ ها، گیاهان، حیوانات، طلسم ها و ادعیه ای است که از قدرت جادویی خارق العاده ای برخوردارند و به عنوان شی کاربردی و ثمربخش در زندگی روزمره مردم اهمیت پیدا کرده اند.این پژوهش در نظر دارد با ارایه منتخبی از این اشیاء، به بررسی فرهنگ عامیانه ایران با تاکید بر خصیصه شی باوری و معرفی آن ها به عنوان فرهنگی ناب و دست نخورده، به ثبت و ضبط آن ها بپردازد و تاثیر این باورها را در هنر ایران به ویژه نقاشی مکتب سقاخانه آشکار نماید. فرضیه پژوهش بر این استوار است که عناصر جادویی، طلسم ها و ادعیه از دیرباز تاکنون به عنوان بخشی باور از زندگی عامه مردم را به خود اختصاص داده و توانسته اند در آثار هنرمندان نقاشی سقاخانه ای ایران به عنوان عنصر فرهنگی زمان خود برای خلق آثار نمادین و معناگرا ثمربخش باشند.
انسان شناسی هنر : از بدوی گرایی تا هنر مدرن
منبع:
خیال ۱۳۸۵ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
مهمترین مسئلة سالهای اخیر در حوزة انسانشناسی هنر تعریف و تعیین حدود آن بوده است. روشن است که بدون خروج از ابهام ناشی از نبودن تعاریف و مرزبندیهای دقیق در این زمینه، چه دربارة مفهوم انسانشناسی و چه دربارة هنر، نمیتوان انتظار داشت که در حوزههای پیچیدهتری همچون نظریه و روش بتوان به جمعبندی و اجماع رسید. نخستین قدم برای خروج از این وضع توجه هر چه بیشتر به ارائة چارچوبهایی نظری است که تحلیلهای انسانشناسی هنر را از تحلیلهای هنری و نقدهای ادبی و نشانهشناختی و تاریخی دربارة هنر جدا کند و به آنها هویتی مشخص با چشماندازی کم و بیش معلوم بدهد. در مقالة حاضر، به برخی از نظریهپردازیها در زمینة ارائة تعاریف مذکور پرداخته میشود و جهت پیگیریها و مباحث انسانشناسی در این زمینهها روشن میگردد؛ و البته برای این کار، در بخشی از تاریخ هنر معاصر، یعنی پدید آمدن مدرنیتة هنری و رابطة آن با آنچه «هنر بدوی» نامیده میشد و تأثیر زیادی در فرایندهای هنری اروپا در سالهای بین دو جنگ جهانی و حتی پس از آن داشته است، بیشتر تأمل میشود. در این مقاله، دربارة مفاهیمی چون «بدویگرایی هنر» و «ضد هنر» و «ناهنر» نیز بحث میشود و در جنبشهای مؤثر، همچون سوررئالیسم و دادائیسم و بیگانهگراییهای انسانشناختی در حوزههایی همچون موزهنگاری، تأمل خواهد شد.
ترکیب بندی در نگارگری ایرانی با تأکید بر مضمون و اصول سنت های تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۲۳)
21 - 42
حوزههای تخصصی:
دغدغه بازنمایی دقیق عناصر جهان پیرامون، در یک اثر نقاشانه تحت لوای تبحر تکنیکی هنرمند، گاهی تعامل میان این عناصر را برای حصول کلیتی مطلوب پس می زند؛ نتیجه آن که، تکیه صرف بر بازآفرینی دقیق عناصر صحنه و عدم پرداختن به اصول طراحی در اثر، برای نیل به تهییج احساس مخاطب، وافی به مقصود نخواهد بود. هنرمند با کاربست تمهیدات بصری لازم، حلول حس صحنه در جسم و جان نظاره گر را ممکن می سازد و به مدد تدابیر لازم، حس مضمون را منتقل می نماید. نمود اصول انتظام بصری و تمهیدات هنرمندانه در نگارگری ایرانی بالاخص مکاتب هرات و تبریز، نمایانگر آگاهی هنرمند ایرانی از اصول طرح بوده است و مطالعه بصری آثار ارزشمند هنر نگارگری ایرانی، گواه قابل رؤیتی از کاربست اصول طراحی در این حوزه است. لیکن، در نگارگری ایرانی برخلاف نقاشی در غرب، چنان تمهیدات بصری، تدابیر لازم هنرمندانه و ساختار کلی در آن نخست، مرئی نیست. مساله این که هنرمند نگارگر در مصور نمودن مضامین چندگانه، چه تمهیدات و ترفندهای هنری را برگزیده و کدام ساختار را متناسب با محتوای اثر تشخیص داده است؟ در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، سعی بر آن است تمهیدات لازم، در جایگاه تدابیری هنرمندانه، قراردادی، نهادینه و اصیل از زاویه آفرینش حس مضمون در حوزه نگارگری ایرانی، مورد بحث قرار گیرد.
ارسی در معماری سنتی ایران
حوزههای تخصصی:
آذرگشنسب (شهر شیز)مجموعه ای با عملکرد علمی و دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گنزگ یا گنزا در آذربایجان نام آشنایی برای برخی مکان های مقدس است، این چنین فضاهایی به واسطه ی عملکردهای علمی و مذهبی و داشتن گنجینه های علمی و دینی به ویژه کتاب وکتابخانه، شهرت پیدا کردند. به همین دلیل گنج شیزیکان به محل تخت سلیمان فعلی، اطلاق گشته است؛ با این حال، بیشتر اوقات در اذهان مردم فقط جنبه های عبادتگاهی و مذهبی این مجموعه ها مورد توجه قرار می گرفته است.
با اندک دقتی در مفهوم بیتی از حکیم توس معلوم می شود که: آتشکده ها صرفا محلی برای عبات نبوده است، بلکه در آن مکان ها، آموزه های علمی ای نیز رایج بوده است و ایرانیان از پیشروان تعلیم وتربیت در عرصه های دینی وعلمی بوده اند.
به هر برزنی بر دبستان بدی همان جای آتش پرستان بدی
در این مقاله با استفاده از آخرین مطالعات علمی انجام شده در مورد این مکان بسیار ارزشمند تاریخی، ابعاد ناشناخته ی جدید آن مورد بررسی قرار گرفته که نتایج ارزشمندی را در بر دارد. اثبات نام اصلی این آتشکده بر اساس مهرهای یافته شده در محل تخت سلیمان بسیاری از ابهامات را در مورد اصالت این مکان برطرف نمود وثابت نمود که آتشکده آذر گشنسب همین محل است.
بقایای معماری این مکان که عمدتا از عصر پیش از اسلام و نیز الحاقات دوران اسلامی و تقدس بسیار آن برای پیروان دین زرتشت و اجرای مراسم آیینی سالانه در خرابه های آتشکده ی آذرگشنسب از نکات جالب توجه در مورد این مکان است.
ضوابط ساماندهی و معیارهای طراحی شهری برای مبادی ورودی شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرورت انجام مطالعات اِتا برای پروژه ها و طرح های شهری
حوزههای تخصصی:
هر پروژه شهری که به اجرا درمی آید، صرف نظر از موضوع آن، آثار و پی آمدهایی به دنبال خواهد داشت. اِتا، علمِ چگونگی ارزیابی آثار مثبتِ ناشی از پروژه ها و به کارگیری روش هایی علمی جهت گسترش و افزایش این آثارِ مثبت است. البته اهمیت و ارزش اِتا در وظیفه ی دیگر اوست که همانا، علمِ چگونگی ارزیابی آثار منفیِ پروژه ها و به کارگیری روش هایی علمی جهت کاستن و یا محدود کردن آن آثار است. به این روش علمی، پیوست فرهنگی یا ارزیابی تاثیرات اجتماعی می گویند، اما متخصصین این فن در ایران، بیشتر از واژه اِتا استفاده می کنند که از پیوستن حروف ابتدای ارزیابی تاثیرات اجتماعی، پدیدآمده است. در انگلیسی به آن SIA می گویندکه مُخفف Social Impact Assessment یعنی ارزیابی تاثیرات اجتماعی است. درکشورهای پیشرفته صنعتی، اِتا از حدود سال 1369ش/1990م، به صورت جدی مورد استفاده مدیران پروژه های شهری و عمرانی قرارگرفته است. اما اِتا در ایران از سال 1386 توسط شهرداری تهران به کار گرفته شد و اینک شهرهای بزرگی در ایران مانند تهران، اصفهان، مشهد، اهواز، قزوین، شیراز و مانند آن، چند سالی است که پروژه ها و طرح های شهری خود را به همراه پیوست فرهنگی، انجام می دهند. کلان شهر کرج، که از آن با عنوان ایران کوچک یاد می شود، طی سال های اخیر، رشدی همه جانبه داشته است. این رشد، بویژه پس از آن که این شهر، به مرکزیت استان البرز ارتقاء یافت، اهمیتی دوچندان یافت. این مقاله با عنوان ضرورت انجام مطالعات اِتا برای پروژه ها و طرح های شهری، به دنبال آن است که ضمن توجه دادن مدیران ارشد شهر کرج و استان کرج، در خصوص اهمیت و لزوم انجام مطالعات اِتا برای پروژه ها و طرح های شهری، تجربیات مفید و عملیاتیِ بدست آمده در این مورد را که طی سال های اخیر، در تهران و سایر شهرهای بزرگ، با صرف هزینه های قابل توجه ریالی، علمی و زمانی، فراهم شده است، برای منطقه ایران کوچک، با عنوان، تاکیدات موکد، پیشنهاد نماید. این مقاله دارای یک پیش گفتار و 5 بخش است.
بررسی و تعریف دو اصطلاح "" ایقاع"" و ""وزن"" با توجه به رسالات سده های سوم تا نهم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی سده های سوم تا نهم هجری، دانشمندان مسلمان اهتمام به نگارش رسالات موسیقی متعدد کردند. علم ایقاع تقریباً در تمامی رسالات، بخشی را به خود اختصاص داده است. تقریباً در تمامی رسالات فوق االذکر، تـعریف اصطلاح "" ایقاع "" ارایه شده است برعکس اصطــلاح ""وزن"" که تعریف آن منحصراً در یک رساله ( معیارالاشعار) ارایه شده است. دقت در تعاریف ارایه شده ازاصطلاح ایقاع ، نشان میدهد که این تعاریف در بعضی موارد با یکدیگر متفاوت اند اما با هم درارتباط اند به این معنی که رابطهی عام و خاص با یکدیگر دارند. عام ترین تعریفی که ازاصطلاح ایقاع شده است، ""نگاه داشتن اندازهی ازمنهی نقرات "" است. اگر این تعریف را به عنوان تعریف مبنا اختیارکنیم، سایر تعریف های ایقاع، یا معرف ایقاع لحنی (که میتوان آن"" را نگــاه داشتن اندازهی ازمنهی نقرات لحنیه"" دانست ) ( مثل تعریف فارابی) ، یا معـرف ایقاع منتظـــم (که میتوان آن را ""نگـاه داشتن اندازهی ازمنهی نقراتی که دارای دورهای متساوی اند ""دانست ) ( مثل تعریف صفیالدین ارموی) ، یا معرف ایقاع لحنی منتظم ( که میتوان آن را ""نگاه داشتن اندازهی ازمنهی نقرات لحنیه ای که دارای دورهای متساوی اند "" دانست) ( مثل تعریف جامی) هستند .وزن را نیز (طبق تعریفی که خواجه نصیراز آن ارائه میکند ) میتوان""هیاتی که توسط ایقاع منتظم ایجادمیشود"" دانست.
مفهوم و جایگاه «فضا» در سه نگاره از نگاره های استاد کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، بررسی مفهوم و جایگاه «فضا» در نقاشی ایرانی دوره تیموری1 و تفسیر قواعد و ضوابط حاکم بر آن ها در آثار استاد کمال الدین بهزاد است. در این پژوهش، ساختار بصری سه اثر از معروف ترین نگارگری های ایرانی دوره تیموری بررسی و تحلیل شده است که فضای معماری را تصویر کرده اند. با توجه به اینکه مکتب هرات2 نقطه اوج نقاشی ایران محسوب می شود و در این مکتب به فضا های معماری و شهری بسیار توجه شده است، نگاره ها از این مکتب هنری انتخاب شده اند. ضرورت این پژوهش از جهت یافتن نوآوری های موجود در نگاره های بهزاد، نظام ترکیب بندی عناصر، جایگاه فضاها و تحقیق و دقت نظر در نقش، طرح و رنگ نگاره های استاد است. با فرض اینکه استاد سعی داشته با رعایت اصل تناسبات طلایی، فضاهای معماری را در جایگاه ویژه ای قرار دهد، درک و شناخت قواعد و دریافت فرم و محتوای این آثار، راهی برای درک مفهوم و معانی این نگارگری ها است. نتایج حاصل از تحقیق بیان می کند که در نگارگری های بهزاد، اصول خاصی بر صحنه پردازی فضا حاکم بوده و عناصر معماری بر اساس این ضوابط که اصل نسبت طلایی است، جایگاه ویژه ای داشته اند که نشان دهنده نبوغ و نوآوری های استاد در نظام ترکیب بندی عناصر بوده است.
بررسی رابطه طبیعت و هندسه در معماری و رویکرد طبیعت گرا در درک فضا ، نمونه موردی: مجموعه فرهنگی گِتی (طراح: ریچارد مِیِر)
حوزههای تخصصی:
معماری همساز با طبیعت و الهام از طبیعت به ویژه در فرم معماری تبدیل به یکی از دغدغه های معماران امروز شده است. با توجه به این موضوع، لزوم برسی مبانی تئوریک این رویکرد در معماری ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش تلاش شده است که، با برسی مبانی تئوریک رابطه هندسه، هندسه اقلیدسی و رویکرد طبیعت گرا در درک فضای معماری، و آنالیز مجموعه فرهنگی گِتی، اثر معمار برجسته ریچارد میر، که یکی از برجسته ترین آثار در معماری طبیعت گرا است، به فهم بهتر این رویکرد در معماری، یاری رسانده شود.
بررسی تطبیقی نگارگری مکتب تبریز و مکتب گورکانی هند (قرن 10 هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی دست کشیدن دربار صفوی از حمایت گسترده خود از هنر، نگارگری تبریز روبه افول نهاد و برخی از هنرمندان دربار صفوی به دعوت حکمرانان گورکانی، به هند مهاجرت کردند. حضور این هنرمندان و نظارت آنها بر کارگاه های کتاب آرایی گورکانیان، سبب انتقال و بسط بسیاری از دستاوردهای زیباشناختی نگارگری تبریز در مکتب نوپای نگارگری گورکانی شد. در کارگاه گورکانی به تدریج شیوه ای التقاطی متشکل از عناصر ایرانی، هند و اروپایی رخ نمود که باعث وجود تفاوت های بارزی در بین نگاره های دو مکتب تبریز و گورکانی گردید. این پژوهش با هدف بررسی میزان تاثیر پذیری نگارگری مکتب گورکانی از مکتب نگارگری تبریز انجام، و وجوه تشابه و تفارق میان این دو با بررسی منتخبی از نگاره های آنها معرفی شده است. روش تحقیق این پژوهش بر پایه استدلال های تحلیلی و ارائه جداول آماری می باشد. فرضیات تحقیق بر این استوارست که مکتب نگارگری گورکانی به دلیل جذب گروهی از ممتازترین اساتید مکتب تبریز و نظارت این هنرمندان بر کارگاه های کتاب آرایی گورکانیان، ویژگی های چشمگیری را از هنر ایران اخذ نموده؛ اما تفاوت های بارزی نیز در بین نگاره های دو مکتب به چشم می خورد که عمده این موارد بر کیفیت ممتاز نگارگری مکتب تبریز در تقابل با مکتب گورکانی تاکید دارند.
تزیین در معماری و هنر ایران (دوره اسلامی با تاکید بر مساجد)
منبع:
مدرس هنر ۱۳۸۱ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
درآمدی بر مفاهیم ""بالاشهر"" و ""پایین شهر"" با تأکید بر حوزه های معنایی و تحلیل محتوای نگرش های مردمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با نگاهی به شهر، می توان نمود اختلافات طبقاتی، شکاف های اقشار مختلف جامعه، نابرابری ها و تفاوت های اجتماعی-اقتصادی، فاصله بین دهک های اقتصادی و مسایلی از این دست را در تمام اجزای آن از مردم و فرهنگ ها و خرده فرهنگ ها گرفته تا کالبد آن مشاهده کرد. مفاهیمی همچون بالا و پایین، شمال و جنوب شهر، این طرف و آن طرف رودخانه و ... هم مولود و هم مولد مسایل یاد شده اند که خود به مشکلاتی بزرگ در شهر و زندگی شهری بدل شده اند. این مفاهیم واژگانی آشنا در ادبیات روزمره مردم و مسئولین است؛ از نشانه ای برای بیان پایگاه اقتصادی-اجتماعی افراد تا موضوعی برای وعده و وعید. با این وجود، تاکنون در ادبیات علمی شهرسازی ایران به مفهوم شناسی این پدیده پرداخته نشده است. این پژوهش تلاشی است برای تحلیل محتوای مفاهیم بالاشهر و پایین شهر از جنبه های مختلف و سازمان دهی چارچوبی نظری و مبنایی برای تحقیقات آینده. بر این مبنا، پرسش های اصلی این پژوهش عبارتند از این که ""مفهوم بالاشهر و پایین شهر در حوزه معنایی زبان فارسی چیست؟"" و ""چه چیزی بالاشهر و پایین شهر را در ذهن مردم می سازد؟"".
برای نیل به اهداف تحقیق، سعی شد تا با دیدی همه جانبه نگر، به واکاوی این مفاهیم پرداخته شده و از پوسته های رویین و سطحی تا لایه های زیرین و عمقی آن شکافته شود. بنابراین با تکیه بر نظریات زبان شناسی پدیدارشناسانه، دو مقوله برای این بررسی در نظر گرفته شد؛ یکی «عناصر مفهومی» سازنده معنا و دیگری «معیارها»ی سازنده آن از دیدگاه مردم. در بررسی مفاهیم، چهار جنبه واژه شناسی، اصطلاح شناسی، استعاره شناسی و اسطوره شناسی، مورد توجه قرار گرفت. به منظور شناسایی عوامل و زمینه های مؤثر بر شکل گیری مفاهیم بالاشهر و پایین شهر از منظر مردم، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شد. اطلاعات این قسمت، از طریق مصاحبه شفاهی در شهر اصفهان، جمع آوری و از طریق تداعی معنا، تحلیل شدند.
نتایج بررسی بخش «عناصر مفهومی»، نشان داد که مفهوم محوری و درونی واژگان بالا و پایین در زبان فارسی، نوعی ارزش گذاری برای بیان انواع مقام ها و منزلت هاست. همچنین در بخش «معیارها»ی سازنده، با تحلیل محتوای نگرش های مردم، دو دیدگاه کلی تفکیک شد؛ یکی آن که وجه تمایز بالاشهر و پایین شهر را ناشی از عوامل محیطی می داند و دیگری، این تفاوت را از طریق معیارهای غیرمحیطی و مربوط به مردم محیط می داند. نتایج نشان داد که مردم برای تشخیص بالاشهر و پایین شهر، اغلب به معیارهایی اشاره می کنند که آنها را کمتر می توان به محیط نسبت داد.
بنابراین مفهوم بالاشهر و پایین شهر در تناظر با ارزش ها، مفهومی کاملاً نسبی است و یک تعریف ثابت از متغیرها و معیارها، نمی تواند همواره بر آن دلالت کند. این پژوهش، تلاش می کند تا از رهگذر بیان سیستمی و شامل «عناصر مفهومی» و «معیارها»، که در روابط متقابل با هم هستند، پدیده بالاشهر و پایین شهر را تشریح کند.