فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۷۴۱ تا ۸٬۷۶۰ مورد از کل ۲۹٬۵۴۵ مورد.
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵۸
۳۴-۲۱
حوزههای تخصصی:
بادگیرها سیستم های خنک کننده غیرفعال ساختمانی هستند که از آن ها برای تأمین آسایش افراد در مناطق گرم و خشک استفاده می شود. بادگیرها از طریق دریافت هوای تازه فضاهای داخلی را خنک می کنند. گاهی آن ها به صورت دودکش عمل کرده و هوای با طراوت حیاط در طبقه همکف را به سمت بالا هدایت می کنند. در این مقاله، روش ساخت، گونه شناسی بر اساس مکان و تعداد جهت های دریافت باد، عملکرد سرمایشی و رفتار لرزه ای بادگیرها توضیح داده می شود. عملکرد سرمایشی و رفتار لرزه ای بادگیرهای کاشان در قسمت مرکزی ایران مورد مطالعه قرار می گیرد. چهار ارتفاع مختلف برای بادگیرهای در نظر گرفته می شود و اثرات ارتفاع بادگیر، جهت باد و سرعت باد بر جریان جرمی و درجه حرارت ایجاد شده در بادگیرها بررسی می گردد. یک بادگیر می تواند یک، دو، سه، چهار، شش یا هشت طرفه باشد. در شهرهای نزدیک کویر، سطوح رو به بادهای ماسه ای بادگیر را بسته اند تا از ورود بادهای همراه با ماسه جلوگیری کنند. هنگامی که باد نمی وزد یا جهت وزش باد °90 است بادگیر به صورت دودکش عمل می کند، یعنی جریان جرمی منفی است و جهت حرکت هوا از پایین به سمت بالای بادگیر است. در مواردی که بادگیر مانند دودکش عمل می کند، هوای خنک حیاط یا زیرزمین برای خنک کردن ساختمان مورد استفاده قرار می گیرد. جهت و سرعت باد و ارتفاع بادگیر بر جریان جرمی و درجه حرارت تأثیر می گذارند. جهت باد °45 جریان جرمی بیشتری، در مواردی 43% بیشتر، نسبت به سایر جهت ها ایجاد می کند. بادگیر بلندتر باعث افزایش دمای هوا و کاهش جریان جرمی وارد شده از بادگیر به ساختمان می شود. در این حالت افزایش دمای هوا کمتر از °C 5/0 است. برای افزایش ارتفاع بادگیر از m 4 به m 10 کاهش جریان جرمی بیشتر از 13% است. سرعت بیشتر باد باعث کاهش دمای هوا و افزایش جریان جرمی می شود. افزایش سرعت باد از m/s 5/7 به m/s 15 باعث 65% افزایش جریان جرمی می شود. بادگیرها در مقابل زلزله آسیب پذیر هستند و بادگیرهای بلندتر دچار آسیب بیشتری نسبت به بادگیرهای کوتاه تر می شوند.
بررسی نقش و آثار گرونوالد در اپرا و سمفونی ماتیاس نقاش اثر هیندمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر جستاری پیرامون اپرای ماتیاس نقاش و بررسی تحلیلی و آنالیتیکال سمفونی با همین نام اثر پل هیندمیت با محور قرار دادن زندگی اجتماعی و هنری ماتیاس گرونوالد به عنوان نقاش و هنرمند دوره رنسانس و همچنین تاثیر تحولات پیرامون او بر پیکره ی آثارش است. این مقاله نشان خواهد داد که تفکر اکسپرسیونیست در حوزه ی هنر نقاشی تنها مختص به اوایل قرن بیستم نبوده و در قرون گذشته نیز ردپای آن را می توان در نقاشی های هنرمندی نظیر گرونوالد یافت و آهنگسازان طرفدار این نهضت همچون هیندمیت با روحیه نوکلاسیک خود سعی در خلق آثاری از این دست برای دستیابی به ارتباط هنرهای نقاشی و موسیقی با ترکیب دو سبک اکسپرسیونیست و نوکلاسیک نموده اند. آهنگساز، در این مجموعه –شامل اپرا و سمفونی- ابتدا بر اساس داستان زندگی گرونوالد، طرح اپرایی را به نام ماتیاس نقاش در سال 1933پی ریزی می کند. همزمان با شروع کار بر روی اپرا، با پیشنهاد ساخت اثری ارکسترال، سوئیتی را در سه موومان با همان نام (بعدها به آن لقب سمفونی می دهند) با الهام از سه تابلوی گرونوالد در سال 1934خلق نموده و یکسال بعد نیز اپرای مورد نظر از جانب وی ساخته می شود. روش تحقیق در این مقاله به صورت مقایسه ای-تطبیقی میان هنرهای نقاشی و موسیقی بر اساس منابع کتابخانه ای موجود انجام شده است.
تبیین عملکرد میادین تاریخی ایران در گذشته و حال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی تاریخی نسبت به مسئله میدان، نشان از آن دارد که میادین نسبت به گذشته، نقش و جایگاه موثرتری در مجموعه اندام های شهری یافته و تاثیرات زیادی را بر شکل گیری و سازماندهی فضایی شهر دارا می باشند. مطالعات نشان میدهند که دو گونه بررسی در رابطه با میادین وجود دارند که شامل گونه بندی بر مبنای زیباشناسی و گونه بندی بر مبنای عملکرد می باشند. هر یک از میادین به لحاظ نقش و تاثیرگذاری در زندگی افراد دارای عملکردهای اجتماعی، مذهبی، ورزشی، سیاسی و غیره می باشند. با توجه به این که هر یک از میادین در طول زمان دچار تغییر عملکرد می شوند، هدف این تحقیق این بوده است که به صورت ترکیبی عملکردهای تاریخی و معاصر هر یک از میادین مذکور مورد بررسی قرار بگیرد. در واقع فرض براین بوده است که عملکرد میادین بر حسب نیازها تعریف شده و بنابراین در طول زمان دچار تغییر شده است. روش کار بدین صورت بوده که ابتدا هفت گونه عملکرد اصلی میادین در مطالعات مبنا قرار داده شده و با استفاده از مطالعات اسنادی ابتدا عملکرد میادین در گذشته استخراج شده است. سپس با استفاده از مطالعه پیمایشی و روش تطبیقی به تبیین عملکرد ده عدد از مهمترین میادین در ایران به لحاظ میزان رضایتمندی از عملکرد آنها پرداخته شده است. نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش 1000 نفر بوده اند که در هر یک از میادین صد نفر ابزار پرسشنامه توزیع شده است. تمامی میادین به لحاظ عملکردهای هفتگانه مورد بررسی قرار گرفتند. با استفاده از آزمون تی تست، آنوا و اسپیرمن تعداد 28 فرضیه مورد آزمون قرار گرفته است که ابتدا رابطه ی بین سن، جنسیت و علت حضور با میزان رضایت هر یک از افراد از عملکردهای هفتگانه مورد بررسی قرار گرفته است و سپس میزان رضایت از عملکردهای هفتگانه به سنجش رفته است. یافته ها و نتایج حاکی از آنست که بیشترین همبستگی بین سن افراد با رضایت از عملکرد اقتصادی میادین بوده است. بیشترین همبستگی بین جنسیت افراد با رضایت از عملکرد فرهنگی میادین بوده است، دیگر یافته حاکی از آن است که بیشترین میزان رضایت از عملکرد اقتصادی و ورزشی میادین در میدان تجریش تهران، بیشترین میزان رضایت از عملکرد فرهنگی و اجتماعی میادین در میدان نقش جهان اصفهان، بیشترین میزان رضایت از عملکرد مذهبی و ترافیکی میادین در میدان امام خمینی همدان، بیشترین میزان رضایت از عملکرد توریستی میادین در میدان خان یزد، بیشترین میزان رضایت از عملکرد سیاسی میادین در میدان امیر چخماق یزد بوده است.
شناسایی فنی و خوانش خطوط سکه های مسی حفاری شده از محوطه تاریخی فیض آباد کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکه بهترین ماده برای تشخیص دوره های تاریخی و فرهنگی و شناسایی ویژگی های دقیق دوره هاست. در سال 1393 کاوش هایی توسط هیئت باستان شناسی به سرپرستی نوری و جاوری در محوطه تاریخی فیض آباد کاشان انجام شد که علاوه بر به دست آمدن بخش هایی از بافت این روستا، روی کف یکی از آن ها پنجاه عدد سکه مسی در عمق دو و نیم متری به صورت یک جا در مساحت حدود یک مترمربع به دست آمد. این سکه ها مهم ترین داده های تاریخ دار به دست آمده از کاوش های باستان شناسی از این منطقه است. هدف این پژوهش خوانش خط، شناخت شیوه ساخت و ضرب این سکه ها، شناسایی ترکیب شیمیایی و نوع آلیاژ آن ها است که در این راستا از روش های متالوگرافی، میکروسکوپ روبشی (SEM) مجهز به سیستم میکرو آنالیز شیمیایی EDS و رادیوگرافی استفاده گردید. تصاویر میکروسکوپ SEM و همچنین نتایج آنالیز عنصری (EDS) نشان می دهند که سکه های مکشوفه آلیاژی از مس، سرب و قلع دارای ریزساختار دوقلویی مکانیکی هستند. ریزساختار حکاکی شده سکه ها علائمی از تبلور مجدد و همراه با خطوط لغزش باقیمانده از مراحل ضرب سکه را نشان می دهند؛ همچنین خوانش نسبی خط و نقش موجود بر روی برخی از سکه ها و شباهت و تطبیق این سکه ها با سکه های ایلخانی بیان گر آن است که این سکه ها احتمالاً متعلق به دوره ایلخانیان در ایران است.
بهینه سازی هندسه فضاهای معماری برای دستیابی به عملکرد حرارتی با استفاده از اثر ترمواکوستیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۱
63 - 70
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر هندسه های بهینه که با جذب نوسان های صوتی حاصل از انعکاس، حداکثر میزان گرما را تولید می کنند، شناسایی شده اند، تا با به حداقل رسیدن میزان نوفه، از تغییرات دمایی حاصل در جهت گرمایش و سرمایش فضا بهره گیری شود. پژوهش حاضر به روش تجربی و شبیه سازی، با نرم افزار COMSOL5.2 انجام شده است. با پخش صوت با فرکانس 8000 هرتز در فضا، تغییرات دمایی حاصل از جذب صوت در فضا مستندسازی شد و با دست یابی به نتایج عددی، مناسب ترین هندسه ها برای تولید گرما از نوسانات صوتی و به حداقل رساندن نوفه شناسایی گشت. می توان گفت در میان احجام خالص، استوانه موجب تولید بیشترین دما با انرژی های صوتی می گردد. افزایش گوشه های 90 درجه در هندسه های معماری به حالتی که طول ضلع های مجاور زاویه، برابر باشد، دما را ارتقا داده و بهترین مکان برای گوشه سازی در پلان های راست گوشه، 3⅟ فوقانی از ارتفاع فضاست که بیشترین جذب انرژی های صوتی به صورت گرمایشی را موجب می گردند.
نظریه ی نوین درباره تاریخ نخستین چپیره سازی با باریکه تاق در معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی تبدیل زمینهی مربع یا چند ضلعی به طرحی مدور، برای قرارگیری گنبد بر روی آن یکی از مهم ترین مشکلات ساخت گنبدها بوده است. به این بخش، ناحیه ی انتقال چپیره می گویند. در ایران از انواع مختلف چپیره سازی بهره گرفته شده است و بر اساس شواهد موجود، ایرانیان این فن را به جهان معماری عرضه داشته اند. برخی محققین همچون آندره گدار، محمدکریم پیرنیا و غلامحسین معماریان انواع چپیره سازی در ایران را دسته بندی نموده اند. وجود معیارهای متفاوت در این دسته بندی آن ها را از یکدیگر متمایز نموده است، امّا در تمامی این نظریات چپیره سازی پیش و پس از اسلام در ایران متفاوت از یکدیگرند. یکی از انواع چپیره سازی، تاق بندی یا استفاده از عنصری به نام باریکه تاق در گوشه سازی است به گونه ای که بعضی از انواع گوشه سازی ها مانند ترمبه چوب، فاقد آن و بعضی دیگر دارای عنصر باریکه تاق می باشند. تمامی نظریه پردازان یاد شده بر این باور بوده اند که انواع گوشه سازی با باریکه تاق، پس از اسلام در معماری ایران قابل مشاهده می باشند. این مقاله بر آن است تا با توجّه به مدارک یافت شده، اثبات نماید که ساخت این گونه چپیره سازی در اوایل دوره ساسانی اتفاق افتاده است. بر این اساس، کوه خواجه شاهدی است که از باریکه تاق در گوشه سازی دروازه ی جنوبی آن استفاده شده و استفاده از این روش را به حدود 800 سال قبل تر از آن چه تا به حال تصور می شد باز می گرداند. برای اثبات این نظریه از مشاهده مستقیم، برداشت میدانی و مطالعه منابع کتابخانه ای و باستان شناسی استفاده شده است.
تاب آوری فضایی بازارهای سنتی (موردپژوهی : بازار قیصریه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری در شهرسازی مفهوم نوظهوری است که در سطح جهانی از اوایل دهه 1990 میلادی مورد توجه قرار گرفته است. این مفهوم در ابتدا دارای دیدگاهی صرفاً اکولوژیکی بود، لیکن در طی زمان گام به گام توسعه یافت و به ابعاد و مسایل دیگرِ مرتبط با جوامع شهری، چون اجتماعی، اقتصادی و ... نیز توجه شد. یکی از ابعاد پراهمیت تاب آوری، بُعدِ فضایی است که به ادامة حیات فضاهای شهری با حفظ هویتشان در طی تغییرات مختلف می پردازد. در بررسی تاریخی فضاهای شهری، میزان متفاوت حیات آنها و به عبارت دیگر تفاوت در میزان تاب آوری اشان مورد توجه است. ازاین رو می توان این سؤال را مطرح کرد که چه عواملی در تاب آوری یک فضای شهری اثرگذار است؟ ازطرفی یکی از انواع فضاهای شهری که علیرغم تغییرات و بحران های مختلف محیطی در طی تاریخ به نحو مطلوبی به حیات خویش ادامه داده اند، بازارهای سنتی هستند. لذا این سؤال نیز پیش می آید که چه عواملی سبب تاب آوری در بازارهای سنتی طی ادوار طولانی شده است؟ در این راستا پژوهش حاضر با هدف پاسخ به سؤالات مطرح شده، به طورخاص در بررسی بازار قیصریه شهر اصفهان می کوشد به عواملی بپردازد که موجب تاب آوری این فضای شهری شده است. روش پژوهش، کیفی و مبتنی بر بررسی موردی با استفاده از شیوه توصیفی-تحلیلی و رویکرد تحلیل محتواست. ابتدا با شیوة استدلال قیاسی و مراجعه به منابع معتبر، دو عامل اجتماعی و کالبدی تاب آور به عنوان شاخص های مدل مفهومی تاب آوری فضایی ارایه شده و سپس با بررسی نمونه موردی تحقیق و نیز تحلیل محتوای استقراییِ متن مصاحبه های انجام گرفته، درجهت تدقیق عوامل مؤثر در تداوم استفاده از نمونه موردی پژوهش، به تدوین شاخص های تاب آوری فضایی اثرگذار در بازار قیصریه اصفهان اقدام شده است. نتایج اجمالی این تحقیق حاکی از این است که ساخت انعطاف پذیر و مستحکم بازار همراه با حفاظت و مرمت مستمر از آن در کنار وجود کاربری های متنوع، هویت منحصر به فرد فضا، آسایش محیطی و زیبایی در فضا، امکان دسترسی به فضاها و کاربری های مختلف از این فضا و سرانجام تعلق خاطر به مکان در بازار قیصریه اصفهان به تاب آوری فضایی این فضای شهری تاریخی انجامیده است.
مبادی سلیقه در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلیقه در معماری به معنای انتخاب بنای مطلوب در شمار مباحث مهم این عرصه قرار دارد که به عوامل متفاوتی نسبت داده می شود. اما به طور معمول به دو صورت مقدماتی قابل فهم است. یکی مرتبط با مشاهده خصوصیات ظاهری یا عینی بنا و دوم از منظر ادراک حسی و مرتبط با ذهنیات فرد. در معماری افزون بر این دو مورد وجه کاربردی یا زندگی در بنا و موقعیت آن در سیمای شهری نیز اهمیت بسیار دارد. نکته قابل تأمل دیگر در این مورد ترجیحات کالایی یا نقش مد در جامعه است که در هنگام انتخاب بنا نقش بسزایی دارد. از این رو با توجه به ابعاد مختلف «سلیقه»، مطالعات در زمینه ادراک حسی و پیامدهای آن در زیباشناختی، از منظر حجم بیرونی بنا و نسبت آن با هنر آغاز شد. در مباحث زیبایی و هنر، ویژگی نما مبتنی بر فرم و خصوصیات ظاهری بیرونی بنا همراه با تأثیر آن در ذهن قابل بررسی شد. سپس وجه کاربردی معماری یا زندگی و کیفیت حضور انسان در بنا مدنظر قرار گرفت. متعاقب آن جستجو در عرصه سلایق اجتماعی که یکی دیگر از عوامل تأثیرگذار در انتخاب و در حوزه مد و گرایشات اجتماعی است جستجو شد. در نتیجه مشخص شد سلیقه در معماری از مشاهده خصوصیات ظاهری یا عینی بنا آغاز می شود و در فرایند ادراک حسی و کارکرد در وجوه مختلف معماری، در پیوند باجریان های مدِ روز به انتخاب بنای مطلوب می انجامد.
تحلیل فضایی خدمات هفتگانه شهری بر اساس رویکرد عدالت توزیعی
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۱ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
55 - 69
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع عدالت اجتماعی و فضایی در مباحث شهری و به تبع آن عدالت توزیعی در پراکنش خدمات در فضای شهری اهمیت بسزایی یافته است. لذا توجه به اهمیت توزیع کاربری خدمات در نواحی شهری بر اساس نیاز به خدمات عامل مهمی در پایداری زندگی شهری است. در این پژوهش به بررسی تحلیل فضایی بخشایش خدمات هفتگانه شهری بر اساس رویکرد عدالت اجتماعی با استفاده از تکنیک های زمین آماری(نمونه موردی منطقه 8 تهران) پرداخته شده است. نوع پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و روش تحقیق مورداستفاده توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها اسنادی است که جهت انجام پژوهش با توجه به داده های عینی و موجود در طرح ها جامع و تفصیلی منطقه 8 با استفاده از نرم افزار GISو فرمول موران مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد تمرکز خدمات شهری در منطقه 8 از مدل مرکز –پیرامون تبعیت می کند به این معنی که هرچه از مرکز منطقه به سمت نواحی پیرامونی حرکت می کنیم از توزیع خدمات کاسته می شود. یعنی توزیع خدمات عمومی به جای این که در منطقه به صورت عادلانه یا تقریباً عادلانه توزیع شود به صورت ناعادلانه توزیع شده است.
انگاره فرسودگی فراگیر و برآورد یکپارچه میزان فرسودگی در بافتهای شهری (مطالعه موردی: منطقه 10 شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح موضوع فرسودگی کالبدی و توجه به بافت های فرسوده شهری در ایران، قدمتی چند دههای دارد. انگاره مستولی در تعریف بافت فرسوده، تجزیه بافت به لایه های سه گانه کالبدیِ قطعهبندی، گذر بندی و ترکیب بندی بناها یا همان مفهومی است که با سه ویژگی ریزدانگی، نفوذناپذیری و ناپایداری سازهای شناخته میشود. اصلی ترین بحث این مقاله، بیان این واقعیت است که فرسودگی، مفهومی است فراگیر که حتی نمود آن را باید در قالب طیفی از برون دادهای مرتبط با ناکارآمدی، در ساحت های گوناگونی از چرخه کارکردی و محتوایی شهر جستجو کرد. بدین معنا، فرسودگی از نوعی ارتباط درونی میان عوامل و به تبع از شاخصهایی برخوردار است که آن را به واقعیتی گسترده و یکپارچه بدل میسازد. آنچه در چارچوب فرسودگی کالبدی قابل تشخیص است، تنها نمودی از واقعیتی نهانی و درون مایه ای نیمه پنهان است که طی آن، فرسودگی در ابعاد اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی - معیشتی، کیفیت محیطی و زیست محیطی رخ نموده است. بخشی از برون خیزش این مجموعه از عوامل، فرسودگی کالبدی است که در محدودترین حالت میتوان آن را با همان معیارهای سه گانه بازشناخت. این مقاله ابعاد گسترده فرسودگی و بازتعریف فرسودگی یکپارچه را با نگاهی تحلیلی و کاربردی دنبال کرده است. طی این مقاله که با هدف تبیین مفهوم فرسودگی یکپارچه در بافتهای شهری و مقایسه آن با شیوههای رایج تبیین فرسودگی صورت میگیرد، ابعاد و شاخصهای فرسودگی از منابع معتبری که طی دو دهه اخیر تلاش نمودهاند تا فرسودگی شهری را در قالبی یکپارچه تبیین نمایند، استخراج گردیده و پس از انجام وزن دهی و تحلیل سلسله مراتبی، جهت تعیین میزان اثرگذاری مؤلفه های گوناگون بر ماهیت فراگیر فرسودگی، نقشه فرسودگی یکپارچه باز ترسیم شد و با نقشه مصوب بافت فرسوده منطقه (10) شهر مشهد مقایسه گردیده است. حاصل تحلیل نشان از پنهان ماندن واقعیت فرسودگی در شرایط فقدان نگاه یکپارچه به موضوع فرسودگی و ناکارآمدی بافت شهری دارد.
شناسایی مواد و رنگ های به کاررفته در تزیینات کاشیکاری معرق بنای تاریخی مصلای مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصلای مشهد، یکی از بزرگ ترین و زیباترین مصلاهای تاریخی ایران است. این مصلا در عصر صفویان و به دستور شاه سلیمان اول صفوی ساخته شده است. طبق کتیبه کاشیکاری ایوان، مصلا در سال 1087 ه.ق، در شرق شهر مشهد بنا شده است. این بنای تاریخی، دارای ایوان مرکزی رفیعی در وسط و دو رواق گنبددار در طرفین است. تزئینات مصلای تاریخی مشهد، شامل: گچبری، کاشیکاری، نقاشی و مقرنس کاری است. در دوران صفویه، تمام بناهای مذهبی با تزئینات کاشیکاری، تزیین می شد. مهم ترین عنصر تزئینی مصلای مشهد نیز، تزئینات کاشیکاری است. کاشی های مصلای مشهد، به رنگ های سفید، سیاه، لاجوردی، فیروزه ای، سبز، زرد و قهوه ای هستند. برای تعیین ترکیب شیمیایی لعاب کاشی ها از روش میکروسکوب الکترونی روبشی مجهز به طیف سنج پراکنش انرژی پرتوی ایکس (SEM-EDX)، استفاده شد. بر طبق نتایج، در لعاب کاشی های معرق این بنا، از اکسید قلع به همراه لعاب سربی برای رنگ سفید، از اکسید منگنز برای رنگ سیاه، از اکسید کبالت همراه اکسید منیزیم و فلوئور برای رنگ آبی لاجوردی، از اکسید مس برای رنگ فیروزه ای، از ترکیب اکسید آهن و لعاب سربی برای رنگ قهوه ای، از آنتیمونات سرب برای رنگ زرد و از ترکیب لعاب سربی همراه اکسید مس برای رنگ سبز استفاده شده است. مقایسه نتایج حاصل از شناسایی ترکیب لعاب کاشیهای صفوی مصلای تاریخی مشهد با نتایج به دست آمده توسط سایر پژوهشگران، حاکی از تشابه عوامل ایجاد رنگ لعاب کاشیهای به کار رفته در تزیین بناهای تاریخی در طول قرن 17م. (قرن 11ه.ق)، در عصر صفوی در بیشتر مناطق ایران است. علاوه بر این، نتایج حاصل از مقاطع نازک پتروگرافی بدنه کاشی ها حاکی از وجود فازهای موسکوویت، هورنبلند، بیوتیت، کواتز و فلدسپار در آن ها بود. بر اساس داده های حاصل از تجزیه و تحلیل کانی شناسی بدنه کاشی ها نتایج قابل توجهی در مورد ترکیب این نوع کاشی حاصل گردید.
بررسی خصوصیات فیزیکی و ساختمانی خشت های به کار رفته در محوطه میراث جهانی ارگ بم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارگ تاریخی بم در شهرستان بم، استان کرمان، در پی قرن ها، روزگاری آبادتر و زنده تر و روزگاری متروک بر پای خود ایستاده بود که در 5 دی ماه 1382 زلزله آن را به ویران ه ای تبدیل کرد. در چند دهه ی اخیر و به خصوص در دهه کنونی ارگ بم محبوبیت عمومی در جامعه ایرانی یافته است. این شناخت ازآن جهت حائز اهمیت است که بدون مطالعات همه جانبه به ویژه در حوزه مواد و مصالح، کمتر می توان به مرمت موفق و اصولی موضع در دست تعمیر نائل گردید. ارگ بم به لحاظ کالبدی از توده های معماری انباشته بر روی هم تشکیل شده است. بخش قابل توجهی از این توده ها، الحاقات و پوسته های تعمیراتی است که در طی قرون متمادی بر شالوده لایه های باستانی فرسوده شکل گرفته اند. مطالعات اخیر نشان از چندین ضعف ساختمانی عمده در کالبد غالب خشت های به کاررفته در محوطه ارگ بم دارد. استفاده مجدد از چنین خشت هایی با همان شیوه تولید و کاربرد در مرمت های پیش رو، با تردید و نگرانی قابل درکی همراه است و اقدامی چالش برانگیز می نماید که بی توجهی به آن، ارگ را مجدداً در مسیر تجربه تلخ گذشته قرار خواهد داد. این حقیقت که ارگ بم در طول دوره حیات خود همواره و به دفعات موردحمله و غارت قبایل مهاجم و لشکرکشی ها قرار داشته و لاجرم فرصت اندکی برای ترمیم نواحی آسیب دیده در اختیار ساکنان قلعه بوده است، طبیعتاً مانع می گردیده که توجه کافی به کیفیت ساخت پاره ای از خشت ها صورت گیرد. این تحقیق با رویکرد کاربردی به دنبال شناخت ویژگی های ساختمانی خشت های به کاررفته در محوطه و نقاط ضعف و قوت آن هاست و می کوشد در قالب استدلال استقرائی (نگاه از جزء به کل) بر پایه روش های تجربی و ترکیبی (فیزیکی-مکانیکی و شیمیایی) پاسخگوی سؤال اصلی یعنی چیستی عوامل مؤثر در شکل دهی به ساختار و بروز تنش های رفتاری مصالح و چگونگی رفع یا تعدیل معایب شناخته شده باشد.
تدوین مدل کاربردی تبیین ساختار ذهنی نقشه های شناختی مردم از طریق تحلیل های ریخت شناختی-فضایی بافت های شهری موجود نمونه موردی : بافت تاریخی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظریه های شهرسازی، مزایای زیادی برای کاربست رویکرد ساختاری یاد شده است. با این حال، در حرفه برای تعیین ساخت اصلی از روش های ذهنی-شهودی (و نه عینی) بهره گرفته شده و عمدتاًً معادل شبکه معابر اصلی و کاربری های عمومی اطراف دانسته می شود. از آنجا که ساختار مفهومی ذهنی که در آن نحوه ترکیب اجزا با یکدیگر به گونه ای که یک کل ایجاد شود، دانسته شده، در این تحقیق قصد بر آن است که برای استخراج ساختار ذهنی مردم از بافت، سازوکاری عینی تدوین شود. بر این اساس این تحقیق در پی پاسخ گویی به این سئوال است کدام عناصر و تحلیل عینی تأثیر بیشتری در تبیین ساختارهای موجود در نقشه های شناختی را دارند؟ در این راستا نقشه های شناختی مردم از طریق ترسیم های کروکی و مصاحبه جمع آوری و ساختار موجود در آن در سه بعد کالبدی، عملکردی و معنایی استخراج شد. تحلیل ارزش های مکانی مرتبط با شبکه معابر و کاربری زمین در سیستم اطلاعات جغرافیایی و کیفیت ها و روابط فضایی با استفاده از تحلیل چیدمان فضایی صورت گرفت. هم پیوندی فضایی بین ساختارهای ذهنیِ نقشه های شناختی از یک سو و تحلیل های عینی معابر، کاربری ها و چیدمان فضایی از دیگر سو نشان داد که تحلیل«عمق محوری 1» بهترین تبیین کننده بعد کالبدی ساختار ذهنی ( Correlation = 0.72361, Sig. <0.001 )، تحلیل «عمق متوسط فضای محدب 2» بهترین تبیین کننده بعد عملکردی ( Correlation = 0.66973, Sig. <0.001 ) و تحلیل «هم پیوندی 3فضای محدب» بهترین تبیین کننده بعد معنایی ( Correlation = 0.44744, Sig. <0.001 ) است. بر این اساس نتیجه گیری می شود که برای تبیین ساختار نقشه های شناختی مردم می توان از تحلیل های عینی بافت های شهری موجود استفاده کرد. برخلاف تئوری های موجود، این مقاله نشان داد که الگوی قطعه بندی و کاربری زمین نمی توانند به صورت معنی داری ساختار نقشه های شناختی را تبیین کنند؛ در حالی که تحلیل های فضایی از بالاترین میزان تبیین ساختار نقشه های شناختی برخوردارند. شبکه معابر اصلی نیز در انطباق با تئوری موجود، همچنان تبیین کننده مناسبی برای هر سه بعد ساختار ذهنیِ نقشه های شناختی است.
تحلیل و بازشناسی نمادگرایانه نقوش مشترک منسوجات ساسانی و آل بویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
103 - 116
حوزههای تخصصی:
استفاده از نقوش و نمادها در هنر ایران که پیش از دوره ساسانیان نیز جایگاه والایی داشته است، تا پس از حکومت ساسانیان و در تمدن و هنر اسلامی ایران نیز در بیان هنری کاربرد بسیاری یافت. این نقوش دربردارنده تجارب اجتماعی، فرهنگی و معتقدات مذهبی دوران خود هستند؛ لذا به فهم بهتر سیر تحول اندیشه های مردم دوران خود کمک می کنند. یکی از شاخصه های مهم منسوجات ساسانی، نقوش تزیینی به کاررفته در آن است که تأثیر عمیقی بر هنر دوره های مختلف تاریخی بعد از خود گذاشته است. از این جمله می توان به دوره سامانی، آل بویه و... اشاره کرد. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی– تحلیلی است و سعی شده تا علاوه بر معرفی نقوش و عناصر تزیینی مشترک به کاررفته در منسوجات دوره ساسانی و آل بویه، به شناسایی و تحلیل نمادگرایانه نقوش مشترک منسوجات در این دو دوره پرداخته شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بیشترین مضامین و نقوشی که به عنوان نقوش تزیینی در منسوجات دوره آل بویه استفاده شده اند، درواقع همان نقوش دوره ساسانی است که با کیفیات فرمی و محتوایی متفاوتی به کار رفته اند.
بررسی تأثیر بازی آموزشی در یادگیری مفاهیم ایمنی و امنیت و گرایش آنها به فعالیت های امن در سواحل دریا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۲ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
131 - 142
حوزههای تخصصی:
بشر در تلاش است که «ایمنی» را در «سواحل دریا» تأمین کند. بنا بر آمارهای سازمان پزشکی قانونی کشور از قربانیان «غرق شدگی»، این معضل یکی از بحران های بهداشت عمومی محسوب می شود. آگاهی بخشی مفاهیم ایمنی در سنین کم توسط بازی های آموزشی، از شیوه های پیشگیری برای کاهش معضلات محسوب می شود. به همین منظور، بازی آموزشی با استفاده از سیستم پیکتوگرام طراحی شد تا بتوان از آن به عنوان ابزاری پیشگیرانه برای کنترل و کاهش سوانح و غرق شدگی استفاده کرد. از روش ارزیابی DAST-C، برای تأیید فرضیه های موجود روی سی کودک دختر هفت تا یازده سال استفاده شده است. فرضیه ها عبارت است از: ۱. استفاده از بازی آموزشی در یادگیری مفاهیم مربوط به ایمنی سواحل تأثیر دارد؛ ۲. به وسیله بازی آموزشی می توان کودکان را با سرگرمی های دیگری غیر از شنا در دریا آشنا و ترغیب کرد. گروه آزمایش طی هفت هفته در چهار مرحله، با ابزار طراحی شده سنجیده شدند و نتایج با روش تحلیل واریانس یک طرفه با کمک نرم افزار تحلیل داده ها SPSS سنجیده شد. علاوه بر نرمال بودن داده ها، تفاوت معنادار نتایج نشان داده شد؛ به این معنی که استفاده از این بازی در یادگیری مفاهیم مدنظر تأثیر داشت و می توان نگرش جدیدی در کودکان ایجاد کرد.
بررسی نقش فضای سبز بر حضور ساکنین و افزایش تعاملات اجتماعی در محله های دارای بازار دوره ای (نمونه موردی: بازارهای روز شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
135 - 146
حوزههای تخصصی:
امروزه، امکان ارتباط میان افراد در نقاط مختلف جهان بسیار راحت تر و سریع تر گشته است و شبکه های ارتباطات مجازی روز به روز فراگیرتر و گسترده تر می گردد. با این وجود، میزان تعاملات اجتماعی و آشنایی همسایگان با یکدیگر در محله های شهری نسبت به گذشته به شدت کاهش یافته است. هرچند فعالیت هایی همچون برپایی بازارهای روز و دورهای در کنار محله های شهری، توانسته است همچنان به نقش گذشته خود که جنبه اقتصادی-اجتماعی دارد، تدوام ببخشد و مردم ساکن محله ها را به حضور در فضاهای شهری ترغیب نماید، اما با توجه به پتانسیل های موجود این سنخ بازارها و مشکلات عصر حاضر در زمینه ارتباطات و آلودگی های زیست محیطی، لازم می باشد با راهکارهای ساده و عملیاتی، همچون افزایش کیفیت محیط از طریق ایجاد و بهبود فضای سبز، بستر لازم را جهت حضور بیشتر مردم و افزایش تعاملات اجتماعی فراهم آورد. بر همین اساس، در این پژوهش میزان تأثیر فضاهای سبز بر میزان تعاملات اجتماعی و حضور شهروندان در محله هایی که در آن بازار روز برپا می گردد، بررسی شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل ساکنین 6 محله شهر همدان می باشد که در آن، بازار روز برپا می گردد که ساکنین 3 محل های که در آن محل برپایی بازارهای روز دارای فضای سبز می باشد، با 3 محله متناظر که محل برپایی بازار روز در آن فاقد فضای سبز می باشد، مقایسه و مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در محلاتی که بازار دوره ای برگزار می گردد، و محل برپایی آن دارای فضای سبز می باشد میزان مراجعه به بازار، آشنایی همسایگان از یکدیگر، حس تعلق و میزان همکاری با یکدیگر بیشتر از محلاتی است که فاقد فضای سبز می باشد. همچنین، از دیگر نتایج تحقیق دست یافتن به شاخص های مؤثر در کیفیت فضاهای سبز می باشد که به ترتیب اهمیت عبارت اند از 1. میزان زیبایی مبلمان شهری 2. پوشش گیاهی مناسب 3. کافی بودن مبلمان شهری 4. کفسازی مناسب
پویاشناسی روایت محور محیط مسکونی تبیین جایگاه زمان در فرآیند تحول روایت ساکنین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۸ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۳
147 - 163
حوزههای تخصصی:
انجام مطالعات رفتاری با تاکید بر نگاه استفاده کنندگان، نیازمند فهم تأثیر محیط بر انسان می باشد. برخی از این مطالعات حاکی از آن است که تأثیر محیط بر انسان از واکاوی روایت های شکل گرفته در ذهن آن ها قابل دستیابی است. از آنجا که اغلب پژوهش ها ارزیابیِ ساکنین را به عنوان نتیجه بررسی کرده اند، در شکل دهی به نظریه های اثباتی و رهنمونِ طراحان و سیاستگذاران کالبدی در محیط های مسکونی چندان کارا نبوده اند. از این رو واکاوی ارزیابی ساکنین از فرآیندهای چرخه ای مرتبط با تغییر ابعاد کالبدیِ محیط مسکونی هدف اصلی این مطالعه است. این پژوهش به روش روایت شناسی شناختی از ذهنیات ساکنین انجام شد که همزمان با جمع آوری و تحلیل داده های عینی همراه گردید. بستر پژوهش محلات همت آباد و سادات از محلات قدیمی شهر بابلسر است که به ترتیب سرعت های کم و بالایی از تغییرات را طی سال های گذشته داشته اند. 16 نفر از ساکنین اصیل محلات فوق به روش گلوله برفی تعیین شدند. به این منظور روایت های ساکنین به واسطه مصاحبه های عمیق دریافت شد. مقصد روایت و وسیله ی معناداری در ارتباط اجزا و ارکان تغییرات کالبدی در هر یک از واحدهای مطالعه تعیین شدند تا از تحلیل محتوای شاخص های دریافت شده، عناصر و فرآیند شکل گیری روایت ساکنین تبیین گردد. تحلیل داده های موردپژوهی حاکی از آن است که ساکنین محله همت آباد چرخه ی تغییرات کالبدی را توامان در سطح محله و کوچه همراه با چرخه های تغییر ساختار اجتماعی و نظام طبیعی ادراک می کنند. اما در روایت ساکنین محله سادات که طی سال های گذشته تغییرات کالبدی بالاتری را از نظر فراوانی و شدت تجربه کرده اند، چرخه ی ساخت و ساز در محور اصلی نقش پر رنگ تری بازی می کند. به منظور فهم و طبقه بندی علل و عوامل شکل دهنده به روایت ساکنین از تغییرات کالبدی و تکامل آن متناسب با ابعاد زمانی و مکانی، مدل مفهومی در بازسازی تجربه ی ساکنین در قالب روایت شناسی ارائه گردید. فر آیند تحول روایت ساکنین از سرعت های کم تا شرایط دگرگونی را می توان در قالب مدلی چرخه ای از دست کاری داستان منسجم، بازتعریف داستان مفهومی و تحول شرایط اولیه تا روایت از اختلال در تداوم تدریجی در شرایط پس از دگرگونی خلاصه نمود.
دوره بندی تاریخی کالبدی مسجد جامع ساوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسجد جامع ساوه همانند مسجد جامع اصفهان و مسجد جامع اردستان دارای دوره های ساخت متنوعی در طول تاریخ خود است. سؤال کلی تحقیق پیش رو بررسی دوره های تاریخی کالبدی ساخت مسجد جامع ساوه به عنوان یکی از موزه های تحولات معماری ایرانی است. هدف از این تحقیق رفع ابهامات موجود درباره دوره های مختلف ساخت عناصر متنوع مسجد و ارائه پلان های دوره بندی آن است. روش تحقیق استفاده شده در این مقاله روش تاریخی است: دوره بندی تکیه بر تحلیل هندسی، سازه ای و تزئینات بنا دارد و گردآوری اطلاعات آن مبتنی بر مطالعات میدانی و کتابخانه ای صورت گرفته است. معیارهای استفاده شده در این دوره بندی، تکنیک های پوشش فضاها، مصالح، تاریخ گذاری تزئینات، تقدم و تأخر قرارگیری ساختار و ارتباط آنها با کف های قدیمی و مطالعه تطبیقی با دیگر بناهای مشابه می باشد. کالبد کنونی مسجد شامل صحنی ذوزنقه شکل، شبستان های جنوبی، غربی و شرقی، پایه های جرز های شبستان شمالی، گنبدخانه و ایوان جلوی آن در ضلع جنوبی، ایوان رفیع غربی، بنایی با پلان چلیپایی در گوشه جنوب غربی، منار شمال شرقی و محراب ها و محراب نماهای متعدد است. نتیجه این تحقیق ارائه دوره بندی تاریخی اثر به این شرح است: 1. قرن اول هجری تا شروع دوره سلجوقی (هسته اولیه)، آثار به جامانده از این دوره پایه جرزهای خشتی و خشتی چینه ای است؛ 2. نیمه قرن پنجم تا اوایل قرن هفتم، پایه گذاری منار مسجد با کتیبه ای به تاریخ 504 هجری، حذف دو ناو و احداث گنبدخانه و فضای باز جلوی آن؛ 3. قرن هفتم تا اوایل قرن دهم، ساخت ایوانی رفیع در ضلع غربی؛ 4. اوایل قرن دهم تا اواخر قاجار، که در این دوره معماران به مرمت سازه های قبلی پرداخته اند.
عناصر زیباشناسانه مشترک در معماری و موسیقی (مطالعه موردی دوره رنسانس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو هنر معماری و موسیقی از ابتدای تاریخ تا کنون حضوری توأمان در زندگی انسان داشته اند تا جایی که مشخص کردن تقدم و تأخر هرکدام از آن ها نسبت به دیگری کار دشواری است. بررسی تطبیقی این دو حوزه هنری با یکدیگر، عوامل مشترک در معماری و موسیقی و ارتباط آنها با یکدیگر را عیان می سازد. با توجه به آنکه زمینه مطالعه تطبیقی معماری و موسیقی کمتر موردتوجه قرار گرفته است، لذا نیاز به تحقیقی تطبیقی در مورد معماری و موسیقی احساس می شود. در تاریخ، دوره رنسانس از دوره های مهم و سرمنشأ تحولاتی اساسی در هنر و علم گشت و هر دو هنر معماری و موسیقی در این دوران موردتوجه واقع شدند. ازاین رو در این تحقیق سعی شده است موسیقی و معماری در این دوره موردبررسی تطبیقی قرار گرفته و شباهت ها و اختلافات آنها معرفی شود. بازه مکانی موردبررسی در این پژوهش کشور ایتالیا و اروپای مرکزی و غربی است. هدف از تحقیق نیز پاسخ به این سؤالات است که؛ بر اساس مقایسه بین دو زمینه هنری موردبحث تا چه حد می توان به تبیین نزدیکی ارتباط بین اصول و زیبایی شناسی موسیقی و معماری در دوره ذکرشده پرداخت؟ در چه زمینه هایی می توان بین موسیقی و معماری عوامل مشترکی یافت؟ فرض بر آن است که معماری و موسیقی بر هم تأثیرگذار بوده و عوامل مشترک زیادی بین آنها وجود دارد. بررسی این موضوع از طریق مطالعات کتابخانه ای مبتنی بر شیوه توصیفی با استفاده از اسناد و منابع کتابخانه ای و مطالعه تصویری نمونه های معماری و مطالعه صوتی نمونه های موسیقی انجام شده است. نتیجه به دست آمده از بررسی تطبیقی معماری و موسیقی فرضیه های مطرح شده در پژوهش حاضر را تائید می کند و نشان می دهد این دو حوزه در شش ویژگی مشترکات دارند و در این ویژگی های مشترک حرکتی همسو را در دوره رنسانس به نمایش می گذارند که نشانگر تأثیر متقابل آنها است.
مطالعه تطبیقی لوگوتایپ های مصور مطبوعاتی و نشانه های فرهنگی در شعر دوره مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لوگوهای مطبوعاتی که در روزگار قاجار «سرعنوان» نامیده می شدند، حاصل تلاش های آغازین طراحان گرافیک (به تعریف امروزی) برای خلق لوگوهای نوین هستند. این آثار قسمتی از دودمان گرافیک امروزی ایران را تشکیل می دهند که توجه به آنان به سبب نحوه بیان بصری و از سوی دیگر، شناخت شرایط ویژه دوران قاجار حائز اهمیت است. به عنوان دامنه مطالعاتی، این مقاله از شعر دوران مشروطه که رابطه مستقیمی با گفتمان مشروطه خواهی در دوره قاجار دارد و در آن چهره هایی چون بهار، عارف، سید اشرف، میرزاده عشقی و فرخی، پُررنگ هستند، سود می برد. هدف اصلی این مقاله شناخت رابطه لوگو های مصور مطبوعاتی و نشانه های فرهنگی در شعر دوره مشروطه است که با رویکرد بینامتنی و روش تحلیلی- تطبیقی صورت می گیرد. شناخت دلالت های مستقیم و ضمنی در نشانه های انسانی، حیوانی، گیاهی و همچنین نشانه های مربوط به مکان و اشیاء، موردنظر این پژوهش بوده است. پرسش اصلی این است که چگونه گفتمان غالب دوره مشروطه که در شعر این دوران نیز منعکس است، بر لوگوتایپ های مصور اثر گذاشته و بیان جدیدی از نشانه های فرهنگی را ارائه کرده است. یافته های پژوهش در دو بخش نحوه بیان بصری و بازنمایی نشانه های فرهنگی قابل تقسیم است: در بخش اول، به نظر می رسد است که طراحان گرافیک در بخش نوشتار لوگوها، علاوه بر استفاده از خوش نویسی با استفاده از ترفندهایی چون تغییر چینش حروف، ساده سازی، برجسته سازی و اغراق، به بیان بصری جدیدی نائل شده اند؛ از طرف دیگر با وجود این که تصویر بر مبنای نوشتار طراحی شده اما گاه ازنظر میزان اشغال فضا و انتقال مفاهیم به آن برتری می یابد. در بخش دوم این پژوهش، به این نتیجه می رسیم که در لوگوهای مصور مطبوعاتی، نشانه های فرهنگی دیرپا و ریشه دار با بیانی نو و متناسب با دوران و به مثابه بخشی از گفتمان حاکم، بازتولید شده اند.