فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۶۵۷ مورد.
رابطه وجود ذهنی و ارزش شناخت از دیدگاه استاد مطهری(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
آیا تنها راه مطابقت ذهن و عین و واقع نمایی ادراکات، اتحاد ماهوی صورت های ذهنی با خارج است و با نفی این اتحاد، راه شناخت ما به عالم واقع مسدود می شود و ما گرفتار سفسطه می شویم یا راه دیگری نیز وجود دارد؟
دیدگاه استاد مطهری در این زمینه دو بخش دارد: بخش اول مدعا، این است که علم حصولی، حضور ماهیت اشیا در ذهن است. این جهت، بعد هستی شناختی موضوع است؛ بخش دوم، ادعای معرفت شناسانه است؛ بدین صورت که تنها راه مطابقت ذهن و عین حصول ماهیت اشیا در ذهن است. در این نوشتار، ضمن نگاه اجمالی به سیر تاریخی مسئله و اشاره به اقوال دیگران، دیدگاه استاد شهید مرتضی مطهری در این موضوع تبیین و نقد می شود.
سنت روشنفکری جدید
منبع:
کیان ۱۳۷۱ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
آزادی عادلانه
مسأله و مفهوم خودى در اخلاق اسلامى(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اخلاق پژوهان که در حوزهى بحثهاى اخلاقى، فلسفه اخلاق،
رفتارشناسى انسان و ریشههاى آن ژرفاندیشى نمودهاند، از مقولهاى به عنوان «خود» با گونههایى چون «خودشناسى»، «خودیابى»، «خود عزتمند» و یا «خود زیانى و خودفراموشى» سخن گفتهاند. در میان این اخلاق پژوهان، باید از دانشورى یاد کرد که در حوزه اندیشه و معارف اسلامى، نگرشى همه سویه و فراگیر داشته و به اخلاق و مسأله خودى در آن، هماره، به عنوان بخش مهم و بنیادى از آموزههاى دینى نگریسته و در پى آن بوده که ریشههاى آنها را با شیوههاى نوین و منطقى و کاربردى، استوار سازد. او کسى نیست جز علاقه
شهید، مرتضى مطهرى «رحمها... علیه». آن استاد فرزانه، مسأله خودى در اخلاق را پایه اخلاق دانسته و از آن با عنوان «اخلاق مکرمتى» یاد مىکند. در این مقاله سعى نگارنده بر این است که مفهوم و گونههاى خودى، مبارزه با خود و نمودارهاى از خود بیگانگى را در عرصه اخلاق انسانى از دیدگاه شهید مطهرى مورد بحث وبررسى قرار دهد.
روشنفکر سنتی و سنت روشنفکری
منبع:
کیان ۱۳۷۳ شماره ۲۰
حوزههای تخصصی:
سنت و مدرنیته در سه رنگ/ سیر تکامل اندیشه ایرانی درجدال سنت و مدرنیته
حوزههای تخصصی:
رویکردهای سه گانة روش شناختی در مطالعات علوم اجتماعی و مقایسة آن با نظریة ادراکات اعتباری علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعضاً برخی مضامین اندیشه های فلسفی جدید را می توان در آثار فلاسفة بزرگ ایران زمین جستجو کرد. در یک تقسیم بندی با مسامحه، مهم ترین تحول معرفت شناختی انسان را می توان به اثبات گرا، فرا اثبات گرا و تکوین گرا تقسیم کرد. فلسفة ""علامه طباطبائی"" هرچند با این سه رویکرد تفاوت اساسی دارد، ولی واجد برخی از مضامین آنها می باشد. یکی از نوآوری های فلسفة علامه، «نظریة اعتباریات» است که به نظر می رسد، دارای وجوه تشابه با رویکردهای فرا اثبات گرایی و تکوین گرایی باشد که این مقاله آن را می کاود. جمع بندی مقالة حاضر این است که هرچند علامه برای برخی پدیده های اجتماعی شأن اعتباری قائل است، ولی معرفت بر این پدیده ها را نسبی نمی داند و امکان شناخت بی طرفانه برای پدیده های اجتماعی اعم از عینی و اعتباری قائل است؛ از این جهت اندیشة علامه از اندیشه های پساتجددگرایی زاویه می گیرد.
بررسی و نقد دیدگاه محمدعابد الجابری دربارة تشیع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جابری در ریشه یابی علل عقب ماندگی دنیای عرب، گفتمان های دینی و اجزای معرفتی آن ها را مورد بررسی و نقد قرار میدهد و نقطة آغاز تعالی و انحطاط تمدن عربی - اسلامی را در عصر تدوین جستوجو می کند. عصری که اندیشه های اسلامی با محوریت متن قرآنی در قالب دستگاه های گوناگون معرفت اسلامی (معقولات دینی) در کنار نظامهای معرفتی غیر اسلامی (نامعقول دینی) شکل گرفتند. در نظر جابری نظامهای معرفتی درونزا که بر بال معقولات دینی نشسته اند، محصول مجاهدت علمی جماعت اهل سنت است و دیگر نظامهای غیر معقول را تشیع با گرایش های گوناگون آن نمایندگی می کردند. از منظر جغرافیایی نیز با جداپنداری مغرب عربی از مشرق عربی، بنیادهای خرد ناب اسلامی و فلسفی را در غرب دنیای عربی-اسلامی، و فلسفههای التقاطی و نظام های نامعقول دینی را در ایران (مشرق عربی) می داند. راه برونرفت از انحطاط در نظر او جدایی از معرفتها و ایدئولوژی مشرق عربی و پیوستن به خرد ناب موجود در مغرب عربی قرون ششم تا هشتم تحت زعامت ابن رشد است. نقد اندیشه های فوق به همراه مواجهة او با گفتمان های موجود در جهان اسلام و همسان پنداری امور ناهمسان و تأکید بر روش اینهمانی در نشاندادن اتحاد میان تشیع با گرایش های غیر دینی و التقاطی در جهان اسلام و بیروننهادن تفکرات شیعی و ایرانی از گردونة گفتمان های اسلامی و چشم پوشی از واقعیت های علمی و معرفتی در جهان اسلام شاکلة این نوشتار است.
مفهوم سنت برای مسلمانان نگاه دینی یا آنتروپولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو مفهوم آنتروپولوژیک و دینی مسیحی سنت و معلوم داشتن این نکته که سرایت دادن مفهوم دینی مسیحی سنت بر جهان اسلام خطایی علمی است و موجب مشکلات و خطاهای بسیاری در بررسی مسائل مربوط به سنت و تجدد و توسعه در کشورهای اسلامی می گردد، موضوع این مقاله است، نیز در آن کوشش شده تا صورتی صحیح از مسأله سنت و تجدد و توسعه در جهان اسلام ارائه شود.
نقد ماهیت سلبی سنت گرایی در اندیشة سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنت گرایی یک جریان فکری جدید است که در واکنش به روند رو به رشد مدرنیته در جهان امروز پدید آمده است. بررسی مبانی انسان شناختی، معرفت شناختی و دین شناختی سنت گرایی نشان می دهد که این جریان فکری فاقد هرگونه ماهیت ایجابی است و صرفاً می توان آن را در نسبت سلبی با مفاهیم اصلی مدرنیته نظیر سوژة استعلایی، علم مدرن و عرفی گرایی درک کرد. سنت گرایی بیش از آن که برآمده از اصول و مبانی سنتی و مذهبی باشد، نوعی ایدئولوژی مدرن است که بر مبنای مدرنیته ستیزی شکل گرفته است و هویت خود را به صورت سلبی و از طریق نفی مدرنیته تعریف می کند. پژوهش حاضر نشان می دهد که رویکرد سنت گرایانی نظیر سیدحسین نصر به مفاهیم و مبانی سنتی اغلب با نگرش های سنتی متفکران جوامع پیشامدرن تفاوت های اساسی دارد و بیش تر آن ها با الهام از انگاره ها و مفاهیم مدرن و با وارونه سازی آن ها سعی در ترسیم نوعی تفکر ضدمدرن دارند که مختصات آن چندان با مناسبات فکری و الگوهای زندگی جوامع سنتی تطابق ندارد. همین عدم هم خوانی سنت گرایی با انگاره های سنتی باعث شده است تا بسیاری از نگرش های آن ها با واقعیت های تاریخی جوامع پیشامدرن در تعارض باشد و سنت گرایی را دچار یک دوگانگی مبنایی کند. سنت گرایی از یک سو به نفی مدرنیته به سود سنت های پیشامدرن می پردازد و از سوی دیگر با گسست از مبانی پیشامدرن، منطق درونی مدرنیته در تقسیم بندی مبتنی بر دوگانگی سنت و مدرنیته را می پذیرد و بازتولید می کند.