محمدرضا باتوانی

محمدرضا باتوانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

مقایسه پلی مورفیسم ژنNRF2 rs12594956 در کاراته کاران نخبه، آماتور و غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: NRF2 کاراته نخبه آماتور پلی مورفیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۱۱۲
هدف از انجام این تحقیق بررسی پلی مورفیسم ژن NRF2 در کاراته کاران نخبه و مقایسه آن با گروه آماتور بود. مواد و روش ها: نمونه های آماری شامل 258 نفر گروه کاراته کاران نخبه، آماتور و غیرورزشکاران بودند. نمونه های خونی در تیوبهای آزمایشگاهی گردآوری و پس از استخراج DNA و PCR برای تعیین نوع پلی مورفیسم ها پس از تهیه پرایمر بر روی ژل آگاروز الکتروفورز شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، آنوای ساده، کای اسکوئر و رگرسیون لوجستیک در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 21 استفاده شد. سطح معنی داری نیز 05/0 p< تعیین شد. یافته ها: اختلاف معنی دار درون گروهی در توزیع ژنوتیپ های A/C مارکر 12594956rs ژن NRF2 در گروه های آماتور (667/8= P) و غیرورزشکاران وجو داشت ( 494/6 = P). در حالیکه این توزیع بین گروهها تفاوت معنی داری را نشان نداد (121/3= P). همچنین در ورزشکاران نخبه نسبت به افراد غیر ورزشکار فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/A نسبت به ژنوتیپ C/C NRF2ر بیشتر و فراوانی NRF2: A/C نسبت به NRF2: C/C کمتر بود. در مورد ورزشکاران آماتور نیز فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/A نسبت به ژنوتیپ NRF2: C/C برابر افراد غیر ورزشکار و فراوانی ژنوتیپ NRF2: A/C نسبت به NRF2: C/C با ضریب 312/1 برابر در ورزشکاران آماتور نسبت به افراد غیر ورزشکار بیشتر بود. نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان دهنده فزونی ژنوتیپ های مرتبط با عملکرد پایین تر ژن NRF2 جهت سیستم تامین انرژی هوازی می باشد.
۲.

مقایسه نمره ژنتیکی (TGS) پلی مورفیسم های وابسته به عملکرد قدرتی/توانی -ACE، HIF1α و IGF1 کاراته کاران نخبه و آماتور ایرانی با غیرورزشکاران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پلی مورفیسم ACE HIF1α IGF1 کاراته کاران نخبه و آماتور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۰ تعداد دانلود : ۲۱۴
اهداف: عملکرد ورزشی ویژگی پیچیده ای است که از ژنتیک افراد و عواملی محیطی همچون تغذیه و تمرین تأثیر می پذیرد . نمره ژنتیکی کلی ( TGS )، روش جدید استعدادیابی ژنتیکی در سال های اخیر است؛ بنابراین هدف از انجام شدن مطالعه حاضر، مقایسه TGS پلی مورفیسم های کاندیدای وابسته به عملکرد قدرتی/توانی ACE ، HIF1 α و IGF1 کاراته کاران نخبه و آماتور ایرانی با غیرورزشکاران بود. مواد و روش ها: آزمودنی های پژوهش252 نفر داوطلب سالم از استان اصفهان ( 124 مرد و 128 زن) با میانگین سنی 4/7 ± 2/27 سال بودند که برحسب سطح قهرمانی در گروه های کاراته کاران نخبه ( 80 قهرمان) ، آماتور ( 86 نفر) و غیرورزشکاران ( 86 نفر) قرار گرفتند، اما از لحاظ قد، وزن و سن مشابه بودند. نمونه های خونی در تیوب های حاوی EDTA ، گردآوری شدند و پس از استخراج DNA به روش نمک اشباع و رسوب الکل، برای تعیین نوع پلی مورفیسم ها پس از طی مراحل PCR و RFLP با انجام دادن الکتروفورز ژنوتیپینگ شدند و TGS محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، آنوای ساده و کای اسکوئر در نرم افزار اس پی اس اس استفاده شد. سطح معناداری نیز 0.05 > P  تعیین شد. یافته ها: در پلی مورفیسم ACE ، ژنوتیپ DD در گروه حرفه ای (63 درصد) به طور معناداری بیشتر از گروه غیرورزشکار (41 درصد) و گروه آماتور (7/14 درصد) بود ( 0.011 = P ،  14.430 = 2 χ )، اما در شیوع ژنوتیپینگ پلی مورفیسم های HIF1 α ( 0.60 = P ،  2.746 = 2 χ ) و IGF1 ( 0.81 = P ،  1.549 = 2 χ ) تفاوت معناداری مشاهده نشد . به علاوه، میانگین نتایج TGS در گروه کاراته کاران نخبه (با میانگین85/69 ) بیشتر از کاراته کاران آماتور (با میانگین40/64) و غیرورزشکاران (با میانگین 37/63) بود، اما این تفاوت معنادار نبود ( 08/0 = P ، 66/1= F ). نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد در کاراته از میان پلی مورفیسم های کاندیدا، ACE ضریب تمیز بیشتری دارد، اما احتمالاً با توجه به ماهیت چندعاملی عملکرد موفق در کاراته درباره کاربرد TGS به احتیاط بیشتر و به طورکلی درباره کاربرد TGS در مقوله استعدادیابی ژنتیکی ورزشی، به بررسی های اقلیمی با پلی مورفیسم های متنوعی نیاز است.
۳.

تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی استقامتی- مقاومتی همراه با مکمل یاری سیر بر سطوح سرمی hs-CRP، IL-6 و IL-10 در پسران غیرفعال دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین استقامتی - مقاومتی مکمل یاری سیر HS-CRP IL-6 IL-10

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۴
مقدمه و هدف: چاقی وضعیتی است که با اختلال در هموستاز شاخص های التهابی شناخته شده است، لذا هدف از انجام مطالعه حاضر بررسی تأثیر هشت هفته تمرین ترکیبی استقامتی- مقاومتی توام با مکمل یاری سیر بر سطوح سرمی hs-CRP، IL-6 و IL-10 در پسران غیرفعال دارای اضاقه وزن بود.مواد و روش ها: این مطالعه بر روی 46 پسر سالم غیرفعال داوطلب (سن: 1.88±19.51 سال، وزن: 7.07±77.05 کیلوگرم، قد: 6.53±164.25 سانتی متر) انجام شد که به طور تصادفی در 4 گروه تمرین- دارونما، مکمل، و مکمل- تمرین در نهایت دارونما تقسیم شدند. گروه های مصرف کننده مکمل، روزانه 250 میلی گرم سیر مصرف کردند. گروه های تمرین نیز هفته ای سه جلسه به مدت 8 هفته تمرینات ترکیبی را اجرا نمودند. سطوح سرمی hs-CRP، IL-6 وIL-10  با استفاده از کیت های الایزا اندازه گیری شدند. داده ها با استفاده از آزمون تی همبسته و آنکووا تجزیه و تحلیل شدند. سطح معنی داری کمتر از 0.05 در نظر گرفته شد.یافته ها: در بررسی سطوح پس آزمون بین گروه ها بین سطوح اینترلوکین 10 تفاوت معنی داری وجود داشت (P=0.002, F=5.92) اما در غلظت های اینترلوکین-6 و hs-CRP تفاوت معنی داری یافت نشد (P=0.15, F=1.86؛ P=0.27, F=1.22). نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد سطوح اینترلوکین 10 در گروه های تمرین - دارونما با دارونما (0.023=P) و مکمل با دارونما (0.003=P) بطور معنی داری متفاوت بودند؛ اما بین 3 گروه تمرین- دارونما، مکمل، و مکمل - تمرین تفاوت معنی داری در هیچ از یک متغیرهای مورد بررسی یافت نشد (P=0.078, F=2.72؛ P=0.15, F=1.86؛ P=0.27, F=1.22) (به ترتیب برای متغیرهای IL-10، IL-6 و hs-CRP).بحث و نتیجه گیری: بهبود شاخص های التهابی hs-CRP، IL-6 وIL-10 با انجام تمرینات ترکیبی به تنهایی یا به همراه مصرف مکمل سیر احتمالاً به ضرورت انجام تمرینات در مداخلات بهبود شاخص های التهابی منتخب اشاره می کند.
۴.

The Effect of 8 Weeks of Combined Training with Consuming Methadone on Plasma Fibrinogen & CRP on withdrawal Addiction Women

کلیدواژه‌ها: combined training Methadone Fibrinogen and CRP Withdrawal addiction

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۸ تعداد دانلود : ۱۵۰
Background: In addiction field, there is more attention on men than women, while women are more vulnerable to addiction. Because of the importance of women in the family foundation, we decided to investigate this subject. Purpose: This study aims at the effect of 8-weeks of combined training with methadone on cardiovascular inflammatory markers fibrinogen and CRP on addicted women. Method: This study accomplished as a semi-experimental research. 24 addicted women were randomly selected as samples from Zahedan Mohabbat addiction Camp that divided in two groups of methadone (N= 11) and methadone/ exercise (N= 13) by the same variables such as age, BMI, type and duration of drug withdrawal. The protocol of combined exercise was included of aerobic added to strength training; also methadone was taken according to the camp instructions, too. Blood sampling, pre and post 8 weeks exercise were directly collected from anterior veins of samples and the levels of plasma fibrinogen and CRP were measured in lab. To compares of the pre and post tests means for each group as well as both groups, paired and independent t-test via SPSS software version 24 were used, respectively. Statistical significant level was considered PResults: The results showed that CRP values in both groups decreased significantly (methadone: p <0.05, T=-2.21 and methadone/ exercise p <0.05, T=-2.63). Also, plasma fibrinogen values in both groups increased significantly (methadone: p <0.05, T=5.03 and methadone/ exercise: p <0.05, T=4.21). Also, there were no significant difference between post-test’s levels of CRP and fibrinogen between methods (P>0.05). Conclusions: It has suggested that the method of methadone/ exercise might be used as such as methadone method by the same results on plasma fibrinogen levels and CRP for withdrawal addiction women.
۵.

Effects of 8 Weeks of Combined Training (Resistance and Endurance) on the Serum Vaspin Level in Obese Girls

کلیدواژه‌ها: combined training obese girls vaspin

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۸ تعداد دانلود : ۱۵۶
Background: Vaspin is an adipokine secreted from fatty tissues that has serious effects on adipose tissues, muscles, liver, and inflammation. Purpose: The study aimed at determining the effects of 8 weeks of combined training (resistance and endurance) on the serum vaspin level in obese girls. Method: The examinees consisted of 25 obese female students (BMI> 30) from Sistan-Baluchestan University in 2016-17 academic years who voluntarily participated in the research. Samples were divided randomly into two groups: Training (n = 13) and Control (n = 12). Combined training group had both resistance training (5 stations of foot press, Lat pulldown, biceps curl, knee flexion and knee extension for 75-70 minutes) and; endurance was running on the treadmill; in the 2 first weeks, with 60% HR<sub>max for 25 minutes, in the 3-6 th weeks with 75-65% HR<sub>max for 35 minutes, and in the 6-8 th weeks with 75 -85% HR<sub>max for 40 minutes, continuously, for 3sessions each week. Also 10 minutes at the beginning and at the end of the training were warm up and cool down for athletes. It should be noted that during this period the control group did not participate in any kind of sports activities. After receiving the consent forms, the examinees were given enough information regarding the research procedure and their blood samples were obtained in a standard position, collected in pipes containing EDTA, and centrifuged 24 and 48 hours before and after the first and last training sessions, respectively. The obtained plasmas were kept at -80 ° C and their serum vaspin concentrations were measured by ELISA method using the special Human Vaspin kit. To analyze the data, the paired and independent t-test and SPSS-21 Software were performed; the meaningfulness level p was considered to be less than 0.05 (p < 0.05). Results: Results showed that after 8 weeks of combined training, the vaspin levels, weight, BMI, WHR, and %BF decreased meaningfully in the training Group compared to the control Group (P <0.05). Conclusions: considering the meaningful vaspin reduction in this study, it seems that combined training (resistance and endurance) is beneficial to obese and overweighed people.
۶.

The Effect of 8 Weeks of Combined Training with Consuming Methadone on Plasma Fibrinogen & CRP on withdrawal Addiction Women

کلیدواژه‌ها: combined training Methadone Fibrinogen and CRP Withdrawal addiction

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۳ تعداد دانلود : ۲۲۹
Background: In addiction field, there is more attention on men than women, while women are more vulnerable to addiction. Because of the importance of women in the family foundation, we decided to investigate this subject. Purpose: This study aims at the effect of 8-weeks of combined training with methadone on cardiovascular inflammatory markers fibrinogen and CRP on addicted women. Method: This study accomplished as a semi-experimental research. 24 addicted women were randomly selected as samples from Zahedan Mohabbat addiction Camp that divided in two groups of methadone (N= 11) and methadone/ exercise (N= 13) by the same variables such as age, BMI, type and duration of drug withdrawal. The protocol of combined exercise was included of aerobic added to strength training; also methadone was taken according to the camp instructions, too. Blood sampling, pre and post 8 weeks exercise were directly collected from anterior veins of samples and the levels of plasma fibrinogen and CRP were measured in lab. To compares of the pre and post tests means for each group as well as both groups, paired and independent t-test via SPSS software version 24 were used, respectively. Statistical significant level was considered PResults: The results showed that CRP values in both groups decreased significantly (methadone: P<0.05, T=-2.21 and methadone/ exercise P<0.05, T=-2.63). Also, plasma fibrinogen values in both groups increased significantly (methadone: P<0.05, T=5.03 and methadone/ exercise: P<0.05, T=4.21). Also, there were no significant difference between post-test’s levels of CRP and fibrinogen between methods (P>0.05). Conclusions: It has suggested that the method of methadone/ exercise might be used as such as methadone method by the same results on plasma fibrinogen levels and CRP for withdrawal addiction women.
۷.

Effects of 8 Weeks of Combined Training (Resistance and Endurance) on the Serum Vaspin Level in Obese Girls

کلیدواژه‌ها: combined training obese girls vaspin

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۸ تعداد دانلود : ۳۱۰
Background: Vaspin is an adipokine secreted from fatty tissues that has serious effects on adipose tissues, muscles, liver, and inflammation. Purpose: The study aimed at determining the effects of 8 weeks of combined training (resistance and endurance) on the serum vaspin level in obese girls. Method: The examinees consisted of 25 obese female students (BMI> 30) from Sistan-Baluchestan University in 2016-17 academic years who voluntarily participated in the research. Samples were divided randomly into two groups: Training (n = 13) and Control (n = 12). Combined training group had both resistance training (5 stations of foot press, Lat pulldown, biceps curl, knee flexion and knee extension for 75-70 minutes) and; endurance was running on the treadmill; in the 2 first weeks, with 60% HR<sub>max</sub> for 25 minutes, in the 3-6 th weeks with 75-65% HR<sub>max</sub> for 35 minutes, and in the 6-8 th weeks with 75 -85% HR<sub>max</sub> for 40 minutes, continuously, for 3sessions each week. Also 10 minutes at the beginning and at the end of the training were warm up and cool down for athletes. It should be noted that during this period the control group did not participate in any kind of sports activities. After receiving the consent forms, the examinees were given enough information regarding the research procedure and their blood samples were obtained in a standard position, collected in pipes containing EDTA, and centrifuged 24 and 48 hours before and after the first and last training sessions, respectively. The obtained plasmas were kept at -80 ° C and their serum vaspin concentrations were measured by ELISA method using the special Human Vaspin kit. To analyze the data, the paired and independent t-test and SPSS-21 Software were performed; the meaningfulness level p was considered to be less than 0.05 (p < 0.05). Results: Results showed that after 8 weeks of combined training, the vaspin levels, weight, BMI, WHR, and %BF decreased meaningfully in the training Group compared to the control Group (P <0.05). Conclusions: considering the meaningful vaspin reduction in this study, it seems that combined training (resistance and endurance) is beneficial to obese and overweighed people.
۸.

نیمرخ آسیب های مردان و زنان کاراته کای حرفه ای ایران

کلیدواژه‌ها: زنان مردان شیوع آسیب کاراته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۲۱ تعداد دانلود : ۱۳۰۶
هدف از تحقیق حاضر، ارائه نیمرخی از آسیب های حاد مردان و زنان کاراته کای حرفه ای حاضر در رقابت های سوپرلیگ ایران در سال 1387 بود. تعداد 140 فرد (مرد و زن) شرکت کننده در این مسابقات در این تحقیق شرکت کردند. اطلاعات در زمینه آسیب های رخ داده در این مسابقات که 101 مرد ( میانگین ± انحراف معیار، سن 2/3 ±7/21 سال، قد 9/6 ±9/176 سانتی متر، وزن 9/8 ±4/69 کیلوگرم ) و 39 زن (میانگین ± انحراف معیار، سن 3 ± 22 سال، قد 8/6 ± 4/164 سانتی متر، وزن 2/6 ± 6/55 کیلوگرم) در آن شرکت کرده بودند، از طریق فرم ثبت آسیب و با کمک پزشک و فیزیوتراپ تیم ها جمع آوری شد. عواملی همچون میزان شیوع، محل آسیب دیده، سازوکار و علت آسیب ها و برخی عوامل دیگر مورد توجه قرار گرفتند. از آمار توصیفی و خی دو برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که در مجموع 170 مسابقه تیمی (1436 بازی انفرادی)، 326 آسیب ثبت شد (مردان 244 آسیب و زنان 82 آسیب). میزان شیوع آسیب مردان، 2/8 آسیب در هر 100 دقیقه ورزشکار در معرض مسابقه بود و این میزان برای زنان 4/13 آسیب در هر 100 دقیقه ورزشکار در معرض مسابقه بود. در مردان، شیوع آسیب های بالاتنه بیشتر از پایین تنه و تفاوت آنها از لحاظ آماری معنادار بود (05/0>P، 24/21 =2) اما در مورد زنان تفاوت معناداری مشاهده نشد (43 در برابر 39 مورد)، (05/0P، 26 = 2، 05/0 P، 15 = 2، 05/0
۹.

دیدگاه فیزیوتراپیست های ایرانی به کاربرد مهارت های روان شناسی در برنامه های بازتوانی ورزشکاران آسیب دیده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان شناسی آسیب ورزشی بازتوانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۰۶۹
هدف از تحقیق حاضر عبارت است از بررسی دیدگاه فیزیوتراپیست های ایرانی به کاربرد مهارت های روان شناسی در برنامه های بازتوانی ورزشکاران آسیب دیده. برای این منظور، فیزیوتراپیست های 65 باشگاه ورزشی در سه شهر تهران، اصفهان، و شیراز به صورت هدفدار انتخاب شدند. ابزار تحقیق پرسشنامه استانداردشده روان شناسی ورزش و فیزیوتراپی (PSPQ) بود که آروینن بارو و همکاران در سال 2007 استفاده کردند و در مجله بازتوانی به چاپ رسید. در این پرسشنامه وضعیت روانی ورزشکاران آسیب دیده از دید فیزیوتراپیست ها، مهارت های روانی مورد استفاده آن ها در درمان ورزشکاران، و برخی موارد دیگر ارزیابی شده بود. در مجموع، 52 نفر پرسشنامه ها را به طور کامل برگرداندند. نتایج این تحقیق نشان داد 98 درصد فیزیوتراپیست ها معتقد بودند ورزشکاران آسیب دیده از لحاظ روحی تحت تاثیر آسیب قرار می گیرند. همچنین، 1/96 درصد درمان ورزشکار آسیب دیده را از لحاظ روانی مهم دانستند. در تحقیق حاضر، 75 درصد از فیزیوتراپیست ها عنوان کردند که تاکنون هرگز ورزشکاران آسیب دیده را به علت مشکلات روانی ناشی از آسیب به روان شـناسان ارجــاع نداده اند. 73 درصد از آن ها به روان شناسان معتبر دسترسی نداشتند، و 8/78 درصد از آن ها هیچ روش استاندارد و خاصی برای ارجاع ورزشکاران آسیب دیده به روان شناسان نمی شناختند. به گفته فیزیوتراپیست ها، تمایل به ادامه ورزش (7/0±5/4) مهم ترین مشکل روانی ورزشکاران آسیب دیده بوده است. از نظر فیزیوتراپیست ها، اعتماد به نفس(1/46 درصد) مهم ترین خصوصیت روانی برای موفقیت در برنامه بازتوانی است، ضمن آنکه افزایش اعتماد به نفس (96/0±2/4)، تشویق به مثبت نگریستن به درمان (99/0±4)، و آموزش فنون ریلکسیشن عضلانی (1/1±7/3) به ترتیب مهم ترین تکنیک های روانی فیزیوتراپیست ها در درمان ورزشکاران آسیب دیده بوده است. در مجموع 5/86 درصد، آموزش در زمینه روان شناسی را برای فیزیوتراپیست ها لازم و ضروری دانسته اند. ایجاد همکاری متقابل بین روان شناسان و فیزیوتراپیست ها و برگزاری کارگاه ها و سمینارهای روان شناسی در رفع نیازهای آموزشی فیزیوتراپیست ها در زمینه مهارت های روان شناختی کمک کننده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان