ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۴۱ تا ۱٬۶۶۰ مورد از کل ۱٬۷۲۸ مورد.
۱۶۴۱.

تاثیر یک دوره تمرین اینتروال و کاهش بار تدریجی در دوره زمانی دو و سه هفته ای بر سطوح آکواپورین5 بافت ریه رت های نر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین اینتروال تیپر آکواپورین5

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۰۸
مقدمه و هدف: آکواپورین5 پروتئین غشایی و انتگرالی است که نقش اساسی در حرکت آب، در سیستم تنفسی دارد. AQP5 می تواند در فشارهای فیزیولوژیکی مانند ورزش تعادل مایع ریوی را به طور بالقوه ای تغییر دهد و بر روی تبادل گاز و عملکرد ریه تاثیرگذار باشد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر یک دوره کاهش بار تمرینی بر سطوح آکواپورین5 بافت ریه رت های نر بود.مواد و روش ها: 40 سر موش صحرائی ویستار نر نوزاد پنج هفته ای با میانگین وزن 9±68 گرم به طور تصادفی به سه گروه پایه، کنترل و تمرین تقسیم شدند. گروه تمرینی به مدت شش هفته تمرین اینتروال را برای اجرای پروتکل تیپر انجام داده و گروه کنترل هم در طول این مدت بدون فعالیت در کنار گروه تمرینی قرار داشت. در انتهای هفته ی ششم آزمودنی ها به  دو گروه شامل یک گروه کنترل که از ابتدا به عنوان گروه کنترل شناخته شده بود و گروه تمرینی که وارد دوره تیپر شد. تمرین اینتروال فزاینده به مدت شش جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه با سرعت 25 تا 70 متر بر دقیقه و سپس مرحله تیپر به مدت سه هفته با الگوی کاهش تواتر تمرینی انجام شد. اندازه گیری سطوح AQP5 با استفاده از کیت و به روشELISA  انجام شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون LSD در سطح 0.05≥α انجام شد.یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن بود که سطوح AQP5 بافت ریه گروه های تیپر دو هفته ای و سه هفته ای در مقایسه با گروه پایه و کنترل افزایش معنی داری (P<0.001) داشته است. این در حالی است که تفاوت معناداری (0/55<P) بین سطوح آکوپورین5 گروه تیپر دو هفته ای در مقایسه با گروه تیپر سه هفته ای مشاهده نشد. همچنین افزایشی به میزان 73/07درصدی در میانگین سطوح AQP5 گروه تیپر نسبت به گروه اینتروال دیده شد.بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد یک دوره کاهش بار تمرینی با افزایش سطوح AQP5 تعدیل بار تمرینی احتمالا می تواند به تنظیم عوامل مرتبط بر تعادل آب ریوی  و کاهش آسیب مجاری و اپی تلیوم تنفسی کمک کند.
۱۶۴۲.

اثر یک جلسه فعالیت شدید هوازی (90 درصد HR بیشینه) بر میزان ایمونوگلوبولین IgG و سیستم بیگانه خواری در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین سیستم ایمنی لکوسیت IgG

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۱۷
هدف از این پژوهش بررسی اثر یک جلسه فعالیت شدید هوازی با 90 درصد HR بیشینه بر پاسخ های شاخص هایی از سیستم ایمنی در مردان ورزشکار بود. این شاخص ها عبارتند از: IgG و لکوسیت ها (شامل نوتروفیل ها، ائوزینوفیل ها و مونوسیت ها) بدین منظور 15 نفر از فوتبالیست های باسابقه باشگاهی و دانشگاهی به صورت داوطلبانه انتخاب شدند (5/226 سال) و 15 نفر از دانشجویان غیرفعال نیز (69/224 سال) به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. فعالیت شدید هوازی برای گروه آزمایشی، انجام تست 7 مرحله ای بروس تا سر حدواماندگی بود. از هر دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار در حالت استراحت نمونه گیری خون به عمل آمد و پس از انجام تست نیز از گروه آزمایشی نمونه خونی جمع آوری شد، نمونه ها در محل آزمایشگاه دانشکده بهداشت دانشگاه تهران با روش های ویژه تجزیه و تحلیل و میزان لکوسیت ها و IgG مورد سنجش قرار گرفت. برای سنجش فرضیات تحقیق از شیوه آماری Ttest در دو حالت مستقل و وابسته برای گروه های کنترل و شاهد استفاده شد. یافته ها نشان داد یک جلسه فعالیت شدید هوازی بر میزان نوتروفیل ها، مونوسیت ها و ائوزینوفیل ها در مردان ورزشکار اثر معنی داری نداشت. در حالی که این فعالیت سبب کاهش قابل ملاحظه ای بر میزان IgG ورزشکاران شده بود (p=0.011). از طرفی نتایج بیانگر این حقیقت بود که بین نوتروفیل های افراد در دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده شد (p=006). ورزشکاران در حالت استراحت 8 درصد کاهش در نوتروفیل ها نشان دادند اما در سایر عوامل در حالت استراحت بین دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. به طور کلی نتایج این پژوهش ها نشان داد که در حالت استراحت بین افرادی که سابقه ورزشی دارند با افراد غیرورزشکار به جز در شاخص نوتروفیل در بقیه شاخص های مورد نظر ما تفاوت قابل ملاحظه ای وجود نداشت. همچنین به دنبال انجام یک جلسه فعالیت با 90 درصد HR بیشینه در میزان IgG تغییرات معناداری رخ داد ولی در سایر شاخص های موردنظر اختلاف قابل ملاحظه ای مشاهده نگردید.
۱۶۴۳.

تاثیر مکمل یاری کوتاه مدت سلنیوم بر پراکسید هیدروژن (H2O2) و گلوتاتیون (GSH) سرم دانشجویان پسر غیرفعال به دنبال فعالیت حاد هوازی وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس اکسیداتیو سلنیوم پراکسید هیدروژن گلوتاتیون فعالیت هوازی حاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۰۸
مقدمه و هدف: فعالیت ورزشی حاد باعث تولید رادیکال های آزاد و آسیب به بافت های بدن می شود؛ با وجود این، استفاده از مکمل های آنتی اکسیدانی می تواند این تغییرات را تعدیل کند. از این رو هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر مکمل یاری کوتاه مدت سلنیوم بر پراکسید هیدروژن (H2O2) و گلوتاتیون (GSH) سرم دانشجویان پسر غیرفعال به دنبال فعالیت حاد هوازی وامانده ساز بود. روش شناسی: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح متقاطع می باشد که در سال 1397 در آزمایشگاه دانشگاه بیرجند انجام شد. ده دانشجوی پسر غیرفعال سالم با میانگین سنی 0/84±18.6 سال و شاخص توده بدنی 3.61±38.21 کیلوگرم بر متر مربع به طور تصادفی برای شرکت در این پژوهش انتخاب شدند. این گروه 10 نفره به طور متقاطع در چهار مرحله مداخله به عنوان گروه های کنترل، فعالیت، مکمل، و فعالیت+ مکمل؛ شرکت نمودند. پروتکل تمرینی هوازی اجرا شده، آزمون استاندارد بروس بود. آزمودنی ها پس از اجرای آزمون بروس، به مدت 14 روز مکمل سلنیوم (200 میکروگرم/روز) را به صورت کپسول دریافت نمودند و در انتهای این دوره، مجددا آزمون مزبور به اجرا درآمد. نمونه های خونی بلافاصله پس از مداخله از ورید بازویی گرفته و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نرمال بودن توزیع داده ها با آزمون شاپیروویلک، اختلاف درون گروهی با استفاده از آزمون آنالیز واریانس اندازه های تکراری نوع یک و اختلاف بین گروهی با آزمون t همبسته در سطح معنی داری 0/05>p مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: به دنبال تمرین حاد هوازی وامانده ساز، سطوح سرمی H2O2به طور معنی داری (0.01=p ) افزایش یافت، در حالی که پس از 14 روز مکمل یاری سلنیوم، سطوح این شاخص به طور معنی داری (0.001=p ) کاهش پیدا کرد. از طرف دیگر؛ سطوح سرمی GSH به دنبال تمرین حاد هوازی و مکمل یاری سلنیوم، تغییر معنی داری نکرد (0.27=p ).  بحث و نتیجه گیری: تمرین حاد هوازی وامانده ساز استرس اکسیداتیو نسبی ایجاد کرد، اما مصرف کوتاه مدت مکمل سلنیوم توانست این وضعیت را تعدیل نماید.
۱۶۴۴.

بررسی فعالیت بدنی و وضعیت تغذیه ای در دوره همه گیری کووید 19 (سال 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت بدنی افراد غیرفعال عادات غذایی کووید 19

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸ تعداد دانلود : ۱۲۱
مقدمه و هدف: مطالعات نشان داده اند بیماری کووید 19 باعث اختلال در سیستم ایمنی می شود. تقویت سیستم ایمنی می تواند استراتژی مهمی در پیشگیری از این بیماری باشد. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر بررسی فعالیت بدنی و وضعیت تغذیه ای در دوره همه گیری کووید 19 بود.مواد و روش ها: مطالعه حاضر از نوع توصیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه الکترونیک محقق ساخته بود. پرسشنامه شامل 4 بخش و هر بخش شامل چند سوال بود. بر اساس سوالات پرسشنامه، افراد بر اساس سطح فعالیت بدنی، سابقه ورزشی، عادات غذایی و مکمل هایی که مصرف می کردند و ابتلاء به کووید 19، طبقه بندی شدند. جامعه پژوهش شامل افراد فعال در فضای مجازی و آزمودنی ها 805 نفر (466 زن و 339 مرد) بودند.یافته ها: در زنان غیرفعال، رابطه معکوسی بین فعالیت بدنی با شدت و مدتی که تا آستانه بروز خستگی باشد و احتمال ابتلا به بیماری کووید 19 وجود داشت (0.24-=r،P < span lang="FA">=0.0001). همچنین، رابطه معکوسی بین سابقه ورزشی مردان (0.28-=P < span lang="FA">=0.0001 ،r). با بیماری کووید 19 و زمان فعالیت ورزشی در هر جلسه مردان (0.24-=r،P < span lang="FA">=0.0001). و زنان (0.21-=P < span lang="FA">=0.0001 ،r). با بیماری کووید 19 مشاهده شد. رابطه مثبتی بین استفاده از مواد غذایی پرچرب و بیماری کووید 19 در مردان و زنان  مشاهده شد (0.21-=P < span lang="FA">=0.014 ،r)؛ و افرادی که مکمل های غذایی استفاده می کردند، میزان ابتلای پایین تری به بیماری کووید 19 داشتند (0.0001=P < span lang="FA">).بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد اجرای فعالیت بدنی منظم با شدت متوسط و پیروی از یک رژیم غذایی متعادل و دریافت منظم گروه های غذایی غلات، گوشت و مواد پروتئینی و میوه ها و دریافت مکمل های ویتامین C و D با کاهش شدت بیماری کووید 19 رابطه داشته است.
۱۶۴۵.

پاسخ NT-proBNP به یک مسابقه فوتبال در نوجوانان پسر فوتبالیست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: NT-proBNP مسابقه فوتبال نوجوان پسر فوتبالیست

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۸۳
مقدمه و هدف:  NT-proBNP به عنوان نشانگری برای ارزیابی و پایش اختلالات قلبی مطرح شده است. فعالیت ورزشی شدید می تواند به واسطه ایجاد ایسکمی موقتی، فشار میوکاردی و اختلال دیاستولیک در بطن چپ باعث افزایش تولید NT-proBNP شود، که اشاره کننده به بیماری قلبی اولیه است. هدف پژوهش حاضر بررسی پاسخ NT-proBNP به یک مسابقه فوتبال در نوجوانان پسر فوتبالیست بود. روش شناسی: در این پژوهش نیمه تجربی، 22 بازیکن نوجوان فوتبالیست (سن 0.44 ±15.39 سال و شاخص توده بدنی 1.98±19.89 کیلوگرم/متر2) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها در یک مسابقه فوتبال به رقابت پرداختند. نمونه گیری خونی قبل از مسابقه، بلافاصله، 2 ساعت و 24 ساعت پس از مسابقه انجام گردید. یافته ها: مقادیر سرمیNT-proBNP در بلافاصله و2 ساعت پس از مسابقه در مقایسه با قبل از مسابقه در حد معنی داری افزایش یافت، اما در 24 ساعت پس از مسابقه مقادیر آن تفاوت معنی داری با مقادیر پایه نداشت . بحث و نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که در نوجوانان پسر فوتبالیست مقادیر NT-proBNP < span dir="RTL"> پس از مسابقه فوتبال در حد معناداری افزایش می یابد، اما این افزایش - هرچند از نظر آماری معنادار است - از نظر بالینی در محدوده طبیعی فیزیولوژیایی است. به علاوه، این افزایش موقتی بوده و 24 ساعت پس از مسابقه به مقادیر استراحتی قبل از مسابقه بر می گردد. در نهایت، نتایج این پژوهش نشان می دهد احتمالا در نوجوانان پسر فوتبالیست مسابقه ی فوتبال باعث افزایش خطرناک NT-proBNP نمی شود و از نظر قلبی ایمن می باشد.
۱۶۴۶.

بررسی تأثیر دو الگوی کاهش وزن سریع بر آسیب سلولی عضلات قلبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاهش وزن سریع کراتین کیناز ایزوآنزیم کراتین کیناز قلبی لاکتات دهیدروژناز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۰
مقدمه و هدف:کاهش سریع وزن بدن برای قرار گرفتن در رده وزنی پایین تر در مسابقات رشته کشتی یکی از مهم ترین معضلات این رشته است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر دو نوع برنامه کاهش وزن حاد بر سطوح شاخص های آسیب سلولی میوکارد می باشد. روش کار: تعداد 16 کشتی گیر جوان (سن:31/1±18 سال، وزن:17/13±68/71 کیلوگرم، قد:40/6±171سانتی متر) به طور تصادفی و بر اساس ویژگی های ترکیب بدنی در یک طرح تحقیقی متقاطع در قالب دو گروه (گروه اول:کاهش وزن به میزان 2درصد و گروه دوم: کاهش وزن به میزان 4درصد وزن بدن) در این مطالعه شرکت نمودند. نمونه های خون در چهار مرحله؛ (قبل، بلافاصله، 6 ساعت و 24 ساعت بعد از کاهش وزن) اندازه گیری شد. روش آماری آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی برای ارزیابی تغییرات درون گروهی و t مستقل جهت مقایسه بین گروهی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج:نتایج مطالعه حاضر نشان داد میزان CK-MB بلافاصله پس از کاهش وزن در دو گروه افزایش معنی داری دارد (009/0=P). با وجود این، در مدت 24 ساعت بعد از کاهش وزن، سطح ایزوآنزیم کراتین کیناز به مقادیر استراحت بازگشت. همچنین، افزایش معنی داری در سطح LDH در گروه اول مشاهده شد (008/0=P ). هرچند تغییر معنی داری در سطح آنزیمی CK در هر دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری:به نظر می رسد که کاهش وزن سریع به میزان 2 و 4 درصد وزن بدن نمی تواند سبب آسیب های جدی قلبی شود. گرچه سطح آنزیم های LDH و CK-MB در دو گروه بعد از کاهش سریع وزن افزایش یافت. بدیهی است انجام مطالعات بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
۱۶۴۷.

بیان پروتئینی TGF-β1 در عضله اسکلتی متعاقب با تمرین تناوبی شدید و ارتباط آن با اکسیداسیون چربی درون عضلانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: TGF-β1 آدیپوزتری گلیسرید لیپاز تمرین تناوبی شدید دوره بازیافت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی مقادیر بافتی TGF-β1 در عضله دوقلو متعاقب تمرین تناوبی شدید و ارتباط آن با اکسیداسیون تری گلیسرید درون عضلانی بود.روش شناسی: تعداد 40 سر رت نر از نژاد ویستار (در سن 8 هفتگی) به صورت تصادفی به دو گروه کنترل (8n=) و تمرینی (32=n) تقسیم شدند. گروه تمرینی، یک جلسه تمرین تناوبی شدید شامل 10 مرحله دو دقیقه ای با شدت معادل 90 درصد سرعت حداکثرشان و با فاصله استراحت یک دقیقه بین هر تکرار را انجام دادند. تعداد 32 رت از گروه تمرینی در فواصل زمانی بلافاصله، 3، 10، 24 ساعت بعد از انجام جلسه تمرینی تشریح و عضله دوقلوی میانی جدا و نمونه خونی از قلب جمع آوری شد.مقادیر بافتی TGF-β1 و آنزیم آدیپوز تری گلیسرید لیپاز (ATGL) عضله دوقلوی میانی با روش ELISA اندازه گیری شد. تفاوت های بین گروهی با آزمون آماری آنالیز واریانس بررسی شد.یافته ها: مقادیر بافتی TGF-β1 و ATGL در عضله دو قلوی میانی گروه کنترل به ترتیب 2/1± 08/8 پیکوگرم/میلی گرم (پروتئین کل) و 01/0±95 پیکوگرم/میلی گرم )پروتئین کل) بود. مقادیر بافتی هر دو فاکتور 10 و 24 ساعت بعد از انجام تمرین شدید نسبت به گروه کنترل بالاتر بود (01/0p
۱۶۴۸.

اثر هشت هفته تمرین مقاومتی پیش رونده بر توانایی راه رفتن، خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولتیپل اسکلروزیس تمرینات مقاومتی توانایی راه رفتن کیفیت زندگی سلامت روان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۱۰۲
مقدمه و هدف: تمرین ورزشی یک راهکار موثر در درمان بیماری MS محسوب می شود. در این مطالعه، به بررسی تاثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر میزان خستگی، توانایی راه رفتن و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به MS پرداخته شد.مواد و روش ها: 16 نفر از زنان مبتلا به MS در این پژوهش شرکت کردند. این افراد به طور تصادفی در دو گروه شاهد (8.15±32.37 سال) و گروه آزمایش (5.37±29.71 سال) قرار گرفتند. در گروه آزمایش فعالیت مقاومتی فزاینده به مدت 8 هفته اجرا شد. قبل و پس از برنامه تمرینی، سرعت راه رفتن، استقامت راه رفتن، خستگی و کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری برای آنالیز آماری استفاده شد. سطح معناداری 0.05>P در نظر گرفته شد.یافته ها: توانایی سرعت و استقامت راه رفتن در گروه آزمایش نسبت به قبل از تمرین به طور معنا داری افزایش یافت؛ اما، در گروه شاهد سرعت و استقامت راه رفتن نسبت به قبل کاهش معناداری یافت (0.04=P). از طرفی، کاهش معنادار خستگی در گروه آزمایش نسبت به قبل از تمرین نشان داده شد (0.001=P)؛ درحالی که خستگی در گروه شاهد نسبت به قبل به طور غیرمعناداری افزایش پیدا کرد (0.73=P). تمرینات مقاومتی موجب بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به MS نسبت به قبل از تمرین شد (0.01=P)، این در حالی است که میزان کیفیت زندگی (0.04=P) گروه شاهد نسبت به قبل کاهش یافت (0.04=P). میزان کیفیت زندگی و خستگی در قبل و پس از مداخله تمرینی بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد، اما توانایی راه رفتن (سرعت و استقامت) پس از مداخله تمرینی در گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود.بحث و نتیجه گیری: تمرین مقاومتی فزاینده با شدت متوسط می تواند منجر به افزایش توانایی راه رفتن، کاهش خستگی و در نهایت منجر به بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به MS می شود.
۱۶۴۹.

مقایسه تأثیر سه روش برگشت به حالت اولیه (شنای ملایم ، نشستن و ماساژ) بر ضربان قلب و لاکتات خون شناگران بزرگسال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لاکتات برگشت به حالت اولیه ضربان قلب شنای ملایم ماساژ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۰۱
هدف: هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه تاثیر برگشت به حالت اولیه فعال(شنای ملایم) و غیر فعال(نشستن و ماساژ) بر سطح لاکتات خون و ضربان قلب شناگران بزرگسال بود. مواد و روش ها: 14 شناگر با میانگین سن12/4 ± 5/24 سالکه بصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی ها پس از شنای 100 متر کرال سینه، در سه روز مختلف با فاصله زمانی 48 ساعت، بعد از انجام هر آزمون یک برنامه برگشت به حالت اولیه 12 دقیقه ای ویژه را انجام می دادند(برگشت به حالت اولیه فعال: شنای ملایم و دو روش غیر فعال: نشستن و ماساژ). سطح لاکتات خون و ضربان قلب قبل و بعد از فعالیت و دقیقه 12 برگشت به حالت اولیه اندازه گیری می شد. برای تحلیل داده های آماری از آزمون رتبه ای ویلکاکسون و فریدمن با سطح معنی داری 0.05 >P استفاده شد. یافته ها: برگشت به حالت اولیه غیرفعال(نشستن) بر سطح لاکتات خون آزمودنی ها اثر معنا دار ندارد (0.064= P). برگش ت ب ه حالت اولیه غیر فعال(نشستن و ماساژ) و فعال (شنای ملایم) بر تعداد ضربان قلب آزمودنی ها اثر معنا دار دارد (0.001= P=0.001 ،P و 0.002= P). برگشت به حالت اولیه غیر فعال(ماساژ) و فعال(شنای ملایم) بر سطح لاکتات خون آزم ودنی ه ا اث ر معن ا دار دارد (0.001= P و 0.001= P). بین روش های مختلف برگشت به حالت اولیه بر سطح لاکتات خون و تعداد ضربان قلب آزمودنی ها تف اوت معنادار وجود دارد (0.03= P = 0.018 ،P). بحث و نتیجه گیری: با توجه به تأثیر معنادار و بیشتر شنای ملایم بر کاهش سطح لاکتات خون و همچنین تأثیر معنادار و مفیدتر ماساژ بر کاهش تعداد ضربان قلب، به مربیان و ورزشکاران توصیه می شود برای برگشت بحالت اولیه سریعتر از این روش ها استفاده کنند. 
۱۶۵۰.

مقایسه تاثیر تمرینات تناوبی و تداومی بر عملکرد محور هورمون رشد/ فاکتور رشد شبه انسولینی 1 در زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هورمون رشد فاکتور رشد شبه انسولینی1 تمرین تناوبی تمرین تداومی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۷۵
هدف: هدف این پژوهش، بررسی مقایسه اثر دو شیوه تمرین تناوبی و تداومی بر عملکرد محور هورمون رشد و فاکتور رشد شبه انسولین یک می باشد. روش شناسی: 36 آزمودنی چاق غیرفعال به طور تصادفی به سه گروه 12 نفره، تمرین تناوبی (با میانگین سن 27/2±58/23 سال، شاخص توده بدنی 33/0±60/30 کیلوگرم متر مربع، درصد چربی 33/0±59/35 درصد) و گروه تداومی (با میانگین سنی 84/2±41/25 سال، شاخص توده بدنی 55/0±51/30 کیلوگرم متر مربع، درصد چربی 47/0± 54/35 درصد) و گروه کنترل (با میانگین سن 4/2±22سال، شاخص توده بدنی 51/0±54/30 کیلوگرم متر مربع، درصد چربی 64/0±49/35 درصد) تقسیم شدند. برنامه تمرین تناوبی و تداومی شامل دویدن باشدت 75-60 درصد ضربان قلب بیشینه به مدت 8 هفته وهر هفته 3 جلسه بود. تجزیه و تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون t- زوجی و واریانس یک طرفه، در سطح معناداری 05/0P < انجام گرفت. یافته ها: این پژوهش نشان داد که در گروه تناوبی و تداومی سطوح GH و IGF-1 سرمی به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین میزان درصد چربی بدن در هر دو گروه به طور معنی داری کاهش یافت (05/0P < ). تغییرات سطوح GH و BMI و درصد چربی بدن در پس آزمون گروه های تناوبی، تداومی و کنترل معنی دار بود (05/0P < )، ولی سطوح IGF-1 در پس آزمون گروه ها معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که تمرین تداومی باعث افزایش بیشتر سطح هورمون رشد شده و به تنظیم تعادل وزن منجر می شود. واژه های کلیدی: هورمون رشد، فاکتور رشد شبه انسولینی1، تمرین تناوبی، تمرین تداومی
۱۶۵۱.

تأثیر تمرین مقاومتی بر میزان اسفینگوزین -1- فسفات پلاسما و عضله قلبی موش صحرایی نر نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسفنگوزین-1-فسفات عضله قلبی تمرین مقاومتی موش صحرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳
مقدمه و هدف: S1P یک اسفنگولیپید بیواکتیو مشتق شده از پلاکت ها می باشد که در تنظیم تکثیر، تمایز، هایپرتروفی و مقابله با مرگ برنامه ریزی شده سلولی درگیر می باشد. هدف این تحقیق، بررسی اثر یک دوره تمرین مقاومتی 8 هفته ای بر میزان اسفینگوزین-1-فسفات (S1P) پلاسما و عضله قلبی موش صحرایی نر نژاد ویستار می باشد، مواد و روش ها: 24 موش صحرایی 8 هفته ای نر نژاد ویستار (190-250 گرم) بصورت دوتایی در یک محیط کنترل شده (22 درجه سانتی گراد، سیکل 12:12 خاموش و روشنایی) همراه با غذا و آب در دسترس نگهداری شدند. بعد از یک ماه آشنا سازی حیوانات بصورت تصادفی به گروه کنترل (12N=) و تجربی (12N=) تقسیم شدند. نردبان مقاومتی یک متری با فاصله میله های 2 سانتی متری با شیب 85 درجه به عنوان وسیله تمرین و وزنه های متصل شده به دم حیوان بعنوان مقاومت استفاده شد. تمام مراحل جراحی در یک جلسه انجام شد. موشها 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین(جهت از بین رفتن اثرات حاد تمرین) از طریق تزریق کتامین(mg/kg 75) و گزالایسین(mg/kg 20) بیهوش و سپس قربانی شدند و عضله قلبی خارج شد.. مقدار S1P عضله قلبی در لایه کلروفرم بوسیله دستگاه کروماتوگرافی مایع با عملکرد بالا(HPLC) اندازه گیری شد. یافته ها: تمرین مقاومتی محتوایS1P عضله قلبی (08/0=P) را در مقایسه با گروه کنترل افزایش داد که معنی دار نبود مقدار این فاکتور در پلاسما در پی تمرین مقاومتی افزایش معنی داری نشان داد(05/0=P).نتیجه گیری: با توجه به نقش ساختاری و عملکردی این اسفینگولیپید و از آنجا که این فاکتور بدنبال یک دوره تمرین مقاومتی تحقیق حاضر تمایل به افزایش نشان داد.
۱۶۵۲.

مقایسه آثار فعالیت های حاد وامانده ساز بر میزان واکنش تروپونین T قلبی سرم و مالون دی آلدئید بافت قلب در موش های تمرین کرده استقامتی جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت وامانده ساز تروپونین T قلبی مالون دی آلدئید

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۱۳
مقدمه و هدف: برخلاف فعالیت های منظم ورزشی، فعالیت های حاد وامانده ساز ممکن است اثرات آسیب زایی بر قلب داشته باشند. هدف از تحقیق حاضر مقایسه آثار فعالیت های حاد وامانده ساز بر میزان واکنش تروپونین T قلبی سرم و مالون دی آلدئید بافت قلب در موش های تمرین کرده استقامتی جوان بود. روش شناسی: تعداد 48 سر موش نر ویستار به 3 گروه 1. کنترل (بدون فعالیت) 2. تجربی( 8 هفته فعالیت استقامتی + 1جلسه وامانده سازی) 3. تجربی (8 هفته فعالیت استقامتی + 3 جلسه وامانده سازی) تقسیم شدند. درپایان تحقیق نیمی از موش ها بلافاصله پیش، و نیم بعدی بلافاصله پس از وامانده شدن بر روی نوار گردان، قربانی شدند. تروپونین T قلبی و مالون دی آلدئید به ترتیب با روش ELISA و تیوباربیوتیک اسید سنجیده شد. نتایج با استفاده از آنوای یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: مالون دی آلدئید قلب 63/34 ، 09/31 و 13/18 و تروپونین T سرم 288، 5/162، 3/82 درصد به ترتیب در گروه 1 تا 3 به دنبال وامانده سازی افزایش نشان داد (05/0P < ). با وجود این، کمترین افزایش در گروه 3 مشاهده شد (05/0P < ). بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج حاصل از این تحقیق می توان نتیجه گرفت که 3 وهله فعالیت حاد وامانده ساز متعاقب 8 هفته فعالیت ورزشی قلب را به طور موثرتری از آسیب ناشی از یک وهله فعالیت وامانده ساز در مقایسه با 8 هفته فعالیت ورزشی به تنهایی محافظت می کند. واژه های کلیدی: فعالیت وامانده ساز، تروپونین T قلبی، مالون دی آلدئید
۱۶۵۳.

اثر سه هفته بی تمرینی برآنزیم های لاکتات دهیدروژناز(LDH) وکراتین فسفوکیناز(CPK) سرم خون تکواندوکاران مرد رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی تمرینی٬ لاکتات دهیدروژناز کراتین فسفوکیناز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۰۲
هدف از این پژوهش بررسی اثرسه هفته بی تمرینی برآنزیمهای LDHوCPK سرم خون تکواندوکاران مرد رقابتی بود. به همین منظور 18تکواندو کار با سابقه ورزشی حداقل سه سال و با شرایط مطلوب بدنی از یک باشگاه ورزشی انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم گردیدند. جهت بررسی آنزیم های مربوطه٬ نمونه گیری خونی پیش آزمون٬ 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و 13-12 ساعت پس از آخرین وعده غذایی صورت گرفت.سپس گروه آزمایش به مدت سه هفته استراحت نمود در حالیکه گروه کنترل همچنان به تمرینات خود ادامه داد.در این مدت٬ سه بار دیگر از هردو گروه در روزهای 14٬7و21 نمونه گیری مجدد به عمل آمد. نتایج بیانگرآن بود که بی تمرینی برمیزان آنزیم های LDHو CPK سرم خون تکواندوکاران تاثیر منفی داشته است.
۱۶۵۴.

تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل شنبلیله بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش پذیر C و کورتیزول زنان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پروتئین واکنش پذیر C تمرین تناوبی شدید مکمل شنبلیله کورتیزول

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۰۸
مقدمه و هدف: بیشتر بیماری های قلبی - عروقی با انجام تمرینات منظم و استفاده از مکمل های گیاهی قابل پیشگیری هستند. از این رو هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید (HIIT) و مصرف مکمل شنبلیله بر سطوح پلاسمایی پروتئین واکنش  پذیر C  و کورتیزول زنان دارای اضافه وزن و چاق بود. مواد و روش ها: در این مطالعه نیمه تجربی، 48 نفر از زنان چاق و دارای اضافه وزن با میانگین سنی 7.8±29.79 سال و شاخص توده  بدنی 2.6±29.29 کیلوگرم بر مترمربع، به صورت هدفمند برای شرکت در این مطالعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در 4 گروه 12 نفری تمرین + دارونما، تمرین + مکمل، مکمل و دارونما قرار گرفتند. گروه های مصرف  کننده مکمل، روزانه یک کپسول 500 میلی  گرمی شنبلیله را مصرف کردند. گروه های تمرین، هفته ای سه جلسه به مدت 6 هفته تمرینات تناوبی شدید را با حداکثر سرعت اجرا نمودند. خونگیری قبل و بعد از دوره تمرینی و مصرف مکمل برای اندازه گیری متغیرهای تحقیق انجام شد. تحلیل آماری داده ها با آزمون های تحلیل کوواریانس و تعقیبی شفه در سطح معنی داری 0.05>P انجام گرفت.یافته ها: CRP < span lang="FA"> در گروه تمرین + مکمل (0.04=P < span lang="FA">) و کورتیزول در گروه های تمرین (0.039=P < span lang="FA">)، مکمل (0.033=P < span lang="FA">) و تمرین + مکمل (0.006=P < span lang="FA">) در مقایسه با گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان دادند.بحث و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد تمرین تناوبی شدید و مصرف مکمل شنبلیله به تنهایی و به صورت همزمان تاثیر مثبتی بر CRP < span lang="FA"> و کورتیزول دارد؛ که با مهار روندهای بالادست تولید شاخص های التهابی، اثرات منفی التهاب را به حداقل می رساند. کاهش این شاخص ها  گامی موثر در کاهش بیماری های مرتبط با سیستم ایمنی می باشد.
۱۶۵۵.

مقایسه حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmax بین مردان سالمند فعال و غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حداکثر اکسیداسیون چربی Fatmax وضعیت آمادگی جسمانی مردان سالمند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۱۲
سابقه و هدف: هدف از این پژوهش، مقایسه حداکثر اکسیداسیون چربی و شدتی از فعالیت ورزشی که حداکثر اکسیداسیون چربی در آن رخ می دهد (Fatmax)، بین مردان سالمند فعال و غیرفعال بود.  مواد و روش ها: 10 مرد سالمند سالم که فعالیت ورزشی منظم داشتند (حداقل 10 سال گذشته، حداکثر اکسیژن مصرفی 5/4±6/44 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) و 10 مرد سالمند سالم که فعالیت ورزشی منظم نداشتند (حداقل 10 سال گذشته، حداکثر اکسیژن مصرفی 2/3±9/30 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه)، به عنوان آزمودنی این تحقیق انتخاب شدند. سپس آزمودنی ها ساعت هشت تا 10صبح در حالت ناشتا، آزمون فعالیت ورزشی فزاینده شامل؛ فعالیت با مراحل سه دقیقه ای را روی نوارگردان تا مرحله خستگی انجام دادند. مقدار حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmax از طریق کالری سنجی غیرمستقیم با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی و با کمک معادلات عنصرسنجی محاسبه شد. به منظور مقایسه متغیرها، آزمون آماری تی مستقل در سطح 0.05>p ، استفاده شد. یافته ها: میزان اکسیداسیون چربی در دامنه ای از شدت ها، حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmax در افراد سالمند فعال به طور معنی داری بیشتر از غیرفعال، بود (0.05>p ). اما، میزان اکسیداسیون کربوهیدرات در دامنه ای از شدت ها به طور معنی داری در افراد سالمند فعال نسبت به غیرفعال، کمتر بود (0.05>p ). نتیجه گیری: به طور کلی، مشخص شد که وضعیت آمادگی جسمانی بهتر در افراد سالمند فعال، با میزان اکسیداسیون چربی بیشتر و اکسیداسیون کربوهیدرات کمتر، همراه است. بعلاوه در افراد سالمند میزان حداکثر اکسیداسیون چربی و Fatmax  کاهش می یابد، اما با تمرین ورزشی منظم می توان تا حدی از این کاهش جلوگیری کرد. 
۱۶۵۶.

تأثیر تمرین هوازی بر بیان ژن آسپروزین بافت پانکراس رت های نر مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیابت تمرین هوازی پانکراس آسپروزین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۱۱۹
مقدمه و هدف: آسپروزین یک هورمون پروتئینی ضدتنظیمی انسولین است و با بیماری های مزمن همچون چاقی و دیابت مرتبط است. از این رو هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرین هوازی بر بیان ژن آسپروزین بافت پانکراس رت های نر مبتلا به دیابت است.مواد و روش ها: 32 سر رت نر ویستار، پس از القا دیابت با STZ به صورت تصادفی به 4 گروه کنترل (n=8)، تمرین (n=8)، دیابت (n=8) و دیابت + تمرین (n=8) تقسیم شدند. رت های گروه تمرین پس از آشنایی با پروتکل تمرین، 5 جلسه در هفته، به مدت هشت هفته، پروتکل تمرین هوازی را اجرا کردند. پس از اتمام پروتکل، بافت پانکراس استخراج و از روش RT- PCR برای اندازه گیری RNA و از روش الایزا برای سنجش بیان پروتئین آسپروزین استفاده شد. از آزمون تحلیل واریانس جهت تجزیه وتحلیل داده ها، در سطح معناداری (0.05>P < span lang="FA">) استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد القاء دیابت سطح بیان ژن و پروتئین آسپروزین در بافت پانکراس را به طور معنی داری افزایش داد (0.001>P < span lang="FA">). هشت هفته تمرین هوازی بیان پروتئین آسپروزین را در گروه تمرین به طور معنی داری کاهش داد (0.019=P < span lang="FA">) ولی کاهش در سطح بیان ژن و پروتئین آسپروزین در گروه دیابت +ت مرین نسبت به گروه دیابت معنی دار نبود. بحث و نتیجه گیری: تمرین هوازی سطح آسپروزین بافت پانکراس را که در اثر دیابت افزایش یافته بود کاهش داد ولی قادر نبود آن را به سطح اولیه خود برگرداند. به نظر می رسد مسیر تأثیرگذاری ورزش مستقل از مسیرهای سلولی و مولکولی در بافت پانکراس است و بیشتر از طریق مسیرهای پیام رسانی سلولی در عضله نقش ایفا می کند و در رابطه با آسپروزین در سلول های تخریب شده بافت پانکراس در اثر ابتلا به دیابت علاوه بر ورزش نیاز به روش های کمک درمانی دیگر نیز وجود دارد.
۱۶۵۷.

تأثیر تمرینات ترکیبی بر برخی آدییوکاین ها و شاخص حساسیت انسولینی در دختران دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ترکیبی واسپین کمرین ویسفاتین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۰۷
مقدمه: بافت چربی بافت فعالی است که در تنظیم واکنش های متابولیسمی و سیستمیک دخالت دارد و این عملکرد را به واسطه ترشحات شبه هورمونی خود، به ویژه، آدیپو کاین ها، به انجام می رساند. هدف: تحقیق حاضر در پی شناسایی اثر 12 هفته تمرینات ترکیبی بر تغییرات آدیپوکاین های واسپین، کمرین، ویسفاتین و حساسیت انسولینی در دختران دارای اضافه وزن بود. روش شناسی: برای دست یابی به هدف فوق، 30 دانشجوی داوطلب غیر فعال و دارای شاخص توده بدنی بین 27 تا 30 انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره قرار گرفتند: الف- تمرینات ترکیبی (استقامتی – مقاومتی ) ب- گروه کنترل. از هر دو گروه در دو مرحله قبل و بعد از تمرین، در حالت 12 ساعت ناشتایی شبانه، نمونه گیری خونی به عمل آمد. گروه آزمایشی 12 هفته، 4 جلسه در هفته، 2 جلسه تمرینات استقامتی را با شدت 80 -60 درصد حداکثر ضربان بیشینه و 2 جلسه تمرین مقاومتی را با شدت 80 -60 درصد حداکثر یک تکرار بیشینه در 7 ایستگاه (3 ست، 8-12 تکرار) بر روی عضلات دوسر، سه سر، خلفی– فوقانی پشت، تحتانی شکمی، چهار سر رانی، سرینی و همسترینگ، انجام دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تی مستقل برای مقایسه دو گروه آزمایشی و کنترل و آزمون تی زوجی برای مقایسه میانگین ها در پیش و پس آزمون دوگروه صورت گرفت و سطح معنی داری 05/0P≤ درنظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد 12 هفته تمرین ترکیبی، سبب بهبود معناداری در وزن (004/0p=)، شاخص توده بدنی (009/0p=)، اکسیژن مصرفی بیشینه (0001/0p=)، درصد چربی(017/0p=)، نسبت محیط کمر به لگن(014/0p=)، نسبت به گروه کنترل شد، کاهش معناداری در TG (035/0p=) واسپین(05/0p=) و ویسفاتین(012/0p=) ایجاد شد، (024/0p=) HDL و (0006/0p=) GH افزایش معناداری نشان داد، ولی مقادیر کمرین (65/0p=)، گلوکز (98/0p=) انسولین (91/0p=) و حساسیت انسولینی (398/0p=) کاهش معناداری نداشت. نتیجه گیری: می توان گفت انجام 12 هفته تمرینات ترکیبی، در دختران دارای اضافه وزن سبب کاهش آدیپوکاین های واسپین و ویسفاتین شده و افزایش هورمون رشد را به دنبال داشته، همینطور با بهبود برخی از عوامل نیمرخ لیپیدی همراه بود.
۱۶۵۸.

اثرات ماساژ با کویتیشن و قهوه سبز بر لپتین و آنزیم ATGL در بانوان چاق غیرفعال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: ماساژ کویتیشن بانوان چاق قهوه سبز هورمون لپتین آنزیم ATGL

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۳ تعداد دانلود : ۱۱۶
شیوع اضافه وزن و چاقی در سراسر جهان رو به افزایش است. چاقی زمینه ساز بسیاری از بیماری ها مزمن مانند دیابت، کبد چرب و بیماری های قلبی عروقی به شمار می رود. اضافه وزن و چاقی فرآیند پیچیده ای است که تحت تاثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، رفتاری، فیزیولوژیکی، ژنتیکی و اپی ژنتیک قرار می گیرد. هدف این پژوهش تعیین تاثیر هشت هفته ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز بر سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL در زنان چاق بود. تعداد 60 نفراز زنان چاق با دامنه ی سنی (35-20 سال) و با میانگین شاخص بدن (32 کیلوگرم بر متر مربع) به طور داوطلبانه و در دسترس در تحقیق حاضر شرکت کردند. در این تحقیق آزمودنی ها بصورت تصادفی ساده به چهار گروه مساوی تقسیم شدند: گروه کنترل (15 نفر)، گروه ماساژ با کویتیشن (15 نفر)، گروه مکمل قهوه سبز (15 نفر)، گروه ماساژ با کویتیشن به همراه مکمل قهوه سبز (15 نفر). در این تحقیق از کپسول قهوه سبز با دوز 200 میلی گرم استفاده شد.گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته و طبق برنامه، ماساژ با دستگاه کویتیشن گرفتند. در ابتدای پژوهش، نمونه گیری خون بصورت ناشتا از تمام گروه ها انجام شد. نمونه ها درحدود 20 دقیقه با دور 4000 سانتریفیوژ شدند. بعد از تهیه سرم، بلافاصله نمونه ها در 70- درجه سانتی گراد تا زمان آزمایش فریز گردیدند. سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL آزمودنی ها با روش آزمایشگاهی الایزا اندازه گیری شد. در پایان هشت هفته، مجددأ نمونه گیری خون با همان شرایط قبلی از تمام گروه ها انجام شد و سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL آزمودنی ها مجدد اندازه گیری شد. برای مقایسه ی داده ها و تعیین تاثیر مکمل و ماساژ از تحلیل واریانس دو طرفه و آزمون بونفرونی در سطح اطمینان 95 درصد استفاده شد. بر اساس نتایج، هشت هفته ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز در گروه های مداخله باعث کاهش معنی داری در سطح هورمون لپتین و افزایش معنی داری در سطح آنزیم ATGL در زنان چاق شد (P<0.05). در گروه مداخله ی همزمان، بیشترین تغییرات در سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL مشاهده شد (p=0.0001). ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز هر کدام به تنهایی بر سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL اثرگذار است اما با توجه به نتایج، تعامل آن ها دارای اثرات بیشتری است.
۱۶۵۹.

اثر فعالیت کاهش یافته بر بیان برخی ژن های مرتبط با آتروفی عضلانی در عضله پلانتاریس موش های صحرایی پس از تمرینات مقاومتی، استقامتی و ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت کاهش یافته آتروفی عضلانی محرک ضعیف آپوپتوز شبه فاکتور نکروز تومور فاکتور رشد فیبروبلاست القایی-1

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۱۲۰
مقدمه و هدف: کاهش فعالیت بدنی به روش لیگاسیون عصب نخاعی (SNL) سبب آتروفی عضلانی می شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت کاهش یافته به شکل لیگاسیون عصبی بر بیان ژن های مرتبط با آتروفی عضلانی (TWEAK و Fn14) پس از تمرینات مقاومتی، استقامتی و ترکیبی بود.مواد و روش ها: تعداد 30 سر موش صحرایی به طور تصادفی به چهار گروه تقسیم شدند: 1. گروه کنترل (7 سر موش)، 2. گروه تمرین ترکیبی (7 سر موش)، 3. گروه تمرین استقامتی (8 سر موش) و 4. گروه تمرین مقاومتی (8 سر موش). مدت برنامه تمرینی گروه های 2، 3 و 4، شش هفته و مدت فعالیت کاهش یافته، چهار هفته بود. برای سنجش بیان ژن از تکنیک Real time-PCR استفاده شد. برای تعیین تفاوت میان متغیرهای پژوهش از آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی در سطع معنی داری 0.05 استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد که بیان ژن های TWEAK و Fn14 در اثر فعالیت کاهش یافته، افزایش می یابد. در گروه های تمرین مقاومتی و تمرین ترکیبی نسبت به گروه کنترل، کاهش معنی داری در بیان ژن TWEAK (P < span lang="FA">=0.001) مشاهده شد. در گروه تمرین ترکیبی نسبت به گروه کنترل، کاهش معنی داری در بیان ژن Fn14 (P=0.003) مشاهده شد. با این حال تغییری در بیان ژن های TWEAK و Fn14 در گروه تمرین استقامتی نسبت به گروه کنترل مشاهده نشد.بحث و نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که اجرای شش هفته تمرین مقاومتی یا ترکیبی نسبت به تمرین استقامتی پیش از فعالیت کاهش یافته (SNL)، از افزایش بیان ژن های TWEAK و Fn14 پیشگیری می کند. بنابراین حیواناتی که در برنامه تمرینی آنها، تمرین مقاومتی وجود داشت نسبت به گروهی که تنها تمرین استقامتی انجام داده اند در برابر آتروفی عضلانی ناشی از کاهش فعالیت بدنی مقاوم ترند. 
۱۶۶۰.

اثر یک جلسه دویدن وامانده ساز بر اشتها، میزان گرلین آسیل دار وپپتید YY پلاسما در مردان دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دویدن وامانده ساز گرلین آسیل دار پپتید YY اشتها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۹۳
مقدمه و هدف: گرلین آسیل دار و پپتید YY از هورمون هایی هستند که بر دریافت غذا تاثیرگذارند. هدف این پژوهش بررسی اثر یک جلسه دویدن وامانده ساز بر اشتها، میزان گرلین آسیل دار و پپتید YY پلاسما بود. مواد و روش ها: 23 مرد (س ن2.12 ± 19.58 س ال، شاخ ص توده بدن 2.7 ± 21.63 کیل وگ رم بر م تر م رب ع، وزن 6.46 ±64.86 کیلوگرم) یک جلسه دوی وامانده ساز را با شدت 85-60% حداکثر ضربان قلب بیشینه تا حد واماندگی انجام دادند. قبل و بلافاصله پس از ورزش، نمونه های خونی جهت اندازه گیری گرلین آسیل دار و PYY گرفته شد. یافته ها: یک جلسه ورزش وامانده ساز باعث کاهش معنی دار گرلین آسیل دار (0.023 =P) و پپتید YY پلاس ما (0.021 =P) و همچنین افزایش معنی دار اشتها شد (0.001=p). بحث و نتیجه گیری: سرکوب گرلین آسیل دار پس از ورزش و افزایش اشتها رابطه منفی این دو را نشان می دهد. احتمالا به جز عوامل فیزیولوژیکی، عوامل دیگری نیز در تنظیم اشتها دخیل هستند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان