ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
۱۶۲۱.

تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز بر تغییرات ایمونوگلوبولین A و پروتئین تام بزاقی نوجوانان ورزشکار تفریحی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایمونوگلوبولین A بزاقی پروتئین تام بزاقی آزمون شاتل ران نوجوانان پسر ورزشکار تفریحی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۷۴
هدف: این تحقیق با هدف بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت هوازی وامانده ساز بر تغییرات ایمونوگلوبولین (IgA)A و پروتئین تام بزاقی نوجوانان ورزشکار تفریحی انجام شده است. روش: این تحقیق از نوع تحقیقات نیمه تجربی است. آزمودنی های تحقیق شامل 20 پسر نوجوان 14 ساله ورزشکار تفریحی، سالم و داوطلب بودند که در مورد اهداف و چگونگی اجرای تحقیق توجیه شده بودند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دوگروه فعالیت هوازی(10 نفر) و کنترل(10 نفر) تقسیم شدند. به منظور اجرای فعالیت فعالیت هوازی وامانده ساز از آزمون شاتل ران استفاده گردید، گروه کنترل نیز طی دوره تحقیق فعالیت ورزشی انجام ندادند. نمونه های بزاقی قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون مورد نظر جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس با اندازه های تکراری انجام شد. یافته ها: در مقایسه پیش آزمون و پس آزمون گروه هوازی، غلظت IgA بزاقی تغییر معنی داری نداشت(05/0P) و نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی کاهش معنی داری یافت(001/0>P). در مقایسه گروه هوازی با گروه کنترل تغییرات IgA، پروتئین تام و نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی تفاوت معناداری را نشان نداد(05/0
۱۶۲۲.

بررسی ارتباط مؤلفه های زیست حرکتی با تیپ بدنی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر دلفان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیشینه اکسیژن مصرفی بی هوازی زیست حرکتی تیپ بدنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۷۷
مقدمه و هدف: نوع تیپ بدنی معرف شکل مورفولوژیکی در مقاطع معینی از سن است که با آمادگی قلبی - تنفسی مرتبط است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی ارتباط متغیرهای زیست حرکتی با تیپ بدنی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر دلفان بود.مواد و روش ها: بدین منظور تعداد 150 دانش آموز پسر غیرورزشکار با میانگین قد 13.85±152.45 سانتی متر، وزن 12.76±44.07 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 3.91±19.08 کیلوگرم بر مترمربع در پی فراخوان عمومی مرکز ورزش درمانی فتیان به صورت داوطلبانه و در دسترس در این پژوهش شرکت نمودند. جهت بررسی تیپ بدنی از متغیرهای منتخب پیکرسنجی به روش هیث وکارتر (اکتومورف، مزومورف، اندومورف) و برای بررسی مؤلفه های فیزیولوژیکی از شاخص VO2max، توان بی هوازی و توان انفجاری استفاده شد. تحلیل داده ها با روش آماری آزمون همبستگی و تحلیل واریانس یک راهه و دانکن در نرم افزار SPSS نسخه 26 در سطح 0.05>P انجام شد.یافته ها: نتایج حاصل از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد ارتباط بین تیپ بدنی مزومورف با شاخص های زیست حرکتی، مثبت و معنی دار می باشد. همچنین این ارتباط برای تیپ بدنی اکتومورف با شاخص توان هوازی (0.008=P < span lang="AR-SA">) و انفجاری (0.009=P < span lang="AR-SA">) معنی دار و با توان بی هوازی معنی دار نبود (0.213=P < span lang="AR-SA">). در ارتباط با تیپ بدنی اندومورف نتایج نشان دهنده ارتباط منفی با توان هوازی (0.011=P < span lang="AR-SA">) و عدم ارتباط با توان بی هوازی و انفجاری بود. در مقایسه تیپ های بدنی یافته ها نشان داد بیشینه اکسیژن مصرفی در گروه های مزومورف و اکتومورف بالاتر از گروه اندومورف بود (0.011=P < span lang="AR-SA">). در عملکرد بی هوازی شرکت کنندگان با تیپ بدنی مزومورف عملکرد بهتری نسبت به تیپ بدنی اندومورف واکتومورف داشتند (008/0=P < span lang="FA">) همچنین در توان انفجاری، شرکت کنندگان با تیپ بدنی مزومورف عملکرد بهتری نسبت به شرکت کنندگان با تیپ بدنی اندومورف و اکتومورف داشتند (0.012=P < span lang="FA">) اما تفاوت سایر گروه ها معنی دار نبود.بحث و نتیجه گیری: طبق یافته های این پژوهش تیپ بدنی اکتومورف مستعد رشته های ورزشی با ماهیت هوازی و تیپ بدنی مزومورف مستعد رشته های انفجاری با ماهیت بی هوازی هستند. بنابراین به معلمان و مربیان ورزش پیشنهاد می شود که در طی فرآیند استعدادیابی به این نکات توجه نمایند.
۱۶۲۳.

اثر یک جلسه فعالیت شدید هوازی (90 درصد HR بیشینه) بر میزان ایمونوگلوبولین IgG و سیستم بیگانه خواری در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین سیستم ایمنی لکوسیت IgG

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۹۵
هدف از این پژوهش بررسی اثر یک جلسه فعالیت شدید هوازی با 90 درصد HR بیشینه بر پاسخ های شاخص هایی از سیستم ایمنی در مردان ورزشکار بود. این شاخص ها عبارتند از: IgG و لکوسیت ها (شامل نوتروفیل ها، ائوزینوفیل ها و مونوسیت ها) بدین منظور 15 نفر از فوتبالیست های باسابقه باشگاهی و دانشگاهی به صورت داوطلبانه انتخاب شدند (5/226 سال) و 15 نفر از دانشجویان غیرفعال نیز (69/224 سال) به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. فعالیت شدید هوازی برای گروه آزمایشی، انجام تست 7 مرحله ای بروس تا سر حدواماندگی بود. از هر دو گروه ورزشکار و غیرورزشکار در حالت استراحت نمونه گیری خون به عمل آمد و پس از انجام تست نیز از گروه آزمایشی نمونه خونی جمع آوری شد، نمونه ها در محل آزمایشگاه دانشکده بهداشت دانشگاه تهران با روش های ویژه تجزیه و تحلیل و میزان لکوسیت ها و IgG مورد سنجش قرار گرفت. برای سنجش فرضیات تحقیق از شیوه آماری Ttest در دو حالت مستقل و وابسته برای گروه های کنترل و شاهد استفاده شد. یافته ها نشان داد یک جلسه فعالیت شدید هوازی بر میزان نوتروفیل ها، مونوسیت ها و ائوزینوفیل ها در مردان ورزشکار اثر معنی داری نداشت. در حالی که این فعالیت سبب کاهش قابل ملاحظه ای بر میزان IgG ورزشکاران شده بود (p=0.011). از طرفی نتایج بیانگر این حقیقت بود که بین نوتروفیل های افراد در دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معنی داری مشاهده شد (p=006). ورزشکاران در حالت استراحت 8 درصد کاهش در نوتروفیل ها نشان دادند اما در سایر عوامل در حالت استراحت بین دو گروه آزمایشی و کنترل تفاوت معناداری مشاهده نشد. به طور کلی نتایج این پژوهش ها نشان داد که در حالت استراحت بین افرادی که سابقه ورزشی دارند با افراد غیرورزشکار به جز در شاخص نوتروفیل در بقیه شاخص های مورد نظر ما تفاوت قابل ملاحظه ای وجود نداشت. همچنین به دنبال انجام یک جلسه فعالیت با 90 درصد HR بیشینه در میزان IgG تغییرات معناداری رخ داد ولی در سایر شاخص های موردنظر اختلاف قابل ملاحظه ای مشاهده نگردید.
۱۶۲۴.

مقایسه تأثیر سه روش برگشت به حالت اولیه (شنای ملایم ، نشستن و ماساژ) بر ضربان قلب و لاکتات خون شناگران بزرگسال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لاکتات برگشت به حالت اولیه ضربان قلب شنای ملایم ماساژ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۷۳
هدف: هدف از این پژوهش بررسی و مقایسه تاثیر برگشت به حالت اولیه فعال(شنای ملایم) و غیر فعال(نشستن و ماساژ) بر سطح لاکتات خون و ضربان قلب شناگران بزرگسال بود. مواد و روش ها: 14 شناگر با میانگین سن12/4 ± 5/24 سالکه بصورت تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی ها پس از شنای 100 متر کرال سینه، در سه روز مختلف با فاصله زمانی 48 ساعت، بعد از انجام هر آزمون یک برنامه برگشت به حالت اولیه 12 دقیقه ای ویژه را انجام می دادند(برگشت به حالت اولیه فعال: شنای ملایم و دو روش غیر فعال: نشستن و ماساژ). سطح لاکتات خون و ضربان قلب قبل و بعد از فعالیت و دقیقه 12 برگشت به حالت اولیه اندازه گیری می شد. برای تحلیل داده های آماری از آزمون رتبه ای ویلکاکسون و فریدمن با سطح معنی داری 0.05 >P استفاده شد. یافته ها: برگشت به حالت اولیه غیرفعال(نشستن) بر سطح لاکتات خون آزمودنی ها اثر معنا دار ندارد (0.064= P). برگش ت ب ه حالت اولیه غیر فعال(نشستن و ماساژ) و فعال (شنای ملایم) بر تعداد ضربان قلب آزمودنی ها اثر معنا دار دارد (0.001= P=0.001 ،P و 0.002= P). برگشت به حالت اولیه غیر فعال(ماساژ) و فعال(شنای ملایم) بر سطح لاکتات خون آزم ودنی ه ا اث ر معن ا دار دارد (0.001= P و 0.001= P). بین روش های مختلف برگشت به حالت اولیه بر سطح لاکتات خون و تعداد ضربان قلب آزمودنی ها تف اوت معنادار وجود دارد (0.03= P = 0.018 ،P). بحث و نتیجه گیری: با توجه به تأثیر معنادار و بیشتر شنای ملایم بر کاهش سطح لاکتات خون و همچنین تأثیر معنادار و مفیدتر ماساژ بر کاهش تعداد ضربان قلب، به مربیان و ورزشکاران توصیه می شود برای برگشت بحالت اولیه سریعتر از این روش ها استفاده کنند. 
۱۶۲۵.

Quantifying the relationship between two key components of exhausting running at Heart Rate Deflection Point in girls

کلیدواژه‌ها: Running Exhausting Heart Rate Deflection Point Quantification

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۴۳
Purpose: For most trainers, the relationship between training volume and intensity as key components is a very important and effective issue. Therefore, the aim of the present study was to investigate the relationship between two key components of exhausting running at Heart Rate Deflection Point (HRDP) in girls. Methods: A number of 40 girls of physical education of Mohaghegh Ardabili University were selected as subjects with an age range of 19 to 23 years. Then, they ran individually in four separate sessions with an intensity of 70, 80, 90 and 100% of heart rate breaking point with a minimum interval of 72 hours. Using non-linear regression, the relationship between exercise volume and intensity was analyzed. Results: The findings showed that the inverse relationship between the volume (as a dependent variable) and the intensity (as an independent variable) of exhausting running at the HRDP of young girls' follows the non-linear 2nd degree function. Conclusion: According to the results of this study, it can be said that the inverse relationship between the volume and the intensity of running is non-linear. The noteworthy point is that in this estimation, the training volume was fitted based on the intensity, the relevant equation, which has a practical aspect for sports science trainers and researchers. Heart rate, as an important physiological index available to all coaches, can easily estimate the running time of young girls using the fitted equation.
۱۶۲۶.

اثر هشت هفته تمرین مقاومتی پیش رونده بر توانایی راه رفتن، خستگی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مولتیپل اسکلروزیس تمرینات مقاومتی توانایی راه رفتن کیفیت زندگی سلامت روان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۸۵
مقدمه و هدف: تمرین ورزشی یک راهکار موثر در درمان بیماری MS محسوب می شود. در این مطالعه، به بررسی تاثیر تمرین مقاومتی فزاینده بر میزان خستگی، توانایی راه رفتن و کیفیت زندگی در زنان مبتلا به MS پرداخته شد.مواد و روش ها: 16 نفر از زنان مبتلا به MS در این پژوهش شرکت کردند. این افراد به طور تصادفی در دو گروه شاهد (8.15±32.37 سال) و گروه آزمایش (5.37±29.71 سال) قرار گرفتند. در گروه آزمایش فعالیت مقاومتی فزاینده به مدت 8 هفته اجرا شد. قبل و پس از برنامه تمرینی، سرعت راه رفتن، استقامت راه رفتن، خستگی و کیفیت زندگی مورد ارزیابی قرار گرفت. از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری برای آنالیز آماری استفاده شد. سطح معناداری 0.05>P در نظر گرفته شد.یافته ها: توانایی سرعت و استقامت راه رفتن در گروه آزمایش نسبت به قبل از تمرین به طور معنا داری افزایش یافت؛ اما، در گروه شاهد سرعت و استقامت راه رفتن نسبت به قبل کاهش معناداری یافت (0.04=P). از طرفی، کاهش معنادار خستگی در گروه آزمایش نسبت به قبل از تمرین نشان داده شد (0.001=P)؛ درحالی که خستگی در گروه شاهد نسبت به قبل به طور غیرمعناداری افزایش پیدا کرد (0.73=P). تمرینات مقاومتی موجب بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به MS نسبت به قبل از تمرین شد (0.01=P)، این در حالی است که میزان کیفیت زندگی (0.04=P) گروه شاهد نسبت به قبل کاهش یافت (0.04=P). میزان کیفیت زندگی و خستگی در قبل و پس از مداخله تمرینی بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد، اما توانایی راه رفتن (سرعت و استقامت) پس از مداخله تمرینی در گروه آزمایش به طور معناداری بیشتر از گروه شاهد بود.بحث و نتیجه گیری: تمرین مقاومتی فزاینده با شدت متوسط می تواند منجر به افزایش توانایی راه رفتن، کاهش خستگی و در نهایت منجر به بهبود کیفیت زندگی زنان مبتلا به MS می شود.
۱۶۲۷.

اثر حفاظتی عصاره پلی فنولی خار مریم (Silymarin) بر آسیب عضلانی ناشی از یک جلسه فعالیت هوازی در مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سیلی مارین آسیب عضلانی فعالیت هوازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۸۹
مقدمه و هدف: خارمریم گونه گیاهی یک یا دوساله از تیره کاسنی است. اثرات دارویی این گیاه به دلیل حضور گروهی از فلاونولیگنان ها به نام سیلی مارین است. چنین پیشنهاد شده است که سیلی مارین دارای ویژگی های ضدالتهابی، ضداکسایشی، پایدارکننده غشاء سلولی و تنظیم کننده نفوذپذیری سلول بوده و می تواند از تظاهرات نامطلوب برخی از شاخص های آسیب عضلانی در افراد بیمار و حتی ورزشکاران جلوگیری کند. لذا تحقیق حاضر به منظور تعیین تأثیر مصرف سیلی مارین بر برخی از شاخص های آسیب عضلانی در سرم مردان فعال پس از یک جلسه فعالیت هوازی انجام شد.روش شناسی: 22 مرد فعال (با میانگین سنی 2/11±25/09سال، درصد چربی 1/94±13/56و اکسیژن مصرفی بیشینه 4/88±50/51میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) در قالب طرح نیمه تجربی، دو سویه کور و تصادفی در دو گروه همگن 11 نفری (شش میلی گرم به ازای هرکیلوگرم از وزن بدن در روز مکمل سیلی مارین یا شبه دارو) تقسیم شدند. پس از مکمل دهی هفت روزه، آزمودنی ها فعالیت هوازی شامل؛ دویدن روی نوارگردان با شیب صفر درجه به مدت 30 دقیقه با شدت 65-70% ضربان قلب ذخیره را اجرا کردند. تغییرات شاخص های آسیب عضلانی (AST، CK و LDH تام سرمی) طی چهار مرحله (حالت پایه، پس از دوره مکمل دهی، بلافاصله و 24 ساعت پس از اجرای فعالیت ورزشی) اخذ شد. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس مکرر بین گروهی، پس تعقیبی بونفرونی و تی مستقل در سطح معنی داری 0/05بررسی گردید.یافته ها: نتایج بدست آمده حاکی است که30 دقیقه فعالیت هوازی منجر به افزایش معنی دار سطوح سرمی آنزیم های آسیب عضلانی بلافاصله و 24 ساعته در هر دو گروه می گردد (0/05<P). هرچند، دامنه تغییرات 24 ساعته تمامی آنزیم های عضلانی گروه دریافت کننده سیلی مارین به طور معنی داری کمتر از گروه دارونما بود (0/05>P).بحث و نتیجه گیری: براساس یافته های حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که احتمالاً مکمل دهی سیلی مارین به طور معنی داری بتواند از آسیب عضلانی ناشی از فعالیت هوازی در مردان فعال بکاهد.
۱۶۲۸.

The effect of eight weeks of resistance training on some serum and metabolic markers of bone mass in postmenopausal women

کلیدواژه‌ها: resistance training Metabolic markers Bone mass Postmenopausal Women

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۴۴
Purpose: Osteoporosis is a multifactorial disease of the skeletal system and the main cause of fractures and death in elderly people, especially postmenopausal women. The purpose of this study was to investigate the effect of eight weeks of resistance training on some serum and metabolic markers of bone mass in postmenopausal women. Methods: 24 inactive postmenopausal women with an age range of 46-58 years participated in this study. Subjects were assigned to resistance training and control groups. Before and after the training period, weight, body mass index, alkaline phosphatase, calcium, serum phosphorus and bone density of lumbar vertebrae were measured (by Dexa method). The training protocol consisted of upper and lower body resistance training in 3 sets of 8 to 12 repetitions for 8 weeks and 3 sessions per week. Data were analyzed using SPSS software version 26 and independent t and paired t statistical tests. Results: The results of this research showed that the experimental group had a significant increase in the amount of alkaline phosphatase (p=0.041), serum calcium (p=0.035) and bone density of the lumbar vertebrae (p=0.11) and a significant decrease in weight compared to the control group. (p=0.035, and body mass index p=0.021). The results also showed no significant change in the amount of serum phosphorus (p=0.071). Conclusion: According to the findings of the present study, in order to maintain or prevent the decrease in bone density of postmenopausal women, resistance exercises can be recommended.
۱۶۲۹.

نقش نورون های حسی پیاز بویایی در بهبود حافظه کاری رت های نر بالغ به دنبال تمرین ورزشی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین ورزشی هوازی حافظه کاری تنفس بینی پتانسیل های میدانی موضعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۴۳
اهداف: تنفس از طریق بینی دارای فواید بسیاری برای سلامتی، به خصوص در هنگام فعالیت ورزشی است. گیرنده های حسی پیاز بویایی (OSNs) به تحریکات مکانیکی ناشی از جریان هوا پاسخ می دهند و پاسخ آنها با شدت جریان هوا همبستگی دارد. این اطلاعات منجربه ایجاد نوساناتی در پیاز بویایی می شود که به سایر نواحی مغز، از جمله مناطق مرتبط عملکرد شناختی، منتقل می شود. بنابراین، به نظر می رسد بخشی از اثرات تمرین هوازی بر حافظه به واسطه تحریک پیاز بویایی انجام می گیرد. بر این اساس، این مطالعه به بررسی نقش OSNs در بهبود حافظه کاری به دنبال تمرین ورزشی هوازی می پردازد.مواد و روش ها: در این مطالعه از 28 موش صحرایی نر نژاد ویستار (12-14 هفته، با وزن 250-300 گرم) استفاده شد. پس از الکترودگذاری در پیاز بویایی و هیپوکامپ، حیوانات به 4 گروه تقسیم شدند و به منظور تخریب OSNs از تزریق متیمازول (300 میلی گرم/کیلوگرم) استفاده شد. پس از تکمیل پروتکل تمرین (7 هفته/ 5 روز در هفته)، آزمون رفتاری همزمان با ثبت پتانسیل های میدانی موضعی به منظور بررسی حافظه کاری انجام و برای بررسی نتایج از روش آماری آنالیز واریانس دوطرفه استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که تخریب OSNs در اپیتلیوم بینی به طور معنی داری منجربه کاهش ظرفیت حافظه کاری شد (P=0.04). ازطرف دیگر، تمرین ورزشی هوازی منجر به افزایش توان فرکانسی در محدوده دلتا و تتا و بهبود حافظه گردید (P=0.01).نتیجه گیری: ما پیشنهاد می کنیم که تحریک غیر تهاجمی OSNs در طول تنفس بینی ممکن است به عنوان یک مکانیسم برای بهبود حافظه کاری از طریق فعالیت ورزشی معرفی شود.
۱۶۳۰.

اثر سه هفته بی تمرینی برآنزیم های لاکتات دهیدروژناز(LDH) وکراتین فسفوکیناز(CPK) سرم خون تکواندوکاران مرد رقابتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بی تمرینی٬ لاکتات دهیدروژناز کراتین فسفوکیناز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۷۹
هدف از این پژوهش بررسی اثرسه هفته بی تمرینی برآنزیمهای LDHوCPK سرم خون تکواندوکاران مرد رقابتی بود. به همین منظور 18تکواندو کار با سابقه ورزشی حداقل سه سال و با شرایط مطلوب بدنی از یک باشگاه ورزشی انتخاب و سپس به صورت تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم گردیدند. جهت بررسی آنزیم های مربوطه٬ نمونه گیری خونی پیش آزمون٬ 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و 13-12 ساعت پس از آخرین وعده غذایی صورت گرفت.سپس گروه آزمایش به مدت سه هفته استراحت نمود در حالیکه گروه کنترل همچنان به تمرینات خود ادامه داد.در این مدت٬ سه بار دیگر از هردو گروه در روزهای 14٬7و21 نمونه گیری مجدد به عمل آمد. نتایج بیانگرآن بود که بی تمرینی برمیزان آنزیم های LDHو CPK سرم خون تکواندوکاران تاثیر منفی داشته است.
۱۶۳۱.

تاثیر 8 هفته تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا بر سطح فاکتور شبه هسته ای ۲ مشتق از اریتروئید ۲ (Nrf2) و سوپراکسیددیسموتاز (SOD) در موش های صحرایی نر چاق مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فاکتور شبه هسته ای ۲ مشتق از اریتروئید ۲ سوپراکسید دیسموتاز فعالیت ورزشی شنای تناوبی با شدت بالا استئاتوهپاتیت غیرالکلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۹۳
مقدمه و هدف: با افزایش بی تحرکی در دنیای مدرن امروزی، بسیاری از بیماری های متابولیکی ناشی از عدم فعالیت بدنی گسترش یافته اند. از جمله این بیماری ها می توان به بیماری استئاتوهپاتیت غیرالکلی اشاره کرد که با افزایش استرس اکسیداتیو همراه است. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا بر سطح فاکتور شبه هسته ای ۲ مشتق از اریتروئید ۲ (Nrf2) و سوپراکسید دیسموتاز (SOD) در موش های صحرایی نر چاق مبتلا به استئاتوهپاتیت غیرالکلی (NASH) بود.مواد و روش ها: در ابتدا موش های صحرایی در سن 6 تا 8 هفته به طور تصادفی به دو گروه سالم (20= n) و بیمار (رژیم پرچرب (HFD)) (n=20) تقسیم شدند. رژیم پرچرب به مدت 8 هفته ادامه داشت تا موش ه ای صحرایی مبتلا به NASH شوند. پس از القا بیماری، گروه بیمار به طور تصادفی به 2 گروه بیمار - بی تحرک (10=n)، بیمار - شنا (10=n)،  تقسیم شدند؛ هم چنین گروه سالم نیز به دو گروه سالم - بی تحرک (10=n) و گروه سالم - شنا (10=n) تقسیم گردیدند. تمرین HIIT شنا، شامل 20 نوبت 30 ثانیه ای شنا با 30 ثانیه استراحت بین هر نوبت (سه روز در هفته به مدت هشت هفته) بود. در تمرین تناوبی، بار اعمال شده در هفته اول، وزنه ای به میزان 7 درصد وزن بدن هر موش صحرایی بود و هر هفته 1 درصد به آن اضافه شد. پروتئین Nrf2 از بافت کبد و از طریق تکنیک وسترن بلات و SOD از سرم خون اندازه گیری شدند. برای مشخص نمودن تفاوت میان گروه ها از آزمون آماری آنووای یکراهه و آزمون تعقیبی بونفرونی (0.05>P < span lang="FA">) استفاده شد. یافته ها: نتایج آنالیز آماری نشان داد در متغیر SOD، گروه بیمار بی تحرک نسبت به سالم بی تحرک و سالم - شنا کاهش معنادار (0.05>P < span lang="FA">) و گروه سالم - شنا نسبت به بیمار - شنا افزایش معنادار وجود داشت (0.05>P < span lang="FA">). در متغیر Nrf2 گروه سالم - بی تحرک نسبت به گروه های بیمار - بی تحرک و بیمار - شنا افزایش معنادار وجود داشت (0.05>P < span lang="FA">). هم چنین در گروه بیمار - شنا نسبت به بیمار - بی تحرک تغییر معناداری وجود نداشت(0.05 )بحث و نتیجه گیری: تمرینات تناوبی شنا با شدت بالا در بیماران مبتلا به NASH، می تواند بر سیستم آنتی اکسیدانی تاثیر مثبت داشته باشد با این وجود در این زمینه انجام پژوهش های دیگر ضروری است.
۱۶۳۲.

تغییرات بیان ژن ویسفاتین بافت چرب احشایی در پاسخ به یک جلسه فعالیت ورزشی درموش های صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فعالیت ورزشی موش های صحرایی دیابتی ویسفاتین بیان ژن

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۸۴
مقدمه: ویسفاتین آدیپوکاینی است که در بافت چرب احشایی بیان شده و ترشح می گردد. نشان داده شده که حساسیت انسولینی را بهبود می دهد. هدف: هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یک جلسه تمرین هوازی بر بیان ژن ویسفاتین در بافت چرب احشایی موش های صحرایی نر مبتلا به دیابت نوع 2 است. روش شناسی: در این مطالعه تجربی دیابت بوسیله تزریق تک دوز استرپتوزوتوسین (mg/kg 50) در موش ها ایجاد گردید. 20 سر موش صحرایی نر از نژاد ویستار با میانگین وزن 5±165 گرم به طور تصادفی و به طور مساوی به 3 گروه تمرینی و 1 گروه کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرین برای یک نوبت با سرعت 20 متر در دقیقه به مدت 45 دقیقه روی نوارگردان دویدند. حیوانات در گروه های مجزا به ترتیب بلافاصله، 4 ساعت و 24 ساعت پس از فعالیت ورزشی بیهوش و نمونه برداری از آن ها انجام گرفت.بیان ژن ویسفاتین بافت چرب، گلیکوژن کبد و گلوکز پلاسما همراه با نیمرخ لیپیدی اندازه گیری گردید. یافته ها: نتایج بیانگر افزایش معنی دار بیان ویسفاتین در گروه های 4 ساعت و 24 ساعت پس از تمرین در مقایسه با گروه کنترل بود. سطح کلسترول–HDLواسیدهای چرب آزاد غیراشباع پلاسمایی بلافاصله پس از فعالیت افزایش وگلیکوژن کبدکاهش معنی داری را نشان داد. نتیجه گیری:به طور خلاصه، تمرین باعث بهبود سطوح mRNA ویسفاتین در بافت چرب احشایی می شود. افزایش بیان mRNA ویسفاتین بافت چرب احشایی، نشان می دهد ویسفاتین بافت چرب احشایی احتمالا می تواند به صورت پاراکرین عمل کند و همچنین می تواند در سوخت و ساز گلوکز و لیپید نقش مهمی ایفا نماید.
۱۶۳۳.

اثر 6 هفته تمرینات تداومی و تناوبی با شدت بالا بر فشار اکسایشی میوکارد موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمرین تداومی تمرین تناوبی با شدت بالا مالون دی آلدهید سوپر اکسید دیسموتاز کاتالاز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴ تعداد دانلود : ۹۲
مقدمه و هدف: نقش استرس اکسایشی در بروز بیماری های قلبی مورد توجه پژوهش گران قرار گرفته و تاثیر تمرینات تداومی و تناوبی بر فاکتورهای فشار اکسایشی بافت قلب بصورت واضح مشخص نگردیده است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر شش هفته تمرینات تداومی و تناوبی بر فشار اکسایشی میوکارد رت ها می باشد.مواد و روش ها: بدین منظور 40 سر رت نر بالغ بطور تصادفی ساده به 4 گروه (10 تایی) شامل: 1. کنترل سالم 2. تمرین، 3.تمرین تداومی 4. تمرین تناوبی تقسیم شدند. پروتکل تمرین شامل شش هفته تمرین، پنج جلسه در هقته تمرینات تداومی و تناوبی بود. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و بعد از بی هوشی کامل،  بطن چپ قلب خارج و میزان آنزیم های سوپراکسیددیسموتاز، کاتالاز و مالون دی آلدهید به روش اسپکتوفتومتری  اندازه گیری شدند. جهت تعیین معنادار بودن تفاوت بین متغیرها و تعامل آن ها از مانکووا  و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد (0.05≥P < span lang="AR-SA">).یافته ها: نتایج نشان داد که تمرینات تداومی و تناوبی باعث کاهش معنادار مالون دی آلدهید نسبت به گروه کنترل شد (0.05≥P < span lang="AR-SA">). همچنین تمرینات تداومی و تناوبی باعث افزایش معنادار سوپراکسید دیسموتاز و کاتالاز نسبت به گروه کنترل شدند (0.05≥P < span lang="AR-SA">). در هر سه فاکتور مورد نظر بین گروه های تمرین تداومی و تناوبی تفاوت معناداری مشاهده نشد (0.05 ).بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج تحقیق می توان اظهار داشت که تمرینات تداومی و تناوبی می تواند اثرات محافظتی بر قلب رت ها داشته باشد و از بروز آسیب های قلبی ممانعت به عمل آورد.
۱۶۳۴.

تأثیر 8 هفته تمرین اختصاصی و مکمل یاری ویتامین D بر مؤلفه های زیست حرکتی و عوامل التهاب کبدی فوتسالیست های تیم ملی ناشنوا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارگوجامپ توان هوازی فوتسال قدرت بیشینه ویتامین D

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۹۴
مقدمه و هدف: مکمل یاری ویتامین D باالقای پاسخ های فیزیولوژیکی عضله اسکلتی و بهبود عملکرد همراه است. پژوهش حاضر با هدف تأثیر 8 هفته مکمل یاری ویتامین D بر مؤلفه های زیست حرکتی و عوامل التهابی کبدی فوتسالیست های زن تیم ملی ناشنوا انجام گرفت. مواد و روش ها: بدین منظور 16 فوتسالیست زن تیم ملی ناشنوایان (سن 3.14±50.25 سال، قد 3.63±95.154 سانتی متر، وزن 3.46±58.57 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 1.07±11.24 کیلوگرم بر مترمربع) به صورت داوطلبانه با آرایش تصادفی به دو گروه مکمل (8 نفر) و دارونما (8 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها 120 دقیقه قبل از فعالیت ویتامین D و دارونما را به روش دوسوکور مصرف کردند. از آزمودنی ها آزمون های قدرت بیشینه عضلات پا، توان بی هوازی و هوازی، سرعت، چابکی و 5 سی سی خون ناشتا از ورید آنتی کوبیتال قبل و بعد از آزمون گرفته شد. برنامه تمرینی شامل یک دوره برنامه تمرینات تداومی، پلایومتریک، مقاومتی و اختصاصی بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های شاپیروویلک، تحلیل کوواریانس یک طرفه استفاده شد. یافته ها: تحلیل کوواریانس یک طرفه نشان داد، بین میانگین باقیمانده نمرات ویتامین D (نانوگرم/میلی لیتر)، قدرت پا (کیلوگرم) و ارگوجامپ (توان) برحسب عضویت گروه (مکمل و کنترل) تفاوت معنی داری وجود دارد (0.05≤P ). بین میانگین باقیمانده نمرات توان هوازی، سرعت، آلانین ترانسفراز، آسپارتات آمینوترانسفراز، آلکالین فسفاتاز تفاوت معنی داری در گروه (مکمل و کنترل) وجود ندارد (0.05P≥).بحث و نتیجه گیری: یافته های تحقیق حاکی از افزایش سرمی ویتامین D (19نانوگرم/میلی لیتر) است. مطلوب ترین نتیجه پژوهش حاضر این ست که سطح ویتامین D برای عملکرد عضله اسکلتی حیاتی است. حفظ سطح مطلوب ویتامین D مانع از بروز عوامل التهابی کبدی ناشی از تخریب بافت عضلانی می گردد. بنابراین، ورزشکاران باید در طول سال ارزیابی (OH)D-25 شوند، در صورت بروز مشکل مکمل یاری صورت گیرد. 
۱۶۳۵.

بررسی سطح فعالیت بدنی، عادت های تغذیه ای و شیوع سندرم متابولیک در کارکنان شهرداری رشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عوامل خطرساز قلبی-عروقی پروفایل لیپیدی فشار خون رژیم غذایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۹۳
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، بررسی شیوع سندرم متابولیک در کارکنان شهرداری رشت و مقایسه سطح فعالیت بدنی، عوامل خطرساز متابولیکی و عادت های تغذیه ای آن ها با کارکنان غیر مبتلا بود. مواد و روش ها: در این پژوهش 1007 نفر از کارکنان شهرداری شرکت کردند (سن: 9.2±43.3 سال، 800 مرد، 207 زن). قد، وزن، شاخص توده بدن، درصد چربی، دور کمر و فشارخون آن ها اندازه گیری شد. برای بررسی سطح فعالیت بدنی از پرسشنامه بِک و عادت های تغذیه ای از یک پرسشنامه استاندارد ملی استفاده شد. تشخیص ابتلا به سندرم متابولیک با استفاده از شاخص فدراسیون بین المللی دیابت (IDF) صورت گرفت. از آزمون کروسکال- والیس و یومن- ویتنی جهت تجزیه وتحلیل داده ها در سطح معناداری 0.05>P استفاده شد.یافته ها: نتاج آماری نشان داد ارتباط معنی داری بین سطح فعالیت بدنی و میزان ابتلا به سندرم متابولیک وجود دارد (10.4=p < span lang="AR-SA">=0.005, X2)؛ به طوری که درصد افراد مبتلا به سندرم متابولیک در سطح فعالیت بدنی بالا، متوسط و خفیف به ترتیب 10.4، 15.4 و 21.5 بود. در سطح بالای فعالیت بدنی، مقادیر TG و HDL مردان، WC زنان و FBS هر دو جنس تفاوتی با کارکنان غیر مبتلا نداشت (0.05 )؛ در حالی که این عوامل در سطح متوسط و خفیف فعالیت به طور معنی داری نسبت به کارکنان غیرمبتلا در سطح بالاتری بود. (0.05>P < span lang="AR-SA">). همچنین، ابتلا به سندرم متابولیک با مصرف هفتگی میوه و ماهی یک ارتباط معکوس (0.05>P < span lang="AR-SA">) و با مصرف غذای سرخ کرده در سه وعده روزانه ارتباط مستقیم داشت (0.01>P < span lang="AR-SA">). بحث و نتیجه گیری: خطر شیوع سندرم متابولیک در کارکنانی که از سطح فعالیت بدنی بالاتری برخوردار بوده کمتر است و داشتن سطح فعالیت بدنی بالا می تواند یک راهکار موثر در کنترل برخی از اجزای سندرم متابولیک نظیر TG و FBS و WC باشد. همچنین، علاوه بر بهبود سطح فعالیت بدنی، افزایش مصرف میوه ها و ماهی می تواند در کاهش خطر ابتلا به سندرم متابولیک کارکنان موثر باشد.
۱۶۳۶.

تاثیر 8 هفته تمرین ترکیبی بر برخی فاکتورهای اندوتلیال عروق و متابولیسم گلوکز در زنان یائسه دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دیابت نیتریک اکساید اندوتلین تمرین ترکیبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۹۵
مقدمه و هدف: تحقیقات بسیار اندکی در زمینه تأثیر ورزش بر مسیرهای احتمالی موثر در بهبود فشارخون در بیماران دیابتی انجام شده است، بنابراین هدف تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته تمرین ترکیبی بر اندوتلین-1، نیتریک اکساید، متابولیسم گلوکز و فشارخون زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 بود.مواد و روش ها: 28 نفر زن یائسه دیابتی به صورت تصادفی به دو گروه تمرینی (15 نفر) با توده بدن 3±31.7 کیلوگرم بر مترمربع و قندخون ناشتا 13±177 میلی گرم بر دسی لیتر و گروه کنترل (13 نفر) با توده بدن 3±29.8 کیلوگرم بر مترمربع و قندخون ناشتا 10±161 میلی گرم بر دسی لیتر تقسیم شدند. تمرینات شامل 3 جلسه در هفته، هر جلسه 30 دقیقه تمرین هوازی با شدت 70-60 درصد حداکثر ضربان قلب و تمرین مقاومتی با شدتی معادل 60 درصد یک تکرار بیشینه، به مدت 8 هفته برنامه ریزی شد. نمونه های خون قبل و پس از دوره تمرین در حالت ناشتا جهت اندازه گیری متغیرها گرفته شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی وابسته و آنالیز کوواریانس در سطح معنی داری 0.05>P آنالیز شدند.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد تغییر معنی داری در انسولین، مقاومت به انسولین، فشارخون دیاستول، حداکثر اکسیژن مصرفی و اندوتلین-1 در گروه تمرین ترکیبی مشاهده نشد. سطوح قند خون و فشار خون سیستول در گروه تمرین به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل کاهش یافت (0.05>P). علاوه بر این، نتایج نشان داد نیتریک اکساید در گروه تمرین نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت. همچنین، تفاوت بین گروهی معنی داری برای متغیرهای سطوح قند خون، فشار خون سیستول، اندوتلین-1 و نیتریک اکساید مشاهده شد (0.05>P).بحث و نتیجه گیری: نظر می رسد تمرینات ترکیبی می تواند با اثرگذاری بر عوامل موثر بر کمپلیانس عروقی همچون اندوتلین-1و نیتریک اکساید و متابولیسم گلوکز باعث کاهش فشارخون در زنان یائسه مبتلا به دیابت نوع 2 شود.
۱۶۳۷.

تمرینات تداومی با شدت های مختلف و اثربخشی بر مسیر ضد آپوپتوزی BAX / BCL-2 / Caspase-3 در دوره توانبخشی پس از سکته مغزی در موش های نر اسپراگ داولی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سکته مغزی MRI توانبخشی آپوپتوز تمرینات تداومی عملکرد شناختی-حرکتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲ تعداد دانلود : ۷۸
اهداف: هدف پژوهش حاضر مقایسه تاثیر دو نوع تمرینات تداومی با مدت فزاینده (CTID) و شدت فزاینده (CTII) بر مسیر آپوپتوز سلول های عصبی ناحیه پنومبرا در دوره توانبخشی پس از سکته مغزی بود. مواد و روش ها: 30 سر رت نژاد اسپراگ داولی (سن 8 هفته، وزن 15±265 گرم) انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه سکته مغزی، سکته مغزی+تمرینات CTID و سکته مغزی+تمرینات CTII تقسیم شدند. القا سکته مغزی با روش (t-dMCAO) انجام شد. پروتکل تمرین CTID و CTII، 24 ساعت پس از سکته مغزی با سرعت m/MIN10 و مدت 10 دقیقه اجرا شد و پس از آن مدت و شدت تمرینات به صورت فزاینده افزایش یافت. آزمایش MRI و تست های رفتاری در این بازه زمانی انجام شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و ارزیابی رفتاری، رت ها قربانی شدند و پس از تشریح ناحیه پنومبرای مجاور منطقه ایسکمیک مغزی، بافت ها جهت تحلیل های آزمایشگاهی، مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج آزمون آماری آنوای یک طرفه تفاوت معنی-داری را در تغییرات نسبت BAX/BCL-2 و Caspase-3 بین گروه ها نشان داد که این تغییرات فقط در گروه CTID نسبت به گروه CTII و کنترل معنی دار مشاهده شد (P=0.042, P=0.028) و (P=0.036, P=0.021). علاوه بر آن نتایج آزمون رفتاری در هر دو گروه تمرین نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشتند (P<0.05). نتیجه گیری: یافته-های پژوهش حاضر نشان می دهد، تمرین تداومی CTID جهت بازتوانی در فاز حاد پس از سکته مغزی می تواند به عنوان یک راهکار مناسب جهت تجویز تمرینات ورزشی در فاز حاد پس از سکته مغزی، ارائه شود.
۱۶۳۸.

اثرات ماساژ با کویتیشن و قهوه سبز بر لپتین و آنزیم ATGL در بانوان چاق غیرفعال(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: ماساژ کویتیشن بانوان چاق قهوه سبز هورمون لپتین آنزیم ATGL

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳ تعداد دانلود : ۸۸
شیوع اضافه وزن و چاقی در سراسر جهان رو به افزایش است. چاقی زمینه ساز بسیاری از بیماری ها مزمن مانند دیابت، کبد چرب و بیماری های قلبی عروقی به شمار می رود. اضافه وزن و چاقی فرآیند پیچیده ای است که تحت تاثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، رفتاری، فیزیولوژیکی، ژنتیکی و اپی ژنتیک قرار می گیرد. هدف این پژوهش تعیین تاثیر هشت هفته ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز بر سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL در زنان چاق بود. تعداد 60 نفراز زنان چاق با دامنه ی سنی (35-20 سال) و با میانگین شاخص بدن (32 کیلوگرم بر متر مربع) به طور داوطلبانه و در دسترس در تحقیق حاضر شرکت کردند. در این تحقیق آزمودنی ها بصورت تصادفی ساده به چهار گروه مساوی تقسیم شدند: گروه کنترل (15 نفر)، گروه ماساژ با کویتیشن (15 نفر)، گروه مکمل قهوه سبز (15 نفر)، گروه ماساژ با کویتیشن به همراه مکمل قهوه سبز (15 نفر). در این تحقیق از کپسول قهوه سبز با دوز 200 میلی گرم استفاده شد.گروه های تمرینی به مدت هشت هفته، پنج جلسه در هفته و طبق برنامه، ماساژ با دستگاه کویتیشن گرفتند. در ابتدای پژوهش، نمونه گیری خون بصورت ناشتا از تمام گروه ها انجام شد. نمونه ها درحدود 20 دقیقه با دور 4000 سانتریفیوژ شدند. بعد از تهیه سرم، بلافاصله نمونه ها در 70- درجه سانتی گراد تا زمان آزمایش فریز گردیدند. سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL آزمودنی ها با روش آزمایشگاهی الایزا اندازه گیری شد. در پایان هشت هفته، مجددأ نمونه گیری خون با همان شرایط قبلی از تمام گروه ها انجام شد و سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL آزمودنی ها مجدد اندازه گیری شد. برای مقایسه ی داده ها و تعیین تاثیر مکمل و ماساژ از تحلیل واریانس دو طرفه و آزمون بونفرونی در سطح اطمینان 95 درصد استفاده شد. بر اساس نتایج، هشت هفته ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز در گروه های مداخله باعث کاهش معنی داری در سطح هورمون لپتین و افزایش معنی داری در سطح آنزیم ATGL در زنان چاق شد (P<0.05). در گروه مداخله ی همزمان، بیشترین تغییرات در سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL مشاهده شد (p=0.0001). ماساژ با دستگاه کویتیشن و مصرف مکمل قهوه سبز هر کدام به تنهایی بر سطح هورمون لپتین و آنزیم ATGL اثرگذار است اما با توجه به نتایج، تعامل آن ها دارای اثرات بیشتری است.
۱۶۳۹.

بررسی ارتباط بین سطح فعالیت بدنی و شدت بیماری در افراد مبتلا شده به بیماری کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کووید-19 ورزش سیستم ایمنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱ تعداد دانلود : ۸۶
مقدمه و هدف: پاند می کرونا ویروس جدید جان هزاران نفر را گرفته و اکثر کشورها با این بیماری درگیر هستند، لذا هدف از این پژوهش بررسی ارتباط بین میزان فعالیت بدنی و شدت اثرگذاری بیماری کووید-19 بر افرادی که دچار این بیماری شده اند می باشد. مواد و روش ها: جامعه آماری این مطالعه شامل تما می افراد مبتلا شده به بیماری کووید-19 شهرستان شهرکرد بود. از این میان تعداد 178 (86 مرد سن 4.76±44.7 سال، قد 7.34±173.5 سانتی متر و وزن 5.65±85.7 کیلوگرم و 92 زن سن 5.14±38.4 سال، قد 6.8±157.3 سانتی متر و وزن 4.5±71.3 کیلوگرم) پرسش نامه (پرسش نامه بک و پرسش نامه شدت اثرگذاری بیماری) تکمیل شد و مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون با سطح معناداری 0.05 استفاده شد. نتایج: نتایج نشان داد که سطح فعالیت بدنی با شدت اثرگذاری بیماری کووید-19 بر روی افراد رابطه معکوس و معناداری دارد به طوری که افرادی که بی تحرک تر بودند شدت اثرگذاری بیماری بیشتر بوده و افرادی که دارای فعالیت بدنی منظم و متوسط بودند بیماری اثر بسیار کمتری داشته و همچنین در اثر افزایش شدت فعالیت بدنی به صورت حرفه ای شاهد تا حدودی افزایش اثرگذاری بیماری بر روی افراد بودیم.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده از این پژوهش، فعالیت بدنی می تواند برای دفاع از کل بدن مفید باشد و ممکن است از جمله اقدامات پیشگیرانه در برابر پیامدهای عفونت ویروسی دستگاه تنفسی شمرده شود.
۱۶۴۰.

مقایسه برخی عوامل آنتروپومتریکی، جسمانی – حرکتی و مهارتی بازیکنان نونهال فوتبال استان خراسان جنوبی در دو سطح موفق و غیر موفق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عوامل آنتروپومتری عوامل جسمانی _ حرکتی عوامل مهارتی فوتبال بازیکنان موفق و غیر موفق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۱
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر اندازه گیری برخی عوامل آنتروپومتریکی، جسمانی _حرکتی و مهارتی بازیکنان نونهال 13-10 سال فوتبال استان خراسان جنوبی در دو سطح موفق و غیر موفق است.روش شناسی: شاخص های آنتروپومتری (قد، وزن، طول و محیط ران و ساق پا) با استفاده از ابزار استاندارد اندازه گیری شد، همچنین شاخص-های سرعت با آزمون 36 متر، چابکی با آزمون 9×4 متر، و توان هوازی با آزمون20 متر شاتل ران، به عنوان شاخص های جسمانی _ حرکتی؛ ومهارت های پاس، شوت و دریبل با آزمون مور _کریستین به عنوان شاخص های مهارتی مورد اندازه گیری قرار گرفتند. آزمون های آماری کلموگروف – اسمیرنف و t مستقل در سطح معنی داری (05/0 >P) به ترتیب برای نرمال بودن و تحلیل یافته ها استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر تفاوت معنی داری بین بازیکنان موفق و غیر موفق در دو دسته ویژگی های مهارتی و جسمانی _ حرکتی نشان داد (05/0 >P). اما در ویژگی های آنتروپومتریکی تفاوت معنی داری دیده نشد (05/0 P>). بازیکنان موفق در شاخص های چابکی، دریبل، پاس و شوت به طور معنی-دار عملکرد بهتری در مقایسه با بازیکنان غیر موفق داشتند (05/0 >P). این یافته ها نشان می دهند که طیف وسیعی از آزمون ها می تواند به طور موفقیت آمیزی فوتبالیست های موفق را از همنوعان غیر موفق خود در سنین نونهالی متمایز کند.بحث و نتیجه گیری: بر اساس نتایج بدست آمده، می توان برتر بودن در شاخص چابکی و تکنیک هایی مانند دریبل، شوت و پاس فوتبال را در موفقیت پسران سنین 10 تا 13 سال موثر دانست. لذا پیشنهاد می شود تا در فرآیند استعدادیابی در سنین زیر 13 سال تأکید بیشتری بر ویژگی های تکنیکی و جسمانی شده و از مقایسه بازیکنان بر اساس ویژگی های آنتروپومتری پرهیز شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان