فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۱٬۷۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
اثر تمرینات کشتی در پیش از فصل و فصل مسابقه روی ایمنی سلولی و کورتیزول سرم کشتی گیران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر برسی و مقایسه اثر تمرینات کشتی در شدت های HRR 90% - 95% و 85% - 80% HRR در پیش و صفصل مسابقه روی سلو های T CD4 ، T CD 8 نسبت CD4/CD8 و فراوانی گلبول های سفید و درصد های لنفوسیت نوتروفیل مونوسیت ائوزینوفیل و غلظت کورتیزول سرم کشتی گیران جوان بوده است بدین منظور 37 کشتی گیر جوان سبک آزاد با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی به دو گروه آزمون و شاهد تقسیم شدند گروه آزمون در فصل پیش از مسابقه (12 هفته) و فصل مسابقه (4 هفته) تمرینات معینی را انجام می دادند و گروه شاهد در برنامه تمرینات مورد نظر شرکت نمی جستند از هر دو گروه در وضعیت استراحت پایان فصل های پیش از مسابقه مسابقه و پایان دو هفته دوره بازیافت خونگیری از ورید بازویی به عمل آمد و شاخص های یاد شده در خون آنها مورد برسی قرار گرفت در وضعیت استراحت دو گوره از نظر شاخص های منتخب ایمنی سلولی و غلظت کورتیزول سرم یکسان بودند اما در فصل پیش از مسابقه و فصل مسابه و دوره بازیافت در گروه آزمون تغییرات معنی داری (p>%5) در برخی از شاخص های ایمنی سلولی و غلظت کورتیزول سرم مشاهده گردید نتایج این پژوهش طولانی مدت نشان می دهد که شاخص های ایمنی سلولی و کورتیزول سرم کشتی گیران جوان تحت تاثیر شدت تمرینات قرار می گیرد و دستگاه ایمنی با تضعیف و مهار روبرو می شود.
آثار حاد فعالیت ورزشی هوازی و مقاومتی بر لپتین سرم و برخی عوامل خطرزای بیماری کرونر قلب در دختران چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شش دختر جوان و چاق (22/1 ± 5/20 سال و 2kg/m 3/4 ± 5/34BMI=) برای بررسی آثار حاد فعالیت ورزشی بر لپتین سرم و برخی عوامل خطرزای بیماری شریان کرونر جهت شرکت در تحقیق داوطلب شدند. پس از خون گیری ناشتا، تمرین مقاومتی (11 ایستگاه، 4 دوره، 15 تکرار با 60% یک تکرار بیشینه، با 5/1 دقیقه استراحت بین دوره ها) انجام پذیرفت. نمونه خونی دوم و سوم به ترتیب بلافاصله و 10 ساعت پس از فعالیت گرفته شد. در جلسه کنترل نیز درست همانند روز تمرین مقاومتی، اما بدون اجرای ورزش، خون گیری انجام پذیرفت. تمرینات هوازی به صورت اینتروال (سه دوره 10 دقیقه ای در 60% تا 70% ضربان قلب بیشینه به شکل رکاب زدن روی کارسنج با 5 دقیقه استراحت بین دوره ها) اجرا و نمونه های خونی مطابق با جلسات قبل در سه نوبت جمع آوری شد. برای اندازه گیری لپتین و انسولین سرم از روش ELISA استفاده شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از ANOVA با اندازه گیری های مکرر انجام گرفت. نتایج تحقیق در لپتین سرم با تمرین هوازی بلافاصله پس از فعالیت و 10 سا عت در پی آن کاهش معناداری را نشان داد (05/0P<). با توجه به اندازه های کنترل، لپتین سرم در جلسه تمرین مقاومتی بلافاصله و 10 ساعت پس از تمرین تفاوت معناداری نشان نداد. انسولین پلاسما در همه نوبتهای آزمون در طول روز افزایش یافت، اما مقدار این افزایش در روز تمرین هوازی بسیار کمتر از روزهای دیگر بود. تغییرات قند، کلسترول تام، تری گلیسرید، HDL-C و LDL-C سرم هم در سه روز آزمایش و سه زمان اندازه گیری در روز تفاوت معناداری نشان نداد (05/0P<). با توجه به نتایج، به نظر می رسد یک جلسه تمرین هوازی به کاهش لپتین سرم می انجامد، و ریتم شبانه روزی انسولین را سرکوب می کند. در صورتی که یک جلسه تمرین مقاومتی چنین آثاری را در پی ندارد.
تاثیر تمرینات منظم بدنی و فعالیت های وامانده ساز قبل و پس از آن بر کمپلکس فعال کننده پلاسمینوژن بافتی و مهار کننده آن در خون موش های ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای مطالعه اثر تمرینات منظم بدنی و فعالیت های وامانده ساز در قبل و پس از ان بر کمپلکس فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (t-PA) و مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن بافتی نوع I (PAI-1) در خون، 48 سر موش صحرایی نر ویستار 3 ماهه به طور تصادفی به دو گروه تمرینی و کنترل و زیرگروه های مربوط شامل پایه، حاد قبل از یک دوره تمرین، استراحتی پس از 8 هفته تمرین، حاد پس از 8 هفته تمرین، استراحتی به دنبال 8 هفته قرارگیری در قفس، حاد پس از 8 هفته قرارگیری در قفس تقسیم شدند (هر گروه 8 سر موش). برنامه های تمرین استقامتی 8 هفته ای (هفته ای 5 جلسه و هر جلسه با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه به مدت 25 تا 64 دقیقه) و فعالیت وامانده ساز (5 دقیقه دویدن با سرعت 20 متر در دقیقه، 10 دقیقه دویدن با سرعت 25 متر بر دقیقه و سپس با سرعت 30 متر بر دقیقه تا حد واماندگی) روی نوارگردان بدون شیب اجرا شد. خون گیری با شرایط کاملاً مشابه و پس از دست کم 12 ساعت ناشتایی شبانه انجام شد. برای انالیز آزمایشگاهی t-PA، PAI-1 و کمپلکس t-PA/PAI-1 از روش الایزا استفاده شد. پس از بررسی داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و آنالیز واریانس در اندازه گیری های مکرر مشخص شد اجرای فعالیت های وامانده ساز قبل و پی اط تمرینات منظم بدنی موجب تخریب فرایند فیبروینولیز می شود. به طور جالب توجهی این تخریب ناشی از فعالیت وامانده ساز در گروه تمرینی پس از 8 هفته تمرین بدتر از گروه کنترل بود، به طوری که موجب افزایش معنی دار t-PA (04/0 = P) و PAI-1 (000/0 = P) و غیر معنی دار t-PA/PAI-1 (857/0 = P) در گروه تمرینی در مقایسه با گروه کنترل شد . از سوی دیگر، تمرین منظم بدنی به افزایش معنی دار t-PA (001/0 = P) و کاهش غیرمعنی دار PAI-1 (104/0= P) در مقایسه با گروه کنترل انجامید. بر اساس این یافته ها می توان گفت اجرای تمرینات منظم بدنی تاثیر زیادی بر خرابی ناشی از فعالیت وامانده ساز بر دستگاه هموستای ندارد، اما تمرین منظم با شدت متوسط موجب بهبود نسبی فرایند فیبرینولیز می شود.
تاثیر مصرف حاد 500 میلی گرم ویتامین C بر روی پراکسیداسیون چربی و التهاب ناشی از فعالیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازش های ساختاری و عملکردی قلب ورزشکاران (فوتبالیست ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۱ شماره ۱۱
حوزههای تخصصی:
و دکتر عباسعلی گائینی و دکتر رضا قراخانلو و دکتر محمد تقی صالحی عمران چکیده: هدف این تحقیق بررسی آثار تمرینات ترکیبی پلیومتریک و عادی فوتبال بر ویژگی های مورفولوژیک و عملکردی قلب فوتبالیست ها در مقایسه با سازگاری های قلبی ناشی از تمرینات عادی فوتبال است در این پژوهش سی دانشجوی فوتبالیست به صورت داوطلبانه در دو گروه تجربی وکنترل شرکت کردند برنامه تمرینات در یک دوره سه ماهه و هفته ای سه روز به اجرا در آمد ویژگی های قلبی با استفاده از شیوه غیرتها جمی اکوکارد یوگرافی ( یک بعدی و دو بعدی و داپلر) برآورد شد نتایج نهایی نشان دهنده افزایش معنی دار در اندازه ضخامت دیواره بین دو بطن در زمان سیستول 005/0>P ،IVSS دیاستول IVSD 03/0>P و ضخامت دیواره پشتی بطن چپ در زمان سیستول PWs 001/0>p و دیاستول PWD 002/0>P در گروه تجربی در مقایسه با گروه کنترل بود همچنین از نظر اندازه های عملکردی در صد کسر خروجی EF 01/0>P و نسبت کوتاه شدگی لیف های میوکارد FS 02/0>P در گروه تجربی بسیار افزایش یافت نتایج به وضوح آشکار می سازد که هیپروترفی قلب فوتبالیست ها به صورت ترکیبی توسعه می یابد و تابعی از دستگاه متابولیک غالب 80% بی هوازی و 20% هوازی است
اثر شدت های متفاوت فعالیت هوازی و مقاومتی حاد بر اشتها در مردان غیرفعال چاق و لاغر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مقایسه اثر فعالیت های هوازی و مقاومتی با شدت های متفاوت و همچنین تأثیر نوع پیکری (چاقی یا لاغری) بر چگونگی تأثیر برنامه های تمرینی بر اشتها پرداخته است. به این منظور 10 مرد چاق و 10 مرد لاغر، به ترتیب با میانگین سن 89/2±2/24 و 62/2±3/23 سال، قد 32/6±3/175 و 02/5±2/176 سانتی متر، وزن 03/7±84/91 و 53/4±29/58 کیلوگرم، درصد چربی بدن 75/3±05/27 و 97/2±63/12 و شاخص توده بدنی 62/1±83/29 و 1/1±64/18 کیلوگرم بر مترمربع انتخاب شدند و به صورت تصادفی معکوس در فعالیت های هوازی و مقاومتی با شدت های کم و زیاد (50% و 80% حداکثر ضربان قلب و40% و 80% 1RM) شرکت کردند. آزمودنی ها 15 دقیقه قبل و پس از هر فعالیت، پرسشنامه مربوط به اشتها را تکمیل کردند. نتایج آزمون اندازه گیری مکرر نشان داد فعالیت با شدت کم احساس گرسنگی و میل به غذا خوردن را در هر دو گروه چاق و لاغر افزایش می دهد، ولی نتایج آزمون t همبسته نشان داد این اثر فقط در گروه فعالیت مقاومتی با شدت کم معنی دار بوده است (05/0p<). همچنین فعالیت مقاومتی با شدت زیاد بیشترین افزایش را در احساس سیری به وجود آورد که این افزایش فقط در افراد چاق معنی دار بود (05/0p<). در این تحقیق تنها در مورد فعالیت مقاومتی تغییرات معنی داری در عوامل اشتها مشاهده شد، با این حال نوع پیکری (چاقی یا لاغری) نیز مداخله کننده بود. به دلیل کمبود شواهد تحقیقی مستقیم در مورد اثر نوع پیکری به همراه شدت و نوع فعالیت، همچنان به تحقیقات بیشتری در این حوزه نیاز است.
تأثیر زمان تمرین (صبح و عصر) بر تغییرات برخی ایمونوگلوبولین های سرم و پاسخ هورمون های کورتبزول و تستوسترون دانشجویان مرد ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تاثیر یک برنامه دو تداومی فزایند و نیز زمان تمرین صبح هنگام و عصر هنگام بر تغییرات ایمونوگلوبولین های سرم شامل IgA، IgM، IgG و پاسخ هورمون های تستوسترون و کورتیزول بوده است . به این منظور 28 دانشجوی پسر ورزشکار به صورت هدفمند انتخاب و به شکل تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. گروه تمرینی صبح(14 =n، وزن = 8/9 ? 2/68 کیلوگرم، سن = 16/1 ? 5/19 سال و زمان تمرین 7:30 دقیقه) و گروه تمرینی عصر (14 =n ، وزن 8/4 ? 8/63 کیلوگرم، سن 24/1 ? 8/19 سال و زمان تمرین 16:30 دقیقه ).آزمودنی ها به مدت 2 ماه تحت یک برنامه دو تدامی فزاینده با شدت ضربان قلب معین قرار گرفتند. برای اندازه گیری متغیرهای وابسته، نمونه خونی آزمودنی ها 24 ساعت قبل از اولین جلسه تمرینی و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در وضعیت استراحتی جمع آوری شد. نتایج IgA، IgM، IgGتحقیق با استفاده از آنالیز واریانس نشان داد مقادیر و تستوسترون سرم دو گروه در پیش و پس آزمون تفاوت معنی داری نداشته است.
تأثیر تمرین هوازی و محدودیت کالریک بر ICAM-1 و VCAM-1 سرم در زنان چاق سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تأثیر ترکیبی فعالیت هوازی و محدودیت کالریکی بر سطح مولکول های چسبان سلولی و عروقیِ سرم زنانِ چاقِ کم تحرک است. بدین منظور تعداد 40 نفر زن چاق کم تحرک با میانگین و انحراف استاندارد سن، درصد چربی و شاخص توده بدنی (98/6±6/44سال، 95/3±6/26 درصد و 81/2±6/30 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه تجربی1(محدودیت کالریک)، تجربی2 (فعالیت های ورزشی)، تجربی 3 (مداخله ترکیبی) و کنترل تقسیم بندی شدند. برنامه تمرینی گروه تجربی2 (فعالیت ورزشی) شامل دویدن روی تریدمیل به مدت 50 تا 60 دقیقه، هفته ای 5 جلسه بود. گروه تجربی1 از یک رژیم غذایی با محدودیت کالری معادل انرژی مصرفی فعالیت ورزشی گروه تجربی 2 استفاده کردند. آزمودنی های گروه تجربی 3 نیز از برنامه تمرینی گروه تجربی2 با نصف کردن جلسات تمرینی (25 الی 30 دقیقه در هر جلسه) و برنامه رژیم غذایی گروه تجربی1 با 2/1 محدودیت کالری به صورت ترکیبی استفاده کردند. در شیوه زندگی گروه کنترل تغییری ایجاد نشد. خون گیری پس از 12 ساعت ناشتا و در پایان 48 ساعت پس از اتمام تمرینات در شرایط تجربی اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس تفاضلی پیش تا پس، آزمون تعقیبی بانفرونی ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t زوجی در سطح معنی-داری 05/0P < تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که مقادیر وزن، شاخص توده بدنی و درصد چربی بدن در همه گروه های تجربی کاهش معنی داری یافت که بالاترین تغییر در گروه تجربی2 با مقادیر تغییرات 6/4%، 6/4% و 1/9% مشاهده شد(05/0P<). نتایج تحقیق حاکی از کاهش 3/9%، 7/19% و 1/23% سطوح ICAM-1 به ترتیب در گروه های تجربی1، 2 و 3 است. این کاهش تنها در گروه تجربی 2 (فعالیت ورزشی) معنی دار بود (از 05/46± 7/253 به و10/82±6/203 نانوگرم بر میلی لیتر،(05/0>P). سطوح VCAM-1 نیز در هر سه گروه تجربی کاهش یافت، اما معنی دار نبود (05/0< P). بین مقادیر سرمی مولکول های چسبان با درصد چربی و وزن بدن و نیز تغییرات آن همبستگی پایینی مشاهده شد.
پاسخ های هورمونی، شاخص های آسیب سلولی و غلظت اسیدهای آمینة پلاسما به دنبال فعالیت مقاومتی حاد همراه با مصرف مکمل BCAA(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حاد تمرین مقاومتی همراه با مکمل اسید آمینة شاخه دار بر غلظت اسیدهای آمینة پلاسما، پاسخ های هورمونی و شاخص های آسیب عضلانی در زنان جوان سالم بود. 10 دانشجوی فعال دختر که حداقل دو جلسه فعالیت ورزشی منظم در طول هفته داشته و سابقة مصرف هیچ نوع مکملی نداشتند، به صورت داوطلب در یک طرح مقطعی دوسوکور شرکت کردند. طرح تحقیق در دو جلسه با فاصلة 6 هفته انجام گرفت. فعالیت مقاومتی شامل هفت حرکت (دو حرکت پایین تنه و پنج حرکت بالاتنه) با شدت 50 درصد 1RM در 5 ست، 15-12 تکرار بود. درهر جلسه نیمی از آزمودنی ها به صورت تصادفی مکمل (5 /4 گرم BCAA به صورت محلول) و نیمی دیگر دارونما (به همان مقدار دکستروز) مصرف کردند. نمونه های خونی قبل از فعالیت (ناشتا)، بلافاصله بعد از فعالیت، 3 ساعت بعد از فعالیت و همچنین در روز بعد (مشابه نمونة اول) جمع آوری شد. نتایج نشان داد مکمل سازی BCAA موجب افزایش چشمگیر اسیدهای آمینة شاخه دار پس از فعالیت شد (05 /0 P<). همچنین پس از فعالیت و سه ساعت پس از آن، افزایش معناداری در مقادیر لوسین و ایزولوسین در شرایط مصرف مکمل (در مقایسه با شرایط دارونما) دیده شد (05 /0 P<). این در حالی بود که متیونین در هر دو شرایط، بلافاصله پس از فعالیت کاهش یافت (05 /0 P<)، اما گلوتامین و فنیل الانین تنها در شرایط مکمل و آن هم بلافاصله پس از فعالیت کاهش معناداری داشتند. علاوه بر این، لاکتات دهیدروژناز (05 /0 P>) و کراتین کیناز (05 /0 P<) به عنوان شاخص های آسیب سلولی در هر دو شرایط
به دنبال فعالیت افزایش یافتند. تغییرات هورمون های انسولین و کورتیزول نیز در هر دو شرایط مکمل و دارونما الگوی مشابهی داشت. به نظر می رسد تنها یک بار مصرف مکمل قبل از شروع فعالیت مقاومتی حاد بر غلظت اسیدهای آمینة شاخه دار پلاسما تأثیر مثبتی داشته باشد، درحالی که مکمل موجب کاهش غلظت گلوتامین، فنیل الانین و متیونین شد. در هر حال، شاخص های آسیب سلولی (LDH ، CK) و هورمون های انسولین و کورتیزول تحت تأثیر دریافت قبل از فعالیت مکمل قرار نگرفتند.
تأثیر شدت های گوناگون فعالیت ورزشی کوتاه مدت بر سطوح لپتین، انسولین، کورتیزول و نیمرخ لیپیدی نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر شدت های گوناگون فعالیت ورزشی کوتاه مدت بر سطوح لپتین، انسولین، کورتیزول و نیمرخ لیپیدی نوجوانان دارای اضافه وزن و چاق است.24 نوجوان پسر چاق و دارای اضافه وزن (میانگین سنی: (65 /0) 15.5، BMI : (47 /2)09 /30 کیلوگرم بر متر مربع) در این پژوهش شرکت کردند. در ابتدا همة آزمودنی ها برای ارزیابی حداکثر اکسیژن مصرفی خود با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل کنندة گازهای تنفسی و آزمون بروس شرکت کردند و با توجه به VO2peak به دست آمده به طور تصادفی در 3 گروه فعالیت ورزشی با شدت های مختلف(50، 75 و 85 درصد) بر روی نوارگردان تقسیم شدند. با خون گیری انجام گرفته در سه زمان قبل، بلافاصله و 30 دقیقه بعد از برنامة ورزشی، عوامل گلوکز پلاسما، انسولین، لپتین ، پروفایل لیپیدی و کورتیزول ارزیابی شد. نتایج نشان داد که بین شدت های مختلف فعالیت ورزشی کوتاه مدت در هیچ یک از متغیرها تفاوت معنی داری وجود ندارد. البته تغییرات درون گروهی تاثیر معنی دار فعالیت ورزشی با شدت 50 درصد بر HDL (006 /0p=)، گلوکز(01 /0p<) و لپتین(004 /0p=)، فعالیت ورزشی با شدت 75 درصد بر TG(010 /0p=)، کلسترول(020 /0p=) و گلوکز(006 /0p=) و فعالیت ورزشی با شدت 85 درصد بر HDL(001 /0p=)، کلسترول (01 /0p<)، گلوکز (038 /0p=) و لپتین (002 /0p=) را نشان داد. نتایج نشان داد شدت های گوناگون یک جلسه فعالیت ورزشی تاثیر معنی داری بر لپتین، انسولین، کورتیزول و پروفایل لیپیدی نوجوانان چاق و دارای اضافه وزن دارد و بین تاثیر این شدت ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
تأثیر تمرین های هوازی بر خلق بیماران سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر فعالیت بدنی هوازی بر کاهش خلق منفی (اضطراب و افسردگی) بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر می پردازد. بدین منظور 146 زن بیمار مراجعه کننده به کلینیک گوارشی بیمارستان پیامبران تهران، که تشخیص قطعی سندرم روده تحریک پذیر دریافت کرده بودند، به صورت نمونه های در دسترس انتخاب و با پرسشنامه 28 سؤالی سلامت عمومی گلدبرگ غربال شدند و 30 نفر که نمره معادل یا بیش از 23 کسب کرده بودند، به صورت تصادفی ساده در دو گروه کنترل و گروه آزمایشی قرار داده شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی مستقل و وابسته صورت گرفت. پیش از اعمال متغیر مستقل تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده نشد، اما پس از اعمال متغیر مستقل (فعالیت بدنی ایروبیک) به مدت نه هفته (هفته ای سه جلسه)، میزان علائم جسمانی، اضطراب، و افسردگی آزمودنی های گروه تجربی به طور معناداری کاهش یافت. در نتیجه، فعالیت بدنی هوازی نقش مؤثری در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر دارد.
تأثیر یک دوره تمرین منتخب کشتی به همراه مکمل دهی ال آرژنین بر مارکرهای آنژیوژنیک و آنژیواستاتیک سرمی کشتی گیران نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یک دوره تمرین منتخب کشتی به همراه مکمل دهی ال آرژنین بر پاسخ های فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و اندوستاتین کشتی گیران نخبه می باشد. در این مطالعه کاربردی و نیمه تجربی، 20 کشتی گیر نخبه (با میانگین سنی 47/2±13/21 سال و نمایه توده بدنی 71/1±14/24 کیلوگرم بر متر مربع) به روش نمونه گیری دردسترس و هدف دار انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه مکمل (10 نفر) و دارونما (10 نفر) تقسیم گردیدند. طی پژوهش، هر دو گروه در انتهای مرحله آمادگی عمومی قرار داشتند و به صورت هم سان در یک دوره تمرینات اختصاصی کشتی شرکت کردند. علاوه براین، گروه مکمل و دارونما به شکل هم زمان و به مدت 14 روز، روزانه 1/0 گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به ترتیب ال آرژنین و دارونما مصرف نمودند. شایان ذکر است که پیش و پس از مداخله، مقادیر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و اندوستاتین سرمی (نمونه خونی سه سی سی) به روش الایزا اندازه گیری شد و نتایج با استفاده از نرم افزار اس. پی. اس. اس و در سطح معنا داری (P<0.05) تحلیل گردید.برمبنای نتایج مشخص می شود که مقادیر فاکتور رشد اندوتلیال عروقی و نسبت فاکتور رشد اندوتلیال عروقی به اندوستاتین گروه مکمل در مقایسه با گروه دارونما افزایش معناداری داشته است (P≤0.05)؛ اما تغییرات اندوستاتین دو گروه به لحاظ آماری معنادار نمی باشد (P≥0.05). به نظر می رسد که توأم با انجام تمرینات تخصصی کشتی، مصرف مکمل ال آرژنین (احتمالاً) می تواند سبب تحریک بیشتر فرآیند رگ زایی در کشتی گیران شود.
ارزیابی و مقایسه برخی عوامل خطرزای قلبی- عروقی در کارکنان مرد فعال و غیرفعال دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۲ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق 23 نفر از کارکنان مرد دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد از نظر برخی عوامل خطر زای قلبی عروقی مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفتند ابتدا وضعیت کلیه آزمودنی ها با نرم های استاندارد مقایسه شد سپس کارکنان فعال از نظر این عوامل با کارکنان غیر فعال مقایسه شدند روش تحقیق نیمه تجربی است بررسی نشان داد میانگین وزن ونسبت قد و وزن آزمودنی ها در دامنه مطلوب قرار دارد میانگین شاخص جرم بدن آنها در حد چاقی درجه یک به دست آمد و میانگین اکسیژن مصفی بیشینه در طبقه خوب جای گرفت بررسی میانگین چگونگی توزیع چربی در بدن نشان داد که آزمودنی ها در منطقه خطر قرار دارند بررسی نسبت کلسترول به HDL کلسترول نیز نشانداد که 19 نفر از آزمودنی ها در منطقه خطر قرار دارند فشار خون استراحت و تمرین آنها طبیعی بود مقایسه کارکنان فعال با کارکنان غیر فعال نشان داد که در مقایسه خطر عوامل خونی بجز کلسترول تام و LDL کلسترول که به طور معنی ار در کارکنان غیر فعال بالاتر از کارکنان فعال بوده وزن نسبت دور کمر به دور باسن شاخص جرم بدن و در صد چربی بدن کارکنان غیر فعال به طور معنی داری بالاتر از کارکنان مرد فعال بالاتر بود بین فشار خون استراحت و تمرین دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد
اثر مکمل دهی امگا 3 بر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی (hs-CRP و IL-6) پس از تمرینات هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد علمی، حاکی از تاثیر تمرین هوازی و مکمل امگا 3 -هر دو- بر بهبود دستگاه قلبی-عروقی است. هدف این پژوهش، بررسی اثر مکمل دهی امگا 3 بر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی (hs-CRP و IL-6) پس از تمرینات هوازی در مردان سالمند بود. در این مطالعه 36 مرد سالمند غیر ورزشکار در دامنه سنی 50 تا 70 سال از بین مردان سالمند به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در 4 گروه 9 نفره به ترتیب، گروه اول: تمرین + مکمل امگا 3، گروه دوم: تمرین + دارونما، گروه سوم: مکمل امگا3 و گروه چهارم: دارونما قرار گرفتند. برنامه تمرینی 8 هفته و هر هفته 3 جلسه با مدت و شدت مشخص(55 تا 70 درصد HRmax) اجرا شد. مقدار مصرف مکمل امگا 3 روزانه 2 عدد کپسول 1000 میلی گرمی بود. خونگیری پس از 14 ساعت ناشتایی قبل از شروع تحقیق و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی انجام شد. داده ها با آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، آنالیز واریانس یکطرفه و t وابسته در سطح معنی داری 05/0≥α تحلیل شد. یافته ها نشان داد پس از 8 هفته، تنها در گروه مکمل امگا 3 مقادیر hs-CRP با کاهش معناداری همراه بود(05/0≥p). در گروه تمرین هوازی+مکمل امگا3، گروه تمرین هوازی+دارونما و گروه مکمل امگا3 مقادیر شاخص های التهابی کاهش محسوسی یافت که از نظر آماری معنادار نبود(05/0≤p). همچنین، در مقایسه بین گروه های پژوهش پس از 8 هفته تفاوت معناداری در متغیرهای پژوهش مشاهده نگردید(05/0 ≤p ). بنابراین، می توان گفت مکمل دهی امگا 3 باعث کاهش معنادار شاخص التهابی hs-CRP در گروه مکمل امگا 3 شد. اما اثر تعاملی 8 هفته مکمل دهی امگا 3 و تمرین هوازی، تاثیر معناداری بر مقادیر hs-CRP و IL-6 نداشت. به نظر می رسد برای تغییرات معنادار در مقادیر حساس ترین شاخص های پیشگویی کننده بیماری های قلبی-عروقی باید به عواملی چون، شدت، طول دوره تمرین و مقدار دوز مصرفی مکمل امگا 3 توجه داشت که خود لزوم مطالعات بیشتر را فراهم می کند.
تأثیر تمرینات استقامتی و مقاومتی بر میزان فعالیت استیل کولین استراز G4 در عضلات تند و کندانقباض موش های صحرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثر هشت هفته تمرین استقامتی و مقاومتی بر میزان فعالیت استیل کولین استراز نوعG4 در عضلات خم کنندة دراز انگشت شست (FHL) و نعلی موش های صحرایی انجام گرفت. تعداد 24 سر موش صحرایی نر ویستار (سن 10 هفته و وزن 961/8±94/171گرم) به صورت تصادفی به سه گروه کنترل، تمرین استقامتی و مقاومتی تقسیم شدند. گروه تمرین استقامتی و مقاومتی به مدت هشت هفته و هفته ای پنج جلسه تمرینات خود را اجرا کردند. تمرینات مقاومتی شامل بالا رفتن از نردبان های مخصوص به ارتفاع 1متر و 26 پله با حمل یک وزنه بود. نتایج نشان داد که میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 در عضلات تند گروه های تمرین مقاومتی و استقامتی در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنا دار (به ترتیب 045/0=P و 015/0=P) افزایش یافت، ولی تفاوت معنا داری در میانگین میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 بین گروه های تمرین مقاومتی و استقامتی در عضله تندانقباض مشاهده نشد (838/0=P). در عضلات کندانقباض نیز میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 گروه تمرین مقاومتی به صورتی معنا داری بالاتر از گروه های کنترل و تمرین استقامتی بود (به ترتیب 003/0=P و 005/0=P)؛ ولی تفاوت معنا داری بین میانگین میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 گروه های کنترل و تمرین استقامتی مشاهده نشد (958/0=P). به نظر می رسد تمرین مقاومتی پژوهش حاضر تأثیر بارزی در میزان فعالیت استیل کولین استرازG4 در هر دو نوع عضله داشته است که احتمالاً حاکی از اهمیت این نوع تمرینات در سازگاری های این عضلات باشد. پاسخ تارهای نوع تندانقباض به هر دو نوع تمرین ممکن است به دلیل تأثیرپذیری بیشتر این عضلات به محرک های تمرینی باشد.
تأثیر چهار هفته تمرین تناوبی شدید (HIT) بر برخی شاخص های هوازی و بی هوازی زنان تیم ملی بسکتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرینات تناوبی شدید (HIT) رویکرد مؤثری در بهبود آمادگی در کوتاه مدت است. اثر این گونه تمرینات بر سازگاری های عملکردی، فیزیولوژیکی در ورزشکاران نخبه هنوز نامشخص است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر چهار هفته اجرای HIT بر برخی متغیرهای عملکردی و فیزیولوژیکی انجام گرفت. بدین منظور 14 نفر از بازیکنان داوطلب تیم ملی زنان بسکتبال ایران (با میانگین سن=24/3 ± 0/23 سال، وزن=50/8 ± 6/63 کیلوگرم و شاخص توده بدنی= 15/3 ± 8/21 کیلوگرم بر متر مربع) انتخاب و به گونه تصادفی به دو گروه تجربی (7n=) و کنترل (7n=) تقسیم شدند. پیش و پس از تمرینات ،آزمودنی ها،1. آزمون فزاینده همراه با تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی برای تعیین برخی از متغیرهای فیزیولوژیکی و 2. یک وهله آزمون وینگیت را برای تعیین حداکثر توان (PPO ) و میانگین توان (MPO) اجرا کردند. هر دو گروه، برنامه تمرین بسکتبال مشابهی را به مدت چهار هفته دنبال کردند، در حالی که گروه تجربی در کنار برنامه تمرین بسکتبال، پروتکل دویدن سرعتی بی هوازی (RAST) را به عنوان یک پروتکل HIT، دو جلسه در هفته اجرا کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز کوواریانس (ANCOVA )، در سطح معناداری05/0p< و با نرم افزار Spss16، انجام گرفت. نتایج آزمون ANCOVA نشان داد گروه تجربی افزایش معناداری در VO2max(001/0p=)،vLT(011/0 p=)،vVO2max(001/0 p=) و حداکثر نبض اکسیژن (001/0p=) داشتند. اجرای HIT نیز موجب افزایش معنادار حداکثر توان (03/0p=) و میانگین توان (02/0p=) شد. یافته های حاضر نشان داد، برنامه تمرینات تناوبی شدید با دوره های استراحت کوتاه می تواند موجب افزایش اجرای هوازی و بی هوازی در کوتاه مدت شود.
تاثیر هشت هفته تمرین حرکات موزون بر غلظت کورتیزول، تستوسترون بزاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلول های ماهواره ای، سلول های بنیادی ویژه ای هستند که در بیشتر بافت های بدن وجود دارند و به عنوان سلول های ذخیره عمل می کنند. این سلول ها در پاسخ به آسیب های مکانیکی و شیمیایی تکثیر شده و موجب رشد، جایگزینی و ترمیم در بافت می شوند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر هشت هفته فعالیت ورزشی منتخب و مکمل استروژن بر سلول های ماهواره ای در رت های تخمدان برداری شده از نژاد اسپراگوداولی بود. این تحقیق از نوع آزمایشی است و آزمودنی های آن 35 سر رت از نژاد اسپراگوداولی با وزن 20 ±200 گرم بود. در ابتدا آزمودنی ها تحت عمل تخمدان برداری قرار گرفتند و پس از یک ماه بهبودی کامل به طور تصادفی به چهار گروه کنترل،فعالیت ورزشی،مکمل استروژن، فعالیت ورزشی به همراه مکمل استروژن تقسیم شدند. دو گروهی که فعالیت ورزشی را به تنهایی یا همراه با مکمل استروژن انجام می دادند، یک فعالیت ورزشی منتخب را سه روز در هفته به مدت 8 هفته و با شدت حدود 80-70 درصد Vo2max اجرا کردند. در این مدت گروه مکمل استروژن و فعالیت ورزشی به همراه مکمل استروژن در ابتدای هر هفته 6/0 میلی لیتر استروژن را به صورت تزریق زیر جلدی دریافت می کردند. در انتهای هفته هشتم پس از کشتن رت ها به روش اخلاقی و خارج ساختن عضله نعلی، رنگ آمیزی آن با CD56 انجام گرفت و با استفاده از میکروسکوپ نوری تعداد سلول های ماهواره ای شمارش شد. از تحلیل واریانس یک طرفه برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شد. نتایج نشان داد در گروه فعالیت ورزشی ، تعداد سلول های ماهواره ای 5/1 برابر افزایش یافت. درحالی که در گروه هایی که فعالیت ورزشی را به همراه مکمل استروژن یا مکمل استروژن را به تنهایی دریافت می کردند، به ترتیب کاهش 68 و9/73 درصدی مشاهده شد. همچنین نتایج حاکی از آن است که تغییرات مشاهده شده در تعداد سلول های ماهواره ای فقط در گروه فعالیت ورزشی از لحاظ آماری معنادار بود. تمرینات استقامتی می تواند تکثیرسلول های ماهواره ای عضله نعلی رت ها را افزایش دهد. این فعالیت ها بر عملکرد ژنتیکی فیبرهای عضلانی،تغییر ساختار آنها و سوخت و ساز و تقویت آزادسازی فاکتورهای رشد تاثیر می گذارند که از طریق سیستم پاراکرین عمل می کند و موجب فعالیت سلول های ماهواره ای می شود. فعالیت سلول ها نیز پیش نیازی برای افزایش عملکرد و حجم عضله محسوب می شود.
اثر تمرینات اینتروال هوازی بر سطوح خونی مالون دی آلدئید، ظرفیت ضداکسایشی تام و پروفایل لیپیدی در زنان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش رادیکال های آزاد در بافت های مختلف، آثار تخریبی بر سلول ها و ساختارهای بدن دارد که می توان با ویژگی آنتی اکسیداتیو فعالیت های بدنی منظم، این آثار منفی را کاهش داد. بنابراین، هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی آثار تمرینات اینتروال هوازی بر سطوح خونی مالون دی آلدئید و ظرفیت ضداکسایشی تام در زنان فعال بود. تعداد 30 نفر زن غیرورزشکار، سالم و غیر سیگاری (سن: 5/5±6/27 سال، وزن: 4/3±2/64 کیلوگرم) به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت و به طور تصادفی به دو گروه تمرین اینتروال هوازی و کنترل تقسیم شدند. تمرین اینتروال در ابتدا به مدت 30 دقیقه با تناسب 1 به 1 شامل دویدن با شدت 60 درصد حداکثر ضربان قلب و پیاده روی سریع انجام شد. از هفته چهارم به 45 دقیقه و به تناسب 2 به 1 (دویدن - پیاده روی) و از هفته یازدهم تا چهاردهم به 60 دقیقه به نسبت 3 به 1 افزایش یافت. شدت توالی های تمرینی در جلسات پایانی به 85 درصد ضربان قلب بیشینه می رسید. قبل و بعد از دوره تمرینی، متغیرهای مورد مطالعه با استفاده از آزمون t مستقل و همبسته تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد چهارده هفته تمرین اینتروال هوازی، باعث کاهش در مقادیر MDA (48/1±5/5 به 77/0±6/3 میلی مول) و افزایش در TAC (49/0±98/1 به 32/0±99/2 میلی مول) شده بود (05/0>p). حداکثر اکسیژن مصرفی نیز در گروه تمرین افزایش معنی-داری یافته بود (05/0>p). همچنین، مقادیر MDA (77/0±6/3 در برابر 37/0±9/4 میلی مول) و TAC (52/0±21/2 در برابر 32/0±99/2 میلی مول) در گروه تمرین اینتروال نسبت به گروه کنترل پس از 14 هفته به طور معنی داری کمتر بود (05/0>p). سطوح خونی LDL، TChol، TG نیز به طور معنی داری در گروه تمرین هوازی نسبت به کنترل کمتر و HDL بیشتر بود (05/0>p). به طور کلی، یافته ها نشان داد تمرینات هوازی منظم به صورت اینتروال با افزایش در مدت و شدت سبب کاهش شاخص های استرس اکسایشی و پراکسیداسیون لیپیدی شده و همزمان با آن پروفایل لیپیدی خون نیز بهبود می-یابد.