فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۶۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
کشور پاکستان یکی از کشورهای نیمه بسته به لحاظ ژئوپلتیکی است که تنها از طریق دریای عمان به دریای آزاد راه دارد. موقعیت پاکستان از جنوب محدود به دریای عمان بوده و از تنگه استراتژیک هرمز نیز چندان دور نیست. پایگاه های هوایی و دریایی این کشور در سواحل دریای عمان، نقش مهمی در ثبات منطقه داشته اند، از این رو موقعیت ژئوپلتیک پاکستان در اقیانوس هند از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردار است به طوری که در دوران جنگ سرد به عنوان سپری عمل کرده که از منافع آمریکا و متحدانش در مقابل پیشروی اتحاد شوروی به طرف آب های گرم خلیج فارس محافظت کرده است. اشتراک مذهبی، جمعیت فراوان، و پیشرفت های نظامی پاکستان از یک سو، و نیاز روزافزون پاکستان به منابع انرژی حوزه خلیج فارس و رقابت با رقبای قدری چون هند و چین، از سوی دیگر باعث شده تا هم کشورهای حاشیه خلیج فارس و هم پاکستان نیاز به توسعه و تقویت روابط با یکدیگر داشته باشند. با توجه به اینکه به این موضوع بخصوص در سال های مورد نظر پرداخته نشده است، هدف اصلی در این مقاله بررسی حضور سیاسی و تجاری پاکستان در خلیج فارس در فاصله سالهای 1947 تا 1979 است. که نتایج به دست آمده نشان می دهد که ستون اصلی سیاست خارجی پاکستان را رابطه با کشورهای اسلامی خلیج فارس تشکیل می دهد. این رابطه نه فقط از بابت نیازهای امنیتی، بلکه از جهت هویت ذاتی ملازم با دیانت مشترک ایجاد شده بود. و لذا پاکستان همکاری تنگاتنگی را با کشورهای حوزه خلیج فارس برقرار کرد. این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی صورت گرفته است.
بررسی تأثیرات جنگ جهانی اول بر ساختارهای اجتماعی مناطق غربی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جنگ جهانی اول، مناطق غربی ایران به علت موقعیت جغرافیایی استراتژیک خود به محل رویارویی و برخوردهای نظامی و سیاسی دولت های متفق و متحد تبدیل شدند؛ این مناطق با امپراتوری عثمانی هم مرز بودند و در منطقه نفوذ دولت روسیه قرار داشتند. در پژوهش حاضر، پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جنگ جهانی اول بر این منطقه بررسی شد. براساس یافته های این پژوهش، جمعیت بسیاری از این منطقه بر اثر برخوردهای نظامی، گرسنگی، قحطی و بیماری های ناشی از جنگ کشته شدند. شهرها به پایگاه نظامی قدرت های متخاصم تبدیل و پایه های اجتماعی و اقتصادی این منطقه همانند نهادهای اجتماعی شهری و کشاورزی نابود شدند. نابودشدن نظارت حکومت مرکزی، پایمال شدن اقتدار حاکمان محلی و نابودشدن ثبات سیاسی از دیگر پیامدهای این جنگ بودند.
علل وپیامدهای قحطی ناشی از جنگ جهانی اول در همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آغاز جنگ جهانی اول در ماه اوت 1914م ، همدان از جمله شهرهایی بود که در این واقعه جهانی دچارصدمات فراوانی گردید. این شهر که بر سر راه های مواصلاتی ، بازرگانی و زیارتی غرب کشور قرار داشتپیامدهای این جنگ را با مشکلاتی نظیر قحطی ویرانگر ، مرگ ومیر فراوان انسانی و کاهش قابل ملا حظه جمعیت شهری و روستایی ، خرابی زمین های کشاورزی و نابودی فعالیتهای اقتصادی – اجتماعی تجربه کرد.چرایی وچگونگی ایجاد قحطی و پیامدهای اجتماعی مترتب بر آن در واپسین سالهای حکومت قاجاریه موضوع اصلی تحقیق پیش رو است که با روشی توصیفی – تحلیلی وبا تکیه بر اسناد و مدارک موجود سعی شده تا ابعاد تازه ای از این رویداد سیاسی – اجتماعی مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به مساله بنیادین این تحقیق در خصوص علت شنا سی شکل گیری پدیده قحطی در همدان ، نتایج پژوهش گویای این واقعیت است که هرچند علت اساسی آن را باید در جنگ وحضور بیگانگان در منطقه جستجو کرد اماعواملی از قبیل احتکار، خشکسالی ، بیماری و فقدان امنیت اجتماعی نیز مزید بر علت بوده است.
تأثیر مجادلات اهل طریقت و اهل شریعت بر تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شهر کرمان در دوره قاجار از 1210 تا 1264ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزمان با رقابت عناصر عشیره ای افشاریه، زندیه و قاجاریه، نزاع دو جبهه فکری شیعی اهل طریقت نعمت اللهیه و اهل شریعت به سردمداری مجتهدان اصولی در شهر کرمان تشدید یافت و به قتل مشتاق علیشاه و یکی از ابدالش انجامید. این دودستگی بر رخدادهای بعدی شهر کرمان بسیار تأثیرگذار بود. قاجاریه در مرحله تثبیت که مقارن عصر فتحعلیشاه بود، ناگزیر خود را به نهادهای شهری که علما و روحانیون از قدرتمندترین آن ها محسوب می شدند، نزدیک کرد؛ اتخاذ این سیاست، صوفیه را در معرض فشار و تهدید قرار داد. در دوره سلطنت محمدشاه، اهل شریعت شهرکرمان با اجرای شریعت، تفوق اهل طریقت را به چالشگرفتند. توضیح وقایع و بیان آثار و پیامدهای این دودستگی، موضوع پژوهش حاضر است. بررسی منابع و اسناد و تحلیل داده های تاریخی، نشان از مجادله و مخاصمه این دو گروه متنفذ شهرکرمان در دوران سلطنت سه پادشاه اول سلسله قاجار دارد.
بررسی روابط خاندان سلطنتی زند و خوانین بیرانوند در لرستان از جنگ سیلاخور تا سرکوب محمدخان زند
حوزههای تخصصی:
بعد از فرار کریم خان زند از مقابل لشکر آزادخان افغان، خانواده وی نیز فراری و به میان ایل بیرانوند در دشت سیلاخور در لرستان پناهنده شده و کریم خان نیز به دنبال آن ها راهی این منطقه شد. سرداران آزادخان افغان به دنبال کریم خان تا سیلاخور آمده بودند. کریم خان دست یاری به سوی عشایر آن سامان، که از نظر نژادی و قومی با وی قرابت داشتند، دراز کرد. لشکر افغان با کریم خان و حامیانش در سال 1131. ش در سیلاخور به هم آویختند. کریم خان و متحدان او شکست خورده و متواری شدند. آنچه در این میان مهم است؛ پناهندگی خانواده کریم خان به یک خانواده سرشناس از ایل بیرانوند در سیلاخور است است. بنابر روایات شفاهی و گفته نسابان محلی لرستان؛ این خانواده که به آوارگان زند پناه داد خانواده شمس الدین بود که بعد از تثبیت سلطنت، کریم خان به عنوان انعام دختر یا به روایتی خواهرش را به دوست احمد، پسر شمس الدین داد. با این وصلت بود که پسری به نام میرزا احمد متولد شد و بعد از آن اعقاب او همواره ادعای نسبی به زندها را داشته و با این عنوان از سرکردگان ایل بیرانوند بودند.
بررسی فرمانروایی سرتیپ خزاعی در لرستان (1304 و 1305ش/1926 و 1927م) و نقش او در قیام عشایر لرستان در سال 1306ش/1928م(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اواخر عصر قاجار، در دوران وزارت جنگ رضاخان، طرح آرام کردن و اسکان دادن ایل های لرستان در متن توجه دولت قرار گرفت. به دنبال این، لشکرغرب به فرماندهی امیراحمدی و با دستور رضاخان در سال 1302ش/1923م به لرستان حمله کرد. امیراحمدی بروجرد و خرم آباد و سایر نواحی نفوذ سران سرکش ایل ها را تسخیر کرد. پس از آن، برای حمایت از جمهوری خواهی رضاخان به تهران رفت و فرماندهی لشکرغرب به سرهنگ شاه بختی واگذار شد. در زمان شاه بختی، سران عشایر لرستان شورش و او را در خرم آباد محاصره کردند؛ با ورود دوباره امیراحمدی، سران شورش متواری شدند. پس از شاه بختی، فرماندهی لشکرغرب به سرهنگ خزاعی واگذار شد. پرسش پژوهش حاضر این است که نوع فرمانروایی سرتیپ خزاعی بر لرستان (1304و1305ش/1925 و 1926م) چه تأثیری بر قیام عشایر لرستان در سال 1306ش/1927م گذاشت؟ فرض پژوهش در پاسخ به این پرسش این است که سرتیپ خزاعی، سیاست خشن تری در برخورد با عشایر نسبت به فرماندهان پیش از خود اعمال کرد که واکنش شدید عشایر را باعث شد. یافته های پژوهش نشان می دهند که وی با اعدام حدود سیزده تن از سران عشایر لرستان، در برانداختن نفوذ سنتی آنان نقش بسزایی ایفا کرد. عملکرد خزاعی همانند امیراحمدی، موجب فرار بسیاری از خانزادگان به سمت طرهان و پناهنده شدن به حاکم آنجا یعنی علی محمدخان غضنفری شد و وقوع آخرین شورش گسترده طایفه های لرستان را به رهبری حاکم طرهان رقم زد. بررسی حکومت خزاعی در لرستان و اینکه چگونه اقدامات او این شورش گسترده را باعث شدند، در این مقاله مهم هستند.
ریشه یابی مخالفت مردم بلوچستان با اجرای قانون سجل احوال در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلوچستان آخرین ناحیه از ایران بود که دولت پهلوی اول اقتدار خود را درآن ناحیه توسعه داد. به دنبال استقرار دولت، بلافاصله کارگزاران حکومتی برنامه های مختلفی را زمینه مدرن سازی و تثبیت قدرت دولت مرکزی آغازکردند. اجرای قانون سجل احوال با هدف شناخت و احضار مشمولین از پروژه های دولت مرکزی در بلوچستان بود که در مقایسه با دیگر مناطق ایران دیرتر آغاز و طی دو مرحله انجام شد. اقدامات ماموران سجل احوال با مخالفت و مقاومت های گسترده ای روبرو شد و به واکنش های متفاوتی از سوی ساکنان این منطقه انجامید. در این پژوهش تلاش شده تا به این سوال پاسخ داده شود: چه عواملی از نظر فکری و ساختاری موجب مخالفت مردم بلوچستان با قانون سجل احوال شد؟ پاسخ به این سوال، شناخت وقایع تاریخی موثر در شکل گیری ذهنیت مردم بلوچ نسبت به حکومت و آگاهی از برنامه های نوسازی و چگونگی اجرای آنها را می طلبد، لذا ضمن توجه به این نکته، تحولات و رویداد های دوره مورد پژوهش براساس روش تحلیل تاریخی با کمک اسناد و مدارک آرشیوی و نیز بهره گیری از سایر منابع مورد بررسی قرار گرفت. یافته های نشان می دهد ذهنیت شکل گرفته که حاصل روش حکومت های پیشین و تضاد برنامه های نوسازی با جامعه سنتی بلوچستان بود، علل اصلی مخالفت در برابر این قانون بود.
واکنش اهالی کردستان به گسترش آموزش نوین در دوره رضاشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه و ظرفیت بالای نهاد آموزش رسمی در پروژه ی ملّت سازی باعث شد تا در دوران رضاشاه، دولت نگاه ویژه ای به توسعه ی معارف داشته باشد، از آنجا که یکی از رسالتهای اصلی این نهاد تقویت و گسترش زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان اساسی ملّی گرایی و تحکیم وحدت ملّی بود، گسترش و تأسیس مؤسسات معارفی در مناطق عشایری و قوم نشین اهمیّت دو چندانی داشت. هدف این پژوهش آگاهی از چرایی و چگونگی واکنش اهالی کردستان نسبت به گسترش مدارس دولتی است و در این راستا تلاش شده است تا به روش توصیفی، تحلیلی و بر اساس اسناد و مدارک آرشیوی به این سئوالات پاسخ داده شود: در دوران رضاشاه سیاست های آموزشی در کردستان با چه کیفیتی به اجرا در آمد؟ فرماندهان نظامی در تأسیس مدارس و توسعه معارف در کردستان چه نقشی داشتند؟ گروه های مردمی چگونه از مدارس جدید استقبال کردند و نگاه مردم به مدارس مذکور چگونه بوده است؟ فرضیه اصلی پژوهش این است که باورهای مذهبی و بافت سنّتی جامعه و استفاده از زور و اجبار به عدم استقبال مردم از مدارس جدید منجر شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد عوامل دیگری نیز چون استفاده از معلّمان غیربومی و لزوم تدریس دروس به زبان فارسی، وضعیّت پریشان معیشتی و اقتصادی اهالی، عدم همخوانی مطالب کتب درسی با نیازهای جامعه و... نیز در این زمینه نقش داشته اند.
موقعیت و جایگاه سیاسی ولایت بهبهان و کهگیلویه از سقوط زندیه تا آغاز عصر ناصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیگلربیگی کهگیلویه و بهبهان در عصر صفوی از موقعیت و جایگاه سیاسی اجتماعی بالایی برخوردار بود. البته این جایگاه، پس از سقوط صفویه و نابسامانی کشور در دوره های افشاریه و زندیه، متزلزل شد؛ بنابراین، به دنبال درگیری و تقابل مدعیان زند و قاجار، منطقة مذکور سیاست تمایل و جانبداری قاجارها را پیشه کرد. با این حال، حدود دو دهه بعد از روی کار آمدن قاجار و شیوة رفتار و عملکرد آنها، ولایت مزبور به تدریج از ثبات و امنیت دور شد و شورش هایی علیه حکمرانان جدید صورت گرفت. بیشتر این شورش ها، به دلیل تحصیل مالیات و جبایت آن بود. با وجودی که ولایت مذکور بافت ایلی و عشیره ای داشت و اتحاد آنان می توانست موجب دردسر حاکمان قاجاری شود؛ تصمیم گیران حکومت قاجار، با سیاست هوشمندانه و دیپلماسی درست موفق به ادارة طولانی مدت منطقه گشتند. این مقاله، با رویکردی توصیفی تحلیلی، موقعیت و جایگاه سیاسی ولایت بهبهان و کهگیلویه را در ارتباط با حکومت قاجار مورد مداقه قرار داده است. یافته ها نشان می دهد، حاکمان قاجار در اعمال سیاست های خویش، موفق بودند و این روند را تا پایان حفظ و تداوم بخشیدند.
مداخلات طبقه قدرت و تاثیر آن برساختار شهر اصفهان در دوره شاه عباس صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل تاریخیِ شهرها مبین تاثیر قدرت طبقه حاکمه بر ساختار آنها است. اصفهان، پایتخت صفویه نیزاز این قاعده مستثنی نیست. از این رو مقاله حاضردر پی پاسخ به این پرسش است که چگونه تصمیمات و مداخلاتسیاسیِشاه عباس صفویساختار شهر (Urban Morphology)اصفهان را تحت تاثیر قرار داده است؟.پژوهش حاضر تحقیقی تاریخی است، به روش توصیفی-تحلیلی که با استفاده از منابع مکتوب دسته اول و دوم صورت گرفته است.بر این اساس سعی شده،شیوه های مداخلهحاکمیت قدرت سیاسی بر ساختار شهر اصفهان،از این منظر تحلیل و مشخصشوند. به نظر می رسد می توان این گونه از مداخلات را در پنج گروه اصلی طبقه بندی نمود: مداخلات تولیدکننده، مداخلات مهار کننده طرح، مداخله از طریق نظارت و سرپرستی مستقیم، از طریق توسعه فضاهای جمعی و از طریق احداث ابنیهعام المنفعه.
زمینه های شکل گیری اعتصابات کارگری نفت در خوزستان (1330-1329)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بحبوحه نهضت ملی شدن نفت، مناطق نفت خیز جنوب از جمله خوزستان کانون توجه قرار گرفت. علاوه بر وجود صنعت نفت در این مناطق که بحث بر سر در اختیار گرفتن آن به اوج رسیده بود، اعتصابات کارگران شرکت نفت در اواخر 1329 ش و اوایل 1330 ش سبب شد تا موضع گیری هایی در این زمینه صورت گیرد. در اسفند 1329 ش مبلغی از حقوق کارگران شرکت نفت کسر گردید که سبب شد جرقه اعتصابات در این مناطق زده شود. کارگران در مقابل کسر حقوق خود، شرکت نفت را مسئول ایجاد آشوب در مناطق نفتی میدانستند. حزب توده با سیاست دوگانه سعی میکرد کارگران را متشکل کند و جبهه ملی و سران آن سعی در ایجاد آرامش در مناطق نفتی داشتند. شرایط بد اقتصادی و معیشتی از جمله زمینه های ایجاد تحرکات کارگری در مناطق نفت خیز جنوب به شمار می آمد و در این میان موقعیت حساس این مناطق به دلیل مبارزه برای ملی کردن نفت سبب شده بود تا تحولات این مناطق مورد توجه قرار بگیرد. اما این پژوهش ضمن بررسی این اعتصابات؛ در پی یافتن پاسخ این سوال است که: چه زمینه هایی سبب شکل گیری اعتصابات کارگران صنعت نفت در خوزستان بود و رویکرد جبهه ملی و حزب توده در مقابل این اعتصابات چه بوده است؟ به نظر می رسد اقدام شرکت نفت در کسر حقوق کارگران و به دنبال آن سر باز کردن نارضایتی ها از شرکت نفت که سبب فعالیت حزب توده در میان کارگران نیز شده بود، سرانجام به متشکل شدن کارگران منجر شد.. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نگارنده کوشیده با استفاده از ابزارهای گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و اسناد، داده های موردنیاز را جمع آوری کند.
تاریخ سلاطین هورامان تداوم یا تحول تاریخ نگاری محلی در کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایالت کردستان، مقارن دورة قاجار،در زمینة تألیف تاریخ های محلی حیات بالنده ای داشته است. تواریخ محلی تواریخی هستند که گرایش های زیست بوم نگاری پررنگی دارند. این تاریخ ها، به دلیل نگاه مورخان از پایین به بالا، محتوایی متنوع دارند؛ لذا در بررسی تاریخ اجتماعی حائز اهمیت هستند.یکی از مهم ترین نمونه های این تواریخ، تاریخ سلاطین هوراماناست. این کتاب، در عهد مظفری، با محوریت سلسله سلاطین هورامان و در منطقة هورامان کردستان نگارش یافته است. خاندان سلاطین هورامان، از امرای حاکم بر بلوک هورامان،از بلوکات تابع ایالت کردستان ایران به مرکزیت سنندج بودند که تاسال 1284ق. خاندان کرد اردلان بر این ایالت حکومت می کردند. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان آثار عرضه شده در کردستان، از صدر قاجار تا پایان عهد مظفری، به جز کتاب تحفة ناصریاز میرزا شکرالله سنندجی، که برخی دیدگاه های نوین نسبت به تاریخ نویسی داشته است، بقیة تواریخ از جمله تاریخ سلاطین هورامانبه سبک و سیاق مورخان سنّتی نگارش یافته است.
فتح دمشق بر پایه کهن ترین منابع تاریخ گذاری شده
حوزههای تخصصی:
این مقاله به قلم ینس شاینر، اسلام پژوه آلمانی و استاد تاریخ و رییس گروه پژوهشی تاریخ دانشگاه جورج آگوست گوتینگن آلمان، نوشته شده است. او رساله دکتری خود را پیرامون نقد روایت های فتح دمشق نوشت و مقاله حاضر نیز برگرفته از همین رساله است که به بررسی و نقد قدیمی ترین روایت های اسلامی درباره فتح دمشق می پردازد. شیوه تحلیل در این مقاله، شیوه «تحلیل متن و سند» است که پیشتر در مورد حدیث و سیره پیامبر به کار گرفته می شد و شاینر از آن برای تحلیل روایت-های تاریخی استفاده کرده است. این مقاله در مجموعه مقالات جشن نامه هارالد موتسکی در سال 2011 انتشار یافته است.
بررسی اهمیت موضوع نان در تحولات سیاسی اجتماعی شهر اصفهان دوره پهلوی اول (1304تا1320شمسی/1925تا1941م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سده های اخیر تاریخ ایران، کمبود نان همواره یکی از بحران های اصلی بوده است. قحطی نان و خواروبار از مسائل مختلف جغرافیایی و سیاسی، کاهش نزولات آسمانی، شیوه کشاورزی سنتی و بروز دو جنگ جهانی ﻣﺘﺄثر بود. با بروز قحطی، مردم و دولت های وقت با بحران کمبود نان مواجه می شدند. نانیکه غذای اصلی مردم بود. این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به پرسش های ذیل است: وضعیت نان شهر اصفهان در دوره پهلوی اول به چه صورت بود. چه اقداماتی برای رفع این مشکلات صورت گرفت؟ اقدامات دولت تا چه میزان در حل مشکل نان در اصفهان مؤثر بود. براساس یافته های به دست آمده در این پژوهش، در دوره پهلوی اول برای رسیدگی به وضعیت نان شهر اصفهان و رفع مشکلات آن اقداماتی صورت گرفت. بخشی از این اقدامات عبارت بود از: دخالت مستقیم دولت در خرید گندم از کشاورزان و فروش آن به نانواها، تدوین نظام نامه هایی برای کاهش دادن و تثبیت کردن قیمت نان، نظارت بر عملکرد نانواها ازطرف بازرسان شهرداری اصفهان، رسیدگی به وضعیت بهداشت مغازه های نانوایی و سلامت نانواها، صدور مجوز قانونی ازطرف شهرداری برای فعالیت نانوایی ها. به نظر می رسد که در دوره پهلوی اول، دولت تلاش هایی انجام داد؛ اما به طور قطع مشکلات نان شهر اصفهان را خاتمه نداد؛ زیرا بروز جنگ جهانی دوم و وقایع شهریور1320/1941م، نشان داد که مشکلات ریشه دار مربوط به نان در شهر اصفهان همچنان پابرجاست. در این مقاله، روش پژوهش به صورت کتابخانه ای و بررسی اسناد و روزنامه ها و تطبیق و تحلیل منابع موجود، به خصوص منابع اصلی، است.
واکاوی راهکارهای دولت در مدیریت بحران ومقابله با چالشهای سلامت وبهداشت عمومی فارس (1304-1320ه.ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات تاریخ محلی فارس وپژوهشهای تاریخ اجتماعی این خطه،وضعیت بهداشت وسلامت عمومی یکی از مباحث در خور توجه است.بررسی اسناد آرشیوی وشواهد تاریخی در خلال سالهای1304تا1320 ه.ش حاکی از گستره اقدامات نهادی در حوزه بهداشت وسلامت عمومی است.نهادهای بهداشتی در این دوران بر اساس سیاست های کلی حاکمیت در راستای نوسازی ومدرن سازی، فعالیت هایی در جهت نظارت بر بهداشت عمومی ومدیریت بحران های ناشی از همه گیری بیماریهای واگیرانجام دادند. مقاله ی پیش رو با اتکابه اسناد ارشیوی وسایر شواهد تاریخی می کوشد چشم اندازی از وضعیت سیاست وبهداشت عمومی را در فارس دوران پهلوی ارائه دهد.بر مبنای اهداف اصلی پژوهش دراین نوشتار،ضمن تبیین تهدیدات سلامت عمومی وعوامل اسیب زا در این زمینه ،رویکرددولت وسایر آحاد اجتماع در این زمینه نیز مد نظرقرار خواهد گرفت. دستاوردهای این پژوهش نشانگرگستره ی اقدامات نهادهای بهداشتی ونظارت دولت دررفع چالش های این حوزه وتاثیرسرمایه های اجتماعی وفرهنگی در رفع معضلات بهداشتی وعوامل تهدید زای سلامت عمومی در این خطه است.نمود بارزتعامل سرمایه های اجتماعی وفرهنگی ،تعامل مدیران نهادهای آموزشی با موسسات بهداشتی فارس در راستای حفظ بهداشت وسلامت عمومی این منطقه است. واژگان کلیدی:بهداشت وسلامت عمومی،فارس،پهلوی *استادیار دانشگاه آزاداسلامی واحدداراب **دانشیار دانشگاه بیرجند
بررسی جایگاه تصوف و فرق صوفیانه همدان در دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همدان در طول تاریخ همواره پذیرای اقوام و گروه های مختلف قومی و مذهبی بوده که اهل تصوف از قدیمی ترین آنها به شمار می رود. این شهر در دوره قاجاریه به دلیل موقعیت طبیعی و جغرافیایی خود در غرب ایران و نزدیکی به مسیرهای ارتباطی، مورد توجه گرو ههای صوفیانه قرار گرفت. افزایش جمعیت صوفیان در این دوره و گسترش فعالیت های آنان منجر به برخی انشعابات و برخورد با دیگر گروه ها گردید، هرچند بسیاری از این وقایع و حوادث این گروه در این دوره، متأثر از سیاست های حاکمان قاجاری و خاندان های حاکم محلی بود. لذا نگارندگان در پژوهش حاضر در تلاش هستند تا در یک رویکرد توصیفی و تحلیلی به بررسی جایگاه تصوف همدان در دوره قاجاریه و فرق و انشعابات آن بپردازند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تصوف و فرق صوفیانه همدان در این دوره، علی رغم برخی وقایع و حوادث، یکی از دوران های پررونق خود را تجربه کرد که افزایش جمعیت و نفوذ صوفیان در این دوره خود گویای این واقعیت است.
کشاورزی در ولایت نیشابور از برآمدن طاهریان تا یورش مغولان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ولایت نیشابور از دیرباز یکی از مناطق خوش آب وهوا و سرسبز شرق ایران بوده و منابع چشمگیر آب آن و خاک مستعدش برای کشت و برز، این ناحیه را به یکی از نواحی مهم کشاورزی در خراسان بدل ساخته بود. کشاورزی در ولایت نیشابور در سده های 3 6ق یکی از پررونق ترین ادوار خویش را تجربه کرد؛ اگرچه در این مدت در اثر عوامل مختلف گاه با فراز و فرود روبه رو بوده است.مقاله حاضر با توصیف کشتورزی در ولایت نیشابور و موضوعات مختلف پیرامون آن در این دوره و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی میکوشد از تطور کشاورزی در این ولایت و عوامل موثر بر آن سخن گوید. نتیجه این بررسی نشان میدهد کشاورزی در این ولایت در سده 3ق دوران اوج خود را طی میکرد و با زوال تدریجی آن در سده های بعد در اثر عوامل گوناگون به نازل ترین سطح خود در سدهخ 6 ق رسید.
خاندان اسحاقیه در گیلان عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاندان اسحاقیه در غرب گیلان، به خصوص منطقة فومن، سالیان زیادی (از قرن هفتم تا دهم هجری) دارای قدرت و فرمانروایی بودند.این خاندان از دورة مغول، با حکومت های گوناگونی در ایران مواجه شدند و غالباً، به استقلال، در منطقه فرمانروایی می کردند؛ ولی در زمان حکومت صفویه، به ویژه از اواخر دورة شاه اسماعیل اول، قدرت سیاسی آنها زوال یافت و تقریباً مطیع دولت مرکزی شدند. سرانجام، این خاندان در زمان شاه عباس اول، در سال 1000ق، به دلیل رقابت درون منطقه ای و سیاست تمرکزگرایی دولت مرکزی، از بین رفتند. در این پژوهش، با روش توصیفی و تحلیلی، به بررسی موقعیت سیاسی و اجتماعی حُکام اسحاقیه در غرب گیلان عصر صفوی، و رابطة آنها با حکومت صفوی و آل کیا در شرق گیلان، پرداخته می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که خاندان اسحاقیه، با استفاده از موقعیت جغرافیایی و جایگاه مناسب خاندان خود، توانستند سالیان متمادی در غرب گیلان حکومت کنند.
نزاع آزادی خواهی و استبداد در ایران: تحلیلی بر مبارزات مشروطه خواهان خوی با خوانین ماکو در انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیروزی انقلاب مشروطه در ایران، هواداران استبداد در منطقه ماکو پشت سر محمدعلی شاه قرار گرفتند و به مقابله با نظام جدید و نهادهای آن پرداختند. همچنین هواداران مشروطیت در خوی برای دفاع از دستاوردهای انقلاب گروه های مجاهد تشکیل دادند و به مقابله با مستبدین ماکو پرداختند. حاصل این نزاع خود را در قالب جنگ ها و کشتارهای وسیعی از طرفین نشان داد. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به زمینه های آغاز منازعه مشروطه خواهان خوی با مستبدین ماکو، نتایج و عوامل دخیل در آن پرداخته شده است. یافته ها نشان می دهد گرایش های فکری و خاستگاه طبقاتی متفاوت خوانین ماکو با مشروطه خواهان خوی از عوامل اصلی درگیری آنها در صدر انقلاب مشروطه بود. این اختلافات همچنین بازتابی از تقابل طرفداران استبداد و مشروطه خواهان در دیگر مناطق ایران بود که در این منطقه با کشتارهای فراوانی همراه گردید.
تحلیل فرهنگی و تاریخی از وضع خوراک و پوشاک در هورامانِ دوره قاجار و پهلوی اول (با استفاده دیوان ملا حسن دزلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هورامان با جغرافیای کوهستانی و صعب العبور و با مردمانی که طریقه زندگی آن ها همواره همچون راز بوده، در مطالعات تاریخ محلی، تاریخ اجتماعی، قوم نگاری و مردم شناسی محل توجه پژوهشگران قرار گرفته است. هر گاه سخن از زندگی اجتماعی قومی به میان می آید تقریباً هیچ داده تاریخی از وضع زیست آن ها در دست نیست، ادبیات مکتوب و شفاهی می تواند رهیافتی برای بررسی و تحلیل تاریخ اجتماعی و واکاوی زندگی اجتماعی ارائه دهد. در این نوع پژوهش ها، بدون مراجعه به منابع غیرتاریخ نگارانه به ویژه ادبیات، بحث از زندگی اجتماعی ممکن نیست. پرسش این مقاله آن است که وضعیتِ زیست مردم هورامان در دوره قاجار و پهلوی اوّل چگونه بوده است؟ این مقاله می کوشد با خوانش متن دیوان ملا حسن دزلی، تحلیل فرهنگی - تاریخی از وضعیتِ زیستِ مردم هورامان در دوره قاجار و پهلوی اوّل ارائه دهد. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته و ابتدا داده ها و اطلاعات مرتبط با واژگان خوراک و پوشاک را از متن دیوان استخراج و سپس با طبقه بندی انواع خوراک و پوشاک، اوضاع فرهنگی، شیوه زیست و زندگی روزانه مردم هورامان، در دوره مذکور را ارزیابی کرده است. یافته ها نشام می دهد مردم هورامان در این دوره به رغم تنوع خوراک و پوشاک، برخوردار از گونه های مختلف آن نبودند و میان بودها و باید ها فاصله دیده می شد.