فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۲٬۰۳۳ مورد.
منبع:
وحید بهمن ۱۳۴۶ شماره ۵۰
حوزههای تخصصی:
مقایسه ای زمان فعل در زبان های فارسی و فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشة مرگ بهمثابة پایان همه چیز در آثار هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه مرگ به مثابه پایان همه چیز، در آثار هدایت بسیار پر رنگ است. در واقع مرگ، هراس از آن و در عین حال افسون آن، به گونه ای اساسی به جهان هدایت شکل و سمت و سو می بخشند. بدون شک دلزدگی هدایت از زندگی و دل سپردن او به مرگی که البته هراس انگیز است، ریشه در عواملی مختلف دارد، از جمله بستر اجتماعی - فرهنگی که در آن نویسنده به کار نگارش مشغول بوده است. البته این موضوع در ماهیت نوشتار نیز قابل بررسی است. اما در مقاله حاضر بدون پرداختن به عوامل برون متنی، سعی کرده ایم ماهیت و نمود این ذهن مرگ اندیش را از خلال آثار او و به ویژه دو اثر اصلی اش یعنی زنده به گور و بوف کور بررسی کنیم. مرگی که وسوسه اش و در عین حال هراس از آن شخصیت ها و نیز خود نویسنده را در برزخی هولناک گرفتار کرده است.
ضرورت تحول در آموزش زبان عربی
حوزههای تخصصی:
سیر تحول ساختاری قصه در سفری از شرق به غرب و مطالعة میدانی آن به روش پروپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیر باز قصه ها که به صورت سنت شفاهی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته اند، بیانگر جهان بینی ها، نظام های اجرایی و اجتماعی بوده اند که در گذر از زبان ها، قرن ها، قاره ها و پیروی از فرهنگ های گوناگون دچار تغییراتی شده اند. با جمع آوری قصه ها از نقاط مختلف دنیا، از اقوامی با زبان ها و آداب و رسوم متفاوت، متوجه شباهت هایی میان آنها می شویم، بدین گونه که نه تنها تار و پود آنها یکی است، بلکه جایگاه عناصر داستانی نیز در همگی آنها یکسان است. این شباهت ها بیشتر اقوامی را در بر می گیرد که زبان آنها متعلق به خانواده زبان هندو اروپایی است و همگی از یک مبدأ حرکت خود را آغاز کرده اند. سفر کردن از خلال مکان و زمان برای جستجوی این قصه ها و نیز دست یافتن به معانی آنها از دیدگاه ساختاری، موجی است که از قرن بیستم در گستره علوم انسانی آغاز شد و رو به گسترش نهاد، هدف این مقاله را در بر می گیرد؛ بدین منظور روش کار پروپ، نخستین محقق در این زمینه مد نظر خواهد بود که بر روی چند قصه نمونه پیاده خواهد شد تا ببینیم آیا قصه های ایرانی نیز در چارچوب این روش می توانند قرار گیرند.
یوسف در کوه آرارات
حوزههای تخصصی:
شهر کوچک سلماس در شمال غرب ایران دراثر زلزله ویرانگر سال 1930 در قعر زمین فرو می رود. فقط یک نوجوان به نام یوسف در حومه آن باقی می ماند. یوسف در این پریشانی و تنهایی به یاد یک هم کلاسی صمیمی دوره کودکی به نام لوسیک می افتد که در یروان ارمنستان درهمان نزدیکی ها زندگی می کند. بی درنگ به کمک خودروهای باربری خود را به یروان می رساند و با شگفتی لوسیک را در حال آب دادن به گل ها می یابد. دوستی قدیمی با خوشحالی تمام تجدید می شود و به مرحله ای می رسد که یوسف به فکر ازدواج و زندگی مشترک با وی می افتد. ولی از آنجایی که لوسیک پیرو دین مسیح و ارمنی است و او یک مسلمان متدین‘ امکان چنین زندگی وجود ندارد. در چنین شرایطی پدر و مادر لوسیک با تصمیمی ناگهانی و برخلاف میل لوسیک‘ اورا به عقد شوهری ارمنی در می آورند. با چنین اتفاقی ‘ یوسف یکبار دیگر تنها می ماند و با ناراحتی و نگرانی به یاد از دست رفتگان و زمین لرزه می افتد. او تصمیم می گیرد به کوه آرارات برود‘ به قله آن صعود کند و با شوق و شور در کشتی نوح پناه بگیرد. او مسافت هایی از کوه را بالا می رود. ولی نمی تواند به قله آن دست یابد. درحالی که بسیار خسته و گرسنه شده ودیگر قدرت حرکت هم ندارد‘ در تاریکی کامل شب به زمین می افتد‘ لاله ای را که در راه چیده بود تا به کشتی ببرد‘ هنوز به دست دارد و لبخندی بر لب هایش نقش بسته‘ پاها را به نشانه پیروزی از هم باز می کند و در برابر عظمت بی پایان خداوند سرتعظیم فرود می آورد.
جنایت و مکافات در نمایشنامة ملکه اثر جان وبستر
حوزههای تخصصی:
دوره رنسانس بیش از هر دوره دیگری با خشونت‘ جرم و تنبیه سر وکار دارد. در بیشتر نمایشنامه های این دوره‘ به ویژه نمایشنامه های مربوط به حکومت جیمز نخست(سال 1603 تا1625 میلادی) دو نوع مجرم وجود دارد. نوع نخست«حاکم ستمگر» است که عطش او برای قدرت او را به پیش می راند و دیگران را استثمار می کند. او همچنین توانایی این را دارد که رفتار رذیلانه اش را زیر ردای خوش نامی پنهان کند . مجرم نوع دوم «انتقام گیرنده» است . فردی که توسط «حاکم ستمگر» قربانی و استثمار شده است. Bosola شخصیت منفی نمایشنامه «دوشس مالفی» که در این گزارش به او پرداخته است ‘ فردی است که قربانی شده وفکر می کند از او به اندازه کافی سپاسگذاری نشده است. به عنوان یک انتقام گیرنده Bosola عدالت و قانون را خود اجرا می کند چرا که مرکز برقراری عدالت خود فاسد است. در روند انتقام گیری خود Bosola به یک ابلیس تبدیل می شود و هویت راستینش را از دست می دهد. او فکر میکند برای اینکه با سیستم فاسد مبارزه کند باید قسمتی از آن شود.
هوشهای چند گانه : آرای از یک کلاس نگارش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبق تئوری هوشهای چند گانه که اولین بار توسط هاوارد گاردنر (1983) مطرح شد، افراد دارای حداقل نه نوع هوش مختلف می باشند: هوش کلامی / زبانی، ریاضی/ منطقی، تجسمی/ فضایی، بدنی/حرکتی، موسیقی، درون فردی، بین فردی، طبیعتی و وجودی، محققین بر این باورند که آگاهی فرد از هوشهای چند گانه خود فراگیری و عملکرد وی را بالا می برد. بنابر این هر نوع تلاشی در راستای آشنا نمودن افراد با منظری از هوشهای چند گانه شان می تواند با ارزش باشد. پژوهش حاضر با استفاده از پرسشنامه مکنزی (1999) بدنبال کشف هر نوع رابطه ای بین منظری از هوش چندگانه فراگیران با توانایی نگارششان می باشد. هفتاد و دو دانشجوی دختر و پسر رشته زبان انگلیسی در مقطع کارشناسی در این تحقیق شرکت می توان به هوشهای حرکتی، وجودی و بین فردی فراگیران نسبت داد.
یادگیری سیار: پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته زبان انگلیسی بر اساس اهداف پیشرفت، باورهای سودمندی- انگیزشی و نوع استفاده از تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش پیش بینی پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته زبان انگلیسی بر اساس اهداف پیشرفت، باورهای سودمندی- انگیزشی و نوع استفاده از تلفن همراه است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد رشته زبان انگلیسی دانشگاه اصفهان در سال تحصیلی 91-1390 بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 200 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته بر اساس مدل پذیرش فناوری و پرسشنامه اهداف پیشرفت میگلی و همکاران (1989) استفاده شد. تجزیه تحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای آماری رگرسیون سلسله مراتبی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل واریانس چندمتغیری صورت گرفت. نتایج نشان داد اهداف پیشرفت دانشجویان و باورهای آنان در مورد نقش تلفن همراه در یادگیری زبان انگلیسی پیش-بینی کننده های خوبی برای پیشرفت تحصیلی این دانشجویان است، در حالی که متغیرهای امکانات آموزشی موجود در تلفن همراه، نوع و میزان استفاده دانشجویان از تلفن همراه نتوانستند پیشرفت تحصیلی دانشجویان را پیش بینی کنند. همچنین مشاهده شد که بین دانشجویان دختر و پسر تفاوت معناداری از نظر اهداف پیشرفت و باورهای سه گانه در مورد یادگیری از طریق تلفن همراه وجود دارد. بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که نگرش دانشجویان رشته زبان انگلیسی به استفاده از تلفن همراه جهت یادگیری زبان انگلیسی مثبت است.
تعادل زیبایی شناختی در ترجمه رباعیات خیام با استفاده از نظریات زیبایی شناسی دریافت و استعاره شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون رویکردهای متفاوتی به مسئله تعادل در ترجمه پرداخته اند که در این میان می توان به «فرضیه شناختی ترجمه» مندلبلیت و نظریه «تعادل تجربیِ» تاباکوسکا اشاره کرد. مطالعه حاضر به بررسی تعادل زیبایی شناختی با استفاده از دو نظریه زیبایی شناسی دریافت آیزر و استعاره شناختی لیکاف و جانسون می پردازد تا بتوان الگویی تلفیقی از نظریات مندلبلیت و تاباکوسکا را با مؤلفه تعادل زیبایی شناختی ارائه داد. لذا دو رباعی از خیام و ترجمه آن ها از فیتزجرالد به شیوه هدفمند انتخاب شدند و با استفاده از روش تحلیل محتوا و تکنیک های معتبر تشخیص استعاره شناختی، داده ها استخراج و تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد که الگوهای فرهنگی در تولید و فهم استعارات مفهومی نقش اساسی دارند؛ بنابراین مترجم در ترجمه استعارات شناختی در برخورد با شرایط نگاشت متفاوت ناشی از تفاوت در الگوهای فرهنگی دو زبان، مفهوم پردازی را در نظام مفهومی خود تغییر داده است تا تعادل شناختی را برقرار سازد. همچنین در برخورد با شرایط نگاشت یکسان، مترجم تحت تأثیر الگوهای فرهنگی یکسان در دو فرهنگ، سعی کرده است تا مفهوم پردازی متن مبدأ را حفظ کند. نتایج همچنین نشان می دهد که با توجه به نظریات مذکور می توان تعادل زیبایی شناختی ترجمه را بررسی کرد و مؤلفه زیبایی شناسی را به الگوی تلفیقی مذکور اضافه کرد.
وجهیت در ترجمه: موردپژوهی ترجمه های فارسیِ سبک رواییِ وولف در رمانِThe Waves(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنگام بحث پیرامون سبک، چه در مطالعات ادبی و چه زبانشناختی، درواقع درمورد عادت های زبانی نویسنده سخن میگوییم. بدیندلیل میتوان به هر نویسنده سبک خاصی را نسبت داد و آن سبک را به اسم او نامگذاری کرد، به عنوان مثال سبک شکسپیری، جویسی یا وولفی. باتوجه به اینکه وجهیت و استفاده مکرراز افعال و قیود وجهی یکی از مؤلفه های کلیدی دنیای داستانیِ ترسیم شده در رمانِ The Waves است، پژوهش حاضر به بررسی این مسئله می پردازد که مترجمان چگونه این کلمات وجهی را ترجمه می کنند و آیا انتخاب های آنها بر دنیای داستانی متن اصلی تأثیر می گذارد و «حس» آنرا تغییر می دهد یا خیر. بدین منظور رمانِ The Waves نوشته ویرجینیا وولف و دو ترجمه فارسی آن خیزاب ها ترجمه پرویز داریوش (1356) وامواج ترجمه فرشاد نجفی پور (1377) انتخاب شدند و مدلِ بوسو (2004)،مبتنی بر مدل دستور وجهیتِ سیمپسون (1997)، جهت بررسی نحوه برگردان افعال وجهی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که وجهیت، یعنی الزامات شخصی، تصویر منفی، احتمالات، قابلیت ها و توانایی های شخصیت های رمان در ترجمه ها کمتر از متن اصلی موردتأکید هستند اما داریوش در مقایسه با نجفی پور آن ها را به صورت نظام مندتری ترجمه کرده است.
نثر ایرانی : امانت داری
حوزههای تخصصی:
افعال ترکیبی در گروه واژه های آلمانی
حوزههای تخصصی:
خردگرایی و کلان نگری در ترجمه داستان: رهیافتی نقش گرا به تعادل سبکی
حوزههای تخصصی:
مترجم ادبیات داستانی در مسیر نیل به «کفایت سبکی» هر چه بیشتر، نیازمند انجام تحلیل سبک شناسی در دو سطح «خرد» و «کلان» است. در تحلیل سبکی کلان، تحلیلگر/ مترجم در پی کشف «چگونگی» یا «کیفیت» متن است و در تحلیل سبکی خرد به دنبال تبیین «چرایی» و «نحوه» تحقق آن کیفیت. تحلیل کلان معمولا با تفحص در «برونه» (سطح) داستان صورت می گیرد و نمایی کلی از راهبرد(های) سبکی «عام» منتهی به فرانقش اندیشگانی زبان بدست می دهد اما در تحلیل خرد، مترجم/ تحلیلگر علاوه بر سطح داستان ناگزیر از تعمق در «درونه» (عمق) اثر نیز خواهد بود و در این مسیر، از یک سو، متن را به مثابه یک «محصول» مد نظر قرار می دهد و از رهگذر شیوه های عموما مکانیستی «تحلیل متن»، مولفه های سبکی منتهی به کارکرد زیبایی شناختی زبان را در آن شناسایی می کند و از سوی دیگر، با اثر داستانی به منزله یک «فرایند» مواجه می شود و با توسل به روش شناسی معمول در «تحلیل گفتمان» و استفاده از ابزارهای «تاویل متن» و «تحلیل بینامتنی»، به بازشناسی مراحل «تولید»، «دریافت»، «درک» و «تاثیر» مولفه های متنی دست می یازد و مصادیق عینی راهبرد(های) سبکی کلان مورد نظر نویسنده را در فرانقش متنی زبان تعیین می نماید. آنچه در نهایت از این تحلیل دو جانبه حاصل می گردد، راهکارهای عملیاتی مترجم را در انتخاب «گزینه های هم نقش: با کارکرد سبکی مشابهی در متن مقصد رقم خواهد زد.
بررسی مفهوم «درویش راستین» در متون فارسی میانه زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون فارسی میانه، واژه های «درویشی»، «شکوه» و «نیاز» بر فقر و تنگدستی دلالت می کند؛ از این میان «درویش» دارای دو مفهوم متفاوت است. در متون فارسی میانه به تفصیل به مفهوم درویشی پرداخته و تصویری روشن از آن ارائه شده است. بر اساس این متون، درویش از یک سو بر فرد تنگدست دلالت می کند که از وضعیت خود ناخرسند است و از سوی دیگر به فرد وارسته ای دلالت دارد که به دلیل خرسندی، تن و روانش در آرامش به سر می برد؛ این فرد در نوشته های فارسی میانه «درویش راستین» نام دارد. در این پژوهش تلاش بر آن است که مفهوم خاص درویش، یعنی درویش راستین، در متون فارسی میانه بررسی و به این سؤالات پاسخ داده شود: درویش راستین به چه کسی گفته می شود، تفاوت درویش راستین و فقیر در چیست و آیا راه و رسم درویشی راستین را در این نوشته ها می توان یافت؟
تحلیل کارکرد تنشی-زبانی«نور» و ابعاد معنایی آن در نظام گفتمانی شرق اندوه و حجم سبز سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، کارکرد نظام تنشی- زبانی «نور» در نظام گفتمانی شعر سهراب سپهری، بررسی و تحلیل شده است. هدف اصلی از این پژوهش، بررسی و تبیین کارکرد نظام تنشی، لایه های تنشی و ابعاد معنایی نور در زبان شعر سپهری با تکیه بر منظومه شرق اندوهو حجم سبزمی باشد. پرسش اصلی ما این است که چگونه نظام تنشی- زبانی نور منجر به تولید فرآیند زیبایی شناختی می گردد؟ همچنین چگونه این نظام، می تواند در فرآیند معناسازی ایفای نقش کند؟ در واقع هدف از پژوهش حاضر این است که نشان دهد چگونه نظام تنشی- زبانی نور، وضعیتی استحاله ای برای گفتمان رقم می زند و این فرآیند چگونه می تواند به استعلای نوری منجر گردد. بستر نظری تحقیق، الگوی تنشی مبتنی بر نظام نشانه شناسی پساگریماسیمی باشد. در نظام تنشی، لایه های فشاره ای و گستره ای در ارتباط و تعامل با هم نقش آفرینی می کنند و هم پیوندی سطحی از فشاره و گستره شاکله گفتمان را شکل می دهد. فرضیه ما این است که نظام گفتمانی نوری شعر سپهری از ساختار تنشی صعودی پیروی می کند و ساختار تنشی نزولی در خدمت ساختار صعودی قرار دارد. نظام تنشی- زبانی نور با دو کارکرد استحاله ای و استعلایی در گفتمان نقش آفرینی می کند و در نهایت با استعلای نوری، فرآیند زیبایی شناختی گفتمان تحقق پیدا می کند.
خطایابی به عنوان ابزاری در جهت تحلیل و بررسی زبان بینابینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" تحقیق با این فرضیه صورت گرفته است در صورتی که زبان آموزان قادر به تشخیص خطاهای موجود در یک آزمون ""تشخیص خطاهای دستوری نشوند"" این احتمال وجود دارد که آنها در تولید نیز به تکرار همان خطاها پرداخته و بعلاوه در برطرف نمودن آنها نیز از دشواری بیشتری برخوردار باشند. 103 دانشجوی رشته زبان ملزم به واکنش به یک آزمون ""تشخیص خطاهای زبانی"" شدند و بعد از تجزیه و تحلیل پاسخ ها مشخص شد که دانشجویان در شناسایی برخی از خطاها موفق عمل نموده ولی در شناسایی برخی دیگر ناتوان بوده اند. با عنایت به منبع این خطاها محقق به این نتیجه رسید که خطاهایی که منبع آنها دو زبانه محسوب می گردد، از دشواری بیشتری در تشخیص برخوردار بوده در حالی که خطاهای منسوب به یک منبع در مقیاس وسیعتری مورد تشخیص و شناسایی قرار گرفته اند. در نهایت ارتباطی بین تفاوت های ساختاری دو زبان، میزان و مفهوم دشواری در زبان آموزی، و در نهایت عدم ثبات قوانین دستوری زبان مقصد ایجاد شده است.
"
بررسی تطبیقی نمایشنامة نبرد هرمان اثر کلایست با منابع تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با مقایسه محتوای نمایشنامه نبرد هرمان اثر کلایست، با منابع تاریخی، تاریخ نگاران بزرگی همچون تاسیتوس و هم چنین مقایسه آن با نمایشنامه تاریخی نبرد هرمان اثر کلوپشتوک این سؤال مطرح می شود که آیا کلایست محتوای وقایع نمایشنامه تاریخی اش را از آثار مورخانی همچون تاسیتوس اقتباس کرده است و یا این اثر تقلیدی از اثر کلوپشتوک است. با بررسی و مقایسه اجمالی روشن می شود که واقعیات تاریخی ترسیم شده در اثر کلایست در موارد بسیاری با منابع تاریخی تاسیتوس و هم چنین با اثر نبرد هرمان کلوپشتوک مطابقت ندارد. از آنجایی که هدف اصلی کلایست در این نمایشنامه مقایسه تجاوزات نظامی رومی ها به سرزمین ژرمن ها، با لشگرکشی های ناپلئون در اوایل قرن نوزدهم میلادی در اروپاست، همخوانی کامل اثرش با وقایع تاریخی برای او چندان مهم نبود. بنابراین او کوشید که وقایع تاریخی را طوری ترسیم کند که باعث قیام آلمان ها و اطریشی ها بر علیه تجاوزات ناپلئون شود و اثرش نشانگر ایده های سیاسی نویسنده باشد.