فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵۷۸ مورد.
بهکارگیری روشهای فعالیت محور در آموزش زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صاحب نظران آموزش زبان انگلیسی بر این باورند که آموزش زبان به شیوه فعالیت محور (Task-based) شرایط مطلوبی برای یادگیری زبان دوم فراهم آورده و امر یادگیری را آسان می کند. به همین دلیل اخیراً تدریس زبان به شیوه فعالیت محور مورد توجه مدرسان زبان انگلیسی و تهیه و تدوین کنندگان مطالب درسی قرار گرفته است. مقاله حاضر ابتدا به بررسی مکاتب عمده تهیه و تدوین مطالب درسی پرداخته و آنگاه سه روش تدریس فعالیت محور شامل 1) Procedural Syllabus 2)Process Syllabus و 3) Task-Based Language Teaching را کندوکاو می کند. نتایج حاصله از تجزیه و تحلیل آماری پژوهش حاضر نشان می دهد که کیفیت کنش زبانی گروهی که با شیوه فعالیت-محور مورد آموزش قرار گرفته اند از نظر روانی و ساختار دستوری بهتر از گروه دیگر که به شیوْه ساختار- محور آموزش دیده اند می باشد. همچنین کیفیت کنش زبانی گروهی که با شیوه ساختار- محور مورد آموزش قرار گرفته اند از نظر ساختار دستوری بهتر از گروهی که با شیوه فعالیت-محور آموزش دیده اند می باشد.
تحلیل نشانه شناسی اجتماعی فیلم نامة آژانس شیشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتار هر فرد ارائه دهندة باورها، ارزش ها و جهان بینی هایی است که به صورت نهفته در زبان فرد جای می گیرند و افراد ناخواسته آنچه را که می اندیشند، بر زبان خود جاری می سازند. استفاده از این خاصیت زبانی، روشی مناسب برای پیشبرد اهداف رسانه ها خواهد بود، تا جایی که آنها قادرند با استفاده از این ویژگی، ایدئولوژی ای را مثبت تلقی کرده، آن را برجسته کنند و یا ایدئولوژی ای را منفی نشان داده، آن را به حاشیه برانند. در این میان، فیلم های سینمایی نیز از این قاعده جدا نیستند. به همین منظور، ما در این مقاله فیلم نامة «آژانس شیشه ای»، نوشتة ابراهیم حاتمی کیا را از منظر نشانه شناسی اجتماعی مورد تحلیل قرار دادیم و متوجه شدیم زندگی در فضای دوقطبی، بر ذهن او بی تأثیر نبوده است. برای این کار از دو ابزار فرانقش اندیشگانی (در دستور نظام مند هلیدی) و قطب بندی «خود» و «دیگری» (بر اساس مربع ایدئولوژیک ون دایک) استفاده شده است. آن گاه بعد از قطب بندی شخصیت های درون فیلم نامه، دریافتیم که قطب1 بر ضلع برجسته سازی نکات مثبت «خود» بیش از ضلع های دیگر مربع ایدئولوژیک تکیه کرده است و این تکیه را با استفاده از فرایندهای مادی نشان داده و قطب مقابل بر برجسته سازی نکات منفی «دیگری» تکیه کرده و برای این کار از فرایند رابطه ای بهره برده است که این شیوة کاربرد با ویژگی های شخصیت های فیلم نامه متناسب است.
بررسی نقش اطلاعی دو فرایند مبتدا سازی و مجهول سازی در زبان فارسی از دیدگاه نقش گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۵ شماره ۳۰
رابطة زبان مادری، جنسیت و سن با سطح تفکر انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکر انتقادی از بدو خلقت انسان با او همراه بوده است. زمانی که انسان برای ارزشیابی موضوعی به صورت عقلی و منطقی می پردازد، در واقع اولین گام را در جهت تفکر انتقادی برمی دارد. امروزه برای توسعه تفکر انتقادی و اهمیت گنجاندن این مهارت در حیطه علوم، پژوهش های علمی متعددی انجام شده است. از جمله این تحقیقات می توان به مطالعات قبلی که به نتایج متناقضی دست یافته بودند، مانند بابا محمدی و خلیلی (2004) اشاره داشت، آنها دریافتند که دانشجویان سال چهارم نسبت به سال سوم از سطح تفکر انتقادی بالاتری برخودارند، اما در مورد رابطه سن و تفکر انتقادی نافعی و دیگران (2008) دریافتند که هیچ تفاوت معنی داری بین دانشجویان سال اول و سال آخر رشته پرستاری دانشگاه علوم پزشکی ایران در سطح تفکر انتقادی وجود ندارد. این پژوهش در زمینه این تحقیقات انجام شده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی رابطه زبان مادری، سن و جنسیت، با سطح تفکر انتقادی دانشجویان انگلیسی زبان است که در دوره کارشناسی ارشد رشته های علوم اسلامی کالج اسلامی لندن مشغول به تحصیل اند. برای نیل به این هدف، سی نفر از دانشجویان، 13دخترو 17 پسر، که سن آنها بین 23 و 54 سال بود، به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. زبان مادری 14 نفر از این دانشجویان انگلیسی بود و 16 نفر دیگر در کشورهای انگلیسی زبان تولد و رشد یافته بودند، ولی زبان مادریشان غیر از زبان انگلیسی بود. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، آزمون مهارت های تفکر انتقادی کالیفرنیا، فرم ب Califormia Critical Thinking Skills Test from B است. نتایج به دست آمده مشخص کرد که رابطه معنی داری بین زبان مادری و سطح تفکر انتقادی وجود دارد، اما رابطه ای میان سن و جنسیت از یکسو و سطح تفکر انتقادی از سوی دیگر وجود ندارد
چرا و چگونه زبانها می میرند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب ۱۳۸۵ شماره ۳۰
حوزههای تخصصی:
رویکردهای غالب در تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی بر آن است تا با مروری بر خاستگاه تحلیل گفتمان انتقادی و معرفی مکاتب نظری تأثیرگذار بر آن، به بیان اشتراکات و افتراقات رویکردهای غالب در آن پرداخته شود. هر رویکرد به لحاظ بنیان های نظری و ابزارهای تحلیل با دیگر رویکردها تفاوت هایی دارد؛ اما سه مفهوم انتقاد، قدرت و ایدئولوژی در تمامی رویکردها وجود دارد. دو نکتة قابل توجه در این مقاله به چشم می خورد؛ یکی تأکید بر میان رشته ای بودن تحلیل گفتمان انتقادی و تصریح بر رابطة دیالکتیک میان زبان، فرهنگ، جامعه و سیاست و دیگری وجود نوعی گرایش به به گزینی و پرهیز از اتخاذ روش خاص در تحلیل گفتمان انتقادی به گونه ای که نمی توان این نوع تحلیل را نظریه به شمار آورد.
نشانه شناسی عناصر اسطوره ای در روایتهای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره و کهن الگوها بیانگر آمال و اندیشه های جهان شمول انسانی اند. از سویی اسطوره نشانگر تأمل، تجربه دینی و رویارویی آدمی با امر قدسی اند. اگرچه اندیشه و زیست انسان دچار تغییرات و دگرگونی های گونا گون است؛ اما از نفوذ اسطوره و کهن الگوها رهایی ندارد. بر این مبنا، روایت های عرفانی یکی از اساسی ترین محمل ها برای بروز کهن الگو و اسطوره هاست. نگارنده با توجه به اهمیت نمادپردازیِ روایت های عرفانی و لزوم تفسیر آن ها برای درک متن و حصول کارکردهای روایی آن، به بررسی عناصر اسطوره ای در سه اثر اصیل و تأثیرگذار کشف المحجوب، رساله قشیریه و تذکرة الاولیا پرداخته است. از آن جا که روایت های عرفانی از تمام اجزاء فرهنگی اندیشه بشری به خصوص کهن الگوها سود می برند، عناصر اسطوره ای نظیر باغ و درخت، کوه و غار، حیوانات، رنگ ها، دور و مرکز، نام ها و اعداد در سه اثر مذکور دسته بندی و بررسی و لایه های پنهان دلالت های این عناصر با توجه به بافت و معنای متون یادشده مشخص شده است. این بررسی نشان می دهد روایت های عرفانی همچون دیگر حوزه های تأملات بشری برای رسیدن به کارکرد و اهداف خود از اسطوره و کهن الگو به عنوان یکی از عناصر مسلط روایی خود بهره می برند. بر اساس این ویژگی، بسیاری از روایت های عرفانی یا از ادب و روایات عامیانه استفاده می کنند یا در ساختار خود به ادب و فرهنگ عامه نزدیک می شوند. در روایت های عرفانی کهن الگو و اسطوره ها به بیان و توضیح تجربه های دینی در قالب نمادین و پوشیده می پردازند. هرچند عناصر اسطوره ای عمدتا با جهان فوق طبیعی پیوند دارند، در روایت های عرفانی رنگ و بویی متمایزتر می گیرند و به بیان اندیشه هایی چون مراحل سه گانه تولد، مرگ، بازتولد و شرح و تبیین مواجهه آدمی با امر قدسی می پردازند.
تحلیل زبان شناختی آرای قضایی بر اساس الگوی خلاق: رویکرد حوزه زبان شناسی حقوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش درصدد است تا الگوی نوینی را برای تهیه خلاصه آراء قضایی به زبان ساده حقوقی ارائه دهد. در این مقاله، ضمن تحلیل زبان شناختی آراء قضایی، الگویی با عنوان «الگوی خلاق» معرفی می شود که براساس آن طی 5 مرحله مجزا می توان خلاصه آراء قضایی که حاوی کلان گزاره های متن است را به زبان ساده حقوقی و با تفکیک موضوع ارائه داد. پیکره زبانی پژوهش عبارتست از 50 دادنامه با موضوع کیفری و حقوقی که با روش تحلیلی- توصیفی از نوع تحلیل محتوا، تجزیه و تحلیل می شوند. پس از پیاده سازی آراء در «الگوی خلاق»، میزان جامعیت متن خلاصه رای و همچنین قابلیت درک و شفافیت بیان آن در مقایسه با متن اصلی به روش «بررسی مقایسه ای» و روش «گروه کانونی» مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج حاصل از این بررسی ها نشان می دهد که خلاصه آراء قضایی که از طریق «الگوی خلاق» به دست آمده، نه تنها نکات کلیدی متن اصلی را در برگرفته، بلکه در مقایسه با متن اصلی از قابلیت درک و صراحت بیان بیشتری برخوردار است.
سازکارهای زبانی شوخ طبعی: جناس و ابهام/ ایهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، عدم تجانس به منزلة یکی از سازکار های زبانی شوخ طبعی بررسی می شود. پرسش اصلی این است که عوامل سرگرم کنندگی و خنده در شوخ طبعی کدامند؟ به نظر می آید عوامل بسیاری، مانند رویکردهای روانی، ادبی و زبانی در ایجاد خنده مؤثرند. در این مقاله، عدم تجانس در سطوح ساختاری و کارکردی از جمله عوامل سرگرم کنندگی معرفی می شود. پس از اشاره به پیشینة مرتبط با بحث و واژگان مرتبط با شوخ طبعی، نظریة عدم تجانس زبانی در دو سطح ساختاری و کارکردی را با نگاهی به برخی از لطایف رسالة دلگشای عبید زاکانی مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم. در سطح ساختاری به جناس و بازی های کلامی از جمله همنامی، هم آوایی، همجنسی و همشکلی و نیز انواع تجنیس در زبان فارسی اشاره می شود. در سطح کارکردی به ابهام/ ایهام و کارکرد آن در سطح معنایی اشاره می شود. نتایج بررسی نشان می دهند که عدم تجانس زبانی از رهگذر برخی مؤلفه های سطوح ساختاری مانند تجنیس و سطوح کارکردی مانند ابهام/ ایهام، از جمله علل اصلی سرگرم کنندگی متون مطایبه آمیز به شمار می آیند. البته این مقاله زمینه را برای پرداختن به سایر نظریه های شوخ طبعی نیز هموار می کند.
تأثیر محیط تدریس، میزان تحصیلات، تجربه تدریس، و جنسیت بر باورهای معلمان زبان انگلیسی دربارة گرامر و تدریس گرامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جنبه های تدریس نظر و باورهای معلم درباره تدریس، یادگیری، یادگیرنده، محتوی تدریس، و به طور کلی مسایلی است که در کار خود با آن سر و کار دارد. هدف اصل این تحقیق مطالعه تاثیر عوامل فردی چون میزان تحصیلات، میزان تجربه تدریس، و جنسیت و عوامل محیطی چون محیط تدریس بر نظر و باور معلمان زبان درباره تدریس گرامر است. بدین منظور 130 معلم زبان زن و مرد و با مدرک تحصیلی لیسانس و فوق لیسانس و تجره تدریس متفاوت که در مدارس دولتی و مؤسسات خصوصی زبان تدریس می کردند انتخاب شدند. آنان پرسشنامه ای 25 سؤالی- با مقیاس لیکرت- را پاسخ دادند که 5 عنصر باور آنان درباره گرامر را مورد پرسش قرار می داد: معنی و مفهوم گرامر/ اهمیت گرامر/ روش و شیوه تدریس گرامر/ نحوه تصحیح اغلاط گرامری/ و تکنیک ها، فعالیت ها، تمرینات، و فرایندهای مورد استفاده در تدریس گرامر. نتایج آزمون- ت نشان داد که نظر و باور معلمان با میزان تحصیلات، تجربه تدریس، و محیط تدریس متفاوت درباره گرامر یکسان نیست و تفاوت معنی داری بین آنان وجود دارد در حالی که تفاوت معنی داری بین نظر و باورهای معلمان زن و مرد (جنسیت) درباره گرامر و تدریس آن وجود ندارد. این نتایج برای آموزش معلمان کاربرد دارد.
نگاهی تازه به فرایند «مجاز» در زبان وادب فارسی
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر کوشش شد ه است تا به چگونگی عملکرد فرآیند «مجاز»در زبان خودکار فارسی و نیز امکان طرح این فرآیند در زبان ادب پرداخته شود. برای نیل به این هدف، ابتدا به سنت مطالعه «مجاز» اشاره شده و سپس جایگاه طرح این فرآیند در پژوهشهای ادبی مورد ارزیابی قرار گرفته، گونه های «مجاز» بر حسب نوع رابطه معنایی در سنت مطالعه این فرآیند باز کاویده شده است. بازبینی این دسته از مطالعات بخش بعدی نوشته ی حاضر را به خود اختصاص داده و سپس توصیف تازه ای از «مجاز» در زبان ادب پیشنهاد شده، تا در نهایت مشخص شود این فرایند از دیدگاه معنی شناسی چگونه قابل تبیین می نماید.
تاثیر فرهنگ در سبکهای غالب یادگیری ادراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محققان بر این باورند که افراد در فرهنگهای مختلف برای یادگیری زبان از سبکهای ادراکی خاص بهره می گیرند. مقاله حاضر، براساس تحقیقی تجربی به شناسایی سبکهای غالب یادگیری ادراکی در بین زبان آموزان ایرانی می پردازد. نتیجه سالها تجربه آموزش نشان می دهد هنگامی که هوش غالب خود را با سبک ترجیحی یادگیری همراه می کنیم برای یادگیری و کسب مهارتهای لازم در شرایط مطلوبتری قرار می گیریم. از این رو برای تعیین رابطه فرهنگ و سبک غالب یادگیری از پرسشنامه رید (1987) که شامل 30 سؤال در شش زیرگروه سبکهای دیداری، شنیداری، حرکتی، لامسه ای، انفرادی و گروهی است استفاده گردید. پس از محاسبه روایی و پایایی پرسشنامه، 400 نفر دانشجو که در دانشگاههای تهران و مشهد و برحسب دسترسی آسان در چهار رشته ادبیات انگلیسی، علوم انسانی، پزشکی و مهندسی تحصیل می کردند به سؤالات پرسشنامه پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از روشهای آماری آزمون t و تحلیل واریانس و نهایتاً آزمون شفه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نتایج زیر به دست آمد: الف) سبکهای غالب یادگیری در فرهنگ ایرانی، سبکهای لامسه ای و حرکتی هستند؛ ب) تفاوت معناداری بین جنسیت، سن و سطح بسندگی و استفاده از سبکی خاص مشاهده نگردید. گرچه زنها به نسبت مردان از سبک شنیداری بیشتری بهره بردند.
دگرگونی انسان گرایی عرفانی در شعر معاصر فارسی، مثال از سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قلم ۱۳۸۴ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
در نگاه اول واضح و مبرهن است که مفاهیم عرفان و انسان گرایی در تضاد با یکدیگر قرار دارند. در حقیقت، تعاریف داده شده در مورد این دو کلمه، که بسیار موجز هستند، منجر به ایجاد یک تقارن بی معنا و ناتمام می شوند. بر اساس معیارهای غربی، بشرشناسی جایگاه انسان را در مرکز عالم هستی می داند و به طور اساسی رابطه افقی وی با سایر هم نوعانش را در نظر می گیرد. این در حالی است که عرفان اتحاد و رابطه عمودی بین قلمرو بشری و الهی را مد نظر دارد. مقاله حاضر سعی در توصیف کلمات این دوگانگی آشکار و پرداختن به خصایص چنین ترکیبی را دارد. بخش گسترده ای از مقاله به روند ترکیبی (و از بعضی جهات انتقادی) این مساله اختصاص داده خواهد شد. در دنباله، روند ترکیبی خود را با پرداختن به سهراب سپهری، شاعر ایرانی ادامه خواهیم داد که مجموعه هشت کتاب وی در به تصویر کشاندن فرضیه مان نقش به سزایی دارد.
زبانشناسی و قوم نگاری ارتباط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قوم نگاری ارتباط، کاربرد زبان را دربافت اجتماعی فرهنگی آن مورد تجزیه وتحلیل قرار می دهد. قوم نگاری ارتباط درواقع نحوه ارتباط مردم در گروه یا جامعة ویژه را با همدیگر و نحوه اثرگذاری روابط اجتماعی ظریف بین انسانها را درنوع زبان مورد کاربرد مورد بررسی قرار می دهد. اصولا صورتها ونقش های زبانی با توجه به بافت اجتماعی فرهنگی باید مورد تجزیه و تحلیل قرارگیرند. بدین ترتیب، قوم نگاری ارتباط، تعریف کلیه عواملی است که درقالب ریزی و قالب شکنی ارتباط کلامی مؤثر می باشند. دراین مقاله، بعد از مقدمه ای کوتاه، این عوامل را مورد بررسی قرارداده و تأکید کرده ایم که تنها داشتن معلومات کافی دستوری و توانایی تولید جملات دستوری و خوش ساخت به معنای توفیق در فرایند پیچیده ارتباط زبانی با دیگران نمی باشد. بدین ترتیب، برخلاف نظریه های دستور ساختاری و دستور گشتاری، قوم نگاری ارتباط براین پایه و اصل استواراست که معانی گفته ها با توجه به بعد اجتماعی و فرهنگی جامعه زبانی و در رابطه با رخدادهای ارتباطــی روشن می شوند و این معانــی بسیار فراتر از معانی کلمات و جملات صـــرف می باشند که معمولا مورد کاربرد سخنگویان جامعه زبانی ویژه قرار می گیرند.
تحلیل داستان در نظریه جهان های متن: مطالعه موردیِ وداع اثر جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به تحلیل داستان «وداع»، اثر جلال آل احمد، با رویکرد شعرشناسی شناختی می پردازد. این تحلیل برمبنای نظریه جهان های متن (ورث، 1999) صورت می پذیرد. جهان های متن بازنمودهایی ذهنی اند که از جهان گفتمان پدید می آیند. چیدمان اصلی جهان متن به وسیله عناصرِ جهان ساز ایجاد می شود و موضوع گفتمان، به وسیله گزاره های نقشی و پیش برنده شکل می گیرد. وقتی مرزهای جهان ِ متن به وجود آمد، لایه های مفهومی دیگری قابل شناسایی است که جهان های فرعی نام دارند و بر سه نوع اند: جهان فرعیِ اشاره ای، جهان فرعیِ نگرشی و جهان فرعیِ معرفت شناختی. تحلیل داستان «وداع» براساسِ این نظریه نشان داد که هرچند بسط جهان های فرعیِ اشاره ای و نگرشی در داستان «وداع» بسیار محدود بود، ولی جهان های فرعیِ معرفت شناختی که لایه های معنایی عمیق تر ی را نشان می دهند، در این داستان به طورِ گسترده ای قابل شناسایی اند. این نتیجه نشان دهنده آن بود که داستان «وداع» متضمن لایه های عمیق معناست که به وسیله نشانه های مشخصِ متنی قابل دستیابی اند.
نظریه افعال گفتاری و برخی پیامدهای مهم آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان چگونه از عالم حکایت می کند؟ این پرسشی است که از دیرباز قبل تا کنون مورد علاقه بسیاری از فیلسوفان زبان بوده است از نظر بسیاری از فیلسوفان قرن 20 مانند فرگه راسل و ویتگنشتاین متقدم فهم ساختار زبان روشن کننده واقعیت عالم است به اعتقاد این افراد وظیفه اصلی جمله های اخباری در مقابل جمله های انشایی علاوه بر تعبیر از ماهیاتی معنایی معرفت شناختی به نام قضیه و توصیف یا گزارش از واقعیات امور از روی صدق یا کذب است اما به نظر آستین میان اداهای اخباری و انشایی تمایزی ماهوی وجود ندارد زیرا در هنگام ادای جمله ها اعم از اخباری و انشایی توسط متکلمان زبان افعالی انجام میگیرد افعالی نظیر اخبار توصیف امر نهی در خواست عذرخواهی و وعده این گونه افعال که افعال گفتاری نامیده شده اند دارای انواعی هستند بنابراین به نظر این افراد که به نظریه فعل گفتاری نامیده شده اند دارای انواعی هستند بنابراین به نظر این افراد که به نظریه فعل گفتاری مشهور گردیده است میان اداهای اختباری وانشایی تمایزی ماهوی وجود ندارد زیرا هر ادا دارای جنبه ای انشایی یا قوه غیر کلامی است که نوع فعل گفتاری انجام شده را تعیین می نماید افزون بر آن هر ادا بر روی مخاطب خود دارای تاثیراتی به نامه افعال با کلامی است بر اس اس نظریه فعل گفتاری افعال گفتاری اعم از افعال غیر کلامی و با کلامی تنها تابع قواعد معنی شناسی و معرفت شناسی حاکم بر آنچه متکلم می گوید نیست بلکه بیش از آن به قواعد و فروض حاکم بر نظریه فعل گفتاری نظیر مقاصد و گرایش ها و اعتقادات دو سویه میان متکلم و مخاطب وابسته اند نظریه فعل گفتاری دارای پیامدهای مهم در معرفت شناسی دینی و معنی شناسی است که در این مقاله به برخی از آنها اشاره خواهد شد