فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۶۶۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بهره گیری از جامعه شناسی صوری زیمل و نظریه کنش گفتار آستین در زبان شناسی به بررسی جایگاه «تعارف ایرانی» در آموزش زبان فارسی و پیچیدگی های کلامی آن می پردازد. نتایج تحقیق نشان می دهد تعارف های کلامی و غیرکلامی ایرانیان در آموزش زبان فارسی به عنوان زبان دوم، علاوه بر پیچیدگی های بیانی، ازنظر صوری نیز برای زبان آموزان خارجی دشوار و گاه غیرقابل رمزگشایی است. این مشکل به دلیل آشنا نبودن زبان آموزان غیرفارسی زبان با ساختارهای اجتماعی تعارف و کنش های گفتاری آنها پیش می آید. همچنین یافته ها نشان می دهد که مدیریت و برنامه ریزی هدفمند، تربیت مدرسان کارآمد و تدوین منابع آموزشی که ظرافت های فرهنگی تعارف را بیشتر در نظر می گیرند دشواری های مواجهه با تعارف را از طرف زبان آموزان غیرفارسی زبان کمتر می کند. علاوه براین، آشنایی با سازوکار فرهنگی تعارف، موجب دریافت بهتر پیام های تعارف توسط زبان آموزان می شود به طوریکه در تقویت ارتباطات اجتماعی می توانند آگاهانه از آن استفاده کنند.
تحلیل پیکره بنیاد آهنگ گفتار فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، براساس تحلیل پیکره بنیاد، به بررسی ساخت آهنگ گفتار فارسی در پیکره گفتاری فارسی فارس دات کوچک پرداختیم. نخست، رفتار آهنگی واژه های محتوایی مختلف و واژه های دستوری را مشاهده و تحلیل کردیم. نتایج نشان داد که واژه های محتوایی، اغلب با تکیه زیروبمی و واژه های دستوری، اغلب بدون تکیه زیروبمی تولید می شوند اما مقوله دستوری واژه ها بر الگوی تغییرات زیروبمی یا ساخت نواختی آنها تأثیرگذار نیست.بررسی الگوی توزیع دو تکیه زیروبمی H * و L*+H در ساخت آهنگ گفتار فارسی نشان داد که تمامی واژه های فارسی با یک تکیه زیروبمی خیزان با ساخت نواختی L*+H تولید می شوند و تکیه زیروبمی H * تنها در منحنی زیروبمی واژه ها با تکیه آغازی ظاهر می شود، آن هم فقط زمانی که شرایط زنجیره ای لازم برای تظاهر آوایی نواخت L آغازی فراهم نباشد. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که زمان بندی وقوع قله H تکیه زیروبمی وابسته به بود یا نبود واژه بست در واژه هاست، بدین صورت که در واژه های حاوی واژه بست، قله H دیرکرد دارد و بعد از زنجیره آواییِ هجای تکیه بر واقع می شود، ولی در واژه های فاقد واژه بست،H دیرکردی ندارد و در محدوده زنجیره آوایی هجای تکیه بر قرار می گیرد.
زمان دستوریِ جهان های ممکن ساخت شرطی در زبان فارسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش زمان دستوری افعال بندهای شرط و جزای شرط در جملات شرطی زبان فارسی معاصر، براساس رده شناسی دکلرک و رید (2001) بررسی شد. پیکره، 286 جمله شرطی از 10 کتاب داستانی معاصر بوده است. با بررسی جملات شرطی به این نتیجه رسیدیم که ساخت شرطی زبان فارسی معاصر، متشکل از انواع حقیقی، خنثی، بسته، باز، غیرقطعی و ضدحقیقی است. از این تعداد جمله شرطی، شرطی از نوع باز و ضدحقیقی به ترتیب بالاترین و پایین ترین بسامد را در داده های پیکره داشتند. با بررسی زمان های دستوری افعال بندهای شرط و جزای شرط به گرایش های قوی در این زمینه دست یافتیم. براین اساس، اگر زمان دستوری فعل بند شرط، گذشته باشد، شرطی با احتمال زیاد از نوع حقیقی خواهد بود و اگر زمان دستوری فعل بند جزای شرط، غیرگذشته باشد، شرطی به احتمال زیاد، از نوع باز خواهد بود.
بررسی کارکردهای گفتمانی وجه فعل در غزل پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل به عنوان اصلی ترین عنصر هر پیام، نشان دهنده جهت گیری ذهنی گوینده در ایجاد پیام است. شیوه های گوناگون حضور، غیاب، ساختار، نمود، وجه و ... یک فعل می تواند در بردارنده اغراض مشخص گفتمانی در هر پاره گفتار باشد. در میان ویژگی های فعل در نحو زبان فارسی، زبان شناسی نقش گرا و تحلیل گفتمان انتقادی، وجه و وجهیت فعل را که مرتبط با تلقی گوینده از وقوع یا عدم وقوع فعل همراه با احتمال، شرط، آرزو، امر یا جز آن است، باید حامل معانی اصلی گفتمانی دانست. در این پژوهش با تمرکز بر برخی مجموعه غزل های پست مدرن، وجه فعل از بعد معنایی (وجهیت توانمندی، وجهیت درخواستی و وجهیت برداشتی) و همچنین علت ها و شیوه های گزینش هر یک از وجوه اخباری، التزامی و امری بررسی شده و سعی گردیده است تا ارتباط یا تعارض این وجوه، با گفتمان غالب مشخص گردد. یافته ها حاکی از نقش محوری وجه فعل در شفافیت اغراض گفتمانی غزل پست مدرن و تأثیر آن بر سایر عناصر هم نشین در محور کلام است و اینکه چگونه گزینش پُربسامد برخی وجوه، نظیر وجه التزامی به یکی از مختصات سبکی در غزل پست مدرن بدل شده است.
نمود در کردی: از هستی شناسی تا دستور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف جستار حاضر ارائه تحلیلی نسبتاً جامع از نظام نمود در زبان کردی (گویش موکریانی) است. روش اتخاذشده در این مقاله مبتنی بر نظریه دوبخشی اسمیت (1997) و رویکرد منطقی بازنمود گفتمانی(Kamp and Reyle, 1993) است. در این راستا برای واکاوی انواع نمودهای موقعیتی در گویش موکریانی، پیکره وسیعی از افعال ساده و مرکب بررسی خواهد شد. افعال مورد نظر در سطح گروه فعلی و همراه با اقمار و افزوده هایشان در نظر گرفته می شوند. در ابتدا پنج گونه از نمودهای موقعیتی در منظومه های فعلی توصیف و سپس انواع نمودهای اشتقاقی ذیل هر کدام پیشنهاد می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که پنج گونه از نمودهای موقعیتی در این گویش وجود دارند که هم نشانگر رخدادهای بیرونی و هم تابع محاسبات نحوی هستند. نوع ساختار موضوعی و قیدهای متفاوت زمانی و مکانی بر ماهیت ترکیبی نمود در جمله تأثیر بسیار دارند. در نهایت، با استفاده از نظریات یادشده، سعی می کنیم بازنمود صوری انواع ترکیب های ممکن هر یک از نمودهای موقعیتی را ارائه دهیم.
زنانگیِ نوشتار: دیباچه ای بر روش شناسی نسبت زبان و جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«زنانگیِ نوشتار» برساخته ای است که این قلم در گفت وگو با مفهوم «نوشتارِ زنانه» الن سیزو، منتقد فرانسوی پیشنهاد کرده است. این اصطلاح برخلاف نوشتارِ زنانه، از یک شیوه قوام یافته نوشتار سخن نمی گوید، بلکه زمینه ها و کلیت نوعی شیوه نگارش را پیشنهاد می کند که می کوشد خود را به استناد هویت زنانه تعریف کند. براساس اصطلاح «نوشتارِ زنانه» به عنوانِ امرِ مفروضِ نوعی شیوه نگارشِ خاصِ زنان، مقالات متعددی نوشته شده و در نشریات معتبر فارسی زبان چاپ شده است. مقاله حاضر، ضمن ردِّ چنین پیش فرضی، می کوشد نشان دهد که نگاهی دیگر به نسبت زبان و جنسیت، هرگونه الگوی پیشینی را که کاربرد شماری از صورت های آوایی و واژگانی را نمودِ زبانِ زنانه تلقی می کند، با دیدة تردید می نگرد، ضمن آنکه توضیح می دهد که آنچه اصطلاحاً «نوشتار زنانه» نام گرفته، نوعی گزینش زبانی بافت محور است که مستند به پیشینه ای نگارشی و مقتضیات اجتماعی- فرهنگی است و به این اعتبار تعیّن مجموعه ای از مختصات کلان ساختاری و ژرف ساختی به حساب می آید.
تحلیل زبانی- اجتماعی گفتمان معلم و دانش آموز برپایه دو مفهوم قدرت و هم بستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم قدرت و هم بستگی دو مؤلفة مهم در زبان شناسی اجتماعی اند. قدرت و هم بستگی نشان دهنده روابط اجتماعی اند و این روابط در استفاده یک جانبه یا دوجانبه از اصطلاحات خطاب و کنش گفتارها نهفته است. گفتمان های گوناگون را می توان با این دو مفهوم تحلیل کرد. تاکنون گفتمان معلم و دانش آموز در قالب این دو مفهوم بررسی نشده است، از این رو، پژوهش حاضر این نوع گفتمان را با در نظر گرفتن اصطلاحات خطاب و کنش گفتار امر به عنوان نشانگرهای قدرت در کنار متغیرهای غیرزبانی جنسیت، واحد درسی و سن، بررسی کرده است. شصت معلم با پنج واحد درسی متفاوت، در دو مقطع انتخاب شدند. در تحلیل داده ها، روش تلفیقی (کمّی و کیفی) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که می توان نشانگرهای قدرت و هم بستگی را به صورت پیوستاری در نظر گرفت و نیز شاهد انعکاس این دو مفهوم در اصطلاحات خطاب دیگری غیر از ضمایر بود.
توصیف دستگاه فعلی گویش کُرْتَه رایج در قلعه گنج (کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلعه گنج و رودبارِ جنوب از شهرستان های جنوبیِ استان کرمان، خاستگاه و گستره رواج گونه های منطقه ایِ گویش کُرْتَه، از گروه گویش های بَشاگَردی و وابسته به خانواده گویش های ایرانی جنوب غربی هستند. این گویش به لحاظ جغرافیایی در نقطه مرزیِ رواج خانواده زبانی خود و محل برخورد آن با گروه گویش های بلوچیِ مکرانی، از اعضای خانواده زبان های ایرانی شمال غربی واقع گردیده و علی القاعده، از حیث مختصات زبان شناختی نیز حلقه پیوند این دو خانواده زبانی محسوب می گردد. از منظری هم زمانی و براساس تحلیل پیکره زبانی مستخرج از گفتار دو زن و سه مردِ 35 تا 78 ساله و کم/ بی سوادِ کُرْتَه زبان، پژوهش حاضر می کوشد دستگاه فعلیِ گونه زبانیِ کُرْتَه رایج در شهرستان قلعه گنج را توصیف نماید. برای این هدف، مقولات دستوری مرتبط با فعل شامل مقولاتِ واژنحویِ زمان دستوری، نمود، وجه، مطابقه و جهت در این گونه زبانی بررسی و توصیف شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد دستگاه فعلی این گویش از سازوکارهای واژنحویِ مجزا و متنوعی برای نمایش تمایزات مربوط به مقولات پنج گانه بالا بهره می گیرد.
بررسی فرایندهای واجی گویش شمالی زبان تالشی (گونة عنبرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالشی از زبان های ایرانی نو و متعلق به شاخة شمال غربی زبان های ایرانی است. از نظر ویژگی های گویشی و محدودة جغرافیایی به سه گویش شمالی ، مرکزی و جنوبی تقسیم می شود و به دلیل حفظ ویژگی های زبانی دوران باستان و میانه و نیز قرار گرفتن در زمرة زبان های در خطر ، اهمیت ویژ ه ای در مطالعات گویش شناسی دارد. در مقالة حاضر پربسامدترین فرایندهای واجی تالشی شمالی (گونة عنبرانی)، طی تحول از ایرانی باستان و در مقایسه با فارسی نو بررسی شده است. از جملة این فرایندها حذف واکة پایانی، افراشتگی، مرکزی شدگی، حذف کشش، تضعیف یا نرم شدگی و تقویت یا سخت شدگی است. داده های گویشی به روش میدانی و بر پایة اطلاعات نگارنده که خود گویشور این گونة زبانی است و نیز مصاحبه با گویشوران بومی گردآوری شده است . داده های ایرانی باستان و فارسی میانه به روش کتابخانه ای گردآوری شده است. اگر واژه هایی در اسناد مکتوب وجود نداشت و یا دسترسی به آنها ممکن نبود، به ناچار بازسازی شده اند.