فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب نظریه انسجام هلیدی و حسن (1976)، توانایی سازماندهی روایی کودکان فارسی زبان را با به کارگیری روش تجربی- میدانی مورد بررسی و مقایسه قرار داده است. به این منظور، پانزده کودک، هشت پسر و هفت دختر چهار تا هفت سال در یک مهدکودک در غرب تهران انتخاب و گزینش شدند. سپس به منظور بررسی عملکرد این کودکان در سازماندهی گفتمان ازطریق بکارگیری ابزار انسجام دستوری، دو آزمون بازگویی و تولید داستان با استفاده از دو کتاب مصوّر کودک اجرا گردید و با درنظر گرفتن رشد انسجام دستوری، داستانهای آنها مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. هدف اصلی این تحقیق آن بوده است که با ارزیابی توانایی سازماندهی گفتمان روایی در کودکان فارسی زبان به شناخت و ارزیابی بهتری از توانش گفتمانی آنها دست یابیم. بر پایه یافته های این تحقیق می توان گفت که اولاً کودکان در هر سه گروه سنّی قادر به به کارگیری صحیح ابزارهای انسجام دستوری به منظور سازماندهی داستان های خود هستند. نتیجه دیگر این که تمامی گروه های سنّی از میان زیرمجموعه های انسجام دستوری (ارجاع، جانشینی، حذف) در هر دو آزمون بیشتر تمایل به کاربرد ارجاع دارند و در نهایت، عملکرد کودکان در آزمون بازگویی داستان در مقایسه با آزمون تولید داستان به لحاظ تعداد بندها و مؤلفه های انسجام دستوری متفاوت می باشد.
بررسی افعال وجهی در هورامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بررسی نظام وجهیّت در هورامی و افعال وجهی به کار رفته در این زبان می پردازد. پس از آشنایی مختصر با ویژگی های مقولة دستوری- معنایی «وجهیّت» و طبقه بندی نظام های وجهی بر مبنای آرای پالمر (1999 & 2001)، ویژ گی های هر یک از افعال وجهی «باید/mašjo »، «شدن/ bijej» و فعل «tāwāj» مورد بررسی قرار می گیرد. از میان افعال وجهی موجود، تنها فعل «بایستن/ mašjo » می تواند برای نشان دادن مرتبة الزام از وجهیّت معرفتی (وجهیّت استقرایی) و وجهیّت تکلیفی مورد استفاده قرار گیرد و در مقابل افعال «bijej» و فعل «tāwāj» تنها بیانگر مرتبة امکان از وجهیّت های معرفتی (وجهیّت حدسی) و تکلیفی هستند. فعل «bijej» می تواند در برخی موارد برای بیان مرتبة الزام از وجهیّت تکلیفی نیز به کار رود با این توضیح که به نسبت فعل «بایستن/ mašjo» اجبار کم تری را متوجه کنش گر می کند. فعل «tāwāj» می تواند برای نشان دادن وجهیّت پویا نیز به کار رود. فعل «mašjā » تنها فعلی است که برای ارادة معنای وجهیّت تکلیفی در گذشته مورد استفاده قرار می گیرد. هیچ یک از افعال وجهی مورد بحث در هورامی توانایی نشان دادن وجهیّت گواه نمایی را ندارند.
شعر منظوم و نثر شاعرانه در زبان های هندواروپایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی تطبیقی برای شناخت زبان ها دو روش مشخص دارد: روش رده شناختی و روش تکوینی. هدف روش نخست تثبیت ویژگی های همگانی زبان ها و هدف روش تکوینی، تدوین تاریخ زبان هاست.
زبان شناس تطبیقی برای هر زبانی یک اصل مسلم و یک فرض دارد. اصل مسلم نزد ایشان مشابهت های بسیار زبان هاست که نمی توان آنها را حمل بر اتفاق یا وام گیری کرد. فرض آنان بر این است که این زبان ها از یک اصل مشترکی منشأ گرفته اند و اختلافات کنونی میان آنها نتیجه تحولی است که زبان های هر گروه، پس از جدایی از نیای اصلی، پذیرفته اند. بررسی زبان ها از طریق روش تطبیقی، بازسازی ویژگی های بنیادی دستور و واژگان زبان فرضی را ممکن می سازد، که این خود آغازی برای توصیف تاریخی زبان های وابسته است. بر اساس مطالعات زبان شناسی تطبیقی، زبان دارای دو بعد است، یکی توصیفی، یعنی بعد زبانی و دیگری هنری و شعری. بعد زبانی به دنبال عاملی است که یک پیام زبانی را به یک اثر هنری تبدیل می کند.
مقایسه الگوهای شاخص در زبان های هندواروپایی امکان باسازی زبان ها را تا رسیدن به زبان مشترک اصلی، نیز شناخت ویژگی های شعر منظوم و نثر شاعرانه را فراهم می سازد. بر اساس این مقایسه می توان دریافت که در جوامع سنتی هندواروپایی، زبان شاعرانه در صلاحیت متخصصانی بوده است که انگیزه شاعری داشته، امّا جز سرودن شعر، وظایف دیگری از نوع موبدی، پیشگویی و مداحی را نیز عهده دار بوده اند. اصطلاحات بازمانده در برخی از شاخه های زبانی این خانواده، هم در بُعد واژه ها و هم در چهارچوب وظایف و خویشکاری های شاعران، در شرق و غرب یکسان است و از خلال این مشترکات می توان هم از پایگاه اجتماعی شاعر آگاه شد و هم اصطلاحات مربوط به شعر را در شاخه های زبانی خانواده هندواروپایی باز شناخت.
در گفتار پیش رو کوشش شده است با تأکید بر شاخه هندوایرانی زبان ها، زبان شعری و شکل آغازین آن بر اساس داده های موجود باسازی و توصیف شود.
الگوی شناور در ساخت جمله های مرکّب با توجه به کاربرد زمان افعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمله و ساختار آن، مفصّل ترین، پربحث ترین و جذّاب ترین موضوع نحوی در دستور زبان است. از نظر ساختار، جمله یا ساده است یا مرکّب. درباره جمله ساده چندان اختلاف و پیچیدگی وجود ندارد اما در بررسی جمله مرکب، هم کمتر تحقیق شده و هم جای بحث و اختلاف بیشتری وجود دارد؛ زیرا در برخی از دستورها بدون دقّت در معیار ترکیب، همه جمله هایی را که با حروف ربط به هم وصل و عطف شده اند، جمله مرکب شمرده اند. در این پژوهش با بررسی دقیق جمله هایی که مرکب شمرده شده اند و بیان معیارهای جمله مرکب، به اشتباه برخی از دستورها اشاره شده و برای اوّلین بار در پژوهشی مفصّل الگوهای ساختاری جمله های مرکب با توجه به کاربرد زمان افعال معرفی گردیده است. سؤال اصلی در این تحقیق این است که چه نوع جمله ای را می توانیم مرکب بشماریم و الگوی ساختاری آن چگونه است؟ در کنار پاسخ به این پرسش به چگونگی تعریف آن در دیدگاههای زبان شناسی و دستورهای فارسی و برخی ویژگیهای جمله مرکب پرداخته ایم. در بررسی جمله های امروزی زبان فارسی و برخی جمله های زبان متون گذشته که مانند جمله های امروزین هستند، 193 الگو برای ساخت جمله مرکب، استخراج و معرفی شده است که به سبب فراوانی و تنوع الگوی ساخت و کاربرد زمان افعال این جمله ها، آن را شناور نامیده ایم. نتیجه پژوهش نشان می دهد که زبان فارسی در ساخت جمله بویژه جمله مرکب، امکانات فراوان و در نحوه بیان پیام و خبر، انعطاف، گستردگی، آزادی عمل و تنوع کم نظیری دارد
تغییرات معنایی و مفهوم سازی های فرهنگی نام اندام دست در جزء اول اسامی مرکب زبان فارسی در قالب زبان شناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تغییرات معنایی و شیوه مفهوم سازی نام اندام دست در جزء اول 160 اسم مرکب فارسی بررسی می شود. مسئله و پرسش های اصلی پژوهش عبارتند از اینکه شیوة تغییرات معنایی این مفهوم در واژه های مرکب فارسی چگونه است و آیا می توان از تحلیل معنایی، حافظة جمعی، فرهنگی و اجتماعی جامعة زبانی فارسی را دریافت و آن را با دو جامعة زبانی انگلیسی و چینی مقایسه کرد. هدف این بررسی، کاوش شیوه تغییر و نیز افزایش معنی نام اندام ""دست"" در فرایند ترکیب این واژه با اسمهای دیگر فارسی است، به گونه ای که در پایان از تفاوت ها میان این سه زبان در شیوه تغییرات معنایی و مفهوم سازی های این نام اندام، تبیین فرهنگی به دست داده شود و برای تنوعات زبانی تبیین غیر زبانی( شناختی- فرهنگی) ارائه شود. روش مطالعه پیکره بنیاد، بر پایه فرهنگ سخن و در قالب رویکرد زبان شناسی فرهنگی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که تفاوتهای موجود در شیوه مفهوم سازی در این چند زبان دارای تبیین فرهنگی هستند. نوآوری این تحقیق در این است که تغییرات معنایی این نام اندام را در کلمات مرکب به روش عینی می کاود، از تفاوت زبانها تبیین فرهنگی به دست می دهد، بسامد هر مفهوم را لحاظ می کند. نتایج و دستاوردهای این پژوهش عبارتند از: تحلیل فرهنگی تفاوتها و شباهتهای موجود در سه زبان مذکور، به تصویر کشیدن شیوة تغییرات معنایی در زبان، معرفی روش جدیدی برای آموزش واژه های زبان فارسی با استفاده از الگوی کاکتوس و معنی شناسی مطابقه ای و روان شناسی فرهنگی. دیدگاه نقدی مقاله بر این است که برای بررسی مسیر تغییرات معنایی کلمات لحاظ نمودن فرایند ترکیب نیز الزامی است.
تطبیق لهجه خوری و بلوچی (2)
منبع:
مهرسال هشتم ۱۳۳۱ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
راهبردهای بیان مخالفت در بین دانشجویان دختر و پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی راهبردهای کاروجهه در میان دانشجویان دختر و پسر هنگام بیان کارگفتِ مخالفت می پردازد. 280 دقیقه گفتگو و بحث گروهی دانشجویان در کلاس ضبط و موارد مخالفت بین آنها به تفکیک جنسیت مخالفت کننده و مخالفت شونده استخراج و راهبردهای استفاد ه شده در چارچوب نظریه ادب براون و لوینسن (1987) و طبقه بندی ریز-میلر از راهبردهای مخالفت (ریز-میلر، 2000) دسته بندی گردید. نتایج حاصل از بررسی کمّی و کیفی داده ها نشان دهنده تأثیر عامل جنسیت بر چگونگی استفاده از راهبردهای مخالفت است بدین گونه که به طور کلی پسران بیش از دختران مخالفت نمودند و ستیزه جوتر از دختران بودند. در مخالفت با هم جنس، دختران کمتر و پسران بیشتر با هم جنس خود مخالفت نمودند، اما در مخالفت با جنس مخالف تنها در یک مورد تفاوت بین دختران و پسران معنادار بود: پسران از راهبردهای تشدید مخالفت بیش از دختران استفاده نمودند. هم چنین، دختران توجه بیشتری به جنس مخاطب نشان دادند.
واژگانی شدگی در فعل های حرکتی فارسی: الگویی تازه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکت یکی از مفاهیم بنیادی در نظامِ شناختی بشر است. این مفهوم می تواند به گونه های مختلف در زبان ها بازنمایی شود. همین تفاوت در قالب بندی سازه های مفهومیِ حرکت، بنیاد نظریه الگو های واژگانی دهد. این نظریه می تواند خانواده های زبانی را برپایه چگونگی ادغام سازه های رویی رده بندی هایی نیز در این روی چشم می خورد. پژوهش حاضر می از طرح این نارسایی ها، با توجه به زبان فارسی، راه حل هایی ارائه دهد. نتیییل رویییی های مفهومییی ادغام می یی های مفهومی پیرامونی نیز در ادغام ی، مؤثر عمل می نند.
مهمانی واژه ها
تغییرات صدایی و معنایی واژه های زبان فارسی در زبان اویغوری معاصر
حوزههای تخصصی:
بررسی ساختارهای تک عضوی فعلی زبان روسی در مقایسه با ساختارهای دو عضوی و نحوهء بیان آن ها در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکى از مسائل پیچیدهء زبان روسى براى فارسى زبان ها وجود جملات تک عضوى است. جملات تک عضوى یکى از انواع جملات ساده است که در آن فقط یک عضو اصلى نهاد یا گزاره وجود دارد. در ساختار نحوى زبان روس وجود فقط یک عنصر به عنوان عضو اصلى، پدیده اى معمول و رایج بوده، با این حال جمله چه به لحاظ ساختار و چه به لحاظ معنا کامل و غنى است. دلیل وجود این ساختارها در این است که گوینده با در نظر گرفتن بافت جمله و مقصود خود از خبر، ضرورتى در استفاده از کلمه اى که به طور صریح بیان کنندهء فاعلى باشد، نمى بیند. این گونه جملات با توجه به شکل و معنا، به انواع مختلفى تقسیم مى شوند. در این مقاله سعى شده است یکى از انواع آن ها در مقایسه با ساختارهاى دو عضوى مورد بحث قرار گیرد.
وندِ گروهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت واژه بست و جایگاه آن، به استناد منابع موجود، در زبان های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله جایگاه این عنصر در ساخت زبان فارسی مطالعه شده است. یه بر معیارهای پیشنهادی درمتونِ مورد اشاره، واژه بست ها به انواع وندِ گروهی و جایگاه دوم تقسیم شده بستِ جایگاه دوم، فارغ از مقولة پایة اتصال، مقید به حضور در این جایگاه است و وندِ گروهی همیشه در حاشیة گروه قرار می گیرد. توزیعِ متفاوتِ واژه بست ها به صورت پیوستاری نمایش داده می شود
بررسی واژگان دام داری در گویش دوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه
نگاه محققانه به تاریخ و فرهنگ مردم ایران درباره کوچ نشینی، فکر را به عمق تاریخ ایران – زمانی که قوم آریایی به فلات ایران کوچید – سوق می دهد. اقوام ایرانی، در اصل، کوچ نشین بوده اند و هنوز هم، در این سرزمین عشایر کوچ نشین، هر سال، برای چرادادن دام جابه جا می شوند و، در دو سوی مسیر کوچ، دو نقطه برای ییلاق و قشلاق خود برمی گزینند.
جامعه یکجانشین ایرانی نتوانسته است آداب و رسوم و فرهنگ آبا و اجدادی خود را تمام و کمال حفظ کند و، به تاثیر زندگی شهری، خواه ناخواه تحول فرهنگی یافته است. اما کمتر دست خوش این تحول گشته و الگوی سنتی زندگی و، در نتیجه، میراث فرهنگی نیاکان خود را حفظ کرده است.
بعضی از جوامع روستایی ایران، با تمام سابقه یکجانشینی، به دلیل گله داری، هنوز دارای خصوصیات زندگی کوچ نشینی هستند، هر چند کوچ از روستا تا چشمه بهاره میاه کوه و دره اطراف روستا باشد. گله داران، حتی اگر یکجانشین باشند در مواقع لازم، خانه و کاشانه را رها می کنند و همراه گله به دامان طبیعت پناه می برند تا دام خود را در مراتع سرسبز بچرانند و تا فصل سرما در آن نواحی به سر می برند. بدین سان، وابستگی صرف به گله، عامل جابه جایی است.
اهلی کردن حیوانات به جوامع گوناگون نسبت داده شده است؛ از جمله اهلی کردن میش را به عراق، گاو را به یونان و ترکیه، الاغ را به مصر، اسب را به آسیای مرکزی، شتر یک کوهان را به عربستان و بز را به ایران نسبت داده اند. نقوش دیواره غارها و ظروف سفالی در نقاطی از ایران نشان می دهد که متجاوز از ده هزار سال پیش، ساکنان این سرزمین بز را اهلی کرده بوده اند...
مقایسة نشانه های فراگفتمان در مجلات انگلیسی بین المللی و داخلی؛ مطالعة موردی: مقالات حوزة زبان شناسی کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه های فراگفتمان ابزاری هستند که بدون اضافه کردن چیزی به محتوای اصلی متن،جهت سازماندهی زبان به کار می روند. این نشانه ها در درک بهترخوانندگان از نگرش نویسنده و ایجاد و تحکیم ارتباط بین نویسنده و خواننده نقش مؤثری ایفا می کنند. پژوهش حاضر به بررسی انواع و تعداد نشانه های فراگفتمانبه کاررفته در مقالات علمی- پژوهشی انگلیسی در مجلات بین المللی و داخلی در حوزة زبان شناسی کاربردی می پردازد. بدین منظور، با استفاده از برنامة «فراوانی» (نیشن و هیتلی، 2007)، انواع و تعداد نشانه های فراگفتمان به کاررفته در 512 مقالة علمی، شامل 168,051,3کلمه، چاپ شده در 16 مجلة بین المللی و داخلی در حوزة زبان شناسی کاربردی، بر اساس مدل نشانه های فراگفتمان هایلند (2005: 49) مورد مطالعه قرارگرفتند. نتایج این مقایسه گواه وجود تفاوت هایی در کاربرد نشانه های فراگفتماندر دو گروه مقالات برگرفته از مجلات بین المللی و داخلی است. توجه به این تفاوت ها در به کارگیری نشانه های فراگفتمان و در نظر گرفتن آنها در آموزش نگارش آکادمیک می تواند موجب ارتقای کیفیت مقالات چاپ شده در مجلات داخلی انگلیسی شود.
کاهش واکه ای در زبان فارسی بر اساس انگاره [AIU](مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاهش واکه ای به دلیل سرعت گفتار و یا افزوده شدن وند به هجای تکیه بر و جذب تکیه توسط وند، در هجاهای بدون تکیه اتفاق می افتد. کاهش واکه ای در زبانهای مختلف بر اساس دیدگاه های متفاوتی از جمله، کاهش رسایی-بنیاد، کاهش تقابل افزا، کاهش مرکزگرا ، کاهش مرکزگریز و انگاره [AIU] مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار گرفته است. در این مقاله کاهش واکه ای در زبان فارسی را بر اساس انگاره [AIU] اندرسون بررسی کرده ایم. با توجه به این انگاره ، اطلاعات آوایی واکه ها را می توان با مقوله های واجشناسی نشانه گذاری نمود و ارتباط مستقیمی میان شکل های طیف فرکانسی واکه ها و مقوله های واجشناسی [A,I,U] برقرار نمود. بر این اساس کاهش واکه ای با حذف، واژگونی و اضافه شدن یکی از مقوله های واجی همراه است که در زبان فارسی برخی از واکه ها در هنگام کاهش، یکی از مقوله های واجی خود را از دست می دهند (حذف). در برخی دیگر نیز جایگاه مقوله هسته در هنگام کاهش با مقوله دیگر عوض می شود (واژگونی) و در برخی نیز مقوله ای جدید جایگزین مقوله حذف شده می شود (افزایش). بنابراین بر اساس انگاره [AIU] هر سه فرآیند حذف، واژگونی و افزایش در تحلیل کاهش واکه های زبان فارسی کاربرد دارند.
بررسی حروف اضافة مکانی در چارچوبِ شناختی: مطالعة موردی حرف اضافة «در/ توی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیمی که حروف اضافة مکانی بیان می کنند، از مفاهیم شناختی اولیة ما هستند؛ بنابراین حروف اضافة مکانی منبعی غنی برای مطالعه در حوزة معنی شناسیِ شناختی محسوب می شوند.
در این مقاله پس از مروری بر اصول رویکرد معناشناسیِ شناختی، برخی تعاریف حروف اضافه در رویکردهای سنتی آورده شده و سپس رویکرد معنی شناسیِ شناختی به حروف اضافه معرفی شده است . در نهایت، حرف اضافة ""در/ توی"" در چارچوب شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. در این مقاله نشان داده می شود رویکرد شناختی با مدد جستن از مفاهیمی چون طرحواره، شکل و زمینه، انطباق و ... تبیین گویاتری از حروف اضافة مکانی عرضه می کند.
پاسخ به اقتراح
تبیین دستوری نمایه سازی مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ابتدا به بررسی ماهیت دستوری عناصر نمایه مفعولی در زبان فارسی خواهیم پرداخت، زیرا ساختار دستوری جمله بر اساس تلقی ما از ماهیت دستوری این عناصر، به شیوه متفاوتی تبیین می شود. پس از آن به ساخت دستوری بندهای متعدی دارای نمایه مفعولی در چارچوب دستور نقش و ارجاع نظر می افکنیم و سعی بر آن است که مطابق ادعای نظریه، ساخت نحوی این بندها مطابق با شرایط خاص زبان فارسی و بدون تحمیل مقولات خارجی بر آن ارائه شود. در ساخت لایه ای بندهای متعدی، نمایه مفعولی در زیر گره نمایه واقع می شود. این گره درون هسته قرار دارد و در صورت عدم حضور گروه اسمی مفعولی در بند نقش موضوعی را بر عهده می گیرد. به همین ترتیب نشانه مطابقه فاعلی نیز درون گره نمایه واقع می شود، اما به دلیل اجباری بودن و ماهیت دستوری کمی متفاوت که حکایت از نشان مطابقه بودن آن دارد، زیر گره مطابقه درون گره نمایه واقع می شود. شناسه فاعلی همچنین در صورت عدم حضور گروه اسمی فاعل در بند، نقش موضوعی را عهده دار است.