فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
تبلیغات نوعی گفتمان است که در آن گوینده می کوشد با استفاده از ابزارهای گفتمانی به ترغیب مخاطب بپردازد. این مقاله، به بررسی ابزارها یا شیوه های گفتمانی به کار رفته در تبلیغات روزنامه ها و مجلّات زبان فارسی بر اساس الگوی وودز (2006) می پردازد که شامل این موارد می باشد: 1- الگوهای صوتی که نوعی بازی با صداها و شیوه ی شاعری است مانند تکرار، ریتم ، قافیه و نماد صوتی .2- انتخاب کلمات که استفاده زبانشناسانه از کلمات زبان است از قبیل کلمات ضد و نقیض ، مبالغه ، بیان مواد تشکیل دهنده و استفاده از صفات مانند صفت«جدید». 3- ساختار جملات مثل صفت عالی، صیغه امری، ساخت سه قسمتی ، چندکلمه بدون الگوی دستوری، صفت یا قید مقایسه ای و سوال بلاغی . 4- کاربرد معنایی مثل شخصی سازی ، پیش انگاری و جان بخشی به اشیا . در این مقاله، الگوهای فوق در تبلیغات مجلّات و روزنامه های زبان فارسی بررسی شده تا معلوم گردد کدامیک از آنها در تبلیغات مطبوعات زبان فارسی کاربرد دارد و میزان آن چقدر است؟ برای این منظور، از مجلّات موفقیّت، خانواده، خانواده سبز و روزهای زندگی، و نیز روزنامه های جام جم، همشهری ،کیهان و اطلاعات از هر کدام ده عدد، جمعا تعداد چهل مجله و چهل روزنامه از سالهای هشتاد و نه و نود انتخاب و به روش توصیفی _تحلیلی بررسی شده است. نتایج نشان می دهد که همه ی الگوهای وودز در تبلیغات نوشتاری زبان فارسی استفاده نمی شود، مثلا شیوه «جان بخشی به اشیاء» کاربردی ندارد. سایر شیوه ها نیز کاربرد یکسانی ندارند. صفت عالی و شخصی سازی» به طورمساوی دارای بالاترین میزان کاربرد بوده اند، «ریتم» کمترین کاربرد و سایر شیوه ها بین این دو، روی پیوستار قرار می گیرند.
بررسی ساختار وجهی خطبه جهاد نهج البلاغه بر اساس فرانقش بینافردی نظریه نقش گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور فهم بهتری از خطبه جهاد در نهج البلاغه ،در این مطالعه به تحلیل و بررسی آن از منظر زبانشناسی و بر اساس فرانقش بینافردی دستور نفش گرای نظام مند هلیدی پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا تمامی صد بند خطبه مذکور تجزیه شد بطوریکه عناصر ساختار وجهی (فاعل و جزء خودایستا)از عناصر باقیمانده بند تفکیک شود. با توجه به تعریف ویژه فاعل در این دیدگاه، بررسی ها نشان داد که اعتبار تعداد زیادی از بندهای این خطبه به گوینده - حضرت علی (ع) – برگشته و در چند مورد نیز الله فاعل بند واقع شده است. در مواردی نیزمسئولیت و اعتبار بند به جامعه مخاطب، یعنی مردم کوفه ، برمی گردد که به عنوان فاعل بند انتخاب شده اند .بررسی مفاهیمی که در این نظریه از جزء خودایستا مورد انتظار است - یعنی زمان، قطبیت و وجهیت – نشان داد که در این زمینه بین زبان عربی و انگلیسی تفاوتها و همینطور وجوه مشترکی وجود دارد . در این خطبه عربی، عناصر وجهی عمدتا در خود فعل مستتر بوده و در مواقعی از برخی واژه ها چون ان، قد، ل ، ویا ترکیبی از آنها برای بیان قطعیت استفاده شده است. قطبیت غالب بندهای این خطبه مثبت بود اما برای نشان دادن قطبیت منفی نیز عناصر وجهی ای چون لا، لم ، ما و لما، در سیزده مورد بکاررفته است.بررسی وجهیت، که در این نطریه بخش مهمی از ساختار وجهی را به خود اختصاص می دهد ، نشان داد که در غالب بندهای این خطبه انتقال پیام با قطعیت از سوی منبعی آگاه - حضرت علی (ع) – برای مخاطبی ناآگاه و غافل ( مردم کوفه)، و به صورت ارائه اطلاعات در ساختار وجهیت خبری بوده و گوینده مسئولیت پیام را می پذیرد. البته نمونه هایی از ساختارهای دیگر وجهیت بند، چون پرسشی و امری نیز در این خطبه وجود داشت و در چند مورد بندهایی با وجوه خاص برای بیان تعجب، هشدار، دعاونفرین بکار رفته بود که نقش مهمی در نشان دادن بار معنایی بند ها داشتند.دو نوع ممکن ارزیابی نیز در جاهایی از متن خطبه آشکار بود ، مثلا ارزیابی کاملا مثبت از جهاد و کاملا منفی از ترک آن در بخش اول خطبه.
حذف بندی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله پدیده ‘حذف بندی’ در زبان فارسی مورد بررسی قرار می گیرد. چنین بررسی ای با معرفی انواع حذف بندی در زبان فارسی ( با مرجع و بدون مرجع آشکار ) واکنش حذف و تاثیر آن را در هر یک مورد مطالعه قرار می دهد. با مرور شواهد زبان فارسی نشان می دهیم یکی از پرطرفدارترین تحلیل های مطرح امروزی در توجیه این نوع ساخت ها با نام ‘ تحلیل حذف ’ پاسخگوی تمامی تنوعات دستوری جملات فارسی نیست. از این رو با تکیه بر تحلیل دیگری با نام ‘ تحلیل کاربرد- مجدد’ بر مبنای دیدگاه چانگ و همکاران (2011)، جملات فارسی را مورد بررسی قرار می دهیم. چنین مطالعه ای با این فرض به موضوع می پردازد که نشان دهد در تحلیل چنین ساخت هایی، اتکاء صِرف به ملاحظات نحوی کفایت نمی کند و در بررسی شواهد زبان فارسی می بایست به نکات معنایی-کاربردی نیز توجه کرد. این پژوهش نشان می دهد که ملاحظات معنایی-کاربردی مانند نشانه های کلامی، گزینش واژگانی ، ساخت موضوعی وجهت فعل در عملکرد چنین پدیده نحوی نقش بسزایی ایفا می کنند.
بررسی نحویساخت مجهول:رویکرد گذر پنهانی- کریمی/ عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، با اتخاذ رویکرد متأخر کمینه گرا به ساخت مجهول، موسوم به رویکرد گذر پنهانی (کالینز، 2005)، به بررسی ساخت مجهول در زبان فارسی پرداخته می شود. فرضیة یکنواختی تخصیص نقش های معنایی (بیکر، 1988) جایگاه زیرساختی موضوع بیرونی را هم در جملة معلوم و هم در جفت مجهول آن یکسان فرض می کند و این در حالی است که در انگاره های سنتی زایشی، شیوة ادغام موضوع بیرونی در دو ساخت معلوم و مجهول متفاوت است. رویکرد گذر پنهانی از آن جهت در نظریه پردازی زایشی مورد توجه قرار گرفته است که هم سو با فرضیه یکنواختی تخصیص نقش های معنایی می تواند تبیینی شفاف از اشتقاق ساخت مجهول در زبان هایSVO به دست دهد. بررسی مجهول در زبان فارسی می تواند در دو سطح به فهم ما از چگونگی اشتقاق نحوی این ساخت ها کمک کند. نخست آن که تبیین نحوی ساخت مجهول فارسی در رویکرد گذر پنهانی افق جدیدی را در حوزة نظریه پردازی در خصوص نحو زبان های ایرانی نمایان می سازد و دوم آن که بررسی ساخت مجهول در زبان فارسی به عنوان زبانیSOV این امتیاز را به ما می دهد تا به برطرف نمودن کاستی های رویکرد اتخاذی در تبیین مجهول در زبان هایSOVبپردازیم.
فعل مرکب، سبک یا سنگین؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله ضمن بررسی و نقد رویکرد انضمامی و جزء فعلی به عنوان فعل سبک، تحلیل تازه ای از فعل مرکب در زبان فارسی ارائه می دهد که به موجب آن ساختار موضوعی جزء فعلی فعل مرکب با ساختار موضوعی فعل ساده متناظر آن تفاوتی ندارد و در نتیجه جزء فعلی برخلاف نظر اکثر زبان شناسان، به لحاظ نقش معنایی سبک و رنگ باخته نیست، بلکه اعطاء نقش های معنایی به موضوع ها را در جمله برعهده دارد. به موجب تحلیل پیشنهادی این مقاله جزء غیرفعلی فعل مرکب محمولی یا غیرمحمولی است. در حالت اول یک هسته مقوله آزاد موضوع پذیر بوده و در حالت دوم یک گروه اسمی در جایگاه متمم هسته تهی است و به لحاظ معنایی ممکن است شفاف یا تیره باشد. در این مقاله، با چارچوب نظری برجستگی ساختار موضوعی گریم شاو (۱۹۹۲)، مفعول در مجاورت فعل اصلی می تواند هسته موضوع پذیر باشد. این عنصر تنها به درونی ترین موضوع خود یعنی کنش رو نقش معنایی اعطاء می کند و در حوزه محمول ساختار موضوعی خود را کامل نمی کند؛ چون موضوع های بیان نشده آن در ساختار موضوعی جزءفعلی موجودند. بنابراین، در این مورد، نگارنده فرضیه 'اشتراک موضوع' را به جای 'انتقال موضوع' گریم شاو و مستر (۱۹۸۸) برمی گزینند.
بررسی انتقادی از بازنمون تحولات سوریه در مطبوعات ایران و آمریکا با به کارگیری الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به تحلیل متون مطبوعاتی ایران و آمریکا (دو روزنامه کیهان و واشنگتن پست) پرداخته شده است. رویکرد مورد استفاده برگرفته از الگوی ون لیوون (2008) است و محقق می کوشد نشان دهد جهان بینی صاحبان رسانه ها چگونه به نویسندگان مطبوعات منتقل شده و در قالب متن بازتاب می یابند. هدف از این تحقیق یافتن پاسخی برای این سؤال است که مسائل سیاسی کشور سوریه چگونه در دو روزنامه بازنمایی شده و اگر تفاوتی در این بین وجود دارد، چگونه می تواند بیان گر نقطه نظر سیاسی صاحبان رسانه ها باشد. این پژوهش به بازنمایی «کنش اجتماعی» پرداخته، پنج تقابل دوگانه را در ده متن استخراجی در بازة زمانی 20 تیر تا 29 مرداد 1391 بررسی نموده و میزان تأثیرگذاری هر تقابل بر گفتمان را نمایش می دهد. نتایج بیان گر این است که مطبوعات ایران و آمریکا مسائل سیاسی روز را در راستای سیاست های دولت خود بازسازی می کنند و نویسندگان به منظور القای جهان بینی خود به گونه ای هدف دار و کاملاً متفاوت از تقابل ها برای بازنمایی کنش اجتماعی بهره جسته اند. از میان تقابل های بررسی شده، تقابل نشانه ای- مادی، فعال سازی-غیرفعال سازی، عامل نمایی-عامل زدایی و انتزاعی-عینی به شیوه ای متفاوت در ساختار گفتمان فارسی و انگلیسی نمود یافته اند و این امر ریشه در تفاوت اساس دیدگاه صاحبان رسانه دارد.
بررسی معناشناسانه استهزا با تاکید بر همنشینی ها وجانشینی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه پژوهی از روش های مورد استفاده در تفسیر موضوعی برای کشف و استخراج نظریه قرآن می باشد. که امروزه مورد توجه زیادی واقع شده، به ویژه در علم زبانشناسی و در حوزه معناشناسی؛زیرا از طریق این شیوه می توان در شبکه معنایی قرآن با بررسی واژگان در سیاق آیات به معنای جدیدی از واژه دست یافت که با معانی قبلی و خارج از شبکه قرآن اگر چه در مواردی هم پوشانی داشته، در مواردی نیز یک معنای نو و ابداعی که مختص دیدگاه قرآن است، ارائه می دهد. که این معنای جدید منجر به توسع معنایی 1واژه می شود.\nهدف از پژوهش حاضر بررسی واژه استهزا با روش توصیفی تحلیلی با استفاده از مطالعات واژه شناسانه از طریق لغت و تحلیل هم نشینی2 واژه ها در کنار یکدیگر و جانشینی3 است. به صورت بررسی این واژه و مشتقات آن در قرآن با تحلیل محتوایی آن بر پایه مطالعات درون متنی قرآن با توجه به سیاق آیات می باشد.یافته های قرآنی نشان داد: واژه استهزا با پاره ای از مفاهیم اعتقادی و اخلاقی ارتباط معنایی دارد و همین امر منجر به توسعه معنایی واژه در قرآن شده است. گرچه معنای لغوی مستخرج از کتب لغت تحت عنوان تمسخر و تحقیر در قرآن نیز به کار رفته است. امااز آنجا که توحید محور اصلی آیات قرآن است. بنابراین واژه ها در پرتو آن معنایی جدید می یابند. و واژه گان ترکیبی جدیدی مثل استهزا خدا، مطرح می شود. از هم نشینی استهزا با واژگان کفر و نفاق و ایمان و جانشینی آن با واژگان سخر و ضحک مکشوف شد که در دیدگاه قرآنی با دو نوع استهزا ممدوح و مذموم مواجهیم. که اولی جهت تربیت و آگاهی از سوی خدا و مومنان در مقابل استهزا کافران و به نوعی مجازات اینان است و دومی برای تحقیر و بی اعتنایی از سوی کافران و منافقان صورت می گیرد. این روابط معنایی با ظرافت های ادبی و تصویرپردازیهای هنری از معقول به محسوس و سایر آرایه های ادبی و آوایی، برجسته سازی و دارای وضوح معنا و زیبایی ساختاری و محتوایی گردید. و این نشان دهنده انسجام و اتساق لفظ و معناست.
بومی سازی واجی و صرفی وام واژه ها در زبان ترکی آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی تغییرات واجی و صرفی وام واژه ها در زبان ترکی آذربایجانی می باشد. سخن گویان هر زبانی برای استفاده از وام واژه ها، آنها را در دستگاه صرفی و واجی بومی خود تغییر می دهند. در این پژوهش ابتدا واژگانی که از زبانهای فارسی و عربی وارد این زبان شده مشخص گردیده سپس به بررسی تغییرات واجی مانند هماهنگی واکه ای ،ابدال، درج، حذف، نرم شدگی، همگونی و تغییرات صرفی از جمله ترکیب و اشتقاق پرداخته شده است. در این پژوهش از روش توصیفی و تحلیلی و به منظور جمع آوری داده ها از فرهنگهای لغت ترکی- فارسی استفاده شده است. در حوزه واج شناسی چارچوب نظری واج شناسی زایشی است. در این پژوهش 704 وام واژه از زبانهای فارسی و عربی بررسی شدند. در این پژوهش مشخص گردید که از میان فرایندهای واجی فرایند هماهنگی واکه ای بیشترین بسامد را دارا بوده وکمترین بسامد مربوط به فرایند همگونی است. در حوزه صرف فرایند اشتقاق و ترکیب مورد بررسی قرار گرفت. بیشترین بسامد مربوط به اشتقاق و کمترین بسامد مربوط به ترکیب می باشد.
از اراده تا آینده : دستوری شدگی «زمان آینده» در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با آن که مفهوم زمان آینده مفهوم جدیدی در حوزه ی شناخت بشر نیست، اما رمزگذاری مستقل آن در بسیاری از زبان های دنیا پدیده ای متأخر است. بررسی رده شناختی بازنمایی این مفهوم حاکی از این حقیقت است که ابزارهای واژگانی بیان «طلب» و «اراده» به صورت بالقوه، توانایی رمزگذاری رویدادهای زمان آینده را دارند. این مهم از آنجا ناشی می شود که طبیعت مفهوم طلب و اراده، وقوع گزاره را در زمانی فرا روی زمان گفتار رقم می زند. در این مختصر بر آنیم تا در چارچوب دستوری شدگی، به کاوش در سیر تحول فعل «خواستن» ازفعلی واژگانی به فعل معین وجهی با معنای «اراده» و سپس به فعلی معین با معنای دستوری زمان «آینده» بپردازیم. داده های این پژوهش، حاکی از آن است که «خاص شدگیِ» کاربرد فعل «خواستن» در بیان حتمیت وقوع رویداد در «آینده ی برنامه ریزی شده»، پیدایش نشانه ی تحلیلی مستقل زمان «آینده» را در فارسی امروز به ارمغان آورده است. این درحالی است که در قرون اولیه ی هجری فعل «خواستن»، به طور هم زمان و با یک صورت زبانی بازنمایی هردو مفهوم وجهیت اراده و زمان آینده را بر عهده داشته است. از این رو می توان گفت که در مسیر معین شدگیِ فعل «خواستن» به عنوان نشانه ی آینده، رخداد تغییری مفهومی از وجهیت «اراده» به زمان «آینده» قابل مشاهده است.
پسوندهای اشتقاقی اصلی بلوچی امروز (گویش مرکزی بلوچستان ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، پسوندهای اشتقاقیِ اصلیِ بلوچیِ امروز (گویش مرکزی بلوچستانِ ایران)، که تاحدّی تحت تأثیر فارسی امروز است، بررسی شده است. داده های مقاله اغلب به صورت میدانی گردآوری شده و با روش تحلیلی توصیف شده اند. نتیجه بررسی نشان می دهد که 89 پسوند اشتقاقی در گویش مورد نظر وجود دارد، که از این تعداد، 8 پسوند پرکاربرد، 19 پسوند نسبتاً پرکاربرد، 50 پسوند کم کاربرد و 12 پسوند نسبتاً کم کاربرد است. به علاوه، در 16 پسوند از 89 پسوندِ به دست آمده، تأثیر زبان فارسی پیداست؛ و در نهایت، اینکه اشتقاق پسوندی یکی از زایاترین فرایندها در واژه سازیِ بلوچی است.
بررسی و دسته بندی معنایی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه لیبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لیبر برای دسته بندی عناصر واژی هفت ذره معنایی («ماده»، «پویا»، «وجرا» (وضع/ جایگاه رویدادی استنباطی)، «مکان»، «مقید»، «ساختمند» و «درجه پذیر») و یک اصل به نام اصل هم نمایگی ارائه کرده است. در این نظریه هر عنصر واژی یک اسکلت معنایی (مرکب از یک/ چند مؤلفه معنایی و یک/ چند موضوع) و یک بدنه معنایی (مجموعه اطلاعات گویشور درباره آن عنصر واژی) دارد. اصل هم نمایگی موضوع های عناصر را به هم گره می زند و عنصری مرکب یا اشتقاق به دست می دهد. هدف این پژوهش بررسی و دسته بندی اجزای کلام زبان فارسی برپایه نظریه معنایی لیبر است. این پژوهش به پیروی از لیبر برپایه مؤلفه های «ماده» و «پویا» مقوله معنایی ماده/ شیء/ جوهر در زبان فارسی را به چهار گروه و برپایه مؤلفه های «پویا»، «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی موقعیت را به شش گروه و برپایه مؤلفه های «وجرا» و «مکان» مقوله معنایی روابط را به چهار گروه دسته بندی می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در زبان فارسی نیز مقولات نحویِ متفاوت، برای نمونه، فعل و حرف اضافه یا اسم و فعل دارای مؤلفه های معنایی مشترک هستند و دسته بندی معنایی نظریه لیبر را تأیید می کنند.
مهارت های ارتباطی نوبت گیری و قطع کلام در برنامه های مجری محور سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین نقش زبان، برقراری ارتباط در روابط اجتماعی و میان فردی است. این امر در راستای قواعد کاربردشناختی زبان قرار دارد. توانایی کاربرد این قواعد و اصول «توانش ارتباطی» نامیده می شود و نقش مهمی در کیفیت ارتباطات اجتماعی انسان ها از لحاظ تأثیر کنش ها و واکنش های آنها در اذهان و کنش های کلامی و غیرکلامی مخاطبان ایفا می کند. مهارت های ارتباطی دارای انواع کلامی و غیرکلامی و مؤلفه های بسیاری همچون:گیرنده، فرستنده، پیام، رسانه، کانال، سروصدا یا اختلال، بازخورد و بافت است و هریک از آنها، مشمول جنبه های گوناگونی است. اصل نوبت گیری و قطع گفتار یکی از جنبه های مهم مهارت های ارتباطی است که به رعایت بسیاری از ظرایف ارتباطی وابسته است. از آنجا که نحوه به کارگیری مهارت های ارتباطی، به ویژه اصول نوبت گیری و قطع گفتار، با اصل ادب و نزاکت اجتماعی رابطه مستقیم دارد، رعایت صحیح این اصول موجب ارتباط مؤثرتر و موفق تر مجریان با مخاطبان و درنهایت، اثربخشی مطلوب تر پیام خواهد شد. این مقاله، با تأکید بر بخش هایی از گفتگو که کلام منتقل یا گسسته می شود، صدوبیست دقیقه از گفتگوهای برنامه های تلویزیونی شبکه های1، 2، 3 و 4، شامل پانزده دقیقه آغازین از هشت برنامه (از هر شبکه دو برنامه)، را به روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده و مهارت های ارتباطی مجریان سیما را با تأکید بر عناصر کلامی در اصل نوبت گیری و قطع کلام مورد توجه قرار داده است. یافته ها نشان می دهد عوامل بسیاری در امر نوبت گیری مجریان در گفتگوهای تلویزیونی مؤثر است که عبارت اند از: نبود هماهنگی در رعایت عناصر کلامی و غیرکلامی، تعارفات، کلمات جداکننده، پرسش های سرنخ گیر روشن کننده، ارائه اطلاعات، موضوع بحث، بازگردانی کلام، درخواست آمرانه و تردید در سخن.
نقش پادگفتمانی استعارة زبانی در ترمیم فرایند ارتباطی در نامه های نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر گفتمانی، عرصه ی فرایند تولید معناست و عناصر مختلفی در شکل گیری این فرایند دخیل هستند؛ استعاره یکی از عناصر معناساز در انواع گفتمان ها است. این مقاله با رویکرد نشانه- معناشناختی، نگاهی تازه به نقش پادگفتمانی استعاره در فرایند تولید معنا و چگونگی برقراری ارتباط در گفتمان نامه های نیما یوشیج دارد. منظور از نقش پادگفتمانی، به کارگیری استعاره به عنوان یک شگرد از جانب گفته پرداز در جهت برجسته سازی بخشی از گفته، تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر مخاطب، حمایت از گفته، ترمیم روابط زخم خورده، سرپوش گذاشتن بر عواطف و احساسات، القای حسی خاص به مخاطب و ... در گفتمان است. این پژوهش بر آن است تا نقش استعاره را در شکل گیری معنا و انسجام بخشی به گفتمان نشان دهد و نقش های پادگفتمانی استعاره را در ترمیم و بازسازی گفتمان بررسی کند. از این رو مهم ترین کارکردهای ارتباطی استعاره را در نامه های نیما دسته بندی کرده و مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
تقابل ارزش های دینی در گفتمان حسینی و یزیدی
حوزههای تخصصی:
سه خرده گفتمان در عرصه اجتماعی جامعه مرتبط با صدر اسلام شکل گرفت: گفتمان «ولایت»، «خلافت» و «سلطنت» که هر سه لباس اسلام را به تن داشته و در تلاش بودند تا با نزدیک کردن ارزش های اسلامی (دال های شناور اسلامی) به دال مرکزی گفتمان خویش، ذهنیت جمعی اجتماع را به دست آورند. طبعاً هر یک از این سه گفتمان برای وصول به این مهم، ناچار به تعریف ارزش های اسلامی منطبق با دال مرکزی گفتمان خویش بودند. همچنان که جابه جایی معروف و منکر در جامعه، ناشی از تعریفی است از این دو که معروف را منکر جلوه داده و منکر را معروف. از آن جا که گفتمان پیامبر اسلام، «ولایت» بوده است: «إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُه »(مائده، 55)؛ نوشتار پیش رو به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که: «گفتمان ولایت چه تعریفی از ارزش های اسلامی ارائه داده است؛ که بوسیله عده ای پذیرفته نشد و منجر به تولید دو گفتمان خلافت و سلطنت گردید؟». برای پاسخ به این سوال، تخاصم گفتمان ولایی حسین بن علی(ع) و گفتمان سلطنتی یزید به عنوان مطالعه موردی، تحت بررسی قرار خواهد گرفت.
بررسی نقش گسست و پیوست در زنجیرة گفتمانی غزل های روایی حافظ: رویکرد نشانه -معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ابعاد عمیق و پیچیدة شعر حافظ، تاکنون تحلیل های متفاوتی درباب ساخت معنایی غزلیات او مطرح شده است. با بررسی ساختاری غزل-روایت های حافظ روشن می شود که ابیات مختلف یک غزل گسسته و جدا از هم نیستند؛ بلکه در یک زنجیرة پیوستاری و پویا نمود می یابند. انسجام معنایی این دسته از غزلیات و ساخت روایی آن ها زمینه را برای تحلیل نشانه-معناشناسانة آن ها فراهم می کند. برای شناخت بهتر مناسبات درونی غزل -روایت ها و تبیین گسست ها و پیوست های درونی آن ها، توجه به ساختار روایت ضروری به نظر می رسد. گفتمان شناختی پرکاربردترین نوع گفتمان در این دسته از غزلیات است. تحقق بعد شناختی در غزل های روایی حافظ با بسط گفتمانی همراه است. حضور شخصیت هایی همچون پیر مغان، رند، ساقی، مغبچه و ... زمینة ایجاد گسست های عاملی را فراهم می کند. انفصال های زمانی (با کاربرد فعل گذشته یا قیودی مانند دوش، نیم شب و ...) و مکانی (مسجد، صومعه، میخانه، خرابات و ... ) نیز در این دسته از غزلیات، فرآیند معناسازی را پیش می برند. البته در بسیاری از موارد، گسست های شناخت محور با گونة احساسی همراه می شوند. در این دسته از غزلیات، حضور جسمانی معشوق جریانی حسی-ادراکی را به دنبال دارد که شوشگر را با جریانی از احساسات مواجه می کند و با این وصف، تعامل پایداری بین گونه های شناختی و عاطفی در غزل برقرار می شود. با درنظر گرفتن زیرساخت ابیات و گذشت از گسست های شناخت محور، روایت درنهایت به یک صورت پیوستاری می رسد و این گسست ها خللی در انسجام معنایی شعر ایجاد نمی کنند.
کاربرد فعل شدن در بیان نمود لحظه ای-تداومی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعل ""شدن"" یکی از مهم ترین افعال در زبان فارسی می باشد که به عنوان یک فعل حایل در ساخت گروه عظیمی ازافعال شرکت کرده و می تواند ارزشهای نمودین مختلفی داشته باشد. از بین نمودهایی که ترکیبات فعل ""شدن"" می توانند بیانگر آن باشند می توان به نمود لحظه ای-تداومی اشاره کرد. ویژگیهای نمود لحظه ای-تداومی و نحوه تشخیص آن در زبان فارسی، از جمله مسایلی است که تا کنون چندان مورد بررسی قرار نگرفته است. در این تحقیق ابتدا ترکیبات مختلف فعل ""شدن"" در زمانهای ماضی نقلی و ماضی بعید را از لحاظ وقوع فعل مورد بررسی قرار خواهیم داد. سپس به بررسی نحوه تشخیص نمود لحظه ای- تداومی پرداخته و خواهیم دید کدام گروه از ترکیبات فعل ""شدن"" میتوانند بیانگر این نمود باشند و در پایان تقش گفته پردازی در تعیین ارزش نمودین افعال را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
ویژگی های فعل مرکب با مصادر قرضی و اشتقاق های آن از زبان عربی در فارسی معاصر : ویژگی ها و محدودیت ها دیدگاه صرف شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر نگارندگان با توجه به نزدیکی زبان فارسی به زبان عربی و مناسبات فرهنگی و تاریخی مشترک میان آنها در طول ادوار مختلف و نیز وامگیری واژه های بسیار از این زبان در زبان فارسی معاصر ، به گونه ای که بخش چشمگیری از واژگان فارسی امروز به ویژه جزء غیرفعلی در افعال مرکب به واژه های قرضی از این زبان اختصاص یافته است ، به بررسی افعال مرکب ساخته شده با مصادر عربی و مشتقات آنها می پردازند. با توجه به توسعه و زایایی فرایند ترکیب به عنوان یک فرایند واژه سازی فعال در زبان فارسی که به لحاظ رده شناختی یک ویژگی شاخص محسوب می شود ؛ همواره این فرایند از رویکردهای مختلف مورد توجه زبان شناسان ایرانی و غیر ایرانی قرار گرفته است. لذا ، هدف از پژوهش حاضر در گام نخست ، بررسی و توصیف روند شکل گیری افعال مرکب فارسی برگرفته از مصادر عربی و اشتقاق های آنها با بهره گیری از دستاوردهای زبان شناسی شناختی است و سپس بررسی ساختار و محدودیت های حاکم بر ساخت چنین ترکیب هایی می باشد. شایان ذکراست که افعال منتخب مورد بررسی، مبتنی بر سه نظریه مقوله بندی ، حوزه سازی و مفهوم سازی که از مبانی نظری صرف شناختی مطرح شده از سوی هماوند (2011) هستند ، مورد بررسی قرار می گیرند.
واژه بست های مفعولی و آرایش بنیادین واژگان در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این بررسی در چارچوب دستور گشتاری و مبانی رده شناسی و با هدف تعیین جایگاه زیرساختی واژه بست های مفعولی زبان فارسی، ونیز تبیین رابطه ی همزمانی-درزمانی این جایگاه با آرایش بنیادین واژگان این زبان صورت گرفت. ازاین رو، با لحاظ زیرساخت «واژه بست+فعل» در تقارن با رده sov، نتیجه گیری شد که گشتار حرکت واژه بست مفعولی را از جایگاه مذکور به سمت محل ظهور هدایت می کند. مضافاْ، جهت گیری های نحوی، صرفی و نوایی، به عنوان سه معیار مؤثر در چگونگی واژه بست افزایی معرفی شده که ممکن است با گذشت زمان متفاوت عمل کنند. در همین راستا، با اشاره به «شرط کوتاه ترین حرکت»، به رابطه ی فرایندهای انضمام و واژه بست افزایی در فارسی معاصر اشاره شده و استدلال شد که برخلاف فارسی نو قدیم، نادستوری شدن الحاق واژه بست به جزء اسمی برخی از افعال مرکب در گونه ی معیار مؤید این رابطه است. در راستای تبیین پیامدهای رده شناختی واژه بست افزایی درابتدا به فرضیه ی مطرح در دبیرمقدم (1997) مبنی بر تغییر رده ی فارسی از ov به vo اشاره شده و با استناد به شواهد تاریخی و گویشی این نتیجه به دست آمد که بررسی سیر تحول تاریخی مشهود در نظام واژه بستی فارسی، تبیین قابل توجهی برای ناهمخوانی زبان فارسی با معیارهای بیست گانه ی درایر(1992) و همگانی شماره 25 گرینبرگ (1963) به دست می دهد. ازاین رو، در پایان این نتیجه گرفته شد که بررسی عملکرد و سیر تحول واژه بست های ضمیری زبان فارسی، فرضیه ی قرار گرفتن این زبان در جریان تغییر رده را تقویت می کند.
واج آرایی کلمات فارسی با ساخت هجایی (C)(C)V.CVC(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوعات مربوط به ساختار هجا و همچنین سازماندهی واحدهای واجی در درون هجا و فراتر از آن یعنی در مرز بین دو هجا، از جمله مباحث مطرح حوزة واج شناسی محسوب می شوند. در این مقاله تلاش شده است تا با تکیه بر زبان فارسی، با نگاهی نو به موضوع ساخت هجا و واج آرایی پرداخته شود. زبان فارسی دارای ساختار هجایی (C)V(C)(C) است. هدف کلی مقالة حاضر این است که نشان دهد اولاَ آیا تفاوتی میان واج آرایی یک هجا به صورت مستقل و واج آرایی همان ساختار هجایی در ترکیب با هجاهای دیگر وجود دارد، و ثانیاً آیا می توان به وجود یک رابطة معنادار بین واج آرایی کلمات از یک سو و نوع و مقولة واژگانی آنها از سوی دیگر قائل بود؟ به منظور پاسخگویی به سؤالات فوق، مجموعاً 4075 واژة دوهجایی با ساختار هجایی (C)V.CVC(C)، از دو فرهنگ لغت زبان فارسی یعنی فرهنگ الفبایی- قیاسی زبان فارسی (شامل40000 واژه) و لغت نامة متوسط دهخدا (شامل60000 واژه) استخراج و نوع (بسیط، مشتق، مرکب، مشتق-مرکب) و مقولة واژگانی هر واژه (اسم، فعل، صفت، قید، حرف) و همچنین واج آرایی آن تعیین شد. نتایج این تحقیق به طور کلی بیانگر آن است که عوامل متعددی از جمله نوع واکة هستة و همخوان های پایانة یک هجا می تواند بر روی واج آرایی هجای مجاور تأثیرگذار باشد. همچنین به نظر می رسد رابطة مشخصی بین ساختار هجایی کلمات با نوع و مقولة واژگانی آنها وجود دارد.
انسجام واژگانی در متن سوررئالیستی بوف کور برپایه نظریه هالیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسجام متن از به هم پیوستن مجموعه ای از واژه ها و جملاتی که متضمّن معنا و پیام خاصی است، به وجود می آید. نویسنده، دنیای واقع و فراواقع خود را در قالب متن منعکس می کند و در این انعکاس اگرچه از زمان فاصله می گیرد، اما به مدد زبان و حفظ ارتباط بین عناصر دستوری و واژگانی، معنا را منتقل می کند و متنی منسجم می آفریند. متن سوررئالیستی که بازتابی از دنیای فراواقع است، به دلیل هجوم واژگان ناشی از نگارش خودکار، چنین تصوری را در اذهان ایجاد می کند که دور از انسجام و پیوستگی است و ارتباط معنایی در این متون گسسته می نماید. این پژوهش در پاسخ به این مسأله که آیا این متون، با وجود زیر پا گذاشتن زبان معیار و آزادی زبان و واژه ها - نگارش خودکار- از انسجام واژگانی برخوردار هستند، به بررسی انسجام واژگانی داستان سوررئالیستی «بوف کور» صادق هدایت، بر پایه نظریه انسجام متن مایکل هالیدی و رقیه حسن می پردازد. پس از تحلیل و بررسی داده ها، این نتیجه حاصل شد که متن بوف کور، با 3282 گره انسجام واژگانی، از انسجام بالایی برخوردار است و نویسنده با بهره مندی از عناصر انسجام واژگانی به ویژه عنصر تکرار و باهم آیی و ترادف توانسته است، پیوندی ناگسستنی میان الفاظ و معانی ایجاد کند و به این طریق اندیشه و امیال درونی خود را در متن منعکس سازد.