قتل جورج فلوید، شهروند سیاه پوست آمریکایی، توسط یکی از افسران پلیس شهر مینیاپولیس، زمینه ساز اعتراضات گسترده شهروندان آمریکایی به نژادپرستی سیستماتیک در این کشور و شکل گیری جنبش «جان سیاهان مهم است» شد. دامنه این اعتراضات، محدود به قتل فلوید نماند و مردم در اقدامی بی سابقه، به این بهانه، بارها به نمادهای اساسی، از جمله: پرچم ، مجسمه های مشاهیر و نشان های تجاری و رسانه ای کشورشان هجوم بردند. نوع مواجهه رسانه های جریان اصلی با جنبش های اجتماعی، همواره موردتوجه محققان بوده است. در این پژوهش، با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی ون دایک، در پی بررسی بازنمایی این جنبش در رسانه های اصلی ایالات متحده، نظیر: سی ان ان، فاکس نیوز و نیویورک تایمز هستیم. به این منظور، از 25 مه تا 26 آگوست 2020، تعداد 20 خبر از نیویورک تایمز، 15 خبر از فاکس نیوز و 10 خبر از سی ان ان، با روش غیراحتمالی هدفمند، گردآوری شده و مورد بررسی قرار گرفتند. سپس داده های پژوهش با بهره گیری از نشانه ها و عناصر زبان شناختی مدل ون دایک، تفسیر و تبیین شدند. یافته ها نشان می دهد هر سه رسانه، در جریان اعتراضات یادشده، اقدامات معترضان در حمله به ارزش های آمریکایی و مؤلفه های قدرت نرم این کشور را به چالش کشیده و در جهت منفی نشان دادن این جنبش و مشروعیت زدایی از معترضان تلاش کرده اند. در این میان، فاکس نیوز، به دلیل نزدیکی اش به دولت وقت، نسبت به دو رسانه دیگر- که از منتقدان دولت دونالد ترامپ بودند- در به کاربستن «پارادایم اعتراض»، برچسب زنی و به حاشیه راندن معترضان، صریح تر عمل کرده است.
هرگاه موضوع مخاطب رسانه بهمیان میآید. معمولا فقط مخاطبان رسانه رادیو و تلویزیون در ذهن تداعی میشود درحالی که رسانههای مکتوب نیز سهم عمدهای در اطلاعرسانی،ارتقای سطح آگاهیهای جامعه، ارائه اخبار و تحلیل های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دارند. دراین نوشتار، موضوع مخاطب از دیدگاه فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی مورد توجه قرار گرفتهاست و ضمن توصیف ویژگیهای سیستم های ارتباطی سعیشده است تفاوتهای نگرش به مخاطب از دو دیدگاه رسانه یکسویه پخش همگانی و سیستمهای چند رسانهای تعاملی بررسی شود. به عبارت دیگر، نگارنده در پیآن است که جایگاه و نقش مخاطب را در سیستمهای ارتباطی تبیین سازد. آن دسته از مشخصات فناوریهای رسانهای که به نحوی به مخاطب مربوط میشوند، مبنای این بررسی را تشکیل خواهند داد.
"درگیرشدگی مدنی ازجمله ملزومات بنیادین مردمسالاری و شهروندی است. از ربع پایانی سده 20 به بعد با پدیدهای به نام «انفجار اطلاعات و آگاهی سیارهای» روبهرو بودهایم. اینترنت از یکسو، اطلاعات و نگرشهای دموکراتیک را گسترش داده و از سوی دیگر نوعی مشارکت سیاسی جدید برخط (اینترنتی) را موجب شده است. در این نوشتار با بررسی نتایج برخی از مهمترین مطالعات کمّی انجام شده، این نظریه برجسته شده است که اینترنت بر درگیرشدگی سیاسی جوانان و بزرگسالان تحصیلکردهتر در دو نوع یادشده (برخط و غیر برخط) تا حد به نسبت خوبی (نه قوی و زیاد) تأثیرگذار بوده است. براساس این مطالعات، نویسنده در پایان مدلی زمینهگرا در زمینه تأثیر اینترنت بر مشارکت سیاسی ارائه داده است.
" "اطلاعات سیاسی، اینترنت، برخط و خارج از خط، شهروندان
"
"اگر چرخه ارتباط راخیلی مختصر کنیم ، می توانیم به رابطه ای بین فردی برسیم ، دو فرد که با یکدیگر در حال گفتگو هستند آنکه حرف می زند ، فرستنده و آنکه گوش می دهد ، گیرنده و آنچه بین این دو رد و بدل می شود، پیام است. در رابطه بین فردی از آنجا که نوع ارتباط ، افقی است جایگاه گیرنده و فرستنده قابل تغییر است . بهدیگر سخن ، منبع می تواند به مخاطب و یابه عکس ، مخاطب به منبع تبدیل شود.در این نوشتار ، سعی می شود بیشتر بر مخاطب تکیه شود.
"
هدف این تحقیق شناسایی مؤلفه های ترغیب مخاطب بزرگسال برای رفتن به سینما و ارائه مدلی بر مبنای روش آمیخته اکتشافی است. روش تحقیق بر اساس الگوی کرسول در دو بخش کیفی و کمّی تنظیم شده است. در بخش کیفی از روش پدیدارشناسی و در بخش کمّی از روش توصیفی همبستگی بر مبنای روش تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی مدیران ارشد سینمایی، کارگردانان، تهیه کنندگان، منتقدین، بازیگران، اساتید جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی و مخاطبان حرفه ای سینما بودند که از بین آنها 22 نفر بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب و در تحقیق مشارکت کردند. در بخش کمّی نیز با روش نمونه گیری سهمیه ای 1031 نفر از شهروندان تهرانی از بین 43 سینما انتخاب که میان آنها پرسش نامه توزیع شد. ابزار پژوهش در بخش کیفی، مصاحبه عمیق و در بخش کمّی پرسش نامه حاصل از مقوله های کیفی بود که ابتدا با استفاده از روایی محتوایی و روایی عاملی، قابلیت اعتبار آن تأیید شد. برای بررسی قابلیت اعتماد پرسش نامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که معادل 912/0 بود که نشان از پایایی مناسب ابزار دارد. تجزیه و تحلیل داده ها در بُعد کیفی ابعاد مختلفی را شناسایی کرد که از آن جمله می توان به ابعاد فردی و روان شناختی، بُعد اقتصادی، محیطی و فرهنگی، بُعد سیاست گذاری و برنامه ریزی، بُعد ویژگی های فیلم خوب و سینمای مطلوب اشاره کرد. نتایج نشان داد که ضریب تأثیر ابعاد چهارگانه تفاوت ناچیزی با هم دارند. مدل استخراج شده نشان می دهد در کنار تولید فیلم خوب، توجه به نیازهای ارضانشده مخاطب می تواند در ترغبت مخاطب به سینما تأثیرگذار باشد.
هدف این مقاله، طبق گفته مولف آن، بررسی تصور و درک نهادی از مخاطب است. بررسی مخاطبان از دو بعد برداشت و شناخت آنان از رسانهها و طرز تلقی برخی از کارکنان رسانهها مانند ژورنالیستها و تولیدکنندگان از عموم مردم، صورت گرفته است. مولف براین باور است که تصورات رسانهها از مخاطب نقش مهمی در تولید برنامههای داستانی دارد. باتوجه به ناهمسانی مخاطبان امروزی، یکی از راههای بهدست آوردن این تصورات ناهمسان، استفاده از گروه تولید جمعی است که در تولیدات سمعی و بصری بسیار رایج است. مولف در ادامه، براهمیت شناخت مخاطب تاکید کرده و به بررسی تحقیقات انجام شده دراین زمینه میپردازد. وی چنین نتیجهگیری میکند که مطالعات و بررسیهای مختلف مانند تلویزیون بهدست خواهد داد. نکتهاین است که هرکس از مخاطبان تصورخاص خود را دارد.
دانشگاهیان برمبنای روش شناختی و دیگر گفتمانهای علمی، و موسسههای رسانهای بر مبنای اهداف سازمانی خود به مخاطب میاندیشند.
آقای دکتر علی لاریجانی در عرصه دین ، فرهنگ و سیاست چهره ای آشناست . آشنایی با فرهنگ و معارف اسلامی ، سابقه تحصیل و تدریس در حوزه فلسفه غرب در دانشگاه و سالیان طولانی تجربه در عرصه سیاستگذاری و مدیریت کشور از ایشان شخصیتی اندیشمند و توانا ساخته است . بر این اساس و با توجه به اینکه وی هم اکنون مدیریت رسانه ملی رادیو و تلویزیون کشور را به عهده دارد بر آن شدیم تا از ایشان برای گفتگویی در باب رسانه و مخاطب دعوت به عمل آوریم . آقای دکتر لاریجانی علی رغم مشغله فراوان، این دعوت را پذیرفت و فرصتی موسع و در خور به این گفتگو اختصاص داد . ما نیز به نوبه خود کوشیدیم برخی از پرسش های راهبردی را که به دلیل برخورداری از ابعاد دقیق علمی و عملی ، از مشکلات رسانه در تعامل با مخاطبان به شمار می روند مطرح کنیم . آنچه در پی می آید دیدگاه های رئیس سازمان صدا و سیما در این خصوص است.