فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱٬۸۵۴ مورد.
«آتش در عرفان اسلامی و زرتشتی»
حوزه های تخصصی:
آتش در عرفان نماد نور، عشق،اشراق، خرد و پیوند با خداوند است که در عرفان جهانی عمومیت دارد و در عرفان اسلامی و زرتشتی نیز که بخش های اصلی عرفان ایرانی به شمار می آیند همین مطلب دیده می شود. آتش به صورت عشق در عرفان حضور یافته و در همه کشف و شهودهای عارفان همواره نور وآتش به نوعی دیده می شود. در دین زرتشت نیز همواره خدای یکتا پرستیده می شده و نور و آتش برترین جلوه حق قلمداد می شده است. آموزه های زرتشتی در اغلب ادیان تاثیر نهاده و به ویژه در ادیان ابراهیمی نقش آفرینی نموده است. خداوند در این ادیان نور دانسته شده و همواره به صورت نور یا آتش بر انبیاء و اولیاء و عرفا جلوه نموده است.
روایت شناسی شرح شطحیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
" نوشتار حاضر به روایت شناسی کتاب شرح شطحیات نوشته ی روزبهان بقلی اختصاص دارد. به این منظور، پس از بررسی و تعریف دو اصطلاح «روایت» و «شطح»، روایات کتاب دسته بندی و در نهایت شش گونه ی اصلی روایت تشخیص داده شده است: معما، گزارش، حادثه، گفت و گو، خود زندگی نامه (رمانس صوفیانه)، حکایت ترکیبی. در بررسی هر یک از این انواع، همراه با ذکر نمونه هایی از روایات، ویژگی های نوعی آن ها ذکر شده است.
"
«رمز در داستان های رمزی شیخ شهاب الدین سهروردی»
حوزه های تخصصی:
کلام شیخ اشراق پر از اسرار ناگشوده است که با زبان اشارت بیان می گردد، وی پیشوایان حکمت اشراق را افلاطون و زرتشت و هرمس می داند و حکمت مشائی را مقدمه ای برای تجربه روحانی می شمارد، لذا رساله های عرفانی او مانند عقل سرخ، صفیر سیمرغ، قصه غربت غربی، آواز پر جبرئیل و … را به زبان رمزی می نویسد و نمادگرایی «نور» به نحو گسترده ای در آثار او مورد استفاده قرار می گیرد. زیرا او می خواست حکمت افلاطون و زرتشت را در یک بستر فکری جمع کند که در این سنت فکری توجه به «تمثیل» کلید دریافت رموز است.در «عقل سرخ» پس از پرسش درباره آن همه نمادها از «پیر» که روش کار در سیر و سلوک را بیان می کند جویای آگاهی از رمز و کنایات می شود.در رساله «صفیر سیمرغ» همه صفات و استعدادهای اساطیری سیمرغ و بخصوص جبرئیل را در کنار هم و به زبان رمز به سیمرغ نسبت داده است.در داستان «زال و سیمرغ» در گفت و شنود با پیر، به راز و رمزها و اشارات می پردازد. در رساله «قصه غربت غربی» به دنبال کشف اسرار سه رساله ابن سیناست.پس حکمت اشراق هم رازدانی است و هم حجاب زدایی از راز حقیقت هستی و عارف با زبان «رمز» از حقیقت اشیاء که شهود نموده است، خبر می دهد.
«بررسی نظریه عرفانی ولایت از دیدگاه چند تن از عرفا»
حوزه های تخصصی:
مساله ولایت، از مباحث مهم عرفان نظری است که پایه های استوار فلسفی نیز دارد. در حقیقت مرتبه پایانی سیر عارفان است که خود در صحایف و مکتوبات و آثار خویش با عبارت های گوناگون از آن یاد کرده اند. همچون فناء ذاتی یا مقام محو اسم و رسم و رفض تعینات و یا مقام توحید ذات و فناء در توحید، البته بحث ولایت در علم شریف فقه و علم کلام نیز دامنه ای وسیع دارد و فقیهان و متکلمان از دیدگاه فقهی و کلامی به بررسی و کاوش پیرامون آن پرداخته اند، ولی بحث ولایت در عرفان، دیگر است و حد آن دو علم، دیگر. بزرگان بسیاری به نگاشتن رساله در موضوع ولایت پرداخته اند که مرحوم محدث عالیقدر شیخ آغابزرگ تهرانی در جلد 25 کتاب خویش به نام «الذریعه فی تصانیف الشیعه» از آنان یاد کرده است. آنچه که مهمترین بحث این مقاله را دربرمی گیرد، اثبات این مطلب است که بسیاری از عرفا در بسیاری از اندیشه ها و نظریه های عرفانی به ویژه ولایت از شیخ محی الدین عربی تاثیر پذیرفته اند. به گونه ای که حتی عده ای از آنها این نظریه را فقط با لحن دیگری بیان کرده اند. عارفانی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته اند، شیخ محمود شبستری، عطار نیشابوری و علامه طباطبایی است. علاوه بر این این سه عارف بزرگ، دو به دو با یکدیگر نیز از حیث این نظریه عرفانی مورد مقایسه قرار گرفته اند.
نکته ای است
پرتو حسن
«مولوی و زیبایی»
حوزه های تخصصی:
مولوی در آثار پنج گانه خود، دیدگاهی خاص نسبت به مقوله «زیبایی» دارد. از نظر زیبایی شناسی، زیبایی را امری سوبژکتیو و ابژکتیو، عینی و ذهنی، حقیقی و مجازی می داند و به هر دو اصالت می دهد. او زیبایی را مبنای خداشناسی و هستی شناسی خود قرار می دهد و چون به مکتب جمال در عرفان ایرانی و اسلامی وابستگی دارد، مطابق با اصول آن مکتب، خداوند را زیبایی مطلق می داند و همه ذرات هستی را عکس ها و جلوه هایی از آن جمال به شمار آورده و همه چیز را زیبا می بیند. زیبایی اصیل مادرِ عشق است،چنان که زیبایی ها و عشق های مجازی و زمینی را نردبانِ وصول به مرتبه حقیقی آنها به شمار می آورد. به جمال حق، زیبایی های معنوی، زیباییِِ نفس انسان، زیبایِ زن، شاهد و دیگر صورت های زیبا تکیه دارد و به همه انسان ها پیام می دهد: «چون شدی زیبا، بدان زیبا رسی».
تکامل جسم (بدن) در سیر و سلوک از دیدگاه مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
در بینش مولانا سیر الی الله تغییر و تبدیل وجود انسان از نقص به سوی کمال بیانتهاست. این تغییر و تبدیل نه تنها در باطن و درون سالک الی الله به وجود میآید بلکه قالب و جسم مادی او را نیز شامل میشود. از دیدگاه مولانا جسم اولیای خداوند و مقر ّبان الهی اگرچه از لحاظ ظاهر همانند جسم افراد معمولی است، اما از لحاظ باطن دارای صفات، و یا قابلیت ها و خواصی است که آن جسم را از جسم افراد دیگر متمایز میکند.نگارنده در این مقاله سعی دارد دیدگاه های مولانا را درباره تعالی جسم در سیر و سلوک در حد ّ توان خود مورد تحلیل قرار دهد
عشق چیست ؟
«وحدت وجود زرتشتی»
حوزه های تخصصی:
این مقاله ماخوذ از پایان نامه نگارنده با عنوان «پژوهشی در مراسم، اسطوره ها و عرفان دین زرتشت» است که در آن به نظریه وحدت وجود در عرفان زرتشتی و مقایسه آن با این نظریه در عرفان اسلامی، بودایی و مسیحی پرداخته و کوشش گردیده نشان داده شود که دین و عرفان زرتشتی در دیگر ادیان تاثیر داشته و دستاوردهای فرهنگ ایرانی به حیات خود ادامه داده و تا به امروز به شکل های مختلف به تمدن بشری خدمت کرده است.وحدت وجود در نظریه آفرینش زرتشتی دیده می شود که امشاسپندان صفات و جلوه های خدا هستند و دیگر موجودات نیز جلوه های همان صفات به شمار می آیند. تنها نور است که وجود دارد و تایکی «نبودنِ نور» است و هستیِ او استقلالی نیست. نور حقیقی نیز خدای یکتا یا اهورامزدا است. همین دیدگاه در نزد عارفان اسلامی، ایرانی و حتی مسیحی و یهودی و ... دیده می شود.