فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳٬۲۲۲ مورد.
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
45 - 64
حوزههای تخصصی:
تحلیل کارکردهای عقل از مسائل مهمی است که سبب رشد اخلاق اسلامی می شود. کارکردهای عقل در اخلاق اسلامی گاهی به نحو ابزاری است که در منابع نقلی کاربرد دارد و گاهی به نحو مستقل است که در احکام و مباحث کلان علم اخلاق استفاده می شود. توجه به کارکردهای عقل زمینه عمق بخشی به مفاهیم و گزاره های اخلاقی را فراهم می کند. هدف پژوهش پیش رو ضرورت به کارگیری عقل در اخلاق اسلامی به نحو مستقل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است که برخی از یافته های پژوهش بدین شرح است: عقل دارای نقش های مختلف از جمله تعیین کلیات و فروعات احکام اخلاقی و مسائل کلان علم اخلاق بدین ترتیب است: کشف علل و حِکَم احکام اخلاقی؛ کشف قواعد عام اخلاقی به منظور کشف احکام موارد جزئی؛ تحلیل موضوعات احکام اخلاقی و تشخیص مصادیق موضوعات اخلاقی؛ مشارکت در تنسیق علم اخلاق، تعیین حکم اخلاقی در موارد خلاء حکم.
امکان سنجی طرح احکام وضعی در اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
7 - 28
حوزههای تخصصی:
یکی از تمایزات ادعایی میان دو علم فقه و اخلاق اسلامی، وجود احکام وضعی در فقه و عدم آن در اخلاق است. بررسی صحت این ادعا پرسش اصلی این مقاله است؛ «آیا احکام وضعی در اخلاق نیست؟». در این مقاله سعی شده با روش تحلیل مفهومی، احکام وضعی فقهی و احکام ارزشی اخلاقی تحلیل و نسبت آنها با هم سنجیده شود. حاصل آنکه احکام ارزشی در اخلاق همانند احکام وضعی در فقه از سه خصوصیت توصیف، ارزش گذاری و اقتضای عمل برخوردار هستند و در واقع احکام ارزشی بخشی از احکام وضعی هستند. در نتیجه نه تنها اخلاق عاری از احکام وضعی نیست، بلکه در حوزه تبیین احکام ارزشی دستاوردهایی دارد که برای تبیین احکام وضعی فقهی نیز مفید است. همچنین در اخلاق اسلامی از برخی احکام وضعی غفلت شده که با طرح دوباره و گسترش آنها می توان به ارتقاء مباحث اخلاق کمک شایانی کرد.
نشانه شناسی شکر و تبیین حد نصاب آن با تکیه بر منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
71 - 94
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نشانه شناسی شکر و تبیین حد نصاب آن با تکیه بر منابع اسلامی صورت گرفته است. در این نوشتار مطالب و مستندات موردنظر به صورت کتابخانه ای گردآوری و سپس با روش توصیفی- تحلیلی مورد طبقه بندی و تحلیل قرار گرفتند. با نظر به منابع دینی بویژه آیات و روایات، 13 نشانه برای شکر مطرح و در قالب سه دسته طبقه بندی شد که عبارتند از: الف - نشانه های شناختی (سه نشانه)، ب- نشانه های رفتاری ( هشت نشانه) و ج- نشانه های عاطفی (دو نشانه). در ادامه مراتب شکر مطرح شد. در ادامه در واکای مراتب شکر سه وجه بیان شد. در وجه نخست با توجه واکنشی که فرد در برابر نعمت نشان می دهد چهار نشانه در مرتبه پایین شکر می توان دست یافت. طبیعتا طبق این طبقه بندی اگر فرد نشانه های بیشتری داشته باشد مرتبه بالاتری را دارد. و بالاخره در وجه دوم با توجه به انگیزه ی فرد شاکر و وجه سوم بر اساس نوع نعمتی که به فرد رسیده مراتبی نقل شد.
سهم نگرش های اخلاقی با میانجی گری فشار روانی در تبیین اخلاق و عملکرد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
71 - 89
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، مشتریان، کارکنان و دیگر ذینفعان، بیشتر به جنبه های اخلاقی و اجتماعی فعالیت های یک سازمان توجه می کنند و از سازمان ها انتظار دارند که نه تنها از لحاظ اقتصادی موفق باشند، بلکه از نظر اخلاقی نیز عملکرد خوبی داشته باشند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری دربرگیرنده کلیه کارکنان سازمان جهاد دانشگاهی خراسان رضوی به تعداد 500 نفر در سال 1401 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس 217 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش حداقل مربعات جزئی و با نرم افزار Smart-PLS صورت گرفت. نتایج معادلات ساختاری بیانگر آن بود که نگرش اخلاقی بر فشار روانی تاثیر منفی معنی دار و بر اخلاق سازمانی تاثیر مثبت و معنی دار دارد. فشار روانی تحت تاثیر مثبت از جانب ترس از کرونا و ناتوانی در تحمل عدم قطعیت است. فشار روانی بر عملکرد سازمانی و اخلاق سازمانی تاثیر منفی معنی دار دارد و نقش میانجی فشار روانی در رابطه بین نگرش اخلاقی بر اخلاق سازمانی مثبت و معنی دار است. فشار روانی تاثیر بین نگرش های اخلاقی بر عملکرد و اخلاق سازمانی را میانجی گری می کند. طبق نتایج تحقیق حاضر برای بهبود اخلاق سازمانی می بایست به تاثیر مثبت نگرش اخلاقی و تاثیر منفی فشار روانی توجه نمود. در راستای بهبود عملکرد سازمانی باید کاهش فشار روانی مد نظر قرار گیرد. برای کاهش فشار روانی نیز ارتقای نگرش اخلاقی توصیه می شود.
تاملی بر تحول روحی و اخلاقی غزالی و آگوستین، تکاپویی مشابه در نیل به سعادت و مکاشفه یقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
125 - 146
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به مقایسه وجوه مشترک دوران تحول درونی آگوستین و غزالی، به ویژه تحول روحی و سلوک اخلاقی آنها در زندگی پرداخته شده است؛ شباهت هایی که مبتنی بر دغدغه یکسان آنها در جستجوی دردمندانه از یقین، معنای خوشبختی و نحوه سلوک در نیل به سعادت و فضایل اخلاقی بوده است. در این جستارکه به روش توصیفی- تاریخی و مطالعه کتابخانه ای شکل گرفته است، ضمن پرتو افکنی به حالات روحی و اخلاقی مشابه غزالی و آگوستین، زمینه های تحول روحی آنان در تأملی معرفتی و متدولوژیک تبیین و به روش شهودی هر دو در نیل به یقین و حصول سعادت از راه بازگشت به خدا و کسب رضای او از طریق تخلق به فضایل اخلاقی تأکید شده است. در پی آن، نظام اخلاقی آگوستین و غزالی برای نیل به سعادت مقایسه و به مبنای تلفیقی نظام اخلاقی آنان اشاره و وجوه متمایز غزالی از آگوستین، مانند قبول منزلت عقل در فرجام عمر و نیز پرهیز او از حصرگرایی در مورد سعادت پیروان مذاهب بررسی شده است.
تحقق قانون طلایی اخلاق؛ بررسی موانع و راهکارهای بینشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
35 - 54
حوزههای تخصصی:
قانون طلایی به عنوان یک قانون عام اخلاقی توصیه می کند که؛ با دیگران بگونه ای رفتار کن که در همان موقعیت رضایت می دهی با تو چنان رفتار شود. علیرغم تصدیق این قانون از سوی تمام انسان ها، به نظر می رسد نوعی شکاف بین نظر و عمل به این قانون وجود دارد. بخشی این شکاف، در موانع مربوط به ساحتِ بینشی انسان ریشه دارد که نیازمند واکاوی است. از این رو، مساله اصلی در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی انجام شده، این است که عمده ترین موانع مربوط به ساحت بینشیِ انسان بر سر راه تحقق این قانون چیست و چه راهکارهایی در جهت رفع این موانع می توان ارائه داد. یافته های تحقیق حاکی از آن است که؛ ضعف قوه تخیل، عدم داشتن تصویر دقیق از برابری انسان ها، و نیز متاثر بودن شناختِ پسند و ناپسند از عواطفِ انسانی، از عمده ترین موانع بینشیِ انسان در جهت تحقق این قانون است. بر همین اساس، تقویت قوه تخیّل، درک همسانی انسان ها در ساختار وجودی، و مهار و جهت دهیِ عواطف و احساسات را می توان از جمله راهکارهای ناظر به موانع بینشی دانست. در حقیقت ضعف انسان ها در تخیّل و عدم درک ساختار مشترک موجب شده است تا تصویر دقیقی از این قانون نداشته باشند و در تعاملات اجتماعی، آن را بکار نبندند. از این رو، لازمه تحقق این قانون رفع موانع مذکور بر اساس راهکارهای بیان شده در این مقاله است.
رابطه عقل با احکام اخلاقی دین با تاکید بر دیدگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۲۸)
5 - 32
حوزههای تخصصی:
تحقیق در حوزه منابع اخلاق اسلامی از جمله مسائل ضروری است در همین راستا بررسی عقل به عنوان یک منبع و رابطه آن با احکام اخلاقی دین از دیدگاه آیت الله جوادی آملی مسئله پژوهش پیش رو قرار گرفت و با روش توصیفی تحلیلی بررسی گردید و یافته ها و نتایج پژوهش نشان داده شد: از جمله مبنای مسئله تحقیق حاضر این است که عقل بدون نیاز به چیز دیگر از خارج گزاره اخلاقی و مبانی حسن عدل و قبح ظلم و قضایای اخلاقی دیگر که از آن متفرع می شود را ادراک می کند و شرع مقدس نیز اذعان دارد که انسان بالوجدان حسن و قبح بسیاری از امور اخلاقی را ادراک می کند. بعد از اثبات مبنای ادراک اخلاقیات توسط عقل، مسئله رابطه شرع و عقل در تعیین احکام اخلاقی مطرح است که به دو صورت کلی تطابق و تعارض بیان می شود: به عنوان مثال بر مبنای دیدگاه آیت الله جوادی آملی در تطابق عقل با شرع، عقل معیاری برای احکام اخلاقی است و احکامی که به نحو کلی مخالف عقل هستند، کنار گذاشته می شوند، همچنین عقل با نقش مصباحی خود در دریافت احکام اخلاقی به عنوان یک راهنما مسیر تخلق به اخلاق را تشخیص می دهد. در فرض تعارض عقل با حکم اخلاقی شرع، به عنوان نمونه گاهی تعارض عقل با ظاهر ادله نقلی است که به دلیل عقلی قطعی عمل می شود.
تأثیر اخلاق بر شناخت ، از منظر علامه طباطبایی و ویلیام جیمز(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۲۱)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر عوامل غیر معرفتی بر معرفت انسان ، همواره از مسائل مهم در حوزهٔ معرفت شناسی بوده است. در نگاه برخی (کلیفورد) این اثرپذیری در تقابل با اخلاقِ باور به حساب آمده و در نگاه برخی دیگر ، اثرگذاری عوامل غیر شناختی و از جمله احساسات بر معرفت ، موافق منطق و تجربهٔ انسانی انگاشته شده است. ویلیام جیمز با تکیه بر انگارهٔ پراگماتیسم و علامه طباطبایی از منظری واقع گرایانه به این مسئله و موضوع مهم نگریسته اند. در این پژوهش ، دیدگاه های این دو متفکر بررسی و با هم مقایسه شده است. علامه طباطبایی - بر خلاف جیمز که تجربهٔ زیسته و کارکرد مفید را معتبر دانسته و خواست ها را منشأ و موجِد باورها می داند - تطابق با واقع را شرط معرفت دانسته و بر اثرگذاری اخلاق و امور باطنی بر معرفت تأکید دارد. علامه همچنین شرور اخلاقی را حاصل افراط و تفریط در قوای شهویه یا غضبیه می داند ، اما جیمز آنها را برآمده از احساس گناهکاری در «خودهای بیمار» به شمار آورده است.
بررسی مبانی انذار و تبشیر در خطبه غراء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیامبران طبق مأموریت الهی خود از ابزار انذار و تبشیر برای ترغیب مردم به سوی انجام کارهای نیک و اجتناب از برخی دیگر بهره برده اند. چنانچه پیامبران به یک نظام انگیزشی تمسک نمی جستند تعالیم آن ها بی ثمر و بیهوده بود. علی (علیه السلام) نیز از چنین شیوه ای در خطب و سخنانشان برای نجات انسانها یاری میجوید. هدف اصلی این پژوهش بررسی خطبه غراء به مثابه یک گفتمان برای کشف مبانی سازنده انذار و تبشیر در کلام امیرالمومنین (ع) است. با بررسی مبانی، الگوی انذار و تبشیر برجای مانده از کلام حضرت علی (ع) با روش تحلیلی - توصیفی بازکاوی و تبیین می شود و ما را در فهم بهتر معانی و دلالت های کلام امام (ع) یاری می کند. پنج عنوان مبانی انذار و تبشیر در کلام علی(ع) و بالاخص خطبه غراء را تشکیل می دهند که عبارتند از:
مبانی معرفت شناختی تربیت اخلاقی براساس دیدگاه ترکیب و تبدیل استاد علی صفائی حائری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اخلاق سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
89 - 110
حوزههای تخصصی:
استاد علی صفائی حائری با تأکید بر مفهوم ترکیب، آن را شاه کلید مباحث اساسی تربیت، اخلاق و روان شناسی می داند. براین اساس، تربیت اخلاقی شکل تازه ای می یابد و محتاج تبیین جوانب مختلف امر است. مسأله اصلی این پروهش، تبیین بُعد معرفت شناختی تربیت اخلاقی برمبنای دیدگاه مذکور است تا راهبرد روشنی برای توسعه فضائل اخلاقی فردی و جمعی فراهم نماید.
روش تحقیق از حیث جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای بوده که با بررسی کتب مربوطه شامل مجموعه آثار استاد صفائی حائری انجام گرفته است. همچنین شیوه تحلیل داده ها، استفاده از بررسی عقلانی برای تفسیر داده ها و بهره از آیات و روایات به عنوان مؤیدات و مستندات بوده است.
نتایج این تحقیق، استخراج، تنظیم و بررسی مبانی معرفت شناختی تربیت اخلاقی براساس این نگرش است که أهم آنها ابتناء بر معرفت دینی، اهتمام به محتمل، قبض و بسط معرفت، اشراق و امکان انتقال معارف دینی است.
نمودهای تأثیر گذار بر رفتار شهری در داستان های معاصر با محوریت داستان های جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی سیمای شهر و ویژگی ها و نمودهای شهری در پنج اثر داستانی حوزه ادبیات جنگ است. بدین منظور، پنج اثر داستانی حوزه ادبیات جنگ (دفاع مقدس)، گزینش شد. محتوای آن ها از نظر عناصر و نمودهای شهری مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی نشان داد، در این آثار جنگ در شهرها، بمباران، فقر و قحطی، ویرانی و نابودی فضای ظاهری شهرها و عناصر شهری در اثر جنگ از بیشترین بسامد برخوردارند. در تمامی این آثار، شهر سیمایی تیره و غم آلود دارد. گورستان ها و بیمارستان ها مملو از شهید و مجروح است. اغلب مردم شهر، یا مهاجرت کرده اند یا آن ها که مانده اند فقر مانع رفتن آن ها گردیده. عناصر مدرنیته شهری ابزاری هستند در بستر جنگ. همچنین رویکرد به ادبیات داستانی جنگ از بعد عناصر شهری، حاکی از آن است که اغلب نام شهرهای درگیر جنگ بیشترین کاربرد را داشته اند.
حکمت عملی به مثابه سلوک عملی در حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
51 - 74
حوزههای تخصصی:
ددر حکمت متعالیه ملاصدرا عملاً اثبات کرد که استدلال، ذوق، اشراق و آنچه از راه وحی به دست می آید، به یک حقیقت منتهی می شود.ملاصدرا بر اساس اصالت وجود و وحدت سنخی وجود مباحث و مسائل فلسفی را نیز به عنوان یک حقیقت واحد تبیین و تحلیل نمود ولذا بسیاری از تمایزات و دوگانگی ها در حکمت متعالیه به وحدت و اتحاد منجر گردید. چنانکه تمایز و دوگانگی قوای نظری و عملی انسان نیز به وحدت و هماهنگی و اتحاد قوا منتهی شد . و حکمت عملی که از ابن سینا در نظام فلسفه اسلامی از رونق افتاده بود در حکمت متعالیه در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت در تلفیق با سلوک عملی و عرفانی مجددا احیاءگردید. مساله این پژوهش، بررسی رویکرد صدرا به حکمت عملی و مبانی و نتایج آن است، روش: سند پژوهی به طریقه توصیفی و تحلیلی. یافته های پژوهش: در حکمت متعالیه، حکمت عملی به عنوان سلوک عملی متمایز و اعم از اصطلاح رایج فلسفی مشائی و جامع بین حکمت مشاء، عرفان و دین ، در کنار حکمت نظری به عنوان مراتب حقیقت واحد حکمت ارائه شده است.
بررسی تسلیحات کشتار جمعی با محوریت توجه به ارزش های اخلاقی در اسلام و حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
219-240
حوزههای تخصصی:
در امتداد امواج خروشان رشد تکنولوژی نوین معاصر، شاهدپیدایش تسلیحات کشتارجمعی از قبیل سلاح های هسته ای، بیولوژیک و...،با شاخص ویژه قدرت تخریب بسیارزیادو تفکیک ناپذیری در اهداف است، فقهادربیان حکم اولیه به اتفاق به حرمت تولید واستفاده ازاین تسلیحات فتوا داده اند،ازجمله عناوین ثانویه که تغییردهنده حکم خواهدبود، قاعده الضرورات تبیح المحذورات است که با پیدایش آن، تکلیف ازعهده مکلف برداشته می شود ونتیجه ی آن جواز ارتکاب فعل حرام است.از دیگر عناوین ثانویه قاعده ی مقابله به مثل دردفاع مشروع است. طبق دستاوردهای پژوهش، استفاده از تسلیحات کشتار جمعی ذیل عناوین ثانویه نیز مجازنیست. لکن درمنابع حقوق بین الملل مانند معاهده(NPT)، منشور ملل متحد ورای مشورتی دیوان بین الملل دادگستری درسال 1996 دلیلی صریح درمنع به کارگیری سلاح کشتار جمعی وجود نداشته واستفاده ازاین نوع سلاح برای دفاع مشروع از کشور مجاز شمرده شده است. بنابراین به استناد ادله اربعه وعمومات مفاد معاهدات حقوق بین المللی وبه منظور دفاع مشروع وخنثی سازی سلاحهای نوین جنگی، با تحقیق وتوسعه وکسب فن آوری مدرن درراستای بسترسازی مناسب جهت پیشگیری از درمان،حفظ وحراست ازحکومت اسلامی، تأمین امنیت ملی ،کرامت انسانی، به مصداق «واعدولهم ماستطعتم بالقوه » اقدام نموده تا میهن اسلامی در شرایط خاص به ویژه به شکل دفاع مشروع و واجب به سلاح های نوین جنگی امروزی وپادزهرهای مربوطه ، مسلط و مجهز گردیده باشد . همچنین آنچه از اخلاق اسلامی می توان استنباط نمود این است که بر اساس تعالیم اسلام از کتاب آسمانی گرفته تا روایات مستنداتی در زمینه سلاح های کشتار جمعی یافت می شود که همگی بر منع کاربرد سلاح های کشتار جمعی تاکید دارند و کاربست چنین سلاح هایی در هر صورت غیر انسانی و غیر اخلاقی است.
روامندی اخلاقی تزاحم نظری، عملی فقهای غیر حاکم با فقیه حاکم با تکیه بر پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه در رابطه حاکمیت اسلامی، بین فقیهان، دو نظریه انتخاب و انتصاب وجود دارد، اما بر اساس دلیل های عقلی و نقلی، همه فقیهان واجد شرایط، نایبان عام امام معصوم (ع) هستند و لازم است تا در میان آنان یکی از فقیهانی که جامع شرایط لازم، مثل اعلمیت، افقهیت و قدرت اداره جامعه اسلامی باشد به پا خواسته و جهت اجرای احکام الهی این مسئولیت را عهده دار شود. طبیعی است که چنانچه یکی از فقیهان این وظیفه را بر عهده گرفت، دیگر فقیهان می بایست وی را حمایت نموده و با دخالت کردن در کار وی مزاحمتی برای او ایجاد نکنند؛ یکی از مباحثی که در زمینه ولایت فقیه مطرح است، مسئله تزاحم ولایت ها بین فقها می باشدکه از آن در نزد فقیهان به «مزاحمت فقیه برای فقیه دیگر» یاد می شود. هرگاه در عصری فقیه جامع الشرایط منحصر به فرد باشد، خود او عهده دارِ مسئولیت ولایت شده ودر همه زمینه های مربوط به اجرای احکام الهی واداره امور مسلمانان به انجام وظیفه می پردازد. اما اگر فقیهان متعدد واجد شرایط در یک عصر وجود داشته باشند، این سؤال پیش می آید که چگونه فقیهان متعدد در عصر واحد می توانند همگی دارای ولایت و حکومت باشند که لازمه آن تعدد حاکمان مستقل در زمان ومکان واحد است که بر خلاف طریقه عقلا وبنای حکومت ها می باشد واگر ولایت و حکومت برای یک نفر باشد، آن گاه سؤال قابل طرح این است که سرنوشت ولایت فقیهان دیگر چه می شود؟ حاصل این تزاحم علاوه بر این که عملی غیر اخلاقی است، از امری غیر اخلاقی به شمار می رود و معنی آن دخالت و اظهارنظر افراد در مسائلی است که به آنان مربوط نیست که، افزون بر آسیب های روحی برای خودشان، پی آمدهای زیان بار اجتماعی نیز دارد؛ زیرا گاه سبب ایجاد رذایل اخلاقی چون کدورت، دشمنی، فتنه و آشوب می شود. از این رو، در احادیث اسلامی به شدت از این کار ضد اخلاقی نهی شده است. به عقیده بسیاری از فقیهان، شرع مقدس خود راه کارهایی را در این زمینه اندیشیده است و عملا چنین مشکلی پیش نخواهد آمد و هنگامی که یکی از فقیهان به تشکیل حکومت پرداخت، با استناد به دو اصل مسلم فقهی، برای دیگران جایز نیست تا در کار وی مداخله نموده و مزاحمتی در انجام وظیفه اوداشته باشند، خواه به صورت دخالت در اصل تشکیل حکومت و خواه به صورت دخالت در برخی از شئون آن باشد؛ این دو اصل، یکی واجب کفایی بودن ولایت فقیه و دیگری عدم جواز مزاحمت فقیهان در کار یک دیگر است.
اسوه ها و شخصیتهای موفق روحانی در خدمت رسانی معنوی (ابعاد تاثیرگذاری معنوی استاد علی صفایی)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مطابق آموزههای دینی و یافتههای تجربی،روش الگویی از کارامدترین روشهای تربیتی است.عالمان دینی در طول تاریخ تلاش کردهاند تا بر اساس توصیههای اسلامی نسبت به این شیوه،به عنوان الگوهای معنوی موفق برای انسانها ظاهر شوند.یکی از موفقترین این چهرهها استاد صفایی بوده است.در این مقاله تلاش شده است تا باروشی کیفی و مراجعه به آثار مکتوب و سخنرانیهای بجا مانده از استاد و نیز بهره گرفتن از خاطرات همراهان ایشان،زوایای مختلفی از این مظاهر الگویی در استاد صفایی در ابعاد شناختی،عاطفی و رفتاری تبیین گردد. استاد صفایی درزمینه الگوی شناختی،پس از مراجعه به دریافتهای حضوری و کشف استعدادها و نیازهای آدمی،برای دریافت پاسخ پرسشها به قرآن و روایات مراجعه میکرد و ضمن باز بودن ذهن نسبت به افکار جدید ،با بهره گرفتن از عبرتهای زندگی، روش اندیشهورزی را بجای تحمیل فکر، از طریق عملی و کارگاهی به مخاطبان به خویش ،منتقل میکرد.همچنین در ابعاد عاطفی و رفتاری استاد به واسطه شخصیتی که بلحاظ نظری و عملی یکپارچه و به لحاظ همدلی از ظرفیتی بالا برخوردار بود،توانست توفیقات فراوانی در تربیت انسانها داشته باشد.استاد با استقبال از ابتلائات فراوان در زندگی خود،بی آنکه از خویش بتی بسازد به منزله الگویی معنوی موفق در مدت حیات محدود خود ظاهر شد.
بررسی تاثیر اینترنت و ماهواره بر هویت فرهنگی و اخلاقی دانشجویان (مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه روستای نور علیبیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
193 - 206
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر اینترنت و ماهواره بر هویت فرهنگی و اخلاقی دانشجویان ساکن در روستای نورعلی بیگ شهرستان ساوه استان مرکزی انجام شده است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری اطلاعات، علّی – مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساوه تشکیل می دهد(4000=N) این انتخاب به دو دلیل است اول این که همجواری دانشگاه آزاد واحد ساوه با روستای نور علی بیگ و از طرفی تعداد بسیار زیادی از دانشجویان ساکن این روستا و روستاهای مجاور آن هستند. حجم نمونه مطابق با فرمول کوکران 380 نفر برآورد شد و برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه هویت فرهنگی طاهری (1392) در قالب 30 گویه و ضریب آلفای 91/0 و پرسشنامه هویت اخلاقی آکویینو و رید (2002) در قالب 10 گویه و ضریب آلفای 75/0 بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون K-S و تحلیل واریانس استفاده شد. نتایج نشان داد بین هویت فرهنگی و اخلاقی دانشجویان بر اساس میزان استفاده آنها از اینترنت و ماهواره تفاوت معناداری وجود دارد.
بررسی ارزش های اخلاقی متناظر بر رعایت حقوق بزه دیده و بزهکار در حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
21 - 42
حوزههای تخصصی:
آیین دادرسی کیفری جلوه گاه رعایت حقوق بشر و ضامن آن به شمار می آید، مقررات دادرسی کیفری بیانگر جایگاه حقوق و حفظ شان و کرامت انسانی در آن جامعه است. قانون زمانی ارزش و اعتبار دارد و به جایگاه رفیع خود دست می یاید که حقوق و ارزش اخلاقی انسان ها اعم از بزه دیده و بزهکار رعایت شود. عدم پیش بینی تضمینات توازن بخشی میان حقوق بزه دیده و بزهکار موجب تضییع حقوق طرفین و از هم گسیختگی فرایند دادرسی و کمرنگ شده ارزش اخلاقی در جامعه می گردد .توازن میان میان حقوق بزه دیده و بزهکار به منزله آن نیست که همان حقوق و حمایت های پیش بینی شده برای هر یک از طرفین برای طرف مقابل نیز به کار گرفته شود چرا که به فراخور پرونده و مسیر دادرسی کیفری هر یک از بزه دیده یا بزهکار خدمات و حمایت های خاص خود را نیازمند است. راهبرد پیشنهادی این نوشتار برای برون رفت از این تعارضات وضع حقوق و تضمین های مشترک و اختصاصی به هریک از آنها به منظور شناسایی نیاز هریک از بزه دیده و بزهکار تا دغدغه آنان در زمینه برقراری عدالت و انصاف بر طرف گردد. این پژوهش نشان می دهد قانونگذار ایران اراده مصمم خود را به توازن بخشی میان حقوق و ارزش های اخلاقی بزه دیده و بزهکار را عینیت بخشیده است، لکن قانونگذار نتوانسته است انتظارات بزه دیده و بزهکار را توأمان برآورده سازد.
واکاوی مبانی اخلاقی پاسخ های تأدیبی و تربیتی به بزهکاری اطفال از منظر حقوق کیفری اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبانی اخلاقی پاسخ های تأدیبی و تربیتی به بزهکاری اطفال بیانگر واقعیت ها و قواعدی است که صبغه اخلاقی داشته و در راستای حفظ و ارتقای ویژگی ها و خصائص اخلاقی در مقام پاسخگویی به جرایم و تخلفات کودکان و نوجوانان به کار بسته می شود و مشروعیت پاسخ ها در پرتو رعایت این مبانی می باشد. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و براساس رجوع به منابع معتبر اسلامی، ماهیت این مبانی را مورد بررسی قرار داده است، یافته های تحقیق حاکی از این است که در حقوق اسلام، مبانی اخلاقی پاسخ های تأدیبی وتربیتی به بزهکاریهای نوجوانان افزون بر اتقان ، متنوع نیز می باشند. اهتمام به رشد کودک، اصلاح و بازپروری، ترویج و تعالی فضایل اخلاقی محبت مداری و عدالت محوری از جمله این مبانی می باشند که به منظور تغییر در نحوه تفکر و عقاید کودکان و نوجوانان و بازسازی یا ایجاد احساسات و فضایل اخلاقی و پای بندی به رفتارهای اخلاقی بر اساس تعالیم دینی و اسلامی به کار گرفته می شوند و از این منظر به اعاده نظم و امنیت عمومی کمک می کنند.
نسبت نسبی گرایی به علامه، بحثی در نظریه اخلاقی محمد حسین طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
7 - 28
حوزههای تخصصی:
آراء اخلاقی محمدحسین طباطبایی، پس از انتشار مقاله ششم از کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، به بحث های زیادی دامن زده است. برخی همچون مرتضی مطهری نظریات طباطبایی را مورد انتقاد قرار داده و آن را موجب نسبی گرایی (بدون معیار شدن) در اخلاق دانسته اند. این مقاله قصد دارد تا نشان دهد چگونه طباطبایی برای اولین بار در سنت فلسفه اسلامی تلاش کرده میان اعتباری و متغیر بودن حسن و قبح و جاودانگی اصول اخلاقی جمع کند. تاکید بر ثبات اعتباریات عمومیِ مبتنی بر میل به بقاء و تأکید بر معیار لغویت به عنوان ملاک ارزیابی از یک سو و تکثر اعتباریات خصوصی و نظام دارای طبقه بندی اعتبارات عمومی از سوی دیگر، خوانشی از آراء طباطبایی به دست می دهد که هم با قرائتی جدید از نسبی گرایی اخلاقی یعنی رویکرد ترکیبی (Mixed Position) سازگار باشد و هم انتقاد نسبی شدن (بدون معیار بودن) اخلاق را از نظریات طباطبایی رفع کند. به عبارت دیگر نوعی مطلق گرایی نااخلاقی که در درون خود نسبت به نظام های اخلاقی متعدد دیدگاهی نسبی گرایانه دارد.
اخلاق کاربردی رفتار کارفرمایان با کارگران در سیره پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
89 - 110
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به شیوه اخلاق کاربردی، فضایل و رذایل اخلاق کاربردی برخورد کارفرمایان با کارگران (اعم از کارگر اصطلاحی شامل کارمند و هر نیروی کار زیردست) در دو بخش مجزا بیان می گردد. در تاریخ کار و کارگری برخورد کارفرمایان با نیروی کار زیر دست خود اعم از کارگر اصطلاحی و کارمند و برده و خدمتکار و مانند آن با دو روش برخورد ضد اخلاقی و ضد انسانی و یا برخورد اخلاقی و انسانی بوده است. در سیره پیامبر و ائمه هدی -علیهم السلام- و فحاوی متون اخلاق اسلامی – به خلاف روش برخورد ضد اخلاقی و ضد انسانی- همواره بر حفظ و بالابردن کرامت انسانی کارگاران تأکید داشتند. بوسیدن دست کارگر، غذا خوردن با آنان، دوری از سرزنش آنان و بکار بردن عناوین احترام آمیز برای آنان از نمونه های این مسئله مهم است. به دوش گرفتن بخشی از وظایف کارگران، شتاب در پرداخت حقوق کارگر، در نظر داشتن ویژگی های جسمی کارگران، بخشش خرابکاری های احتمالی کارگر، واکنش نیکوتر به نیکی کارگر، تخفیف مجازات کارگر، رعایت نکات روان شناختی در پرداخت مزد کارگر، احترام به کارگر، رعایت ساعت کار کارگر، تقسیم کار، بستن قرار داد و تعیین ساعات کار و دستمزد، برخورد مناسب همراه با فروتنی و نرم خویی و امنیت معیشتی در دوره از کارافتادگی از فضایل اخلاقی برخورد با کارگران است که در سیره اولیاء دین و کتب اخلاقی به آن تصریح شده است.