تربیت اخلاقى بخش قابل توجهى از برنامه ها و فعالیت هاى تربیتى ما را در خصوص نسل آینده به خود اختصاص داده است. در عین حال، این ساحت از تربیت نیز همچون دیگر ساحت ها، از بروز آفت ها و آسیب هایى که در روند آن اختلال ایجاد مى کند، در امان نیست. نوشتار حاضر در پى آن است که «تربیت تحمیلى» را به عنوان مانع و آفتى در مسیر تربیت صحیح اخلاقى مورد بررسى قرار داده، با ارائه تعریفى از آن، برخى از نمودها و جلوه هاى آن را ترسیم نماید. همچنین با بازشناسى عوامل و ریشه هاى تحقق تربیت تحمیلى، آثار و پیامدهاى آن را مورد توجه قرار داده و در پایان نیز راه کارهایى براى مقابله با آن ارائه دهد.
رابطه میان دین و اخلاق را مى توان از جهات گوناگون مورد بررسى قرار داد. یکى از این وجوه بررسى رابطه اخلاق و دین به لحاظ رفتارى است. سؤال این است که آیا دین تأثیرى بر انجام عمل اخلاقى دارد یا خیر. در این مورد دیدگاه هاى مخالف و موافقى وجود دارد که در این مقاله آنها را مورد بررسى قرار خواهیم داد.
مخالفان معتقدند که صرف تصدیق الزامات اخلاقى براى انجام عمل اخلاقى کفایت مى کند و دیگر نیازى به دین براى این کار وجود ندارد. در مقابل، موافقان معتقدند که به دلایل متعددى رفتار اخلاقى وابستگى هایى به دین و اعتقادات دینى عامل اخلاقى دارد. نکته قابل توجه آنکه در زبان فارسى تاکنون کار تحقیقى عمده اى در این زمینه صورت نگرفته است.
واژه سقوط که در مقابل صعود است از عناوین مشهورى است که همواره بر زبان عالمان و اندیشمندان جارى بوده و در متون دینى نیز به تفصیل از آن سخن به میان آمده است.
ما در این نوشتار بر آنیم تا یکى از عوامل تکوینى سقوط انسان را در نگاه على (ع) مطرح نمائیم که همان عجب مىباشد و سپس به آفتهاى آن و راههاى معالجهاش به پردازیم.
"ظلم امری نکوهیده و مخالف فطرت انسانی است و انسان ها آن را برنمی تابند. دین اسلام نیز همواره بر حفظ عزت و حرمت انسان ها تاکید داشته است. اگر چه ظلم ستیزی در ادبیات فارسی بازتاب داشته است و ویژه شعر شیعی نیست، اما در آثار شاعران شیعه به لحاظ آثار تربیتی و نیز حساسیت شیعیان، تشخص و تمایز جدی پیدا کرده است. در این مقاله، ابتدا مخالفت با ظلم و جور از دیدگاه آیات و روایات به عنوان سرچشمه های تفکر شیعه ذکر شده است؛ آن گاه در این زمینه، سروده های بیش از بیست تن از شاعران شیعی، از کسایی مروزی (قرن چهارم) تا حکیم صفای اصفهانی (قرن چهاردهم) آورده شده است. در ذکر نام سرایندگان نیز، ترتیب تاریخی رعایت شده است تا خواننده با سیر این مضمون در طول تاریخ هزار ساله اش آشنا شود.
"
اخلاق، معجزه دوم نبوی است؛ این نظریه جدیدی است که یکی از اسلام پژوهان معاصر ارایه کرده است. این نظریه، اخلاق رسول خدا(ص) را برحسب مفهوم سازی رایج از معجزه در منابع کلامی، معجزه می داند که در میان معجزه های پیامبر(ص) منزلتی فروتر از قرآن و فراتر از سایر معجزات آن حضرت دارد. این معجزه مانند قرآن، خاص پیامبر اسلام(ص) است و برخلاف قرآن، فعل باری تعالی نیست، بلکه فعل یداللهی نبی است. این نظریه به دلیل اهمیت و تاثیر ژرفی که بر فهم ما از نبوت و دین دارد، محتاج تحلیل مبانی و نقد لوازم و شناخت آثار و نتایج آن است. مقاله حاضر، نخستین مطالعه ای است که دیدگاه یاد شده را به عنوان نظریه ای قابل دفاع، مورد تحلیل و نقد قرار می دهد.