فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
57-84
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بازتاب اوضاع سیاسی عراق پس از جنگ جهانی اول در دیوان شعر رصافی، شاعر عراقی می پردازد. علت انتخاب موضوع، این است که عراق در قرن های نوزدهم و بیستم، شاهد فراز و نشیب های بسیاری در زمینه های سیاسی و اجتماعی بوده است. این سرزمین پس از تحمل حاکمیت عثمانی، مورد تجاوز دولت های استعمارگر همچون انگلستان واقع شد؛ بنابراین استقلال این کشور تا مدت ها تحت شعاع قرار گرفت. این مسیله باعث شد تا شعر که زاییده فرهنگ و محیط معین و خاصی است، توسط رصافی شاعر عراقی هم به عرصه زندگی مردم منتقل شود و آن را وسیله ای برای بیان مشکلات مربوط به آن زمان قرار دهد. موضع گیری های وی در مسایل سیاسی و ملی و اشعار او، حس میهن دوستی را علاوه بر عراق، به سرزمین های دورو نزدیک عربی نیز وارد کرد که از این حیث جالب توجه است.هدف از نگارش این مقاله آن است تا مواضع ظلم ستیزی و بحران سیاسی عراق پس از جنگ جهانی اول در اشعار رصافی به روش پژوهش تاریخی و ادبی توصیف و تحلیل شود، تا از این طریق نقش این شاعر نامور عراقی در بیداری مردم عراق در مبارزه علیه استعمار مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که، رصافی با سرودن اشعار سیاسی و اجتماعی سعی داشت تا با تأثیرگذاری بر اذهان مردم، کشور خویش را به وحدت برساند و از طریق فرهنگ با عناصر مستبد داخلی و نیز بیگانگان مبارزه نماید؛ بنابراین حس وطن پرستی را تقویت نموده که از این حیث جالب توجه است.
شعر نو در جهان عرب
حوزههای تخصصی:
موتیف النخلة والزیتونة فی شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحتلّ بعض الأفکار والأحداث مکانة مرموقة فی معیشة البشر ومثلما تتحوّلان إلی جزء من هواجسه الّتی تدفعه إلی المزید من الإلحاح والتکریر، حتّی انّها تظلّ له میسما ذاتیّا ملازما قدیصوّرها متعمّدا أو عفوالخاطر، ولکن تکرار هذه الصورة المعبّرة عن الهواجس علی التوالی یدلّ علی أنّه ینهض بما لایُطّلع علی واقعه بحکم العادة؛ فقد یظهر هذا التکرار- بالرغم من أنّه ظاهرة نقدیّة لغویّة - موتیفا یعتبر عنصرا بنائیّا فی النص الشعریّ متجلّیا فی العلامات والدلالات اللتین یوظّف من خلالهما الشاعر الرموز والصور الشعریّة لیضفی علی شعره میسم الجمال والخلابیّة. إنّ الموتیف فی الشعر سمیح القاسم یحظی بأهمّیة بالغة ویمنح المتلقّی مفتاحا یفتح به الفکرة الکامنة فی نصّه وسواء أیکون اسما أو فعلا أو جملة، یتبدّل إلی نقطة مرکزیّة یحوم حولها شعره؛ ففی بعض الأحیان لینال رؤیة معیّنة یتمسّک بالتکرار الّذی یرافق الإلحاح علی هاجسته اللحظویّة مثل توظیفه موتیفی النخل والزیتون اللذین بلغ تکرارهما علی الترتیب 51 و69 مرّة فی أشعاره متناسبا مع الأهداف المقاومیّة الّتی یطالب بها المقتضی الشعریّ حیث یحمل الأول منهما رموزا للإستقامة، والنشاط، والحیاة الجدیدة ویوحی الثانی بالتجدّد، والعمران، وتراث الشاعر الدینیّ الّذی انعقد بأحاسیسه الوطنیّة. تحاول هذه الدراسة تسلیط الضوء علی توظیف موتیفی النخلة والزیتونة فی شعر سمیح القاسم مع الإشارة إلی المعطیات الإحصائیة من تکرارهما فی الأشعار، والإعتماد علی الطریقة الوصفیّة- التحلیلیّة الّتی تساعد علی تحلیل النصوص الأدبیّة وفکّ الرموز ودلالات فیها.
پیوند حدیث و فقه: مجموعه هاى رسمى اخبارِ امامیه
حوزههای تخصصی:
معاییرُ تقییم الشّعر من منظار قدامه بن جعفر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أحدثَ قدامه بن جعفر، وهو النّاقدُ المرموقُ فی العصر العباسیّ، تطوّراً فی النّقد الأدبیّ العربیّ لکونه أوّلَ من حاولَ المزاوجه بین الشّعر والفکر. إنّه حاولَ الثوره علی حاله النّقد الذوقی، بنقدٍ یقوم علی مبادئ وقواعد لها مصطلحها العلمیّ؛ المبادیء والقواعد والمصطلحات الّتی تجمعُ بین النّقد الفنّیّ من جهه والقاعده المنطقیّه الفلسفیّه من جهه أخری. سعی قدامه لأن یصِل إلی مبادیء النقد الأدبیّ وإلی صیاغه المعتقدات النّقدیّه والجمالیّه، أی إلی ما یُسمّی الیوم بالنّقد النّظریّ ( theoritical criticism ).
تهدُف هذه المقاله إلی دراسه آرائه النّقدیه والمعاییر الّتی قرّرَها فی نقد الشّعر. یدورُ معظم بحثه حول عناصر الشّعر وهی: اللّفظ والوزن والقافیه والمعنی. علی ضوء هذا الأمر، فإنّ للشّعر عند قدامه درجاتٌ، هی:1- غایه الجوده، حین یکون کلٌّ من الأسباب ومکوّنات الشّعر فی غایه التّجوید، 2- غایه الرّداءه، حین یکون کلُ سببٍ من الأسباب فی غایه الضّعف، 3- الأوسط بین الجوده والرّداءَه، حین تکون النّعوت والعُیوب فی الشّعر متکافئه.
تحلیل منسجم قصیده لامیه العرب (نمایی هنری از برزخ بین «آرمان» و «ادّعا»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
77 - 91
حوزههای تخصصی:
لامیه العرب، قصیده ای پرآوازه، شامل 68 بیت، منتسب به شنفری ازجمله شاعران صعلوک عرب در عصر جاهلی است. پژوهش حاضر، مبتنی بر یک تحلیل منسجم یا متکامل است که همه عناصر و اثرگذارهای شرکت کننده در آفرینش قصیده را از زوایای مختلف فنّی، تاریخی و روانشناسی، مورد کاوش قرار می دهد. این پژوهش درصدد است که با رویکرد تحلیل عناصر متن از جنبه های مختلف روانشناسی، بلاغی و تحلیل محتوا، تعبیرات شعری را واکاوَد، پرده از عواطف سراینده بردارد و کیفیت رابطه بین ذهن و زبانش را کشف کند. این تحقیق هم از جنبه روانشناسی و هم از منظر بلاغی، ناسازگاری بین ادّعاهای شاعر و ناخودآگاهش را برملا می سازد. در بحث از تخیّل، مشبّه به هایی که شاعر، گزینش کرده، رویکرد وی به سمت جامعه و زندگی اجتماعی را نشان می دهند، درحالی که شاعر از همان آغازین ابیات، آشکارا مدّعی ترک قبیله است. لحن شاعر نیز بین دو حالت غنایی و خطابی در نوسان است و حتّی جنبه خطابی آن، بر جنبه غنایی و ذاتی اش غلبه دارد. باری این تناقض ها نشان دهنده ناسرگی سروده و عدم صدق عاطفی سراینده نیست، بلکه بیانگر دنیای آشفته و متناقضی است که شنفری در بسترش، زیست و نیز نشان دهنده گسلی است که بین واقعیت های ناهنجار زندگی وی و آرمان های بلندش، واقع بوده است.
احزاب و فرقه هاى عصر عباسى و شاعران آنها و جدال ادبى میان این شاعران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر اموى پنج حزب عمده فعالیت داشتندکه عبارتند از: شیعه، خوارج، زبیریان، مرجئه و حزب اموى. برخى از این احزاب فعالیتشان راکم و بیش در عصر عباسى پى گرفتند. اما احزابى هستندکه در عصر عباسى سر بر آوردند. این گروهها در عصر اموى یا وجود خارجى نداشتند و یا از فعالیت چندانى برخو ردار نبو دند, از جمله این احزابند: حزب عباسى، شعو بیگرى، زندقه، معتزله. چنانکه علماى احزاب عصر عباسى با یکدیگر در ستیز فرهنگى بودند، شاعران هر گروه نیز نقش برجسته اى را درگرم نمودن بازار مجادله ادبى بر عهده داشتند. از میان این گروهها، "" شیعه "" بیشترین سراینده را به خو د اختصاص داده است. گروه "" مرجئه "" از ثروت شعرى کمترى نسبت به دیگر مذاهب قرن دوم هجرى بهره مند است.
الفکاهة السیاسیّة فی أشعار أحمد فؤاد نجم دراسة وتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعدّ الشاعر السیاسی أحمد فؤاد نجم من أبرز شعراء الفکاهة فی مصر. اکتست فکاهته ثوباً سیاسیاً واجتماعیاً حیث وظفّها کبوقٍ أعلن من خلاله عن مواقفه الصارمة والصلبة حیال الأنظمة العربیة الفاشلة بنبرة صارخة حتّى اشتهر فى الأوساط الأدبیة بشاعر السیاسة. تمتاز فکاهة أحمد فؤاد نجم اللّاذعة بمیزتین أساسیتین: أوّلاً من حیث الدلالة أنّها تحمل فی طیاتها معانی ثوریة تندّد بالأنظمة السیاسیّة والاجتماعیة فی العالم العربی. ثانیاً ومن حیث الصیاغة فإنّها صیغت بلغة ناریة ولهجة شدیدة عارمة تنقضّ على الأنظمة التی خانت قضایا الشعوب العربیّة کالصاعقة. إنّ الموضوعات الّتی تناولتها سخریة أحمد فؤاد هی: نقد الأوضاع الاجتماعیة والحکومات العربیة وعمّالها ورجال الحکم والسیاسة وذمّ التدخل الأجنبی فی الشؤون العربیة ونقد الظروف السیاسیة والاقتصادیة المتردیّة والحثّ على مقارعة الظلم ومکافحة الظّالمین. یرمی هذا المقال إلی دراسة وتحلیل الفکاهة السیاسیة للشاعر المصری أحمد فؤاد نجم بالاعتماد على منهج الوصفی _ التحلیلی مستخدماً الأسالیب العلمیة ومناهج البحث المتّبعة فی الموضوعات الأدبیة. ومن أهمّ النتائج التی تفیدها هذه الدراسة هی أنّ أحمد فؤاد نجم وظّف الفکاهة لنقد الأوضاع السیاسیة والاجتماعیة التی تحکم الساحة المصریة وتستهدف تحسین ظروف حیاة الشعب المصری ونیل الحقوق والحریات المدنیة فی ظلّ دولة دیمقراطیة تحترم حقوق الأفراد والشعب ولذلک سمّی بشاعر السیاسة والفکاهة المریرة.
جلوه های فراهنجار در سوره ی مبارکه ی مریم (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراهنجار به معنی شکستن شیوه ی متداول زبان با نگرش هنرمندانه که به موجب آن عناصر زیبا شناختی و ادبی کلام مجال ظهور پیدا می کنند. گاهی اوقات زبان به شکلی ماهرانه از فرم معیار و متداول خود خارج شده و وارد عرصه ی جدیدی می شود. این خروج از روند عادی زبان سبب رستاخیز واژگان شده و ترکیبهای زبانی جدید را به وجود می آورد. نمونه والای این هنرمندی در کلام حضرت حق وارد شده است. عادت برای انسان، نابینایی ذهنی به بار می آورد و قرآن حتی در شیوه سخن گفتن نیز سنت عادت را در هم می شکند تا درس حرکت رو به جلو را به انسان بیاموزد. در سوره ی مبارکه ی مریم (س) هم چون دیگر سوره های این کتاب آسمانی جلوه های زیبایی از این هنرمندی حضرت حق وجود دارد که چگونگی اجرا و شیوه پیاده شدن آنها موضوعی است که این پژوهش به دنبال بیان گوشه ای از آن است. از جمله نتایج حاصل از این پژوهش آن است که فهم موضوع فراهنجار و کم و کیف به کار گیری آن در قرآن می تواند حلاّل برخی از مشکلات بشر و جوامع انسانی در حیطه های مختلف باشد.
دعبل و محتشم؛ سرآمد مرثیه سرایان
حوزههای تخصصی:
معرفی و نقد کتاب الرسالة الحاتمیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش نقدی است بر کتاب الرّسالة الحاتمیّة نوشتة محمّد بن حسن حاتمی (388 ه ) که صد مضمون از اشعار متنبّی را متأثّر از حکمت یونان دانسته است. این جستار کوشیده است این حکمت ها را از دیدگاه های مختلف مورد بررسی ق رار دهد و نشان ده د علاوه بر اینکه منبعی ب رای این حکمت های یونانی وجود ندارد، این مضامین قبل از آن که یونانی باشند اسلامی هستند و بسیاری از آن ها در فرهنگ ایرانیان باستان وجود داشته است، همچنین می توان ادّعا کرد که حاتمی در انتخاب برخی حکمت ها دچار خطا شده و تطبیقی شایسته در این زمینه نداشته است، به علاوه بسیاری از این صد مضمون مشترک هستند. تأثیر فراوانی که الرّسالة الحاتمیّة در ادب عربی گذاشته است، از دلایل انتخاب این کتاب برای بررسی و پژوهش می باشد.
حدیث عیسی بن هشام بین استلهام التراث والاحتکاک بالغرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الأدب بحاجة ماسة إلى التجدید والإبداع للخروج من حالة الجمود والرتابة ویجب أن تکون هناک صلة وثیقة بین التجدید والتراث الثقافی، بینما یتمتع هذا التجدید بإیجابیات الثقافات الأخرى ویوفر أرضیة لخلق الأجناس الأدبیة الجدیدة؛ لذلک هذا النوع من التجدید معقول وإیجابی. یعتبر حدیث عیسی بن هشام لمحمد المویلحی من أبرز الأعمال الأدبیة الجدیدة التی صدرت فی أواخر القرن التاسع عشر. هذا الکتاب تجدید فی حدود المعقول واستطاع أن یوفر أرضیة مناسبة لخلق أجناس أدبیة حدیثة کالروایة والقصة ومن الصعب إدراجه تحت جنس أدبی واحد، لأن الکتاب یجمع بین سمات الأدب العربی القدیم والأدب الوافد الغربی والمویلحی لم یلتزم فیه التزاماً تاماً بشکل من الأشکال الأدبیة التقلیدیة والوافدة؛ لهذا یعتبر هذا الکتاب باکورة القصة والروایة فی الأدب العربی الحدیث. یدرس هذا المقال حدیث عیسی بن هشام ویعالجه من حیث المضمون حتی یمیز جوانب التراث فیه من جهة ومعالم التجدید من جهة أخری. والنتائج تدل علی أن المویحلی استلهم فی تألیف الکتاب التراث العربی (کالمقامات مثلا)، کما استلهم القصه والروایة الغربیة. إذن لهذا الکتاب صلة وثیقة بالمقامات کما له بعض الشبه بالروایة والقصة.
بررسی تطبیقی داستان های کوتاه منفلوطی و جمال زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه در دهه هشتاد قرن نوزدهم میلادی در غرب ظهور کرد و همزمان با تحولات سیاسی و اجتماعی نیمه اول قرن معاصر ایران و کشورهای عربی، وارد این سرزمین ها شد. داستان کوتاه با تلاش و ابتکار ادیبان و روشنفکران بزرگی چون مصطفی لطفی المنفلوطی در مصر و محمدعلی جمال زاده در ایران به یکی از مهم ترین انواع ادبی در این کشورها تبدیل شد و توجه خوانندگان بسیاری را به خود معطوف ساخت. این دو ادیب، نویسندگانی تأثیرگذار و پیشگام در ادبیات داستانی کشورهای خود هستند. با توجه به هم عصر بودن آن دو و زندگی در شرایط اجتماعی، فرهنگی و سیاسی تقریباً مشابه و تشابه سیر تکوین ادبیات داستانی در ایران و مصر، وجوه اشتراک بسیاری در مضامین و سبک داستان پردازی منفلوطی و جمال زاده مشاهده می شود که بررسی و تبیین آن ضروری می نماید. این پژوهش با روش تحلیلی و مقایسه ای و براساس رویکرد آمریکایی در ادبیات تطبیقی، به مقایسه شیوه نگارش، مضمون، پرداخت و عناصر داستان کوتاه این دو ادیب پرداخته و وجوه اشتراک و تفاوت آن ها را بیان کرده است. این بررسی نشان می دهد که این دو نویسنده، باوجود تفاوت در زبان، شباهت های فراوانی در مضمون و اسلوب نگارش داشته و با زبانی انتقادی به بیان مشکلات جامعه خود پرداخته اند.
امروز، نقش عرب ها کجاست؟
حوزههای تخصصی:
تحلیل رمان ""الشحاذ"" (گدا) بر مبنای کهن الگوهای یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یونگ معتقد است: انگاره هایی که در رسیدن به فردیت وجود دارند، از زمان های باستان تاکنون در درون تمامی انسان ها وجود داشته است که وی آنها را به عنوان کهن الگو معرفی می کند. از منظر یونگ، تکامل فرآیند فردیت در نیمه دوم زندگی و به تدریج رخ می دهد. نجیب محفوظ در رمان ""الشحاذ"" و در خلال یک سفر رمزی، ما را نه به گذشته قهرمان رمان – عمر الحمزاوی - بلکه به گذشته بشر و به ناخودآگاه جمعی می برد. ""عمر الحمزاوی"" در این رمان در یک فرآیند فردیت روانی قرار گرفته که محتویات ناخودآگاه جمعی به صورت رؤیا و حالت هایی از خلسه برای او متجلی می شود و در جامه کهن الگوهای مختلف راه فردیت و کمال روانی را به وی نشان می دهد؛ از این رو رمان ""الشحاذ"" قابلیت دارد بر مبنای کهن الگوهای ""یونگ"" بررسی شود. کهن الگوهای یونگ مانند ""سایه""،""آنیما""، ""نقاب"" و ""تولد مجدد"" دقیقاً در مورد ""عمر الحمزاوی"" مصداق داشته و قابل پیجویی است. هدف در این پژوهش این است که با مطالعه رمان ""الشحاذ""، تجلی و کارکرد کهن الگوهای یونگ در فرآیند تفرد روانی عمر الحمزاوی به شیوة تحلیل محتوا و با رویکرد نقد روانشناختی بررسی شود. نتیجه مقاله حاضر این است که از منظر نقد روانشناختی یونگ، گاهی آشفتگی روانی نشانه بیماری نیست، بلکه تلنگری است برای سیر در مسیر تفرد و نوزایی و نیل به خودآگاهی و تعادل روانی.
لمحةٌ مع الشریف الرضی و غزلِه
حوزههای تخصصی:
فی هذه المقالة قمنا بدراسة شخصیة الشریف الرضی الادبیة و خاصةً خصائص الغزل فی شعره. ونحن نعلم أن حجازیات الشریف تمثّلُ منهجَهُ الغزلی خیرَ تمثیلٍ، فعلیها تبلورت عبقریته الفذة . وهی تحوی جمیع میزاتِ غزله التی نراها فی قصیدته المیمیة و سائر قصائده . تغلّبت علی غزله النفحةُ الدینیة . غزله شدیدالإلتئام إلی نفسه ،صادر عن شعور حی ،عمیق الإحساس علی مظاهر الطهر و العفة والذکری ،و فی شعره تتمثّل صور الوفاء و المحبّة والإخلاص و التسامح والعتاب الرقیق.
دراسه صور التشبیه فی الکلام النبوی الشریف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التشبیه أسلوب من أسالیب العرب البیانیه وفیه تکون الفطنه والبراعه لهم فی البیان. ویرجع بعض محاسن الکلام إلیه. بما أنّ رسول الله (ص) کان رأس الفصاحه، ومجمع البلاغه، وذروه البیان بلا منازع، فکان(ص) یخاطب العرب بلغاتهم علی اختلاف قبائلهم بأفصح بیان وأبلغه، فتحاول هذه المقاله البحث عن فن التشبیه ومظاهره فی الکلام النبوی الشریف حتی یصوّر نبذه من بلاغه النّبی (ص) وفصاحته. وطریقنا هواختیار عدد من أحادیث النبی (ص) الشریفه التی وجدنا فیها صور التشبیه، والإفصاحُ عن البیان النبوی فیها. یبدوأن استخدام هذا الفن والفنون البلاغیه الأخری والمشتمله علی المعانی السامیه المؤطره بإطار بلاغی فی کلام من کان یخاطب العرب التی تخضع لسلطان اللّسان أکثر من سلطان السّنان، کان من أبرز عوامل سیاده النبی (ص) علی القلوب ونجاحه فی رسالته، لأن الشکل وحده دون الأفکار والمعانی، قالب جامد لا روح فیه ولا حیاه، ویبرز هذا الأمر کثیرا عند علمنا أنّ روایه الحدیث کثیراً ما تتمّ حسب المعنی وقلّما جرت الروایه الحرفیه. نری أن النبی(ص) کان یستخدم التشبیه لتقریب المعانی السامیه إلی إدراک السامعین وکثیر من کلامه (ص) تشتمل صور التشبیه خاصه التشبیه البلیغ الذی احتلّ مکانه مرموقه فی کلامه الشریف. والجدیر للانتباه هوسهوله لغه التشبیه عنده (ص) ورقتها بحیث یمکن استخراج وجه الشبه فی أکثر التشبیهات النبویه بعد دقه وافیه.
راهنمای ترجمه
حوزههای تخصصی:
صورة الآخر الإسرائیلی فی روایة ""المتشائل"" لإمیل حبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعتبر إمیل حبیبی من الروائیین الفلسطینیین الّذی عاش فى الأراضی المحتلة وکافح بقلمه ضدّ المحتلّین، وتُعتبر روایة ""الوقائع الغریبة فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل"" أشهر أعماله وهی روایة تتکوّن من عدة رسائل أرسلها السارد إلى الکاتب فی لغة سخریة أحیاناً وجادة أحیاناً أخرى مستخدماً الأسالیب البلاغیة المختلفة إلّا أن المغزى الرئیس هو محاولة لتصویر الصراع الدائر فى الأراضى المحتلة بین الإسرائیلیین والفلسطینیین. والروایة تهتمّ بالشخصیات الإسرائیلیة بوصفها أحد جانبی الصراع والعنصر الذی یحتلّ موطن الفلسطینی (الأنا) ویمارس العنف والقهر ضده وبما أنّه عنصر هام ّفی هذه الروایة بشکل خاصّ وفى الصراع الدائر فى الأراضی المحتلة بشکل عامّ تمّ اختیاره لدراسة صورته فی هذا المقال. فیحاول هذا المقال دراسة صورة الآخر الإسرائیلی الیهودی فی روایة المتشائل بوصفها روایة من روایات الأدب الفلسطینی المقاوم وینتهج المنهج الوصفی – التحلیلی فی تحلیل النصّ الروائی للوصول إلی خصائص الصورة المرسومة للآخر الإسرائیلی فی هذه الروایة. وتشیر النتائج إلی أنّ الکاتب رسم صورة سلبیّة للآخر معتمداً علی اللغة الرمزیة أحیاناً والسخریة أحیاناً أخری وبواسطة عدة عناصر مثل اللغة، والجسد، والمکان.