فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
لایه دار بودن واژگان قرآن کریم، زمینه جست وجوی معناشناسانه «طمأنینه» را در این پژوهش فراهم نموده است. از آنجا که یکی از شیوه های تبیین معنایی واژگان، کشف روابط معنایی واژه و شبکه معنایی آن است، در این پژوهش، ارتباط معنایی «طمأنینه» با واژه های همنشین در شعر جاهلی، و با واژه های همنشین، متقابل و جانشین در قرآن بررسی گردیده است. حاصل تحقیق حاکی از آن است که واژه «طمأنینه» در شعر جاهلی، با توجه به فرهنگ آن عصر و تضاد خوی تند جاهلیت با طمأنینه، بیشتر در معنای امنیت جسمانی و آرامش مادی به کار رفته است و به دلیل انتقال در کاربرد و هنرآفرینی در اشعار جاهلی و قاموس لغت، از ویژگی چندمعنایی برخوردار شده و با نزول قرآن توسیع و ترفیع معنایی یافته است. حاصل مطالعه توصیفی در بافت قرآن نیز نشان می دهد که «طمأنینه» یک فعل ادراکی است که با همنشین های خود، رابطه تقابلی، جانشینی، مکملی، اشتدادی و شمول معنایی دارد و «ایمان» به عنوان فعل ادراکیِ توأم با عمل و با دارا بودن عنصر عاطفی و معرفتی، و «ذکر» به عنوان فعل ادراکی، مٶلفه های شرطیِ «طمأنینه» را تشکیل می دهند و «کشف حقیقت و یقین»، «رضای الهی»، «معیشت طوبی»، «سکینه» و «ربط قلب»، مٶلفه های ماهوی آن را می سازند و با واژه های «ارتداد»، «انقلاب قهقرایی در فتنه ها» و «خوف» تقابل مدرج دارد.
زیبایی شناسی ضرب آهنگ در سوره های نازعات و تکویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعجاز قرآن جنبه های گوناگونی دارد که از جمله مهم ترین آن ها، ضرب آهنگ آیات و موسیقی زیبای آن ها است که شنونده را به شدت به خود جذب می کند. این ضرب آهنگ در سوره های کوتاه قرآن همچون سوره های نازعات و تکویر، که در این مقاله مورد بحث می باشند، به وضوح نمایان است. ضرب آهنگ در قرآن از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا فقط به زیبا کردن لفظ قرآن توجه نمی کند بلکه نقشی اساسی در انتقال مفاهیم الهی دارد؛ از این رو، کشف راز زیبایی این ضرب آهنگ که در فاصله ها و آواهای آیات قرآن نمود دارد، و فهم چگونگی ارتباط بین ضرب آهنگ قرآن و معانی الهی، که سبب شده این نوع ضرب آهنگ از جنبه های مهم اعجاز قرآن کریم گردد، امری ضروری است. در این پژوهش برآنیم تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، راز زیبایی ضرب آهنگ، و چگونگی ارتباط بین ضرب آهنگ و معانی الهی در سوره ها ی نازعات و تکویر را در دو بخش فاصله های دو سوره و آواهای آن ها، تبیین کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که فراوانی فاصله های متماثل و متوازی در دو سوره، وهمچنین آواهای خیشومی، روان و غلت، ضرب آهنگی دلنشین و تأثیر گذار ایجاد کرده اند. فاصله های مطلق، بیشتر در قسمت هایی به کار رفته اند که مفهوم آیات، ویژگی خاص آن ها را اقتضا می کند و فاصله های مقید نیز به همین شکل به کار رفته اند. همچنین هریک از آواهای واک دار، بی واک، انفجاری، سایشی، خیشومی، روان، و غلت در قسمت هایی بیشتر شیوع دارند که معنای آیات با ویژگی خاص آن ها ارتباطی قوی دارد.
الآثار المترتّبة على التنغیم فی الخطاب الشعری لعبد المعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الدلالة هی کون الشئ بحالة یلزم من العلم به العلم بشئ آخر. هناک نوع من الدلالة یسمّ ى بالدّلالة الصوتیة التی تستمدّ من طبیعة بعض الأصوات، فإذا حدث اختلاف فی صوت، یؤدّی ذلک إ لى اختلاف فی المعنى کالتنغیم الذی یدلّ على المعانی المتنوعة فی جملة واحدة وفقاً لارتفاع الصوت وانخفاضه ویعدّ عاملاً لتوضیح المعنى وتفسیره والکشف عن السیاق الذی فیه یوجد الکلام، ذلک أنّه یتغیّر تبعاً لسیاقات مختلفة. تحاول هذه الدراسة أن تدرس الخطاب الشعری لأحمد عبد المعطی حجازی بالاعتماد على دیوانه المس مّى بمدینة بلا قلب ، على أساس هذه الظاهرة الصوتیة التی تقترب من نفسیة الشاعر وأفکاره وتدلّ على السیاق الذی أنشد الشاعر فیه خطابه. أما النتائج التی توصّلت الدراسة إلیها، فهی أنّ الشاعر الشعبی مال إلى استخدام التنغیم لمشارکة مخاطبیه فی إحساساته ولإثارة انتباههم والتواصل معهم. یتغیّر صوت الشاعر على أساس أغراضه وأفکاره، حیث یهبط صوته عند الوصف والخبر وغلبة الحزن علیه ویعلو صوته عند النداء والأمر والاستفهام والإشارة إلى التعجّب وما هو محطّ الإنکار والاهتمام.
البنیة الصوتیّة فی شعر توفیق زیّاد (قصیدة ""هنا باقون"" نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
البنیة الصوتیّة تُعدّ من أهمّ جوانب الدراسات اللغویّة فی العصر الحدیث وتُعتبَر من أبرز المستویات الأسلوبیّة؛ لأنّ الصوت یؤثّر على المتلقّی تأثیراً عمیقاً ویساهم فی تحدید المعنى وإبراز الدلالة فی الکلام ویقوم بتمییز النصّ عن سائر النصوص موسیقیّاً ونغمةً. فهذا البحث دراسة صوتیّة لقصیدة ""هنا باقون"" التی تُعتبَر من أشهر قصائد الشاعر الفلسطینی توفیق زیّاد حول الفلسطینیین وهو یدعوهم إلى المقاومة حتّى یصلوا إلى الحریّة. والمنهج الذی اخترناه لمعالجة هذا البحث هو المنهج الوصفی التحلیلی وقد اعتمدنا على الإحصاء عند اللزوم. یهدف هذا البحث إلى دراسة البنیة الصوتیّة ودور الأصوات فی التعبیر عن مشاعر الشاعر ودلالاتها التی غلبت على القصیدة للوصول إلى جمالیّات رائعة تکمن وراءها، کما یحاول أن یدرس البناء الصوتی من خلال رصد بعض ظواهره مثل: (الصوت المجهور، والمهموس، والشدّة، والرخوة، وتکرار الأصوات وأغراضها وکذلک العلاقة بین الصوت والمعنى) لإلقاء الضوء على أهمیّة الصوت فی بناء القصیدة ""هنا باقون"" ومدى تأثیره. ومن النتائج التی توصّلت إلیها هذه الدراسة هی: نسبة توظیف الشاعر للأصوات المجهورة والشدیدة أکثر من الأصوات المهموسة والرخوة، حتّى یلقی الشاعر روح الثورة والحماسة فی نفس المخاطب، ونلاحظ فی تکرار بعض الأصوات دلالات تکمن فیها، مثل تکرار صوت الراء یدلّ على حرکة مستمرّة فی الدعوة إلى الجهاد، وصوت الشین لبیان انتشار روح المقاومة، وصوت الألف یدلّ على الصیحة الممتدّة من انفعالات وخلجات تجیش فی صدر الشاعر، فالجرس الناتج عن تکرار هذه الأصوات یزید موسیقى القصیدة.
الأدب الفکاهی وأسالیبه التعبیریة فی قصص أحمد بهجت مذکّرات صائم أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیمیائیة المعجم الشعری لقصیدة النبیّ المجهول لأبی القاسم الشّابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
السیمیائیة علم یدرس العلامات والإشارات. وهذه العلامات تتکوّن من الجانب المادی "الدال" والجانب الذهنی "المدلول". وضعت دعائم السیمیایئة على أساس نظریات سوسیر وریفارتیر اللسانیة والمنطقیة؛ سوسیر من خلال تقصّیه لمفهوم الدالّ والمدلول وریفارتیر من خلال عرضه لقراءات جدیدة، هی القراءة الاستکشافیة والقراءة الاسترجاعیة. ومن هذا المنظار، اهتمّ کلّ من هؤلاء بتحلیل النصّوص الأدبیة من خلال العلامات الضمنیة للدلالات التی تتوغّل فی النسیج الداخلی أو فی البنیة الجوانبیة للنصّ وتعطی أدوات خصبة للقراءة الجدیدة. فی هذه الدراسة وبالاعتماد على المنهج الوصفی التحلیلی نحاول أن ندرس المعجم الشعری لقصیدة "النبی المجهول" للشاعر أبی القاسم الشابی من منظور التحلیل السیمیائی فی المحورین الأفقی والعمودی، إضافة إلى عرض للتأویلات السیمیائیة الموجودة فی النصّ بتطبیق وجهات نظر سوسیر وریفارتیر حتى یتبیّن الجانب السیمیائی للنصّ فی مجال العلاقات الدلالیة الظاهرة والخفیة الموجودة. فی دراسة المحور الأفقی لهذه الأنشودة قدّمنا تحلیلاً للمستوی الموسیقی والمستوی المعنوی، وفی المحور العمودی قدّمنا دراسة سیمیائیة عن عنوان القصیدة ومعجمها الشعری بتسلیط الضوء على نظریات سوسیر وریفارتیر. معجم هذه القصیدة التأملیة الثوریة، المتدفّقة من وجدان الشابی فی مهرجان من الحسرة والأحزان على جهل شعبه یطفح بدلالات ومعان مختلفة یمکن دراستها من المنظر السیمیائی الجدید لتبیین ما تحمله من معان عالیة ثاویة خلف الألفاظ المتقنة التی تبلور أفکار الشاعر الوطنیة وإحساسه الرومانطیقی المرهف بکلّ سلاسة وجمال أدبی.
بررسی محتوایی مولدیه های ابن زمرک اندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن زمرک، شاعر و وزیر دولت بنی الاحمر در اندلس، اشعار بسیاری در مدح رسول اکرم (صلی اللّه علیه) دارد. این اشعار، از آن جهت که در جشن های حکومتی میلاد پیامبر خوانده می شد، مولدیه نامیده شد. بررسی این مولدیه ها نشان می دهد ابن زمرک مضامینی قالبی و مشخص را محور شعر خود قرار می دهد که در همه مولدیه ها تکرار می شوند. در این مولدیه ها، بعد از مقدمه تغزلی، شاهد دو تخلص هستیم: نخست تخلص از مقدمه به مدح پیامبر و سپس تخلص از مدح پیامبر به مدح امیری که برگزارکننده جشن میلاد پیامبر بود. در تخلص نخست، وصف ناقه و قافله های رهسپار حج دست مایه شاعر برای گذار از مقدمه و انتقال به موضوع اصلی است. در بخش اصلی، پرداختن به حقیقت محمدی، مسئله قدیم بودن پیامبر، فاتح رسل بودن او و خبر دادن کتاب های آسمانی از آمدنش، ذکر معجزات و شفاعت خواهی از ایشان مهم ترین محورهای مدح به شمار می روند. در تخلص به مدح امیر، شاعر واژه «اللّه» را محور قرار می دهد و با آن، بخش مدح نبی را به بخش مدح امیر پیوند می زند. تکرار مفاهیم و تکنیک های پردازش و نیز ترتیب مشخص چینش مطالب در ساختمان مولدیه های ابن زمرک، از معایب این مولدیه هاست.
شخصی سازی زبان و روند عدول از خودکاری آن در شعر سعدی یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصی سازی یکی از شیوه های تخطی از خودکاریِ زبان است که در برجستگی شعر تأثیر دارد. این فرایند، در دوره معاصر، اهمیت بسیار یافته، به طوری که کاربرد گونه های متعدد آن در سروده های شاعران، سیمایی متمایز به سبک آنان داده و در دریافت صریح مخاطبان درنگ ایجاد کرده است. در چنین فضایی، که عواطف و هیجانات شاعران بی هیچ محدودیتی در میدانِ دید خوانندگان یکه تازی می کند، شعر سعدی یوسف، شاعر معاصر عراقی، به عنوان یکی از نمودهای تحول، مقیّد به اصول ثابت زبانی نبوده و به عرصه ای برای تاختنِ نوزایی و عادت گریزی مبدّل گشته است؛ تا جایی که تغییر در سطوح شعر و کنار نهادن معیارهای رایج، توجه خوانندگان را به شخصی سازی های درنگ آفرین در زبان این شاعر نوپرداز جلب کرده است. پژوهش حاضر، با نگاهی نقادانه به برون دادهایِ زبانی سروده های سعدی یوسف، درپیِ پاسخ به این پرسش است که شاعر از چه شیوه هایی بهره برده تا زبان را از سطوح موردانتظار مخاطبان جدا کند و به سمت سبک های شخصی موردنظرش سوق دهد. یافته های تحقیق گویای آن است که سعدی یوسف، با ارائه آرایه های تصویری و ترکیبی نامعمول و چرخش های معنایی در بهره مندی از رنگ ها و تحول در شیوه های نوشتاری واژگان، غبار عادت از کلام عادی زدوده و ساحت سروده هایش را از آفرینش های دیگرگونه سرشار کرده است؛ به گونه ای که با خصوصی سازی زبان، بارِ احساسات شخصی اش را بر دوش مخاطبان نهاده و در درک عادیِ آنان، درنگی عامدانه ایجاد کرده است.
التشظّی والالتئام فی نص روایة «بنات قِبلی» لماهر مهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتسم روایة ""بنات قِبلی"" للأدیب المصری ماهر مهران بتجربة سردیة متمیزة؛ بحیث لا تصنف هذه الروایة ضمن الروایات التقلیدیة من ناحیة أسالیب السرد، فلقد اعتمد ماهر مهران فی روایته علی تکنیک فنی فی السرد جعل من روایته روایة متشظّیة. وما نقصده هنا من مفهوم التشظی أن الروایة تفکّکت وانقسمت إلی مقاطع منسجمة ومتداخلة فی ما بینها بحیث تکون متناسبة مع القضایا التی یرید الکاتب الإفصاح عنها. أما مفهوم الالتئام فنقصد منه الانضمام والتماسک فی النص. ولکی تثبت الدراسة هذه الفکرة فقد اعتمدت علی المنهج الوصفی- التحلیلی للکشف عن أسالیب السرد فی روایة ""بنات قِبلی"" ثم الکشف عن أهمّ الأسباب والدوافع التی دفعت الکاتب إلی توظیفها وأخیراً تسلیط الضوء علی الدلالات التی نتجت عن استخدامها. تتألّف الروایة من حکایتین؛ حکایة ""فهیم العقیلی"" وحکایة ""السعفاء""؛ تدور الأولی حول قضیة الثأر فی صعید مصر، وترکّز الثانیة حول قهر المرأة فی المجتمع الصعیدی. ومن أهمّ ما وصل إلیه البحث أن حکایة ""فهیم العقیلی"" معتمدة علی فکرة تشظی النص ومضمون الحکایة والأفکار التی یرید الکاتب نقلها للقارئ، الراوی وشخصیته، ومشارکة القارئ للمؤلف فی الروایة، هی ما دفعته إلی توظیف هذا التکنیک الروائی الحداثی. وأما الحکایة الثانیة، حکایة ""السعفاء""، فتم سردها علی أساس نص ملتئم یعتمد علی بدایة ونهایة وصراع، وهو یناسب قضیة قهر المرأة.
تاثیر پذیری مضمونی رائیه ابن عرندس از قرآن با تکیه بر نظریه بینامتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناص یا بینامتنی یکی از اصطلاحات مطرح و رایج در حوزه پژوهش ها و مطالعات زبان و ادبیات است. برطبق این نظریه هیچ متنی مستقل نیست و هر متن، ترکیبی است از متون گوناگون که آگاهانه یا ناخودآگاه از سرچشمه های ادبی و فکری یکدیگر بهره جسته اند. در این میان قرآن کریم ارزشمندترین و تأثیرگذارترین اثری است که شاعران و ادیبان در آثار خود از آن استفاده نموده اند. إبن عرندس حلّی از شاعران و ادیبان قرن نهم هجری است. وی دلباخته و شیفته کلام الله و خاندان وحی بوده و اشعارش مشحون است از آیات و مضامین قرآنی و مفاهیم والای آن، به خصوص قصیده رائیّه معروفش که در رثاء حضرت أباعبدالله الحسین (علیه السّلام) می باشد. در این مقاله سعی گردیده است بینامتنی مضمونی در رائیّه این شاعر با قرآن کریم مورد توجّه قرار گیرد. پژوهش حاضر به روش توصیفی - تحلیلی است، بنابراین پس از ارائه مباحث نظری، عملیات بینامتنی این قصیده با کلام وحی تحلیل و بررسی شده است. یافته های این پژوهش حکایت از آن دارد که این تأثیرپذیری بیشتر به صورت نفی متوازی (إمتصاص) و در مواردی هم نفی کلّی (حوار) بوده است .
الترمیز فی الشعر الفلسطینی المقاوم؛ مجموعة العصف المأکول الشعریة أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أفعال الحرکة فی القرآن الکریم من واجهة اللسانیات الإدراکیة «أتى» نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اللسانیات الإدراکیة من اللسانیات الحدیثة التی أبصرت النور فی السبعینیات إثر التفاعلات النشیطة التی حدثت بین العلوم آنذاک. ومن الذین شمّروا عن سواعدهم لیخصبوا هذا الاتجاه: «لیکوف»، و«لنکیکر» و«تالمی» و«فوکونییه» الذین وضعوا الحجر الأساس للّسانیات الحدیثة وسکبوها فی أطر متینة. تتأبط اللسانیات الإدراکیة قضیة هامة هی دراسة علاقة اللغة والعالم فی الذهن البشری وکیفیات هذه العلاقة المتمثلة فی الذهن عند الاصطدام بأکداس المفردات والألفاظ، فلا یکون إنجاز هذه المهمة إلا على ید سمات تنظیمیة هی المقولة والتعددات الدلالیة والخطاطات الصوریة بشتى فروعها. فتوزّعت هذه المقالة، وصولاً لغایتها، على محاور تبیّن کیفیات الرؤیة الإدراکیة بما فیها من مؤشرات؛ التعددات الدلالیة والخطاطات الصوریة والمقولة. ثم یجنح البحث نحو تطبیق هذه المؤشرات على مقولتین هما «أتى» و«رفع». واختصاراً للبحث، خصّصت کلّ من هاتین المقولتین بمؤشر من المؤشرات الإدراکیة من دون غیرها. وما توصل إلیه المقال هو أنّ الفضاءات الدلالیة للمؤشر الفعلی «أتى» تتعدى حدود المعانی المعجمیة إلى معان أخرى فیصح أن یدخل ضمن الشرائح الدلالیة ل «فَعَلَ» ثمّ تتسع دلالته لیشمل الأمور السلبیة من أمثال اجتراء الفاحشة ثم الحشر والحلف. وکل هذه المعانی المستجدة تعمل على خلق شبکة دلالیّة متواشجة سمیکة لتکون خیر عون على رصد الانسجام فی القرآن الکریم.
خوانش ساختار بازنمودی قرآن براساس رویکرد نقش گرا (مطالعه مورد پژوهانه : سوره طاها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر پایه الگوی نقش گرای هلیدی، رویدادها و افکار آدمی قابلیت باز نمایی در زبان را دارند که در سه سطح باز نمودی، بینا فردی و متنی بررسی می شوند. در این پژوهش سعی بر آن است تا بندهای آیات سوره ی طاها را از منظر اصول و مبانی نظریه ی سیستمی – نقشی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم. برای این منظور، سوره مزبور، به روش توصیفی و تحلیلی مورد تأمل قرار گرفت. در بیش از هشتاد آیه سوره طاها، بخشهای مهمی از سر گذشت پر ماجرای حضرت موسی (ع) تشریح می گردد، تا برای پیامبر (ص) و مومنان که در آن ایام در مکه، سخت از سوی دشمنان در فشار بودند، دلداری و تسلیت خاطری باشد. هدف نگارنده در این پژوهش، آزمودن نظریه ی مذکور و بررسی قابلیت اعمال آن در حیطه ی داده های قرآنی و تحلیل لایه های مختلف معنایی آن است و نتایج بررسی حاکی از آن است که سوره ی طاها در سطح بازنمودی به جز فرایند مادی از دیگر انواع فرایندها مانند ذهنی و کلامی بهره جسته و در این میان بیشترین بسامد از نوع فعل های مادی است که متناسب با حال و هوای سوره، صورت گرفته است.
الرحلة فی الشعر الصوفیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث مفهوم الرحلة فی الشعر الصوفیّ، وتحدیداً فی القرن السابع الهجری، فیؤکد أولاً أن هذه الرحلة تنطلق من رؤیة فکریة تقوم على أن حیاة الإنسان ما هی إلا رحلة من بدایتها إلى نهایتها. وقد قُدّمت هذه الرؤیة فی أسلوبٍ شعری یستفید من الشعر القدیم فی استعارة مفهوم الرحلة، ویقوم بإجراء تحویل دلالی على مفرداتها، ثمّ یقف البحث عند الواقع الذی تنطلق منه الرحلة، والذی یتّصف بمشاعر الغربة والوحشة، وذلک بسبب البعد عن الموطن الأوّل، وهو ما عبّر عنه الصوفیون بمصطلحی الاتصال والانفصال، فالصوفی یشعر دوماً ببعده عن أصله، وبأنّه منفیُّ فی الوجود المتعین، وهذا ما یشکّل دافعاً للقیام برحلة تخفّف من وطأة التوتّر والقلق بحثاً عن غایة منشودة یعلمُ الصوفی، مسبقاً، أنّ تحقّقها متعذّر، لتکون الرحلة بذلک غایة فی ذاتها. ولأن حجم البحث لا یسمح بالإطالة فسیُکتفى بدراسة مکون واحد للرحلة وهو (الناقة)، فتتم الإشارة إلى دلالاتها الجدیدة فی نصوص الرحلة الصوفیة.
تمثیل هویّة التابع فی الروایة العربیة الجدیدة روایة "شیکاجو" أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قد تتجلّى الهویّة الثقافیة فی مجموعة خصائص لجماعة بشریة تربط بینهم أواصر عدّة کالتاریخ المشترک، والمیزات الاجتماعیة، والدین، واللغة.. إلخ. ولیس هناک ثقافة إلّا وهی تمثّل هویّتها بأدوات وأسالیب مختلفة. والتمثیل هو الذی یعطی لجماعة ما صورة عن نفسها وعن غیرها، وهو الذی یصنع لهذه الجماعة معادلاً لما یسمی فی علم السرد ب "الهویّة السردیّة". ولقد اقتضت تجربة آداب ما بعد الحقبة الاستعماریّة، وجودَ علاقة فعّالة بین المستعمِر و المستعمَر، تقوم علی مبدأ الخضوع ثمّ التبعیّة، وإنّها عبارة عن تشویه ثقافی یرید قمع الهویّة علی وعی أو من دون وعی لها. وقد انشغل الکاتب العربی الذی کابد هذه التجربة، انشغالاً إبداعیاً وجمالیاً، حاول عبر الکتابة والتفکیر والتخیّل أن یقدّم مختلف أوجه هذه التجربة بکل قسوتها. وحاول تمثیلها فی إطار الظاهرة الاستعماریّة التی استمرت فی صورة ما بعد الاستعمار، وهی الصورة التی أرادت من الهویّة القطیعة مع ماضیها وإدراجها فی سباق عالمی مُعَولم یقوم علی منافسة ثقافیّة قبل أن یقوم علی منافسة عسکریة أو اقتصادیة. وقد جاءت روایة"شیکاجو"، لعلاء الأسوانی آخذة ظاهرة الاغتراب والهجرة أفقاً للاطلاع علی جملة من هذه التجارب التی عاشتها أو رصدتها شخصیّات الروایة. فوجدناها تتحدّث عن المفارقة الغریبة واللاأخلاقیّة بین الأنا الشرقی والآخر الغربی، وذلک عبر عملیات وسیاسات الهویّة التی تنتج جدلیّة شبیهة بعلاقة العبد والسید، ذلک لکی تبرز لنا کیف یمکن للشخصیّة السردیّة أن تتحوّل من کائن فاعل إلی کیان مفعول به.
تحلیل نمادهای مبارزه در شعر مظفّر النوّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعر سیاسی و متعهّد عراقی، «مظفّر النوّاب» از جمله شاعرانی است که ویژگی فنّی و تعهّد اجتماعی را در شعر خویش در امتداد یکدیگر می بیند. او بر آن است تا با استفاده از ظرفیت های موجود در شعر، علیه موانع و گسست های جوامع عربی به پا خیزد ؛ به همین سبب، سنگ بنای ساختار فکری اش را بر استراتژی تمرد و سرکشی در مقابل نگرش تسامح آمیز سران عرب و ناکارآمدی شان گذاشته از مقوله های بنیادینی چون اسلوب شعری، تحت تأثیر این اهداف، سود می برد؛ علاوه بر این از جمله شروط لازم و ضروری برای راهیابی به ژرف ساخت های ذهن شاعر، فرایافت نمادهای به کار رفته در مجموعه اشعار وی می باشد. مظفّر النوّاب برای ارائه نگرش ها و آگاهی ها و همچنین برای ارائه تصویری روشن از تقابل میان این مباحث و واقعیّت های جامعه عربی، رمزهای شعرش را از دامان آگاهی جمعی جوامع عربی برگزیده، مفاهیم انتزاعی را از ورای آنها بیان می کند. در این مقاله، سعی شده تا با مطالعه دیوان شاعر، میزان انسجام و همبستگی دو سویه میان کارکرد نمادها و جهان بینی وی لحاظ گردد.
بررسی روابط بینامتنیت اسطوره ای در اشعار جبرا ابراهیم جبرا (با تکیه بر اسطوره تموز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر و حضور اسطوره ها در متون را یکی از اشکال بینامتنیت می دانند. اسطوره ماهیتی بینامتنی دارد و الگویی تکرارشدنی تعریف می شود. جبرا ابراهیم جبرا، شاعر برجسته و متعهد فلسطینی، در سروده های خود از توان اسطوره برای بیان مسائل جهان معاصر، به خصوص اشغال فلسطین و سرنوشت ملتش، استفاده کرده و با فراخوانی اسطوره «تموز» (اسطوره مرگ و رستاخیز) در سروده های خود، با اشکال و مضامین گوناگون، به این مسئله ابعاد و معنای گسترده ای بخشیده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که جبرا چگونه اسطوره تموز را برای بیان معانی موردنظر خود، به خصوص مسئله فلسطین، به کار می گیرد؟ فرضیه پژوهش بر این مدعا استوار است که جبرا در متن دیوان شعری خود، برای انعکاس معانی جدید و تعمیق آن، از بینامتنیت اسطوره ای کمک گرفته است. نگارندگان، پس از بیان مقدمه و تعریف بینامتنیت، سعی کرده اند در قالب این نظریه به نقدی تحلیلی توصیفی بر تبیین و تفسیر روابط بینامتنی اشعار جبرا با اسطوره تموز بپردازند. از مهم ترین نتایج پژوهش حضور این اسطوره در شعر جبرا، درک مضمون «مرگ و رستاخیزِ دوباره» از اسطوره و حضور متوازی آن در متن شعر جبرا، نوآوری و نگاه جدید و بازآفرینی اسطوره، ادغام آن با اسطوره ها و مفاهیم تاریخی و ادبی و فرهنگی برای خلق معانی جدید و انتقال حقایق جامعه از خلال به کارگیری اسطوره است.
نادانی، مقوله ای بدون تاریخ ( واکاوی شعر «هُبل» سروده سیّد قطب بر اساس نشانه شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شکّ از مهم ترین رسالت های ادبیّات در گذر تاریخ ، بیدارسازی وجدان به خواب رفته مردم بوده است. ادیب همچون تصویرگری ماهر، بازنمودی واقعی از جامعه را نشان می دهد. آنچه که در دانش نشانه شناسی مهم است چیدمان واژه ها و بازتاب آن در آثار ادبی است. گاهی مخاطب با دقّت نظر در کُنه هر متنی متوجّه نوعی ابهام می شود. راه برو ن رفت، خوانش واژها و چیدمان آنها در ساختار این دانش است. پژوهش پیش رو سعی دارد، سوژه ای از ادبیّات معاصر مصر را با عنوان «هُبل» بازخوانی کند. هدف بازیابی نشانه های زبانی است که با استمداد از آنها می توان فضای جامعه را بازیافت. واکاوی های زبان شناختی این سروده مملو از حقیقت های ناگفته ای است که می توان از آنها به عنوان سندهای غیر قابل انکار تاریخی یاد کرد. داده های زبان-شناختی، خبر از شتاب واگرایی مردم به سوی گمراهی دارد. شاعر با بهره وری از فعل ها، زمان و وجهیّت، زاویه دید خود را نسبت به موضوع بیان داشته است. ساختار جمله ها، به گونه ای است که هرگاه درباره تداوم اندیشه های ضلالت بار موروثی سخن گفته از جمله های اسمیه و هر وقت از رفتارهای جهل گرایانه نوظهور سخن گفته از جمله های فعلیه استفاده شده است.
مقارنة أسلوبیة بین قصیدتین من دیوان علی بن عیسى الإربلی (قصیدة فی مدح الإمام حسن بن علی (ع) وقصیدة فی مدح علاء الدین أحد کبار رجال الدولة فی عهده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الدراسات الأسلوبیة من الدراسات التی تحتلّ مکانة عالیة فی دراسات علم اللغة حالیا وتعدّ من المناهج التی اعتمدت على الدراسات اللغویة أساسا فی تحلیل النصوص. تستهدف هذه المقالة إلى مقارنة أسلوبیة بین قصیدتین لعلی بن عیسى الإربلی فی مدح أهل البیت (A) ومدح الشخصیات الأخرى مترکزة على القصیدتین نموذجا، لبیان مدى الاختلاف والاقتران بین الظواهر الأسلوبیة فی قصائده عامة وقصیدتین خاصة ودراسة مدى تأثیر التزام الشاعر بالعقیدة الشیعیه فی أسلوبه، مستخدمة المنهج الوصفی التحلیلی والمنهج الأسلوبی المتمرکز على معطیات اللغة. وتبین من خلال الدراسة هذه أن الالتزام قد أثر على أسلوبه وبشکل خاص فی مستوى الصورة وفی استخدام الظواهر الأسلوبیة من التشبیه والاستعارة بحیث أدّى إلى اختلاف کبیر فی مدحه لأهل البیت (D) ومدحه للشخصیات الأخرى.
العلمانیة؛ مفهومها ونشأتها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث ظاهرة العلمانیة من حیث المفهوم والنشأة وقد خلصنا منه إلی أنّ العلمانیة تعنی المادیة والدنیویة واللادینیة، سواء قرأناها بفتح العین (العَلمانیة) أو بکسر العین (العِلمانیة)، فانَّ موقف التحفظ والرفض منها واحد کما سوف یتّضح من مطاوی بحثنا إن شاء الله تعالی. وإلی جانب ما تقدّم فقد أمطنا اللثام - بفضل الله تعالی - عن الخلفیات والبواعث التی اسهمت فی تکوین وإیجاد النزعة المادیة واللادینیة فی الفکر العلمانی، بغیة التعرف علیها لدراستها ومعالجتها، وحذراً من اجترارها وتکرارها. ومن هنا تبرز أهمیة هذا البحث ویتجلی الهدف منه، کونه یعالج موضوعاً حساساً، یمثّل نقطة خلاف حادة بین الفکرین الإلهی والمادی، ویسهم قدر المستطاع - فی ضخّ الوعی والمناعة لمواجهة الفکر العلمانی، حذراً من الوقوع فی فخّه، وتحرزاً من الدوران فی فلک مخططاته. وکان من بین النتائج التی توصلنا إلیها فی هذه المقالة: أنّ النسخة العلمانیة المقترحة لبلادنا الإسلامیة لم تکن دقیقة فی تشخیصها، لانَّ العلمانیة ولیدة المشکلات و التعیقدات التی عانت منها أوروبا، فقیاسها مع بلداننا الإسلامیة قیاس مع الفارق.