فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
العلامة محمّد حسین فضل الله شاعر الفقهاء وفقیه الشعراء، هو الّذی تحدّث فی دواوینه عن موضوعاتٍ مختلفةٍ؛ ومنها هی شخصیة الرّسول الأعظم، إنّ الشاعر لم یعتقد أنّ الرّسول یکون عبد الله فحسب، بل رأی فیه الداعیة والمبلِّغ الّذی أراد ربط الأمّة بالله لا بالفرد. والأبعاد الّتی رآها الشاعر فی هذه الشخصیة الرسالیّة العظیمة هی: رسول السلام، رسول الأخلاق، الرّسول الرّحمة، الرّسول القدوة، الرّسول الإنسان، وهذا المقال یحاول تحلیل شخصیة الرّسول الأعظم فی أشعار السیّد وتأثیر القرآن الکریم فی أشعاره، ویتحدّث عن أثر الشخصیة العظیمة لرسول الله (ص) فی الواقع ال مُعاش. والشاعر یعتقد أنّ الأمّة والأجیال القادمة جدیراً بهم أن یختاروا الرّسول کقدوةٍ فی الکمال الإنسانی، والشاعر حاول من خلال أشعاره أن یدعو الجیل نحو التواصل مع الله تعالی ورسوله الأعظم، وهو یعتقد أنّ أخوة الأنبیاء تؤدّی إلی عقد الأخوّة بین أتباع الأنبیاء والشاعر یقول: لیس لخلق الرّسول حدوداً بل خلقه عظیم یُقتَدَی به وهو یشکّل منهاجاً یجب الرجوع إلیه فی کلِّ زمانٍ ومکانٍ. إنّنا نجد أنّ الشاعر قد لخّص کل الأبعاد الإنسانیّة فی حیاة الرّسول، الّذی عاش فی الصحراء، لکنّه بسیرته وأخلاقه وسموّه الإنسانی حوّل هذه الصحراء القاحلة إلی جَنّة ینعم الشاعر بفیئها، وآلائها الدائمة. فقد اعتمد الباحث فی دراسته على المنهج الوصفی وستسیر هذه المقالة على المنهج الوصفی والتحلیلی، حیث تقوم على استقراء الأبیات الّتی تدلّ علی شخصیة الرّسول الأعظم ومن ثم تحلیلها من الناحیة الأدبیة والبلاغیة ودراستها ومراجعتها فی القرآن الکریم.
بررسی بازتاب فرهنگ و تمدّن های مختلف در شعر أعشی و تأثیر این تمدّن ها بر شعر او
حوزههای تخصصی:
اعشی یکی از اصحاب معلّقات و یکی از شاعران طبقه ی اول عصر جاهلی است که در شعر وی به خاطر کثرت سفرهایش به مناطق مجاور می توان گوشه هایی از فرهنگ و تمدّن های مختلف همچون تمدّن فارسی، رومی، حبشی، نبطی، مصری، ترکی، کابلی و غیره را دید. از آنجا که او برای به دست آوردن مال و ثروت به همسایه های مجاور سفر کرد، شعر وی نمایانگر نشانه های فرهنگ و تمدّن مثل طلاق، ازدواج، جنگ، مجالس لهوولعب، وسایل عیش و نوش، آلات موسیقی و غیره است. علاوه برآن می توان در شعر وی ادیان مختلف، باورها و عقاید دینی، مراسم مذهبی مردم را دید. تمدّن و مدنیت علاوه بر خیال بر زبان، موضوعات و موسیقی شعری اعشی نیز تأثیر گذاشته است. زبان شعری وی به علت گوش دادن به سازوآواز کنیزکان برخلاف دیگر شاعران جاهلی مثل طرفة بن عبد همواره ساده بوده و فارغ از بیچیدگی است. تأثیر فرهنگ و تمدّن در موضوعات شعری وی این گونه است که او در فن مدح مثل شاعران عباسی به مبالغه می پردازد و در هجو، مهجوّ را به ریشخند می گیرد و در تغزل، در وصف معشوقه تنوّع و تفنّن به خرج می دهد. این شاعر برای موسیقی شعر خود أوزان آهنگین انتخاب می کند به طوری که پرکاربردترین أوزان شعر وی بحر طویل و متقارب می باشد. وی با به کاربردن قوافی آهنگین در غالب حروف رویّ شایع مثل لام، دال و راء، تکرار حروف و کلمات، هماهنگی آنها، برخی آرایه های بدیعی نظیر تنسیق صفات، طباق، ردّ العجز علی الصدر، انواع جناس و ... موسیقی شعر خود را افزایش می دهد و مخاطب را به هیجان درمی آورد.
أنسنة اللیل فی شعر ذی الرّمّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الأنسنةُ إضفاء صفاتِ الإنسانِ على غیرِ الإنسان، سواءٌ أکان محسوساً ملموساً أم معنویّاً ذهنیّاً. والأنسنة فی الشّعر هی التّوجّه إلى الآخر المُغایر للإنسان، وإلى عقلنته. وهذه الدّراسة تبحث فی کیفیة أنسنة اللّیل فی شعر ذی الرّمّة، وتحاول أن تبیّن أسباب هذا التّوجّه ودوافعه.
ولما کانتْ ظواهر الطّبیعة رافداً من روافد التّجربة الشّعریّة، ویتّخذُ الشّاعر من مشاهدها أدوات فنیّة لصیاغة مشاعره، ومکنونات نفسه، فإنّ لأنسنة تلک الظّواهر صلةً رمزیّةً بحاله النّفسیّة، واللّیل إحدى تلک الظّواهر، وهو رمزٌ للهمومِ والأحزانِ، وللارتحال الطّویل عند ذی الرُّمّة بسبب بعده عن المحبوبة، فکان اللّیل مُتَنَفَسَاً عمّا بهِ من همٍّ وشوقٍ.
یتناول هذا البحث أنسنة اللّیل فی شعر ذی الرُّمّة، الذّی کان من أکثر شعراء عصره ارتباطاً ببیئته، ما منحه إحساساً متمیزاً بعناصرها، دفعه إلى أنسنة ما حولَه بجمالیاتٍ، ولغایاتٍ مختلفة.
والبحثُ قراءةٌ لنماذج شعریة لذی الرُّمّة تقوم على التّحلیل والتّأویل، عَبْرَ التَّعمق فی بنیة النّصوص الشّعریّة المدروسة، والوقوف على أسالیب الأنسنة الفنیّة التّی وظّفها ذو الرُّمّة فی صور الأنسنة وأشکالها. وتوصَّل البحث إلى أنّ أنسنة اللّیل عکست معانی عمیقةً، ومشاعر دفینة کانت تعتمل فی نفس ذی الرُّمّة.
رؤیة نقدیة جدیدة ""لبواعث ظهور الشّعر الحرّ"" فی العراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلّ حرکة أدبیّة، شعراً کان أو نثراً، تحتاج فی نشأتها أو تطوّرها إلی بیئة مناسبة؛ ظهور الحماسة لدی الیونانییّن والإیرانییّن، یدلّ علی أنّ کلّ ظاهرة أدبیّة لایمکن أن تنشأ فی الفراغ بل تستلزم ظروفاً خاصّة وأسباباً مناسبة للنموّ والتّطوّر. لم یکن الشّعر العربی، منذ الجاهلیّة حتّی الیوم، بمعزل عن هذه السّنّة الأدبیّة؛ فقد أثّرت علیه جملة من المؤثّرات علی مرّ العصور. أهمّها القبیلة، والدّین، والسّیاسة، والحضارة والمغول، ثمّ الغرب.
وهذه هی حرکة الشّعر الحرّ الّتی ازدهرت فی الأقطار العربیّة،کانت استجابة أو تلبیة لحاجات فنیّة واجتماعیة وسیاسیة وثقافیة. وولادتها کانت فی العراق دون بقیة الأقطار؛ لأنّه کان أکثر استعداداً بالنسبة إلی بقیة البلدان العربیّة بما فیه من سیطرة الاستبداد والاستعمار، إضافة إلی تمتّعه بتراث شعریّ قویم. وهناک أیضاً علّة العلل وهی أنّ روّاد هذه الحرکة قد تأثّروا بالتیّارات الأدبیة الّتی کانت سائدة فی أروبا و الغرب،کما یضاف إلی ذلک أنّهم ربّما اطّلعوا علی تیّار الشّعر الحرّ فی ایران وتطوّراته الّتی بدأت قبل الشّعر الحرّ بالعراق. من أهمّ ما حصل علیه هذا المقال الذی انتهج المنهج التّحلیلی- التّوصیفی، هو أنّ المؤثّرات الاجتماعیّة والسّیاسیة ثمّ التّعامل والتّواصل مع الغرب کانت من العوامل الأساسیّة الّتی أدّت إلی ظهور الشّعر الحرّ فی العراق.
ناسازواری تصویری در شعر سیاسی و اجتماعی بدرشاکر سیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناسازواری تصویری، تکنیکی است مبتنی بر بیان تناقض بین دو تصویر متقابل، از شرایط معاصر و یا بین برخی از داده های میراثی و برخی اوضاع معاصر. شاعر با بهره گیری از چنین شگردی، گاه جهت بیان اندیشه های درونی اش، به سخن گفتن در لفافه گرایش پیدا می کند و با ایجاد ارتباط میان ناسازه های موجود در یک قصیده، ناهمخوانی بین شرایط فعلی و وضعیت آرمانی را اثبات می کند. بر همین اساس ناسازواری تصویری به عنوان یکی از اساسی ترین دستمایه های شعر سیاسی و اجتماعی سیاب محسوب می گردد ، که از طریق آن به صورت زیرکانه و گاه غیر مستقیم به نقد چالش های جامعه خود می پردازد. وی در بیشتر مواقع با فراخوانی میراث ادبی، تاریخی، دینی، ملی و دگرگونی دلالت های میراثی فراخوانی شده به دلالت های معاصر و متناقض، در شعر خود فضایی می گشاید، که گذشته طلایی عرب ها را در مقابل شرایط معاصر جامعه عربی و به ویژه عراق قرار می دهد . با توجه به گستردگی شکل دوم ناسازواری تصویری و نظر به فراخوانی شخصیت، حکایت و متون میراثی و دگرگونی متناقض آنها ، و همچنین پنهانی تر بودن معنا در بافت شکل دوم، شاعر از نوع دوم ناسازواری تصویری بهره ی بیشتری جسته است.سیاب این شگرد را بیشتر برای مقابله با ظلم حاکمان و سرکوبگری های سیاسی، تمسخر عقب ماندگی جوامع عربی و عراق، بیداری آنها، تشویق به مقابله با استعمار و... برگزیده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی، دامنه ی گونه های مختلف ناسازواری تصویری را، در شعر سیاسی و اجتماعی سیاب مورد ارزیابی قرار می دهد.
میزات الغزل عند الشاعرات الأندلسیات فی ضوء النقد النفسی الحدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
من ملامح تاریخ الأدب الأندلسی کثرة الشاعرات المجیدات فی القریض وتسبّب هذا أن قدرا کبیرا من الشعر الأندلسی یختصّ بهنّ. دراسة هذا الأدب تکشف عن المیزات الأصلیة لهذه التجربة الشعریة وما یعود إلی خصائص هؤلاء الشاعرات وإخراجهنّ المعانی القدیمة بصیاغة جدیدة تختلف عن المعانی السائدة فی الشعر التقلیدی والّتی أدّت إلی النهضة الأدبیة.
هذا والمنهج المتّبع فی دراستنا هذه هو المنهج التوصیفی التحلیلی وهو یعتمد علی مناهج الداراسات الحدیثة فی النقد النفسی الحدیث، لکی نتعرّف الأجواء الأدبیة المسیطرة علی هذا العصر والبواعث النفسیة المؤثرة علی الشاعرات وعلی تجربتهنّ الشعریة.
ونستنتج من القراءة السیکولوجیة والنقدیة النفسیة الحدیثة لغزل الشاعرات الأندلسی أنّه مرآة لمنازعهن النّفسیة وقد تضمّن سماتٍ من المعانی والخیال النابعَین من البواعث الباطنیة. ومواقفهنّ تعود إلی الإزدواجیة الذاتیة. وقد تبلورت هذا الغزل فی اتجاهین متعارضین؛ أولاً الاتجاه المحافظ (العذری) مرتبطاً بالنظرة الإسلامیة ومن أهم عناصره: ""الوجع العشقی والانشطار الداخلی"" و ""الکبت""، ""النوستالجیا""، ""تعطیل الإرادة""، ""النرفانا""، ""المازوشیة""؛ ثانیاً الاتجاه غیر المحافظ (الإباحی) متأثرا بظروف المجتمع ومن أهم عناصره: ""الجنسیة المثلیة"" أو ""الغزل المؤنث""، ""الصراحة والجرأة فی التعبیر""، ""التهتّک والمجاهرة باللّذات"".
شگردهای زبانی (دستوری و آوایی) متنبی در اقناع از منظر پراگماتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب پراگماتیسم، ادبیات را به منزله موثّرترین و زیباترین نوع گفتمان تلقی می کند. گفتمانی که نه تنها زیبایی و جمال در آن موج می زند بلکه تمام کارکردها و وظیفه های ارتباطی زبان در آن موجود است. ازاین رو فن اقناع به عنوان هدف غایی هر نوع گفتمان در زیرمجموعه زبان شناسی کاربردی به عنوان علم گفتمان زبانی قرار می گیرد. ازآنجاکه کاربردشناسی ادبی بیشتر از کاربردشناسی محض و فرضیه ای بیانگر کاربرد عملی زبان در فرآیند گفتمان است، در این پژوهش بر آنیم که به بررسی شگردهای زبانی( دستوری و آوایی) اقناع در دیوان شاعر بزرگ عرب که از وی به عنوان استاد معماری زبان یاد می شود، بپردازیم. جایگاه والای متنبی در عرصه زبانی و حضور استراتژی های زبانی در دیوان وی نشان از آن دارد که شاعر در انتقال بیشتر انگیزه ها، عواطف و احساسات به مخاطبین جهت تثبیت و تأکید بیشتر معنا از کاربست های زبانی اقناع و مهم ترین آن ها همچون تکرار و روش های هارمونی شعری همچون توازن و تصریع بهره جسته است. ضمن اینکه « تکرار» و سویه های گسترده آن به لحاظ ابعاد زیبایی شناختی کلامی و جنبه های اقناع کلامی نسبت به سایر اسلوب های زبانی از بسامد بالایی در دیوان شاعر برخوردار است.
علوم عربیه
منبع:
اخگر اسفند ۱۳۲۴ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
مسوّغات أمّ الباب فی التّراث النّحویّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقف هذا البحث عند مصطلح کثُر استخدامه فی نحونا العربیّ تحت عنوان "" أُمّ الباب ""، محاولاً تحدیده، مع بیان المفاهیم الّتی استُخْدِمَتْ للتّعبیر عنه، أو الّتی تنوّعت للوصول إلیه. وذلک من خلال تتبّع قسم کبیر من علماء النّحو والاطّلاع على مؤلّفاتهم. ثمّ یبحث فی توظیف هذا المفهوم فی التّراث عبر ثلاثه عناوین فرعیّه هی: الأدوات غیر العامله الّتی قام النّحاه بإعراب قسم کبیر منها بناء على المعنى الّذی تؤدّیه، فقدّموا براهین وحججاً لتسویغ أصالتها. والأدوات العامله الّتی یختلف فی بعضها الإعراب عن المعنى الدّلالیّ أو السّیاقیّ الّذی ترد فیه، وقد یتّفق فی بعضها الآخر الإعراب مع المعنى؛ کما أنّهم رَأَوا فی هذه الأدوات خصوصیّات تنفرد بها کلّ أداه عن الأخرى فی أثناء الاستدلال على الأصاله الّتی یتحدّثون عنها. والأبواب النّحویّه لبعض الأفعال الّتی بیّن البحث فیها المعطیات الّتی اعْتُمِدَتْ، والمبرّرات الّتی سوّغت هذه التّسمیه تصریحاً أو تلمیحاً. وهی مبرّرات تعود إلى الشّکل أحیاناً، وتعتمد على المضمون أحیاناً أخرى، وقد تأخذ بکلیهما معاً.
ادبیات
حوزههای تخصصی:
وظائف الدّلاله المجازیّه لحقل الدّین فی شعر السّیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ ""القرآن الکریم"" و""الکتاب المقدّس"" مصدرین رئیسین احتفى بهما الشّعراء المعاصرون للتّعبیرعن رؤاهم وتطلّعاتهم. ولعلّ السّیّاب من الرّوّاد الأوائل فی هذا المجال، فقد کان ثاقب النّظر فی استثمار المواقف الأصیله والقیم المتباینه والرّموز الموحیه؛ لتحمل معه عبء تجربته الشّخصیّه من جهه، وفی الوقت نفسه تحمل وجهها الشّمولیّ فی التّعبیر عن التّجربه الإنسانیّه العامّه من جهه أخرى. فبإسقاطه رموز العصیان والعدوان والفساد على شخصیّات وأماکن ومجموعات فی عالم الیوم، جسّد واقعاً تتّسع فیه ثغرات الخراب، ویخنقه القلق والتّبرّم والشّکوى. وبتوظیفه رمز المثل الرّائد، وتمثّله رمز المؤمن الصّابر، والبطل الفادی، رسم صوره الانبعاث الحضاریّ المنطلق من المغرب العربیّ ومشرقه، برؤیا أعمق استبصاراً وأکثر تأثیراً ممّا قد تقدّمه لنا القراءات الإیدیولوجیّه المختلفه.
التّرکیب اللّغوی للتّشبیه عند عبد القاهر الجرجانیّ دراسه نظریّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقدّم هذاالبحث قراءهً فی التّشبیه من منظور ترکیبه اللّغویّ عند عبد القاهر الجرجانیّ، مبیّناً دور عناصره الّلّغویّه عندما ""تؤلّف ضرباً خاصّاًّ من التّألیف""، وتشکّل نسقاً لغویّاًّ مخصوصاً، یذهب به إلى کمال البیان، ربطاً بین المعنیین النّحویّ والبلاغیّ.
ناقش البحث تعلّقَ التّصویر التّشبیهیّ بالنّظم، وبهیئه ترکیبه اللّغویّ، فتبیّن أنّه یؤدّی وظائف منها: الفصل بین تشکیلٍ بلاغیّ وآخر، ولاسیّما الاستعاره، الّتی تقع فی حیّز المشابهه، وتحدید نوع التّشبیه نفسه مفرّقاً بین نوعٍ منه وآخر، ومنها أیضاً أنّه یستکشف فی الّشبیه نفسه النوع المعقّد الممتدّ على مساحه تراصفیّه واسعه.ومن بعد ذلک قرأ البحث مع عبد القاهر عنصرین من عناصر بناء التّشبیه، وأسرارهما اللّغویّه والّدلالیّه وهما (المشبّه به) و(أداه التّشبیه).
بررسی ویژگی های افعال تکرار شده در اشعار رمانتیک و رئالیست عبدالوهاب بیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکرار بعنوان آرایه ای ادبی از اهمیت بسزایی در شعر معاصر عرب برخوردار است. بطوری که این آرایه به علت نقش زیباشناختی و وظیفه بیانی خود بسیار مورد توجه شاعران و ناقدان قرارگرفته و تبدیل به یکی از عناصر اصلی قصاید آنها شده است. از سوی دیگر بسیاری از این شاعران تحت تاثیر جریانهای سیاسی و اجتماعی عصر خود رو به جریانهای ادبی چون رمانتیسم و رئالیسم آورده و با تاثیرپذیری از آنها به سرودن قصاید خود در موضوعات مختلف و مضامینی متناسب با خصوصیات این مکاتب مبادرت ورزیده اند. به همین دلیل برای فهم قصاید بسیاری از آنها لازم می آید ابتدا به بررسی ویژگیها، میزان و چگونگی تأثیر این مکاتب بر عناصر تشکیل دهنده قصاید آنها بپردازیم. از جمله این شاعران عبدالوهاب بیاتی شاعر عراقی می باشد. که رو به این مکاتب نهاده و بسیاری از قصاید خود را با تأثیر پذیری از آنها سروده است. بدین ترتیب بر آن شدیم تا با شیوه ای توصیفی - تحلیلی و همچنین شیوه ی آماری با بررسی افعال تکرار شده در این سروده ها بعنوان یکی از عناصر شاخص جنبه های لفظی و معنایی ضمن تحلیل و بیان چگونگی تأثیر این مکاتب بر شاعر و مضمون قصاید او چگونگی تأثیر آنها بر جنبه لفظی این قصاید را نیز نمایان سازیم.
ادبیات
حوزههای تخصصی:
ادبیات
حوزههای تخصصی:
التکرار فی دیوان الجرح الفلسطینی وبراعم الدّم لزینب حبش؛ دراسة فی البنیتین الإیقاعیة والدلالیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التکرار ظاهرة أسلوبیة فی النصوص الأدبیة تؤدّی دوراً ممیّزاً فی البنیتین الإیقاعیة والدلالیة. زینب حبش من شواعر المقاومة الّتی ظهر التکرار جلیاً فی شعرها حیث اعتبر سمة أسلوبیة بارزة فی نتاجها الشعری. تناولنا فی هذه الدراسة تبیین أهمّ أشکال التکرار فی شعر زینب حبش والترکیز علی استنباط أهمّ الخصائص الدلالیة والإیقاعیة الماثلة فی تکرار الحروف والکلمات والجمل بناءا علی المنهج الأسلوبی الإحصائی. اخترنا ظاهرة التکرار موضوعاً للبحث لأنّها تعدّ من أهمّ الظواهر التی امتاز بها الشعر الفلسطینی المقاوم کما أنّ دراسة هذه الظاهرة تعتبر دراسة لجوانب النصّ الشعری اللغویة، والفنّیة والجمالیة. ونتائج البحث تبیّن أنّ التکرار فی دیوان الجرح الفلسطینی وبراعم الدمظهر فی قسمین: بسیط ومرکّب. التکرار البسیط هو تکرار الصوت، والکلمة، والتکرار المرکّب هو تکرار العبارة. لم یأت التکرار فی شعر الشاعرة الفلسطینیة اعتباطیاً بل جاء مقصوداً منتظماً مع الإیقاع والدلالة لإظهار حبّها لفلسطین وإظهار ألمها وحزنها لمصابها ولشهادة أصدقائها وأقربائها وبثّ روح المقاومة والثورة للقضاء علی الاحتلال.
شعر «أدونیس» فی النّقد الأسلوبیّ (نقد صلاح فضل أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول البحثُ شعر ""أدونیس"" فی النقد الأسلوبیّ، متّخذاً من کتاب (أسالیب الشّعریّة المعاصرة) للنّاقد ""صلاح فضل"" أنموذجاً لهذا النّقد. ومن هنا، فإنّ هذا البحث یحاول إلقاء الضّوء على دراسة النّاقد، ومتابعة المنطلقات الأساسیّة التی انطلق منها، وتحدید المفاهیم والمصطلحات التی اعتمد علیها، والإجراءات المنهجیّة التی أجراها؛ وصولاً إلى الرّؤیة النّقدیّة التی اعتمدها فی دراسته.
وقد ذهب الناقد إلى أنّ دراسته تُعدّ قراءة فی الشّعر، وکتابة فی الشّعریّة، وهی تجمع بین ضبط المنهج، وتحرُّر التّطبیق؛ الأمر الذی یعنی السّعی إلى الضّبط المعرفیّ، فضلاً عن محاولة السّیطرة على أمور البحث، بما یجعلها إبداعاً فکریّاً، وتُبنى آلیّتها الإجرائیّة فی سعیها إلى تقدیم اقتراح مُحکَم لسلّم الشّعریّة. وصرّح برفضه التّقیُّد الکامل بالمنهج؛ إذ إنّه لا یفرض المنهج على النّصّ إلى حدّ إتلاف جمالیّته، وفنّیّته، وإفنائهما.
الهجره والمرأه فی روایه الإقلاع عکس الزمن لإملی نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحاول إملی نصرالله الأدیبه اللبنانیه فی کتاباتها القصصیه والصحفیه -برهافه حسها ومشاعرها السامیه وعمق بصیرتها ونفاذها- أن تلفت الأنظار إلی المسائل المعتاده وتثیر الاهتمام تجاه الجرائم التی تحدث فی المجتمع وذلک عبر تطرقها إلی المرأه ومشاکلها والهجره والحرب فی عالم مهدد بالأخطار؛ فقد الإیمان بکل القیم المعنویه بما فیها من الدین والحب.
ألحت إملی نصرالله علی حب الوطن والنضال من أجله إذ رأت أن هذه المسأله مازالت مطروحه بین الأجیال.
تکشف الکاتبه فی روایه ""الإقلاع عکس الزمن"" عن عیوب الهجره ومحاسنها ولا تستغنی عن مقارنه الوطن بالغربه وتأتی هذه الهجره وتلک المقارنه علی أساس التناغم مع الفطره الإنسانیه ضمن الترکیز علی الوعی والصحوه الثقافیه.
ومن الطبیعی، أن أی بلد لما یواجه الحروب الأهلیه والعالمیه یحتاج إلی مناضلین لکی یدافعوا عن ترابه، فالهجره الکبیره التی حصلت من لبنان إلی بلاد أخری فی الفتره الممتده من السبعینیات وحتی تسعینیات القرن الماضی، خلفت من العواقب التی تحدثت الکاتبه عنها مع التأکید علی ضیاع الهویه والحضاره.