فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یهدف البحث إلى دراسة أثر الرسم العثمانی فی قواعد العربیة، إذ یدرس العلاقة بین الرسم العثمانیّ والکتابة العربیة، ویقف على قواعد الرسم العثمانی، ویذکر بعض صوره، وبعض التحسینات التی طرأت علیه، کما یدرس العلاقة بین القراءات القرآنیة والرسم العثمانی، والعلاقة بین الرسم واللحن، وبین الرسم والتصحیف. إن رسم المصحف الشریف لم یختلف عن رسم الخط المعهود فی زمن الرسول (ص)، وقد جاءت التحسینات الإملائیة على هذا الخط بعد ذلک، وقد أدخل على الرسم العثمانی تحسینات متعددة، وقبلها العلماء، ولکنهم اختلفوا قدیماً وحدیثاً حول کتابة القرآن بالرسم الإملائی الحدیث، فبعضهم رفض الأمر مطلقاً، وبعضهم أجازه، وبعضهم ذهب إلى وجوب الکتابة به. إن حالات الهجاء فی الرسم العثمانی غالبة ولیست مطردة، فقد رسمت بعض الکلمات فی موضع برسم، وفی موضع آخر برسم مخالف، کما أن هناک بعض الاختلافات بین المصاحف العثمانیة، وقد تأثر الرسم العثمانی بالحرکة اللغویة وباختلاف المذاهب والمدارس، وامتد الخلاف بین البصریین والکوفیین إلى رسم المصحف. وللرسم العثمانی مزایا لا تتوافر فی غیره، منها: الدلالة على القراءات المتعددة، والمحافظة على القراءات الصحیحة الواردة التی یحتملها الرسم العثمانی، وصیانة القرآن من التحریف والتصحیف والتبدیل، إذ یسلم کل جیل القرآن الکریم للجیل الذی یلیه على هیئة واحدة، وبذلک یثبت له التواتر فی الرسم والنطق، والوقوف على بعض لغات العرب الفصیحة التی نزل بها القرآن الکریم، والدلالة على أصل الحرکة وأصل الحرف.
تازی سروده های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی در طول حیات خود فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است. یکی از آنها رویارویی با زبان عربی است. استفادة نویسندگان از این زبان در آثار فارسی، به سبب گسترش نفوذ آن، نوعی برجستگی ادبی به شمار می آمد و حتی برخی شاعران به تازی سرایی می بالیدند. خاقانی شروانی ازجملة این شاعران است. او به دو زبان فارسی و تازی شعر سروده است و چنان که خود بیان می کند دیوانی به زبان تازی داشته است. برخلاف سخنان برخی پژوهشگران امروزی، تازی سرایی خاقانی در بعضی منابع تاریخی و تذکره ها آمده است؛ تاریخ گزیدهمستوفی، نفحات الانسجامی و مجالس النفائسامیرعلی شیر نوایی از این جمله است. این جستار برخی از ویژگی ها و شگردهای تصویرگری اشعار خاقانی را بررسی می کند که ناآشنایی بعضی محققان با آنها به ترجمه، شرح و تفسیر نادرست اشعار عربی وی انجامیده است. خاقانی در اشعار عربی خود از صنعت های بلاغی بسیاری استفاده کرده است. بیشترین صنعت های کاربردی در اشعار عربی خاقانی عبارت است از: جناس، اغراق، تلمیح و حروف گرایی. کاربرد صنعت های متعدد بلاغی، تصاویر گاه پیچیده و اصطلاحات علوم مختلف، اشعار عربی او را نیز همانند قصایدش جزو اشعار فنی قرار داده است.
بررسی نظم در معانی افعال و مشتقات قرآنی با فاء الفعل (حرف فاء)مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به بررسی نظم در معانی افعال و مشتقات قرآنی با فاء الفعل (حرف فاء ) مشترک می پردازد. هدف اصلی کشف نظم در معانی لغات قرآنی است و این که گفته شود نظم علاوه بر این که در افعال و مشتقات قرآنی که در فاء الفعل مشترک هستند وجود دارد، در معانی آنها نیز وجود دارد و در صد قابل توجه ای از آنها دارای معنای یکسان (گشودن و جدا کردن) می باشند. به عبارت دیگر به بررسی این نکته می پردازد که چه میزان از افعال و مشتقات قرآن که با حرف فاء آغاز می شوند به معنای گشودن و جدا کردن است و این گونه حکایت گر نظم قرآن می باشند. برای یافتن پاسخ کتب لغت متعددی مورد مطالعه قرار گرفت. لذا تمام افعال و مشتقاتی که در قرآن با حرف فاء آغاز می شدند، به همراه معانی آن ها، استخراج شد و در تک تک آن ها معانی مورد نظر بررسی شد. در این راستا تمام افعال و مشتقات بدون تکرار و با تکرار از طریق میانگین موزون لحاظ شدند. در انتها این نتیجه به دست آمد که 38 درصد افعال بدون تکرار و 57 درصد آنها با تکرار دارای معنای گشودن می باشند. 6/54 درصد مشتقات قرآن نیز که ریشه آن ها با حرف فاء آغاز می شود دارای معنای فوق است. این تحقیق نشان داد که نظم قرآن علاوه بر اینکه در بین آیات و لغات قرآن موجود است، در بین معانی آنها نیز وجود دارد.
دراسه نقدیه لهاشمیه الکمیت الرابعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتنى هذا المقال بدراسه الهاشمیه الرابعه من هاشمیات الکمیت، تلک المجموعه التی أنشدها رغبه فی تحریض الأمه للنهوض من سباتها الطویل، وطمعا فی استثاره أبنایها للثوره ضد الحکم الأموی الجایر، والبعث من جدید لاستعاده حقوقهم المسلوبه، وقد خلع على دعوته هذه ثوب المدیح لآل النبی(ص) و الهاشمیه الرابعه، قد جعلها الشاعر فی عده محاور فکریه: فکان الأول منها، الدعوه إلى التأمل فی الواقع السیء الناتج عن فساد الحکم وسوء التدبیر الذی بلغ ذروته فی استحلال دماء المسلمین من غیر حق، کما تجلى ذلک فی قتل سبط النبی (ص)، ومن ثم الانتهاء إلى ضروره القیام ضد هذا الحکم الجایر وحث الناس علیه والثانی: مدح بنی هاشم و المقارنه بین الحکمین الهاشمی والأموی وبرهنه فضل الأول على الثانی والثالث: إهداء القصیده إلى ممدوحیه ولقد حشد الشاعر فیها من أسالیب وأفکار متنوعه تؤهلها أنْ تعد حافزاً للثورتین السیاسیه والاجتماعیه من جهه والأدبیه من جهه أخرى. لقد قمنا بدراسه القصیده من جهه الأفکار والمضامین والعاطفه والخیال والأسلوب عندما رأینا الدراسات السابقه رکزت على المعارضات السیاسیه لدى الشاعر فی اغلب الأحیان، ومن خلالها تبین أن الشاعر کثیراً ما یهتم بالأسلوب الإقناعی فی القصیده ویجمع بین سلامه الترکیب ومتانه الأسلوب ووفاء المعنى. کما تبین أن العاطفه تبلغ من الصدق ذروته عند مدح بنی هاشم نظراً إلى توزیع شعره بین بنی هاشم و بنی أمیه.
نمادشناسی شخصیت امام حسین(ع) در شعر أدونیس
حوزههای تخصصی:
قیام امام حسین(ع) در سال 61 هجری در برابر ستم واستبداد امویان بازتاب های فرازمانی وفرامکانی بسیاری در پی داشت. این قیام علاوه بر بُعد سیاسی و اجتماعی ابعاد فرهنگی ومعنوی مهمی به ارمغان آورد. در حوزة فرهنگی و به ویژه در ادبیات عربی بی وقفه حضور مستمر و مداومی داشت، که ادامة این تأثیر در ادبیات امروز جهان عرب بسیار چشمگیر بود. أدونیس از شاعران معاصر عرب و نامزد مشهور جایزة نوبل، از جمله شاعرانی به شمار می آید که از قیام امام حسین(ع) بهره های فراوانی برده است. نکتة مهم در این است که شاعری مانند أدونیس با افکار غربگرایانه، چگونه تحت تأثیر آموزه های والای نهضت امام حسین(ع) قرار گرفته، و اشعارش را سرشار از ابعاد و نمادهای شخصیتی آن امام همام نموده است. این مقاله سعی دارد نمادهای مرتبط با شخصیت بزرگ امام حسین(ع) را در أشعار أدونیس شناسایی، و معانی و مفاهیم آن را تبیین نماید. شعر امروز جهان بر اساس اسطوره و نماد می گردد، و معرفی نمادهای جدید که بار دینی و معنوی دارند بسیار مهم وضروری به نظر می رسد.
ملامح الاغتراب فی شعر "علی فودة" وردود فعله علیها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الاغتراب هو وعی الفرد بالصراع القائم بین ذاته وبین البیئة المحیطة به بصورة تتجسّد فی الشعور بعدم الانتماء والسخط والقلق والعدوانیة وما یصاحب ذﻟک من سلوک إیجابی أو شعور بفقدان المعنی واللامبالاة والانعزال الاجتماعی وما یصاحبه من أعراض إکلینیکیة، وهو ظاهرةٌ بارزةٌ فی العصر الحدیث، فالأدب فی مثل هذه الظروف ینعدم فیه الاستقرار والهدوء، فمن هنا غلبت فکرة الاغتراب فی الوقت الحاضر على تجربة الشعراء. هدفَت هذه المقالةُ دراسةَ أنواع الاغتراب فی شعر "علی فودة" الشاعر الفلسطینی المعاصر (1946-1982م) والسبب فی اختیار هذا الشاعر یعود إلی أن هذا الشاعر لا یعرفه الطلّاب والباحثون کما یستحقّه، فدراسة شعره من خلال الفحص عن أقسام الاغتراب فی حیاته یسدل الستار عن کثیر من الزوایا الخفیة فی شخصیته. کذﻟک قَصدَت المقالة الکشفَ عن توظیفه بعضَ الآلیّات التعویضیة إزالةً لهذا الشعور وکلّ هذا عبر المنهج الکیفی الذی یعتمد علی الوصف والتحلیل. إضافة إلی هذا، دَرَسَت ردّةَ فعل الشاعر وتعامُلَه تجاه اغترابه، ووصَلَت إلی أنّ اغتراب هذا الشّاعر ظَهَرَ متمثّلاً فی الاغتراب الاجتماعی، والسیاسی، والنفسی، والإخوانی، والزمانی، والمکانی. وظّف هذا الشاعرُآلیات لدفع اغتراباته کتکرار الألفاظ الدّالة عن الاغتراب واستخدام أسلوب الحوار فی اللجوء إلی الطبیعة والاستئناس بها وخطاب أمّه المیّتة عند الحنین إلی الطفولة، وأیضاً الخشوع تارة والسّخط تارة أخری.
بلاغة الصمت فی کتاب "الأیام"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الصمت - من حیث هو بیان – یُعبِّر عن المعانی المکتومة فی الضمیر ویُفصح عن فکرة ما أو عاطفة ما. وبلاغة الصمت منوطة بقوة من یصمت وفهم مخاطبه ومقتضی الکلام أیضاً. وقد کتَبَ طه حسین سیرته الذاتیة فی کتابٍ سمّاه "الأیام". وبما أنَّه کان مکفوف البصر نجد تأثیراً هاماً لهذا الفقدان علی انطواء طه حسین وصمته. فإنَّ الصمت بدلالاته العدیدة، والمتناقضة أحیانًا، یحضر فی نسیج حوادث کتاب "الأیام" بأشکال شتی. دلالات الصمت ومعانیه فی تلک المواقف تساعدنا فی التعرُّف إلی شخصیة طه حسین أکثر فأکثر ونستنبط منها أفکاره ومشاعره الذاتیة. ومن هذا المنطلق تناولت هذه المقالة من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی مواقف الصمت فی "الأیام" لنستجلی دور الصمت فی حمل المعانی وإیجاد التفاهم، لافتین الانتباه إلی، بلاغة الصمت. توصَّلنا قی هذه المقالة إلی أنَّ صمت طه حسین لایأتی بالموقف المؤخر من الکلام فی إکمال التعبیر،، بل هو أصل المعنی بصفته المباشرة أو المتأولة، وکثیرًا ما کان علامة علی ترفُّعِهِ عن الدنایا. وقد استخدم طه حسین لغة الجسد للتعبیر عن آماله وهکذا تحلَّی بشیمة الصمت أحیاناً حتی لا یفوه بالشکایة من آلامه. ویمکن التعرُّف إلی شخصیة الإنسان علی أساس صمته؛ إذ الإنسان مسؤول عن صمته کما هو مسؤولٌ عن کلامه.
دراسة نقدیة فی عقیدة أبی تمام وعروبیته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّه لا یکاد یوجد شخص علی الکرة الأرضیة قدیماً وحدیثاً یخلو من لغة الاتهام وتشویه صورته من جانب مناوئیه وإنّ لغة الخصومة متجذرة فی حیاة الشعوب ولاسیما أوساط الشعوب العربیة. ممّن أصبح مرمی سهام التهمة هو أبوتمام حبیب بن أوس الطائی من فحول شعراء العصر العباسی، یقوم هذا البحث بدراسة حول التهمة التی اُلصقت بالشاعر وجعلته أجنبیاً عن قبیلة طیء العربیة، وکذلک التهمة التی قالت بنصرانیة الشاعر وأیضاً بکفره وعدم إسلامه، لذا تقوم هذه الدراسة أوّلاً: بطرح أبرز الأقوال لبعض العلماء والأدباء، المتقدمین والمتأخرین الذین یقولون بنصرانیة أبی تمام ورومیته، کالصولی وطه حسین ومرجلیوث وغیرهم. ثمّ یقوم ثانیاً: بإثبات العکس من خلال الکتب التاریخ والسیر والأنساب، کما أثبت ذلک من خلال شعره الذی أثبت صحّة نسبه لقبیلة طیء، وإسلامه کما أنّ الباحث أضاف أدلة عقلیة واستنتاجیة تؤید طائیته وإسلامه، وأخیرا یخرج الباحث بنتیجة: أنّ الشاعر عربیّ أصیل وغیر نصرانی الأسرة والمعتقد، بل إنّه من أعیان الشیعة.
روان تحلیل گری کهن الگوهای رشد در تاییه کبرای ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناخودآگاه جمعی، دربردارنده احساسات، اندیشه ها و رفتارهایی است که حاصل اندوخته های اجداد کهن انسان به شمار می رود. این اندوخته ها و تجارب فراشخصی، در شکل کهن الگو ظاهر می شود. برخی از کهن الگوها که یونگ با نام کهن الگوهای رشد از آنها یاد می کند، از چنان اهمیتی برخوردارند که می توانند با داده های فراشخصی خود، فرد را در مسیر رشد و خود شکوفایی یاری دهند. شعر عرفانی به عنوان یک محصول روانی، عناصر و تصاویری دارد که فراتر از قلمرو تجارب شخصی شاعر بوده و ترجمان ناخودآگاه جمعی اوست. در چکامه عرفانی تاییه کبرای ابن فارض نیز که از خودکاوی های شاعر در ناخودآگاه جمعی اش تراوش نموده، کهن الگوهای رشد به خوبی نمایان است. جستار کنونی بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی و تکیه بر مکتب روانشناسی تحلیلی یونگ، شخصیت ابن فارض را با توجه به کارکرد این کهن الگوها، روانکاوی نماید. کهن الگوهای رشد مانند «سایه»، «آنیما» و «خویشتن» شخصیت ابن فارض را به دلیل «همانندسازی»، «فرافکنی» و... تحت تأثیر قرار داده اند؛ اما ابن فارض به وسیله فرایند «فردیت» و توجه آگاهانه به ارزش این انگاره ها، از آنها در مسیر تمامیت و خودشکوفایی بهره جسته است.
السیاق وأثره فی تأصیل نظریة التصویر الفنّی؛ دلالة المفردة القرآنیة نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجلّت فکرة التصویر الفنّی فی النقد العربی المعاصر کمحاولة لعرض نظریة أدبیة أصیلة ترجع أصولها إلی دراسات وبحوث إسلامیة وعربیة قدیمة. وبالرغم من أصالة الفکرة وعلمیة النظریة فإنّ الباحث الإسلامیّ والعربیّ قلمّا یتنبّه إلی السیاق کمکوِّن أساسی للتصویرالفنّی ممّا یساعد علی إثبات الفکرة کنظریة أدبیة إسلامیة. وقد انطلق هذا البحث محاولاً لإثبات جزء أساسی من فکرة التصویر الفنّی؛ یتمثّل فی علاقة السیاق بآلیّات التصویر الأدبی وعناصره، وذلک من خلال إجراء دراسة فی لغة القرآن الکریم ومفرداته باعتبارها خیر مادّة توفّرت فیها مظاهر التصویر الفنّی وملامحه. وقد کشفت الدراسة عن علاقة تفاعلیِّة متواصلة بین الدلالة اللغویة للمفردة ودلالتها التصویریة التی ینتجها نظام متناسق من السیاق اللغوی وسیاق الموقف. وأنّ هذه العلاقة تقع فی تفاعل مستمر ینطلق من مرحلة توظیف الدلالة اللغویة للمفردة القرآنیة حتی تحویلها إلی دلالة تصویریة تنشأ عن دلالات ان زیاحیة، أو إیقاعیة، أو إیحائیة.
بررسی مؤلفه های موسیقایی سورة «الحاقّه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز زبانی قرآن، موسیقی دل نشین آن است که نقش زیادی در برتری متن قرآنی بر متون دیگر دارد. در ساختار موسیقایی اعجاب انگیز قرآن با دو گونة ایقاع درونی و ایقاع بیرونی رو به رو هستیم که هریک از گونه های یادشده دارای مولفه هایی چون: ایقاع درونی مترادف و متمایز، ایقاع تکرار، ایقاع توازی، ایقاع فواصل، ایقاع آوایی، ایقاع تکیه و ایقاع نغمآهنگ می باشند. همسویی این مولفه ها با مضامین آیات در نهایت به انسجام متن قرآنی می انجامد. این مقاله در صدد است تا با رویکرد توصیفی تحلیلی همراه با استخراج شواهد قرآنی، این جنبه از اعجاز قرآن کریم را در سورة حاقّه بررسی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد، قرآن کریم که تجلی گاه کلام الهی است افزون بر معانی و محتوای ژرف، سرشار از زیبایی های متعدّد موسیقایی است، به طوری که ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض متن قرآنی به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات سهیم است.
دراسة مقارنة للرموز الدالة على الهدایة والضلالة فی کلام الوحی وعالم الرؤیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لغة الرمز من القواسم المشترکة فی کلام الوحی وعالم الرؤیا، وکثرة الکتب المعنیّة بتفسیر القرآن الکریم وتأویل الرؤیا تنبئ عن ظاهرة الانغلاق والرمزیة فی هذین المجالین. من اللافت أنّ بعض هذه الرموز لها دلالات مماثلة فی کلا المجالین؛ منها الرموز الدالّة على الهدایة والضلالة الأمر الذی تمّت دراسته فی هذا المقال، حیث استُخرِجَت الکلمات التی ترمز إلى هذین المفهومین فی کلا الحقلین، فعولجت مدلولاتها بأسلوب وصفی - تحلیلی وتمّت مقارنتها حسب آراء المفسّرین والمعبّرین وذلک لفهم مدى ترابطهما وتشابههما، وقد حصل فی نهایة البحث أنّ دلالات معظم هذه الرموز متشابهة تشابهاً ملحوظاً ینمّ عن صدورهما من معین واحد.
دراسه الأسالیب المستخدمه فی الأمثال العامیه البغدادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵ (پیاپی ۷۳)
101-136 صفحه
حوزههای تخصصی:
هذا البحث یدرس النظام الأسلوبی للامثال العامیه البغدادیه الموجوده فی کتاب مجمع الأمثال العامیه البغدادیه للدکتور محمد صادق زلزله؛ فلغه الأمثال العامیه البغدادیه جزء من اللهجه العراقیه التى سادت فی العراق، فهی لغه ذات خصوصیه تمیزها عن سایر مظاهر الکلام؛ لأنها تعد نصا مستقلا بذاتها، وهی تعبیر ثابت یتسم بالإیجاز وبساطه الترکیب وسهوله اللغه وجمال الجرس وقوه الدلاله، واعتمدنا فی هذا المقال علی المنهج الإحصایی والوصفی التحلیلی وذلک بالحدیث عن الأسالیب المختلفه فی بنیه الأمثال العامیه البغدادیه واحصایها فاتضح لنا بأن النظام الأسلوبی فی بناء الأمثال العامیه البغدادیه متوافقا مع النظام الأسلوبی للأمثال الفصیحه بصوره عامه واعتمدت الأمثال العامیه البغدادیه فی أسلوبها البنایی علی الأسالیب التالیه مرتبه حسب کثره الاستعمال: استخدام السجع والشرط والاستفهام والأمر والتناسب والنفی والطباق والتشبیه واطلاق العام والنهی وهذه الأسالیب والمحسنات البلاغیه المستخدمه فی الأمثال البغدادیه تتیح إمکانیه واسعه للتعبیر عن معان ودلالات شتى ونجد فی بعض الأسالیب المستخدمه الإبداعات اللغویه فی بناء الأدوات الاستفهامیه العامیه واسماء الشرط وأدوات النفی التی تبین لنا مدى تلاؤم هذه الأسالیب مع الأمثال العامیه البغدادیه. یدرس النظام الأسلوبی للامثال العامیه البغدادیه الموجوده فی کتاب مجمع الأمثال العامیه البغدادیه للدکتور محمد صادق زلزله؛ فلغه الأمثال العامیه البغدادیه جزء من اللهجه العراقیه التى سادت فی العراق ، فهی لغه ذات خصوصیه تمیزه عن سایر مظاهر الکلام؛ لأنها تعد نصا مستقلا بذاتها، وهی تعبیر ثابت یتسم بالإیجاز وبساطه الترکیب وسهوله اللغه وجمال الجرس وقوه الدلاله، واعتمدنا فی هذا المقال علی المنهج الإحصایی والوصفی التحلیلی وذلک بالحدیث عن الأسالیب المختلفه فی بنیه الأمثال العامیه البغدادیه واحصایها فاتضح لنا بأن النظام الأسلوبی فی بناء الأمثال العامیه البغدادیه متوافقا مع النظام الأسلوبی للأمثال الفصیحه بصوره عامه واعتمدت الأمثال العامیه البغدادیه فی أسلوبها البنایی علی الأسالیب التالیه مرتبه حسب کثره الإستعمال: استخدام السجع والشرط والإستفهام والأمر والتناسب والنفی والطباق واطلاق العام وهذه الأسالیب الإنشاییه والمحسنات البلاغیه المستخدمه فی الأمثال البغدادیه تتیح إمکانیه واسعه للتعبیر عن معان ودلالات شتى ونجد فی بعض الأسالیب المستخدمه الإبداعات اللغویه فی بناء الأدوات الإستفهامیه العامیه واسماء الشرط وأدوات النفی التی تبین لنا مدى تلاؤم هذه الأسالیب مع الأمثال العامیه البغدادیه.
موقع الراوی و تجلیاته فی روایه "قالت ضحی" لبهاء طاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵ (پیاپی ۷۳)
179-216 صفحه
حوزههای تخصصی:
یتشکل النص السردی من شبکه من العلاقات السردیه القایمه علی أساس الراوی ودوره الرییس فی تبلورها. یتفق النقاد الیوم علی أن الراوی کاین الخطاب فی النص السردی والقوه المکونه له وهو الذی یقوم بفعل الحکی أو السرد ویعد حلقه الوصل بین المروی والمروی له فمن ثم نجد فی کل نص سردی حضورا ممیزا للراوی. فی الروایه الجدیده یتقلص حضورالروای فیما نری حضورا واسعا له فی الحکایات والقصص القدیمه حتی فی الروایه التقلیدیه. إن حضوره فی الروایه الجدیده غالبا ما یکون بسیطا وحیادیا لکنه فاعل ومتمیز بین المکونات السردیه. نسعى فی هذه المقاله إلی تحلیل موقف الراوی فی روایه "قالت ضحی" لبهاء طاهر ونتحدث عن موقعه وتجلیاته فی النص السردی علی ضوء المنهج الوصفی-التحلیلی. قد أفادت هذه الدراسه من آراء عدد من الباحثین فی السردانیه کجیرار جینیت، وتودورف، وعبدالرحیم الکردی وتوصلت إلی أن الراوی فی هذه الراویه یعد شخصیه دینامیه تتطور بفعل الأحداث وتتعرض لصیروره بین الهیمنه وعدمها والحیادیه واللاحیادیه والراوی هو نفس شخصیه الموظف المثقف الصغیر الذی یروی الأحداث بالاعتماد علی التبییر الداخلی وبمعونه شخصیات کضحی، وسید، وحاتم الذین لهم دور بارز فی تنسیق السرد
آلیات ""الإقناع"" فی خطب الحجّاج بن یوسف الثقفی (دراسة نقدیة تحلیلیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لا تخلو حیاة الإنسان من مواقف إقناعیة تخضع لها عن وعی أو دون إرادة منه. مع أنّ الخطابة وما یتبعها من إقناع قلّ أثرها إلیوم ولکنّها فی العصور الإسلامیة الأول ی کانت تباری الشعر وربّما تسبقه فی التأثیر على النّاس. نظراً إلى أنّ الحجّاج من أکبر خطباء العصر الأموی الذین تأتی خطبهم متماشیة مع السّیاسة الأمویة، فمن الأهمیة بمکان التعرّف على الآلیات التی کان یرتکز علیها للتأثیر على متلقّیه. تأتی هذه الدّراسة مستندة على الدّراسات النقدیة الاجتماعیة الحدیثة لدراسة عناصر الخطابة فی خطب حجّاج بن یوسف الثقفی الذی ینصبّ عمله فی إطار حفظ الدولة الأمویة فی ظروف حسّاسة کانت الحروب والفتن تحیط بها من کلّ جانب، فهذه الظروف کانت تتطلّب الکلام الصّلب الذی لا یعرف هوادة ولا رحمة، ممّا نر ی آثاره فی خطبه التی کتبت بأسلوب محکم یتّسم بقوة تأثیره على النّفس. وقد کان یتخذ فیها أسلوباً جدیداً فی الخطابة، بالترکیز على الأسس العاطفیة والصّوتیة والنفسیة للجماعة التی کان یخاطبهم، مما یدلّ على براعته وذکائه فی التعرّف على نفسیة مخاطبیه فی الخطوة الأولی، وانتقاء الأسلوب الذی یناسبهم فی الخطوة الثانیة. الأسلوب الذی یستند على أسس فنیة وعلمیة کقوة الافتتاحیة والخاتمة وتلاؤمهما وتباین الأجزاء والانسجام بین مظهر الخطیب الصّلب والمفردات والأصوات الصلبة واستمداد الآیات القرآنیة والأمثال واستخدام الأسئلة البلاغیة، مما یدلّ على معرفته العمیقة بنفسیة متلقّیه التی کانت تتطلّب الترهیب والشدّة.
صورة الآخر الإسرائیلی فی روایة ""المتشائل"" لإمیل حبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعتبر إمیل حبیبی من الروائیین الفلسطینیین الّذی عاش فى الأراضی المحتلة وکافح بقلمه ضدّ المحتلّین، وتُعتبر روایة ""الوقائع الغریبة فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل"" أشهر أعماله وهی روایة تتکوّن من عدة رسائل أرسلها السارد إلى الکاتب فی لغة سخریة أحیاناً وجادة أحیاناً أخرى مستخدماً الأسالیب البلاغیة المختلفة إلّا أن المغزى الرئیس هو محاولة لتصویر الصراع الدائر فى الأراضى المحتلة بین الإسرائیلیین والفلسطینیین. والروایة تهتمّ بالشخصیات الإسرائیلیة بوصفها أحد جانبی الصراع والعنصر الذی یحتلّ موطن الفلسطینی (الأنا) ویمارس العنف والقهر ضده وبما أنّه عنصر هام ّفی هذه الروایة بشکل خاصّ وفى الصراع الدائر فى الأراضی المحتلة بشکل عامّ تمّ اختیاره لدراسة صورته فی هذا المقال. فیحاول هذا المقال دراسة صورة الآخر الإسرائیلی الیهودی فی روایة المتشائل بوصفها روایة من روایات الأدب الفلسطینی المقاوم وینتهج المنهج الوصفی – التحلیلی فی تحلیل النصّ الروائی للوصول إلی خصائص الصورة المرسومة للآخر الإسرائیلی فی هذه الروایة. وتشیر النتائج إلی أنّ الکاتب رسم صورة سلبیّة للآخر معتمداً علی اللغة الرمزیة أحیاناً والسخریة أحیاناً أخری وبواسطة عدة عناصر مثل اللغة، والجسد، والمکان.
دور علماء أصول الفقه فی تطوّر البحوث اللغویة؛ الجمل الإنشائیة والخبریة نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التکرار فی دیوان الجرح الفلسطینی وبراعم الدّم لزینب حبش؛ دراسة فی البنیتین الإیقاعیة والدلالیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التکرار ظاهرة أسلوبیة فی النصوص الأدبیة تؤدّی دوراً ممیّزاً فی البنیتین الإیقاعیة والدلالیة. زینب حبش من شواعر المقاومة الّتی ظهر التکرار جلیاً فی شعرها حیث اعتبر سمة أسلوبیة بارزة فی نتاجها الشعری. تناولنا فی هذه الدراسة تبیین أهمّ أشکال التکرار فی شعر زینب حبش والترکیز علی استنباط أهمّ الخصائص الدلالیة والإیقاعیة الماثلة فی تکرار الحروف والکلمات والجمل بناءا علی المنهج الأسلوبی الإحصائی. اخترنا ظاهرة التکرار موضوعاً للبحث لأنّها تعدّ من أهمّ الظواهر التی امتاز بها الشعر الفلسطینی المقاوم کما أنّ دراسة هذه الظاهرة تعتبر دراسة لجوانب النصّ الشعری اللغویة، والفنّیة والجمالیة. ونتائج البحث تبیّن أنّ التکرار فی دیوان الجرح الفلسطینی وبراعم الدمظهر فی قسمین: بسیط ومرکّب. التکرار البسیط هو تکرار الصوت، والکلمة، والتکرار المرکّب هو تکرار العبارة. لم یأت التکرار فی شعر الشاعرة الفلسطینیة اعتباطیاً بل جاء مقصوداً منتظماً مع الإیقاع والدلالة لإظهار حبّها لفلسطین وإظهار ألمها وحزنها لمصابها ولشهادة أصدقائها وأقربائها وبثّ روح المقاومة والثورة للقضاء علی الاحتلال.
عناصر برجسته انسجام در باییه متنبی بر اساس نظریه هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
233-266
حوزههای تخصصی:
یکی از عواملی که زبان شناسی نقش گرا بدان می پردازد، روابط انسجامی میان عناصر زبانی است. این روابط میان عناصر زبانی از چنان اهمیت بالایی برخورداراست که موجب پیدایش نظریه انسجام توسط زبان شناس نقش گرای پیشگام، یعنی مایکل هالیدی گردید. گرچه پیش از وی، عبدالقاهر جرجانی به بررسی زبان به عنوان یک ساختار منسجم در نظریه معروف خود (نظریه نظم) پرداخته است. بنا به تعریف وی، انسجام مفهومی معنایی است که به روابط موجود میان عناصر یک متن اشاره می کند. نقطه مشترک جرجانی با هالیدی بررسی زبان به عنوان یک ساختار منسجم است که نقش کلمه به تنهایی و خارج از کیان جمله قابل بررسی نیست و این ساختار جمله است که بر اساس معنای مراد متکلم جایگاه کلمه را تعیین می کند. روشن است که موضوع انسجام با دقت فراوان و جزییات مربوط به آن اولاً با جرجانی آغاز شده است، ولی در نظریه هالیدی برخی عناوین مختلفی به چشم می خورد. پژوهش حاضر بر آن است تا با روشی توصیفی تحلیلی رویکرد زبان شناختی را بر مبنای نظریه انسجام بر باییه متنبی انطباق دهد و مشخص نماید که چه عواملی باعث منسجم شدن شعر او گشته است؟ از نتایج این پژوهش آن که متنبی از وابستگی لفظی، ارجاعی و معنایی بهره کامل گرفته است تا ماهیت انسجام را بر شعرش حاکم کند؛ این امر بر نظم منطقی ذهنی متنبی دلالت دارد که در زمان وی و به ویژه در این قصیده از جلوه فراوانی برخوردار بوده است.
بررسی خطبه های جنگ امام علی (ع) بر اساس نظریه کنش گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار به ارائه نظریه کنش گفتاری آستین و تعاریف و تقسیمات وی و همچنین اقدامات تکمیلی سرل می پردازد. سپس خطبه های جنگ ۳۴، ۲۷، ۲۵ و ۱۷۹ را از دیدگاه نظریه کنش گفتاری بررسی کرده و تلاش می کند پنجره ای به روی تحقیقات کاربرد شناسانه و کنش گفتاری در متون ادبی بگشاید. به منظور نیل به این هدف، در ابتدا به برشماری کنش های گفتاری پنج گانه و مفاهیم مستقیم و غیرمستقیم آن پرداخته و با توجه به بافت، خطبه های مذکور از دیدگاه کاربردشناسی تحلیل می شود. از نتایج قابل ذکر، درصد بالای کنش عاطفی در میان آمار کنش های پنج گانه است که در خطبه های بررسی شده به ترتیب این ارقام را ثبت کرده است: ۵۶%، و ۶۰%، و ۴۶%، و ۸۰%. نسبت افزایش و کاهش پنج کنش گفتاری در خطبه های جنگ امام علی (ع) نسبت مشترکی است، به گونه ای که حداکثر کنش ها متعلق به کنش عاطفی است. کنش اظهاری در سه خطبه در جایگاه دوم و کنش ترغیبی در مرتبه سوم قرار دارد. کمترین میزان ثبت شده از آن کنش تعهدی و اعلامی است، زیرا امام علی (ع) در پی بیان تعهد خویش به امر خاصی نبوده است، کما این که ایشان در صدد بیان شرایط جدیدی نیست که مستوجب تعهد به آن باشد.