این نوشتار به شناسایی عوامل تأثیرگذار بر توسعه یادگیری گروهی با هدف نهادینهسازی آن در سازمان میپردازد. این عوامل در دو دسته عوامل تقویتکننده و عوامل محدودکننده جای گرفتهاند. زمینه مورد پژوهش دیگر، روشهای یادگیری گروهی است که در این تحقیق به آن اهتمام شده است.
هدف این پژوهش، تلاش در جهت باز کردن مرحله جدیدی از یادگیری و بهبود مناسب شرایط متغیر امروزی سازمانها در حوزه مطالعات مدیریتی است و با این پیشفرض وارد بحث میشود که در شرایط جدید محیطی که سرعت تحول و تغییر بسیار فزاینده است و رقابت خیلی شدید، تنها راه باقی ماندن در گردونه رقابت، یادگیری مستمر و تعاملی افراد با همدیگر و از یگدیگر است.
در این تحقیق، با مطالعه و بررسی در میان مباحثی که به عنوان مباحث بسترساز مشارکت گروهی و پویایی آن در حوزه مدیریت مطرح شدهاند، سعی شده است عوامل موثر بر توسعه یادگیری گروهی شناسایی، موانع یادگیری گروهی معرفی و روشهای یادگیری گروهی نیز تعیین شوند.
چکیده مقاله حاضر به بررسی مسؤولیت پذیری و وظیفه شناسی، از دیدگاه قرآن و روایات اهل بیت(علیهم السلام) می پردازد. در این باره، با بررسی رابطه مسؤولیت پذیری و وظیفه شناسی، ریشه مسؤولیت پذیری انسان را در امانت الهی یافتیم که جز انسان موجود دیگری نتوانست آن را قبول کند. اما انسان درصورتی می تواند مسؤولیت پذیر باشد که با دو اصل تقوا و ایمان، زمینه های آن را فراهم کند و از راهکارهای تفکر و تفقه و بصیرت بهره برد. البته، مسؤولیت پذیری انسان صرفاً در زمینه تقوا امکان پذیر است. اگر انسان از تقوای فطری خود، به خوبی بهره ببرد می تواند به تقوای دینی نائل شود؛ در این صورت، زمینه انجام وظایف به خوبی برای او فراهم می شود. ایمان نیز نیرویی در انسان پدید می آورد که در هنگام انجام وظایف سستی به خرج ندهد. از منظر قرآن کریم و روایات، انسان پنج وظیفه اصلی یعنی ایمان، انفاق، اقامه نماز، وفای به عهد و صبر بر عهده دارد. هر یک از این وظایف اصلی، کلیدی برای انجام دسته ای از وظایف فرعی است که انسان در زندگی بر عهده دارد. واژه های کلیدی وظیفه شناسی، مسؤولیت پذیری، امانت، تفکر، تفقه، بصیرت، تقوا، ایمان
یکى از مسائلى که از دیرباز، توجه اندیشمندان حوزه هاى گوناگون علوم انسانى را به خود جلب کرده و موجب قلم فرسایى این اندیشمندان شده، مسئله «رابطه تلویزیون با کودک و نوجوان» است. مقاله حاضر ابتدا به قابلیت هاى تلویزیون و برنامه هاى کودکان و نوجوانان اشاره نموده، سپس برخى از تأثیرات مثبت و منفى تلویزیون بر کودکان و نوجوانان از جمله پرکردن اوقات فراغت، جامعه پذیرى، یادگیرى، اختلال در فعالیت هاى کودکان، و نیز تأثیر فیلم هاى مربوط به بزرگ سالان بر کودکان، و تأثیر آگهى هاى تلویزیونى و خشونت را مورد بررسى قرار داده و در پایان، راه کارهایى براى به حداقل رساندن کارکردهاى منفى آن ارائه نموده است.
در این مقاله سعى بر آن است که در مورد معناى صحیح اختیار بحث شود و معانى که تا امروز در مورد اختیار مطرح گشته است، نقد و ارزیابى گردد. آنچه معمولاً تا به امروز کلام شیعه به طرفدارى از اختیار با توجه به اعتقاد به توحید افعالى مطرح کرده چنین است: «انسان مسؤول کارهاى خود است، اما این خداوند متعال است که او را مسؤول کرده است. نه آنچنان که معتزله براى اثبات عدل الهى گفتهاند انسان به خود وا نهاده شده و نه آنچنان که اشاعره براى اثبات توحید افعالى گفتهاند که کارهاى انسان را خداوند اراده مىکند و انسان اختیارى از خود ندارد، بلکه
خداوند به او قدرت اختیار را داده و به او اجازه داده است که اعمال خود را از طریق تدبّر و اختیار خود انجام دهد. به عبارت دیگر، چون اختیار انسان در طول اختیار خداوند است، اعتقاد به اختیار انسان با توحید افعالى ناسازگارى نخواهد داشت.»
به نظر مىرسد که همهى آنچه گفته شد در مورد ارادهى انسان صادق است نه اختیار انسان. بسیارى از متفکّرین اسلامى بین اراده و اختیار تفاوت قایل شدهاند و اراده را اعم از اختیار دانستهاند، اما در مقام توجیه اختیار انسان به گونهاى مشى کردهاند که در مورد اراده صادق است نه اختیار. به عنوان مثال، طرفداران اختیار معتقد شدهاند که سرنوشت انسان را اختیار انسان مىسازد، در حالى که اثبات مىشود
آنچه صحیح است این است که سرنوشت انسان را ارادهى انسان مىسازد و بین این دو عبارت، تفاوت بسیارى مىتواند وجود داشته باشد.
در این مقاله سعى شده است که در مورد معناى صحیح اختیار و تفاوت حقیقى آن با اراده به گونهاى بحث شود که از خلط مباحث خوددارى شود و به اختیار به عنوان یک صفت کمالى در انسان نظر شود، نه به عنوان یک ویژگى که همهى انسانها در هر سطح فعلیت روح از آن برخوردار هستند.
به نظر مىرسد معناى حدیث معروف «الامور بالتقدیر لا بالتدبیر» تنها با چنین برداشتى از اختیار قابل ادراک است که توضیح آن در متن مقاله خواهد آمد.