یکی از مباحث مهم که در قلمرو معرفت دینی قابل بررسی است، عوامل تأثیرگذار بر معرفت دینی می باشد. این عوامل در تولید معرفت دینی، حفظ و ثبات آن، تغییر و تحول آن و تعمیق و رسوخ آن در نفس مؤثر هستند. هدف این مقاله، طرح نظریات علّامه طباطبائی در زمینه عوامل تأثیرگذار بر معرفت دینی است. بر این اساس، در این نوشتار با تمرکز بر تفسیر المیزان درصددیم نظریات علّامه را در این زمینه شناسایی کنیم. این عوامل را می توان در قالب دو گروه عوامل درونی و عوامل برونی طبقه بندی کرد. عوامل درونی شامل پیش دانسته های ذهنی، عوامل قلبی، عوامل جسمانی و عملی می باشد و عوامل برونی، به دو دسته عوامل اجتماعی و عوامل دینی قابل تقسیم است.
در تفسیر روح المعانی آلوسی درباره سبب نزول سوره والعادیات دو روایت متفاوت از امام علی علیه السلام و ابن عباس نقل شده است. حضرت علی علیه السلام سبب نزول و موضوع سوره را با فریضه حج مرتبط دانسته وآیات را مطابق با آن تفسیر کرده اند؛ اما ابن عباس سبب نزول سوره را با فریضه جهاد مرتبط دانسته و تفسیری متفاوت بیان داشته است. هرچند ابن عباس پس از شنیدن کلام امام علی علیه السلام از نظر خود بر می گردد، اما آلوسی اصرار دارد که نظر ابن عباس درست تر است و آن را بر روایت امام علی علیه السلام ترجیح می دهد. مقاله پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی با رویکرد قرآنی- روایی و با فرض صحت سند به بررسی و تحلیل نظر آلوسی پرداخته وآن را ازنظر دلالی مورد ارزیابی قرار داده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد: گر چه نظر امام علی علیه السلام بر نظر ابن عباس به دلایلی برتری دارد و رجوع وی از نظر خدش نیز این مسأله را تایید می کند؛ اما مضامین سوره گنجایش پذیرفتن هردو رأی را دارد و می توان بین آنها جمع کرد.
بازپژوهی آراء اجتماعی اندیشمندان مسلمان در حوزه مسائل بین الملل، موضوعی درخور توجه است. علامه طباطبایی، مفسری آشنا با گستره اندیشه های معاصر، به فراخور آیات قرآنی، بدین امر اهتمام داشته است. مقاله حاضر با روشی تحلیلی، خطوط کلی جهان بینی قرآنی علامه طباطبایی در عرصه بین الملل و اصول حاکم بر تعامل های دولت اسلامی با دیگر کشورها را بررسی کرده است. به اجمال می توان اذعان داشت که وی معتقد است غالب احکام اسلامی دارای روح اجتماعی هستند؛ همچنین قرآن کریم، ظرفیت استخراج تمامی آموزه های بنیادین علوم انسانی را دارا است. نگرش علامه طباطبایی نسبت به برخورداری جامعه از واقعیتی عینی و فرافردی و اصالت بخشی به مصلحت های جامعه، مبانی دیگری است که سبب شکل گیری اصول دولت اسلامی در عرصه تعاملات بین المللی از این منظر شده است. همزیستی مسالمت آمیز، عدالت طلبی، صلح گرایی، اصل دعوت، پایبندی به پیمان های بین المللی، از مهم ترین اصول حاکم بر تعامل های بین المللی دولت اسلامی در نگاه ایشان است.