موضوع مقاله حاضر ، بررسی ماهیت ایمان از دیدگاه ملاصدرا و کرکگور است .
برای تبیین این دو دیدگاه، ابتدادر رویکرد عقلی به جاودانگی و خلود آدمیان درجهان واپسین، پرسش های جدی فراروی عقل قرار دارد و این پرسش ها میان اصول معرفتی در حوزه فلسفه، ناسازگاری، تعارض و چالش هایی را به بار آورده است. حکیمان، خداوند هستی را وجود مطلق، خیر محض و دارای رحمت واسعه شناخته و سرشت آدمیان را به مقتضای اصل سنخیت، بر ساختار وجود خداوند دانسته و او را مظهر خدا در جهان هستی معرفی کرد ه اند. از این رو، خطا، انحراف و لغزش های آدمیان را از عوارض غیر لازم و غیر دائم او می دانند که حجابی بر سرشت آنان می اندازد و پس از زوال آن، انسان به ساختار اولی و جبلی خود باز می گردد؛ زیرا قسر و منع هر موجود از مقتضای طبیعت اش، پایان پذیر است. در این مقاله ضمن طرح پرسش ها در مسأله خلود به تحلیل پاسخ های عقلی از نگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی (ره) پرداخته و سپس به بررسی، تحلیل، تفسیر عقلی و نقد آن اشاره می شود و سرانجام، ارائه تئوری فلسفی بر مسأله جاودانگی در دوزخ را، کارآمد ندانسته است.
موضوع و عنوان بحث فوق، ناظر به توسعه جهانى مدرنیته و همراه با آن، رشد و توسعه سکولاریزاسیون غرب مىباشد. این نوشتار در صدد ارائه این مطلب است که مدرنیته براى این امر، از ابزار و بسترهایى که به سکولاریزاسیون ختم مىشود بهره جسته و حرکت مىکند. و سکولاریزاسیون نیز به لحاظ خاستگاه، پدیدهاى غربى است که مهندسین اجتماعى در صدد ترویج و توسعه آن مىباشند. از این رو، ما در اینجا این مهندسى اجتماعى را از منظر تغییر و تحولات تکنولوژى و سلطه آن مورد توجه قرار داده و در عین حال، روند جهانى گرایى آن را نیز از این چشمانداز مورد دقت قرار مىدهیم.
آموزة «عالم ذر» از موضوعات اختلافی میان اندیشمندان مسلمان است که بر اساس ظاهر بسیاری از روایات بیان می کند روح هر انسان، پیش از تولد بدن طبیعی او وجود داشته و مراتب خاصی از معرفت را سپری کرده است. بسیاری از اندیشمندان این آموزه را با اشکالات عقلی و نقلی پرشماری روبه رو می یابند. شیخ مفید نخستین متکلم شیعی است که به نقد این آموزه پرداخته و علاوه بر اشکالات سندی و محتوایی به ادله نقلی آن، نقدهایی عقلی، به ویژه لزوم تناسخ را بر آن وارد دانسته است. در این مقاله با روش توصیفی انتقادی اشکالات شیخ مفید را مطرح ساخته و سپس در دفاع از این آموزه، به نقد آنها پرداخته ایم.
برخی آیات قرآن بر جامعیّت معارف قرآن دلالت دارند، امّا برخی این آیات را بدین معنا می دانند که همه چیز در قرآن وجود دارد. اطلاق ظاهری این آیات از سویی، و درک نکردن این حقیقت برای عموم مردم از سویی دیگر سبب شده است تا برخی به توجیه منظور الهی در این آیات بپردازند. همین امر سبب شده است تا در نحوة اظهار نظر دانشمندان اسلامی دربارة قلمروی موضوعات قرآنی تعارضات مختلفی ایجاد شود. بعضی از این متفکّران اطلاق آیات جامعیّت را به تمام علوم گسترش داده اند و برخی نیز این اطلاق را به جنبة شرعی و امور دینی محدود نموده اند. ظاهر این آیات، نه تنها همة علوم را بیان نکرده است، بلکه بسیاری از مطالب مورد نیاز مردم در امور شرعی، مثل جزئیّات احکام و غیره را نیز بیان ننموده است. اصطلاح جامعیّت قرآن در آثار متقدّمان مسلمان موجود نیست، ولی موضوع «قلمروی موضوعی قرآن، همواره مورد توجّه اندیشمندان اسلامی بوده است. آیة 89 سورة نحل، آیة 111 سورة یوسف، آیة 38 سورة انعام و آیات مشابه بر جامعیّت قرآن در اموری دلالت دارند که به کمال و سعادت آدمی منجر می شوند. آموزش علوم و دانش های گوناگون، جزو رسالت قرآن نیست. مراد از اطلاق «کُلُّ شَیْءٍ» در برخی آیات مذکور، با توجّه به قرینة مقامیّه و سیاق آیات، اصول کلّی امور دینی است. از این رو، قرآن در حُکم قانون اساسی دین است که اصول کلّی دین را بیان کرده است و بیان مواد و تبصره ها را به عهدة پیامبر(ص) گذاشته شده است.
پدیده تفسیر را نمىتوان داراى آغازى مشخص در تاریخ بشر دانست . انسان همواره در برابر پدیدههاى مختلف هستى، واکنشى ذهنى از خود نشان داده است که بر آن، نام فهم نهاده و بیان و توضیح آن به دیگران را تفسیر خوانده است . هرمنوتیک نیز اصطلاحى است که در چند قرن اخیر رواج یافته و در رایجترین کاربردش با روششناسى تاویل برابر گردیده است . نویسنده در این نوشتار اشارهاى گذرا به نسبت میان این دو مقوله دارد .
جهان هستی سراسر هوش، شعور و ادراک است و تمامی موجودات هستی نسبت به خداوند متعال مراتبی از معرفت و شناخت را دارا هستند و با توجه به بهره ای که از وجود برده اند معرفت آنها نیز متفاوت و دارای شدت و ضعف است. آیاتی که بیان کننده حمد و تسبیح عالم هستی، سخنوری آگاهانه حیوانات، حشر حیوانات و...است به خوبی این ادعا را تایید می کند و تبلور این معرفت را می توان درآنها مشاهده نمود.
همچنین روایات ائمه معصومین علیهما السلام بر این موضوع تأکید دارد که تسبیح، حمد و سجده اشیاء عالم حقیقی، عالمانه و از روی معرفت به پروردگار خویش و با زبان قال است.
بهکتی یا آیین پرستش عاشقانه صورتی از تفکر ویشنویی است که ریشه در تاریخ هندوئیسم دارد. این آیین طی جریان ها و سنت های گوناگون در جنوب و شمال هند مطرح می شود و از سوی حکیمان و متألهان مختلف دست خوش تحولات بسیار می گردد.
آثار و عناصر این صورت از دین داری در وداها، اوپانیشادها و در آیین بهگوت، ادبیات دوره ی حماسی، پورانه ها، سوتره ها و در نهایت در اندیشه ی شارحان مکتب ودانته به ویژه در تأملات عرفانی رامانوجه و دیگر متألهان ویشنویی شایان بررسی و شناسایی است.
در این نوشتار، سعی بر آن است که ابتدا به نشانه های این شیوه از صور اعتقادی در دوره های مختلف تاریخ تفکر هندویی پرداخته شود، سپس از پیچیدگی اندیشه های فلسفی و سهولت تفکر معطوف به پرستش عاشقانه سخن به میان آید.
مقاله حاضر به بیان دیدگاه صاحبنظران شیعه در مورد بداء میپردازد. مسئله بداء از اعتقادات خاص شیعیان است. از نظر شیعه، برخی اعمال در سرنوشت انسانها تأثیرگذار است و انسان میتواند به واسطه انجام دادن برخی اعمال، در سرنوشت خود اثر بگذارد. برخی، مانند یهودیان، مخالف این اعتقادند. در این مقاله، به اختصار، دیدگاه صاحب نظران شیعی در این مسئله بررسی و به استدلال آنان برای اثبات بداء اشاره میشود. در پایان مقاله، آثار و کارکردهای اعتقاد به بداء تبیین میگردد.