فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۶۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
ابن سینا و پیروان او بر این باورند که نفس هنگام ادراک خارج مادی، از طریق قوا و آلات خود با خارج ارتباط برقرار کرده و در سایه این ارتباط و ملاقات کیفیتی مشابه کیفیت شیء خارجی ابتدا در آلت ادراکی و سپس در قوا و فضای نفس منطبع و مرتسم می شود؛ این صورت از آن جهت که حاکی از خارج است مناط علم نفس به عالم ماده می شود. این نظریه معرفتی هم در تطبیق با اصالت وجود مشکل دارد و هم در تبیین با اصالت ماهیت: رویکرد اصاله الوجودی به این نظریه معرفتی مستلزم عدم امکان اتحاد ماهیت وجود خارجی با وجود ذهنی است زیرا ماهیت وجود خارجی از حدّ همان وجود انتزاع شده و متناسب با مرتبه همان وجود است لذا امکان اتحاد آن با مرتبه ای دیگر از هستی، ممکن نخواهد بود؛ رویکرد اصاله الماهوی به آن نیز مستلزم انتقال امر اصیل (ماهیت) به ذهن می شود که محال است زیرا امور اصیل متقوم به مرتبه خاص خویش اند و قابل انتقال نیستند؛ حتی در صورت انتقال، در فرض همراهی آثار خارجی با آن مستلزم انقلاب ماهیت و در فرض عدم همراهی آثار خارجی، مستلزم انفکاک لوازم ذات از ذات خواهد بود.
مقایسة علم پیشین الهی از دیدگاه ابن سینا و محقق قونوی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
علم پیشین الهی از جمله مسائل مهم کلام، فلسفه و عرفان است. مقالة حاضر ضمن بررسی دیدگاه ابن سینا و محقق قونوی دربارة علم پیشین الهی به مقایسة آرای این دو شخصیت پرداخته است. ابن سینا ویژگی های فعلی ، ازلی، ذاتی بودن و مؤخر از ذات بودن را برای علم پیشین الهی اثبات کرد، ولی نتوانست به نحو روشن جایگاهی برای صور مرتسمه در خارج از ذات ترسیم کند. اما قونوی ضمن پذیرش آن اوصاف و همچنین ارتسام این صور در حق تعالی نه تنها جایگاهی ویژه برای آنها تصویر کرد بلکه ارتسام اعیان ثابته و ماهیات را نیز در عرصة تعین ثانی و مقام علم حق دانست، نه در خود مقام ذات. بر این اساس، قونوی در این جهت که علم پیشین را متأخر از ذات دانسته با ابن سینا اشتراک دارد و این نظریه در مقابل نظریه عینیت علم پیشین با ذات و صفت ذاتیه دانستن آن است.
تأمّلاتى در باب بداهت اصالت وجود
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد فیلسوفان مسلمان در مسیر حل برخى مسائل فلسفى، گاه در باب بعضی مقدمات و گاه بر سر برخى قواعد فلسفى ادعای بداهت مى کنند. از جمله این مسائل، نزاع بر سر تحقّق خارجی وجود یا ماهیّت اشیاء است که گروهى از اندیشمندان، دیدگاه خاص خود را در این باب بدیهى انگاشته اند. در همین راستا برخى فیلسوفان صدرایی نیز تحت تأثیر قطعاتى از کلمات ملاصدرا، دیدگاه او را در قاعده اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، قولى بدیهى خوانده اند. اما ازآنجاکه در آثار فیلسوف شیرازى، دست کم سه معنا براى اصالت وجود و اعتباریت ماهیت یافت مى شود، برخى معاصران بر این باورند که فقط تفسیر خاصى از قاعده مزبور، که مفید تحقق تبعى ماهیت به عین وجود خارجى است، از بداهت لازم برخوردار است و حتى سخنان اصحاب مکاتب دیگر فلسفى را در باب بداهت اصالت وجود، به سود تفسیر مورد نظر خود از کلمات صدرا کرده اند. نوشتار حاضر نشان مى دهد که هر یک از اندیشمندان معتقد به اصالت وجود، دیدگاه مورد نظر خود را، که گاه با ایده صدرا، تفاوت چشمگیر و مشتمل بر ترکیب انضمامى وجود و ماهیت در ظرف خارج بوده است، بدیهى دانسته اند، نه آنکه مرادشان از اصالت وجود متضمن اعتباریت ماهیات نیز باشد. همچنین مقصود سایر فیلسوفان صدرایی از بداهت اصالت وجود، پذیرش ماهیات به عین وجودات خارجى نبوده است، بلکه آنان ماهیات را ظهورات حصه هاى وجودى در اذهان یا کرانه هاى این حصه ها مى انگاشتند که در این صورت بنابر مؤیداتى نمى توان قول ایشان را به مثابه نظریه اى بدیهى پذیرفت.
بررسی پاسخ های ملاصدرا به اشکالات شیخ اشراق در باب اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
نظام هستی شناسی حکمت متعالیه و همه نوآوری های صدرالمتألهین بر نظریه اصالت وجود و اعتباریت ماهیّت مبتنی است، و صحت و اعتبار نظریه مزبور در گرو درستی و اتقان برهان های ملاصدرا برای اثبات اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، و نیز صحت پاسخ های وی به اشکال ها و شبهه های مربوط است. نوشتار حاضر با رویکرد تحلیلی پاسخ های صدرالمتألهین به اشکال ها و شبهه های شیخ اشراق در باب اصالت وجود را مورد بررسی قرار داده، و بدین نتیجه می رسد که پاسخ های ملاصدرا تکرار مدعای اصالت وجود است.
مقایسه فلسفه علم تاریخ از دیدگاه ابن خلدون و استاد مطهری
حوزههای تخصصی:
عبدالرحمن ابن خلدون، تاریخ را به «ظاهر» و «باطن»، و استاد مرتضی مطهری، آن را به سه نوع «نقلی»، «علمی» و «فلسفة (نظری) تاریخ» تقسیم کرده اند. ظاهر تاریخ با تاریخ نقلی، و باطن تاریخ با تاریخ علمی، قابل تطبیق است. اما ابن خلدون، واژة معادلِ فلسفه (نظری) تاریخ براساس اصطلاح استاد مطهری را مشخص نساخته، و در این زمینه بحثی به صورت مستقیم طرح نکرده است. با وجود تأیید کلی هر دو اندیشمند نسبت به تاریخ نقلی، به نظر می رسد اعتماد شهید مطهری به مطالب تاریخ نقلی، در مقایسه با ابن خلدون بیشتر است. علی رغم آنکه قانون مندی تاریخ و اجتماع انسانی (به عنوان باطن تاریخ یا تاریخ علمی)، نزد هر دو متفکر، مسلّم می باشد، استاد مطهری، دستیابی به آن قوانین را، به دلیل پیچیدگی انسان و به ویژه جامعه انسانی، دشوار دانسته است. اما ابن خلدون، در مقام عمل، با تسامح زیاد و نقض های متعدد، اقدام به بیان قوانین اجتماعی فراوان نموده است. از سوی دیگر، برخلاف استاد مطهری، که تاریخ علمی را مبتنی بر «اصالت جامعه»، و نیز روند علم تاریخ را رو به تکامل می داند، از مطالب ابن خلدون چنین برداشتی به دست نمی آید.
ارسطو ستیزی در یهودیت تحت تأثیر غزالی (با تأکید بر دیدگاه یهودا هلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین جریان های فکری یهودی که در قرون وسطا وجود دارد، جریانی مخالفت با فلسفه را وجهه همت خویش قرار داده است. برخی از یهودیان از موضع الهیاتی به نقد آرا و افکار فیلسوفان به ویژه ارسطو می پرداختند و جمعی از طریق جدل و با مدد گرفتن از خود فلسفه به مقابله با آن برخاستند. در این بین یهودا هلوی جایگاه ممتازی دارد. او تحت تأثیر غزالی بر نابسندگی و محدودیت عقل در تبیین موضوعات الهیاتی تأکید می کرد و برای تجربه دینی و سنت به مثابه تجربه انباشته شده اهمیت ویژه ای قائل بود. کتاب « الخزری» مهم ترین کتاب هلوی به شمار می آید.مخالفت با فلسفه ارسطو بخش معظم کتاب را به خود اختصاص داده است. هلوی در عین حال که عقل را ارج می نهد، بر محدودیت و نابسندگی آن تأکید دارد. او متأثر از اسماعیلیه معتقد بود بسیاری از آموزه ها و رخدادهای دینی را نمی توان از راه عقل و علیت تبیین کرد، چرا که آنها مربوط به عالم امرند و تبیین علّی مربوط به عالم خلق است. بنابرین تجربه دینی مؤمنان و سنت دینی، بهترین ضامن و گواه بر تحقق امور مربوط به عالم امر هستند. مقاله حاضر تنها عهده دار تبیین دیدگاه هلوی درباره محدودیت عقل و ناکارآمدی فلسفه ارسطو در توجیه باورهای دینی است.
اعتمادگرایی اخلاقی در رسائل مشرقی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
اخلاق ابن سینا در «رسائل مشرقی»[1] به میزان کسب معرفت از عالم بالا بستگی دارد؛ یعنی هر قدر معرفت افراد به عالم فرشتگان و عقول بیش تر باشد، آن ها انسان های اخلاقی تری خواهند بود. وی در این رسائل، افراد را از لحاظ توانایی در کسب این نوع معرفت، به دو دسته برادران حقیقت و غیر آنان تقسیم می کند. در قسمت اول این مقاله، با تأکید بر این نکته، نشان می دهیم که عامل ممیز میان این افراد، معرفت شناسانه و در حقیقت، به میزان علم و دانش آن ها است. در ادامه نیز تلاش ابن سینا را برای گذر از این تفاوت معرفت شناسانه که عامل تمایز بین افراد در داستان های مشرقی است بیان کرده، سعی او را در رسیدن به ادراکی واحد از امر اخلاقی در قالب طرح معرفت شناسی اعتمادگرا بررسی خواهیم کرد. در ادامه نیز از زمینه های طرح اعتمادگرایی نزد ابن سینا سخن می گوییم. در پایان، چگونگی از بین رفتن دوگانگی معرفت شناختی مطرح در اخلاق ابن سینا را توضیح خواهیم داد. [1]. منظور ما در این مقاله از رسائل مشرقی، سه داستان تمثیلی رسالة الطیر، حی بن یقظان و سلامان و ابسال است؛ و تنها برای تمییز این رسائل از سایر آثار ابن سینا از این عنوان استفاده کرده ایم.
تأثیر قواعد فلسفی بر طب سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در علم شناسی سینوی، طب به عنوان یکی از شاخه های فرعی حکمت طبیعی مطرح بوده است. طب سینوی عمیقاً متأثر از فلسفة ابن سیناست. وی به عنوان طبیبی فیلسوف، در سراسر کتب طبی اش از یافته های فلسفی خود استفاده کرده است. همچنین در مواضع متعددی از کتاب قانون، طبیب را از ورود به مباحث و مسائل فلسفی برحذر داشته و جایگاه اثبات آن ها را در فلسفه می داند. این نشان دهندة آن است که او ضمن توجه به جدایی مسائل فلسفی و طبی، طب را هرگز از مبانی فلسفی بی نیاز نمی دانسته است و آن را به مثابة علم جزئی تحت سیطره علم کلی به نام فلسفه قلمداد کرده است. در این مقاله سعی شده است ضمن بررسی جایگاه علم طب در علم شناسی ابن سینا و تبیین نیازمندی طب به فلسفه، به تعدادی از قواعد فلسفی که در طب سینوی استفاده شده اند اشاره شود.
بررسی وجوه توحیدی نظریه اخلاقی علامه و تقابل آن با نظریه های اخلاقی رایج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
علم پیشین خداوند و نقش آن در خلق اعمال و سرنوشت بندگان در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله علم پیشین خداوند و نقش آن در خلق اعمال بندگان و سرنوشت (سعادت و شقاوت اخروی) آنان به عنوان تجسّم عملکرد دنیویشان، قصه ای دیرین، شیرین و دلکش و درعین حال، دقیق، ظریف و پیچیده است، در این زمینه ملاصدرا بر آن است که: اولاً؛ اعمال بندگان اعم از اختیاری و اضطراری معلول و تابعی از تقرّر و تعین پیشینشان در علم الهی است و سرنوشت (سعادت و شقاوت اخروی) آنان به عنوان تجسّم اعمال دنیوی شان، ثابت و تخلف ناپذیر است. ثانیاً؛ بعثت پیام آوران الهی، ارسال رسل و انزال کتب با عنایت به تخلف ناپذیری اعمال بندگان و سرنوشت آنان از علم پیشین خداوند جز زمینه سازی و تحریک بندگان، جهت اظهار ما فی الضّمیرشان، اثر دیگری ندارد. ثالثاً؛ شرور اخلاقی منتسب به بندگان برخلاف شرور وجودی و طبیعی که اموری عدمی و نسبی اند از قبیل امور اعتباری خلاف فرمان عقل / شرع به شمار می روند. در پژوهش حاضر سعی شده است، مدّعیات سه گانه یاد شده، مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
بازخوانی انتقادی دیدگاه مدرس زنوزی در مسئله ی معاد جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا با براهین عقلی و برپایه ی مبانی فلسفی خود، توانست به گونه ای خاص، معاد جسمانی که مورد تصریح شرایع مقدسه قرار گرفته است، را مبرهن سازد. او معتقد شد که بدن عنصری با ارتقاء وجودی – زوال نقایص – و تبدیل به بدن مثالی، در نشئه ی دیگری مورد تعلق نفس قرار می گیرد. در عقیده ی صدرالمتألّهین با توجه به گره خوردن هویت شخصی، به بقای صورت و نیز حفظ بقای شخصی در مسئله ی اشتداد، عینیتِ بین بدن عنصری و بدن مثالی محفوظ است. این نظریه، با تمام اتقانی که داشت، مورد اعتراض برخی از صاحب نظران قرار گرفت. از جمله ی این معترضین آقاعلی حکیم معروف به مدرّس زنوزی بود. وی تعطیل بدن عنصری، را نپذیرفت و معتقد شد بدن عنصری بعد از عروض مرگ در اثر حرکت جوهری و با ارتقای وجودی، به افقی از وجود نائل می شود که می تواند دوباره مورد تعلق نفس واقع شود. در این مقاله به شیوه ی تحقیق کتابخانه ای نظریه ی حکیم زنوزی تقریر و مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.
تدوین بسته آموزش اسلامی فرزند مبتنی بر رویکرد علامه طباطبایی(ره) و استاد مطهری(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
این پژوهش با هدف تدوین بسته آموزشی تربیت اسلامی فرزندان در دوره اول کودکی (هفت سال اول) با رویکرد علامه طباطباطبایی(ره) و استاد شهید مطهری و اعتباریابی آن به صورت کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شد. جامعه آماری شامل تمام آثار این دو استاد است که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند گروه نمونه انتخاب و مبانی و عوامل تربیت با استفاده از روشهای آمار توصیفی استخراج و با استفاده از روشهای تحلیل کیفیی کدبندی، و نمودار طبقه بندی محتوایی تربیت اسلامی تهیه شد؛ سپس به تحلیل محتوای یافته های روانشناسی رشد پرداخته، و ضمن تبیین فرزندپروری، عوامل مؤثر در زمینه پرورش فرزند سالم و کارامد استخراج، و در نهایت بسته آموزشی متناسب با تأکید بر دوره های سنی اسلامی به دوره اول کودکی (هفت سال اول)، و دو دوره آموزشی (عمومی و کودکی اول) تدوین شد. به منظور اعتباریابی بسته آموزشی محقق ساخته با روش نمونه گیری همگن 15 نفر از استادان حوزه روانشناسی و علوم اسلامی به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند و با روش کاپافلیسه، میزان توافق ارزیابان در سطح معنا داری 05/0 P< در دوره های عمومی62/0 و کودکی دوره اول 64/0 محاسبه شد که نشاندهنده توافق مطلوب است.
بررسی ابعاد اخلاقی امنیت بین الملل از منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق حرفه ای اخلاق سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
پرسش اصلی مقاله این است که ابزارهای اخلاقی اسلام برای تأمین امنیت بین الملل چیست؟ به عبارت دیگر، چگونه می توانیم از وقوع جنگ پیشگیری کنیم و صلح و امنیت را برای مردم جهان به ارمغان آوریم؟ اهمیت گفت وگو درباره این پرسش در وضعیت کنونی، نیاز به توضیح ندارد؛ زیرا بشر امروز از انحطاط امنیتی در جهان رنج می برد. نویسنده سعی کرده با روش استنباطی، پاسخ پرسش مذکور را با بهره گیری از آثار آیت الله جوادی آملی بررسی کند. مدعای مقاله این است که ابزارهای اسلام برای تأمین امنیت بین الملل، از چند جهت، قابل طرح است: اول، به لحاظ سطوح تحلیل که سه سطح: جهان اسلام، ادیان توحیدی و جهانی در آن وجود دارد؛ دوم، از نظر میزان فراگیری که به دو گروه مشترک میان هر سه سطح و اختصاصی هر سطح، قابل تقسیم است. مقاله به هر دو بحث پرداخته است. مبنای مفهومی و نظری مباحث، نظریه توحش طبیعی و تمدن فطری انسان است. بر این اساس، ویژگی های دین اسلام باعث می شود تا مدعی شویم که تنها مبنا و منبع برای تأمین امنیت بین الملل، آموزه های اسلامی، به ویژه آموزه های اخلاقی آن است.
جاودانگی نفس از دیدگاه ابن میمون و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
آرزوی جاودانگی را می توان در نهاد آدمی مشاهده کرد. از این رو ادیان مختلف و متفکران آن ها به این بحث و تبیین آن اهتمام داشته اند. فیلسوف بزرگ یهودی ابن میمون به سبب تعلق خاطر عمیق به دین یهود، سعی کرده است مباحث خود را به نحوی مطابق با کتب مقدس و باور جامعه خود بیان کند وی معتقد به سه مرحله اساسی در بحث معاد شده است: دوره مسیحا، رستاخیز و عالَم آخرت. از نظر وی جاودانگی، مختص به جهان آخرت است و فقط با عمل کردن به دستورات و تعالیم کتاب مقدس و پرهیزکاری پیشه کردن می توان جاودانه شد. اسپینوزا فیلسوف دیگر یهودی نیز همانند ابن میمون سعادت نهایی را رسیدن به جاودانگی دانسته که از طریق «عشق غیرقابل تغییر و ابدی به خداوند» حاصل می گردد. از نظر او انسان زمانی به این مرحله می رسد که بتواند عاقلانه بر شهوات و عواطف خود چیره شود و در نتیجه نسبت به قدرت و خشم و اهانت و بی اعتنایی دیگران با عشق و کرامت پاسخ دهد و بدین ترتیب است که آدمی به کمال لایق خود رسیده و جاودان می گردد. تفاوت این دو فیلسوف در این است که ابن میمون معتقد است به واسطه «عقل بالفعل» گشتن که فیضی از عقل فعال است، می توان جاودانه شد و اسپینوزا جاودانگی را به واسطه کسب تصورات تام می داند.
سیر تطور نظریه اعتدال در اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه اعتدال که خاستگاه آن یونان باستان و آراء افلاطون و ارسطو است، رایج ترین نظریه اخلاقی در بین حکمای اسلامی مانند کندی، فارابی، ابن سینا، مسکویه، خواجه نصیر طوسی و دیگران است. بر اساس این نظریه، فضایل اخلاقی از رعایت اعتدال و میانه روی توسط قوای نفس و رذایل اخلاقی از افراط و تفریط قوا در اعمال خود پدید می آید. حکمای اسلامی گرچه در این نظریه متأثر از افلاطون و ارسطو بودند، ولی ابتکارات و نوآوری های زیادی در آن وارد کرده اند. در بین حکمای اسلامی ابن سینا، مسکویه، خواجه نصیر طوسی، راغب اصفهانی بیشترین نوآوری ها را در این نظریه داشته اند. برخی از این نوآوری ها عبارتند از: ادغام قاعده اعتدال ارسطو با نفس شناسی افلاطون، تقسیم فضایل به چهار و رذایل به هشت جنس عالی، قرار دادن انواعی از فضایل و رذایل فرعی تحت این اجناس عالی، اضافه کردن معیار کیفیت (ردائت) به معیار کمّی افراط و تفریط ارسطو، تفکیک معانی مختلف عدالت، اضافه کردن فضایل دینی و عرفانی به فهرست فضایل و ارائه الگوی جامع برای معالجه امراض نفسانی.
تأثیر گناه بر غایت و کارکرد عقل در اندیشه غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله بسیار مهم تأثیرات معرفتی گناه که امروزه در حوزه معرفت شناسی معاصر مجال طرح یافته است می تواند از جنبه های گوناگون بررسی شود. یکی از این جنبه ها مربوط به تأثیرات واقعی گناه در عامل کسب معرفت، و دیگری مربوط به ارتباطی است که انسان با خداوند به منزله افاضه کننده معرفت دارد. در این مقاله جنبه نخست را به روش تحلیلی، آن هم از دید غزالی، دنبال می کنیم. این تأثیر هم تأثیری بنیادین در غایت و کارکرد عقل است و هم تأثیر در فرآیند و فرآورده کسب معرفت. ما در این جا تنها به تأثیر گناه در غایت و کارکرد عقل، در سه حیث تأثیر در غایت وجودی عقل، تأثیر در چگونگی روی کردن عقل به حقایق، و تأثیر در احساس و اراده ناظر به درک و دریافت حقیقت می پردازیم. تأثیر گناه در فرآیند معرفت و فرآورده آن محل بحث این مقاله نخواهد بود.
بازنگری نوآوری حکیم سبزواری در باب حدوث عالم: حدوث اسمی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریه «حدوث اسمی» از نوآوری های حکیم سبزواری است. سخنان ایشان نه تنها خالی از ابهام و پیچیدگی نیست، بلکه گوناگون است و گاه ناسازگار به نظر می رسد؛ اما با تأمّل در آثار وی، به نظر می آید نظریّه او تطوّر سه مرحله ای داشته و وی این نظریه را به سه شکل تفسیر کرده است. شارحان معمولاً فقط به تفسیر اوّل توجه کرده اند. دقت کردن به این مراحل و تفسیرهای سه گانه، ناسازگاری سخنان گوناگون وی را توجیه می کند. مقاله حاضر، این مراحل یا تفسیرهای سه گانه را گزارش، تحلیل و نقد می کند. در مرحله اوّل، مقصود از «اسم» در حدوث اسمی، اسم عینی (مقابل اسم لفظی) است. در مرحله دوم نیز مقصود اسم عینی است؛ اما تمام اسماء عینی، حادث اسمی نیستند. بلکه برخی از اسما، مانند اسماء حُسنی، قدیم اسمی اند. در مرحله سوم، مقصود از اسما، اسماء عینی نیست، بلکه منظور فقط ماهیّات موجود در ذهن است.
اثبات واجب الوجود براساس فرض تسلسل: نگاهی به برهان ابن سینا و اقامة برهانی بدیع(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
براهین اثبات واجب الوجود، براساس چگونگی ارتباطشان با تسلسل، به سه دسته تقسیم می شوند: 1) از ابطال تسلسل، واجب را اثبات می کنند؛ 2) لابشرط از وجود یا عدم تسلسل، واجب را اثبات می کنند؛ 3) براساس فرض تسلسل، واجب الوجود را اثبات می کنند. برهان ابن سینا تنها برهان دسته سوم است. این نوشتار سه گام اصلی دارد: در گام نخست، به برهان ابن سینا پرداخته ایم و از زبان شارح مواقف، به اشکال صدرا بر این برهان پاسخ گفته ایم؛ در دومین گام، برای اثبات واجب، طرحی نو درانداخته و برهان دیگری از دسته سوم صورت بندی کرده ایم؛ مقایسه این برهان بدیع با برهان سینوی و بیان شباهت ها و تفاوت های آن ها، آخرین گام این پژوهش است.
معاد جسمانی از منظر علّامه طباطبائی، با تأکید بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
علّامه طباطبائی با اینکه در بسیاری از علوم دینی صاحب نظر بوده ، در بحث معاد جسمانی کمتر قلم زده است و این مسئله موجب شده تا دیدگاه ایشان دربارة معاد جسمانی، کانون اختلاف مفسران و مروجان اندیشه های علّامه قرار گیرد. در این نوشتار برای تبیین دیدگاه ایشان به بررسی دیدگاه های انسان شناختی ایشان همچون دوساحتی بودن انسان، اصالت نفس، مجرد و جاودانه بودن آن، رابطة نفس و بدن و نقش بدن در هویت انسان، ضرورت حشر بدن و کیفیت آن می پردازیم. به نظر می رسد ایشان علی رغم پذیرش بیشتر آموزه های فلسفی حکمت متعالیه و تأثیر دادن آنها بر تفسیر آیات قرآن در بحث معاد جسمانی، با نپذیرفتن نظریة صدرالمتألهین که بدن اخروی را مُنشَأ نفس و قائم به آن می داند، اصل حرکت جوهری را همان گونه که در نفس مطرح است در بدن هم مطرح می کند و تبیینی دیگر از معاد جسمانی ارائه می دهد که می توان آن را بر دیدگاه مدرس زنوزی تطبیق داد.