فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۸۱ تا ۱٬۵۰۰ مورد از کل ۱٬۶۹۵ مورد.
روش شناسی فلسفه تحلیلی –کاربردی طه عبدالرحمن با تاکید بر مسئله هویت مسلمانان معاصر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۲ شماره ۵۶
حوزههای تخصصی:
مبانی معرفت شناختی سینوی و کاربرد آن در اثبات خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
بررسی چیستی و شرایط تحقق علم، از جمله پرسش های کهن در منطق، متافیزیک، معرفت شناسی و فلسفه علم است. در تفکر سینوی، هویت «علم» صرفاً علم عقلی و یقینی و نیازمند اکتساب است. شیخ الرئیس معلومات پیشینی و فطری را برنمی تابد و مبنای معرفت یقینی در دو حوزه تصور و تصدیق را برپایه تحصیل «اولیات» می داند. از نظر وی، در فرآیند اکتساب معرفت یقینی، «اعتقاد» به مثابه اولین مؤلفه، دارای هویت روان شناختی است که در شرایط خاصی به یقین عینی تبدیل می شود و برهان را یک استدلال مفید معرفت یقینی می سازد. تجربه در اندیشه سینوی، محصول اختلاط قیاس عقلی و استقرای حسی است. از استقرای ناقص حسی، علم یقینی و کلی حاصل نمی شود و آن صرفاً نقش تمهیدی و زمینه سازی دارد؛ اما تجربه که با استقرا فرق دارد، علم یقینی و کلی پدید می آورد. وی در آثار فلسفی خود، با استفاده از مبانی منطقی و روش قیاس برهانی، به اثبات خدا به عنوان یک مسئله نظری و غیر بدیهی پرداخته است. کاربرد مبانی معرفت شناختی ابن سینا در برهان پذیری خدا، به ظاهر قدری متعارض و منشأ بروز مناقشاتی در این زمینه است که سازگاری آنها، با نگاه کلی و جامع نگر به منظومه معرفتی وی قابل تبیین است.
محمد عابدالجابری؛ چرایی انحطاط مسلمانان و راه رهایی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گذشت چندین قرن از مواجهه اسلام با غرب، سؤال «چه باید کرد تا از انحطاط رهایی یافت؟» همچنان دغدغه اصلی متفکران و اندیشمندان مسلمان است. هر متفکری با ارائه روشی خاص، دغدغه احیای سنت های اسلامی را در سر می پروراند و بدین ترتیب طیف گوناگونی از راه حل ها پدید آمده است. یکی از این راه ها متعلق به محمد عابدالجابری، نواندیش عقل گرای مغربی است. به عقیده عابدالجابری، جوامع اسلامی، به دلیل غفلت از سنت ابن رشد و عدم نقد میراث گذشته خود در انحطاط و عقب ماندگی به سر می برند. عقل عربی (نه الزاماً عقل اسلامی) دارای ساختارهای مخصوصی است که آن را از عقل غربی متمایز می کند. تکیه بر سنت های اسلامی و خوانشی نوین از فلسفه اندلس مخصوصاً ابن رشد می تواند به سؤال «چه باید کرد تا از انحطاط رهایی یافتِ؟» مسلمانان در عصر جدید پاسخ مطلوبی بدهد. به عقیده وی، اندیشه ابن رشد، دین و فلسفه را از هم جدا می کند ؛ تسامح سیاسی و عقیدتی را مطلوب، نقد را عامل شکوفایی و عقل و دین را دارای کارویژه های مخصوص خود می داند؛ و عقل را ابزاری برای نقد معرفی می کند. بنابراین از نظر وی، ضروری است جهت احیای این سنت عقلانی دست به خوانشی نوین از فلسفه مغرب و اندُلُس بزنیم.
امکان قرائت کارکردگرایانه از نظریه نفس ملاصدرا بر اساس نظریه کارکردگرایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله ذهن و بدن یکی از مسائل اساسی فلسفه است. «کارکردگرایی» نظر خنثی در باب ذات ذهن دارد و به مادی یا غیر مادی بودن ذهن نمی پردازد بلکه ذهن را کارکرد می داند. از دیدگاه این گروه، حالات ذهنی ویژگی های کارکردی هستند که بر اساس درون داد، برون داد، فرایندهای داخلی و سایر حالات ذهنی، نقش های کارکردی را ایفا می کنند. از سوی دیگر، در فلسفه و کلام اسلامی نیز به رابطه نفس و بدن پرداخته شده است. ابن سینا نفس را «جوهر مجرد» می داند و بیشتر متکلمان آن را «جسمانی» می دانند. اما ملاصدرا نفس را مجرد صرف (نظریه ابن سینا) یا مادی صرف (نظریه متکلمان) نمی داند بلکه معتقد است نفس در ابتدا جسمانی است و سپس با فرایند حرکت جوهری، مجرد می شود. پرسش اصلی تحقیق پیش رو این است که آیا می توان میان ملاصدرا و کارکردگرایی دیالوگی برقرار کرد؟ پاسخ ما آری است، زیرا ملاصدرا مانند حامیان کارکردگرایی در پی برون رفت از اشکالات دوگانه انگاری جوهری (دکارتی و سینوی) و نظریه های مادی انگارانه است. همانگونه که کارکردگرایان به ذات ذهن نپرداخته اند و فقط ذهن را کارکرد می دانند و این کارکرد می تواند در موجودات مادی یا مجرد تحقق پیدا کند، ملاصدرا نیز نفس را مادی صرف یا مجرد صرف ندانسته بلکه معتقد است نفس، چه در مرتبه جسمانی و چه در مرتبه تجرد باشد، فعلیت است و با حرکت جوهری، فعلیت های مختلف می شود. این فعلیت ها با یکدیگر رابطه دارند و و کل این فعلیت ها، کمال نامیده می شود. نفس مجموع این فعلیت ها است. پس کارکردگرایان ذهن را «کارکرد» اما ملاصدرا نفس را «کمال» می داند. با این حال، تفاوت هایی نیز بین علم النفس ملاصدرا و کارکردگرایی وجود دارد.
الگوی سعادت از دیدگاه خواجه طوسی (چیستی، ملاک مراتب و مؤلفه های تحقق خارجی آن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
جستار حاضر به تحلیل سعادت نزد طوسی می پردازد. در تحلیل سعادت، چیستی، ملاک، مراتب و مؤلّفه های تحقّق خارجی آن بررسی می گردد تا نهایتاً به الگوی طوسی و ترسیم هرم ارزشی مراتب سعادات نزد وی دست یابیم. سعادت از دیدگاه طوسی، لذت همه جانبه و نیل همه جانبه به کمالات است. براساس ذومراتب بودن کمال و لذت، سعادت نیز مراتب می یابد و هرم ارزشی طولی مراتب سعادات قابل تصویر است. سعادت نزد طوسی در نظریه ارسطویی کمال قوای عرضی نفس ناطقه (فضیلت) خلاصه نشده بلکه وی از سعادت قصوی نظریه پردازی می کند که خود شامل بر دیگر مراتب سعادات است. خیرهای خارجی و بدنی، رهایی از رذایل نفس، نیل به فضایل، عدالت (فضیلت قوه عملی)، و علم از مؤلّفه های طولی تحقّق خارجی سعادت است که اهمیت آنها در مدخلیت در تحقّق سعادت یکسان نیست.
اندیشه های وجودی ملاصدرا در تقارب با عرفاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در باب هستی شناسی، مسئله علیت و رابطه حق تعالی با ممکنات است که دغدغه آن، مسائل دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد. معمولاً فلاسفه و متکلمین را از قائلین به علیت و عرفاء را از منکرین علیت دانسته اند؛ به طوری که انکار علیت از سوی عرفاء اجماعی تلقی شده است. چراکه آنان به جز هستی واحد من جمیع الجهات، واقعیتی را قبول ندارند تا سخن از رابطه با آن به میان آید. نگارنده در این مقاله به بررسی بحث وحدت وجود نظر دارد. بنابراین برای یافتن جایگاه این اصل در کلام عرفاء و ملاصدرا به بررسی دیدگاه آنان در باب وحدت و کثرت پرداخته شده است. با بررسی جایگاه نظری وحدت وجود نزد عرفاء، که در ظاهر انکار علیت را به اذهان متبادر می کند، و بررسی نظریه دقیق ملاصدرا که میل از نظریه وحدت تشکیکی به وحدت شخصی است نگارنده این نتیجه را می گیرد به که ملاصدرا در اندیشه های وجودی خود کاملا در مسیر عرفاء قرار گرفته است؛ به طوری که در کتاب اسفار پس از بیان نظریه وحدت تشکیکی وجود، اثبات وحدت شخصی وجود را وعده می دهد که همان اعتقاد عرفاست. همچنین این نکته دریافت می شود که اثبات مطلب فوق مستلزم انکار علیت نخواهد بود. چراکه وحدت شخصی وجود، مستلزم حذف ممکنات نیست؛ بلکه ممکنات واقعاً موجودند و در نظام هستی جایگاهی دارند.
نظام فلسفی بابا افضل: طرحی نو در فلسفه اسلامی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سده ششم را در تاریخ فلسفه اسلامی-ایرانی می توان نقطة عطفی به شمار آورد، در این سده فلسفه با قرائت مشائی آن که در آثار فارابی و به ویژه ابن سینا ساخته و پرداخته شده بود، در مواجهه با انتقادات شدید غزالی دچار رکود شد و رفته رفته زمزمه تفکرات فلسفی تازه ای در قالب هایی غیر از نظام ارسطویی - ابن سینایی از جانب کسانی مانند شیخ شهاب الدین سهروردی به گوش می رسید. یکی از اندیشمندان ایرانی که در این سده ظهور کرد افضل الدین محمد مرقی کاشانی بود. گرچه در تاریخ فلسفه اسلامی - ایرانی نامش به آوازه دیگر متفکران سدة ششم نیست، اما باید توجه داشت که او فیلسوف نوپردازی است که سبک فلسفه ورزی خاصی دارد. بابا افضل به فراست دریافته بود که پس از انتقادات غزالی، تداوم تفکر فلسفی به شیوه مرسوم آن روزگار، یعنی به سبک مشائیان، آسان نیست و فلسفه مقبولیت خود را نزد مخاطبان از دست داده است. او به این اندیشه افتاد که طرحی نو در فلسفه دراندازد و راهی تازه پیش روی اندیشه ورزان و دانش وران بگشاید. بابا افضل ایراد اصلی را در ستیز و مخالفت کسانی مانند غزالی و دیگران با فلسفه نمی دید، بلکه معتقد بود که فلاسفه رسالت اصلی خود را فراموش کرده اند و در انجام کاری می کوشند که از عهده فلسفه بیرون است.
پژوهشى در ماهیت نداشتن وجود رابط در اندیشه علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود رابط در سخنان فلاسفه پیش از صدرالمتألهین در دو مورد به کار مى رفت: 1. وجود رابط در قضایا؛ 2. وجود فى نفسه لغیره. صدرالمتألهین در پرتو مبانى حکمت متعالى، وجود امکانى را عین ربط و تعلق به واجب الوجود دانست و هرگونه استقلال را از آنها سلب کرده، اسم «وجود رابط» را بر آنها نهاد. مسئله ماهیت نداشتن وجودات امکانى (وجود رابط در حکمت متعالیه) مورد اختلاف است. علامه طباطبائى، آنها را فاقد ماهیت دانسته و از طریق وجود تلازم میان ماهیت دارى و استقلال مفهومى، بر ماهیت نداشتن آنها برهان اقامه کرده است. این نظریه، نتایج فلسفى متفاوتى دارد که برخى از آنها در مسائلى همچون جایگاه مباحث ماهیت در فلسفه، تقسیم ممکن به جوهر و عرض، تفسیر مقولات نسبى و تفسیر مسافت حرکت مشهود است. در این نوشتار با روش توصیفى تحلیلى به بررسى ادله و نتایج این دیدگاه پرداخته ایم.
بررسى تطبیقى معقول ثانى فلسفىدر اندیشه سهروردى و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
سهروردى با تمسک به قاعده «ما لزم من وجوده تکرّره فهو اعتبارى» مفاهیم فلسفى و مفاهیم منطقى هر دو را ذهنى صرف قلمداد مى کند و معتقد است مفاهیم فلسفى همچون مفاهیم منطقى، هم عروض ذهنى دارند و هم اتصاف ذهنى. در مقابل، فلاسفه مشهور پس از وى معتقدند مفاهیم فلسفى گرچه داراى عروض ذهنى اند، اتصافشان خارجى است. صدرالمتألهین نیز در نگاه آغازین دیدگاه مشهور را مى پذیرد، اما در نگاه نهایى اش معتقد است مفاهیم فلسفى هم عروض خارجى و هم اتصاف خارجى دارند. بنابراین مفاهیم فلسفى گرچه داراى تحقق خارجى اند وجودشان انضمامى نیست، بلکه از «وجود اندماجى» برخوردارند.
گونه شناسی کثرت نفوس انسانی در سه مرحله قبل، حین، و بعد از تعلّق به بدن از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نفس در دیدگاه صدرالمتألهین دارای «حدوث جسمانی و بقاء روحانی» بوده و از این رو، دارای دو حیثیّت «جسمانیّت و تعلّق به بدن» و «تجرّد ذاتی» است. مسئله اصلی پژوهش جاری، شناخت کیفیّت و گونه کثرت نفوس انسانی، بر اساس دیدگاه صدرالمتألهین و در سه مرحله تکوّن نفس است. نفس قبل از حدوث و تعلّق به بدن، عقل مجرّد است. از این رو، کثرت نفوس انسانی قبل از تعلّق به بدن، کثرت «نوعی عقلی» است. پس از حدوث، تمام نفوس از حیث ابدانِ جسمانی، در ذیل «نوع طبیعی» انسان مندرج بوده و دارای تکثّری عددی و حسّی می باشند. اما پس از کسب ملکات مختلف و بر اساس اتحاد ملکات نفسانی با جوهر نفس، هر نفس از حیث ذات، دارای جوهری متفاوت از جواهر نفوس دیگر شده و نفوس دارای کثرت «نوعی مثالی» و منحصر به فرد می گردند. تعداد کمی از نفوس انسانی نیز که به استکمال کامل رسیده و مبدَّل به عقل بالفعل گردیده اند، همانند مبدأ خود، دارای کثرت «نوعی عقلی» می گردند.
بررسی روش معرفت دینی از دیدگاه میرزا مهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرزا مهدی اصفهانی موسس جریان تفکیک و از چهره های مخالف فلسفه در عصر حاضر، در باب وصول به معرفت دینی روش متکلمان، فیلسوفان و عرفا را تخطئه نموده و معتقد است راه جدیدی که مطابق با شریعت است إرائه نموده است. ایشان با تفکیک بین معارف الهی و معارف بشری معتقد است معارف الهی که از طریق توجه به عقل نوری و معرفت فطری و از مراجعه به ظواهر روایات بدست می آید تباین کلی با معارف بشری دارد که از برهان منطقی بدست می آید. در توجیه این دیدگاه، میرزا مهدی معانی جدیدی از عقل، علم و استدلال إرائه داده و معارف حاصله از این روش را معارف الهی در مقابل معارف بشری می نامد. با این وجود در مقام عمل میرزا مهدی بر این دیدگاه پایدار نمانده و بهنگام تبیین و اثبات مدعیات از همان روش استدلال منطقی که وی آن را بشری خوانده، بهره برده است. از جهت دیگر علی رغم توصیه فهم متون دینی با ذهنی صافی، برداشت های میرزا کاملا مبتنی بر پیش فرض های تفکیکی ایشان است و در نتیجه در موارد فراوان از ظواهر روایات عدول کرده و احادیث را مطابق دیدگاه های خاص و برخلاف ظاهر معنا نموده است. در این نوشتار تلاش گردیده است دیدگاه میرزا مهدی در باب روش معرفت دینی مورد بررسی و نقّادی قرار گیرد و ناسازگاری های موجود میان دیدگاه میرزا در مرتبه نظر و در مقام عمل نشان داده شود.