فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱٬۶۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
قلمرو اعتبار خبر واحد از مباحث مهم در معرفت شناسی دینی است. هرچند نتایج این بحث در دانش هایی چون تفسیر، تاریخ و کلام نیز کاربرد دارد، خاستگاه اصلی آن در علم اصول فقه است. نگرش رایج دانشمندان علم اصول آن است که خبر واحد، تنها در حوزه فقه معتبر است. علامه طباطبایی از مخالفان سرسخت اعتبار خبر واحد در تفسیر و معارف غیرفقهی است و به اعتقاد او، خبر واحد تنها در محدوده احکام شرعی معتبر است. وی در مواضع مختلفی از آثار خویش به ویژه تفسیر المیزان به این مبنا پای بند بوده، از خلال سخنان وی نیز می توان چهار دلیل بر این مدعا اصطیاد کرد. او مفید علم نبودنِ خبر واحد، اثر شرعی نداشتن خبر واحد در تفسیر و معارف، محال بودن جعل حجیت در حوزه اخبار تکوینی و کثرت اخبار جعلی را دلایلی بر این مدعا ذکر کرده است. علامه اعتبار خبر واحد را در تفسیر، منوط به موافقت محتوای اخبار با قرآن می داند. در این مقاله، هر یک از ادله علامه بررسی و نقد شده است. به نظر می رسد ادله اقامه شده از جانب ایشان، وافی به مقصود نیست.
مسأله آغاز؛ طرح و بررسی دیدگاه صدرالمتألهین (ره) و علامه طباطبائی (ره) در باب حدوث زمانی عالَم طبیعت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة حدوث عالَم از دیرباز مطمح نظر حکما و فلاسفه بوده است؛ این مسئله در حوزة تفکر اسلامی، به دلیل ارتباطی که با مضامین دینی داشته است، مورد توجه و بررسی بسیار قرار گرفته است؛ به گونه ای که چندین نظریه برای به تصویر کشیدن حدوث عالَم از سوی متفکرین مسلمان در طول تاریخ تفکر اسلامی و در عرصه های کلام، فلسفه و عرفان، طرح شده است.
صدرالمتألهین در عین التزام به چارچوب مباحث فیلسوفان گذشته، به فضل نظریة حرکت جوهری، تصویری بدیع از حدوث زمانی عالَم ارائه نموده است. از طرف دیگر، مرحوم علامه طباطبائی در باب حدوث زمانی عالَم دارای نظری دو وجهی است؛ ایشان از سویی، همنوا با صدرالمتألهین، قائل به حدوث تجددی تکْ تکِ اجزای عالَم هستند و از سوی دیگر، بر خلاف صدرا، کل عالَم را نیز حادث زمانی می داند.
در این مقاله، پس از ذکر پاره ای مقدمات، نظریة ملاصدرا و علامه طباطبائی در باب حدوث زمانی عالَم طرح شده است و پس از نشان دادن وجوه اشتراک و تمایزشان، مورد ارزیابی قرار گرفته است.
بررسی تطبیقی مفهوم مرگ در روانشناسی وجودی و دیدگاه قرآنی علاّمه طباطبائی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی حقیقت مرگ
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
مرگ به عنوان یکی از اساسی ترین دغدغه های پیش روی انسان همواره مورد توجّه اندیشمندان علوم انسانی بوده و هر نظریّه پرداز به فراخور منابع معرفتی خویش، از زاویه ای به این مسئله پرداخته است. در مسلّم بودن این موضوع برای تمام انسان ها تردیدی نیست، امّا در اینکه کیفیّت مرگ چگونه است و اساساً انسان در قبال آن چه موضع گیری می تواند داشته باشد، همیشه محلّ تضارب آراء گردیده و هر مکتبی برای طرفداران خود، دستورالعمل هایی توصیه نموده است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی، ابتدا دیدگاه روانشناسان وجودی در موضوع مرگ و آنگاه دیدگاه قرآنی علاّمه طباطبائی(ره در تفسیر المیزان مطرح شده که با بیان پیش فرض ها و مبانی فکری هر دو دیدگاه یک مبنای تطبیق به خوانندگان محترم ارائه می گردد. در برخی مباحث، هر دو دیدگاه اتّفاق نظر دارند و در بعضی دیگر، دیدگاه قرآنی تکاملی تر می باشد. نوع نگاه انسان محوری در روانشناسی وجودی و خدامحوری در دیدگاه قرآنی، موجب تضاد هر دو دیدگاه گردیده و در پایان، ذیل پانزده (15) بند، وجوه اشتراک و افتراق دو دیدگاه مطرح شده است.
بقای نفس انسان در دیدگاه ابن سینا و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
بقای نفس از موضوعات بحث برانگیز و چالشی در حوزه فلسفه است که در این نوشتار با پرداختن به مفاهیم اساسی آن، این موضوع از دیدگاه ابن سینا و فخر رازی بررسی می شود. ابن سینا از طریق عدم تعلق ذاتی میان نفس و بدن، بقای نفس پس از مرگ را اثبات می کند؛ بدین معنا که فساد بدن، هیچ گونه تأثیری در فساد نفس ندارد. فخر رازی نیز بدن را محل تصرف نفس می داند و برای رهایی از شبهه فساد نفس با فساد بدن، معتقد است نباید نفس را حال در بدن و ساری در آن بدانیم؛ بلکه بین نفس و بدن، مناسبتی از جهت قرب و بعد نیست. بر این اساس، این دو فیلسوف، بر اینکه نفس ناطقه به عنوان یک موجود مجرد، پس از مرگ باقی است و انعدام بدن، هیچ تأثیری در انعدام آن ندارد، اتفاق دارند.
تأویل هنجارمحور در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات روش های تفسیر و تأویل
تأویل در حوزة معرفت شناسی دینی، کلامی، فلسفی و عرفانی از واژه های پرکاربرد و پرتأثیر است. حکمای متعالی و عرفای محقق قلمرو تأویل را به حوزة هستی شناسی نیز مرتبط دانسته و سرچشمة تأویل در حوزة الفاظ و مفاهیم را در این مبدأ مستقر دیده اند. بیان ربط این دو حوزه از اهداف مهم حکمای متعالی در تفسیر متون دینی است که پیشاپیش سبب زدودن شبهات نیز می شود. برجسته سازی مقصود و همگرایی این دانایان در منظور از تأویل شایسته و بیان زیرنهاد آن، همسان بودن کتاب تدوین و کتاب تکوین در نیاز به کاربرد تأویل برای راهیابی به حقیقت موجودات و تأثیر منحصربه فرد نگاه یگانه انگار به هستی و فراسو قراردادن آموزه های دینی، همانند ظاهر و باطن، از اهم مقاصدی است که در این نوشتار برای شفاف سازی فرایند تأویل دنبال می شود. همچنین، بی اساس بودن ادعای ظاهرگرایان در نفی مطلق تأویل و اتهام تأویل گرایی گزافه محور علیه رقیبان خود رهاورد ارزشمند این تبیین است. تاریخ ممتد ظاهرگرایی گواه حملات پرتعصب و مجادلات اشباع از تصلب در برابر اعمال قواعد عقلی و شهودی در فهم مقاصد ژرف ظواهر متون دینی است. دامنة شبهه های ظاهرگرایان از منع مطلق تأویل تا تحریف مفهوم و مصداق آن گسترده است، اما ساختار ادبیات متون دینی آن ها را به گذر از ظاهر و ارادة معنای غیرلغوی و دستور زبانی و کاربرد تأویل ناگزیر کرده است. بیش از همه، حکمت متعالیه آماج اتهامات بی اساس این گروه است و ایجاب می کند با نگاهی همه جانبه در قلمرو لفظ و معنا، و در ساحت کتاب تدوین و تکوین، سیر کاربرد تأویل در سنت و سیرة حکمت متعالیه در مواجهه با متون دینی بررسی شود. در این پردازش طرح بدیع حکمت متعالیه یعنی جمع بین بقای الفاظ بر معنای ظاهری و گذر به باطن معنا، در مواجهه با متون دینی محسوس، و کارامدی این روش برای دست یابی به ژرفای آموزه های خردپرور دینی ملموس است.
بررسى تطبیقى معقول ثانى فلسفىدر اندیشه سهروردى و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
سهروردى با تمسک به قاعده «ما لزم من وجوده تکرّره فهو اعتبارى» مفاهیم فلسفى و مفاهیم منطقى هر دو را ذهنى صرف قلمداد مى کند و معتقد است مفاهیم فلسفى همچون مفاهیم منطقى، هم عروض ذهنى دارند و هم اتصاف ذهنى. در مقابل، فلاسفه مشهور پس از وى معتقدند مفاهیم فلسفى گرچه داراى عروض ذهنى اند، اتصافشان خارجى است. صدرالمتألهین نیز در نگاه آغازین دیدگاه مشهور را مى پذیرد، اما در نگاه نهایى اش معتقد است مفاهیم فلسفى هم عروض خارجى و هم اتصاف خارجى دارند. بنابراین مفاهیم فلسفى گرچه داراى تحقق خارجى اند وجودشان انضمامى نیست، بلکه از «وجود اندماجى» برخوردارند.
تبیین عقلانی ملاصدرا از معاد جسمانی و معاد قرآنی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
یکی از مهمترین مسائلی که فلاسفه اسلامی با آن درگیر بوده اند، تبیین فلسفی معاد جسمانی به منزله یکی از ضروریات کتاب و سنت است. در تاریخ فلسفه اسلامی، صدرالمتألهین شاخص ترین فیلسوفی است که برای اثبات معاد جسمانی به شیوه فلسفی اهتمامی گسترده و ژرف ورزیده است. صدرالمتألهین مدعی است با پی ریزی حرکت جوهری در کنار اصالت، تشکیک و اشتداد وجود، تبیینی از نحوه پیدایش و بقای نفس ارائه می دهد که می تواند معارف نقلی را بهصورت عقلی و استدلالی تحلیل کند. این جستارمیکوشد با ارائه تعریفی از روش عقلانی مورد نظر ملاصدرا در اثبات امور اخروی نشان دهد که صدرالمتألهین به کمک اصول فلسفی اش موفق به تبیین عقلانی معاد جسمانی گردیده است، اما معادی که ملاصدرا در نهایت اثبات میکند کاملاً بر معاد قرآنی سازگار نیست. این ناسازگاری هم با استناد به عبارات خود صدرا و هم از نظرگاه پیروانش نشان داده شده است.
نظریه فطرت و آرای جامعه شناختی و معرفت شناختی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی نظریه فطرت را براساس اصل هدایت عمومی بنا می نهد. وی در عین اعتقاد به نظریه سعادت و شقاوت ذاتی و ازلی انسان ها، آن را به گونه ای تقریر می کند که با نظریه فطرت خیرگرای انسان سازگار باشد.
علامه در اندیشه های اجتماعی خود به وفور به فطرت استناد می کند. غریزه استخدام و نقش آن در زندگی اجتماعی انسان، تحلیل رابطه فطرت و آزادی، رابطه دفاع و جهاد با فطرت، پیوند میان اصل مالکیت و فطرت، تحلیل رابطه عدالت و فطرت، از رئوس اندیشه های جامعه شناختی علامه در حوزه فطرت است. شاید مهم ترین کارکرد معرفتی نظریه در اندیشه علامه به حوزه معرفت شناسی مربوط باشد. علامه برای اثبات کارآیی عقل در حوزه مابعدالطبیعه، به فطری بودن جستجو از حقایق مابعدالطبیعی استناد می کند. او انسان را فطرتاً حقیقت جو، واقع گرا و تابع حق می داند. علامه در عین اعتقاد به نظریه فطرت، نظریه یادآوری را که میراثی افلاطونی است، مردود می شمارد. وی تفکر منطقی براساس تألیف مقدمات و استنتاج از آن را مقتضای فطرت انسان و مورد تأیید قرآن قلمداد کرده است و از این طریق مشروعیت آن را تضمین می نماید.
نقد و بررسى انواع نومینالیسم با بهره گیرى از دیدگاه هاى علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
نومینالیسم، نظریه اى در پاسخ به مسائل مربوط به کلیات است. بنابراین در این نوشته بحث را از بررسى انواع کلى آغاز مى کنیم و در ادامه سه نظریه مطرح در حوزه کلیات را برمى رسیم. این سه نظریه عبارت اند از: رئالیسم، مفهوم گرایى و نومینالیسم. نومینالیسم سخت، نومینالیسم فرازبانى، نظریه مجاز، نومینالیسم داستان گرایانه، نومینالیسم طبقه اى، نومینالیسم روش شناختى و نومینالیسم اجتماعى از انواع نومینالیسم اند که در این نوشته به بررسى آنها مى پردازیم. دیدگاه علّامه طباطبائى با توجه به گرایش رئالیستى ایشان، در تقابل آشکار با انواعى از نومینالیسم است. این تقابل در حوزه هاى هستى شناسى، معرفت شناسى، قضایا و روش بنیادین با روش تحلیلى و استنتاجى نشان داده شده است.
کشف مغالطات در پردازش ایده بی صورتی وحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک مغالطات و کشف آنها از میان یک متن از موضوعاتی است که آموزش آنها از طریق نظری و صرفاً ارائه تعریف، بسیار سخت و حتی نا ممکن به نظر می رسد. از نظر نگارنده در چنین مواردی روشی عملی باید در پیش گرفته شود و آنچه پیش روی است نمونه ای از این رویکرد برای آشنایی خواننده با انواع مغالطات و روش کشف آنهاست. به دلیل جذابیت مباحث مربوط به «تجربه دینی» به ویژه برای علاقه مندان به «فلسفه دین»، اثر عبدالکریم سروش با عنوان «کلام محمد» به عنوان متن مورد بررسی انتخاب، و اصل مقاله به دو بخش تقسیم شده است. در بخش اول سعی بر آن است که مغالطات هر بخش به طور جداگانه شناسایی و بررسی شوند و در بخش دوم مغالطاتی که در کل متن به عنوان یک استدلال یک پارچه به نظر می رسند مطرح می شوند.
اثبات ماهیت دوگانه حق از منظر علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نوشتار حاضر درباره یکى از بحث هاى مهم فلسفه حق است و آن اینکه آیا «حق» در کاربرد «حق داشتن» از نظر علامه طباطبائى امرى تکوینى است یا اعتبارى؟ به این معنا که وقتى حق داشتن در سیاست و حقوق و اخلاق به کار مى رود، با قطع نظر از جعل جاعل آیا واقعیت نفس الامرى دارد یا امرى اعتبارى است؟ با توجه به اینکه علامه طباطبائى از شخصیت هاى برجسته و صاحب نظر در علوم انسانى بوده و نظرش در مسئله حق تأثیرگذار است، نوشتار حاضر به بررسى نظر ایشان در این زمینه مى پردازد و درصدد اثبات این مدعاست که طبق مبانى و اندیشه هاى ایشان در تفسیر شریف المیزان، چنین نیست که حق فقط ماهیتى اعتبارى داشته باشد؛ بلکه ایشان براى حق ماهیتى دوگانه (اعتبارى و تکوینى) قایل است. تبیین اطلاعات در این پژوهش به روش تحلیل عقلى و انتقادى بوده و جمع آورى اطلاعات به صورت مطالعه اسنادى انجام شده است.
مفهوم امانت الهی در آیة امانت با استناد به دلایل علاّمه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران شیعی
یکی از آیات مهمّ قرآن که اشاره به مقام والای انسان دارد، آیة امانت می باشد که از متشابهات قرآن است. تاکنون برای تفسیر واژة «امانت» در این آیه، مصداق های متفاوت و زیادی بیان شده است که ابهام آیه را بیشتر می کند. این نوشتار برای تفسیر امانت در آیة مذکور با تحلیل تفاسیر، روایات، سایر آیات مربوط به امانت و شواهد موجود در آیة 73 سورة احزاب، بسیاری از مصادیق مذکور را رَد می کند؛ زیرا این امانت، امری مربوط به دین حقّ و مقسّم انسان ها به سه دستة منافق، مشرک و مؤمن است، امّا بسیاری از مصادیق بیان شده برای امانت الهی مقسّم انسان ها نیست. از این رو، قابل اثبات نمی باشد. از سویی، استعداد تحمّل امانت الهی فقط در انسان وجود دارد. بنابراین، مواردی که در سایر موجودات وجود دارد؛ مانند عقل در فرشتگان یا تکلیف در جنّیان، قابل حذف از مصادیق امانت است. به نظر می رسد مصداقی که با شواهد مذکور تناقضی ندارد و می تواند مصداق امانت الهی باشد، کمال دین، یعنی ولایت کلّیّة الهی است که تنها انسان قابلیّت پذیرش آن را دارد. از این رو، خلیفةالله گشته است. این استعداد در انسان کامل، یعنی ائمّه(ع) به اوج کمال خود رسید. لذا به اوّلین آنان، «امین الله» خطاب می شود.
نقد و بررسی فلسفه بدبینی شیخ معرّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالعلاء معرّی دارای اسلوبی ابتکاری و منحصربه فرد در فلسفه بدبینانه، سبک زندگی پوچ گرایانه و اخلاق ریاضت طلبانه است. وی به جبر مطلق در عالم هستی معتقد بوده و انسان را موجودی ذاتاً بدسرشت، از نظر عقلی، متحیر و به لحاظ روحی، محبوس می دانسته است که زندگی توأم با بدبختی و رنج و آینده ای نامعلوم و تاریک در انتظار اوست. ابوالعلاء پیشنهاد می دهد که انسان در برابر جبر الهی تسلیم شود و با گسترش خودرنجی، منتظر مرگ طبیعی باشد. این رویکرد اگرچه جنبه منفی دنیاپرستی و لذت گرایی مادی را آشکار می کند، از منظر مکاتب فلسفیِ مثبت گرا و دین جامع گرای اسلام دارای نقدهای جدی است؛ زیرا بُعد کمال خواهی و آخرت گرایی را مغفول گذاشته، اختیار انسان را انکار می کند و نظام شر را غالب می شمارد. در نتیجه تکلیف پذیری، نظام کیفر و پاداش، ارسال رسل و انزال کتب لغو شده، حکمت و عدالت الهی محل تردید قرار می گیرد و هدفمندی آفرینش انکار می شود. در این مقاله به ریشه یابی مبانی فلسفی و اخلاقی بدبینی و شوم گرایی شیخ معرَه و راهکارهای رهایی از این نوع تفکر پرداخته می شود.
تبیین و نقد راه حل ناسازگاری ظاهری در روش حکمت اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیخ اشراق با ناقص دانستن روش مشائین در دستیابی به حقیقت، روش کشف و شهود را برمی گزیند؛ اما فکر و برهان چه جایگاهی در روش وی دارد؟ از برخی عبارات او برداشت می شود که فکر و برهان جایی در روش او ندارند و از برخی عبارات دیگر وی نتیجه عکس گرفته می شود. یکی از راه حل های این ناسازگاری ظاهری، تفکیک قائل شدن بین روش شخصی رسیدن به حقیقت و روش انتقال مفاهیم به غیر است. طبق این دیدگاه، روش رسیدن خودِ حکیم به حقیقت، کشف و شهود است و استفاده از فکر و برهان، تنها برای تعلیم دیگران است، نه برای اطمینان شخصی؛ اما با ذکر سه دلیل محدود کردن جایگاه فکر به جایگاه انتقال مفاهیم به غیر رد می شود. در نتیجه حکیم اشراقی در جایگاه رسیدن شخصی به حقیقت هم می تواند از روش شهودی استفاده نماید و هم از روش استدلالی و در جایگاه انتقال حقایق به غیر از روش استدلالی باید استفاده نماید.
رازگشایی وقوع خطا در ادراکات حسی در اندیشة خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع خطا در ادراک حسی، به کرات برای همگان رخ می دهد و رمز گشایی از کیفیت و منشأ وقوع آن می تواند در بسیاری از مسائل معرفت شناسی مؤثر باشد. با مراجعه به آثار فلاسفه ای هم چون خواجه نصیر الدین طوسی و علامه طباطبایی روشن می شود که هر دو فیلسوف معتقدند ادراک حسی حاصل تأثیر امر محسوس در اندام قوة حسی است. به گفتة خواجه و همچنین علامه، خطای در احساس امکان پذیر نیست بلکه منشأ وقوع خطا در ادراکات حسی را باید در تطبیق دادن محسوس با واقعیت خارجی جست وجو کرد که این امر در اصل از شئون عقل به شمار می رود، منتهی ادراک حسی از شرایط حصول حکم عقلی است. از نظر علامه، ادراکات حسی به علم حضوری برمی گردد و این، می تواند تأکیدی بر خطاناپذیری ادراک حسی باشد، ولی تصریحی در این مورد در آثار خواجه دیده نمی شود.
گوهر دین و وحدت ادیان آسمانى از منظر علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین گوهرى مشترک در تمام ادیان و یا دست کم ادیان بزرگ، همواره از دغدغه هاى اصلى دین پژوهان در دو قرن اخیر بوده است. اینکه آیا دین با تمام تنوعش داراى گوهر و حقیقتى واحد است یا خیر؟ و اینکه با فرض وجود گوهر و صدف در دین، آیا ارزش دین به گوهر آن است یا صدف نیز به همان اندازه از ارزش و اهمیت برخوردار مى باشد؟ سؤالاتى است که در این مقاله پاسخ علّامه طباطبائى به این پرسش ها مورد تبیین قرار گرفته است. ایشان برخلاف تجربه گرایان غربى و سنت گرایان شرقى، ضمن تأکید بر وجود حقیقتى ثابت در تمام ادیان آسمانى، که از آن به اسلام (تسلیم شدن) تعبیر مى کند، تمام دین (ظاهر و باطن) را داراى ارزشى یکسان دانسته و نیل به حقیقت دین را تنها از راه عمل به ظاهر شریعت امکان پذیر مى داند. اما آنچه در این مقاله مورد تأکید است، توجه به تعابیر متنوع و نقطه نظرات دقیق علّامه است که ضمن پاسخ به تمام سؤالات مطرح شده در این خصوص، افق گسترده اى را براى بررسى تنوع ادیان ایجاد مى نماید.
دانش فلسفه حق، در اندیشه آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسائل دانش فلسفه حق عبارت اند از: مفهوم حق، انواع حق، صاحبان حق و منشأ حق. این مقاله با روش عقلی و کتابخانه ای می خواهد اندیشه آیت الله جوادی آملی را درباره این مسائل از آثار مکتوبشان استخراج کند. گزاره های زیر خلاصه اندیشه وی دراین باره است: 1. مفهوم حق (موضوع دانش فلسفه حق) مفهومی فلسفی است؛ 2. حق می تواند اساس چهار تقسیم قرار گیرد: منشأ؛ صاحب؛ تلازم یا عدم تلازم با تکلیف مقابل یا مجامع؛ قابلیت و عدم قابلیت انتقال از صاحب حق؛ 3. همه موجودات می توانند صاحب حق باشند؛ 4. خاستگاه همه حق ها خدای متعال است.
جایگاه یقین در ایمان از منظر علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
بررسی تطبیقی دیدگاه های ویلیام جیمز و ملاصدرا در باب چگونگی شکل گیری مفاهیم حسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نظریه«جریانسیالآگاهی» برمبنایویژگی هایپنج گانه ایکهجیمزبرایفکرانسانبرمی شمرد و همچنین تکیه بر جریان مدام تجربه و نقش التفات و گرایش های ذهن در تشکیل مفاهیمتشکیل شدهاست. نظریه تشکیل مفاهیم صدرا بر اساس استعداد نفس، افاضه عقل فعال و همچنین خالقیت نفس تشکیل شده و بین ادراک حسی و خیالی و ادراک عقلی تفکیک صورت گرفتهاست. نظریه جیمزازجهاتیبهنظریه«تشکیلمفاهیم» ملاصدرانزدیکاست. ازجملهاینکههردوبهتغییروتحولمدامدر محسوسات اذعاندارندودرعیناینتغییرمداوم،فکررادارایپیوستگیکاملوتشخّصووحدتمی دانند. در عین حال هر دو را می توان به نحوی منتقد نظریه سنتی تجرید دانست. نقطهافتراقایندوفیلسوفدربحثتشکیلمفاهیمبهنوعنگرشآن هابرمی گردد. با اینکههردوفیلسوفیکواقعیتراوبهنحومشابهیتفسیرمی کنند،ملاصدرابانگاهی که بیشتر جنبه یوجودشناسانه دارد وجیمزبانگاهیپدیدارشناسانهبهاینمسألهمی پردازند.