هدف از این پژوهش، دستیابی به مدل نقش تلویزیون در توسعه ورزش قهرمانی بوده است. این مطالعه به روش کیفی و استراتژی نظریه زمینه ای انجام شده است. گردآوری داده ها از طریق بررسی اسنادی و مصاحبه صورت گرفته و پس از انجام 14 مصاحبه از متخصصان رسانه و ورزش، اشباع نظری حاصل شده و مقوله های اصلی، پس از تکمیل فرایند کدگذاری استخراج شده اند. پس از تکمیل یافته ها، مدل زمینه ای بر اساس مدل سیستماتیک استراس و کوربین (1994) طراحی شده و با شناسایی مقوله انعکاس نامطلوب و نامتوازن مسابقات ورزش قهرمانی به عنوان مقوله محوری، مقوله های اصلی بر اساس مدل پارادایمی حول آن سازماندهی شده اند. این مقولات عبارت اند از: شرایط علی، شرایط تأثیرگذار و زمینه ای، استراتژی های کنش - واکنش و پیامد ها. مهم ترین مقولات شامل، تمرکز بر مقام و مدال آوری، توجه به رشته های محدود و رده سنی محدود، ضعف سیاست ها و معیار های اولویت پخش، اجبار تطبیق با رویداد های غیرمنتظره، در نظر گرفتن غرور ملی و تعداد و ظرفیت محدود شبکه ها که پیامد های پوشش ناعادلانه مسابقات و محدودیت فرصت را برای معرفی و ایجاد اقبال عمومی به سایر رشته ها در برداشته است.تلویزیون، توسعه، نظریه زمینه ای، مدل پارادایمی، ورزش قهرمانی
آنچه در این مقاله مدنظر است بررسی وضعیت ارتباطات در جهان امروز و به طور اخص رسانه ها و همچنین ارتباط آن با دین است. اندیشمندان مختلفی در حوزه ارتباطات و اطلاعات همچنین رابطه آنها با مقوله دین را مورد بررسی قرار داده اند. در این تحقیق سعی شده است که مهم ترین نظریات بعضی از آنها مورد تأمل قرار گیرد. چگونگی ارتباط رسانه ها با عامل فرهنگ و همچنین نقش آنها در شکل دهی به شخصیت انسان ها و همچنین نحوه ارتباط انسان ها با یکدیگر از خلال رسانه ها از جمله عواملی بودند که این مقاله دغدغه بررسی آنها را داشت. از آن جایی که جهانی شدن یا به تعبیر بعضی از اندیشمندان، جهانی سازی، خصوصاً در حوزه اقتصاد، مهم ترین ویژگی و مشخصه ی جهان امروز را تشکیل می دهد، عامل رسانه ارتباط تنگاتنگی در گسترش این مقوله بازی می کند و از آنجا که دین به طور قابل توجهی چه به صورت ایجابی و چه به صورت سلبی از جهانی شدن که رسانه نقش کاتالیزور را در آن دارند مورد تأثیر و تأثر قرار می گیرد، این مقاله ارتباط بین دین و رسانه و همچنین جایگاه دین در حوزه های مختلف رسانه ای را مورد بررسی و تأمل قرار می دهد.
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نگرش روستاییان نسبت به کاربری فناوری اطلاعات و ارتباطات ( ICT ) در توسعه روستایی بخش مرکزی شهرستان نجف آباد است. جامعه آماری شامل همه روستاییان باسواد دارای شغل کشاورزی یا دامداری ساکن در این منطقه بوده، که به روش نمونه گیری چندمرحله ای با انتساب متناسب، 172 نفر در نیمه دوم سال 1389 انتخاب شده اند. نتایج تحلیل همبستگی نشان می دهد که متغیر وابسته «نگرش نسبت به کاربری ICT » با متغیرهای سطح سواد، مهارت کار با رایانه، و مهارت اینترنتی رابطه مثبت و معنی دار دارد. همچنین، نتایج مقایسه میانگین ها نشان دهنده تفاوت معنی دار بین متغیر گروه های شغلی (کشاورزی، آزاد، دولتی، و سایر موارد) در نگرش نسبت به کاربری ICT است. مطابق تحلیل رگرسیونی مطالعه حاضر، متغیرهای مهارت کار با رایانه، مهارت اینترنتی، و سن، به ترتیب، مهم ترین متغیرهای اثرگذار بر نگرش پاسخ گویان نسبت به کاربری ICT شناخته می شوند.
تاثیر جهانی شدن در زمینه صنایع فرهنگی و پیشرفت سریع فناوریهای ارتباطی سبب دگرگونی در رسانههای جمعی شده و به دنبال آن ساختار فرهنگی جوامع را تغییر دادهاست. رسانهها با مشارکت در تولیدات نرمافزاری ارتباطی، در تکوین ایدئولوژی و شکلدهی به آن سهم عمدهای دارند و به عقاید و افکار عمومی سمت و سو میدهند. به همین دلیل سیطره و تسلط بر رسانهها از جایگاه ویژهای برخوردار است. امریکا با استفاده از چهار اهرم، منافع خود را در سطح جهان حفظ میکند، این چهار اهرم عبارتاند از: 1- اهرم سیاسی که سازمان ملل است. 2- اهرم نظامی که «ناتو» است، 3- اهرم پولی که بانک جهانی است و 4- اهرم نظام اطلاعاتی و ارتباطی که هم در زمینه سختافزاری و هم در زمینه نرمافزاری، پیشرفت بسیاری داشته است و در این ارتباط حرف اول را میزند
در عصر حاضر با ظهور شبکه های ارتباطی گسترده، سبک زندگی افراد جامعه تحت تأثیر قرار گرفته است. اینستاگرام یکی از پلتفرم های ارتباطی است که به واسطه تعاملی بودن و امکان انتشار و اشتراک گذاری عکس و محتوا، زمینه مقایسه را میان همسالان فراهم می آورد و بیش از همه باعث نارضایتی کاربران از تصویر بدن خود، اختلال در تغذیه و تغییر رویکرد نسبت به مد می شود. تغییر سبک زندگی تحت تأثیر رسانه های اجتماعی و تأثیرپذیری گروه های سنی مختلف همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. پژوهش حاضر، با هدف بررسی میزان تأثیرگذاری اینستاگرام بر سبک زندگی زنان تبریزی در سه بعد تصویر بدن، اختلال در تغذیه و مد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش را 385 نفر از زنان 20 تا 70 سال ساکن تبریز تشکیل داده اند. این پژوهش از نوع همبستگی و روش آن پیمایشی بوده است. اطلاعات با استفاده از پرسشنامه و با روش نمونه گیری احتمالی از نوع تصادفی گردآوری شده و نتایج نشان داده است که بین میزان ساعات استفاده از اینستاگرام و نگرش زنان نسبت به تصویر بدن خود، اختلال در تغذیه و مد، رابطه معنادار وجود دارد چنان که با افزایش ساعات استفاده از اینستاگرام، تمایل زنان در خصوص مد، به سبک مدرن افزایش می یابد و این، بر نوع نگرش شان نسبت به بدن خود تأثیر می گذارد و آنان را به کنترل وزن و اختلال در تغذیه ترغیب می کند. بر اساس این پژوهش، اینستاگرام بیشترین تأثیر را در میان ابعاد سبک زندگی بر روی مد گذاشته است. عوامل زمینه ای همچون شاخص توده بدنی، سن، درآمد، وضعیت تأهل و وضعیت شغلی نیز پیش بینی کننده هایی قوی بودند که تأثیرگذاری رسانه را شدت می بخشیدند.