فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۸۴۵ مورد.
تأملی جامعه شناختی پیرامون کاربردهای گفتمانی «نمی دانم» در زبان فارسی در پرتو الگوی هایمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو بر آن است تا در بستر الگوی هایمز (1967)، به کنکاش و شناسایی کاربردهای گفتمانی «نمی دانم» در زبان فارسی بپردازد. در این تحقیق از نوع کیفی بوده و جمع آوری داده های مورد نیاز بر مبنای مشاهده در محیط طبیعی و به شکل هدفمند صورت گرفته است؛ به این صورت که تعداد 450 بافت طبیعی که افراد در تعاملات روزمره خود مورد استفاده قرار می دادند و در آنها قطعه زبانی «نمی دانم» بکار رفته بود ضبط گردید و براساس الگوی هایمز تحلیل و بررسی موشکافانه قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش، حاکی از آن است که انگیزه نهفته در کاربرد «نمی دانم» در شرایطی که گوینده دارای اطلاعات مورد نیاز برای ارائه به مخاطب می باشد، در اغلب موارد تلاش برای ملاحظه منزلت اجتماعی، پایبندی به اصول ادب و حفظ وجهه مخاطب است. بر این اساس، می توان پنج کاربرد اصلی «حفظ وجهه»، «اجتناب از بروز تناقض و اختلاف نظر»، «نشانه غیرمستقیم گویی»، «نشانه عدم اطمینان» و «اجتناب از تعهد و کاهش بار مسئولیت» را برای این قطعه زبانی در زبان فارسی برشمرد.
موانع معرفتی بوم اندیشی توسعه در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران با وجود این که با منطق اسلامی به مقابله با مبانی نظریه پردازی غربی رفته ایم، اما درحرکت از فهم مبانی مفهومی به مبانی فرآیندی و زمینه ای توفیق اندک داشته ایم. مطالعه توسعه، بافت محور، تاریخی و تجربه ای، تفسیری و هویتی است اما در رویکردهای علمی ما، عمدتاً به شاخص های صوری و منفرد اعم از مبانی، عوامل و کارگزاران توجه کرده ایم، نه فرآیند های کلان جامعه شناختی آن. در بینش توسعه، تمرکز بر مفاهیم و عوامل، نوعی نارسایی روشی قلمداد می شود. ما در بعد معنوی، واقعیت توسعه را مسئله پنداشته ایم تا راه حل. بنابراین فرض ناسازگاری را بزرگ کرده ایم. اما در بعد مادی با فرض مطلوبیت تکنیک و خنثی بودگی آن از ارزش، به استقبال آن رفته ایم. درنتیجه این رویارویی ها، در پذیرش و همسویی با توسعه و ابعاد آن، پیوسته گرفتار دو رویکرد متفاوت و به تعبیر ما نوعی قطب عرفان-تکنیک شده ایم که در آن بوم گرایی مطرود بوده است. این قطب در همبستگی با سیاست، به سرعت جای نظریه و بینش توسعه نشسته و علم اجتماعی فرهنگی را از صحنه خارج کرده است. خصیصه بارز هر دو رویکرد، تاریخ گریزی، هویت گریزی و جمع گریزی (تفرد) است که در دعواهای اصلی با نظریه پردازی غربی، معمولاً مدافع سازوکارهای اصلی توسعه غربی (یعنی جدایی های توسعه ساز) بوده اند. در این مقاله از ساز و کارهای اصلی توسعه و تحول اجتماعی سخن می گوییم و از مواضع اسلامی و ایرانی مان در مقابل آن پرسش می کنیم. در پایان، الگوی و اجزای اصلی توسعه بوم اندیش به عنوان رویکردی جدید به توسعه بیان می شود.
هجرت ازهجر: معرفی و تحلیل برخی دیدگاه های مابعد غیر دینی شدن یا پست سکولاریسم در مغرب زمین
حوزههای تخصصی:
از آن زمانی که اندیشمندان اجتماعی، متأثر از اتمسفر فکری دورهی روشنگری بحث از دینزدایی جوامع به موازات توسعه را مطرح کردند، دیر زمانی نمیگذرد. سخن آشنای هر محفل آکادمیکی حول بیمیلی و بیرغبتی انسانها به دین، خرج میشود و ضرب میخورد؛ تا جایی که در ابتدا یک مد فکری و پس از آن تبدیل به سنتی فکری شده بود. این امر البته گرچه زمان مدیدی نپایید، با این حال اثرات فراوانی از خود به جای گذاشت. آثاری که فطرت فروخفتهی انسان عصر جدید را تکانهای داد و او را متوجه خواب غفلتزای خویش نمود. در این حال و هوا اتفاقی عظیم نیز به وقوع پیوست که در گسترهی جغرافیایی جهان ساز مخالفت با تفکر بیدینی و سکولار را سر داد و چه فطرتهای بیدارشدهای که به گوش جان شنیدند. پس از این واقعه، تئوریهای انقلاب دیگر ناگزیر دین را نه پدیدهای حاشیهای، که عنصری محوری برای قیام یک ملت پذیرفت. این البته تمام ماجرا نبود و این واقعهی عظیم تاریخی پس از استقرار تفکر نظام ولایی در ایران، موفق به نفوذ فکری نیز شد و اسباب چرخشی در ساحت معرفت و از جمله در علوم اجتماعی فراهم گردید. یکی از آثار معرفتی این واقعه، چرخشی بود که در نظریات معروف به «غیردینی شدن» (Post-Secularization) اتفاق افتاد. چرخشی که از آن تعبیر به «مابعد غیردینی شدن» میشود. متن حاضر، سخنرانی دکتر علی ربانی، مدیرگروه علوم اجتماعی دانشگاه اصفهان است که در سلسله جلسات «دین و علوم اجتماعی» در جمع دانشجویان و محققین حوزهی علوم اجتماعی دانشگاههای اصفهان با موضوع دیدگاههای مابعد غیر دینی شدن ارائه شده است. در ابتدای این جلسه خلاصه ای از کتاب «مقدس و عرفی» نوشته «رونالد اینگلهارت» و «پیپا نوریس» ارائه گردیده و سپس استاد به بیان مباحث خود پرداخته اند.
جهان در آستانه ی هزاره سوم
حوزههای تخصصی:
کاوشی هستی شناسانه در پدیدة مادرشدن: نقش وجودی مادر در تببین مفاهیم وجودی آفرینش و مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ از مطالب مهم در هستی گرایی است، مسئله ای که نگرش فرد به آن در زندگی، چارچوب وجودی وی را در شاهراه زندگی تا مرگ ترسیم می کند. مرگ پیش از آنکه پدیده ای فیزیکی باشد، نوعی خودآگاهی بر وجود پایانی حتمی امّا تصادفی برای زندگی و مدیریّت زندگی بر مبنای آن است. بنابراین، مهم ترین بحران وجودی انسان چگونگی برخورد با مرگ است. از این دیدگاه، فرآیند مادرشدن از بارداری تا زایمان الگویی بارز از یک دوره بحران وجودی خودآگاه در برابر مرگ و تلاش برای بقا می باشد. این مسئله ترکیبی است از خودآگاهی مادر نسبت به مرگ خود و مرگ فرزند، فرزندی که بخشی از وجود مادر در دورة بارداری است. از این رو، روان مادر در دورة بارداری همواره آبستن نبرد مفاهیم مرگ و زندگی خود و نوزاد، و در هنگام زایمان، درگیر مرگ احتمالی خود یا نوزاد می باشد. مرگ نمادین زن در بدو بارداری، ورود او به برزخ نه ماهة بارداری و آزادی او در بهشت زایمان به تعبیری فلسفی نوعی دگردیسی در احوال آدمی است، تغییری که الگویی روشن از مفهوم فلسفی وجود در قالب شخصیّت مادر به انسان عرضه می دارد. این مقاله با تبیین مبانی وجود از دیدگاه هستی گرایی به نقش مادر در تجلّی این جنبه از آفرینش می پردازد.
نقدی بر رویکرد توسعه از دیدگاه ولفگانگ ساکس
حوزههای تخصصی:
پدیده ی اجتماعی
حوزههای تخصصی:
شرق و علوم اجتماعی غرب (1)
منبع:
نگین تیر ۱۳۵۷ شماره ۱۵۸
حوزههای تخصصی:
برساخت اجتماعی جهت گیری ارزشی میانسالان ارائه یک نظریه زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناخت جهت گیری ارزش های میانسالان با استفاده از رویکرد تفسیرگرایی اجتماعی در بین ساکنان شهرستان رودبار جنوب است. روش شناسی پژوهش، کیفی است و از روش نظریه زمینه ای به عنوان روش اجرای عملیات پژوهش استفاده شده است. داده های کیفی در این مطالعه با استفاده از تکنیک مصاحبه عمیق گردآوری و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات و ارائه نظریه نهایی از استراتژی نظریه زمینه ای استفاده گردیده است. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و نیز معیار اشباع نظری، 12 نفر از جامعه مورد مطالعه در این پژوهش مشارکت داشتند که فهم و درک آن ها نسبت به ارزش های شخصی مورد بررسی و تجزیه وتحلیل قرار گرفت؛ یافته های به دست آمده با استفاده از روش «نظریه زمینه ای» شامل شش مقوله عمده به شرح زیر می باشد: واقع گرایی، نارضایتی از شیوه زندگی، استفاده از رسانه های ارتباط جمعی جدید، نوع دوستی، همگرایی با ارزش های دینی و خویشاوند گرایی. مقوله «هسته» این بررسی «بازاندیشی معطوف به گذشته» است که سایر مقولات عمده را در برمی گیرد. نظریه زمینه ای به دست آمده در قالب یک مدل پارادایمی شامل سه بُعد شرایط، تعاملات/فرایندها و پیامدها ارائه شده است.
برخی تحولات در علوم اجتماعی
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه تجددگرایی و ویژگیهای اخلاقی در بین60 کشور جهان تحلیل ثانویه موج ششم پیمایش ارزشهای جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده تجدگرایی آثار متتوعی بر ویژگیهای اخلاقی داشته است و این موضوع مهمی در مطالعات عموم جامعه شناسان بوده است . می توان براساس این تحلیل ها و دغدغه مطرح سوالاتی در بخش اخلاق مطرح کرد سوالاتی از این دست که در مسیر تغییرات جدید مسائل اخلاقی چه جایگاهی دارند؟ دو دیدگاه دراین رابطه وجود دارد که نظریه پردازان کلاسیک ، از به وجود آمدن یک نظام اخلاقی جدید می گویند و جامعه شناسان معاصر با رویکردی تلفیقی و یا انتقادی به آن پرداخته اند در این پژوهش براساس داده های پیمایش موج ششم موسسه ارزشهای جهانی که توسط رونالد اینگلهات و ولزال اداره می شود به بررسی پژوهشی این دیدگاهها پرداخته شده است این تحقیق به روش تحلیل ثانویه ، داده ها و اطلاعات مربوط به 60 کشور جهان را براساس تعریف عملیاتی دو متغیر تجددگرایی و فعالیت در امور خیریه استخراج و مجددا تحلیل کرده است. بررسی کلی میان تجددگرایی یا مدرنیسم و با ویژگیهای اخلاقی نشان می دهد برخی مولفه های تجددگرایی با برخی ویژگیهای اخلاقی روابط معنا داری دارد همچنین در مجموع با افزایش گرایش به تجدد عضویت و فعالیت های در سازمانهای خیریه و انسان دوستانه کاهش می یابد
راهبردهای جامعه شناختی کاهش تروریسم جدید در نظام های دموکرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله مقاله حاضر گسترش فزاینده جنبش های تروریستی جدید، همزمان با مسلط شدن گفتمان لیبرال دموکراسی در نظام جهانی است که مقاومتی جدی از سوی گروه های اقلیتی علیه روایت های جهان شمول ایجاد کرده است. دو راهبرد مجادله انگیز از سوی جامعه شناسان جهت کاهش تروریسم مطرح شده است که به وضعیت دموکراسی در جامعه جدید اشاره دارد: 1. تأکید بر الگوهای لیبرال دموکراسی جهت تأمین امنیت در جامعه جهانی و 2. دموکراسی خود عامل تنش زا و تولید کننده تروریسم در جامعه جدید است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که تروریسم جدید «دموکراسی حداکثری» و «روایت های جهان شمول» در دنیای مدرن که مهم ترین مفاهیم دموکراسی لیبرال هستند را به چالش کشانده است. بنابراین کاهش تروریسم جدید مستلزم تقویت «جهان حیاتی»، گسترش الگوی «دموکراسی مشورتی» و «عقلانیت ارتباطی» از طریق افزایش مشارکت سازمان های بین المللی و نهادهای مدنی است.
«افق مهدوی» و تکوین چشم انداز «تمدن زمینه ساز» در آینده ایران اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
امروزه بازطرح موضوع «تمدن اسلامی» در گفتمان و ادبیات انقلاب اسلامی ایران بر چه واقعیت تاریخی و عینی استوار است؟، به دغدغه علمی تبدیل شده است. این پژوهش، می کوشد بخشی از این مسئله را با رویکرد آینده پژوهی و مبتنی بر روش «افق شناسی تاریخی» ایران اسلامی پاسخ دهد. در تاریخ هر ملتی، شناسایی افق ها، راه گشای بررسی و ترسیم آینده آن ملت خواهد بود. ملت ایران با ترسیم افق مهدوی، خود را در مسیر تکامل تاریخی قرار می دهد که به تمدنی زمینه ساز ظهور می انجامد. ایران اسلامی در کشاکش نگاه فعال و منفعل پدیده ظهور، نگاه فعال را برگزید و این نگاه، رشد تاریخی ملت ایران را تا تحقق انقلاب اسلامی به همراه داشت. انقلاب اسلامی نیز با تداوم و خودآگاهی بخشی به این افق گزینی تاریخی، توانست با ترسیم آینده مطلوب خود، یعنی تکامل پیوسته و زمینه ساز ظهور به آینده محتمل آن با عنوان تمدن زمینه ساز دست یابد.
کتابشناسی داریوش شایگان
حوزههای تخصصی: