فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۴۱ تا ۳٬۸۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
انتظام اجتماعی سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
71 - 90
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پلیس به عنوان یکی از نهادهای عمومی از ارکان مهم هر حاکمیتی بوده و به مثابه یکی از خرده نظام های اجتماعی، ایجاد امنیت اجتماعی از وظایف اصلی آن است. تأمین امنیت به عوامل متعددی نیاز دارد که یکی از این عوامل سرمایه اجتماعی پلیس می باشد. این پژوهش با هدف تبیین رابطه بین سرمایه اجتماعی پلیس و امنیت اجتماعی در شهر بندرعباس انجام شده است.
روش شناسی: جامعه مورد مطالعه، کلیه افراد بالای 15 سال ساکن در شهر بندرعباس می باشد که از میان آنها، یک نمونه 250 نفری به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. روش پژوهش در این مطالعه، پیمایش است. داده ها با استفاده از تکنیک پرسشنامه جمع آوری شده و اعتبار آن به روش صوری و پایایی آن به کمک آماره آلفای کرونباخ سنجیده شده است. پس از جمع آوری پرسشنامه ها، داده ها به وسیله نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج به دست آمده گویای آن است که میان سرمایه اجتماعی پلیس با امنیت اجتماعی رابطه معنادار آماری وجود دارد (336/0= r ). همچنین میان ابعاد سه گانه سرمایه اجتماعی پلیس (اعتماد پلیس، مشارکت با پلیس، آگاهی از فعالیت های پلیس) و امنیت اجتماعی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در تحلیل رگرسیون چند متغیره، به ترتیب بعد آگاهی از فعالیت های پلیس، مشارکت با پلیس، و اعتماد پلیس توانسته اند 6/18 درصد از تغییرهای متغیر وابسته را تبیین نمایند.
نتیجه گیری: با افزایش سرمایه اجتماعی پلیس در ابعاد سه گانه، احساس امنیت اجتماعی نیز افزایش پیدا می کند.
تحلیل عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت شهروندی: ارزیابی تجربی نظریه ی سرمایه ی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت شهروندی مؤلفه ی اصلی در رسیدن به اهداف توسعه ی مدیریت شهری است و فرایندی است که در آن افراد بی تجربه و معمولی یک اجتماع، قدرت اتخاذ تصمیم در زمینه ی امور معمولی اجتماع خود را تجربه و تمرین می کنند که عوامل بسیاری شدت و میزان آن را تعیین می کند. پژوهش حاضر با عنوان تحلیل عوامل اجتماعی مؤثر بر مشارکت شهروندی: ارزیابی تجربی نظریه ی سرمایه ی اجتماعی، به بررسی تأثیر عواملی چون اعتماد به مردم، اعتماد به نهاد مدیریت شهری، عضویت در احزاب و انجمن های محلی و رسانه بر میزان مشارکت شهروندی و گرایش به مشارکت شهروندی پرداخته است. چهارچوب نظری پژوهش حاضر بر اساس نظریه ی سرمایه ی اجتماعی است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش آن پیمایش است، ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که پس از سنجش روایی و پایایی آن، بر طبق فرمول کوکران جمعیت نمونه 881 نفر از شهروندان مناطق 22 گانه ی تهران از طریق نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعیین و پس از گردآوری اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS به تجزیه و تحلیل داده ها پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد که سازه ی سرمایه ی اجتماعی به صورت مستقیم توانسته 59 درصد از تغییرات مشارکت شهروندی را تبیین و پیش بینی کند و پس از ورود عامل گرایش به مشارکت شهروندی درون مدل، این سازه به همراه تمام ابعاد خود و عامل گرایش به مشارکت، توانست 62 درصد از تغییرات مشارکت شهروندی را تبیین و پیش بینی کند که اعتماد به نهاد مدیریت شهری در مدل اول و عضویت در احزاب و انجمن های محلی در مدل دوم بیشترین تأثیر و رسانه کمترین تأثیر را در هر دو مدل در تبیین سازه ی سرمایه ی اجتماعی داشته است و در نهایت تحلیل یافته ها نشان از مشارکت متوسط رو به پایین شهروندان در امور شهر و محله دارد.
رابطه آگاهی از امنیت اطلاعات با قصد نقض امنیت اطلاعات با نقش میانجی هنجارهای فردی و خودکنترلی عنوان مکرر: قصد نقض امنیت اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه آگاهی از امنیت اطلاعات با قصد نقض امنیت اطلاعات با نقش میانجی هنجارهای فردی و خودکنترلی بین کارمندان بانک کشاورزی شهر اصفهان است. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر چگونگی اجرا توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری آن شامل 350 نفر از کارکنان شعب بانک کشاورزی شهر اصفهان است که نمونه بررسی شده براساس جدول مورگان و فرمول حجم نمونه جامعه محدود، 184 نفر برآورد و به روش نمونه گیری در دسترس متناسب با حجم انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه بومی سازی شده بود. این پرسش نامه ها در طیف پنج درجه ای لیکرت تنظیم شده اند. روایی پرسش نامه ها با استفاده از روایی صوری (تعدادی از پاسخ دهندگان)، روایی محتوا (استاد راهنما و متخصصان رشته مدیریت) و روایی سازه (تحلیل عاملی) و پایایی آن ازطریق شاخص آلفای کرونباخ معادل 83/0 به دست آمد. اطلاعات جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و PLS Smart ازطریق آزمون های آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی تجزیه و تحلیل شد. آگاهی از امنیت اطلاعات با هنجارهای فردی (67/0=β)، خودکنترلی (71/0=β) و قصد نقض امنیت اطلاعات (53/0-=β) رابطه معنادار دارد. همچنین نتایج نشان دادند هنجارهای فردی (54/0-=β) و خودکنترلی (48/0-=β) با قصد نقض امنیت اطلاعات رابطه معنادار دارند.
ردیابی اندیشه انقلاب اسلامی در جریان های فکری سیاسی دهه ۲۰(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با این پیش فرض آغاز می شود که اندیشه انقلاب اسلامی در بستر اجتماعی- تاریخی دهه 20 و جریانات فکری و سیاسی آن تولد یافت؛ بنابراین پرسش اساسی این است که وضعیت مذهبی، فکری و سیاسی این دهه چگونه بوده که بستری اجتماعی و تاریخی را برای وقوع یک پدیده جامعه شناختی چونان انقلاب اسلامی فراهم آورده است و مسأله عمده این مقاله آن است که برخلاف تصور و برخی مدعاهای مطرح شده پس از انقلاب اسلامی، اندیشه انقلاب اسلامی، عمدتاً با اندیشه های جریان نوگرایی دینی دهه 20 و نه با اندیشه های بنیادگرایانه دینی در آن دهه قرابت دارد. بدین منظور در پژوهشی مجزا اندیشه انقلاب اسلامی با تحلیل تماتیک اندیشه رهبر و نخبگان انقلاب اسلامی به دست می آید. در این پژوهش با بررسی وضعیت مذهبی، فکری و سیاسی دهه 20 این نتیجه حاصل می شود که اندیشه انقلاب به یکی از جریانات فکری و سیاسی این دهه نزدیک تر است. از آ ن جا که در این دهه چهار جریان عمده فکری و سیاسی در فضای آزادی آن دوره حیات اجتماعی داشت، پس از مختصر اشاره ای به وضعیت مذهبی آن دوره به شناخت این جریانات پرداخته می شود، اما از آن جا که انقلاب 57 ایران قیدی اسلامی خورده است، بیشترین تأکید این مقاله به شناخت اندیشه های دو شاخه اسلام گرایی سیاسی یعنی بنیادگرایی دینی و نوگرایی دینی در دهه 20 است. بنیادگرایی دینی جریانی است که در زمینه معرفت دینی نیازی به تغییر نمی بیند و می کوشد پاسخ تمامی پرسش ها و نیازهای تجدد را به طور از پیش موجود از دل دین استخراج کند، نه با فهم جدید از دین و نوگرایی دینی که طیف گسترده ای را شامل می شود و در تلاش است که پاسخ تجدد را با فهم جدید از دین بدهد که این مسأله منجر به تغییر معرفت دینی می شود. در این مقاله به تفصیل به این جریانات پرداخته می شود.
اقدامات پلیس در پیشگیری از وقوع جرایم کودکان و نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲
149 - 172
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: افزایش آمار جرایم مربوط به کودکان و نوجوانان بین جوامع مختلف در سال های اخیر یکی از آسیب های جدی است که جوامع را تهدید می کند به گونه ای که کشورهای جهان نیز به عنوان یک چالش جدی از آن یاد می کنند. از طرفی با توجه به نوع مأموریت و نقش پلیس در این بین، بایستی توجه جدی به این مهم داشته و درکنار سایر نهادهای مسئول نقش مهمی ایفا نماید. این پژوهش به جایگاه پلیس در پیشگیری از این جرایم می پردازد.
روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است و با توجه به اهمیتی که جرایم اطفال و نوجوانان از نظر امنیتی دارد، سعی شده که به تبیین و تشریح پیشگیری این جرایم توسط پلیس پرداخته شود.
یافته ها و نتایج: با توجه به این که پیشگیری از وقوع جرایم یکی از اهداف اصلی پلیس می باشد به همین منظور بایستی علاوه بر مداخله های سنتی اقدامات جدید و مبتنی بر روش های نوین پیشگیری از قبیل اجتماعی و موقعیت مدار و... را در این زمینه بعمل آورد. پلیس می تواند با تعامل و همکاری با سازمان ها، نهادها، مدارس، خانواده ها، کودکان و نوجوانان با هدف جامعه پذیری و همچنین اقدام در زمینه آموزش و آگاه سازی اطفال و نوجوانان به منظور تقویت حس کنترل درونی از وقوع جرایم توسط کودکان و نوجوانان به مقابله جرم اطفال و نوجوانان بپردازد.
The Causal relationship of Professional Development and Organizational Maturity with Educationla productivity of of Educational Teachers(case Study: Bushehr Province).(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to investigate the causal relationship between professional Development and organizational maturity with educational productivity of educators (case study of Bushehr Province). In terms of the applied purpose, this research is descriptive in terms of descriptive strategy and in terms of the method of data collection it is a field survey that is carried out. The instrument for measuring this research was a researcher-made questionnaire for organizational maturity (13 items), a researcher-made questionnaire designed for educational productivity of teachers (34 items), and a researcher-made questionnaire developed by professional teachers of teachers (15 items) that were set in the 5-value Likert scale . From the viewpoint of the professors of counsel and counsel, as well as 11 experts, for confirmation of face validity and content of the questionnaires and confirmatory factor analysis, the validity of the questionnaire structure was used and the reliability of the questionnaire was carried out on 30 members of the community of research and calculation Cronbach's alpha coefficient was 0.81, 0.88 and 0.79 for organizational maturity, professional growth and teacher productivity. The statistical population consisted of all the educators of Bushehr province (N = 511) and the sample size of the study was determined using Morgan table 213 people. Sampling method was cluster random sampling. To analyze the data, at the level of descriptive statistics, frequency and frequency, mean and standard deviation of the frequency table, and the level of inferential statistics, confirmatory factor analysis for verifying the validity of the research questionnaire structure, to determine the normal distribution of variables from the Smirnov colomograph test and, finally, to test the assumptions The final model of the research was drawn from Pearson correlation tests, multiple regression and structural equation modeling using SPSS version 23 and AMOS software. The results of the study showed that between professional growth and educational productivity (r = 0.725) and its components, between organizational maturity and educational productivity (r = 0.431) and its components, and between professional growth and organizational maturity (602 / 0 = r) There is a positive and significant correlation between the education teachers of Bushehr province (Sig = 0.001). Also, educational productivity changes with the use of professional growth components (F = 170 = 879) and organizational maturity components (F = 18.627), as well as organizational maturity changes using professional growth components (24.624) = F) Predictability. The results showed that professional development has a significant positive effect on educational productivity (t = 4/131) and organizational maturity (t = 3/614/3) and organizational maturity on educational productivity (t = 3/38 = 38) in Bushehr province. (Sig = 0/001) and the developed models for these variables had a good fit.
نقش اثربخشی مدرسه در توسعه شایستگی های شهروندی دانش آموزان از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش اثربخشی مدرسه در توسعه شایستگی های شهروندی دانش آموزان از دیدگاه معلمان انجام شد. برای این منظور، 260 نفر از معلمان دبیرستان های دخترانه ناحیه دو شهر کرمان به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند که به دو پرسشنامه اثربخشی مدرسه و توسعه شایستگی های شهروندی پاسخ دادند. برای تعیین پایایی پرسشنامه ها از آلفای کرونباخ استفاده شد که به ترتیب 91/0 و 90/0 برآورد گردید و روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوا و تحلیل عاملی تأیید شدند. یافته ها نشان داد که بین اثربخشی مدرسه و توسعه شایستگی های شهروندی دانش آموزان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. همچنین تمامی شش مؤلفه؛ 1) سنجش یادگیری، 2) رهبری مدرسه و کلاس، 3) مشارکت دانش آموزان، 4) برنامه درسی، تدریس و یادگیری، 5) برنامه ریزی تحصیلی و شغلی و 6) ارتباط خانه، مدرسه و جامعه با توسعه شایستگی های شهروندی دانش آموزان رابطه مثبت و معنادار دارند. نتایج تحلیل رگرسیون بیانگر آن بود که از بین مؤلفه های اثربخشی مدرسه؛ 1) ارتباط مدرسه، خانه و جامعه،2) مشارکت دانش آموزان، 3) برنامه درسی، تدریس و یادگیری و 4) برنامه ریزی تحصیلی و شغلی به ترتیب بیشترین توانایی را در پیش بینی توسعه شایستگی های شهروندی دانش آموزان دارند (45/0= ). سرانجام، نتیجه گیری شد که مدارس نقش مهمی در توسعه شایستگی های شهروندی دانش آموزان دارند.
واکاوی پدیده طلاق، ریشه ها و پیامد ها در شهر تهران1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
139 - 164
پژوهش حاضر با هدف کشف و تحلیل پدیده طلاق و با اتخاذ رویکردی کیفی و با استعانت از روش نظریه مبنایی کوشیده است مدلی پارادایمی از پدیده طلاق، بر اساس برداشت های ذهنی و تفاسیر و تعاریف کنشگران از این مفهوم ارائه دهد. سوژه های این مطالعه با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند و بر مبنای اصل اشباع نظری شامل 55 نفر از زنان مطلقه و در حال طلاق در شهر تهران در سال 95 می باشند. برای تحلیل داده ها از شیوه معرفی شده توسط استروس و کوربین در نظریه مبنایی استفاده شده است. بر حسب یافته ها شرایط علی طلاق از منظر سوژه ها عبارتند از: نوع و شیوه ازدواج، دلایل ازدواج، اختلالات روحی روانی همسر، عدم خرسندی و تشفی از روابط زناشویی و جنسی، عدم آمادگی زوجین برای ازدواج، عدم تعهد اخلاقی به زندگی زناشویی، ناهمسویی در خلقیات، ذوقیات و سلائق، عوامل خطرآفرین، دغدغه ذهنی نسبت جدایی، ناهمسان همسری و خشونت در خانواده. شرایط زمینه ای طلاق از منظر سوژه ها عبارتند از: بنیه اقتصادی ضعیف خانواده، پایداری دوستی های قبل از ازدواج، کیفیت نازل مهارت های زندگی و ارتباطی زوجین، سابقه طلاق در خانواده و دوستان، پایگاه اقتصادی اجتماعی زن. شرایط میانجی یا مداخله گر طلاق از منظر سوژه ها عبارتند از: عومل محافطت کننده، دخالت اطرافیان، وابستگی شوهر به والدین و انفعال در روابط خانگی، نوع ساختار خانواده ، تفاوت در میزان فردگرایی و مدرنیسم و سبک زندگی، آگاهی زن از وضع نامطلوب موجود، ادب، نزاکت و تربیت اخلاقی پایین همسر، شوهر غیر اجتماعی و غیر معاشرتی و بی تحرک، دخالت فضاهای سایبری در روابط زناشویی. استراتژی های کنش (راهبرد) از نظر سوژها عبارتند از: توانمند سازی خود جهت خروج از فرودستی، استقلال طلبی، ناسزا، تهمت، تهدید، کتک، دعوا، طلاق عاطفی (فاصله گیری، سکوت، قهر)، ترک خانه، مراجعه به مشاوره جهت حل مسائل خانوادگی، مراجعه به دادگاه (مهریه، نفقه) و اقدام به طلاق، اتخاذ رفتار مقابله به مثل، عدم رغبت به برقراری رابطه جنسی. پیامدهای طلاق از منظر سوژه ها عبارتند از: تغییر ساختار خانواده به مثابه پیامد وضع موجود، داغ ننگ، افت تحصیلی و اخلاقی و عاطفی فرزندان، احساس طرد و حاشیه نشینی، احساس خسران از زندگی زناشویی، بروز صور بیگانگی (احساس بیگانگی از خود، زندگی زناشویی و جامعه)، فردگرایی.
رابطه ابعاد دلبستگی و الگوهای ارتباطی زوجین با رفتارهای هنگام بازی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه ی میان ابعاد دلبستگی و الگوهای ارتباطی والدین کودکان پیش دبستانی با رفتارهای هنگام بازی این کودکان بود. این پژوهش از نوع توصیفی (همبستگی) بود که 360 کودک (198 پسر و 162 دختر) 6-4 سال مشغول در مراکز پیش دبستانی شهر یزد در سال تحصیلی 96-1395 در آن شرکت داشتند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس رفتار بازی کودکان پیش دبستانی (PPBS)، پرسشنامه ی روابط میانی دلبستگی (KCAQ) و پرسشنامه ی الگوهای ارتباطی زوجین - فرم کوتاه شده (CPQ-SF) استفاده شد. نتایج بیانگر آن بود که بیشترین میزان بازی در کودکان را بازی اجتماعی و کمترین میزان را رفتارهای کم گویی تشکیل می دهند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد، ابعاد دلبستگی و الگوهای ارتباطی زوجین در مواردی قادر به پیش بینی رفتارهای بازی کودکان هستند. رفتارهای تکاملی انطباقی مثبت، بازی اجتماعی را به طور مثبت و رفتارهای کم گویی را به طور منفی پیش بینی می کنند. رفتارهای منفی نیز قادر به پیش بینی بازی خشن و رفتارهای گوشه گیری منفعل در جهت مثبت در کودکان بودند. همچنین بعد دوری گزینی از حمایت نگاره ی دلبستگی/ فرد مراقب، رفتارهای کم گویی را در جهت مثبت پیش بینی می کند. الگوی ارتباطی مرد متوقع/ زن کناره گیر به صورت مثبت رفتار گوشه گیری منفعل را پیش بینی نمود. برای رفتارهای گوشه گیری فعال ارتباط معناداری با سایر متغیرها یافت نشد.
بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روانشناختی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان سرپرست خانوار به دلیل تجربه فشارهای مداوم و مزمن در معرض مشکلات روان شناختی قرار دارند. هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر بهزیستی روان شناختی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام زنان سرپرست خانوار تحت پوشش مرکز خیریه حضرت فاطمه زهرا (س) در سال 1396 بودند که از میان آنان، 30 نفر با توجه به معیارهای ورود به پژوهش و به صورت تصادفی انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت آموزش ذهن آگاهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای قرار گرفتند. از فرم کوتاه مقیاس بهزیستی روان شناختی ریف (ریف، 1989) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیویدسون، 2003) استفاده شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند. نتایج حاکی از اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر افزایش بهزیستی روان شناختی در مراحل پس آزمون و پیگیری (001/0P<) و همچنین تاب آوری در مراحل پس آزمون (001/0P<) و پیگیری (05/0P<) بود. ذهن آگاهی از طریق پذیرش و تجربه هیجانات، ایجاد خودآگاهی و اجتناب از الگوی تفکر خودکار باعث افزایش بهزیستی روان شناختی و تاب آوری تأثیر می گردد و می تواند به عنوان آموزشی در راستای توان بخشی و ارتقای کیفیت زندگی آنان به کار گرفته شود.
مقایسه برنامه های راهبردی دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور با رویکرد کمّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی راهبردی در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشور عموماً با استفاده از الگو های برنامه ریزی راهبردی معرفی شده توسط خبرگان و دانشگاه ها تهیه می شود. این برنامه ها پس از تدوین در قالب اسناد برنامه ریزی راهبردی دانشگاه انتشار می یابد. این اسناد دارای ویژگی هایی هستند که مانند الگوهای برنامه ریزی مورداستفاده می توانند مشابه یا متمایز باشند. وجود ویژگی های مشابه در اسناد، امکان گروه بندی آن ها را فراهم می کند. در این بررسی سعی می شود با استفاده از روش های کمّی (آماری) اسناد مشابه را در گروه های همگن گروه بندی کنیم. به همین منظور ویژگی های محتوایی و شکلی اسناد برنامه ریزی 8 دانشگاه مختلف شامل 3 دانشگاه دولتی تهران، تربیت مدرس و فردوسی، 3 دانشگاه و مؤسسه آموزش عالی غیر دولتی علم و فرهنگ، سوره و اشرفی اصفهانی و 2 دانشگاه خارجی آکسفورد و کورنل موردبررسی قرارگرفته و وجود یا فقدان این ویژگی ها در اسناد مذکور تعیین شده است. با استفاده از روش چند متغیره آماری خوشه بندی، این دانشگاه ها در 4 خوشه ی متفاوت گروه بندی شده اند. به منظور تعیین الگوی مورداستفاده در تدوین اسناد برنامه ریزی راهبردی دانشگاه های منتخب، ویژگی های 12 الگوی متفاوت برنامه ریزی راهبردی موردبررسی قرارگرفته و میزان تشابه هر یک از آن ها با اسناد موردبررسی تعیین شده است. نتیجه ی این بررسی نشان می دهد، در تدوین اسناد برنامه ریزی راهبردی که در 4 گروه، گروه بندی شده اند، هر یک از اسناد احتمالاً از یک الگوی مشخص و متمایز با سایر گروه ها استفاده نموده اند. نتیجه ی این بررسی کمّی می تواند به عنوان مقدمه ی تحلیل کیفی اسناد موردبررسی استفاده شود. علاوه بر این، نتایج بررسی نشان می دهد که هیچ یک از دانشگاه های ایرانی بررسی شده، الگوی خاص مربوط به دانشگاه خود را طراحی نکرده اند. به عبارت دیگر، الگو های به کاررفته در برنامه ریزی دانشگاه های موردبررسی، عموماً اقتباسی بوده و رویکرد طراحی خاصی برای آن دانشگاه مورد توجه نبوده است. این امر می تواند موفقیت دانشگاه ها را در عملیاتی کردن اسناد برنامه های تنظیمی با چالش مواجه سازد.
مصرف گرایی و عوامل جامعه شناختی مؤثر بر آن در بین جوانان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصرف پدیده ای جدید نیست اما تنها در عصر حاضر در مقیاس وسیعی ظاهر و به امری فراتر از رفع نیاز تبدیل شده است. دراین بین، جوانان به دلیل روحیات منحصربه فرد و تنوع طلب، کارگزاران عمده و مصرف کنندگان فعال جامعه محسوب می شوند. از آنجایی که مصرف گرایی می تواند پیامدهای منفی گسترده ای در پی داشته باشد، با هدف فهم و تبیین این پدیده، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر مصرف گرایی انجام شد. روش تحقیق، پیمایش و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود. جامعه آماری جوانان 15 تا 35 ساله شهر تهران و روش نمونه گیری نیز ترکیبی از خوشه ای چندمرحله ای و تصادفی ساده است. چارچوب نظری، تلفیقی از آراء زیمل، وبلن، کمپل، بودریار، گیدنز و مارکوزه درجهت تبیین مسئله پژوهش انتخاب شد. یافته ها نشان داد متغیرهای مدگرایی (58/0)، خود اظهاری و بیان خود (58/0)، ارزش های لذت جویانه (37/0)، مدیریت بدن (34/0) و تبلیغات رسانه ای (26/0) رابطه مثبت و معناداری با مصرف گرایی دارند. تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان می دهد متغیرهای مذکور 49 درصد از واریانس مصرف گرایی را تبیین می کنند. مدگرایی با ضریب بتای 32/0 و بیان خود با 27/0 بیشترین سهم را در تبیین واریانس متغیر مصرف گرایی دارند.
بررسی ارتباط میان عامل های شخصیت، افسردگی و همدوستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی امکان استفاده از پرسشنامه جدید مدل پنج عامل متغیر زاکرمن (پرسشنامه شخصیت زاکرمن - کوهلمن-آلوئه) در بررسی ارتباط بین شخصیت، افسردگی و احساس همدوستی در یک نمونه دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بوده است. تمام پنج عامل شخصیتی شناسایی شده تا حدودی با افسردگی و حس همدوستی ارتباط داشته اند. به طور خاص، احساس خستگی و خصومت، همراه با اضطراب و فعالیت بیش از حد به طور قابل توجهی با حس همدوستی افراد ارتباط دارد. از سوی دیگر، کاهش احساسات، تمایز و فعالیت بیش از حد و خشونت و روان پریشی و افسردگی بیش از حد به طور مستقیم و یا غیر مستقیم بر حس همدوستی افراد تأثیر می گذارد. نتایج این مطالعه نشان دهنده سودمندی و اعتبار سنجش شخصیت پرسشنامه زاکرمن برای بررسی همبستگی حس همدوستی و افسردگی می باشد.
بررسی ارتباط بین شوخ طبعی، حمایت اجتماعی ادراک شده و رضایت از زندگی در میان دانشجویان (مورد مطالعه: دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب)(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطیه شوخ طبعی و رضایت از زندگی با واسطیه حمایت اجتماعی ادراک شده انجام شد. 261 نفر (127 مرد و 134 زن) دانشجوی شاغل به تحصیل در سال تحصیلی 96-95 با روش نمونه برداری خوشه ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامیه سبک های شوخ طبعی (مارتین، پولیک دوریس، لارسن، گری و ویر، 2003)، پرسشنامیه حمایت اجتماعی ادراک شده (زیمت، دالم، زیمت و فارلی، 1988) ، پرسشنامیه رضایت از زندگی (دینر، امونز، لارسن و گریفین، 1985) را تکمیل کردند. روایی و پایایی ابزار پژوهش به ترتیب از طریق تحلیل مسیر و ضریب آلفای کرونباخ به دست آمد. یافته های آزمون همبستگی وجود رابطیه بین شوخ طبعی با حمایت اجتماعی (161/0= R و 01/0>P)، شوخ طبعی با رضایت از زندگی (180/0= R و 01/0>P) و حمایت اجتماعی با رضایت از زندگی (578/0= R و 01/0>P) را نشان داد. مدل نهایی برازش شده نیز که با استفاده از روش تحلیل مسیر بدست آمد، نشان داد که شوخ طبعی با حمایت اجتماعی رابطیه مستقیم دارد و نیز شوخ طبعی به واسطیه حمایت اجتماعی بر رضایت از زندگی اثر غیر مستقیم دارد. به این معنا که شوخ طبعی با تقویت حمایت اجتماعی، رضایت از زندگی را بهبود می بخشد.
مطالعات توسعه انسانی زنان و جنسیت: فراسنتز مطالعات توسعه انسانی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۴
137-166
حوزههای تخصصی:
مفهوم توسعه به مثابه پروژه ای نظری و عملی بخشی از زندگی شخصی و اجتماعی است. تحلیل و بازخوانی مطالعات توسعه برای تداوم پروژه توسعه اجتناب ناپذیر است. این مقاله در شکل فراسنتز کیفی به بازخوانی مطالعات توسعه انسانی حوزه زنان می پردازد. هدف ما واسازی صورت بندی موضوعی و معرفت شناختی حاکم بر مطالعات توسعه انسانی زنان است. در این راستا ضمن بررسی نظریه های راجع به زنان، جنسیت و توسعه، سعی خواهیم کرد، جایگاه مطالعات توسعه انسانی زنان را در تاریخ مطالعات نظری توسعه، زنان و جنسیت بررسی کنیم. فراسنتز روش ارزیابی مظالعات کیفی با هدف شناخت و تعیین صورت بندی موضوعی و نظری حاکم بر یک میدان مطالعاتی خاص است. فراسنتز نقد زمینه های معرفتی، نظری و کرداری مطالعات یک حوزه خاص برای فراهم کردن فهمی چند بعدی از تجربه ها، کردارها و نهادها و مسائل است. هدف فراسنتز تفسیری و نه استقرایی است. این فراسنتز در میدان مطالعات توسعه زنان در پی این پرسش بود که رابطه نظری توسعه، زنان و جنسیت چگونه صورت بندی شده است . برای اینکار مقالات با روش کیفی در فصلنامه زن در توسعه و سیاست را در فاصله سال های 1380 – 1392 به مثابه هدف خود در نظر گرفتیم. نتیجه گیری مقاله این است که سیاست های مطالعات توسعه انسانی زنان در چارچوب تعریف زیستی از زنان بوده و بحث از زمینه های تاریخی و ساختاری و ایدئولوژیک برساختن عاملیت زنانه و توانمندی ها و محدودیت ها غایب مطالعات توسعه انسانی زنان است.
The role of Resilience in preventing drug abuse and perversions(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of this study is to investigate a new dimension of prevention that is called resilience. Methodology: The study seeks to find that resilient young people in similar economic conditions do not suffer from any substance or deformity. The method of this study was comparative causality and the statistical population included 18-29 year olds who were randomly assigned to 700 out of those who were overweight or delinquent and 700 healthy young people. Tools Measurement of the questionnaire (checklist) was made by the researcher and the scale of the relationship between male and female. Findings: The findings showed that healthy young people had a significant difference in effective factors in comparison with young people who were not healthy. Discussion: Regarding the most important personal and family factors that were discussed in this study, having the ideal ideals in young people is an effective factor in resilience and should be considered in educational and social planning. Family life The presence of parents responsible for parenting skills, a positive family atmosphere and intimate relationships with children, adolescents and young people should be mentioned. In order to establish parenting skills for interacting with children and childcare, we need to correct the gap in this field. As a result, research findings provide a new dimension of prevention that can be used to educate teenagers and youth.
The Relationship Between the Invitational Education and Social Constructive Learning Environment Among the Students of Bojnourd Islamic Azad University.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The present study has been carried out with the aim of considering the relationships among the invitational education, social constructive classroom learning environment and their components in Iran Bojnourd Islamic Azad University. Methodology: The research method in this study is descriptive and correlation. The research population is comprised of all the male and female students studying at Islamic Azad University in the academic year of 2016-2017. The research sample includes 385 students, selected through multi-stage random sampling. The research instruments are (a) Invitational Education Survey (Amos, Purkey, Tobias 1984) and (b) Social Constructive Learning Environment Survey (USCLES; Tylor, Fraser & Fisher 1996). The data are analyzed using descriptive statistics, step by step regression analysis. Findings: The results show that Invitational Education social constructive classroom learning environment does not have favorite status in this University. The result also shows that there are relationships among Invitational Education and social constructive classroom learning environment and their components in the actual and preferred forms. The result also shows that the two components (Relevance and leadership) of the constructive learning environment (actual form) have the ability to predict 12 percent of the variability in the invitational teaching (actual form). Also three components (leadership, Reflective Thinking and Negotiation) of the constructive learning environment (preferred form) have the ability to predict 31 percent of variability in the invitational teaching. Discussion: The relationship between the invitational education and social constructivism is based on common principles for improving the learning and perception of the environment.
تحلیل فضایی جرم کیف قاپی در شهر ساری با استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال دهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
125 - 146
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: جرم کیف قاپی از جرایم شایع در نواحی شهری کشور است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل فضایی جغرافیای کیف قاپی در شهر ساری انجام شده است. کیف قاپی یکی از جرایم علیه اموال و اشخاص شناخته می شود که کنترل و مقابله و پیشگیری از آن تأثیر بسزایی در افزایش احساس امنیت شهروندان دارد. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و به لحاظ شیوه اجراء توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری کل جرایم کیف قاپی در شهر ساری طی سال 1396است. داده های جرم از سامانه GIS فرماندهی انتظامی استان مازندران به عنوان یکی از استان های پیش رو در این زمینه و همچنین پرونده های ثبت شده، گردآوری و با نرم افزار ArcGIS تجزیه تحلیل شد. بر این اساس پراکندگی مکانی جرایم کیف قاپی، شناسایی مرکز ثقل و و ترسیم بیضی انحراف معیار جرم کیف قاپی در دستور کار قرار گرفت. یافته ها: اکثریت بالایی از کیف قاپان مردهای جوان و میان سال به شمار می آیند که بیکار و فاقد تحصیلات دانشگاهی، و دارای سابقه کیفری هستند. پراکنش کیف قاپی از پیرامون به سمت مرکز شهر متراکم تر می شود و مرکز ثقل کیف قاپی بر مناطق مرکزی شهر انطباق دارد. الگوی زمانی وقوع کیف قاپی به نیمه دوم شبانه روز، روزهای میانی هفته، و فصل تابستان متمایل است. نتیجه گیری: برآیند یافته های پژوهش بیانگر آن است که امروزه مدیریت انتظامی جرم از جمله کیف قاپی نیازمند بهره گیری از سامانه اطلاعات مکانی جرم است. تحلیل فضایی کیف قاپی در شهر ساری ضرورت پاک سازی نواحی مرکزی شهر ساری از جرم کیف قاپی را آشکار می سازد. موفقیت در این زمینه نیازمند بهسازی و نوسازی بافت شهری بویژه بافت فرسوده بر پایه نقش طراحی شهری در پیشگیری از جرم، و تقویت سیاست ها و برنامه های پیشگیری وضعی، اجتماعی و کیفری از جرم است.
زمینه های گرایش به رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
169 - 201
حوزههای تخصصی:
گرایش به رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان به یکی از دغدغه های اصلی جوامع امروزی تبدیل شده است. این مطالعه باهدف بررسی کیفی پدیده رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان درصدد است تا درک روشنی از دلایل و زمینه های گسترش آن را فراهم نماید. این پژوهش به روش کیفی و با رویکرد گراند د تئوری انجام شده است. روش نمونه گیری، هدفمند و با راهبرد نمونه گیری نظری انجام شده و روش جمع آوری داده ها نیز مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 25 نفر از افراد، شامل دو گروه دارای رفتارهای پرخطر و مطلع از آسیب های اجتماعی در شهر کاشان بوده است. یافته ها متشکل از 48 کد مفهومی و 11 مقوله اصلی شامل: زمینه خانوادگی، احساس تنهایی، شرایط محیطی آسیب زا، چالش اقتصادی و میل به لذت طلبی به عنوان شرایط علّی، گسست روابط بین فامیلی، احساس بی عدالتی و کژکارکردی نهادی به عنوان شرایط زمینه ای و اثرپذیری رسانه ای، باورهای نادرست و چشم وهمچشمی در محور شرایط مداخله گر دسته بندی شده اند. پدیده اصلی پژوهش با توجه به مقولات شکل گرفته با عنوان «رفتارهای پرخطر محصول بی سازمانی اجتماع» نام گذاری شده است. بدین ترتیب، بی سازمانی اجتماعی به عنوان مهم ترین مؤلفه شکل گیری رفتارهای پرخطر در بین نوجوانان و جوانان شناسایی گردیده است.
ملزومات صیانت از حریم زناشویی در ارتباط درمانی بین روان درمانگر و درمانجو: یک مطالعه کیفی مبتنی بر دیدگاه زوج در فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵۴
160-181
حوزههای تخصصی:
ارتباط درمانی یکی از مهم ترین عوامل تعیین کننده ی موفقیت درمانی است. هدف از این مطالعه بررسی ادراک زوجین ایرانی از حریم خصوصی زناشویی در ارتباط درمانی با روان درمانگر بود. مطالعه ی حاضر، پژوهشی کیفی به روش تحلیل موضوعی مکنون بود. این پژوهش با استفاده از مصاحبه ی نیمه ساخت یافته ی چهره به چهره و نمونه گیری هدفمند انجام شده است. 30 فرد متأهل (15 زن و 15 مرد) ساکن در شهر تهران که حداقل سه سال از زندگی زناشویی آن ها سپری شده بود، دیدگاه شان پیرامون ملزومات صیانت از حریم زناشویی خود در ارتباط درمانی با روان درمانگر را به اشتراک گزاردند. راهبرد شش مرحله ای براون و کلارک (2006) برای استخراج درون مایه ها مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این تحقیق در قالب سه درون مایه سایبانی، نه درون مایه و چهار درون مایه فرعی طبقه بندی شدند.درون مایه های سایبانی عبارتند از: محرمیت، تخصص و مرز در ارتباط درمانی. نتایج این مطالعه ضمن برجسته نمودن اقبال عمومی نسبت به نقش روان شناس در تقلیل آلام روحی و مشکلات زناشویی در جامعه ی ایرانی، بیانگر اهمیت برخی مؤلفه های فرهنگ بسته در شکل گیری یک ارتباط درمانی مؤثر و ملزومات صیانت از حریم خصوصی زناشویی در روان درمانی است.