فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۵۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
اقلیم، توپوگرافی و کاربری اراضی از مهم ترین مؤلفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آن ها وابسته است. در این تحقیق با استفاده از داده های اقلیمی از قبیل دما، بارش، تعداد روزهای یخبندان و ساعات آفتابی و رطوبت نسبی مربوط به مراحل فنولوژیکی رشد زعفران و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های توپوگرافی و کاربری اراضی که با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 8 مربوط به تاریخ 28/2/1392 در شهرستان ملایر تهیه شده، برای ارزیابی تناسب اراضی مستعد کشت زعفران در سطح شهرستان ملایر استفاده شده است. مطالعه و بررسی هر یک از آن ها در رابطه با نیازهای اقلیمی و اکولوژی زعفران صورت گرفته است. با تعمیم داده ها به سطح، و پردازش آنها با استفاده از فن آوری GIS لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از آن ها تهیه شد. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آن ها از روش تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM)، مبتنی بر روشvikor استفاده شد. سپس با وزن دهی به لایه های تهیه شده بر اساس معیارها و مدل مورد نظر، همپوشانی و تحلیل فضایی لایه ها در محیط GIS صورت گرفت و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای کشت زعفران تهیه شد. در این تحقیق مقدار 23/10درصد از مساحت کل شهرستان را مناطقی که دارای تناسب اراضی مناسب هستند در بر می گیرد، 25/40 درصد از کل مساحت را مناطقی با تناسب متوسط برای کشت زعفران پوشش می دهد. و مابقی شهرستان را که سهم بیش تری هم دارد و 52/45 درصد از شهرستان را پوشش می دهد اراضی با تناسب ضعیف هستند. با توجه با این تحقیق روشvikor م ی تواند عملکرد مناسبی در انتخاب ارزش های تناسب برای هر کدام از طبقات داشته باشد.
مدل فضایی تولید گندم دیم استان کردستان با ریز پهنه بندی اقلیم کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گندم محور اصلی اقتصاد استان کردستان است. نوسان سالانه عملکرد گندم دیم استان تحت تاثیر عناصر اقلیمی محل 4/11 برابر است. در تحقیق حاضر نقش متغیرها و شاخص های آگروکلیمایی بر عملکرد گندم در استان کردستان بررسی شد. داده های بازه ی 31 ساله مربوط به سطح کاشت، تولید، خسارات و عملکرد گندم در 10 منطقه و عناصر اقلیمی در مقیاس ساعتی، روزانه، دهه ای، ماهانه فصلی و سالانه مربوط به 22 ایستگاه سینوپتیک گردآوری و همبستگی بین متغیر عملکرد گندم و 128 متغیر مستقل تعیین شد. اثر متغیرها بر عملکرد گندم با رگرسیون چند متغیره -همزمان و گام به گام- سنجش شد. متغیرها تحلیل فضایی شدند و مدل فضایی عملکرد گندم برای استان و شهرستانها معرفی شد. نتایج تحقیق نشان داد عناصر اقلیمی با 99 درصد اطمینان پراکنش فضایی متفاوت دارند. بیشتر متغیرهای مستقل هر کدام منفردا اثر معنادار بر عملکرد گندم دارند، اما در مدل گام به گام 7 متغیر و شاخص آگروکلیمایی از جمله تعداد روزهای بارانی سال، جمع درجه ساعت دمای کمتر از oC 11- مرحله جوانه زنی تا پنجه دهی، میزان بارندگی سالیانه و مقدار بارش دهه پنجم سال زراعی عوامل تعیین کننده عملکرد گندم دیم هستند. تفاوت مکانی متغیرها و عملکرد حتی در یک تیپ اقلیمی معنادار است. ضریب تغییرات عملکرد در مناطق بانه و مریوان کمتر از سایر شهرستان ها و در بیجار و دیواندره بیش از سایر نقاط استان است. بیشترین میزان عملکرد در منطقه کامیاران بانه و مریوان و کمترین عملکرد در منطقه سنندج و بیجاراست. تولید گندم در منطقه بیجار ریسک بالاتری داشت.
توسعه عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگار برای تصویربرداری هوایی اراضی کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور کاربرد سامانة سنجش ازدور هوایی برای پایش و مدیریت اراضی و باغات کشاورزی، عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگاری (کشتبان) توسعه داده شد. این سامانه شامل دو بخش اصلی هوایی و زمینی است. بخش هوایی شامل اجزای مکانیکی پرواز، بوردهای پایش و کنترل، سامانة OSD، سامانة موقعیت یابی جهانی، باتری لیتیوم- پلیمر قابل شارژ، دوربین چندطیفی و سامانة تثبیت دوربین است. بخش زمینی نیز شامل رادیوکنترل، ایستگاه گیرندة زمینی و نرم افزار پایش است. ارتباط بخش های هوایی و زمینی به صورت دورسنجی با برد یک کیلومتر است. به منظور ارزیابی عمودپرواز، چندین مرحله پرواز انجام گرفت و قدرت مانورپذیری و پایداری دستگاه بررسی شد. همچنین تصاویر چندطیفی برداشت شده پردازش و کیفیت آنها ارزیابی شد. براساس نتایج این پژوهش، توانتفکیک زمینی در ارتفاع پروازی 250-10 متر برابر با 95-6/3 میلی متر در پیکسل به دست آمد.همچنین صحت کلی نقشة طبقه بندی شدة 94 درصد و ضریب کاپا 90/0 به دست آمد. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان داد عمودپرواز بدون سرنشین طیف نگار قادر به تصویربرداری هوایی چندطیفی با توان تفکیک مکانی زیاد است.
مدل سازی تغییرات کاربری اراضی زراعی و بایر به سطوح ساخته شده با به کارگیری مدل کلو- اس (CLUE-S) (مورد مطالعه: منطقة چهارده شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش بی رویة شهرها از مهم ترین مسائل برای مدیران و برنامه ریزان شهرها در سطوح گوناگون است. از آن جا که امروزه بررسی روند تغییرات کاربری اراضی به کاربری شهری نقشی اساسی را در تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های بلندمدت بازی می کند، پیش بینی روند تغییرات کاربری اراضی و مدل سازی آن با روش های دقیق جهت مدیریت و کنترل گسترش شهری بیش از پیش ضرورت می یابد. در این میان یکی از روش های مدل سازی تغییرات کاربری اراضی، مدل کلو- اس است. این مدل به دلیل ماهیت پویا، قابلیت تلفیق با ابزارهای دیگر، امکان اصلاح مدل و دردسترس بودن داده های مورد نیاز، اخیراً در مطالعات شهری به کار گرفته شده است. هدف از این مقاله در وهلة اول، تبیین میزان و نحوة تبدیل کاربری های زراعی و بایر موجود در منطقة 14 شهر اصفهان به سطوح ساخته شده، و در وهلة بعدی مدل سازی الگوی آتی این تغییرات تا افق 1405 با به کارگیری مدل کلو- اس است. مقالة حاضر از نظر نوع، کاربردی است و مبانی نظری آن به شیوة اسنادی گردآوری شده است. جهت تحلیل موضوع روش های کمّی و مقایسه ای به کار گرفته شده است. ابتدا عوامل تأثیرگذار در تغییرات کاربری اراضی تدوین شده است. سپس، به منظور تبیین روابط بین متغیر کاربری اراضی و عوامل مستقل مؤثر بر آن، روش تحلیلی، علّی ِرگرسیون لجستیک در محیط نرم افزار SPSS اجرا شده است.
نتایج نشان می دهد وقوع تغییرات کاربری در مکان هایی با بالاترین درجة مطلوبیت مکانی برای نوع خاصی از کاربری اراضی است که وضعیت آتی آن ها در قالب 2 سناریوی تغییرات کم و زیاد بیان شده است.
مدل سازی تصمیم گیری گروه های کشاورزی دشت سگزی برای تعیین نوع کشت براساس مدل رگرسیون لجستیک چندمتغیره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری، یکی از مهم ترین و اساسی ترین وظایف مدیریت است و تحقق اهداف سازمانی، به کیفیت آن بستگی دارد. در مناطق کشاورزی، تغییرات کاربری اراضی، ناشی از تصمیم گیری کشاورزان است و تصمیم گیری در این زمینه، تأثیر بسیاری بر این سیستم می گذارد. به طور متقابل، رخدادهای مختلف زیست محیطی، بر تصمیم ها و رفتار آینده انسان تأثیر مستقیم می گذارند؛ بنابراین، مدل سازی تغییرات کاربری اراضی، متأثر از پیچیدگی های ناشی از تعامل انسان و محیط است. دراین صورت، شناسایی عوامل مؤثر محیطی و اجتماعی- اقتصادی در تصمیم گیری و درک چگونگی بازخورد تغییر کاربری اراضی در محیط (ناشی از تغییر آن در طولانی مدت)، چالشی کلیدی برای مدل سازی این تعاملات در مدیریت پایدار زمین محسوب می شود. در این پژوهش، مدل سازی تصمیم گیری کشاورز برای تعیین نوع کشت، با استفاده از مدل M-Logit در منطقه سگزی، با به کارگیری مدل مبتنی بر عامل ارائه می شود. بدین منظور ابتدا ساختار معیشتی منطقه برای نمایش ناهمگنی حاکم بر رفتار فردی مشخص می شود. سپس با استفاده از مدل M-Logit، عوامل مؤثر و میزان تأثیر آن ها بر تصمیم گیری، بسته به نوع معیشت فرد شناسایی می شود. درنهایت، با محاسبه بردار، انتخاب های انواع کشت برای هر کشاورز، شبیه سازی و در مدل عامل مبنا، با استفاده از قانون تناسب تصادفی نوع کشت انتخاب می شود. این پژوهش، با بررسی عوامل مؤثر مدل M-Logit در هر گروه معیشتی و هر نوع کشت نشان می دهد که با توجه به شرایط حساس منطقه و خطر بیابان زایی، عوامل محیطی از جمله عوامل شیمیایی خاک، به همراه عوامل درآمدی، نقش مؤثرتری در تعیین انواع کشت دارند.
بررسی اثرات اقتصادی و اجتماعی فعالیت در شرکت های تعاونی دامداری بر خانوارهای عضو: مطالعه موردی بخش سرولایت شهرستان نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چنانچه در تاریخچه و مراحل تکوین تعاون وشرکتهای تعاونی دقت شود می توان ملاحظه کرد که یکی از مهمترین و بزرگترین انگیزه های بشری برای همکاری با یکدیگر وجود نیاز و منافع مشترک بوده است وجود این دو عامل( نیاز و منافع مشترک ) هدف مشترکی را برای آنها بوجود آورده است و آن هم عبارت از رفع نیاز از طریق تعاون وهمکاری است. با توجه به اینکه اکثر کشورهای موفق در دنیا در اکثر زمینه های اقتصادی واجتماعی خود از تعاونی ها بهره برده اند می توان مشاهده کرد که تعاونی ها فقط در مسایل اقتصادی کاربرد ندارند. پژوهش حاضر به بررسی اثرات اقتصادی و اجتماعی فعالیت در شرکت های تعاونی دامداری بخش سرولایت شهرستان نیشابور پرداخته است. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و بر مبنای ماهیت و روش از نوع تحقیقات توصیفی - تحلیلی است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه و مطالعه اسناد و مدارک بوده است. برای ارزیابی متغیرها، پرسشنامه محقق ساخته به کار گرفته شده است. برای احراز اطمینان از میزان اعتبار پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ و نرم افزار spss استفاده شده است. با استفاده از روش تمام شماری همه اعضای سه شرکت تعاونی برای مطالعه انتخاب شدند و با توجه به متغییرهای وابسته تحقیق(اقتصاد خانوارهای روستایی عضو) و متغییرهای مستقل(تعاونی تولید) از آزمون های t تک نمونه ای و دو نمونه ای وابسته به منظور بررسی تاثیر متغییر های مستقل مفروض بر متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که عضویت در تعاونی های دامداری در ایجاد اشتغال و افزایش درآمد و بهبود وضعیت اجتماعی و رفاهی روستاییان تاثیری نداشته و همچنین در این منطقه باعث توسعه ی روستایی نشده است.
بررسی موانع و مشکلات توسعه کشاورزی ارگانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه سیستم های تولیدی کشاورزی به منظور پاسخ گویی به نیاز روزافزون غذا برای جمعیت رو به رشاد کاره
زمین با کاربرد فناوری های نوین، تولیدات خود را به صورت کمی افزایش داده اند، اما همواره این افزایش تولید با
مشکلات زیست محیطی متعددی روبه رو شده است. در راستای حل این مشکلات، کشاورزی ارگانیب به عناوان
یکی از نظام های کشاورزی پایدار مطرح گردید، اما با وجود مزایای فراوان، توسعه این نظام کشااورزی در باین
کشاورزان با موانع و مشکلات فراوانی مواجه است. در این راستا، پژوهش حاضر به روش کیفی و با هادف کلای
بررسی موانع و مشکلات توسعه کشاورزی ارگانیب انجام شد. ابزار جمع آوری داده ها مصااحبه در قالاب گارو ه
بحث متمرکز با 11 نفر از کشاورزان ارگانیب کار شهرستان دره شهر )استان ایلام( بود. تجزیه و تحلیل اطلاعات
حاصل از بحث و مصاحبه در گروه های مورد مطالعه با استفاده از فنون خاا روش تحقیاق کیفای و از طریاق
دسته بندی، طبقه بندی و رسیدن به مفاهیم کلی و مشخص انجام پذیرفت. یافته های تحقیاق نشاان داد کاه از
دیدگاه کشاورزان مورد مطالعه موانع و مشکلاتی مانند: مسائل زیرساختی، مساائل اقتصاادی، ضاعف داناش و
آگاهی کشاورزان، مسائل فنی و مدیریتی، مسائل حمایتی و موانع انگیزشی و نگرشی در راه توسعه کشااورزی
ارگانیب وجود دارد. نتایج این مطالعه می تواند در بهبود و تسریع توسعه کشاورزی ارگانیب با همنظاور تولیاد
محصولات سالم در بخش کشاورزی به برنامه ریزان و سیاست گذاران بخش مذکور کمب نماید.
الگوی پیشنهادی کشت ارگانیک محصول برنج درمناطق روستایی استان های گیلان و مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزی ارگانیک یکی از مهم ترین نظام های کشاورزی جایگزین برای تولید مواد غذایی سالم و بدون استفاده از مواد شیمیایی است. در ایران طی دهه گذشته به طور پراکنده برخی محصولات به صورت ارگانیک کشت شده است؛ ازجمله در استان های گیلان و مازندران در سال های اخیر کشت ارگانیک محصول برنج رواج یافته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی وضعیت کشت ارگانیک محصول برنج در استان های گیلان و مازندران و طراحی الگوی مناسب برای توسعه کشت ارگانیک این محصول است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت پیمایشی و کمّی بوده و داده ها با استفاده از ابزار پرسش نامه جمع آوری شده است. برای تجزیه وتحلیل آماری داده های پژوهش از نرم افزار SPSS و آزمون های تحلیل همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده شده است. نمونه آماری این پژوهش، شامل 211 نفر بود که از بین شالیکاران ارگانیگ و کشاورزانی که در حال آموزش بودند و تمایل خود را برای اجرای این کشت اعلام کردند با روش نمونه گیری طبقه ای تناسبی انتخاب شدند. یافته های این مطالعه نشان می دهد از بین عوامل راهبردی، عامل اقتصادی بیشترین تأثیر را در پذیرش کشت ارگانیک داشته و مهم ترین موانع پذیرش کشت ارگانیک، حمایت مالی ناکافی دولت از کشاورزان و پرهزینه بودن کنترل علف های هرز و آفات در مزارع است. بر اساس نتایج این پژوهش، مناسب ترین الگو برای توسعه کشت ارگانیک محصول برنج، الگوی جامعه محور مبتنی بر نهادسازی با هدف توجه به کشاورزان خرده پا از طریق استفاده از رهیافت های مشارکتی است.
پایش محدوده های مجاز بهره برداری معادن پناهگاه حیات وحش موته بر اساس نقشه ی کاربری اراضی حاصل از تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای درک بهتر پویایی چشم انداز در طول زمان و در راستای برنامه ریزی و مدیریت سرزمین و نیل به اهداف حفاظتی، بررسی تغییرات الگوهای مکانی کاربری ها و پوشش اراضی بسیار ضروری است. تعیین چگونگی تغییرات پوشش و کاربری اراضی در منطقه می تواند به مدیران این قبیل مناطق، در اجرای یک مدیریت شایسته، کمک کند. ازجمله تداخلات رایج در مناطق تحت حفاظت، وجود کاربری معدن است که در طیّ مراحل مختلف توسعه تغییراتی را بر سیمای طبیعی منطقه می گذراند. فعالیّت کلیه ی معادن، توسط سازمان صنایع و معادن و با گذاشتن محدوده های مجاز بهره برداری محدود می گردد، اما همواره نظارتی دقیق و پیوسته بر عملکرد معادن لازم است تا بهره برداری ها در مناطق مجاز محدود گردد.این پایش به خصوص هنگامی که معدن مورد بهره برداری در داخل مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست باشد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این مطالعه هدف پایش محدوده های مجاز معادن در منطقه بوده و از نقشه ی کاربری زمین به عنوان پایه ای برای مقایسه استفاده گردید. برای تهیه ی نقشه ی کاربری اراضی از تصویر ماهواره ایLISSIII سال 1385استفاده شد و پس از تصحیح هندسی و توپوگرافی روی تصویر با استفاده از روش طبقه بندی ترکیبی، نقشه ی کاربری اراضی با دقت کلی87 درصد تهیه گردید. محدوده ی مجاز معادن با استفاده از اسناد موجود در اداره ی کل حفاظت محیط زیست استان اصفهان و سازمان صنایع و معادن و پس از تبدیل مختصات به سیستم متریک، وارد نرم افزار GIS گردیده و به صورت یک لایه ی اطلاعاتی چندضلعی رقومی گردید. انطباق نقشه های محدوده ی مجاز معادن و نقشه کاربری اراضی نشان می دهد که در برخی معادن فعالیّت های معدنکاری به خارج از محدوده ی مجاز کشیده شده و نیاز به پیگیری و برخورد جدی تر سازمان های مدیریتی به خصوص سازمان حفاظت محیط زیست و در مسیر صحیح قرار گرفتن بهره برداری های جدید در محدوده های مجاز دارد.
رویکرد آمایشی در مدل سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان بهبهان با به کارگیری تصاویر ماهواره ای چندزمانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعة میزان تغییرات و تخریب منابع در سال های گذشته و پیش بینی این تغییرات در سال های آتی گامی مؤثر در برنامه ریزی و کنترل تغییرات غیراصولی در آینده است. بنابراین، مقالة حاضر با هدف رویکرد آمایشی در مدل سازی تغییرات کاربری اراضی شهرستان بهبهان با به کارگیری LCM و زنجیرة مارکوف انجام گرفت. آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی با به کارگیری تصاویر ماهوارة Landsat، سنجنده های ETM+ (تصویر سال 1378) و OLI (تصویر سال 1392) انجام گرفت. مدل سازی نیروی انتقال با روش رگرسیون لجستیک و شش متغیر، مدل رقومی ارتفاع، شیب، فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از اراضی کشاورزی، فاصله از جاده و نقشة Evidence Likelihood انجام گرفت. برای تهیة نقشه های فاصله از مناطق مسکونی، فاصله از اراضی کشاورزی و فاصله از جاده، تحلیل فاصلة اقلیدسی، و برای تعیین همبستگی بین متغیرها ضریب همبستگی کرامر به کار گرفته شد. همچنین، شاخص ROC برای ارزیابی صحت مدل بررسی شد. مقایسة مساحت های نقشة مدل سازی شده با نقشة سال 1392 نشان داد مناطق مسکونی از 3157 هکتار در سال 1392 به 4180 هکتار، و اراضی کشاورزی منطقه از 15030 هکتار به 20778 هکتار افزایش یافته اند. اما روند تخریب مراتع نه تنها بهبود نیافته است، با شدتی بیشتر از گذشته ادامه دارد.
تعیین اراضی مناسب کشت نخود دیم در استان کرمانشاه با استفاده از داده های اقلیمی و محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت و نیاز روزافزون بشر به مواد غذایی، لزوم توسعة کشاورزی را ایجاب می کند. در این پژوهش، نواحی مستعد از نظر شرایط اقلیمی و محیطی برای کشت نخود دیم در استان کرمانشاه شناسایی شد. داده های مورد نیاز شامل بارش سالانه، بارش فصل رشد، دمای کمینة فصل رشد، میانگین دمای جوانه زنی، دمای گل دهی و رسیدگی، میانگین بیشینه و کمینة ماهانة رطوبت نسبی فصل رشد، میانگین ماهانة ساعت های آفتابی فصل رشد طی دورة آماری بیست ساله (1991-2010) برای هفده ایستگاه سینوپتیک استفاده شد. داده های محیطی ارتفاع، شیب و نوع خاک نیز در این پژوهش وارد شد. بعد از تعیین وزن و استانداردسازی، متغیرها در روش تاپسیس وارد شد و پهنه بندی انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد بارش سالانه با 45/0 بیشترین و باد با 3/0 کمترین تأثیر را بر تعیین توان کشت نخود دارد. همچنین، 1/0 مساحت استان دارای شرایط بسیار خوب، 4/26 شرایط خوب و 5/73 شرایط متوسطی برای کشت نخود دیم دارد. اثر ارتفاع زیاد بر بخش های شمال شرق، شیب تند بیش از 30 درصد در نواحی شمالی و شرقی و همچنین دماهای بیش از آستانة تحمل گیاه در غرب استان در دوره های گل دهی و رسیدگی، مطلوبیت شرایط اقلیمی و محیطی را برای کشت نخود کاهش داده است.
سنجش نابرابری فضایی توسعه یافتگی ناحیه ای (مطالعه موردی:استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کاهش نابرابری در استفاده از منابع، امکانات و تسهیلات، یکی از مهم ترین معیارهای اساسی توسعه پایدار در سطح مناطق کشور به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف شناخت میزان نابرابری فضایی توسعه به بررسی سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان خوزستان پرداخته است. روش پژوهش، بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی– تحلیلی است. در این پژوهش 35 متغیر نرم سازی شده از حوزه های مختلف فرهنگی، اقتصادی، زیربنایی و ... شناسایی و داده های متناظر با آن ها برای 24 شهرستان استان گردآوری شد و با بهره گیری از سه روش تصمیم گیری چند شاخصه؛ یعنی ویکور، تاپسیس و الکترا به ارزیابی و رتبه بندی شهرستان های استان خوزستان بر اساس میزان توسعه یافتگی گردید و به علت عدم هم خوانی نتایج به دست آمده از این سه مدل، برای رسیدن به نتیجه دقیق از تکنیک ادغامی کپلند استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل های به عمل آمده نشان می دهد که میزان توسعه در شهرستان های استان متعادل نیست و اختلاف قابل ملاحظه ای میان سطوح توسعه یافتگی شهرستان های استان وجود دارد؛ به طوری که از مجموع 24 شهرستان این استان، 6 شهرستان برخوردار، 11 شهرستان نیمه برخوردار و در نهایت 6 شهرستان در رده شهرستان های محروم قرارگرفته اند. این نابرابری فضایی توسعه در شهرستان های استان به خاطر توزیع ناعادلانه شاخص های مختلف فرهنگی، زیربنایی، اقتصادی و ... بوده که بهبود آن در شهرستان های دارای کمبود و محروم ضروری می باشد.
واکاوی تغییرات کمّی آب قنات و تأثیر آن بر سطح زیرکشت زراعت آبی شهرستان لنجان طی سال های آبی (1391-1370)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قنات یکیازپیچیده ترین فنون ابداعی بشر برای استخراج منابع آب زیر زمینی درمناطقخشکو نیمه خشکاستکهبرایآب رسانیدرمناطقکمآبوحتیبدونآببه وجودآمدهاست. قنات ها در شهرستان لنجان علی رغم دسترسی مردم این شهرستان به آب رودخانه زاینده رود از اهمیت فراوانی برخوردار است و در این منطقه از رشته قنات هایی جهت آبیاری سطوح زیر کشت استفاده می شود. روش پژوهش این مطالعه «توصیفی-تحلیلی» است و اطلاعات از منابع، اسناد کتابخانه ای و سازمان های مرتبط تهیه شده است. در این پژوهش سعی شده تغییرات کمّی آب قنات های منطقه و وضعیت کاهش سطح زیر کشت زراعی آبی مرتبط با تغییر تخلیه آب قنات های شهرستان لنجان مورد بررسی قرار گیرد. برای انجام این مطالعه داده های آماری گردآوری شده با استفاده از مدل امتیاز استاندارد پردازش شده است. در ادامه داده ها بر اساس هدف مطالعه، با استفاده از مدل رگرسیون خطی سری های زمانی،نمودارهای هیدروگراف و روش همبستگی تجزیه و تحلیل شده است. نتایج مطالعه نشان داد که میزان تخلیه آب قنات های شهرستان لنجان طی دوره آماری گذشته به ویژه در سال های خشکسالی روند کاهشی داشته است. به طوری که تعدادی از قنات ها در سال آبی 1390-1389 به طور کامل خشک شده است. هم چنین کاهش سطحزیرکشترابطه مستقیمیبامیزان تخلیه آبقنات هابا ضریب معناداری (001/0sig=) و ضریبهمبستگیبه مقدار 69/0 داشته است.