فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۱۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای دستیابی به توسعه متوازن شهری، توزیع عادلانه خدمات در مناطق مختلف شهر است. نابرابری در نحوه ی توزیع خدمات، تأثیر قابل توجه ای بر سازمان فضایی و هزینه های مدیریت شهری دارد. بنابراین آمایش و ساماندهی فضا به منظور مدیریت بهینه شهری، توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری را ضروری ساخته است. در مقاله حاضر مناطق هشت گانه شهر اهواز از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه شهری مورد بررسی قرار گرفته است. رویکرد حاکم بر این مقاله توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اسنادی و هم چنین بهره گیری از روش ""تحلیل تصمیم گیری چند متغیره"" ( الکتر) بر اساس 12 شاخص توسعه شهری است. به منطور وزن دهی معیارها نیز از مدل AHP استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که توزیع منابع و امکانات شهر اهواز متناسب با توزیع جمعیت مناطق نیست. مناطق 3 و 4 از لحاظ برخورداری از شاخص های مورد نظر، توسعه یافته و روبه توسعه و منطقه 5 با دارا بودن رتبه شش در پایین ترین سطح توسعه قرار دارد. که این امر موجب وابسته شدن مناطق با سطح توسعه پایین به مناطق برخوردار شده و به تبع آن شکاف اجتماعی و اقتصادی سیستم شهری را در پی داشته است.
بررسی سطح توسعه روستایی با تکنیک TOPSIS (مطالعه موردی: بخش اصلاندوز- پارس آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از شاخص های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی می تواند معیاری مناسب برای تعیین جایگاه روستا و رفع مشکلات و نارسایی های جهت نیل به رفاه اقتصادی و سلامتی اجتماعی باشد. هدف این تحقیق بررسی توسعه یافتگی سکونتگاه های روستایی بخش اصلاندوز شهرستان پارس آباد می باشد. تعداد سکونتگاه ها 118 مورد و تعداد شاخص 27 مورد اشند. این تحقیق از نوع توصیفی بود. جهت رتبه بندی سکونتگاه های بخش از روشTOPSIS استفاده شد. نتایج نشان داد که بر اساس میزان محاسبه شده، حداقل 083/0 برای قشلاق گدایلو و حداکثر 67/0 برای شهر اصلاندوز می باشد و میانگین آن برابر 16/0 است. دامنه نوسان سطح توسعه یافتگی سکونتگاه های بخش 58/0 برآورد شده است. هم چنین 13 سکونتگاه در حال توسعه و 103 سکونتگاه توسعه نیافته می باشند. تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین های های سطوح توسعه وجود دارد.
مقایسه روش های مختلف تهیه مدل ارتفاع رقومی مورد شناسی: حوضه آبخیز نوفرست، شهرستان بیرجند، استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برآورد دقیق خصوصیات کمی و کیفی پدیده های طبیعی، مستلزم صرف زمان و هزینه زیادی می باشد. بنابراین، روش های درون یابی به عنوان راه حل مناسبی در تخمین محل های بدون اطلاعات و نمونه برداری نشده مورد استفاده قرار می گیرند. از آنجا که نقشه های مشتق شده از مدل ارتفاع رقومی زیاد است و این نقشه در تحلیل های مختلف کاربرد دارند و ممکن است با وزن های متفاوت در نتایج یک کار تحلیلی، نقش داشته باشند. اگر منبع اصلی که همان نقشه مدل ارتفاع رقومی است، ایرادی داشته باشد؛ اشکال در کل پروژه زیاد خواهد شد. انتخاب مناسب ترین روش ساخت مدل ارتفاع رقومی که با دقت بالاتری بتواند مدل واقعی تری را از شرایط طبیعی زمین ارائه نماید، موضوع اصلی این تحقیق است. هدف از این تحقیق، مقایسه برخی روش های تهیه مدل ارتفاع رقومی شامل؛TIN, TOPOGRID و نیز مدل ارتفاع رقومی استخراج شده از تصاویر ماهواره ای سه بعدی است. روش های مذکور بر روی داده های حوضه آبخیز نوفرست در 40 کیلومتری شرق شهر بیرجند انجام شده و نتایج آن با همدیگر و نیز با داده های برداشت شده از سیستم های تعیین موقعیت جهانی دو فرکانسه مورد ارزیابی دقت، قرار گرفته است. نتایج حاصل از مقایسه مقادیر حداقل و حداکثر اختلافات و نیز مقایسه مقادیر RMSE بین مدل های ارتفاعی رقومی و داده های سیستم موقعیت جهانی دو فرکانسه 4DGPS در 10 محدوده مطالعاتی نشان می دهد که روش TIN با پنج بار کسب مقادیر، حداکثر اختلاف و کسب نکردن هیچ مقدار حداقلی، بیشترین خطا و مدل رقومی SRTM با سه بار کسب مقادیر حداقلی اختلاف و کسب نکردن هیچ مقدار حداکثری از دقت بالاتری برخوردار می باشد. در این مقایسه روش TOPOGRID و TOPOGRID IN5 و مدل رقومی استخراج شده از تصاویر ASTER در رتبه های بعدی قرار دارند
تهیه نقشه پوشش گیاهی و پایش تغییرات آن با استفاده از تکنیک های سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: شهرستان بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آگاهی از خصوصیات کمی و کیفی تغییرات در برنامه ریزی های محیطی، آمایش سرزمین و توسعه پایدار بسیار حائز اهمیت اند. درحالحاضراستفاده ازنقشه های پوشش گیاهی یکی ازارکان مهم درتولیداطلاعات جهت برنامه ریزی های کلان وخرد می باشد. در این پژوهش جهت نمایش تغییرات زمانی و مکانی پوشش گیاهی شهرستان بهبهان ازاطلاعات باندهای ماهواره لندست سنجنده های ETM+و OLIدر دو سال 1378 و 1392 استفاده و مقدار شاخص NDVI برای دو سال محاسبه گردید. همچنین به منظوربررسی تغییرات کیفی پوشش گیاهی مقادیرعددی این شاخص به 4کلاس مختلف سرسبزی شامل اراضی با پوشش عالی، پوشش بسیار خوب، پوشش خوب و ضعیف طبقه بندی شد. سپس تغییرات رخداده با استفاده از CROSSTAB مشخص شد.نتایج نشان داد تغییرات کمی وکیفی پوشش گیاهی درطی١4سال برای منطقه موردمطالعه گسترده بوده است به طوری که اراضی با پوشش عالی، بسیار خوب و ضعیف افزایش مساحت و اراضی با پوشش خوب کاهش مساحت را داشته است. بیشترین افزایش مساحت در اراضی با پوشش گیاهی عالی صورت گرفته، به طوری که از 79/5069 هکتار در سال 1378 به 5/7735 هکتار در سال 1392 افزایش یافته است. همچنین بیشترین کاهش مساحت در اراضی با پوشش خوب می باشد که از 4/34061 هکتار به 43/27434 هکتار رسیده است. در خاتمه، برای نشان دادن رابطه بهتر پوشش گیاهی و دما معادله رگرسیون بین این دو پارامتر به دست آمد. نتایج این نکته را که سطوح پوشیده ازگیاه،دمای سطح کمتری دارندوپوشش گیاهی آثارخنک کنندگی برپیرامون دارد تأیید کرد. بنابراین تخریب پوشش گیاهی منطقه، گرمتر شدن سطح شهر و بسیاری عواقب زیست محیطی دیگر را به دنبال خواهد داشت.
بررسی و ارزیابی مشارکت های مردمی در توسعه ی پایدار محله ای با استفاده از مدل TOPSIS مطالعه موردی: کلان شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره توجه به مقوله ی مشارکت های اجتماعی شهروندان یک جامعه در پیشبرد اهداف کلان مدیریتی از مهمترین سرفصل های مدیریت شهری به ویژه در مقیاس کلان شهرها به حساب می آید. توجه به نقش مشارکت های خودجوش مردمی در راستای مدیریت محلی را تنها نباید خاص کلان شهرهای عصر حاضر دانست بلکه شهر های باشکوه باستان نیز برای رونق خویش چاره ای جز تمسک به مردمان خویش نداشتند. هدف مقاله حاضر ارزیابی مشارکت های مردمی در توسعه ی پایدار محله ایبا استفاده از مدل TOPSISدر کلانشهر ارومیه می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، اسنادی و بررسی های میدانی می باشد. محدوده ی مورد مطالعه شامل سه محله (ایثار، میثم و آذربایجان) شهر ارومیه است.محلات مورد نظر با توجه به 6 معیار کمّی و کیفی مشارکت اجتماعی (میزان مشارکت در اداره ی امور محله، مشارکت در تصمیم گیری های محلی، مشارکت در پرداخت عوارض شهری، مشارکت در حفظ فضای سبز محله، اطلاع رسانی مشکلات محله به مدیران و سطح توسعه یافتگی محله) با مدل TOPSISمورد ارزیابی قرار گرفت.نتایج به دست آمده از مدلTOPSIS، سلسله مراتب و اولویّت بندی محلات را در سطح شهر ارومیه به این صورت A2>A1>A3نشان می دهد. بنابراین A2 (میثم) در رتبه 1، A1 (آذربایجان) در رتبه 2، A3 (ایثار) در رتبه 3 قرار می گیرد.
پایش و تحلیل سینوپتیکی پدیده گرد و غبار با استفاده از سنجش از دور و GIS (مطالعه موردی: گرد و غبار18 ژوئن 2012)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده گرد و غبار در دهه اخیر یکی از مهمترین چالش های زیست محیطی در ایران، غرب و جنوب غرب آسیا می باشد. این پدیده از فرآیندهای بیابان زایی بوده که در مناطق خشک و نیمه خشک جهان رخ می دهد. سنجش از دور علم و تکنیک به دست آوردن اطلاعات از پدیده های جغرافیایی بدون تماس با آنها می باشد. برای تشخیص پدیده گرد و غبار نیاز به تصاویری با پوشش وسیع و تکرار زیاد است. از این لحاظ، تصاویر مربوط به سنجنده مادیس به دلیل داشتن باندهای طیفی زیاد برای مطالعات مربوط به پدیده گردوغبار مناسب می باشد. شناسایی منشاء تولید کننده ذرات گرد و غبار و پایش آن، با سرعت، دقت و هزینه کم از اهمیت فراوانی برخوردار است. اهداف اصلی این پژوهش شناسایی منشاء تولید کننده ی گردوغبار ورودی به مناطق غرب و جنوب غرب ایران و همچنین پایش حرکت گرد و غبار می باشد. در این پژوهش منشاء رخداد پدیده گرد وغبار مربوط به 18 ژوئن 2012 که در نواحی غرب و جنوب غرب کشور رخ داده است، به کمک تصاویر ماهواره ای و با استفاده از باندهای مرئی و باندهای حرارتی سنجنده مادیس و با به بکارگیری شاخص اکرمن شناسایی شد. معلوم گردید منشاء اصلی آن محل اتصال رودخانه های دجله و فرات بوده که در محدوده شمال و شمال شرق عراق و غرب سوریه می باشد و در ادامه مشخص شد تصاویر سنجنده مادیس به دلیل در دسترس بودن، هزینه کم وتکرار پذیری آن در 2 بازه زمانی در 24 ساعت برای پایش گرد و غبار مناسب می باشد. همچنین تحلیل سینوپتیکی آن برای شناسایی چگونگی حرکت گرد و غبار از منشاء به داخل ایران با استفاه از داده های سینوپتیکی ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکالی، فشار تراز دریا و نقشه های جهت جریان باد 500 و 1000هکتوپاسکالی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل سینوپتیکی یافتن منشاء و نحوه انتقال گرد و غبار را بهینه کرده و تصمیم گیری مناسب تری را برای پیش بینی مسیر حرکت گرد و غبار ممکن می سازد. در نهایت با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و با بکارگیری ابزار Spatial Analysis Tools نمایش حرکت آن از منشاء تا داخل ایران رهگیری شد.
تحلیلی بر زیرساخت های گردشگری در مقصد اکوتوریستی بند ارومیه با استفاده از روش SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکوتوریسم شاخه ای از گردشگری است که می تواند توان بالقوه طبیعی و ویژگی های فرهنگی را به سرمایه های بالفعل تبدیل کند. بدیهی است بدون آگاهی و شناخت پتانسیل ها و توان های بالقوه و بالفعل هر منطقه، امکان برنامه ریزی و پیش بینی وجود نخواهد داشت. بر این اساس در این پ ژوهش به شناسایی نقاط قوّت، ضعف، فرصت ها، تهدیدها و راهکارهای توسعه اکوتوریسم در بند ارومیه پرداخته شده است. هدف این پژوهش علاوه بر معرفی روستای بند به عنوان یکی از مناطق توریستی استان، بررسی مشکلات و تنگناها از نظر امکانات و زیرساخت های گردشگری، پتانسیل های اکوتوریسم و ارائه راهکارهایی در رابطه با رفع موانع اکوتوریسم در آن می باشد. رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی، تحلیلی و علّی و با توجه به هدف نوع تحقیق کاربردی است. داده های آن از طریق پرسشنامه تهیه شده و جامعه آماری پژوهش حاضر گردشگرانی که در تابستان 1388 به بند سفر کرده اند، می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیات از نرم افزار SPSS و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده و جهت ترسیم نقشه از نرم افزار Arc/GISبهره گرفته شده است. همچنین جهت ارزیابی پتانسیل ها و قابلیت های اکوتوریستی از مدل SWOT در راستای تقویت نقاط قوّت و فرصت و کاهش تهدید و ضعف ها استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد: هر چه میزان تبلیغات افزایش یابد به همان اندازه میزان گردشگران ورودی افزایش پیدا می کند. که نتیجه به دست آمده از این رابطه 41/0درصد است و بیانگر یک رابطه قابل قبول و متوسط به بالا می باشد. هر چه میزان امکانات و خدمات و تسهیلات مکان های گردشگری بیشتر باشد به همان اندازه میزان رضایت گردشگران افزایش می یابد. که در بند ارومیه رابطه بین رضایت گردشگران از امکانات و خدمات ارائه شده 36/0 بوده که یک رابطه متوسط به پایین می باشد. ارزیابی منطقه با مدل SWOT ، نشان دهنده 35 نقطه ضعف و تهدید در مقابل 25 نقطه قوت و فرصت است؛ که نیازمند توجه جدّی مدیران و برنامه ریزی های منسجم و کلان در جهت تبدیل نقاط ضعف و تهدید به نقاط قوّت و استفاده از فرصت ها در راستای توسعه اکوتوریسم منطقه مورد مطالعه است.
ارزیابی پیش بینی خشکسالی شاخص عملکردگندم توسط داده های سنجش از راه دور در استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور پیش بینی خشکسالی در اراضی تحت کشت استان اصفهان، استفاده از مدل توسعه یافته فیزیکی آگروهیدرولوژیکی SWAP برای سال زراعی 1389-1390 مورد اجرا قرار گرفت. داده های ورودی مورد نیاز این سامانه شامل داده های دیده بانی و پیش بینی شده کوتاه مدت و بلند مدت دماهای حداکثر،حداقلو میانگین، سرعت باد درارتفاع2 متری، فشار بخار واقعی آب، باران و تابش به صورت روزانه درطی یک سال، رطوبت نسبیو نیز داده های خاکشناسی، نقشه های کاربری اراضی و ارتفاع و شاخص های گیاهی از تصاویر ماهواره ای است. با شبکه ای کردن مجموعه این داده ها، خروجی سامانه به صورت نقشه توزیع مکانی پیش بینی عملکرد تولید گندم، که به صورت دونقشه وزن خشک کل و وزن خشک دانه گندم تر سیم شده است،تهیه ونتایج آن با عملکرد واقعی محصول گندم در هشت شهرستان استان اصفهان مقایسه گردید.بررسی نتایج نشان می دهد که نسبت مقادیر پیش-بینی شده عملکرد تولید گندم به مقادیر واقعی در بازه1/78 تا 2/88 درصد است.براین اساسکاربر می تواند در فواصل زمانی مختلف قبل از برداشت با استفاده از مدل SWAPعملکرد تولید محصول گندم را پیش بینی نماید.
مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی شهر ارومیه با استفاده از GIS و AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجادامکاناتجدیدشهری،نیازمندمطالعه یدقیقدرزمینه ینحوه یاستقرارصحیحاینامکاناتدرمناطقمختلفیکشهر است.جهتتخصیصدرستامکاناتشهری، اولیننکتهاساسی،انتخابمکانبهینهباتوجهبهشرایطمتفاوتوگاهمتضاد است. اینمسألهزمانیاهمیتمی یابدکهفاکتورهایبسیارمهمیمانندنجاتجانانسان ها مدّ نظرقراردادهمی شوند. لذا انتخاببهینه یمراکزآتش نشانیبهدلیلاهمیتجانافرادیکهدرمعرضخطرواقعشده اند، مسأله ایاساسیتلقیمی شود این امر با افزایش 56 درصدی تعداد حوادث شهر ارومیه در سال 1389 نمود بیشتری دارد. در این مقاله برای مکان یابی ایستگاه آتش نشانی از روش تحلیل شبکه و مدل AHP در محیط GIS استفاده شده است.
نتایج حاصل از تحلیل شبکه براساس زمان استاندارد (1 تا 5 دقیقه) بیانگر عدم پوشش 2/49 درصد از مساحت شهر ارومیه توسط مراکز آتش نشانی در وضع موجود می باشد. برای جبران این کمبود با توجه به معیارهای مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی در قالب مدل AHP و نتایج حاصل ار تحلیل شبکه در محیط GIS، 4 ایستگاه جدید مکان یابی و پیشنهاد گردید و شعاع عملکردی ایستگاه های پیشنهادی به همراه ایستگاه های موجود براساس زمان استاندارد رسیدن خودروهای آتش نشانی به محل حریق، به منظور تعیین سطح پوشش شهر ارومیه توسط این مراکز با استفاده از تحلیل شبکه به صورت تصوریری نشان داده شده است که خود می تواند راهنمای عمل برنامه ریزان و مدیران شهری ارومیه در زمینه ی خدمات رسانی باشد.
ارائه الگوریتم تلفیقی برای حل مسائل تحلیل تناسب کاربری اراضی با رویکرد تصمیم گیری چند هدفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین در طرح های توسعه شهری و منطقه ای یکی از محورهای اصلی مطالعه است، هنگامی که محدوده اراضی طرح وسیع و تعداد محدودیت های موجود برای استقرار پهنه ها زیاد است، مشکل بتوان بدون استفاده از هوش مصنوعی و الگوریتم های فرا ابتکاری پهنه بندی بهینه و یا حتی نزدیک به آن را در مقیاس زمان و هزینه قابل قبول بدست آورد. هدف این مقاله در ابتدا معرفی رهیافتی تلفیقی برای مدل سازی مسئله پهنه بندی و سپس معرفی یک الگوریتم جدید برای حل مدل است. در این راستا یک مسئله پهنه بندی برای 14پهنه و حدود600 هکتار اراضی پارک علم و فن آوری خلیج فارس به عنوان مطالعه موردی بر اساس الگوریتم های مذکور مورد مطالعه قرار گرفت و بنا بر شاخص هایی چون اهداف اقتصادی، حجم ترافیک مجموعه و سایر، بصورت یک مدل برنامه ریزی ریاضی با 3 تابع هدف تناسب کاربری، هزینه حمل و نقل در درون مجموعه و یکپارچگی پارسل های تخصیص یافته به هرکاربری پیکربندی شد. در نهایت و با حل مدل از میان تعداد بسیار زیادی طرح پهنه بندی قابل قبول(بیش از -101000 طرح پهنه بندی) بهترین جواب که توسط الگوریتم پیشنهادی تولید شده است به عنوان جواب نهایی ارائه گردید، این فرآیند مدل سازی و حل مسائل تحلیل تناسب کاربری اراضی با توجه به سرعت نسبتا بالا در طراحی وهمچنین ارائه یک سیستم-پشتیبان تصمیم به عنوان رهیافتی جدید در مسائل پهنه بندی اراضی قابلیت جایگزینی مناسبی برای روش های سنتی خواهد بود.
تعیین تاریخ های کاشت گلرنگ بهاره در استان اصفهان با استفاده از دما و مدل رقومی ارتفاع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشت بهاره گلرنگ در بسیاری از مناطق استان اصفهان، بر اساس تقویم زمانی مرسوم و دیرتر از زمان کاشت آن از لحاظ حرارتی صورت می گیرد. برای تعیین تاریخ های کاشت گلرنگ در استان اصفهان، از داده های دمایی 51 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی استان اصفهان استان های همجوار آن استفاده شد. پهنه استان با استفاده از میانگین دمای شبانه روزی و به کمک روش کریجینگ به سه ناحیه دمایی تقسیم شد. در هر ناحیه دمایی، تاریخ کاشت مناسب تعیین و نقشه های مربوطه در سامانه اطلاعات جغرافیایی با استفاده از مدل رقومی ارتفاع ترسیم شدند. بر اساس نتایج، در ناحیه دمایی اول که مناطق با ارتفاع کمتر از 1511 متر را دربرمی گیرد، زمان کاشت مناسب گلرنگ از نیمه اول بهمن آغاز شده و تا نیمه اول اسفند ادامه می یابد. در ناحیه دمایی دوم که مناطق با ارتفاع بین 1511 تا 1925 متر را شامل می شود، زمان کاشت مناسب از نیمه دوم اسفند آغاز شده و تا نیمه اول فروردین ادامه خواهد یافت. زمان کاشت مناسب در ناحیه دمایی سوم که نقاط با ارتفاع بیشتر از 1925 متر را پوشش می دهد، از نیمه دوم فروردین آغاز می شود و تا نیمه دوم اردیبهشت ادامه می یابد.
ارزیابی آسیب پذیری ساختمان های شهر با مدل Fuzzy AHP وGIS مطالعه موردی: منطقه 3 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور سیاست گذاری و برنامه ریزی کاهش آسیب پذیری ساختمان های شهری در مقابل زلزله و ارائه ی تصویری روشن از وقوع احتمالی زلزله و عواقب ناشی از آن ارزیابی پهنه های آسیب پذیر شهری ضروری است. براین اساس امروزه وضعیت و شرایط مختلف قبل از رخداد زلزله های احتمالی در شدت های مختلف شبیه سازی و بر مبنای آن نقشه های پهنه بندی آسیب پذیری ساختمان های شهری تهیه و مورد ارزیابی قرار می گیرد. پژوهش حاضر سعی دارد تا با مدلFuzzyAHP و نرم افزارGIS به طراحی سناریوهای زلزله در شدت های مختلف به منظور برآورد آسیب پذیری ساختمان های منطقه 3 شهرداری تهران در برابر زلزله ارائه نماید. این پژوهش کاربردیو با روش هایتوصیفی- تحلیلی و پیمایشی است. میزان آسیب های وارده به ساختمان های این منطقه شهری در پنج گروه شامل: پهنه های آسیب پذیر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و نابودی کامل تقسیم شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که میزان آسیب پذیری ساختمان ها در سناریوهای طراحی شده 6 مرکالی به ترتیب 88/53، 77/26، 04/19، 04/0، 25/0 درصد و در 7 مرکالی به ترتیب 28/23، 22/21، 31/9، 42/26، 75/19 درصد و در 8 مرکالی به ترتیب 54/0، 33/22،59/20، 55/9، 97/46 درصد است. بالاترین میزان آسیب پذیری بر اساس تعداد ساختمان ها به ترتیب در نواحی 2، 3، 5، 4، 1 و 6 منطقه وجود دارد. مهمترین دلایل این وضعیت استفاده از مصالح بی دوام و کم مقاوم در ساخت و سازها، بالا بودن عمر ساختمان ها، مکان یابی ساخت و سازها بر روی زمین های ناپایدار، عدم رعایت استاندارد های ساخت و ساز از جمله آیین نامه 2800، تمرکز و تراکم زیاد جمعیّت و برج سازی با مطالعات ضعیف می باشد.
تعیین جهت بهینه گسترش شهر کرمانشاه با استفاده از AHP و GIS
حوزههای تخصصی:
شهرها در روند رشد خود با مسائل و پیامدهای متفاوتی مواجه اند، از این رو تعیین جهت مناسب برای گسترش شهر با توجه به خصوصیات شهر بسیار مهم است. مسائل مرتبط با گسترش شهر را می توان در قالب مسائل کالبدی و زیست محیطی، مسائل اجتماعی و فرهنگی و مسائل اقتصادی بررسی کرد. شهر کرمانشاه در روند گسترش خود پیامدهای نامناسبی را بر محیط اطراف خود گذاشته است. از دیدگاه کالبدی و زیست محیطی، تخریب باغات و زمین های کشاورزی، آلودگی های زیست محیطی، چند پاره شدن بافت شهری در اثر الحاق روستاها به شهر، و عدم سازگاری کاربری ها از نتایج گسترش شهر کرمانشاه بوده است. از بعد اجتماعی می توان به تضادهای فرهنگی و اجتماعی ایجاد شده اشاره کرد. افزایش هزینه های ایجاد زیرساخت ها، عدم بهره گیری مناسب از اراضی شهر و نابودی زمین های کشاورزی و باغات نیز از نمودهای گسترش شهر کرمانشاه از لحاظ اقتصادی بوده است. بنابراین، با توجه به مسائل عنوان شده می توان با تعیین جهت بهینه گسترش شهر، برنامه ریزی مناسبتری را برای شهر اتخاذ نمود. هدف از انجام این پژوهش، تعیین جهت بهینه گسترش شهری در خارج از محدوده موجود شهر کرمانشاه است. در تعیین جهت مناسب گسترش شهر کرمانشاه، ابتدا اطلاعات توصیفی شهر کرمانشاه در قالب متغیرهایی نظیر جاده های شهری، جاده های روستایی، مناطق صنعتی، خطوط انتقال برق فشار قوی، گسل، شیب، جهت شیب، جنس خاک و آب های سطحی (رودخانه) جمع آوری شده و بکار گرفته شده است. با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و ابزار GIS مناسبترین جهت گسترش شهر ارائه شده است که در نهایت ناحیه شرقی شهر به عنوان مناسبترین جهت گسترش شهر انتخاب شده است.
اقلیم شناسی بارش ایران با استفاده از تحلیل همساز ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق ویژگی های بارش ایران در طی 44 سال گذشته را با استفاده از روش همسازها مورد بررسی قرار دادیم.در این مطالعه ما ازمشاهدات بارش 428 ایستگاه هواشناسی بین سالهای 1383-1340 استفاده و برای تحلیل ویژگی های فصل بارش از روش تحلیل همسازها استفاده نمودیم. با تحلیل سهم پراش میانگین های ماهانه بارش هر نقطه همسازهای بارش هر نقطه محاسبه و جهت آشکار سازی تاثیر عوامل جغرافیایی ( طول، عرض جغرافیایی وارتفاع) بر پراش های بارش، روابط رگرسیونی بکار گرفتیم. در این تحقیق، ویژگی های بارش با استفاده از در صد پراش (PV)، دامنه (A) و ضریب T توجیه شدند. نتایج حاصله از پهنه های بارش نشان داد که همساز های اول و دوم نقش غالبی در توجیه تغییرات بارش ایران ایفا می کند. به طور کلی همساز اول و دوم بیش از 90 درصد پراش بارش در ایران را توجیه می کنند. سهم پراش همساز اول در بارش سالانه ایران از شمال به جنوب افزایش می یابد و در همساز دوم این رابطه معکوس می شود. بطوریکه در استان های آذربایجان غربی و شرقی و نواحی ساحلی خزر همساز دوم بیش تر از جنوب کشور است. نتایج همچنین نشان دهنده بالاتر بودن ضریب همبستگی عوامل مکانی در همساز سوم نسبت به دوهمساز دیگر بود. این نشان دهنده این است که بارش های فصلی و محلی بیشتر تابع عوامل مکانی نظیر طول جغرافیایی، عرض جغرافیایی وارتفاع است. از نتایج این پژوهش می توان برای مدیریت منطقه ای منابع آب و مقاصد کشاورزی استفاده نمود.
احتمال وقوع بارش های روزانه ی ایران و پیش بینی آن با مدل زنجیره ی مارکوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش وقوع بارش های ایران بر اساس قوانین احتمال به صورت فرآیندهای تصادفی و با استفاده از مدل زنجیره ی مارکوف واکاوی شد. به منظور رسیدن به این هدف از داده های رخ داد و رخ نداد بارش پایگاه داده ی اسفزاری به مدت 43 سال ( 1/1/1340 تا 11/10/1383) استفاده شد. این اطلاعات بر روی 7187 یاخته و 15991 روز می باشد. با استفاده از مدل زنجیره ی مارکوف مرتبه ی اول با دو حالت بارش و بی بارش، آرایه فراوانی تشکیل شد و سپس به روش حداکثر درست نمایی آرایه ی احتمال انتقال محاسبه شد. همچنین با انجام آزمون نیکویی برازش، خی- دو پیروی داده ها از مدل انتخاب شده در سطح بالایی تأیید گردید. با به توان رساندن مکرر این آرایه احتمال پایا و دوره ی بازگشت روزانه حالت های بارش و بدون بارش برآورد شد. دوره ی بازگشت بارش روزانه حدود 7 روز و دوره ی بازگشت خشکی حدود 1 روز برآورد شد. بنابراین احتمال وقوع بارش در هر روز 0/1449 و احتمال عدم وقوع آن 0/8551 به دست آمد. دوره ی بازگشت بارش با تداوم 1 تا 3 روز برای تمام ماه ها محاسبه شد. بیشترین احتمال وقوع روز همراه با بارش طی ماه اسفند 0/27 بوده است. کوتاه ترین دوره ی بازگشت بارش ها با تداوم 1 و 2 روزه طی ماه های اسفند و بهمن به ترتیب 3/7 و 5/6 روز است.
تدوین الگوی ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری با بهره گیری از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) (نمونه موردی: شهرستان ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به رشد روزافزون جمعیت شهرنشین و در پی آن گسترش شتاب زده و لجام گسیخته شهرها، مسائل و مشکلات عدیده ای پیش روی جوامع بشری قرار گرفته است. از این رو، افزایش سطح سکونتگاه های شهری در محدوده شهرستان ساری نیز، بدون توجه به قابلیت ها و محدودیت های اراضی و فرآیند ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری انجام می گیرد که هر روزه موجب نابودی سطح وسیعی از اراضی باارزش می شود. فرآیند ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری، استفاده ممکن انسان از سرزمین برای کاربری توسعه شهری را برآورد می کند. پژوهش حاضر تحقیقی توصیفی و تحلیلی و از نوع کاربردی است و در شهرستان ساری با هدف طراحی و به کارگیری مدلی کل نگر و انعطاف پذیر به منظور ارزیابی توان اکولوژیک توسعه شهری با بهره گیری از فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) انجام گرفته است که در آن، مهم ترین معیارهای توان اکولوژیک توسعه شهری در قالب ساختاری شبکه ای و با بهره گیری از سامانة اطلاعات جغرافیایی، تحلیل می شوند تا نقشة پهنه بندی محدوده مورد مطالعه براساس توان اکولوژیک توسعه شهری تهیه شود. در نتیجه پژوهش حاضر با به کارگیری سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در جهت بهینه سازی فرآیند توسعة شهری به منظور جلوگیری از بحران های زیست محیطی، راهکارهای عملی پیشنهاد شد.
اولویّت بندی مکان های مستعد دفن پسماند شهر مشهد با تأکید بر شاخص های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون جمعیّت شهرها و کلان شهرها ضمن ایجاد فرصتهای مناسب جهت توسعه فیزیکی - کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و افزایش سطح رفاه، نیاز به مدیریت شهری را در برنامهریزی محیط زیست کلان شهرها ضروری کرده است. افزایش تولید زبالههای خانگی، از جمله چالش های محیط زیستی گریبانگیر اکثر کلان شهرها در سالهای اخیر است، به گونهای که انتخاب مکان مناسب دفن این پسماندها با توجه به شرایط مکانی، از اولویتهای مدیریت شهری است. شهر مشهد، با بیش از 3 میلیون نفر جمعیّت، دومین کلا ن شهر ایران، دومین شهر مذهبی جهان و پایتخت معنوی ایران است که با تولید حجم وسیعی از زباله های خانگی در دهه اخیر روبه رو است. شناخت مناطق مستعد دفن زباله های مذکور، از مسائل مهم مدیریت پسماندها در این کلان شهر محسوب میشود. هدف این پژوهش مکان گزینی مناطق مناسب دفن پسماند خانگی کلان شهر مشهد بر پایه ی شاخص های ژئومورفیک بوده است. بدین منظور با کمک روش های تصمیم گیری چندمعیاره رتبه ای تاپسیس و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، پنج مکان دفن پسماند شناسایی، اولویّت بندی و مکان یابی گردید. رتبه بندی مناطق دفن پسماند بر اساس هفت معیار ژئومورفولوژیک شیب، جنس سنگ بستر، فاصله از گسل، فاصله از آب سطحی، عمق آب زیرزمینی، کاربری اراضی و تیپ ژئومورفولوژی انجام گرفته است. با استفاده از الگوریتم تاپسیس شاخص ها امتیازدهی و وزن دهی شد و در نهایت، رتبه بندی مناطق، صورت گرفت. همچنین، با کمک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، مقایسه زوجی بین شاخص ها انجام و اهمیت معیارها و نقش مؤثر هرکدام در انتخاب مناطق مشخص شد. نتایج نشان دهنده ی آن است که منطقه ی دو - مکان جدید دفن پسماند واقع در جاده میامی- در رتبه ی نخست دفن زباله قرار دارد. همچنین منطقه یک، واقع در جاده نیشابور، که مکان قدیم دفن زباله های شهر مشهد بوده است، در این رتبه بندی، جایگاه مناسبی را کسب نکرده است.
سنجش ضریب ایمنی شاخص های کالبدی شهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه روند رو به تزاید شهرنشینی و رشد تصاعدی خطرپذیری شهر و شهروندان در ارتباط با مخاطرات محیطی و تکنولوژیک و چالش های اجتماعی ضرورت اهتمام به مسأله ی ایمنی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم و تعیین کننده ی یک شهر پایدار بیش از پیش احساس می شود. کرج، کلانشهر جوانی که از عمر جدید آن کمتر از نیم قرن می گذرد، از جمله شهرهایی است که با توجه به سیر تحول و تطور شتابان خود از سکونتگاه های پراکنده ی روستایی با جمعیّت 14226 در سال 1335 به کلانشهر امروزین با جمعیّت معادل 1386030 نفر، ضرورت مدیریت ایمنی مؤلفه های خطرپذیر را اجتناب ناپذیر نموده است.
جهت رسیدن به چشم اندازهای برنامه ایمن شهر کرج و کاهش اثرات نامطلوب بحران ها و سوانح، شناخت و ارزیابی مؤلفه های ایمن ساز کالبدی شهر و مدل سازی مکانی- فضایی این مؤلفه ها در نواحی سی و چهارگانه به عنوان هدف پژوهش حاضر می باشد. تشکیل بانک داده های توصیفی، ترکیب آن با داده های مکانی و در نهایت مدل سازی مکانی- فضایی آن در قالب مدل ترکیبیGIS CellularNetwork و AHP به عنوان روش شناسی مدنظر در این پژوهش می باشد.
یافته های پژوهش نشان داده اند که در بین شاخص های ده گانه ایمنی کالبدی، شاخص نفوذناپذیری با ارزش وزنی 79/0 از 1 دارای بالاترین امتیاز، ناحیه یک با ضریب ایمنی کالبدی 50/0 از 1 ناامن ترین ناحیه و ناحیه 20 با ضریب ایمنی 73/0 ایمن ترین ناحیه شناخته شده اند.
ارزیابی تطابق اقلیم و معماری بازارهای قدیم و جدید بافت تاریخی شهر اصفهان با استفاده از مدل ماهانی
حوزههای تخصصی:
معماری سنتی شهرهای تاریخی ایران، حاوی تجارب ارزشمند در زمینه ی اقلیم و معماری است. یکی از شگردهای به کار رفته در این زمینه، طراحی اقلیمی بازارهای بومی بافت تاریخی شهر اصفهان است که با ملاحظات معمارانه ی خاص، به میراثی ارزشمند در تمدن ایرانی اسلامی تبدیل شده است. در این پژوهش جهت بررسی قابلیت بازارها از نظر تأمین آسایش زیست اقلیمی، از آمار و اطلاعات ایستگاه سینوپتیک شهر اصفهان در یک دوره ی 30 ساله(1980- 2010) استفاده گردید. سپس با بکارگیری روش های تجربی شاخص بیوکلیماتیک ساختمانی ماهانی و استفاده از عناصر میانگین ماهیانه دما و نوسانات ماهیانه آن، همچنین مشخصات رطوبتی و باد غالب، مرزهای آسایش حرارتی مشخص و طبق آن اصول استاندارد طراحی در ماه های مختلف سال تعریف گردید. برداشت های میدانی در سه گروه (جهت قرارگیری، شکل و فرم بنا)، (طراحی متناسب با جریان هوا و تابش خورشید) و (مصالح کاربردی) گردآوری شد. سپس اطلاعات مربوط از بازارهای قدیم (قیصریه و حسن آباد) و بازارهای جدید (جلفا و حاج محمد علی) به عنوان نمونه برداشت شد. نتایج این پژوهش نشان داد که طراحی اقلیمی متناسب با استانداردهای شاخص ماهانی در بازارهای قدیم شهر اصفهان 93 درصد و در بازارهای جدید و بازسازی شده 58 درصد است. بنابراین معماری سنتی بازارهای بومی، راه حل ها و شیوه های منطقی جهت فراهم نمودن شرایط آسایش حرارتی به کار برده که در بازارهای ساخته شده در سال های اخیر از آن استفاده نشده است.
پیش بینی بزرگای احتمالی زلزله با استفاده از روش ارگودیسیتی مطالعه موردی ( استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان یزد، در مرکز کشور و در زون ایران مرکزی واقع شده است. این زون یکی از واحدهای اصلی و عمده ای است که به شکل مثلث در مرکز ایران قرارگرفته و جزء بزرگترین و پیچ یده ترین واح دهای زمین ش ناس ی به ش مار می رود.منطقه مذکور، بر اثر حرکات کوهزایی، شدیداً دگرگون شده و در بر گیرنده گسلهای مهم مانند (گسل دهشیر، گسل انار، گسل پشت بادام، شهربابک و. .....) است. مطالعات پیش بینی بزرگای زلزله احتمالی در استان یزد می تواند گام مؤثری در شناخت بهتر منطقه به منظور ارائه طرحهای آمایشی و پهنه بندی مناطق خطرآفرین و نیز اتخاذ تدابیر حفاظتی در سازه های احداثی باشد. در این مقاله رفتار گسل های منطقه مورد مطالعه با استفاده از روش شبیه سازی عددی (ارگودیسیتی) مورد بررسی قرار می گیرد. ارگودیسیتی مدل سیر تحولات وتغییرات تاریخی یک پدیده است، بطوریکه بتوان این تغییرات را در فازهای فضایی طبقه بندی نمود. مهمترین ویژگی این تقسیم بندی، مبنا قرارگرفتن متوسط های یکسان میزان تغییرات فضایی، در طول هر مقطع زمانی از دوره تکوین است. متریک نوسان سازی (TM) تیرو مالای – مانتین یکی از متدهای قابل استفاده در پیش بینی سیستمهای غیرخطی طبیعی است. که تعادل یا عدم تعادل سیستمی را با استفاده از کمیت گذاری گسل (کمیت فضایی - زمانی) مورد بررسی قرار می دهد و با یافتن فاز های زمانی میانگین تحولات رخداده آن را معادل میانگین تحول فضایی که در اینجا بزرگای زلزله است فرض می نماید این روش فرصتی ارزنده در اختیار ما قرار داد تا عملکرد و برآورد توان لرزه زایی گسل های طبیعی به وسیله پارامترهای آماری گسلهای منطقه را مورد بررسی قرار دهیم. بر اساس یافته های این پژوهش معلوم گردید که احتمال وقوع زلزله های با بزرگای بیشتر از 3 m³ در استان یزد وجود دارد.