مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
مدل رقومی ارتفاع
حوزه های تخصصی:
نقشه لندفرم به طور اعم نمایانگر اشکال سطح زمین و ماهیت فرایندهایی است که در یک ناحیه عمل کرده و یا در حال حاضر عمل میکنند. چنین نقشههایی به طور بالقوه دارای ارزش اطلاعاتی بسیار زیادی برای برنامهریزی محیطی، مهندسی عمران، کشاورزی، حفاظت منابع طبیعی، پیشبینی و پیشگیری از بلایای طبیعی احتمالی هستند. در مناطق صعبالعبور یا کویری که وسعت زیادی دارند و مطالعه آنها بهصورت چشماندازهای یکپارچه مورد نظر است، بررسیهای مورفولوژیکی این مناطق در مدت زمان کوتاه حایز اهمیت میباشد، در این صورت استفاده از دادههای ماهوارهای و دورسنجی در این مناطق توصیه میشود.منطقه مطالعه شده، یعنی استان سمنان نیز از چنین ویژگیهای محیطی برخوردار است و دارای مساحتی بالغ بر 96816 کیلومتر مربع میباشد. در این مطالعه، کوشش شده تا با تلفیقکردن دادههای ماهوارهای با توان طیفی بالا نظیر تصاویر لندست ETM، با دادههای دارای قدرت تفکیک مکانی بالا نظیر IRS-PAN دادههایی بهدست آید که ویژگی چند طیفی بودن و توان تفکیک مکانی بالا را توأم داشته باشد. این دادهها در محیط نرمفزار پردازش تصویر 3.6ER Mapper تحلیل و بارزسازی شدهاند؛ سپس با توجه به معیارها، اصول و فرایندهای ژئومورفولوژیکی، سیمای مورفولوژیکی منطقه مورد تفسیر قرار گرفته است. بر این اساس 27 کلاس لندفرم قابل تشخیص و تفکیک در منطقه سمنان، با توجه به ویژگیهای متنوع و پیچیده زمینشناسی و اقلیمی استان، در محیط نرمفزار a2.3Arcview شناسایی شد. همچنین در شناسایی و استخراج لندفرمها از مدل رقومی ارتفاع منطقه، نقشههای حاصل از آن، نقشههای زمینشناسی و توپوگرافی در روند این مطالعه، استفاده بهینه به عمل آمد.براساس این مطالعه، موفقترین رویکرد برای تهیه نقشه لندفرم، توام کردن بررسیهای میدانی با مطالعاتی دورسنجی است. نقشه لندفرم بهدست آمده مبنایی را برای ارزیابی منطقه از نظر ساختاری و ویژگیهای ژئومورفولوژیکی فراهم میآورد که در زمینه بسیاری از مسائل مدیریت و برنامهیزی محیطی سودمند بوده است و میتواند بهعنوان الگویی برای مناطق مشابه به کار رود
مدل تغییرات مکانی بارش در زاگرس میانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباط بارش و ارتفاع به منظور برآورد میزان و نحوه تغییرپذیری بارش در مناطق کوهستانی، همواره از موضوعات مورد توجه اقلیم شناسان بوده است. در این تحقیق سعی شده است از طریق مدل رگرسیونی، بارش منطقه زاگرس میانی مدل سازی گردد. تمام داده های موجود بارندگی منطقه مورد مطالعه ـ اعم از سازمان هواشناسی (سینوپتیک، کلیماتولوژی و باران سنجی) و وزارت نیرو ـ گرد آوری شد، که پس از تبدیل داده های وزارت نیرو به تاریخ میلادی، کل ایستگاه هایی که دارای داده کامل بین سال های 1995 تا 2004 بودند انتخاب شدند. بدین منظور بارندگی به عنوان متغیر وابسته و ارتفاع، شیب، جهت شیب، طول و عرض جغرافیایی، فاصله از خط مبنای غربی، فاصله از خط الراس به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. دو متغیر فاصله از خط مبنای غربی و فاصله از خط الراس ها تاکنون مورد استفاده قرار نگرفته اند. مدل سازی از طریق متغیرهای مستقل معنادار انجام پذیرفت و با تقسیم منطقه به دو بخش رو به باد و پشت به باد و همچنین ترسیم نیمرخ های طولی بارش و ارتفاع، عمود بر خط الراس ها، نحوه تغییرپذیری مکانی بارندگی بررسی گردید. بدین ترتیب مشخص شد که با وجود هماهنگی نسبی بین بارندگی و ناهمواری، هسته بیشینه بارندگی بر محور مرتفعِ ناهمواری ها منطبق نیست. نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه معناداری بین فاصله از خط الراس و بارش وجود دارد و این موضوع در تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به معنی داری این متغیر (در سطح 99 درصد)، پیشنهاد می گردد در پژوهش های آتی برای مدل سازی تغییرات مکانی بارش در زاگرس و به ویژه زاگرس میانی، از این متغیر استفاده شود. همچنین به دلیل معنی دار نبودن متغیر مستقل فاصله از خط مبنای غربی، استفاده از آن در سایر پژوهش های مرتبط با مدل سازی تغییرات مکانی بارش در زاگرس میانی پیشنهاد نمی شود
عوامل موثر بر شکل گیری خندق در زیر حوضه های نویز و حاشان با استفاده ازسنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرسایش خندقی به دلیل خصوصیات اقلیم، سنگ شناسی، خاک، پستی و بلندی، مشکل جدی در جهت کاربری اراضی در تعدادی از نقاط دنیا میباشد. در مقایسه با تلاش های دهه های گذشته در جهت بررسی فرسایش ورقه ای و شیاری، مطالعات نسبتا کمی روی فرسایش خندقی متمرکز گردیده اند.عوامل دخیل در فرسایش خندقی موجب علاقه مندی بسیاری از محققین در محیط های مختلف شده است. تحقیق حاضردر دو زیر حوضه، مجموعا به مساحت 36/5397 هکتار در حوضه آبخیز طالقان انجام شد.مرز نواحی خندقی شده از روی ارتو فتو های تهیه شده ازعکس های هوایی، ترسیم گردید،نقشه پوشش و کاربری اراضی از روی تصاویر ماهواره ای تهیه شد ونقشه هایرقومیزمین شناسی، خاک، بارش، دما، اقلیم، کاربری و پوشش اراضی، ارتفاع، شیب وجهت تلفیق با نواحی خندقی شده مورد استفاده قرار گرفت؛همچنین در منطقه اقدام به حفر پروفیل گردید. نتایج نشان داد خندق ها بر روی سازند نئوژن با مواد مادری مارنی، درشیب کمتر از 15درصد، با جهت جنوبی ودر اقلیم های مرطوب و نیمه مرطوب تشکیل شده اند. کاربری اراضیو خاکها در نواحیخندقی شده به ترتیب مرتع Typic calcixerepts) و Typic Haploxerepts ) می باشند. در نواحی خندقی شده مقدار سیلت زیاد و مقدار رس با افزایش عمق خاک افرایش می یابد، میزان سطح عقب نشینی خندق ها در فاصله سالهای1380-1370، 34/3 هکتار است.
استفاده از DEM در تحلیل مورفوتکتونیک فروچاله های کارستی توده پرآو بیستون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توده پرآو- بیستون با وسعت 880 کیلومتر مربع در زون زاگرس رورانده و در استان کرمانشاه واقع شده است. در این ناهمواریها اشکال متنوعی از چشمانداز کارست همچون کارن ها، اوالاها، دولین ها، غارها و ... پدید آمده است. شکلگیری و توسعه فروچاله های کارستی متاثر از روراندگی، گسل ها و شکستگی های منطقه، شرایط مناسبی را برای تغذیه و گسترش منابع آب زیرزمینی به عنوان اصلیترین منبع آب آشامیدنی شهر کرمانشاه فراهم آورده و هیدروژئولو ژی منطقه را تحت تاثیر قرار داده است. بنابراین، شناخت مرفوتکتونیکی فروچاله ها در بررسیهای کارستی منطقه جایگاه و اهمیت بالایی دارد. در این تحقیق با استفاده از مدل رقومی ارتفاع ( DEM ) و پردازش داده های رقومی شده نسبت به استخراج اطلاعات توپوگرافی و هیدرولو ژی اقدام گردید. همچنین با انجام عملیات میدانی و به کارگیری دستگاه موقعیتیاب جهانی ( GPS ) و کمپاس، ویژگی و موقعیت فروچاله ها و امتداد درزه ها و شکستگیهای منطقه اندازه گیری و در ارتباط با سایر داده های مکانی مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتههای تحقیق نشان میدهد در توده پرآو- بیستون اشکال اگزوکارست در فرمها و ابعاد مختلف توسعه یافته و تیپیکترین این اشکال یعنی فروچالهها در امتداد درزهها و گسلهای کششی ناحیه قرار گرفته و فروچالههای مستخرج از DEM نیز نشان دهنده چنین امتداد و روندی است.
تحلیل ساختاری گسل ایذه در بخش مرکزی زاگرس با استفاده از تکنیک های سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مورفولوژی کمربند چین- راندگی زاگرس، به دلیل عملکرد گسل های مختلف در طی کوهزایی، پیچیدگی های خاصی یافته است. گسل ایذه (با روند N-S) یکی از این عناصر ساختمانی بنیادی است که حرکات آن در دوره های زمین شناسی، آثار زیادی را در الگوی رسوب گذاری و سیمای مورفوتکتونیکی زاگرس بر جای گذاشته است. در این مقاله، یافته های جدید در خصوص سبک و سازوکار دگرشکلی سیستم گسلی ایذه، در بخش مرکزی زاگرس مورد بحث قرار گرفته است. این پژوهش به کمک تکنیک های سنجش از دور و با استفاده از تصاویر ماهواره ای ASTER و IRS-PAN، و مدل رقومی ارتفاع (DEM) ناحیه انجام شده است. برای تصحیح هندسی، پردازش داده ها و بارزسازی عوارض ساختاری و آثار شکستگی در تصاویر ماهواره ای، از نرم افزار ER Mapper 6.4 استفاده شد. به علاوه، برای بررسی دقیق تر سیماهای دگرشکلی و آثار شکستگی در واحدهای رسوبی، از انواع مدل های سه بُعدی مبتنی بر DEM نیز کمک گرفته شد. مشاهدات سنجش از دور حاکی از آن اند که حرکات گسل ایذه باعث تغییرات زیادی در ویژگی های زمین ساختی بخش مرکزی زاگرس شده است. آثار دگرشکلی ناشی از گسل ایذه عمدتاً به صورت کشیدگی و چرخش راستگرد محور چین ها، و یا گسیختگی و جابه جایی طبقات نمایان شده اند. حرکات این گسل، اُلگوی جهت گیری و شدّت شکستگی در واحدهای زمین شناسی را نیز متأثر کرده است. تحلیل ساختاری دسته های شکستگی در مناطق مختلف این را مطرح می سازد که برخی از آنها احتمالاً بر اثر سیستم بُرشی ناشی از حرکات راستگرد گسل ایذه تشکیل شده اند. در مجموع، شواهد زمین ساختی نشان می دهند که حرکات گسل ایذه در طی فازهای مختلف کوه زایی، به واسطه سازوکارهای متفاوت، موجب تغییر الگوی دگرشکلی ناحیه ای و یا تعدیل سیمای مورفوتکتونیک بخش مرکزی زاگرس شده است. به علاوه، برخی از شواهد دلالت بر آن دارند که این گسل در طی فازهای جوان آلپی نیز فعّال بوده است.
تعیین تاریخ های کاشت گلرنگ بهاره در استان اصفهان با استفاده از دما و مدل رقومی ارتفاع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشت بهاره گلرنگ در بسیاری از مناطق استان اصفهان، بر اساس تقویم زمانی مرسوم و دیرتر از زمان کاشت آن از لحاظ حرارتی صورت می گیرد. برای تعیین تاریخ های کاشت گلرنگ در استان اصفهان، از داده های دمایی 51 ایستگاه سینوپتیک و کلیماتولوژی استان اصفهان استان های همجوار آن استفاده شد. پهنه استان با استفاده از میانگین دمای شبانه روزی و به کمک روش کریجینگ به سه ناحیه دمایی تقسیم شد. در هر ناحیه دمایی، تاریخ کاشت مناسب تعیین و نقشه های مربوطه در سامانه اطلاعات جغرافیایی با استفاده از مدل رقومی ارتفاع ترسیم شدند. بر اساس نتایج، در ناحیه دمایی اول که مناطق با ارتفاع کمتر از 1511 متر را دربرمی گیرد، زمان کاشت مناسب گلرنگ از نیمه اول بهمن آغاز شده و تا نیمه اول اسفند ادامه می یابد. در ناحیه دمایی دوم که مناطق با ارتفاع بین 1511 تا 1925 متر را شامل می شود، زمان کاشت مناسب از نیمه دوم اسفند آغاز شده و تا نیمه اول فروردین ادامه خواهد یافت. زمان کاشت مناسب در ناحیه دمایی سوم که نقاط با ارتفاع بیشتر از 1925 متر را پوشش می دهد، از نیمه دوم فروردین آغاز می شود و تا نیمه دوم اردیبهشت ادامه می یابد.
شاخص های سنجش از دوری چه اندازه می توانند موجب بهبود برآورد بار معلق شوند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش کارایی شاخص های ماهواره ای و پارامترهای ژئومورفومتری در برآورد بار رسوبی با استفاده از مدل های مبتنی بر هوش مصنوعی و داده کاوی به چالش کشیده شده است. بدین منظور، نخست مدل ها به کمک پارامترهای ژئومورفومتری مستخرج از مدل رقومی ارتفاعی و شاخص های ماهواره ای بهینه سازی شد و نزدیک ترین داده های دبی و رسوب به زمان تصاویر ماهواره ای خروجی مدل درنظر گرفته شد. پس از اجرای الگوریتم ها، به وزن دهی پارامترها و تعیین میزان تأثیرشان در پیش بینی بار رسوبی معلق پرداخته شد. نتایج نشان داد عملکرد مدل ها با ورودی های مختلف گوناگون است. مقادیر RMSE مدل ها بیانگر آن است که در صورت استفاده از پارامترهای ژئومورفومتری به عنوان ورودی مدل مقدار RMSE بیشتر است و در مقابل با استفاده از برخی شاخص ها به عنوان ورودی مدل ها میزان RMSE کاهش می یابد؛ به طوری که در مدل فرایند گوسی با ورودی پارامترهای ژئومورفومتری مقدار۱۰ /۳۵ RMSE= و در صورت ورودی شاخص های تصاویر ماهواره ای مقدار 7 /513RMSE= است. با تلفیق پارامترهای ژئومورفومتری و شاخص ها میزان دقت همة مدل ها افزایش یافته و مدل فرایند گوسی با 026 /5RMSE= بیشترین دقت را داشته است. نتایج حاصل از وزن دهی نیز نشان داد که شاخص های Clay index (average) و b5 (average) و NDVI (max) دارای بیشترین وزن بوده و بیشترین تأثیر را در پیش بینی بار رسوبی معلق داشته اند.
بررسی ترک های آثار صخره ای محوطه تاریخی نقش رستم با استفاده از تحلیل داده های سنجش ازدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محوطه تاریخی نقش رستم یکی از آثار منحصربه فرد ایران واقع در استان فارس است که یادمان هایی از عیلامیان، چهار مقبره مربوط به دوران هخامنشی، و همچنین 7 نقش برجسته عظیم بر روی صخره مربوط به دوران ساسانی در خود جای داده است. ازآنجایی که این آثار تاریخی در فضاهای باز کوهستانی واقع شده اند، آسیب های بسیاری را که متأثر از شرایط اقلیمی بوده، پشت سر گذاشته است. وجود ترک های متعدد و عمیق با دلایل ناشناخته بر روی سطوح این آثار صخره ای در محوطه باستانی نقش رستم، منجر به شکل گیری این تحقیق گردید. لذا جهت شناسایی دلایل به وجود آمدن این ترک ها، داده های سنجش ازدور منطقه مطالعه و از سامانه اطلاعات جغرافیایی جهت تحلیل و تفسیر استفاده گردید. در این راستا از تصاویر هوایی و ماهواره ای با قدرت تفکیک مکانی برای بررسی دیداری از منطقه موردمطالعه و محیط پیرامون، از مدل رقومی ارتفاع برای نمایش ناهمواری های زمین و تفسیر ساختارهای سه بعدی از سطح زمین، و GIS به عنوان یک سامانه اطلاعاتی مکان مبنا و ابزاری برای پردازش، تحلیل و مدیریت اطلاعات استفاده گردید. با توجه به نتایج تحلیل ها، مشخص گردید که این آثار صخره ای در انتهای آبراهه ها واقع شده اند و در طول زمان و در فصل های پربارش، تحت تأثیر وجود ترک های زمین ساختی باعث ایجاد جریان روان آب ها و تجمع آب شده و دلیل توسعه فرایندهای فرسایشی در منطقه موردمطالعه هستند.
دقت الگوریتم های جریان و DEMهای استر (ASTER)، SRTM و نقشه های توپوگرافی 25000/1 در استخراج بعد فراکتال شبکه زهکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای موفقیت آمیز انواع مدل های در مقیاس منطقه ای به انتخاب نوع داده و الگوریتم مناسب بازمی گردد. این نکته، در کنار ممکن نبودن اندازه گیری تمامی اجزای طبیعت، منجر به شکل گیری تحولی بزرگ در شیوه درک پدیده ها شده است. در این شیوه، می توان هر جزء از طبیعت را به صورت یک عدد کمّی هندسه فراکتال درآورد. در پژوهش حاضر، به منظور بررسی بعد فراکتال شبکه زهکشی روی سازندهای زمین شناسی حوضه دشت یزد اردکان، هم زمان روی الگوریتم های جریان یک سویه و چندسویه و DEMهای SRTM و استر (ASTER) و نقشه های توپوگرافی 25000/1 تمرکز شده است تا، در نهایت، مقادیر بعد فراکتال از نقشه شبکه زهکشی نزدیک به واقعیت زمینی استخراج شود. با مقایسه نتایج، کمترین اختلاف، در مقادیر طول و رتبه آبراهه، متعلق به نقشه های توپوگرافی 25000/1 و بعد از آن، مدل رقومی استر و الگوریتم چندسویه است. هرچند الگوریتم چندسویه جزئیات بیشتری از شبکه زهکشی نشان می دهد؛ از نظر تعداد رتبه های آبراهه ، به ویژه رتبه 1، با نقشه واقعیت زمینی تفاوت دارد. بنابراین، با توجه به حساسیت بعد فراکتال به کوچک ترین تغییر در شبکه زهکشی، شبکه زهکشی نقشه های توپوگرافی با بیشترین انطباق با واقعیت زمینی انتخاب شد. میانگین بعد فراکتال 149/1 و 16/1 و 207/1، به ترتیب، نشان دهنده سازند آهک تفت، گرانیت و کهر است. درواقع، بین بعد فراکتال و حساسیت سازندهای زمین شناسی ارتباط معنی داری وجود دارد (سطح 0.99)؛ به نحوی که، با افزایش حساسیت سنگ شناسی و به تبع آن، تراکم زهکشی، عدد فراکتال افزایش می یابد. بنابراین، می توان ادعا کرد که تحلیل ابعاد فراکتال شبکه زهکشی روی سازندهای زمین شناسی بررسی سریع و دقیقی از فرسایش پذیری واحدها ارائه می کند.
ارزیابی دقت مدل رقومی ارتفاع سنجنده پریسم/ ماهوارهای آلوس با مدل رقومی ارتفاعی Aster(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۰ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۱۹
87 - 97
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف مدل رقومی ارتفاع تولید نقش ه ه ای توپوگرافی است که نشان دهنده عوارض طبیعی اعم از رودخانه ها، دریاچه ها، کوه ها و عوارض مصنوعی مانند شهرها، جاده ها و پل ها بوده و در مطالعات زیرساختی و استراتژیک از اهمیت بالایی برخوردار است. استفاده از تصاویر ماهواره ای یکی از راه های استخراج مدل های رقومی ارتفاع می باشد. هدف از این مطالعه بررسی نحوه استخراج مدل رقومی ارتفاعی تولید شده از تصاویر سنجنده پریسم همراه با فایل کمکی چندجمله ای منطقی موسوم به RPC می باشد . به منظور نیل به اهداف مطالعاتی از تصاویر ماهواره ای با بهره گیری از روش اکتشافی با تکنیک سنجش از دور استفاده شده است. تصاویر استریو ماهواره استر اخذ شده در تاریخ 2010/05/21 میلادی مورد استفاده قرار گرفته است، همچنین برای ارزیابی مدل رقومی ارتفاع از تصاویر استریو سنجنده پریسم که در تاریخ 2009/08/07 میلادی اخذ گردیده، استفاده شده است. نتایج نشان داد که RMSE به عنوان شاخص خطا برای مدل رقومی ارتفاع استخراج شده از PRISM ، ASTER به ترتیب 3/66 و 6/8 متر می باشد. نتایج به دست آمده از انحراف معیار پیکسل های تصاویر استریو سنجنده پریسم در جهت طولی1/9 متر و در جهت عرضی 2/3 متر و فاصله پیکسل های مدل رقومی ارتفاعی 3 متر می باشد. که دقت مدل رقومی ASTER کمتر از اندازه پیکسل ها یعنی کمتر از 15 متر می باشد، یعنی در جهت طولی 6 متر و در جهت عرضی 7 متر در پیکسل است که در مجموع 13 متر می باشد. نتایج خطای انحراف معیار منطبق بر نتایج RMSE بود که تأیید کننده مدل رقومی ارتفاعی PRISM است. بنابراین دقت مدل رقومی استخراج شده از تصاویر سنجنده PRISM بالاتر از ASTER می باشد. پیشنهاد می شود در کل مرزهای کشور از مدل رقومی ارتفاعی با دقت بالا که با استفاده از مدل رقومی ارتفاعی تولید شده از تصاویر استریو سنجنده پریسم از ماهواره آلوس که همراه با فایل های ضرایب منطقی چندجمله ای ( RPC ) برای تصحیح هندسی تصاویر می باشد، استفاده شود .
تاثیر توان تفکیک DEM و ضریب زبری مانینگ بر کارآیی مدلHEC-RAS-WMS در تعیین پهنه های مخاطره سیلاب مطالعه موردی رودخانه کشکان، استان لرستان، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
95 - 110
حوزه های تخصصی:
پدیده سیلاب به عنوان یک رویداد هیدرواقلیمی و از مهم ترین مخاطرات طبیعی در ایران است، در این راستا تهیه نقشه های مناطق آسیب پذیر مخاطره سیلاب در محدوده های شهری از مهم ترین دغدغه های برنامه ریزان محیطی است. پژوهشگران برای دستیابی به این هدف باید از داده ها و مدل های هیدرولوژی مناسب با بهترین کارآیی استفاده کنند. در واقع یکی از مهمترین مسائلی که بر نتایج حاصل از مدل های مختلف هیدرولیکی که پهنه های خطر سیلاب را مشخص می کنند. تاثیرگذار است، نقش توان تفیک مدل رقومی ارتفاعی و ضریب زبری است. ضریب زبری هم یکی از مشخصه های مهم در مطالعه خصوصیات جریان رودخانه ای می باشد، لذا تعیین ضریب زبری مناسب که معرف شرایط واقعی رودخانه باشد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش از مدل HEC-RAS در نرم افزار WMS که از کاربردی ترین مدل های هیدرولوژیست استفاده شده است. در این مدل تاثیر مدل های رقومی ارتفاع با توان تفکیک مختلف و میزان حساسیت مدل به تعیین ضریب زبری مانینگ در مساحت دقیق پهنه های متاثر از سیلاب درخروجی مدل بررسی شده است. منطقه مورد مطالعه در این پژوهش حوضه آبخیز رودخانه کشکان با وسعت 9276 کیلومترمربع است که قسمتی از آن مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که افزایش توان تفکیک مدل رقومی ارتفاعی در تعیین پهنه های آسیب پذیر سیلاب در دقت این مدل بسیار تاثیرگذار است و برعکس کاهش آن دقت محدوده ها را پایین آورده به طوریکه با واقعیت محیطی تطبیق ندارد، همچنین مدل HEC-RAS-WMS به تغییرات ضریب زبری مانینگ حساس بوده و باید برای تعیین پهنه های سیلاب در این مدل به تغییرات ضریب زبری و تعیین آن دقت لارم به عمل آید. با توجه به این موضوع پژوهشگران این حوزه باید دقت کافی را در استفاده از داده های مناسب در این موضوعات داشته باشند تا نتایج کاربرد مناسب را در برنامه ریزی های شهری و منطقه ای داشته باشد.
آموزش تهیه نقشه ی توپوگرافی و مدل رقومی ارتفاع در درس نقشه خوانی و کارتوگرافی
حوزه های تخصصی:
یکی از روش های فعال و عملی برای تدریس درس نقشه خوانی و کارتوگرافی برای دانشجویان در مقطع کارشناسی، آموزش تهیه نقشه ی توپوگرافی و مدل رقومی ارتفاع می باشد. پژوهش حاضر با هدف آموزش مراحل تهیه نقشه ی توپوگرافی و مدل رقومی ارتفاع می باشد. نرم افزارهای که در این پژوهش به کار گرفته شد، نرم افزار های Google Earth Pro و Arc Map می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی و آموزشی می باشد. نمونه کار مربوط به بخش کوچکی از دره رودخانه ی هراز و ارتفاعات اطراف آن در رشته کوه البرز مرکزی می باشد. جهت تهیه داده های ارتفاعی نقاط از نرم افزار گوگل ارث استفاده گردید، در نرم افزارArc Map، جهت تبدیل فایل نقاط به یک فایل رستری، فرایند میانیابی صورت گرفت و بعد از انجام چندین فرایند نقشه توپوگرافی و DEM منطقه تولید شد. با تولید نقشه؛ فنون مختلف نقشه خوانی، موقعیت نقاط، راهنمای نقشه (Legend)، مقیاس نقشه، مفهوم خطوط تراز، خواندن ارتفاع از روی منحنی های میزان، نمایش شیب، نمایش دره رودخانه، دامنه کوه، اندازه گیری روی نقشه های توپوگرافی و ترسیم نیمرخ و موارد دیگر را به صورت عملی به دانشجویان آموزش داد. با توجه به سرفصل های درس نقشه خوانی و کارتوگرافی، دانشجویان علاوه بر مباحث تئوری درس، فرایند آموزش تهیه نقشه ی توپوگرافی و مدل رقومی ارتفاع با استفاده از نرم افزارهای کاربردی را یاد می گیرند، که هم برای آینده شغلی آنها و هم در تهیه نقشه هایی که برای مقاله علمی پژوهشی نیاز دارند، بسیار مفید خواهد بود.
بررسی عوامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش با استفاده از GIS و RS (مطالعه: موردی سد دوستی)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۲ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴
21 - 38
حوزه های تخصصی:
یکی از شایع ترین پیامدهای ژئومورفیک حاصل از ساخت سدها و ایجاد دریاچه در پشت آنها، فعال شدن لغزش هاست. سد دوستی به عنوان یکی از بزرگ ترین سدهای ذخیره ای کشور در اثر فعال شدن لغزش ها با وضعیت بحرانی مواجه شده است. هدف از این مطالعه شناسایی پدیده ی لغزش، علل، روند و اثرات آینده آن در دریاچه سد دوستی است و روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلی و تجربی است که در آن از داده های رقومی تصاویر سنجنده IRS، مدل های رقومی ارتفاع(DEM) ، نقشه های زمین شناسی، تصاویر ماهواره ای، و اطلاعات حاصل از عملیات میدانی و آزمایشگاهی شامل مشاهده مقاطع زمین شکل ها، مقاطع طبقات، و عوارض ساختمانی موجود در منطقه جهت تکمیل نقشه ی ژئومورفولوژی، نمونه برداری از مواد سطحی، نقشه برداری از لغزش های نمونه جهت پایش های بیشتر و انجام آزمایش توزیع ذرات استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی های صورت گرفته در منطقه به شناسایی 252 زمین لغزه ی جدید با مساحت کلی 8/123 هکتار (23/1کیلومترمربع) انجامید، حجم رسوب تولید شده توسط این زمین لغزش ها حدود 8595433 مترمکعب (59/8 کیلومترمکعب) بوده که تاکنون وارد دریاچه ی س د شده است. عوامل ای جاد لغزش ها شامل عوامل زمین شناسی، هیدرولوژی، آنتروپوژن، زیستی و اقلیمی است. با توجه به آثار زمین لغزش ها بر کیفیت آب، گنجایش سد و همچنین ناپایداری دامنه های مشرف به دریاچه ی سد، برنامه ریزی برای کنترل لغزش ها ضروری است.
جانمایی پهنه های مستعد ذخیره سیلاب با تأکید بر ویژگی های فرمی زمین و روش های تصمیم-گیری چندمعیاره مکانی در حوضه ی آبخیز قمرود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۸
139 - 159
حوزه های تخصصی:
انحراف و ذخیره سازی سیلاب روشی شناخته شده برای مقابله با مخاطرات و آسیب های سیل می باشد و از طرف دیگر سبب بهبود وضعیت کیفی و کمّی آب های زیرزمینی می شود و در واقع مهار سیلاب و تغذیه ی مصنوعی آبخوان ها از نتایج مهّم آن به شمار می رود. هدف این پژوهش جانمایی پهنه های مناسب ذخیره ی سیلاب حوضه ی آبخیز قمرود با استفاده از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره می باشد. در این پژوهش از متغیرهای شیب، خاک، کاربری اراضی، عمق آب های زیرزمینی، لندفرم، قابلیت نفوذپذیری سطحی، زبری، شاخص تجمعی جریان، لیتولوژی، ارتفاع و تراکم زهکشی به عنوان عوامل مؤثر در جانمایی جهت انحراف و ذخیره سازی سیلاب استفاده شده است. از مدل مجموع ادغامی مجموع - حاصل ضرب (WASPAS) که یکی از جدید ترین مدل های تصمیم گیری چند معیاره می باشد برای تحلیل هم پوشانی و رتبه بندی گزینه ها و تهیه ی نقشه ی نهایی استفاده گردید. نتایج حاصل از مدل واسپاس نشان می دهد به لحاظ پتانسیل ذخیره ی سیلاب، حوضه ی آبخیز مورد مطالعه به پنج کلاس خیلی زیاد با 24 درصد، زیاد 2/28 درصد، متوسط 9/24 درصد، کم 2/15 درصد و خیلی کم 7/7 درصد تقسیم می شود. بدین ترتیب نه پهنه بسیار مناسب جهت انحراف و ذخیره سازی سیلاب در قسمت های مرکزی، جنوبی، شمال غربی و شرق حوضه شناسایی شد که این مناطق در بازدید میدانی نیز جهت اهداف مذکور مناسب تشخیص داده شدند.
شناسایی نیمه خودکار لندفرم ها با استفاده از پردازش شیءگرا، مدل رقومی ارتفاع و تصاویر ماهواره ای مطالعه موردی: حوضه آبریز رودخانه دز واقع در دامنه های غربی و جنوب غربی زاگرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی سال ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۰
123 - 105
حوزه های تخصصی:
فرآیندهای سطح زمین در مقیاس های مکانی-زمانی مختلف عمل می کنند و شکل های زمینی را تولید می کنند که در یک سلسله مراتب تودرتو ساختاریافته اند. شیوه ی استخراج نیمه خودکار انواع لندفرم های منتخب از مدل های رقومی ارتفاعی DEM از اهمیت بالایی برخوردار است. لندفرم یک عارضه ژئومورفیک از سطح زمین است که خصوصیات ظاهری خاص داشته و شکل آن را می توان تشخیص داد. در حال حاضر طبقه بندی لندفرم ها عموماً مبتنی بر تشخیص کارشناسی است که به طریق دستی و با استفاده از عکس های هوایی، نقشه های توپوگرافی و برداشت های صحرایی انجام می گیرد که روشی زمان بر، پرهزینه، کم دقت و تکرار نشدنی است. در این پژوهش از 5 مشتق اصلی DEM5/12 متری ماهواره ALOS (لایه ی شیب، لایه جهت شیب، لایه ی خمیدگی، لایه ی جریان تجمعی و لایه ی ارتفاع) و همچنین از تصاویر ماهواره ای Sentinel-2و شاخص پوشش گیاهی NDVI به عنوان لایه های کمکی استفاده گردیده، سگمنت سازی که در این منطقه صورت گرفت با استفاده از روش segmentation multi resolation انجام شد. در این سگمنت سازی به لایه ارتفاع، ارزش 3 و به لایه خمیدگی ارزش 2 و به بقیه ی لایه ها ارزش 1 داده شد و در قسمت Composition of homogeneity criterion، به Shape 7/0 و Compactness 3/0 و پارامتر مقیاس 50 در نظر گرفته شد و سپس با استفاده از الگوریتم های Layer Values و Geometry و دستورات assign class به طبقه بندی لندفرم های واقع در دامنه های غربی و جنوب غربی زاگرس (محدوده ی شهرستان الیگودرز) اقدام شده است. نتایج نشان داد که استفاده از الگوریتم های Layer Values و Geometry و دستورات assign class توانایی خوبی در جداسازی و طبقه بندی لندفرم ها دارند، به گونه ای که 8 نوع لندفرم (دامنه، یال، پهنه های آبی، پرتگاه، قله، خط الرأس، دشت های پست و دشت های مرتفع) با ضریب کاپا 87/0 و دقت کلی 71/91 درصد استخراج گردید. لندفرم های یال بیشترین بخش منطقه را تشکیل داده و لندفرم های غالب منطقه محسوب می شوند و توزیع مناسبی در قسمت های مختلف دارند ولی لندفرم های قله با حداقل مساحت فقط بخش محدودی از منطقه ی موردمطالعه را تشکیل داده است.