فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی به بخش غیر کشاورزی و فعالیت آن ها در مشاغل شهری از نشانه های بارز تغییر و تنوع در روابط کار در بخش کشاورزی محسوب می شود که به میزان قابل توجهی تحت تأثیر عوامل اقتصادی قرار می گیرد. در این مطالعه، به بررسی تأثیر رشد بخش غیر کشاورزی بر مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی در ایران پرداخته شد. برای این منظور، در ابتدا با استفاده از روش موندلاک میزان مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی ایران به بخش های غیر کشاورزی در بازه زمانی 1391-1353 محاسبه شد. سپس، با استفاده از مدل خودتوضیح با وقفه های گسترده عوامل مؤثر بر مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که به طور متوسط در هر سال بیش از 3 درصد از نیروی کار بخش کشاورزی به سایر بخش های اقتصادی مهاجرت می نمایند. همچنین، در کوتاه مدت، با رشد درآمدهای بخش غیر کشاورزی میزان مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی افزایش می یابد. با این وجود، در بلندمدت، میزان مهاجرت نیروی کار از بخش کشاورزی با افزایش اختلاف درآمدهای شهری و روستایی به طور معناداری تحت تأثیر قرار می گیرد. لذا می بایست به منظور جلوگیری از معایب مهاجرت بیش از ظرفیت موجود برای نیروی کار بخش کشاورزی، در کوتاه مدت تضمین و تقویت درآمدهای بخش کشاورزی و در بلند مدت ایجاد توازن منطقی میان دستمزدهای شهری و روستایی در دستور کار سیاست گذاری قرار گیرد.
سنجش میزان خردی و پراکندگی اراضی کشاورزی در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
520 - 535
حوزههای تخصصی:
میزان خردی و پراکندگی اراضی کشاورزی بیانگر سطح مشکل دار بودن ساختار مدیریت بهره برداری از زمین هست که می تواند توسعه کشاورزی را محدود نموده و فرصت های توسعه پایدار روستایی را کاهش دهد. بنابراین هدف این تحقیق استخراج متغیرهای خردی و پراکندگی اراضی کشاورزی و تدوین شاخص های مربوطه جهت سنجش میزان آن در استان آذربایجان شرقی است. جامعه آماری این تحقیق را بهره برداران کشاورزی ساکن در استان آذربایجان شرقی تشکیل می دهد (212926=N). حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 380 نفر برآورد شد که به روش نمونه گیری طبقه ای و به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای بود که روایی آن با استفاده از نظرات پژوهشگران و کارشناسان سازمان امور اراضی کشور بازبینی و اصلاح شد. اطلاعات مکانی اراضی کشاورزی با استفاده از بانک اطلاعات کاداستر اداره امور اراضی استان آذربایجان شرقی تهیه و تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که شهرستان های بناب و بستان آباد با متوسط اراضی 28/2 و 71/13 هکتار به ترتیب خردترین و وسیع ترین اراضی را داشتند. از نظر پراکندگی نیز قطعات شهرستان بناب و اسکو با میانگین فاصله 8/3 و 4/1 کیلومتر از همدیگر و از مرکز روستا به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میزان پراکندگی بودند. از نظر میزان خردی و پراکندگی اراضی نیز که از طریق شاخص شموک به دست آمد شهرستان های شبستر و بستان آباد با میزان 3/8 و 3/1 کیلومتر بر هکتار به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میزان خردی و پراکندگی اراضی کشاورزی بودند.
پیشران های انسانی توسعه کارآفرینی در حوزه گردشگری (موردمطالعه: روستای ایستگاه بیشه در شهرستان خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
564 - 579
حوزههای تخصصی:
در صورت فراهم بودن زمینه های انسانی،گردشگری حاوی ظرفیت های پویا و گسترده ای برای اشتغال و کارآفرینی است. هدف پژوهش حاضر بررسی فراهمی پیشران ها (عوامل) انسانی لازم برای توسعه کارآفرینی گردشگری در منطقه روستایی هدف گردشگریِ بیشه در شهرستان خرم آباد بود. این تحقیق از نظر ماهیت کمّی و با توجه به هدف تحقیق، کاربردی، از لحاظ گردآوری داده ها در زمره تحقیقات توصیفی بود که به شیوه پیمایش انجام شد. جامعه آماری پژوهش، 1190 نفر از روستاییان 15 تا 64 سال ساکن در ایستگاه بیشه در سال 1396 بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 291 نفر برآورد و به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب و مطالعه شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه ای محقق ساخته بود که روایی صوری آن توسط متخصصان مورد بازنگری و تأیید قرار گرفت و پایایی آن با انجام مطالعه راهنما در خارج از محدوده تحقیق و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (88/0 تا 99/0) به دست آمد. یافته ها نشان داد پیشران های عینی در منطقه بیشه در وضعیت متوسطی قرار دارند. از میان پیشران های ذهنی نیز، تنها پیشران امنیت اجتماعی بیش از حد معیار (80/3) بود. بر اساس یافته های تحلیل خوشه ای، افراد در سه گروه نیم ساز، ناساز و هم ساز قرار گرفتند. آزمون تحلیل واریانس نشان داد از پیشران های عینی؛ آموزش، مشاوره و تجربیات در دو گروه نیم ساز و ناساز و از پیشران های ذهنی؛ مشارکت اجتماعی در دو گروه نیم ساز و ناساز وضعیت یکسان داشتند. در پایان بر اساس نتایج پژوهش جهت بهبود توسعه کارآفرینی در گردشگری منطقه بیشه پیشنهادهایی ارائه شده است.
عوامل موثر بر مدیریت ریسک فعالیت های زراعی در روستاهای شهرستان راز و جرگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط و وابستگی تنگاتنگ فعالیت های زراعی با محیط طبیعی، همواره عامل اصلی تولید در نواحی روستایی بوده و با وقوع مخاطرات طبیعی، تولید زراعی روستاییان در معرض تهدید قرار می گیرد. از اینرو زارعان، اقداماتی را در راستای کاهش آثار زیان بار مخاطرات طبیعی انجام می دهند و یا با آن مقابله می کنند. با توجه به اهمیت مدیریت ریسک فعالیت های زراعی، پژوهش حاضر سعی دارد در زمینه شناسایی موانع و عوامل موثر بر مدیریت ریسک و کاهش مخاطرات فعالیت های زراعی و بهبود فعالیت ها و ارتقاء کیفی زیستی روستاییان گام بردارد. در تحقیق حاضر به منظور دست یابی به این هدف از روش توصیفی-تحلیلی و میدانی استفاده گردید و اطلاعات مورد نیاز به دو صورت اسنادی و میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری تحقیق برابر با 2828 خانوار روستایی شهرستان راز و جرگلان می باشند که با استفاده از فرمول کوکران، 300 خانوار از میان آنان به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند و سپس داده های مستخرج از پرسشنامه در محیط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل و سنجش قرار گرفته اند. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها که از طریق تحلیل همبستگی اسپیرمن، کای اسکوئر و پیرسون و آزمون های مقایسه میانگین فریدمن، مان وایتنی و مک نمار استفاده گردید، نشان می دهد که موانعی از قبیل میزان شیب اراضی، کیفیت اراضی، میزان فرسایش اراضی، عدم ثبات در قیمت محصولات و مشکلات دسترسی به ماشین آلات با مدیریت ریسک فعالیت های زراعی رابطه معناداری را نشان می دهند. همچنین با بررسی عوامل تاثیرگذار بر ریسک فعالیت های زراعی مشخص گردید که تاثیر میزان سن و تجربه، درآمد، تحصیلات، وسعت اراضی، میزان شرکت در کلاس های ترویجی و آموزشی با مولفه های مدیریت ریسک فعالیت های زراعی تا سطح اطمینان بالا و قابل قبولی رابطه معنی داری دارند. همچنین نتایج حاصل از آزمون های مقایسه میانگین، تفاوت معنادار بین روستاهای کوهستانی و دشتی را نشان می دهند. به نحوی که روستاهای کوهستانی در مقایسه با روستاهای دشتی دارای مدیریت ریسک زراعی قابل قبولی نیستند. بنابراین روستاهای کوهستانی نسبت به روستاهای دشتی در زمینه فعالیت های زراعی آسیب پذیرترند.
Analyzing the Challenges Faced by Sustainable Economic Development in the Villages of Balouchestan Emphasizing Peasant Sub-Culture (Case Study: Chahan Dehestan of Nikshahr County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The present study aims at discovering the relationship between economic problems and limitations in Chahan rural district, and sociocultural weaknesses (with regard to the elements of peasant sub-culture). Design/methodology/approach- With regard to the purpose, it is an applied study and it is descriptive-analytical regarding its methodology. Data was collected in two ways: field and documentary. In field studies, we used questionnaires, interviews, and observations at the same time. The statistical population of the study includes 9 villages with 1121 households among 43 villages in Chahan Dehestan; and 285 households were selected as the sample using Cochran. Statistical analysis of the data was performed at two levels; at the first level, the correlation of 7 peasant sub-cultures were identified using Spearman test; and at the second level, the tests U and H were used to determine the differences among the above components in the society groups. Findings- The findings indicate that effectiveness of components like lack of innovation with significance coefficient of 0.022, extreme fatalism with significance coefficient equal to 0.020, and lack of foresight (disability to ignore immediate benefits for the sake of future benefits) with significance coefficient of 0.006 on economy was confirmed and it was proved that they limit economic sustainable development in the rural district under study. In addition, except for extreme fatalism and low level of dreams and wishes, the average of other components of peasant sub-culture are different with regard to gender, age, level of education, types of jobs, and sample villages. In general, what Rogers called a barrier to economic development in the villages in developing countries in his theory of peasant sub-culture, is not true in Chahan rural district (except for the three components whose negative effects were confirmed) but the cultural status of this society is such that it can protect and support economic sustainable development. Practical implications- Since the cultural features in the society under study support economic sustainable development (and does not prevent it), studying adaptability of economic plans with cultural status of the society and exploiting its elements smartly to facilitate the process of economic sustainable development in Chahan Dehestan is recommended. Originality/value- The present study explains the relationship between sociocultural factors (peasant sub-culture) and economic sustainable development through a combined method (qualitative-quantitative), and is the first scientific study in its kind in the studied scope
سنجش نگرش روستاییان نسبت به تحقق گردشگری روستایی جامعه محور (مورد مطالعه: دهستان گوراب پس، شهرستان فومن، استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
72 - 87
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبردهایی که امروزه در بسیاری از کشورهای جهان به منظور رشد و توسعه مناطق روستایی به آن توجه می شود، توسعه و گسترش گردشگری در این نواحی است. در این میان گردشگری جامعه محور از دهه 1970 مطرح گردید که متضمن سطح بالای مشارکت جوامع با توجه به پایداری در فرآیند توسعه و برنامه ریزی گردشگری است. گردشگری جامعه محور در جستجوی ایجاد منافع اقتصادی برای جامعه ی محلی، حفاظت از منابع طبیعی و فرهنگ محلی، بهبود کیفیت زندگی و توانمندسازی جامعه محلی به منظور رفع نیازهای نسل های حال و آینده است. در این مقاله دهستان گوراب پس در استان گیلان با توجه به رونق و توسعه گردشگری در این منطقه انتخاب گردیده است تا اثرات گردشگری بر جامعه محلی مورد سنجش قرار گرفته و مشخص شود که تا چه حد توسعه ی گردشگری و اثرات آن منجر به افزایش مشارکت جامعه ی محلی در فعالیت های گردشگری شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی و ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه بوده و تعداد این پرسشنامه ها از طریق فرمول کوکران 314 نفر تعیین گردید. تحلیل نتایج با استفاده از آزمون تحلیل عاملی نشان می دهد که در بین عوامل گردشگری روستایی جامعه محور، عامل اقتصادی با 137/19 و جامعه ی محلی و حفظ منابع با 283/16 بهترین وضعیت و عامل مشارکت با 786/9 بدترین وضعیت را داشته است.
تحلیل عوامل مؤثر بر تمایل گردشگران به سفرهای روستایی تور محور موردمطالعه: گردشگران روستایی شهرستان مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
236 - 249
حوزههای تخصصی:
گردشگری مقوله پیچیده ای است که در ساختار خود اجزاء مختلفی را در برمی گیرد. یکی از این اجزاء تور گردانی است که به دلیل ارتباط با مراکز اقامتی، رستوران ها، حمل ونقل و همچنین برخورداری از تجارب و آشنایی بیشتر با مقاصد گردشگری، می تواند در توسعه صنعت گردشگری نقش مهمی ایفا کند. لذا تحقیق حاضر باهدف شناسایی عوامل مؤثر بر تمایل گردشگران برای مسافرت به مقاصد گردشگری روستایی از طریق تور در شهرستان مراغه انجام گردید. داده های این مطالعه به صورت پیمایشی و از طریق پرسشنامه گردآوری شد. جامعه آماری این مطالعه شامل گردشگرانی بود که در سال 1395 به روستاهای دارای ظرفیت بالای گردشگری شهرستان مراغه مسافرت کرده بودند. ازاین بین 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردید. نتایج آزمون تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که تمایل افراد به سفرهای روستایی تورمحور، به ترتیب تحت تأثیر عوامل «فضای ایمن خانوادگی و تغذیه مناسب»، «سرگرمی و امنیت خاطر در طول سفر»، «نظم و برنامه سفر شفاف و مناسب»، «وسیله نقلیه مناسب و حضور به موقع آن»، «مشوق ها و امتیازات آژانس»، «فضای تجرد» است و این شش عامل درمجموع 17/65 درصد واریانس تمایل به سفر روستایی تورمحور را تبیین نمود.
اثرات بازاریابی محصول گردو بر ویژگی های کارآفرینانه روستاییان شهرستان بافت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اقتصاد متکی بر کشاورزی اغلب مناطق روستایی، بازاریابی محصولات کشاورزی از اهمیت بالایی در اقتصاد روستاییان برخوردار است. پژوهش حاضر به دنبال پاسخگویی به این سؤال بوده که بازاریابی در منطقه مورد مطالعه چه تأثیری بر ویژگی کارآفرینانه روستاییان داشته است؟ این تحقیق از نوع کاربردی است که از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است. شهرستان مورد مطالعه مشتمل بر چهار دهستان است که برای گردآوری داده های مورد نیاز از مطالعات کتابخانه ای، میدانی و تکمیل پرسشنامه استفاده شده است. تعداد282 بهره بردار به عنوان نمونه انتخاب شد. پرسشنامه به صورت نمونه گیری طبقه بندی شده در روستاهای نمونه توزیع گردید. روایی گویه ها با روش پیش آزمون و تکمیل 10 درصد از پرسشنامه ها بررسی شده و پایایی متغیرها با استفاده از آلفای کرونباخ به میزان 85/0 محاسبه گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و GIS استفاده شده است. با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مشخص شد که بین بازاریابی و ویژگی کارآفرینانه روستاییان در سطح 99 درصد رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون مشخص نمود از بین مؤلفه های مورد بررسی در رابطه با نقش بازاریابی در کارآفرینانه روستاییان از دیدگاه پاسخگویان، مؤلفه " بسته بندی " دارای بیشترین تأثیر و بعد از آن مؤلفه های " ترویج"، "کانال توزیع " و " فرآیند زیرساخت " تأثیر زیادی بر کارآفرینانه روستاییان داشته است. نتایج برازش رگرسیونی نشان می دهد که بازاریابی می تواند به میزان 94 / 0 در کارآفرینانه روستاییان روستاهای مورد مطالعه مؤثر باشد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بازاریابی محصول گردو در محدوده مورد مطالعه منجر به بهبود ویژگی های کارآفرینانه روستاییان گردیده است.
راهبردهای کشاورزان در واکنش به پیامدهای خشکسالی و بررسی عوامل مؤثر بر آن (موردمطالعه: شهرستان رشتخوار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
608 - 627
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر وقوع خشکسالی های مکرر اثرات منفی زیادی بر محصولات کشاورزی داشته است. کشاورزان می توانند با استفاده از راهبردهای سازگاری، تا حدودی اثرات خشکسالی را کاهش دهند. لذا هدف این مطالعه بررسی راهبردهای کشاورزان در واکنش به پیامدهای خشکسالی و عوامل مؤثر بر استفاده از این راهبرد ها بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری خانوارهای روستایی شهرستان رشتخوار است (N=13716). با استفاده از فرمول کوکران 373 کشاورز به عنوان نمونه انتخاب شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون رتبه ای هم انباشتگی نامحدود اکتشافی و مدل لجستیک باینری (روش LM- نیوتن- مارکارد- رافسون) استفاده شد. نتایج نشان داد که کاهش منابع آب (882/0)، کاهش سطح زیر کشت (735/0) و افزایش هزینه های زندگی (698/0) مهم ترین پیامدهای خشکسالی می باشند. به ترتیب کشت گیاهان مقاوم به خشکی مانند زعفران، کاهش دفعات آبیاری، و پرداختن به مشاغل غیرکشاورزی مهم ترین راهبردهای کشاورزان در واکنش به پیامدهای خشکسالی بوده اند. متغیرهای سن، جنس، دانش بومی، نیروی کار، درآمد، تجربه کشاورز، و وسعت مزرعه به طور قابل توجهی با کاربرد راهبرد ها در ارتباط بوده اند. از نتایج پژوهش برای سازگاری بیشتر کشاورزان با پیامدهای خشکسالی در منطقه و روستاهای کشور می توان استفاده نمود.
جایگاه و اهمیت مبادلات مرزی در تحولات فضایی ناحیه ی روستایی شهرستان گناوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت و دامنه فعالیت های اقتصادی پیوسته زمینه ساز دگرگونی فضایی نظام های سکونتگاهی بوده است. در همین ارتباط، مبادلات مرزی در تحول فضایی سکونتگاه های ساحلی و مرزی از اهمیت خاصی برخوردار است. ناحیه گناوه (استان بوشهر) واقع در حاشیه خلیج فارس، از نظر ساختار طبیعی، جلگه ای خشک و بیابانی است که با محدویت منابع طبیعی آب و خاک روبرو است. این ناحیه افزون بر 52 سکونتگاه روستایی، دارای 2 کانون شهری است. روستاهای ناحیه، با دسترسی به منابع محدود آب، در مجاورت راه های ارتباطی و یا در حاشیه/ لبه خور یا پناهگاه طبیعی، در مجاورت دریا استقرار یافته اند. از این رو، مبادلات مرزی در این ناحیه برای دوام و پایداری روستاها نه تنها از اهمیت ویژه برخوردار است، بلکه در روند زمانی، زمینه ساز تحولات فضایی در این روستاها شده است. این مقاله در نظر دارد، ضمن بررسی سازوکارهای حاکم بر مبادلات مرزی، نقش و اهمیت آن را در دگرگونی فضایی روستاهای ناحیه مورد شناسایی و تحلیل قرار دهد. دوره مطالعه 1355 – 1395 بوده است. روش پژوهش کیفی بوده، برای جمع آوری داده های کمی از پرسش نامه در سطح 350 سرپرست خانوار و داده های کیفی از مصاحبه های نیمه ساختمند با 70 نفر از ساکنان روستاها، اعضای شوراها و دهیاری ها ی روستاها استفاده شده است. تحلیل داده ها نیز بر مبنای روش استدلال منطقی در چهارچوب مقوله بندی یافته ها صورت پذیرفته است. نتیجه پژوهش بیانگر روند تحول نامطلوب این ناحیه روستایی، نابرابری فضایی و عدم تعادل در توزیع جمعی ت و فعالیت در سطح روستاهاست.
Analysis of Production Relations and Linkages of Agricultural Producers Using Social Network Analysis Method (Case Study: Pistachio Producers in Damghan County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: In this research, we aimed to identify the pattern of cooperative relations among the Pistachio producers in Damankuh rural district in Damghan. The social capital among the producers was also evaluated.
Design/methodology/approach: In this paper, the cooperative relations and the social capital among the Pistachio producers in Mehmandoost, Zarrinabad and Hoseinabad Doolab, which are located in Damankooh in Damghan, were studied by applying social network analysis method. Thus, 66 people from Mehmandoost, 70 producers from Zarrinabad, and 74 farmers from Hosseinabad Dulab were studied. The relations which were studied included cooperation in exchanging farming tools, irrigation of Pistachio orchards, marketing and pest control. For analyzing these relations, we used network- level indicators of social network analysis including density, centralization, reciprocity, transitivity and Geodesic distance. These indicators were analyzed in the UCINET software.
Finding: Results showed that the network macro-level indicators including density, centralization, reciprocity, transitivity and geodesic distance in studied villages were very low. This has caused problems for producers to cooperate with each other and threatens the stability of producers’ network and indicates cooperation among pistachio producers requires tremendous investment of both time and cost.
Research limitations/implications: Problems like accessing farmers, distributing questionnaires among them and the long time needed in order to interview them were among the challenges faced in this research.
Practical implications¬: In order to increase cooperation among the producers and social capital in their network it is suggested that farmers be instructed and informed by holding cooperative workshops, handling their problems in irrigation and pest control, running local cooperatives for supporting the farmers in the crop prices and paying attention to their demands.
Originality/value: Given the importance of the studied area in the production of Pistachio, paying attention to cooperation and social capital among producers, can be a big step in using the fertility (potentiality) of this region to develop and improve the Pistachio production.
Analysis of the Level of Environmental Development in the Rural Areas of Sistan with an Emphasis on Quranic Indices(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The environment is a divine favor whose protection can have a positive effect on lives of humans and other creatures. A look at the verses of the Quran and the life style of the Prophet’s family (PBUT) make it clear that no school like Islam has attached such a great importance to nature and the environment. Accordingly, using Quranic indices, in this study we have aimed to analyze the level of environmental development in rural areas of Sistan.
Design/methodology/approach- The population of the study is the people in the rural areas of Sistan. To determine the sample population using Sharpe formula, 40 villages (with 51663 households) out of 796 villages in Sistan region were selected, and 381 heads of households were randomly selected according to Cochran formula. For data analysis, Kruskal-Wallis statistical method in SPSS was used, and then Topsis was employed to weigh and determine the degree of development of the villages.
Findings: The evaluation showed that level of environmental development in rural areas is less than .01% percent significant. Out of 9 environmental indices, the index of optimal utilization of water, with a mean of 4.29 ranked first.
Practical implications- According to the research results, coherent planning for the revival of the genuine Islamic culture and development of religious teachings about the role and significance of nature, the realization of God's real ownership of all national resources, optimal utilization of natural resources, prevention of corruption in the environment, and appropriate utilization of forests and rangelands, especially national resources, is a strategy that can lead our society to sensible utilization of natural resources.
آماده سازی و تحلیل پایگاه اطلاعات جغرافیایی شبکه آب و فاضلاب روستایی به منظور برنامه ریزی پایداری اقتصاد روستایی در شهرستان کامیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سکونتگاه های روستایی تأثیرات متنوعی در اقتصاد ناحیه، منطقه و کشور دارد. وجود زیرساخت های خدماتی مانند شبکه توزیع آب و فاضلاب در سطح روستا و شهرستان، یکی از عامل هایی است که پایداری اقتصادی و تداوم سکونت در روستا را تضمین می نماید. در اکثر نقاط روستایی کشور زیرساخت مطلوب مربوط به شبکه توزیع آب، برنامه ریزی نشده است که این مسئله دلایل متعددی دارد. عدم وجود پایگاه اطلاعات جغرافیایی یکی از این دلایل است. مقاله پیش رو از نوع کاربردی است و با روش آمیخته (کمی-کیفی) و مطالعه موردی، به منظور ارائه مراحل ایجاد پایگاه داده لازم برای شبکه توزیع آب و فاضلاب در روستاهای شهرستان کامیاران انجام شده است. برنامه ریزی مناسب شبکه توزیع آب تأثیرات مختلف اقتصادی، اجتماعی و کالبدی دارد. ایجاد شبکه مذکور برای روستاهای شهرستان کامیاران نیازمند آماده سازی و تحلیل پایگاه اطلاعات جغرافیایی است. در این مقاله فرآیند ایجاد پایگاه داده و تحلیل آن در چهار مرحله اصلی صورت گرفته که عبارت اند از: اول، شناخت وضع موجود و لایه های اطلاعاتی در دسترس؛ دوم، سازماندهی لایه های اطلاعاتی موجود و تهیه لایه های مورد نیاز؛ سوم، بهنگام سازی و ترسیم شبکه و چهارم، پردازش و تحلیل های مکانی و خروجی گرفتن از پایگاه. در هر مرحله با توجه به لایه های اطلاعاتی موجود اقدامات لازم جهت ایجا د پایگاه داده در دستور کار قرار گرفته است. در فرآیند انواع برنامه ریزی های کوچک و بزرگ مقیاس روستایی، تحلیل های مکانی و توصیفی مختلف مانند بیان و کنترل وضع موجود، تبیین الگوی پراکنش و توزیع فضایی پدیده ها، تحلیل لکه های داغ و سرد پارامترهای پایگاه داده، میانگین مرکزی وزنی عوارض لازم است، انجام شود تا مدیریت روستایی شهرستان به صورت مطلوب تحقق پیدا کند.
گونه شناسی الگوهای ذهنی زنان روستایی در زمینه پبش برنده های توسعه کارآفرینی روستایی : کاربست روش شناسی کیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
536 - 551
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف گونه شناسی الگوهای ذهنی زنان کارآفرین روستایی در زمینه پیش برنده های توسعه کارآفرینی روستایی در سطح استان ایلام با استفاده از روش شناسی کیو انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی، به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات اکتشافی و ازنظر روش گردآوری دادها، کمی - کیفی از نوع کیو است. مشارکت کنندگان این پژوهش تعداد 26 نفر از زنان کارآفرین روستایی بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. تالار گفتمان پژوهش از پیشینه و مصاحبه گردآوری و تعداد 49 عبارت به عنوان نمونه عبارات کیو انتخاب شد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش به کمک تحلیل عاملی انجام شد. بر اساس یافته های به دست آمده از تحلیل عاملی اکتشافی، ذهنیت های زنان روستایی کارآفرین در زمینه پیش برنده های توسعه کارآفرینی روستایی در 6 دسته ذهنیت کارآفرینانه - آموزشی بازارمحور، اقتصادگرا، محیط گرا، مشارکتی و حمایتی دسته بندی شدند.
تحلیل نابرابری های اقتصادی – اجتماعی توسعه در نواحی روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال 1990 در گزارش برنامه عمران ملل متحد، شاخص مرکب توسعه انسانی موسوم به HDI توسط کارشناسان آن سازمان مطرح شد. این شاخص از ترکیب شاخص های امید به زندگی، باسوادی و درآمد سرانه به دست می آید و در محاسبه آن از حداقل، حداکثر و نسبت بین آنها استفاده می شود. در مقاله حاضر شاخص توسعه انسانی مناطق روستایی استان های ایران در دو مقطع 1384 و 1394 به دو روش سازمان ملل و منطق فازی محاسبه و نتایج حاصله مورد ارزیابی و مقایسه قرار می گیرد . بر اساس شاخص توسعه انسانی محاسباتی در هر دو مقطع 1384 و 1394 استان هایی نظیر تهران، گیلان، اصفهان و فارس بهترین رتبه ها و استان هایی نظیرکهگیلویه و بویراحمد، کردستان و سیستان و بلوچستان بدترین رتبه ها را با استفاده از هر دو روش داشته است. رتبه بندی مؤلفه های تشکیل دهنده شاخص توسعه انسانی نیز موید نتایج حاصله است. به دلیل اینکه در روش دوم فازی مقدار ماکسیمم و مینیمم شاخص ها بر اساس اطلاعات استان ها جمع آوری شده ، رتبه شاخص توسعه انسانی محاسباتی بر اساس روش فازی نسبت به روش سازمان ملل واقع بینانه تر به نظر می رسد. همچنین علی رغم تحولات صورت گرفته پس از یک دهه در روستاها، هنوز این شاخص مطلوب نیست ولی در مقایسه با سال 1384 بهبود یافته است، به طوری که استان سیستان و بلوچستان با حدود 15 درصد بیشترین و استان تهران با حدود 3 درصد کمترین نرخ رشد را در شاخص توسعه انسانی داشته که به وضوح حکایت از کمتر شدن اختلاف توسعه ای بین مناطق دارد. به علاوه نتایج نشان می دهد که مناطق روستایی استان های مرزی کشور دارای توسعه انسانی به مراتب پایین تری نسبت به استان های مرکزی کشور هستند. بنابراین توجه به مناطق روستایی مرزی در برنامه ریزی های کلان منطقه ای ضروری است.
عوامل مؤثر بر ایجاد تعاونی های تولیدی مبتنی برکسب وکارهای خانگی و خانوادگی روستایی در استان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، نوآوری فنّاورانه در گسترش عملکرد مشاغل کوچک نقش بسزایی دارد، و شناسایی عوامل نوآورانه بر توسعه فعالیت های شرکت های تعاونی تولیدی ازجمله مهم ترین پیش نیاز اقدام به منظور استقرار این بخش در کسب وکارهای خانگی می باشد. بنابراین، هدف از این پژوهش امکان سنجی، شناسایی و رتبه بندی عوامل فنّاورانه در ایجاد تعاونی های تولیدی کسب وکارهای خانگی و خانوادگی در روستاهای استان سمنان است. بر اساس روش نمونه گیری تصادفی در ادارات تعاون استان سمنان در بررسی اول 60 نفر از کارشناسان و متخصصان و در مرحله دوم از 10 نفر از خبرگان باسابقه کاری بیش از 15 سال برای مطالعه انتخاب شدند. پس ازاین مرحله داده های جمع آوری شده از مرحله اول، توسط تحلیل عاملی تأییدی تجزیه وتحلیل شد، و با استفاده از خروجی پرسشنامه دوم و اعمال نظر خبرگان این حوزه، وزن هر شاخص با تکنیک ANP تعیین و با روش PROMETHEE رتبه بندی گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که عوامل فنی و ارتباطی به ترتیب مهم ترین عوامل فنّاورانه در مطالعات امکان سنجی ایجاد تعاونی های تولیدی کسب وکارهای خانگی و خانوادگی هستند. این مهم از آنجایی موردتوجه قرار می گیرد که نتایج پژوهشی در خصوص سطح پیشرفتگی فنّاوری مورداستفاده در کسب وکارهای خانگی، در ارزیابی سطح همسویی استراتژی فن آوری اطلاعات و استراتژی کسب وکار در تعاونی های تولیدی کوچک و متوسط، بیانگر آن بود که، هنوز جایگاه فناوری در کسب وکارهای کوچک و متوسط نهادینه و بالغ نشده است . بنابراین، به منظور ایجاد تعاونی های تولیدی کسب وکارهای خانگی و خانوادگی، با توجه به مزایای ایجاد تعاونی در روستاها، می بایست پارامترهای فنی و فنّاورانه، ارتباطی، و قابلیت های واحد تولیدی و مرتبط با محصول موردتوجه کارآفرینان روستایی قرار گیرد .
بخش بندی گردشگری در نواحی روستایی با تاکید بر عوامل انگیزشی: مورد مطالعه حوضه آبریز رودخانه کُلان ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده: گردشگری یکی از برجسته ترین راهبردهای نوین اقتصادی برای توسعه نواحی روستایی شناخته می شود. همانند سایر بخش های اقتصادی بخش گردشگری نیز متشکل از نظام عرضه و تقاضا است، و ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضای گردشگری شرط لازم برای پویایی سیستم گردشگری و ایجاد رشد و توسعه اقتصادی است. بخش بندی بازار گردشگری متداول ترین شیوه در زمینه مطالعه و شناخت ساختار تقاضای گردشگری است، که به بهره گیری مطلوب از منابع عرضه گردشگری در راستای نیازهای واقعی و گوناگون گردشگران کمک می کند. این پژوهش به بخش بندی گردشگران در منطقه نمونه گردشگری حوضه آبریز رودخانه کُلان شهرستان ملایر می پردازد. جامعه آماری گردشگرانی است که به قصد تفریح و گردش و گذران اوقات فراغت به محدوده مورد مطالعه سفر می کنند. ابزار پژوهش پرسشنامه ی محقق ساخته است و به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 200 مورد پرسشنامه از گردشگران بدست آمد. آمار توصیفی، و روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل خوشه ای برای تجزیه و تحلیل داده ها به کار رفت. بر مبنای نتایج تحلیل عاملی 7 عامل اصلی انگیزشی گردشگری در سطح منطقه شناسایی شد، شامل: روستاگرایی، وابستگی و تعلق مکانی، آسایش و استراحت، طبیعت گردی و ورزش، تفریحات گروهی، خرید تولیدات روستایی، هیجان و تازگی، معنویت و خلوت؛ بر اساس این عوامل انگیزشی نتیجه نهایی بخش بندی گردشگران نشان می دهد که بازار تقاضای گردشگری در منطقه قابل تقسیم به 7 بخش است. این نتایج می تواند در راستای بهره گیری بهینه از انواع منابع موجود در منطقه، توسط مدیران و مسئولان محلی، و همچنین صاحبان کسب و کارهای گردشگری، متناسب با نیازهای واقعی بخش های متنوع بازار گردشگر روستایی به کار گرفته شود.
بررسی عوامل مؤثر بر نابرابری سطوح درآمدی روستاییان در چهارچوب مدل سه شاخگی (مورد مطالعه: شهرستان اسلامشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
580 - 593
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه ارزیابی اهمیت نسبی عوامل مؤثر بر تمایز سطوح مختلف درآمدی و موفقیت سرمایه گذاری در کسب وکارهای کشاورزی در روستاهای شهرستان اسلامشهر است. اثربخشی و سودآوری متفاوت فعالیت کشاورزی، آسیب پراکندگی و تفاوت وضعیت معیشتی کشاورزان و عدم توازن صرفه های اقتصادی بین فعالان کسب وکار کشاورزی در یک منطقه روستایی را تشدید می کند. با توجه به تنوع سطح زیر کشت بهره برداران زراعی در منطقه، روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب و حجم نمونه آماری به تعداد 195 نفر محاسبه و با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه ها تکمیل گردید. در این مطالعه بر اساس رهیافت توصیفی و استنباطی، با استفاده از چهارچوب مدل سه وجهی الگوی سه شاخگی و مدل آماری تحلیل تمایزی چندگانه به ارزیابی اهمیت نسبی عوامل مؤثر بر نابرابری سطوح درآمدی کشاورزان روستایی پرداخته شد. نتایج نشان داد که اکثر کشاورزان مالک زمین زراعی بوده و میزان تحصیلات بیشتر آنان در سطح تحصیلات متوسطه و دیپلم است. متوسط تجربه فعالیت کشاورزی حدوداً 20 سال و شغل اصلی غالب آنان کشاورزی است. اکثر زمین های زراعی در منطقه همچنان از روش های سنتی آبیاری استفاده می کنند و بیش از 28 درصد کشاورزان، وضعیت دسترسی به آب را مطلوب نمی دانند. نتایج نشان داد عوامل ساختاری و محیطی مهم ترین عوامل مؤثر بر شکاف درآمدی در سطح کشاورزان می باشند و در شاخه عوامل ساختاری، نوع مالکیت زمین و سطح زیر کشت مهم ترین عامل در احتمال قرار گرفتن در گروه با کمترین درآمد دیگر دارد.
تحلیل تحولات ساختار اقتصادی روستاهای پیرامونی شهر سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پویایی و تحول در سکونتگاه های انسانی متاثر از عوامل درونی و بیرونی است که میزان تاثیرگذاری و تاثیرپذیری در شهرها رابطه مستقیم با وسعت و جمعیت دارد اما سکونتگاه های روستایی عموماً تاثیرپذیر هستند. این تاثیرپذیری علاوه بر ساختار فضایی – کالبدی بر روابط اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نیز است. ضمن تاکید بر این موضوع که تغییرات اقتصادی در روستاها نیز تابعی از شرایط عمومی در سطح ماکرو همچون؛اقتصاد جهانی، سیاستهای بین المللی، ملی و ناحیه ای است، میزان پذیرش این تغییرات در نقاط مختلف متفاوت و با سرعت های متغیر صورت می پذیرد که با فاصله از شهر رابطه مستقیم دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی روند تحولات اقتصادی روستاهای پیرامونی شهر سقز به منظور شناخت و تجزیه و تحلیل و آسیب شناسی، انجام گرفته که در آن تغییرات گویه های مرتبط با ساختار اقتصادروستایی مانند؛ وضعیت اراضی زراعی و باغی، تعداد شاغلین و بیکاران، وضعیت ساختار شغل اصلی و داشتن شغل دوم مورد ارزیابی قرارگرفته همچنین در ادامه میزان اثرات توسعه کالبدی یک شهر میانه اندام (سقز) بر آنها بویژه؛ کاهش مساحت اراضی کشاورزی، کاهش فعالیتهای زراعی و دامی، بهبود و ضعیت اشتغال و اشتغال در شهر، پس از پیروزی انقلاب اسلامی مورد سنجش، ارزیابی و آزمون قرار گرفته است. نتایج و یافته های پژوهش نشان از سرعت تحولات می دهد که نمود آن علاوه برمسائل اقتصادی، ویژگی های کالبدی و اجتماعی- فرهنگی را نیز در بر می گیرد که در این خصوص می توان به کاهش مساحت اراضی کشاورزی بدلیل الحاق به شهر (ادغام روستاهای صالح آباد و قوخ در داخل شهر پس از انقلاب) و یا تبدیل شدن به خانه باغی هایی به منظور گذران اوقات فراغت شهرنشینان اشاره نمود. همچنین می توان به از بین رفتن دامداری سنتی در روستاها، اشتغال اهالی روستاها در شهر بعنوان شغل دوم، تغییر در ساختار اشتغال اهالی از بخش کشاورزی به خدمات و صنعت نیز اشاره نمود. روستاهای پیرامونی شهر سقز که دارای مرز بلافصل هستند به عنوان جامعه نمونه انتخاب گردیده و شیوه جمع آوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و میدانی انجام شده است.
تحلیل فضایی تفاوت های تاب آوری در نواحی شهری و روستایی در برابر مخاطرات طبیعی (موردمطالعه: شهرستان پل دختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
116 - 135
حوزههای تخصصی:
دولت ها برای کاهش اثر مخاطرات راهبرهای متنوعی را در پیش می گیرند. از مهم ترین این راهکارها که تاکنون کمتر به آن توجه شده است، شناسایی تفاوت جوامع مختلف از نظر شاخص های تاب آوری در برابر مخاطرات، و اتخاذ استراتژی متناسب برای هرکدام از آن ها است. لذا هدف این مطالعه بررسی تفاوت جوامع شهری و روستایی از نظر تاب آوری در برابر مخاطرات طبیعی بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمی) است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه، مصاحبه و سالنامه آماری استان لرستان است. جامعه آماری خانوارهای شهری و روستایی شهرستان پل دختر است (30012=N). با استفاده از فرمول کوکران، 379 خانوار (244 خانوار شهری و 135 خانوار روستایی) انتخاب گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون های تحلیل واریانس، مدل رگرسیون لجستیک و برای تحلیل فضایی شاخص ها، از سیستم اطلاعات جغرافیا (GIS) استفاده شد. نتایج نشان داد که تفاوت قابل توجهی بین عوامل تاب آوری در مناطق شهری و روستایی وجود دارد. تاب آوری در مناطق شهری در درجه اول تحت تأثیر سرمایه اقتصادی می باشد. درحالی که سرمایه اجتماعی، مهم ترین عامل تاب آوری در مناطق روستایی است. همچنین در مناطق روستایی تغییرات مکانی قابل توجهی در زمینه شاخص های تاب آوری وجود دارد. لذا برای افزایش تاب آوری جوامع در برابر مخاطرات، باید برای هر یک از آن ها با توجه ظرفیت های محلی، استراتژی متناسب اتخاذ گردد.