فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
نقش مدیریت ریسک خشکسالی در کاهش آسیب پذیری کشاورزان (موردمطالعه: شهرستان زرین دشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
264 - 277
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از بلایای طبیعی است که اثرات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بر جنبه های مختلف زندگی بشر دارد. امروزه بیشتر دولت ها، در تلاش اند تا اطلاعات بیشتری در زمینه روش های صحیح مدیریت ریسک کسب نمایند تا از این طریق، صدمات وارد بر جامعه ناشی از خشکسالی را کاهش داده و اثرات مربوط به خشکسالی های آینده را نیز به حداقل برسانند.پژوهش حاضر با هدف کاهش آسیب پذیری کشاورزان در برابر پیامدهای خشکسالی با تأکید بر مدیریت ریسک تدوین یافته است. برای گردآوری اطلاعات از تکنیک مصاحبه و روش پرسشنامه استفاده گردید. در روش پرسشنامه ای داده های لازم در قالب پرسشنامه در سطح پانزده روستای نمونه، گردآوری شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و از تکنیک سلسله مراتبی(AHP) به منظور الویت بندی راهکارها و در نهایت از مدل پرومتی جهت رتبه بندی روستاها در چارچوب مدیریت ریسک استفاده گردید. جامعه آماری این پژوهش 4463 خانوار ساکن در روستاهای شهرستان زرین دشت است که از طریق فرمول کوکران تعداد360 سرپرست خانوار به عنوان نمونه آماری با نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای سنجش روایی ابزار تحقیق (پرسشنامه) از نظرات متخصصین و برای سنجش پایایی از آلفای کرونباخ که برای هر یک از مقیاس های اصلی پرسشنامه در حد مناسب (بالای 67/0) بود استفاده شد. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که مدیریت ریسک خشکسالی رویکرد مناسبی برای کاهش آسیب پذیری کشاورزان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و محیطی در مناطق روستایی است و می توان در فرآیند کاهش پیامدها و آسیب های ناشی از خشکسالی بر مدیریت ریسک تأکید داشت.
The Efficacy of Farm-Nonfarm Diversification on Rural Households’ Quality of Life (Case Study: Golmakan Dehestan of Chenaran County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Considering that a diversified economy can lay the proper groundwork for improving quality of life, the present study investigates and analyzes the efficacy of diversification on rural households’ quality of life. Design/methodology/approach - The study is descriptive-analytical and its population consists of rural settlements in Golmakan Dehestan, Chenaran County. “Economic activities diversification” is the independent variable of the study which is quantified in two agricultural and non-agricultural aspects, using 14 indicators. “Rural households’ quality of life” is the dependent variable which is quantified in three social, economic and physical-environmental aspects, using 48 indicators. Questionnaires were handed to 258 rural families in 15 villages and the average score of each indicator was considered as the score of each of the villages studied. The validity of the questionnaire was established through confirmatory factor analysis (65.72%) and its reliability was established by Cronbach's alpha (0.83). Findings - The results of the step-wise regression show that diversity of non-agricultural activities has a meaningful influence on the variation of the dependent variable (rural households’ quality of life), such that a change of one standard deviation in non-agricultural activities leads to a change of 0.6 of standard deviation in rural households’ quality of life. Therefore, non-agricultural activities are influential in improving the economic conditions of families, and consequently raising quality of life among rural families. Research limitations/implications - Among the limitations of the study, the dispersed area that the villages are located in, the long distance between some villages, and the unwillingness of rural households for filling out the questionnaire can be mentioned. According to the role of non-farm activities on improving quality of life, suggestion of the study is to improve non-farming economy in rural areas. This, naturally, requires more attention to national macro-policies along with localization and necessitates implementation of successful global models regarding diversification of non-farming economy in rural areas. Originality/Value- A review of the studies regarding economic activities diversification in Iran and the world shows that, at the time of this writing, none has dealt with the influence of economic activities diversification on rural families’ quality of life.
How to Reproduce Farming: A Description of the Strategies for Survival of Plum Gardens in Mountainous Rural Areas of Neyshabur County(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: we investigate the strategies for survival of small orchards in present paper through considering this question that why orchards have kept their productive function despite of renovation pressure and universal market and totally not to be economical.
Design/methodology/approach: grounded theory method of qualitative research, especially in this article is based on a case study should be placed on the agenda; in total, 60 semi-structured interviews and in-depth (Purposive sampling: Stratified, questionnaire) those involved in this field was
Finding: The results showed domestic garden maintenance in Neyshabur when a part of strategy Employment-oriented and income from non-agricultural business backing for investment and economic mobility has become a garden. Of course, it also organized social factors in the context of traditional interactive and strong local relationships and kinship rather broad and external basis for the stability of the production process in the region; That is to say, it is also the main cause of underdevelopment. Individual motivation and personal preferences (values and beliefs) also has a fundamental role in the continuing rebel activities.
Practical implications: developers don't have more than two ways in order to participations programming in future in condition of peasant's economy conquest to rural society. The first one knows internal mechanisms and satisfaction of present production way which it guaranties the minimum of village persistence. The Second one is removing the existing obstacles in destructing the traditional interactions and extending social networks among orchardists and communicating with others in production field.
Originality/value: relational and territorial approaches in the concept of embeddedness, the main axis domestic garden maintenance strategies in the study does not explain in purely economic and rational action.
تحلیل پیشران های کلیدی مؤثر بر اشتغال زایی فعالیت های کشت و صنعت در مناطق روستایی شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش فعالیت های کشت و صنعت در ایجاد اشتغال در مناطق روستایی، مقاله حاضر با هدف تبیین و شناسایی متغیرهای کلیدی موثر و نقش آن ها بر اشتغال زایی فعالیت های شرکت کشت و صنعت جیرفت با رویکرد آینده نگاری راهبردی و با استفاده از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع صورت پذیرفته است. ابتدا با استفاده از روش کیفی و به صورت میدانی، عوامل اصلی شناسایی شده و سپس جهت تحقق رویکرد آینده پژوهی، با استفاده از روش دلفی و در قالب نرم افزار میک مک، عوامل از بعد تاثیرگذاری یا تاثیرپذیری مورد آزمایش قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را 75 نفر از مروجان، کارشناسان جهاد کشاورزی و اساتید صاحب نظر تشکیل می دهند که بیشترین ارتباط را با این بحث داشته اند و از بین آن ها 50 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده است. نتایج نشان داد؛ متغیرهای نوسانات کم محصولات کشاورزی (54)، تخصیص یارانه به سرمایه گذاران و حمایت از کارآفرینان (50)، همراهی سازمان امور مالیاتی برای کاهش تعرفه مالیات (48)، کاهش هزینه های تولیدی اعضاء (48) و توسعه زنجیره های تأمین محصولات و فرآورده های گوناگون کشاورزی (47) به ترتیب بالاترین ارزش ستونی محاسبه شده و دارای بیشترین میزان تاثیرگذاری نسبت به سایر متغیرها می باشند و در تاثیر غیرمستقیم متغیرها بر یکدیگر، متغیرهای نوسانات کم محصولات کشاورزی (94020)، تخصیص یارانه به سرمایه گذاران و حمایت از کارآفرینان(88616)، همراهی سازمان امور مالیاتی برای کاهش تعرفه مالیات(84718)کاهش هزینه های تولیدی اعضاء(84008) و توسعه زنجیره های تأمین محصولات و فرآورده های گوناگون کشاورزی(83026) به ترتیب دارای بیشترین ارزش ستونی محاسبه شده و دارای بیشترین میزان تاثیرپذیری از دیگر متغیرها بوده است.
مدل یابی هنجار شکل یابی مسکن روستایی اقلیم سرد و کوهستانی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
662 - 675
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله، بررسی نقش هنجارها بر شکل یابی مسکن روستایی در حوزه اقلیمی سرد و کوهستانی استان اردبیل در قالب مدل علی است. بعد از شناسایی سکونتگاه هایی روستایی با ارتفاع بین 1500 تا 2150 متر از سطح دریا در حوزه سرد و کوهستانی استان، با استفاده از فرمول کلاین، تعداد 270 نفر پرسشگر در بین 27 روستای جامعه هدف محاسبه و به شیوه هدف دار انتخاب گردید. از هر 27 روستای نمونه، 10 نفر انتخاب گردید تا به 50 سؤال پرسشنامه مربوط به دیدگاه ساکنین در شکل یابی مسکن پاسخ دهند. روش پژوهش حاضر از نوع علی- همبستگی بوده که به صورت پیمایشی انجام می گیرد. همچنین میزان پایایی این ابزار با استفاده از روش آلفای کرونباخ، 905/0 =α به دست آمده است. با استفاده از روش تحلیل مسیر و رگرسیون و تعیین اثرات مستقیم و غیرمستقیم متغیرها بر هنجارهای شکل یابی مسکن روستایی موردبررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان داد که متغیرهای هم شکلی (تشابه) در برپایی مسکن و جغرافیایی/اقلیمی به عنوان عامل های مستقل به طور مستقیم و متغیرهای اقتصادی/معیشتی، هنجار مقیاس و تناسبات و فرهنگی/سنتی به طور غیرمستقیم و به عنوان عامل های میانجی بر هنجار شکل یابی مسکن روستایی اقلیم سرد و کوهستانی استان اردبیل تأثیر دارند. بالاترین متغیرهای پیش بین کننده هنجار شکل یابی مسکن روستایی را اقتصادی/معیشتی، مقیاس/تناسبات و هم شکلی (تشابه) در برپایی مسکن معرفی کرده است. بالاترین مقدار تأثیر مربوط به مؤلفه اقتصادی/معیشتی است که مقدار آن 405/0 است و متغیر بعدی، مقیاس و تناسبات است که مقدار آن 373/0 است و سپس متغیر هم شکلی (تشابه) در برپایی مسکن با ضریب 320/0 است. ضمن اینکه همبستگی متغیر فرهنگی/سنتی با هنجار شکل یابی مسکن روستایی معنی دار نشده است.
تحلیل عوامل مؤثر بر ایجاد و توسعه شرکت های کوچک و متوسط کارآفرینی در نواحی روستایی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرکت های کوچک و متوسط با دارا بودن ویژگی های هستند که با وضعیت اقتصادی روستاهای ایران دارند. این پژوهش کمّی و ماهیت و هدف آن کاربردی و ازنظر گردآوری داده ها نیز توصیفی- پیمایشی است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS به عنوان نرم افزار اصلی و از نرم افزار LISREL به عنوان نرم افزار کمکی استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل 598 نفر از کارشناسان و مدیران دستگاه های اجرایی فعالان اقتصادی روستاها (کارآفرینان و تعاونی داران روستایی) و اساتید دانشگاه بودند. برای پایایی گزاره های پژوهش، از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد و از روش غربال زنی نیز برای اعمال روایی در پرسشنامه استفاده شد. ضریب آلفای کرونباخ تمام گزاره ها، مقادیر بیشتر از 0.873 داشته اند که نشانگر تأیید پایایی پرسشنامه است. برای افزایش روایی علاوه بر تأیید آن ا زطریقِ غربال زنی، روایی صوری پرسشنامه نیز، توسط اساتید دانشگاه نیز بازنگری و تأیید شد. در این پژوهش از میان 38 متغیر شناسایی شده ، بعد از انجام بررسی های لازم و زمینه شمولیت متغییرها، در مجموع 20 متغیّر مؤثر بر ایجاد و توسعه شرکت های کوچک و متوسط، در روستاها شناسایی شدند. پس از به کار بردن تحلیل عاملی، برای تعیین تعداد عوامل از روش کیسر استفاده شد. برپایه این ملاک، عوامل تامین مالی و نهاده های تولیدی، عوامل حمایتی و ترغیبی، عوامل آموزشی و مهارتی و عوامل فرهنگی و اجتماعی، دارای ارزش ویژه بالای 1 شناسایی و به عنوان عوامل قابل استخراج تعیین شدند. با توجه به شاخص های آماری با استفاده از روش تحلیل عوامل اصلی، این 4 عامل در مجموع 7531/0 درصد از واریانس کل متغیّرها را توانستند تبیین کنند.
راهبردهای مطلوب تقویت اخلاق سبز در رفتار مصرف خانوارهای روستایی (مورد مطالعه: بخش مرکزی شهرستان خواف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
396 - 429
حوزههای تخصصی:
اخلاق سبز به بایدها و نباید های اعمال انسانی در مواجهه با محیط زیست می پردازد، تقویت اخلاق سبز منجر به بروز رفتار سالم در مصرف می گردد و امکان استفاده نسل های آتی از محیط زیست و منابع طبیعی را فراهم می سازد. مطالعه حاضر در پی ارائه راهبردهای مطلوب تقویت اخلاق سبز در ارتباط با رفتار مصرف خانوارهای روستایی است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از نوع تحقیقات کاربردی- توسعه ای است. واحد تحلیل مطلعین محلی در بخش مرکزی شهرستان خواف است. در این مطالعه از دو ابزار در برنامه ریزی و مدیریت استراتژیک استفاده شد. بر اساس مطالعات میدانی و اسنادی، تعداد 18 نقطه قوت و فرصت به عنوان مزیت و 12 نقطه ضعف و تهدید به عنوان محدودیت و تنگنا پیش روی اخلاق سبز خانوارهای روستایی در ارتباط با رفتار مصرف شناسایی گردید و نظرات 75 نفر از مطلعین محلی در قالب پرسشنامه سؤال شد. در ماتریس SWOT با توجه به امتیاز نهایی در 2.64=IFE و در 2.86=EFE، به منظور تقویت اخلاق سبز در ارتباط با الگوی مصرف خانوارهای روستایی، راهبردهای تهاجمی(حداکثر–حداکثر) بهینه شناخته شد. در ادامه راهبردهای مطلوب به کمک ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM)، اولویت بندی گردید. در این ماتریس مهم ترین راهبرد «حمایت گسترده مالی و فنی از دانش بومی در زمینه مصرف به دلیل همسویی با اخلاق سبز»، با امتیاز 1.045 شناسایی گردید. باتوجه به اینکه راه حل واقعی مشکلات محیط زیست باید انسان و رفتارهای انسانی را شامل شود، ضروری است، مدیران جهت اصلاح رابطه انسان با محیط زیست، در پی حمایت از دانش بومی در زمینه های مختلف من جمله مصرف باشند، چرا که با الگوهای منطبق با پایداری سازگار است.
نقش عوامل کارآفرینی غیرکشاورزی در ارتقاء کیفیت زندگی خانوارهای روستایی شهرستان کنارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه عوامل مؤثر بر کارآفرینی غیرکشاورزی را در ارتقاء کیفیت زندگی روستائیان شناسایی و رتبه بندی می کند. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش انجام تحقیق توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری در این پژوهش، سرپرستان خانوار روستاهای بخش زرآباد از توابع شهرستان کنارک می باشند. برای تحلیل یافته های پژوهش از آزمون T- test تک نمونه ای و آزمون کای اسکور استفاده شده است. یافته های تحقیق مؤید آن است که از بین عوامل اجتماعی کارآفرینی غیرکشاورزی در ارتقاء کیفیت زندگی روستائیان، شاخص سرمایه های اجتماعی با میانگین 5/4 بیشترین تأثیر را دارد؛ و از میان عوامل اقتصادی، کیفیت اشتغال با میانگین 38/3 بیشترین تأثیر را در ارتقاء کیفیت زندگی روستائیان دارد ؛ و همچنین از بین عوامل محیطی کارآفرینی غیرکشاورزی در ارتقاء کیفیت زندگی روستائیان شاخص کیفیت مسکن با میانگین 25/3 بیشترین تأثیر را دارد ؛ و از بین عوامل اجتماعی، اقتصادی و محیطی مؤثر بر کارآفرینی غیرکشاورزی عوامل اجتماعی با میانگین 25/3 بیشترین تأثیر را در ارتقاء کیفیت زندگی روستائیان دارد.
A Spatial- Location Analysis of the Factors Affecting Place Attachment (Case Study: Kurdish Villages, Rahmatabad and Blokat Districts, Rudbar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- Place attachment is not just dependent on the place of birth and, as phenomenologists have acknowledged, "experience," is the most significant element of the perception of concepts and meaning of a place; accordingly, meaning in a place is directly related to the way of human perception and its related categories. The main objective of the present study is to investigate and analyze the spatial-geographic factors affecting place attachment of the Kurdish immigrants in Rudbar, Guilan province. Design/methodology/approach- This study is quantitative in terms of the nature of the research and is descriptive-analytical in terms of data analysis. Data collection was done using library and documentary as well as field and survey methods. The statistical population of the study consisted of the Kurdish villages of Guilan province in Rudbar with 12 villages and a total population of 2,955 people. Using Morgan's table, the number of samples was determined as 340 people. To increase the level of confidence and reduce the error in data, the number of samples was increased and 355 questionnaires were finally completed. The validity of the questionnaire was confirmed by a number of professors in the geography department of Guilan University. Moreover, to determine the reliability of the questionnaire, Cronbach's alpha was run. The value of 0.874 was obtained for the coefficient. Findings- The results of the study showed that there was a negative relationship between the location of the villages and the level of education and place attachment of the villagers in the way that the more the distance between the villages and districts, towns, and cities, the lower the sense of place attachment of the villagers would be. Based on the coefficient of determination (R2), 4.5% of the variance of place in the rural households under study was explained by these indicators. Also, with the increase in the education level of the villagers, place attachment is reduced. On the other hand, there was a direct and positive relationship between the duration of residence in the village and place attachment to the village, which means that people who had lived longer in the village had also more sense of place. The obtained results showed the effect of spatial-geographic factors on place attachment of rural households. Based on the coefficient of determination (R2), 99.1% of the variance of place attachment was explained by spatial, economic, and socio-political factors. Research limitations/implications- A limitation of this study was the lack of easy access to the Kurdish villagers in the above-mentioned villages. Originality/value- By providing the ideal conditions for living in different spatial (geographical) dimensions, one can strengthen place attachment in the villagers and significantly reduce its harmful consequences. For instance, despite the great ethnic and cultural differences with the host society within a long period of residence, the immigrant Kurds in Rudbar have been able to have pleasant feelings towards their place of life and somehow attach to it due to the existence of certain desirable spatial, social, and economic features and potentials such as proper and safe physical environment, intergroup and intragroup interactions, as well as desirable areas for earning money and employment.
Factors Determining the Adoption of the Pressurized Irrigation Systems by Farmers in Ardabil Province(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- One of the most important strategies facing drought and agriculture water shortage in North-West Iran is developing pressurized irrigation systems (PISs). In this regard, the present study aims to investigate the factors determining the adoption of the PISs by farmers in Ardabil Province. Design/methodology/approach- First, by drought zoning of Ardabil Province (by SPI method and GIS software), three regions including regions with mild, moderate and severe drought levels were determined. In the second step, using multi-stage cluster sampling, adopter and non-adopter farmers of the PISs were selected from three regions of study (n= 415). Also, the logistic regression was used to determine the affective and distinctive factors of farmers' groups. Findings- According to the results of logistic regression analysis, the predictive power of model was 0.622 and the sensitivity of the regression model to determine the model validation was obtained as 85.8%. Also, from among 17 factors of study, 7 factors of education level, farm income, knowledge about the PISs, the infrastructure for PISs, the effect of local weather conditions, the trust towards the optimality of PISs and the improvement in farm water management, positively impacted on the adoption and use of PISs. Among effective factors, knowledge about the PISs (Wald: 32.676), the trust towards the optimality of PISs (Wald: 27.855) and the infrastructure for PISs (Wald: 21.648) were the most important factors predicting to the decision to adopt and use PISs among farmers. Research limitations/implications- Since the study was carried out in a large area of the province, accessing the farmers and experts in the Ardabil Province was difficult and time consuming. Practical implications- The agricultural extension and education programs and PRA method, can provide the basis for the adoption of PISs among most of the farmers. Also, the infrastructure programs for the implementation and setting up of PISs are the priority of governmental projects to develop the PISs in the regions of the study. Originality/value- It seems that identifying and providing the necessary infrastructure for implementing pressurized irrigation programs should be based on the scientific needs assessment of the agricultural fields’ conditions in different regions. Also, proper the appropriate government funding and financial support for the appropriate infrastructure of PISs will increase the willingness of farmers to adopt and use of the PISs.
بررسی مشکلات گسترش صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در شهرستان فریدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
360 - 375
حوزههای تخصصی:
بدون تردید ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی یکی از سودمندترین راه ارتباطات بین دو بخش صنعت و کشاورزی است. این صنایع از میزان بیکاری های دائمی و فصلی در مناطق روستایی می کاهد و راهکاری برای کارآفرینی و اشتغال در بخش کشاورزی است. این صنایع در شهرستان فریدن با وجود پتانسیل ها گسترش خوبی نداشته اند. هدف از این مطالعه بررسی مشکلات گسترش صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در شهرستان فریدن بود. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی و از نظر میزان کنترل متغیرها غیرآزمایشی و از لحاظ تحلیل داده ها توصیفی- تحلیلی، جامعه آماری شامل کارشناسان و صاحبان صنایع و شاغلان این صنایع در شهرستان فریدن بود (N=150). که به صورت سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه بود. برای تأیید روایی از متخصصان، روایی همگرا و واگرا و برای تأیید پایایی از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. برای تحلیل داده ها استفاده از تکنیک های تحلیل سلسله مراتبی، تحلیل عاملی تأییدی و نرم افزارهایSPSS24, Smart pls3, LISREL8.8 استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد به ترتیب مشکلات؛ اقتصادی، تولیدی، ساختاری، محیطی و زیرساختی به ترتیب با ضریب تأثیر 61/0، 52/0، 48/0، 46/0،38/0 بار عاملی 93/0، 71/0، 59/0، 53/0 و 49/0 و مقادیرR2 724/0، 590/0، 423/0، 387/0، 303/0 از مشکلات اصلی گسترش صنایع تبدیلی در این شهرستان بودند.
تحلیلی اسنادی مقالات علمی - پژوهشی مسکن روستایی ایران در دهه اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
430 - 445
حوزههای تخصصی:
مطالعه دقیق ابعاد زندگی انسان روستایی و شناخت دقیق آن برای طراحی و ساخت مسکن متناسب با آن نیازمند نگاه ویژه به پژوهش های مسکن روستایی از جنبه های کالبدی، فنی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و زیست محیطی دارد. زیرا انجام پژوهش های متعدد در جنبه های مختلف مسکن روستایی می تواند سهم بسزایی در روشنگری و کاهش شکاف های تحقیقاتی مسکن روستایی داشته باشد. بررسی های به عمل آمده در این پژوهش نشان می دهد که پیشینه این موضوع در محافل علمی- دانشگاهی ایران به آغاز دهه1380 بازمی گردد و در چند سال گذشته رشد قابل ملاحظه ای یافته است. این پژوهش با روش اسنادی، سوابق مطالعاتی مسکن روستایی در حوزه نشریات علمی- پژوهشی کشور را تجزیه وتحلیل می کند. یافته های این پژوهش بیانگر این است که بیشترین پژوهش ها به ترتیب در استان های خراسان شمالی، فارس، زنجان و سیستان و بلوچستان انجام شده است. مجموعه مطالعات انجام شده قابل تقسیم به نه محور: طراحی و الگو مسکن روستایی، مسکن پایدار، تحولات ساختاری-کارکردی مسکن، معماری بومی مسکن ایران،برنامه ریزی و سیاست گذاری، تسهیلات و اعتبارات، مقاوم سازی مسکن، تحلیل شاخص های مسکن و تحلیل جغرافیایی عناصر مسکن است. یافته های پژوهش بیانگر 3 رویکرد اصلی در مطالعات مسکن روستایی ایران است. 58/83 درصد از کل مطالعات انجام شده دارای روش شناسی کمی، (43/13درصد) دارای روش شناسی کیفی و 2 مورد (98/2 درصد) دارای روش شناسی ترکیبی است. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد از مجموع تحقیقات مسکن روستایی در کشور تحقیق، 22/34 درصد گذشته نگر،؛ 94/11 درصد آینده نگر و 73/53 درصد نیز وضع موجود مسکن را مورد توجه قرار داده اند.
The Impact of Rural Housing Rehabilitation on Rural Landscape (Case Study: Ahmadabad Village of Bahabad County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The main objective of this research is to develop and evaluate measures of rural housing landscape and the effect of strengthening on rural housing landscape of the village of Ahmedabad in Bahabad.
The main objective of this research is to investigate the effect of rural housing rehabilitation on the landscape of Ahmadabad village from Bahbad which is based on the concept of landscape assessment.
Design/methodology/approach: The purpose of this study as a methodology is applied, descriptive and field study. For data collection, documentation and survey method using a questionnaire for residents and technical observers have been used. To analyze the variables and indicators of the study, SPSS software and Chi Square and t tests were used. Also plan to analyze the effects of strengthening rural housing and perspective view and the village of Ahmadabad factor analysis, Bartlett test and the KMO indicator.
Finding: Results indicate that strengthening many effects that may be positive or negative on the six performance indicators, aesthetic, economic, social and physical environmental and village have been studied. The results of the first test showed that some of the criteria related to performance indicators and aesthetic as due to zoning height, the proportion in the building, according to the settled units, compliance with the structure and the executive management and oversight of the village, in the 99% of variables appearance to furniture, flexibility and readability buildings, spatial unity and consistency of building styles, harmony between form, at 95%, which indicates a strengthening effect is significant. The second test results show that all the criteria of physical, economic, social and environmental influence of strengthening the fabric of the village of Ahmadabad to 99% to account for a significant level.
Research limitations/implications: A lack of support from government agencies and the lack of statistical information on the type of tissue construction and existing buildings in the village
Practical implications: According to research findings that show the direct relationship between the resistance and the perspective of the village, in the implementation of strengthening, the choice of materials facade and their implementation should be in a way that in addition to the rules and regulations of comprehensive plans and detailed and the high council urban Planning and architecture of Iran, offered to meet six criteria.
Originality/value: Original innovation is in the provision of rural landscape assessment criteria. These criteria can guide those involved in retrofitting buildings rural housing. The proposed criteria can be used to analyze the beauty of the landscape, the villages designed to be used.
سطوح توسعه سکونتگاه های روستایی در استان های خراسان رضوی، شمالی و جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی وضعیت توسعه در سکونتگاه های روستایی استان های خراسان رضوی، شمالی و جنوبی با توجه به شاخص های ترکیبی (در3شاخص اصلی مجموعاً با 20 زیر شاخص) تدوین شده است. روش به کار گرفته شده توصیفی- تحلیلی است که از روش های تحلیل چندمعیاره(تکنیک تاپسیس) جهت سطح بندی سطوح توسعه روستایی در استان های مورد مطالعه استفاده شده است، نتایج نشان داد در استان خراسان رضوی، شهرستان های جغتای، گناباد و تخت جلگه (فیروزه) دارای رتبه های برتر از لحاظ برخورداری و شهرستان های بجستان و باخرز در پایین ترین سطح برخورداری قرار دارد، مطالعه شهرستان های استان به تفکیک شاخص ها بیانگر وجود تفاوت بین سطوح توسعه روستایی سکونتگاه های روستایی مورد مطالعه است. در میان شهرستان های استان خراسان شمالی شهرستان فاروج دارای رتبه اول، شهرستان بجنورد در رتبه دوم و شهرستان های شیروان و جاجرم به ترتیب در سطوح پایین تر از لحاظ شاخص های توسعه روستایی اعم از امکانات و خدمات، نهادی – کالبدی، اجتماعی و اقتصادی قرار دارد. مقایسه تفاوت در سطوح توسعه در شاخص های کالبدی، اجتماعی و اقتصادی نشان می دهد تفاوت رتبه ها در هر یک از شاخص های مورد استفاده در شهرستان ها در مقایسه با خراسان رضوی کمتر است. بررسی سطوح توسعه در استان خراسان جنوبی، نشان می دهد در شاخص های کالبدی و در مجموع شاخص ها، شهرستان فردوس، در شاخص های اجتماعی، شهرستان سرایان و در شاخص های اقتصادی شهرستان سربیشه رتبه اول را به خود اختصاص داده است. همچنین بنا به نتایج همبستگی، بین رتبه کلی توسعه شهرستان ها در استان ها با جایگاه شاخص های کالبدی ارتباط معنی دار وجود دارد.
موانع توسعه روستایی از دیدگاه کشاورزان شهرستان هیرمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت کشاورزی در شهرستان هیرمند شغل اصلی اکثریت روستاییان این شهرستان است. در سال های اخیر به دلیل خشکسالی های پی در پی و وابستگی شدید این منطقه به رودخانه فرامرزی هیرمند، مشکلات عدیده ای مانند مهاجرت و خالی شدن از سکنه بسیاری از روستاها و آبادی های این شهرستان گردیده است. از این رو در مطالعه حاضر تلاش شده تا به شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه کشاورزی در شهرستان هیرمند پرداخته شود. اطلاعات مورد نیاز از طریق تکمیل پرسشنامه از 350 کشاورز و بهره بردار در شهرستان هیرمند و تحلیل نتایج با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی ( FA ) انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده 5 عامل محیطی، اقتصادی-مدیریتی، زیرساختی، آموزشی و فرهنگی تحت 27 متغیر شناسایی و اولویت بندی گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که عامل محیطی با مقدار ویژه 564/5 و متغیر کمبود منابع آبی با بار عاملی 986/0 مهم ترین متغیر بوده است. عامل اقتصادی-مدیریتی با مقدار ویژه 125/4 از عوامل مهم دیگر شناسایی گردید که در این متغیر، هزینه های زیاد سیستم های آبیاری تحت فشار با بار عاملی 859/0 نیز از اهمیت بالایی قرار داشته است. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می گردد که از طریق بسط روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به رعایت حق آبه ایران اقدام گردد.
اثرات سرمایه اجتماعی بر اقتصاد نواحی روستایی شهرستان آستارا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مطالعه تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی بر کیفیت شاخص های اقتصادی مناطق روستایی شهرستان آستارا است. این تحقیق از نوع لحاظ هدف توسعه ای، و از لحاظ ماهیت، پیمایشی و نیز از نوع همبستگی است. است که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. برای جمع آوری اطلاعات از طریق پرسش نامه، به روستاییان ساکن در مناطق روستایی بخش لوندویل شهرستان آستارا مراجعه شد که جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دهند. تعداد کل روستاییان بالای 15 سال شهرستان آستار 11932 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه از طریق فرمول کوکران، 372 نفرانتخاب شدند. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد 30 پرسش نامه صورت گرفت و با داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا در نرم افزار SPSS ، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق 80/0 الی 86/0 بدست آمد. متغیرهای مستقل این تحقیق شامل مولفه های سرمایه اجتماعی ( میزان آگاهی، اعتماد اجتماعی، میزان سازگاری اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، میزان رضایتمندی، تمایل به عضویت در نهادهای محلی، میزان مبادله اطلاعات و دانش، میزان روابط افقی بر پایه همکاری و ارتباطات اجتماعی ) و متغیر وابسته شامل شاخص های اقتصادی (معکوس بار تکفل، نسبت تامین نیاز از مراکز خود روستا، درصد کشاورزان دارای پوشش بیمه محصولات، سرانه تراکتور وکمباین به زمین، درصد زمین های اجاره ای، افزایش درآمد سرانه، رضایت شغلی، نرخ اشتغال روستاییان، میزان استفاده از نهاده های کشاورزی، توجه به متنوع شدن فعالیت اقتصادی، بهره گیری از خدمات اعتباری، تنوع شغلی، میزان بهره وری محصولات کشاورزی و میزان پس انداز) مناطق روستایی است. ی افته های تحقیق نشان داد که به جز دو متغیر میزان سازگاری اجتماعی و تمایل به عضویت در نهادهای محلی بین تمامی متغیرهای تحقیق با کیفیت شاخص های اقتصادی مناطق روستایی رابطه مستقیم و معناداری وجود داشته است.
Barriers to the Promotion of Agricultural Land Consolidation in Rural Areas from Farmers' Point of View (Case Study: Fash Dehedtan of Kangavar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The present study aimed to investigate the most important obstacles to the promotion of agricultural land consolidation in the rural areas of Kangavar County. This study seeks to answer a key question: What are the main obstacles to the implementation of agricultural land consolidation policy in the villages of the study area? Design/methodology/approach - The present research is an applied one conducted in a descriptive-analytical method; field work was used for data collection and factor analysis was used for data analysis. The population of the study included 1216 land users. Using Cochran's formula, 211 questionnaires were developed and randomly distributed among the users. The stratified sampling method was used to determine the number of samples in the villages. Cronbach's alpha was used to determine the coefficient of validity of the questionnaire in the village; the validity of the questionnaire was 0.816, which indicated the data were suitable for the research. Findings- The findings show that ‘the factor of investment and fund’ accounts for 14.445% of the variance, which is the most important obstacle to the development of land consolidation in the rural areas. However, the lack of support of government agencies and organizations, infrastructural weaknesses, individual factors, lack of creativity, lack of intellectual participation and trust, lack of management and production practices, lack of knowledge and awareness, and lack of access to communication facilities in rural areas are important constraints on land consolidation in the rural areas of the study.
The Gender Analysis of the Saffron Production Process in Rural Areas (Case Study: Torbat-e-Jam and Bakherz Counties)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose - Gender analysis is a sort of methodology offering a comprehensive image of the contribution and role of women and men in the economy of a community. In this exploration, it has been endeavored to investigate the role and contribution of women in producing and profiting from the financial benefits of saffron as an essential and exportable economic product. Design/methodology/approach- For this purpose, 253 saffron producers in 9 villages of the cities of Torbat-e-Jam and Bakherz were studied as a statistical sample using descriptive-analytic research method, including a questionnaire and a semi-organized interview. Data were analyzed by T-test, MANOVA, Duncan and Fisher test using SPSS software and Rural Participatory Appraisal (PRA) research. Finding - The outcomes of the study exhibited that there is a significant difference between the participation of family members in the studied area during different phases of production (planting, harvesting, cropping, marketing, and sales). Moreover, the inferential findings revealed that although the men's participation ratio of only 24% is significantly higher than women's participation in the production of saffron, the benefit rate of the gained saffron production profit for the men (i.e. 74/16%,) is significantly higher than the benefit rate for women (i.e. 25/84%). The Rural Participatory Appraisal method also revealed that there is a significant difference between the physical participation and saffron income between males and females. In other words, men possess almost all the financial benefits of saffron production; in fact, women are deprived of the sources that can help them be empowered in economic and social areas. Of course, rural women in the study area did not express dissatisfaction with this issue, and they believed that this income would be well spent for the whole family.
ارزیابی اثرات یکپارچه سازی اراضی کشاورزی بر اقتصاد خانوارهای روستایی مورد: بخش میرزاکوچک شهرستان صومعه سرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق، مطالعه و ارزیابی اثرات یکپارچه سازی ارضی کشت برنج در اقتصاد خانوارهای بهره بردار روستایی است. برای بررسی موضوع, اثرات اجرای طرح بر روی متغیرهایی همچون سطح زیر کشت، درآمد خانوارهای بهره بردار روستایی و کاهش هزینه های تولید کشاورزی، مطالعه گردید. این پژوهش براساس هدف کاربردی و از دیدگاه روش انجام آن، توصیفی- تحلیلی است. از روش توصیفی برای وضع موجود و از روش تحلیلی برای تجزیه و تحلیل استفاده می شود. جهت انجام این مطالعه 20 روستای بخش میرزا کوچک شهرستان صومعه سرا (که طرح یکپارچه سازی اراضی در آن اجرا شده است) مورد مطالعه قرار گرفت. داده های مورد نیاز جهت تجزیه و تحلیل نهایی اطلاعات از طریق مطالعات میدانی و مراجعه به روستاهای مجری طرح انجام شده است. روش نمونه گیری بصورت تصادفی است که براساس فرمول کوکران از میان 5343 بهره بردار 389 خانوار بهره بردار انتخاب شدند. اعتبار روایی این پژوهش, توسط متخصصان مشخص گردیدو با محاسبه آلفای کرونباخ 91/0 پایایی بسیار بالای پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت. برای توزیع حجم نمونه بطور وزنی، نسبت به تعداد خانوارهای بهره بردار هریک از روستاها تعیین گردید. داده های پیمایشی پس از استخراج و تحلیل، با داده های اسنادی تلفیق گردید و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار Excel و spss از طریق آزمون میانگین و ضریب اسپیرمن استفاده شد. نتایج مطالعه نشان می دهد که در روستاهای مورد بررسی، راندمان تولید بالا و هزینه های تولید کاهش و اقتصاد خانوارهای بهره بردار روستایی بهبود یافته است. بعلاوه، یکپارچه سازی اراضی کشاورزی بر ورود فناوری، صرفه جویی در آب، کاهش مصرف کود، کاهش زمان انجام کار و کاهش نیروی کار تأثیرگذار باشد، اثرات مثبت ویژه ای نداشته است.