فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۰۴۱ تا ۴٬۰۶۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
141 - 156
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی جاذبه های مادی و معنوی گردشگری در شهر فیروزآباد با رویکرد کسب درآمد از جاذبه های متعدد و متنوع گردشگری و نهایتا رتبه بندی مولفه های اقتصادی موثر در توسعه گردشگری است. نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق گردشگران بازدید کننده از جاذبه های گردشگری در سال 1390 تا 1397 است. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران برای گردشگران 388 نفر محاسبه گردید. همچنین پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 837/0 است که از قابلیت اعتبار بالایی برخوردار می باشد. در خصوص روایی نیز بررسی ها بر اساس نظرات متخصصین نشان می دهد پرسشنامه از روایی محتوایی خوبی برخوردار است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش پرالونگ و همچنین مدل تحلیل شبکه استفاده شده است. ارزیابی صورت گرفته از ارزش گردشگری قلعه دختر و آتشکده بر اساس روش پرالونگ نشان می دهد که شاخص قدمت معماری این دو اثر با ارزش 853/0 و 831/0 و معیار اجتماعی – اقتصادی این دو اثر به ویژه در جذب گردشگر و شکل گیری هسته های اجتماعی پیرامون آثار و قابلیت اقتصادی آنها نیز با 762/0 و 751/0 بیشترین نقش را در جذب گردشگران داشته اند. نتایج حاصل از مدل تحلیل شبکه نیز نشان می دهد شاخص های توان اقتصادی فیروزآباد شامل پتانسیل های ارزشمند در حوزه صنایع دستی (قالی – گلیم و گبه) ، محصولات دامی ارگانیک زندگی عشایری- انواع محصولات کشاورزی – میراث تاریخی ارزشمند که منشا شکل گیری واحدهای تجاری – خدماتی و ایجاد اشتغال هستند با مقدار 089/0 بیشترین نقش را در رونق گردشگری در شهر فیروزآباد دارد. این نتیجه با نتایج مدل پرالونگ که اشاره با قابلیت اقتصادی شهرستان دارد، منطبق است.
شناسایی عوامل مؤثر بر تحقق الگوی برنامه ریزی شهری تنوع گرا در شهر رشت با استفاده از روش نظریه زمینه ای نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
89 - 104
حوزههای تخصصی:
شهر رشت، به عنوان نمونه یک شهر ایرانی، از افراد متنوع و گوناگون با سنین، جنسیت ها، توانایی های جسمی و پیشینه های قومی مختلف تشکیل شده است. بسیاری از سازوکارهای برنامه ریزی شهری جهان با پذیرش تنوع و گوناگونی ساکنان شهری به سوی به کارگیری رویکردهای تنوع گرا و گنجاندن تنوع ها و تفاوت ها در فرایندهای برنامه ریزی شهری تغییرمسیر داده اند، اما سازوکار برنامه ریزی شهری کشور ایران و به تبع آن شهر رشت در سایه تفکرات مدرنیسم همچنان با شهروندان به صورت نوعی واحد برخوردمی کنند و تفاوت های سنی، جنسیتی، قومی نژادی، مذهبی، تفاوت در توانایی جسمی و در نتیجه تفاوت در نیازهای شهروندان در شهر را درنظرنمی گیرند. نظریه و عمل برنامه ریزی به تازگی از ضرورت خدمات رسانی به طیف متنوعی از نیازها و ترجیحات آگاه تر شده و برنامه ریزی برای تنوع و تفاوت، تفسیری اجتماعی از برنامه ریزی برای شهرها و رویکردی است که نیازهای گروه های اجتماعی مختلف را درنظرمی گیرد. در کشورمان با خلأ مطالعات دانشگاهی در زمینه معرفی رویکرد برنامه ریزی برای تنوع و تفاوت و شناسایی عوامل مؤثر بر به کارگیری و تحقق آن روبه روهستیم. از این رو هدف از این مطالعه معرفی اجمالی این رویکرد و شناسایی عوامل مؤثر بر تحقق آن در شهر رشت بر مبنای دیدگاه های صاحب نظران برنامه ریزی این شهر است. با توجه به نوع مسئله و جامعه آماری تحقیق از روش نظریه زمینه ای نظام مند استفاده شده است. برای گردآوری داده ها ابتدا پرسشنامه نیمه ساختاریافته ای طراحی و سپس با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی با 10 نفر از صاحب نظران برنامه ریزی این شهر مصاحبه های عمیق انجام شد. داده های متنی حاصل از مصاحبه ها با استفاده از فرایند کدگذاری و روش تحلیل سطر به سطر در نرم افزار مکس کیو دی اِی تحلیل شدند. درنهایت عوامل مؤثر بر تحقق الگوی برنامه ریزی شهری تنوع گرا در قالب 17 مقوله اصلی و 59 مقوله فرعی و روابط میان آنها شناسایی شدند و مدل پارادایمی الگوی برنامه ریزی شهری تنوع گرا با تأکید بر شرایط علّی، زمینه ای، مداخله گر، پیامدی و راهبردهای تحقق این الگو ارائه شد. نتایج نشان می دهد طیف گسترده ای از زیرساخت های اندیشه ای، سیاستی، ابزاری، سازمانی، قانونی، مالی، آموزشی و فرهنگی اجتماعی در تحقق این رویکرد مؤثرند که شناسایی و تبیین آنها می تواند راهنمای تصمیم گیری ها و اقدامات آینده مراجع برنامه ریزی شهری کشورمان باشد.
ارزیابی حکمروایی خوب در پایداری محله های شهری پیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
109 - 128
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، سعی بر آن است به این سؤال که آیا حکمروایی شهری توانسته است در شکل گیری، توسعه و پایداری محله های مسکونی تأثیر داشته باشد؟ پاسخی از دید برنامه ریزی شهری با توجه به رویکرد پایداری محلات شهری داده شود. بنابراین، هدف کلی پژوهش بررسی عملکرد حکمروایی شهری در ارتباط با شکل گیری محله های مسکونی پایدار شهری و علل ناکارآمدی برخی از آن ها درزمینهمدیریت یکپارچه شهری و توانمند آن است. روش پژوهش، برحسب هدف کاربردی و ازلحاظ ماهیت، توصیفی تحلیلی بوده و روش جمع آوری داده ها به صورت اسنادی و پیمایشی (با استفاده از تکنیک پرسشنامه) می باشد. جامعه آماری، شهروندان ساکن شهر پیرانشهر می باشند (70222 نفر که با استفاده از فرمول کوکران، جامعه نمونه به تعداد 382 نفر تعیین شد و داده ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده جمع آوری گردید که جهت تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده، از نرم افزارهای آماری Lisrel و SPSS و مدل تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی و آزمون رگرسیونی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد علاوه بر اینکه شاخص های به کاررفته در پژوهش، تأثیر معناداری بر پایداری محیطی محلات شهری دارد، اعتقاد شهروندان نیز به اینکه آن ها بر تصمیم گیری ها مؤثر بوده و مدیریت شهری خواهان مشارکتشان در حکمروایی شهری است، اثر مثبت و قوی بر توسعه پایدار محلات دارد، به گونه ای که "عدم حضور مردم در مدیریت شهری بر پایداری محلات شهر تأثیرگذار بوده" و "شاخص های پایداری از مطلوبیت لازم برخوردار نبوده اند". همچنین نتایج آزمون کروسکال والیس بیانگر آن است که ازلحاظ پایداری محله ای، محله "فرهنگیان" با میزان 18/255 در رتبه اول قرار دارد.
تبیین کارکردی جهت گیری های توسعه با تأکید بر تعادل منطقه ای (مورد مطالعه: استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
861 - 888
حوزههای تخصصی:
امروزه دستیابی به رشد و توسعه پایدار یکی از مباحث عمده کشورها، به ویژه کشورهای درحال توسعه است. در کشور ایران نیز اگرچه برنامه های توسعه منطقه ای بیشتر با هدف رشد و توسعه و ایجاد تعادل های بین منطقه ای برای مناطق خاص و محروم تهیه شده اند، به دلایل مختلف به اهداف نهایی خود که برون کرد منطقه از محرومیت است، کمتر دست یافته اند. استان آذربایجان غربی به دلیل ویژگی و پتانسیل های منحصربه فرد، از جمله مناطق مهم و راهبردی است که اهمیت فوق العاده ای در برنامه ریزی های توسعه منطقه ای و ملی دارد. در همین راستا، در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره تاکسونومی عددی و تحلیل خوشه ای، سعی شده است وضعیت برخورداری و کیفیت توزیع شاخص های توسعه در شهرستان های این استان ارزیابی و تحلیل شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که نبود تعادل منطقه ای در روند توسعه استان حاکم بوده و ارومیه (مرکز استان) با درجه توسعه 4714/0 توسعه یافته ترین شهرستان است. در ادامه سعی شد به بررسی دقیق تر وضعیت توسعه مناطق استان پرداخته شود. برای نیل به این مهم براساس ویژگی های ساختار فضایی و جغرافیایی، توسعه یافتگی شهرستان ها در قالب منطقه بندی پیشنهادی، ارزیابی و تحلیل شد. یافته ها حاکی از آن است که جنوب استان از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه بررسی شده وضعیت مساعدتری از شهرستان های شمالی استان دارد. درنهایت با درنظرگرفتن شرایط فعلی و متناسب با پتانسیل ها و کمبودهای نواحی، پیشنهادهایی برای توسعه متعادل مناطق استان ارائه شد.
ارائه الگوی بهینه توسعه کالبدی شهرهای بیابانی با تأکید بر عوامل ژئومورفولوژیکی (مطالعه موردی: شهر دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
31 - 46
حوزههای تخصصی:
با توجه به این که گسترش فیزیکی شهرها باعث مواجه شدن آنها با واحدهای توپوگرافی و ژئومورفولوژیک اطراف آنها می گردد و با توجه به پویایی این واحدها، اگر توسعه فیزیکی شهر در جهات مناسب صورت نگیرد، باعث بهم خوردن تعادل دینامیک محیط گردیده و ممکن است باعث خسارت شود. هدف از پژوهش حاضر بررسی محدودیت های ژئومورفولوژیک و ارائه جهات بهینه جهت توسعه فیزیکی شهر دامغان می باشد. بدین منظور ابتدا منطقه مورد مطالعه با استفاده از تصاویر ماهواره ای و عکس های هوایی تعیین حدود گردید در گام بعدی عوامل موثر در توسعه فیزیکی شهر با استفاده از مرور ادبیات تحقیق و بررسی های میدانی گسترده تعیین و در محیط ArcGIS10.1 تهیه گردید. در مرحله بعد عوامل با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) وزن دار شده و سپس با استفاده از مدل TOPSIS جهات بهینه جهت توسعه فیزیکی شهر دامغان به دست آمد. طبق نتایج عوامل کاربری اراضی، شیب و موانع ژئومورفولوژیک بیشترین تأثیر را در توسعه فیزیکی شهر دامغان داشته اند. نتایج پژوهش بیانگر این است که جهات غربی و جنوب غربی به ترتیب با کسب (۸۶۷۹/۰، ۵۷۹۲/۰ ) امتیاز به عنوان مطلوب ترین و جهات جنوب و شمال به ترتیب با کسب (۰، ۰۳۷۳/۰) امتیاز به عنوان نامطلوب ترین جهات توسعه فیزیکی شهر شناخته شدند. در مناطق جنوبی کفه های رسی و نمکی و هجوم ماسه های روان به اماکن مسکونی و تجهیزات شهری و در مناطق شمالی سیلاب های مخروط افکنه و سیلاب های محلی از موانع اصلی ژئومورفولوژیک توسعه شهر می باشد و در مقابل بخش های غربی و جنوب غربی به علت داشتن شیب و لیتولوژی مناسب، عدم وجود موانع ژئومورفولوژیک و همچنین عدم وجود کاربری کشاورزی جهت توسعه فیزیکی شهر مناسب تشخیص داده شد. نتایج حاصل از این پژوهش می تواند به مدیران و برنامه ریزان شهری در زمینه توسعه فیزیکی شهر کمک نماید.
امکان سنجی اجرای روش انتقال حق توسعه جهت تامین زمین خدمات شهری در شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۲
3 - 14
حوزههای تخصصی:
امروزه نحوه توزیع خدمات شهری یکی از ضروریات مهم زندگی شهری به حساب می آید. این در حالی است که استفاده از روش های سنتی تأمین زمین خدمات شهری، زمینه تخریب اراضی کشاورزی را در پی داشته است. بنابراین این مسئله راهی جز روی آوردن به روش های نوین را پیشِ رویِ برنامه ریزان و مدیران شهری باقی نمی گذارد؛ که از جمله این روش ها می توان به برنامه انتقال حق توسعه که مبتنی بر احترام به حقوق مالکیت بوده اشاره کرد. پژوهش کاربردی حاضر، با به کارگیری زمینه ها و مبانی نظری موضوع به مطالعه تکنیک مزبور در سطح شهر شیراز پرداخته و به دنبال پاسخ به این سئوال است که الزامات و شرایط استفاده از این رویکرد چیست و کدام یک از نواحی شهر شیراز مناسب این الگو می باشند. برای پاسخ به این سئوالات از فرایند تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. براساس الگوی انتقال حق توسعه، نواحی شهر شیراز به مناطق دریافت و انتقال حق توسعه تقسیم شدند. نتایج نشان داد در مناطق دریافت، پارامتر مشارکت شهروندان با وزن 271/0 رتبه نخست را به خود اختصاص داده است. تمایل به افزایش تراکم در دهه اخیر و همچنین برخورداری از شبکه معابر در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. در مناطق ارسال نیز پارامتر آثار و ابنیه تاریخی و با ارزش، با امتیاز 273/0 در اولویت نخست قرار دارد. به این ترتیب مشارکت پذیری شهروندان در اولویت دوم و باغات در اولویت سوم قرار دارند. براساس نتایج پژوهش ناحیه 5 از منطقه 1 و ناحیه 7 از منطقه 4 و نواحی 2، 3 و 4 از منطقه 8 از پتانسیل بسیار بالایی در دریافت توسعه و همچنین ناحیه 1 از منطقه 1 و نواحی 1 و 6 از منطقه 2 و ناحیه 2 از منطقه 6 و 8 پتانسیل بسیار بالایی برای ارسال حق توسعه دارند.
ارزیابی تغییرات فضایی دمای سطحی کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش دمای کلان شهرها، بحران شهرنشینی در قرن حاضر است. هدف این تحقیق شناخت تغییرات فضایی دمای سطحی در شهر مشهد است که با باند حرارتی 11 تصویر لندست برای دوره 2009 تا 2013 و نقشه رقومی کاربری اراضی مشخص شد. در این مطالعه برای محاسبه دمای سطحی، از روش الگوریتم پنجره مجزا استفاده شد. مدل الگوی فضایی دمای سطحی شهر مشهد در طول سال، افزایش دمای سطحی از مرکز به حاشیه شهر در زمان گذر ماهواره است؛ به طوری که مناطق مرکزی و قدیمی شهر (سناباد، آبکوه، سعدآباد، ملک آباد)، دمای سطحی پایین تری نسبت به حومه شهر دارند. بالاترین دمای سطحی در حاشیه جنوبی شهر، پیش کوه های بینالود از غرب تا جنوب شرقی مشهد، راه آهن، فرودگاه، میدان شهدا، حاشیه بزرگراه امام علی و کمر بندی همت، ششصد دستگاه، کارخانه قند و نخ ریسی و فضاهای باز خالی و فاقد کاربری شهری است. کاربری های حمل و نقل شهری، زمین بایر و ارتفاعات در طول سال، حداکثر دمای سطحی و حداقل دما، در کاربری تفریحی و توریستی، کشاورزی و باغ ها به خصوص در ماه های گرم وجود دارد. منطقه 12 شهری، گرم ترین و منطقه 1، خنک ترین منطقه شهر مشهد به لحاظ دمای سطحی است. حداکثر دمای سطحی مشهد، در ماه های تیر و مرداد، و حداقل دما، در آذر بوده و دامنه فضایی دمای سطحی شهر، به ترتیب در ماه آوریل (فروردین) و فصل بهار، بیشترین و در ماه اکتبر (مهر) و پاییز، کمترین است.
طراحی و توسعه سیستم ارسال تبلیغات شهروندمحور مبتنی بر مفهوم حصار جغرافیایی (Geofence)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
581 - 600
حوزههای تخصصی:
تبلیغات رسانه ای و محیطی مرسوم (رادیو و تلویزیون، وب سایت ها، بیلبوردها و نوشته های روی ساختمان ها) علاوه بر محدودیت، در مواردی از قبیل مکان و زمان ثابت آن ها، هزینه بالا و اثر مخرب آن ها در منظر و سیمای شهری، مکان محور نیست یا به عبارتی براساس موقعیت مکانی افراد ارائه نمی شود. تبلیغات و بازاریابی مبتنی بر مکان و موقعیت کاربر، از جمله روش های نوین و کاربردی در مدیریت تبلیغات شهری به شمار می آید. در این پژوهش، با استفاده از مفهوم حصار جغرافیایی و ابزارهای GIS، سرویس تبلیغاتی مکان-مبنای شهروند-محور به نام مشتری یاب به منظور نمایش تبلیغات در تلفن همراه مشتریان براساس موقعیت جغرافیایی و زمانی آن ها در محیط شهری فراهم شده است. به کمک این سیستم، صاحبان کسب وکار می توانند تبلیغات لازم را به مشتریان بالقوه خود در یک مکان و زمان مشخص ارائه دهند. سیستم مذکور به سه بخش مدیریت سایت، صاحبان کسب وکار (فروشگاه ها) و کاربران (مشتریان) تقسیم شده است. در مدیریت سایت، ایجاد، به روزرسانی و تغییر وضعیت حصار جغرافیایی و کاربران فروشگاه ها صورت می گیرد. صاحبان کسب وکار می توانند آگهی های مورد نیاز خود را در یک حصار جغرافیایی و زمان مشخص در سیستم وارد کنند. مشتری ها نیز زمانی که وارد محدوده مدنظر می شوند، پیام ها و اعلان هایی از قبیل آگهی و تخفیف را براساس موقعیت خود در محدوده دریافت خواهند کرد. آزمایش سیستم مورد نظر در منطقه 6 تهران با شعاع 400 متر حصار جغرافیایی صورت گرفت و تبلیغات چندین فروشگاه دریافت شد. میزان کاربردپذیری و رضایتمندی از سیستم به روش مقیاس کاربردپذیری سیستم (SUS ) اندازه گیری شد؛ درنتیجه مشتریان بیش از 70 درصد از سیستم رضایت داشتند.
گونه شناسی فضاهای دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
103 - 117
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به ضرورت استفاده از راه حل های نوآورانه مؤثر، باز و مشارکتی و بهره برداری از قابلیت های ICT برای ایجاد زندگی پایدار در شهرها، به تدریج انواع مختلفی از مفاهیم با عنوان فضاهای دانش بنیان با اهداف و کارکردهای گوناگون شکل گرفته است. درک ابعاد، ویژگی ها و تمایز این مفاهیم، موجب کمک به سیاست گذاران شهری در انتخاب راهبردها و سیاست ها و سرمایه گذاری در این حوزه ها از طریق جلوگیری از اغتشاش ذهنی و بروز تناقض های درونی و التقاط های نامنسجم این مفاهیم می شود. تاکنون گونه بندی های مختلفی از فضاهای دانش بنیان ارائه شده ولی بررسی تطبیقی یکپارچه ای برای تمامی مفاهیم فضاهای دانش بنیان که تصویری روشن و جامع و درکی عمیق و منسجم از این فضاها را ارائه نماید، انجام نشده است. در این راستا، پژوهش حاضر با رویکرد فراترکیب و در چارچوب مرور نظام مند کیفی و با هدفی توصیفی_اکتشافی، به بررسی تطبیقی مفاهیم فضاهای دانش بنیان بر اساس شش مؤلفه گفتمان توسعه، نوع دانش مورد نیاز برای توسعه، مکان مندی، کنشگران اصلی، الگوی مدیریت و دوره تاریخی پرداخته است. همچنین گونه شناسی فضاهای دانش بنیان، برای به دست دادن درکی بهتر، بر اساس دو مؤلفه مکان مندی و نوع دانش مورد نیاز برای توسعه صورت گرفته است که چهار گونه فضای دانش 1- مبتنی بر فناوری_غیرمکان مند، 2- مبتنی بر فناوری_مکان مند، 3- مبتنی بر دانش_غیرمکان مند و 4- مبتنی بر دانش_مکان مند قابل شناسایی است. یافته های پژوهش نشان می دهد که اکنون مفاهیمی چون شهر هوشمند و شهر دانش (به دلیل شمول معنایی) تا حدود زیادی جایگزین مفاهیمی مانند شهر دیجیتال و شهر مجازی شده اند. مفهوم شهر دانش نیز به عنوان چتری برای سایر مفاهیم همچون مکان دانش، شهر یادگیری و شهر هوشمند تلقی شده است. فضاهای دانش بنیان با گذشت زمان با تغییرات پارادایمی مواجه بوده است. گذار از مفهوم فناورانه دانش به مفهوم وسیع تر دانش، مشارکت فعالانه شهروندان در ایجاد، توسعه و مدیریت فضاهای دانش بنیان، حکمروایی شبکه ای مبتنی بر تعامل طیف وسیعی از کنشگران، تأکید بر سرمایه های فکری غیرملموس و ظرفیت سازی تعامل شهروندان برای یادگیری بلندمدت است.
ارزیابی رابطه رضایت شهروندی و الگوی عملکرد مدیریت محلی مبتنی بر شاخص های حکمروایی مطلوب شهری؛ مطالعه موردی مناطق 2، 5 و 6 شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر رویکردی که به عنوان اثربخش ترین، کم هزینه ترین و پایدارترین شیوه اعمال مدیریت شهری معرفی می شود حکمروایی خوب شهری می باشد. هدف از حکمروایی خوب شهری تقویت فرایند توسعه شهری می باشد به گونه ای که زمینه و محیط مناسبی برای زندگی راحت و کارامد شهروندان و رضایت آنان فراهم شود. لذا در این مقاله سعی شده است که با استفاده از پرسش میدانی رضایت شهروندان از وضعیت عملکرد شهرداری مناطق 2، 5 و6 مبتنی بر شاخص های حکمروایی مطلوب شهری پیمایش شود. در پرسشنامه برای ترسیم نقشه ذهنی از شاخص هایی هم چون : اعتماد سازی، پاسخگویی، تکریم و احترام، تخصص گرایی، نظم و قانون مداری، اطلاع رسانی و آشنایی با حقوق خود، استفاده شده است که هدف رسیدن به بازخورد عملکرد شهرداری در میان شهروندان است. جامعه مورد نظر ما در این پژوهش مراجعه کنندگان به شهرداری های سه منطقه شهری تبریز (مناطق 2، 5 و 6) هستند که به صورت تصادفی 300 نفر انتخاب و پرسشنامه بین آنها توزیع شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای مختلفی از جمله spss استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داده است که رضایت شهروندی از عملکرد شهرداری در ارتباط با کارایی شاخص های حکمروایی از حد متوسط پایین تر است. همچنین نتایج نشان می دهد که شاخص اطلاع رسانی و آشنایی با حقوق بیشترین تاثیر را بر رضایت از عملکرد شهرداری داشته است.
تحلیل تاب آوری شهری در برابر پاندمی کووید 19؛ نمونه مورد مطالعه: کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
3 - 16
حوزههای تخصصی:
امروزه تاب آوری شهرها در برابر تهدیدات طبیعی و مصنوع یکی از مهمترین چالش های نظام برنامه ریزی و مدیریت شهری است. در این میان، بیماری های همه گیر یکی از تهدیدات نوظهوری هستند که به سبب گستردگی و رفتار غیرقابل پیش بینی به شدت جوامع شهری را تحت تأثیر خود قرار داده اند. از همین رو پژوهش حاضر مسئله تاب آوری شهرها در برابر بیماری های اپیدمیک و همه گیر را مورد بحث و بررسی قرار داده است. روش تحقیق حاضر توصیفی_تفسیری و مبتنی بر مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی است. بنابراین شهر کرمانشاه به عنوان قلمرو پژوهش انتخاب شده و تحلیل تاب آوری آن در برابر همه گیری بیماری کووید 19 در دستور کار قرار گرفته است. از این رو متغیرهای مرتبط با موضوع، از منابع معتبر داخلی و خارجی استخراج شده که ماحصل آن دستیابی به 19 متغیر در شش بعد اقتصادی_اجتماعی، زیست محیطی، بهداشتی_درمانی، مدیریت شهری، زیرساخت های شهری و ساختار شهری بوده است. در ادامه 19 متغیر تدوین شده به کمک روش تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار Micmac وارد شده اند و مقایسات زوجی میان متغیرها به روش دلفی و با مشارکت 15 کارشناس انجام پذیرفته است. یافته ها نشان می دهد، متغیرهای «زیرساخت خدمات کاری، اداری، آموزشی، پزشکی و ... از راه دور»، «دسترسی به فضاهای سبز و باز و کاربری های تفریحی_ورزشی»، «دسترسی به خدمات و کاربری های مقیاس محله ای»، «ظرفیت تأسیسات و تجهیزات شهری همچون شبکه برق، اینترنت و ...» و «مدیریت واحد و یکپارچه در شرایط بحران» بیشترین تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم را بر دیگر متغیرهای تاب آوری شهر کرمانشاه در مواجهه با همه گیری کووید 19 دارند. علاوه بر این، دو متغیر «قابلیت محلات در پیاده روی و دوچرخه سواری» و «تقویت مشارکت مردمی و سرمایه اجتماعی جوامع محلی» دارای ماهیتی دووجهی در مسئله تاب آوری شهر کرمانشاه هستند؛ بدین معنا که ضمن تأثیرگذاری بالا بر سایر متغیرها، از دیگر متغیرها نیز تأثیر می پذیرند. تفسیر این یافته ها و انطباق آن با پژوهش های مشابه نشان می دهد، تحقق تاب آوری شهر کرمانشاه در مواجهه با بیماری های همه گیر در گِرو حرکت به سمت «مدیریت واحد شهری»، «شهر دیجیتال»، «محله محوری» و «سرمایه اجتماعی» است.
تبیین الگوی توزیع فضایی پارک های درون شهری با رویکرد عدالت فضایی، منطقه موردمطالعه: شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی توزیع فضایی پارک های درون شهری با رویکرد عدالت فضایی شهر در شهر سبزوار است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است. به منظور تحلیل توزیع و تبیین الگوی فضایی از روش های آمار فضایی از قبیل نزدیک ترین واحد همسایگی و بررسی سطح سرویس دهی خدماتی پارک های شهری از تحلیل شبکه در سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. آنچه پژوهش حاضر را از پژوهش پیشین متمایز می کند بررسی و تحلیل الگوی توزیع فضایی و میزان دسترسی در انواع طبقات پارک های شهری در سطوح مختلف شهر سبزوار می باشد. نتایج حاصل از آن نشان داد که شعاع عملکردی پارک های شهری در شهر سبزوار، درسطح منطقه ای بیان کننده شعاع عملکردی مطلوب در بافت های مرکزی شهری است که بافاصله گرفتن از مرکز شهر، از مطلوبیت آن کاسته می شود. عدم توزیع مناسب پارک های درون شهری در سطح ناحیه ای در غرب شهر سبزوار باعث کاهش مطلوبیت و عملکرد پارک های ناحیه ای شده و تمرکز بیش ازحد این پارک ها در در شرق شهر باعث افزایش شعاع عملکرد و مطلوبیت در مناطق شرقی شهر سبزوار شده است، در نتیجه از یک سو توزیع و پراکنش نامناسب و ناعادلانه پارک های دورن شهری در سطوح مختلف شهر سبزوار از سوی دیگر عدم تناسب جمعیت و سرانه فضای سبز منجر به تشدید توزیع ناعادلانه پارک ها در سطوح مناطق، نواحی و محلات شهری شده چراکه به عنوان مثل در ناحیه 9 مساحت پارک 175157مترمربع و جمعیت 7088نفر است که سرانه آن 24مترمربع می باشد یعنی به ازای هر یک نفر 24 مترمربع فضای سبز و مازاد فضای سبز وجود دارد.
میل به خلوت جویی و ادراک ازدحام در محیط های شهری: تحلیلی مقایسه ای میان زنان در خرده فرهنگ های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
29 - 38
حوزههای تخصصی:
خلوت، فرآیندی برای تعیین مرز میان افراد است و فرد به واسطه آن بر تعامل خود با دیگران نظارت می کند. نیاز به خلوت در انسان ها عمومیت دارد ولی شیوه پاسخ به آن متأثر از متغیرهایی چون فرهنگ، سن، جنس، محیط فیزیکی و... است. تفاوت این نیاز از فرهنگی به فرهنگ دیگر سبب می شود برخی از فرهنگ ها میل بیشتری به خلوت نسبت به سایرین داشته باشند. تفاوت ها در میل به خلوت جویی صرفاً محدود به فرهنگ ها نمی شود، بلکه خرده فرهنگ ها را نیز در بر می گیرد. ایران، از جمله کشورهایی است که دارای خرده فرهنگ های متنوع با حالت های مختلف پاسخگویی به خلوت است. اما تاکنون تحقیقاتی در زمینه بررسی تفاوت ها و شباهت های میان خرده فرهنگ های این کشور در میل به خلوت جویی و سازوکارهای رسیدن به آن در محیط های شهری انجام نشده است. از این رو، این مقاله به دنبال بررسی تفاوت های بین فرهنگی میان زنان گیلکی، کرد، آذری و یزدی در میل به خلوت جویی و ادراک ازدحام است. برای رسیدن به این اهداف از ابزار پرسشنامه استفاده گردید. حدود هزار و 174 زن پرسش شونده به صورت اتفاقی در پارک های شهر (رشت)، ملت (سنندج)، باغمیشه (تبریز) و آزادگان (یزد) برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. این پرسشنامه توسط آزمون های خی دو (Chi-square Test )، ضریب همبستگی پیرسون ( Pearson Correlation Coefficient ) ، تحلیل واریانس یک طرفه (Analysis of Variance (ANOVA)) و تحلیل واریانس چند متغیره (Multivariate Mnalysis of Variance (MANOVA)) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان دهنده آن است که سطح خلوت مطلوب در زنان یزدی و آذری بیشتر از سایر زنان است. در صورتی که خلوت کسب شده در زنان گیلکی بیش از سایر خرده فرهنگ هاست. به عبارتی، یزدی ها (صحرایی گرم و خشک) و آذری ها (کوهستانی سرد) در زمره فرهنگ های غیرارتباطی و گیلکی ها (معتدل خزری) و کردها (کوهستانی بسیار سرد) در زمره فرهنگ های ارتباطی اند. صرف نظر از نوع فرهنگ، سطح خلوت مطلوب و کسب شده به ادراک ازدحام افراد وابسته است.
اثر ویژگی خانوار در انتخاب مسکن: واحد مسکونی و کیفیت دسترسی به خدمات (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه «ادوار زندگی» مهم ترین ابزار برای درک صحیح از ویژگی های مسکن و خانوارها است که رفتار خانوارها در سطح شهر را منعکس می کند. در این نظریه، خانوارها براساس ویژگی هایی نظیر بعد خانوار، تعداد فرزندان محصل، وضعیت اشتغال سرپرست، دهک درآمد و ... تعریف می شوند و در نتیجه هر خانوار اولویت های متفاوتی در انتخاب مسکن دارد. هدف این پژوهش تحلیل ویژگی های مؤثر خانوارها بر انتخاب مسکن است که در دو بخش واحد مسکونی و کیفیت دسترسی به خدمات تدوین شد. به منظور سنجش متغیرها، شهر تهران به عنوان نمونه موردی انتخاب شد و داده های پژوهش از طرح هزینه-درآمد مرکز آمار و برداشت کاربری طرح تفصیلی شهر تهران اخذ شده است. در ابتدا و با استفاده از روش مولتی نامینال تک متغیره و تحلیل خوشه ای، از میان دو گروه ویژگی های «واحد مسکونی» و «کیفیت دسترسی به خدمات»، ویژگی های مؤثر در مدل انتخاب مسکن شناسایی شدند، متغیرهای مؤثر در انتخاب «واحد مسکونی» شامل متراژ زیربنا، نوع اسکلت بنا و متغیرهای مؤثر در «دسترسی به خدمات» شامل دسترسی به خدمات آموزشی و سیستم حمل ونقل عمومی بودند که در مجموع 6 حالت برای انتخاب واحد مسکونی و 8 حالت برای دسترسی به خدمات ایجاد شد. سپس ارتباط میان ویژگی خانوار و انتخاب مسکن با استفاده از روش رگرسیونی مولتی نامینال چند متغیره در نرم افزار R اجرا شد. تحلیل نتایج مشخص کرد، (1) واحدهای مسکونی با متراژ 60–90 مترمربع برای خانوارهای دارای محصل بیشترین جذابیت را دارد، هرچند در پیشینه پژوهش، رابطه میان محصلان و متراژ واحد مسکونی اثبات شده است لیکن در این پژوهش مساحت مشخصی برای خانوارهای دارای محصل مشخص شده است و در سایر متراژ زیربناها، این رابطه وجود ندارد. (2) با افزایش دهک درآمدی تمایل خانوارها به سکونت در نزدیکی فضاهای آموزشی و فاصله گرفتن از سیستم حمل ونقل عمومی بیشتر می شود. (3) خانوارهای با وضعیت اشتغال سرپرست در گروه کارگر غیرساده در مقایسه با خانوارها با سرپرست کارگرساده، تمایل بیشتری به انتخاب سکونت در نزدیکی به سیستم حمل ونقل عمومی دارند که نشان دهنده ی اختلاف استطاعت مالی این دو گروه خانوار است. نتیجه ی مهم دیگر در گروه متغیرهای «محل سکونت» و «ویژگی خانوار» آن است که تنها متغیرهای مرتبط با شغل و درآمد در انتخاب محل سکونت مؤثر است و سایر ویژگی های اجتماعی و جمعیتی خانوارها رابطه ی معناداری با محل سکونت خانوار ندارد که خود می تواند بازتابی از شرایط سکونت، نداشتن هویت و پرستیژ محله های شهر، جدایی گزینی اجتماعی در شهر تهران، سیاست گذاری های نادرست در حوزه کالای عمومی و شرایط نامناسب توزیع مسکن در این شهر است.
تحلیل موانع بهره گیری از رویکرد توسعه میان افزا مطالعه موردی: شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
71 - 87
حوزههای تخصصی:
توجه به ظرفیت های توسعه ای درون شهر (توسعه میان افزا)، امروزه به عنوان یکی از سیاست های مهم در حوزه برنامه ریزی شهری جهت مقابله با پدیده گسترش شهرها موردقبول واقع شده است. برخلاف سایر سیاست های توسعه شهری با توجه به اینکه در بستر موجود و با حضور ساکنان و شهروندان و واحدهای همسایگی صورت می پذیرد موضعی پیچیده، چندوجهی، میان بخشی است که نه فقط یک کار فیزیکی، کالبدی و شهرسازی است بلکه دارای ابعاد قوی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی نیز می باشد. بنابراین استفاده از این رویکرد، بدون توجه به بسترهای مناسب و شناسایی موانع آن، قابل تحقق نیست. هدف اصلی این پژوهش تحلیل موانع بهره گیری از توسعه میان افزا در شهر اهواز می باشد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی –تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان شهرداری اهواز می باشند با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 40 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. جهت تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم در نرم افزار آموس 24 استفاده شده است. در این پژوهش، از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، اداری و قانونی با 21 شاخص مشاهده پذیر استفاده گردید. نتایج حاصل نشان می دهد مدیران و کارشناسان معتقدند که عوامل قانونی - اداری با ضریب بیشترین تأثیر را بر عدم تحقق و اجرای رویکرد توسعه میان افزا در شهر اهواز دارد و بعدازآن متغیر اقتصادی با ضریب 94/0 متغیر اجتماعی با ضریب 66/0 متغیر کالبدی با ضریب 55/0 به ترتیب بیشترین تا کمترین تأثیر را بر عدم تحقق اجرای توسعه میان افزا در شهر اهواز دارند.
تحلیل کیفیت و تبیین مطلوبیت اقامتگاه های سنتی کاشان و نقش آن در رضایتمندی گردشگران شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مطلوبیت اقامتگاه های سنتی شهر کاشان و تأثیر آن بر رضایتمندی گردشگران شهری انجام شده است. داده های گردآوری شده از طریق پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل و با استفاده از Amos مدل سازی شده اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 310 نفر محاسبه و به صورت تصادفی بین گردشگرانی که در اقامتگاه های سنتی کاشان اقامت داشته و یا از آن ها بازدید به عمل آورده اند، توزیع گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد شش شاخص تأثیرگذار بر مطلوبیت اقامتگاه ها به ترتیب عبارتند از: امکانات و تجهیزات، دسترسی و زیرساخت ها، مدیریتی- خدماتی، کالبدی- عملکردی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی. شاخص امکانات و تجهیزات موجود در اقامتگاه های سنتی با بار عاملی 99/0 بیشترین اثر را در تبیین مطلوبیت اقامتگاه های سنتی داشته است. در نهایت مدل تحقیق نشان می دهد معناداری اثر مطلوبیت اقامتگاه های سنتی بر میزان رضایتمندی گردشگران با بار عاملی 64/0 و سطح معناداری صفر مورد تأیید قرار می گیرد. می توان چنین بیان کرد بین متغیر مستقل مطلوبیت اقامتگاه های سنتی و رضایتمندی گردشگران ارتباط مثبت مستقیم و معناداری مشاهده می گردد به نحوی که با افزایش مطلوبیت اقامتگاه های سنتی بر رضایتمندی گردشگران نیز افزوده می شود.
تبیین راهبردهای تاب آوری در بافتهای فرسوده شهری(نمونه موردی: بافت فرسوده شهرکرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
33 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش دست یابی به راهبردهای بازآفرینی پایدار بر اساس ابعاد تاب آوری در شهر کرج می باشد. این پژوهش توصیفی-تحلیلی و کاربردی است که جمع آوری داده ها با مطالعات کتابخانه ای- اسنادی، بررسی های پیمایشی و مصاحبه با مدیران و مسئولین شهری صورت گرفته شده است. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک SWOTET، مدل ویکور فازی و تاپسیس فازی استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که وجود اراضی مستعد کشاورزی درون محدوده کالبدی شهر و پیرامون، موقعیت مناسب نسبت به بزرگراه تهران_ قزوین و در حال انجام بودن مطالعات طرح های بازآفرینی از جمله فرصت های موجود در بافت فرسوده شهر کرج می باشد. از سوی دیگر نبود امکانات مناسب اجرایی نمودن شورایاری در سطح کل محلات، علنی و شفاف نبودن مراحل اجرایی طرح های تهیه شده برای شهروندان و پایین بودن سطح بهداشت و کمبود امکانات خدماتی سه عامل تهدیدزای مهم برای بافت فرسوده شهر کرج به شمار می روند که بر اساس آن چشم انداز بازآفرینی بافت فرسوده شهر کرج بر اساس ابعاد تاب آوری بدین شرح تدوین شده است. باید بافت فرسوده شهر کرج بافتی با ساختار منسجم و ایمن که دارای زیرساخت، تأسیسات و تجهیزات شهری پایدار و تاب آور که دارای اجتماعات محلی پایدار و تاب آور با کارکردها و عملکردهای اقتصادی پویا به منظور مقابله و مواجهه با هرگونه بحران و مخاطره باشد. از جمله راهبردهای بر اساس مطالعات صورت گرفته شده نیز می توان به اصلاح ساختار دسترسی ها در محلات بر اساس رعایت سلسله مراتب راه ها به منظور ارائه خدمات رسانی در زمان بحران و مخاطره، ایمنی تأسیسات و تجهیزات شهری، مقاوم سازی تأسیسات و تجهیزات شهری، امکان سنجی دقیق نحوه مشارکت ساکنین در راستای اجرای برنامه های بازآفرینی و مدیریت بحران، مشخص کردن مسئولیت های مدیران شهری بر اساس برنامه های جامع مدیریت سوانح طبیعی، ایجاد بستر قانونی مناسب جهت مشارکت مردم در طرح ها و برنامه های بازآفرینی در جهت ارتقا تاب آوری اشاره نمود.
زندگی شبانه در کلان شهر با تأکید برتأثیر عوامل فرهنگی بر فضای شهری (مطالعه موردی: مرکز فعالیت های نوین تهران)
حوزههای تخصصی:
از قرن نوزدهم میلادی با رشد و توسعه های بعد از انقلاب صنعتی، یک ساختار زمان بندی منسجم برای کار و فعالیت حاصل شد. این ساختار زمان بندی تغییرات و اختلال هایی بر روی رفتارها و فعالیت های اجتماعی از جمله احساس کمبود وقت برای گذراندن اوقات فراغت به وجود آورد. با هدف ایجاد استفاده ی مناسب از زمان، اهمیت زمان غروب و شب برای استفاده ی فعالیت های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و... مورد توجه قرار گرفت. همچنین در شهرهای بزرگ، تفاوت های عملکرد روز و شب به عنوان عامل تباهی شهرها، ازبین رفتن فضاهای شهری و کاهش رونق اقتصادی محسوب گشت. در عصر حاضر راهبردهای کلان مدیریت شهری به دنبال ضرورت بازآفرینی مراکز شهری است، که یکی از مهم ترین مؤلفه های چنین ضرورتی ترغیب فعالیت های شبانه است. از نکات قابل توجه که در این مقاله به آن توجه شده است می توان فرهنگ را عامل مؤثر در ایجاد زندگی شبانه متذکر شد. عوامل فرهنگی از جمله مهمترین عوامل در ایجاد شهرهای 24ساعته هستند، به این دلیل که عوامل فرهنگی می بایست امکان تغییراتی که شهرهای 24 مسبب آن هستند را داشته باشد. همچنین زندگی شبانه با توجه به عوامل فرهنگی می بایست شکل بگیرند. در چشم انداز اسناد فرادست شهر تهران، هدف ساماندهی تغییرات اخیر، برآوردن نیازهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و کالبدی شهری است. در این مقاله با توجه به نقش عملکردی مرکز فعالیت های نوین تهران در طرح جامع به عنوان قطب فناوری و پژوهشی شهر تهران، در جهت تعریف زندگی شبانه در کلان شهر، سه مؤلفه ی اصلی فضای شهری (کالبد، عملکرد و معنا) را در ارتباط با سه عامل اصلی و سازنده ی مکان های فرهنگی شبانه (مردم، زمان و خلاقیت) با استفاده از روش سلسله مراتبی AHP مورد بررسی قرار داده و در نهایت دستورالعمل های لازم برای تعریف زندگی شبانه در محدوده فعالیت های نوین تهران، با ارائه راهبرد و سیاست ها، داده شده است.
ارزیابی و تحلیل گسترش افقی کلانشهر اهواز در بازه زمانی 1352 الی 1392
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر در پی استفاده از توانمندی نرم افزارهای سنجش از دور و GIS در آشکارسازی تغییرات پوشش اراضی و کاربری اراضی و همچنین تغییرات رشد دینامیک قلمرو شهر اهواز و وضعیت بوم شناسی آن بر مبنای اطلاعات حاصله از داده های ماهواره ای می باشد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات شامل مطالعات کتابخانه ای، میدانی و عکس های هوایی و سنجش از دور می باشد. داده های مورد نظر از طرح های جامع و تفصیلی شهری، آماده سازی زمین، نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن، سالنامه های آماری و سایر منابع معتبر تهیه شده است. داده های سنجش از دور که به صورت رقومی مورد نیاز می باشد از طریق مرکز سنجش از دور تهیه شده است. از نرم افزار های، Geomatica P.C.I, Arc GIS, Arc view, Auto cad, Excell استفاده شده است. در این پژوهش پس از تهیه نقشه ژئومورفولوژی، لندفرم ها و پدیده ها، شناسایی و تفسیر شده است. نتایج بررسی نشان داد که شهر اهواز در سال 1352با مساحتی برابر با12/138 کیلومترمربع و 16درصد تغییر داشته است. از سال های 1352 تا 1369 نیز مساحت شهر اهواز به 3/188 رسیده است و از سال های 1369 تا 1384، شهر اهواز به مقدار 13/260 کیلومترمربع بیشترین تغییر را نسبت به دیگر سال ها به خود اختصاص داده است. در سال های 1384 تا 1392 رشد شهر اهواز تغییر زیادی نداشته است. بصورت کلی می توان گفت رشد شهر اهواز از سال های 1373 تا 1392 رشد چندین برابری داشته است. زاد و ولد و مهاجرت شهرها و روستاهای مناطق جنگ زده و خیل مهاجرین جویای کار از سایر شهرهای استان و استان های همجوار به کلانشهر اهواز از جمله عواملی هستند که بر گسترش شهر اهواز تأثیرگذار بودند.
تأثیر بازنمایی بناهای تاریخی در فضای مجازی بر شکل گیری تصویر مقصد گردشگران (مطالعه کیفی در اقامتگاه های سنتی شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم مؤلفه های بازنمایی بناهای تاریخی در فضای مجازی و تأثیر آن بر تصویر ذهنی گردشگران، عامل مهمی در شناخت ادراک و رفتار آنها است. بخشی از این موضوع، تأثیری است که بازنمایی مکان بر تصویر ذهنی گردشگر از مقصد می گذارد. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر بازنمایی بناهای تاریخی در فضای مجازی بر تصویر مقصد گردشگران است. این پژوهش جزء اولین پژوهش ها در زمینه گردشگری معماری است که اقامتگاه های سنتی را موضوع و مقصد گردشگران قرار داده است. این مطالعه کیفی با رویکرد تحلیل محتوا انجام شده است. با 18 گردشگر داخلی و 7 گردشگر خارجی که از طریق فضای مجازی برای اولین بار با یکی از اقامتگاه های سنتی کاشان آشنا شده و آن مکان را برای اقامت انتخاب کرده بودند، مصاحبه شد. جمع آوری داده ها تا زمان رسیدن به اشباع نظری، توسط مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. با تحلیل مفهوم بازنمایی مکان محور، 4 مقوله اصلی استخراج شد: 1) بازنمایی معمارانه، 2) بازنمایی وجوه معنایی، 3) بازنمایی فعالیت ها و رویدادها، 4) روش بازنمایی. نتایج این مطالعه نشان داد بازنمایی مکان محور، علاوه بر تأکید بر بازنمایی مؤلفه های فیزیکی، ابعاد مختلف تعامل میان انسان و محیط را در سطوح معنایی تعریف می کند. غنای بازنمایی مکان محور به معماران و متخصصان گردشگری کمک می کند تا به شناخت بهتری از تصویر ذهنی گردشگران از اقامتگاه های سنتی از طریق فضای مجازی دست یابند و از این طریق به معماران در چگونگی بازنمایی بناهای تاریخی کمک می کند. همچنین، راهنمایی برای مدیران گردشگری در جهت ارتقا تولید محتوا و بازاریابی مکان در فضای مجازی است.