فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۴۱ تا ۳٬۶۶۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
تحلیلی بر کنترل فضای عمومی در پارک های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
649 - 673
حوزههای تخصصی:
یکی از روندهای تأثیرگذار بر تولید فضاهای عمومی معاصر، گرایش روزافزون به کنترل و نظارت بر این فضاهاست، اما تاکنون این روند کمتر مطالعه شده است. پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر با هدف «ارزیابی کنترل فضای عمومی و روش های آن در پارک های شهر تهران» و «بررسی دیدگاه کاربران این پارک ها درمورد کنترل فضای عمومی» در دو بخش انجام شد. محدوده مورد مطالعه، شامل پارک های ملت، لاله، رازی و پارک شهر است. داده ها نیز براساس مشاهده میدانی و پرسشگری از 100 کاربر هر پارک گردآوری شد. با توجه به نتایج، کنترل فضای عمومی رابطه ای مستقیم با کیفیت فضای عمومی دارد. از میان پارک های مورد بررسی، پارک ملت و لاله کمترین درجه کنترل و پارک شهر و رازی بیشترین درجه کنترل را دارند. با اینکه پارک های شهر تهران به روش های سخت کنترل می شوند، کاربران آن ها عموماً خواهان کنترل فضا به روش های نرم هستند. همچنین زنان در مقایسه با مردان به استفاده از روش های کنترل نرم موافق ترند. در تشدید کنترل بر فضا نیز تنها کاربران پارک رازی، خواستار نظارت و کنترل بیشتر بر فضای پارک هستند که دلیل این امر امنیت پایین محله ای است که پارک در آن قرار دارد. درنهایت، کاربران هر چهار پارک با درجه بالایی از توافق، خواستار جلوگیری از ورود گروه های حاشیه ای مانند تکدی گران، کودکان کار و افراد بی خانمان به فضای پارک ها هستند. نتایج این مطالعه، ضرورت توجه به خواسته ها و منافع افراد و گروه های گوناگون را به عنوان بخشی از ذی نفعان فضا در فرایند مدیریت فضاهای عمومی نمایان می سازد.
سنجش شاخص های کالبدی مؤثر بر مؤلفه زیبایی شناسی در توسعه های شهری معاصر مطالعه موردی: نواحی آماده سازی شده در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۹
45 - 58
حوزههای تخصصی:
در طرح های آماده سازی زمین به عنوان مهم ترین الگوی توسعه شهری دهه های اخیر باوجود تأکید بر برنامه ریزی کاربری زمین، جمعیت و حمل ونقل، توجه کمتری به کیفیت های محیطی شده است. همین امر سبب گردیده تا این بافت های شهری شرایط بسیار سطح پایینی از جنبه های کیفی محیط و سیما و منظر شهری دارا باشند و در نتیجه نتوانند برای ساکنان خود، محیطی جذاب و آرام ایجاد کنند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سنجش شاخص های کالبدی مؤثر بر مؤلفه زیبایی شناسی از دیدگاه شهروندان ساکن در سه محدوده که در دهه های اخیر و در نتیجه طرح های آماده سازی زمین شکل گرفته اند، انجام شده است. این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی و با روش پیمایشی و همبستگی و به کمک پرسشنامه و مطالعات اسنادی انجام شده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران معادل 100 خانوار در هر کدام از مناطق مورد مطالعه برآورد شده و از شیوه نمونه گیری تصادفی نیز برای تکمیل پرسشنامه ها استفاده شده است. روایی ظاهری پرسشنامه به کمک اساتید دانشگاه یزد و پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ تأیید گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری رگرسیون خطی چندگانه و آزمون همبستگی پیرسون استفاده شده و از آزمون های دوربین واتسون جهت بررسی هم خطی متغیرها و کولموگراف_اسمیرنوف برای تشخیص نرمال بودن توزیع داده های پژوهش و همچنین برای تبیین معنی داری مدل رگرسیونی چندگانه از روش تحلیل واریانس ANOVA استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که از شاخص های بیست گانه مطالعه شده، در هر کدام از محدوده ها تمامی شاخص ها دارای اثر مستقیم و معنی دار بر مؤلفه زیبایی شناسی هستند. به صورت کلی شاخص های عدم تکرار و یکنواختی بدنه ها، تناسب عرض معابر شهری و پیوستگی جداره مهم ترین شاخص های مشترک مؤثر بر مؤلفه زیبایی شناسی بوده و دارای رابطه مستقیم و معنی دار از دیدگاه شهروندان هستند.
عوامل مؤثر بر گردشگری مکان های تاریخی شهری (مطالعه موردی: بازار تاریخی کلانشهر تبریز)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
63 - 78
حوزههای تخصصی:
گردشگری امروزه یکی از مسائل مهم و مؤثر اقتصادی و یکی از عوامل برجسته ارتباط اجتماعی و فرهنگی است. در این میان، مکان های تاریخی، به دلیل نمایش هویت شهرها، از ارزش بسیار زیادی جهت جذب گردشگر برخوردارند، بازارهای سنتی و تاریخی ایران به دلیل توأم شدن وجهه تاریخی با کاربری تجاری اهمیتی دوچندان برای گردشگران دارند. بازار بزرگ تبریز، که بزرگ ترین بازار مسقف جهان است، یکی از این مکان های تاریخی و تجاری در کشور ایران است که با داشتن شهره ای جهانی، قابلیت های فراوانی به منظور تبدیل شدن به مکانی برای گردشگری در سطح ملی و بین المللی دارد. در این مقاله، ضمن معرفی بازار تاریخی کلانشهر تبریز، سعی شده است با استفاده از مدل SOWT، عوامل مؤثر بر جذب گردشگران داخلی و خارجی بررسی شود. اصول کار مبتنی بر شناخت قوت ها و ضعف های داخلی بازار تاریخی تبریز در جذب گردشگر و نیز شناسایی فرصت ها و تهدیدهای خارج از محیط این مکان تاریخی است. درنهایت، با ارائه راهبردهایی برای تقویت نقاط قوت و فرصت های آن و کاهش یا حذف ضعف ها و تهدیدهای بازار تاریخی تبریز به منظور جذب گردشگر پیشنهادهایی سازنده ارائه شده است. بررسی ها بیانگر وضعیت متوسط بازار تاریخی تبریز به لحاظ گردشگری است؛ به طوری که با مرتفع کردن ضعف ها و از بین بردن تهدیدهای موجود می توان کارکرد گردشگری بازار تبریز را به سطح عالی ارتقا داد.
تبیین الگوی مطلوب شهر خلاق برای کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
123 - 137
حوزههای تخصصی:
با در نظر گرفتن مفاهیمی همچون اقتصاد خلاق، صنایع خلاق، محیط خلاق، طبقه خلاق و شهر خلاق و ارائه این مفاهیم توسط سیاست گذاران و مشاوران آن ها، عصر حاضر در حال یک گذار اقتصادی-اجتماعی است. گذاری که در آن خلاقیت موتور محرکه ی رشد اقتصاد شهری، منطقه ای و ملی است هدف تحقیق حاضر تدوین الگوی مطلوب شهر خلاق برای کلان شهر تهران است. در این تحقیق جمع آوری داده ها به صورت کتابخانه ای- اسنادی و پیمایشی بوده است. تعداد نمونه ها نیز 15 نفر به صورت غیر تصادفی هدفمند از جامعه آماری پژوهشگران شهر خلاق انتخاب و از روش دلفی در قالب نظرات خبرگان جهت تدوین الگوی موردنظر استفاده گردیده است. حاصل نظرات خبرگان 63 شاخص در 5 مؤلفه سرمایه انسانی و طبقه خلاق، امکانات محیطی، تنوع و تسامح، فناوری، تحقیق و توسعه و جهانی شدن جهت حرکت تهران به سمت شهر خلاق استخراج گردید. همچنین حاصل از نتایج تحقیق و تلخیص و تدقیق آن ها سه راهبرد "طبقه خلاق"، "صنایع خلاق و دانش بنیان" و "گردشگری خلاق" جهت تحقق شهر خلاق در تهران شناسایی و استخراج گردید. درزمینه راهبرد طبقه خلاق تأکید بر پروش، حفظ و جذب این نیرو است اما اولویت با حفظ و نگهداری این سرمایه انسانی خلاق و نوآور است. راهبرد صنایع خلاق و دانش بنیان به دنبال افزایش سهم اقتصادی این صنایع است. همچنین در راهبرد گردشگری خلاق، تأکید بر حداکثر جذب گردشگران داخلی و خارجی است. دستیابی به سه راهبرد مذکور نیز از طریق 5 مؤلفه سرمایه انسانی و طبقه خلاق، امکانات محیطی، تنوع و تسامح، فناوری، تحقیق و توسعه و جهانی شدن و زیر شاخص های مربوط به آن ها است که تأثیری مستقیم در تحقق سه راهبرد مذکور دارند و هر یک از آن ها نیز بر یکدیگر تأثیر و تأثر متقابل دارند.
ارزیابی قابلیت ها و چالش های توسعه کالبدی – فضایی شهر مذهبی (مطالعه موردی: شهر کربلا در دوره معاصر)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آینده پژوهی شهری دوره ۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
38 - 53
حوزههای تخصصی:
شهر از نظر کالبدی _ فضایی با هدف ایجاد محیطی با هویت زیبا، مانوس و خوانا رشد می کند. در شهرهای مذهبی علاوه بر این اهداف، با رویکرد ارائه خدمات به زائرین و گردشگران مذهبی، در رشد اقتصادی شهر مؤثر است و می تواند در ایجاد رونق اقتصادی، اشتغال و امکانات نیز برای ساکنین تأثیرگذار باشد، به نحوی که در هماهنگی کامل با تقدس شهر و ابنیه موجود شهرهای مذهبی، مطابقت داشته باشد. تطابق اقتصادی در نظام سلسله مراتبی فضایی در شهر باید همسو با بافت شهری باشد، تا بتواند بین مذهب، مسکن و اقتصاد تعادل برقرار نماید. پیدایش و شکل گیری شهر کربلا نشان می دهد، در سال های اخیر برنامه ریزی و طرح های شهری برای همسویی رشد شهر متناسب با وجود عنصر و شاخص اصلی به نام بارگاه و حرم امام حسین(ع) انجام نشده است. استفاده از طرح جامع مصوب شهر کربلا توانسته است تا حدودی به برخی از ابعاد و شاخص های شهر توجه نماید و با تأکید بر این عوامل روند توسعه شهر متناسب با اقلیم و شرایط موجود را پیشنهاد و طراحی نماید. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش و ماهیت « توصیفی – تحلیلی – تاریخی » است و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، اسنادی و طرح های بالادست و استفاده از سیستم های جغرافیایی ( GIS )، سنجش از دور و تفسیر نقشه های هوایی و ماهواره ای و با روش تجزیه و تحلیل SWOT به تحلیل قابلیت ها و چالش های توسعه کالبدی فضایی شهر پرداخته شده است و با رعایت سلسله مراتب فضایی، معابر و شناخت گره های شهری، چالش ها با استفاده از روش تجزیه و تحلیل SWOT شناسایی شود. نتایج به دست آمده نشان می دهد، اصلی ترین راهبرد توسعه شهر کربلا، بایستی مبتنی بر به کارگیری برنامه های توسعه اقتصادی و اجتماعی در بخش های مختلف شهر باشد و از این طریق بتوان، به توسعه کالبدی – فضایی مناسب که حاصل توسعه اقتصادی و اجتماعی شهر است، دست یافت و بهترین مسیر ارتباطی بین هسته مرکزی با سایر نقاط شهر برقرار ساخت.
تبیین الگوی برنامه ریزی راهبردی گردشگری بیوفیلیک مطالعه موردی: کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
65 - 79
حوزههای تخصصی:
گردشگری بیوفیلیک به عنوان شکل نوینی از گردشگری نیز با ماهیت طبیعت محوری خود علاوه بر جنبه های اقتصادی بر محیط طبیعی و حفاظت و توسعه طبیعت و تنوع های زیستی در محیط پیرامون مؤثر است. مقاله حاضر باهدف تبیین و بررسی محورها و راهبردهای اثرگذار بر گردشگری بیوفیلیک و با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی سعی دارد ضمن شناسایی راهبردهای مناسب و مرتبط به بررسی مهم ترین راهبردهای گردشگری بیوفیلیک پرداخته و با تجزیه وتحلیل روابط درونی میان این راهبردها الگویی از گردشگری بیوفیلیک را برای شهر تهران ارائه دهد تا در این راستا بتوان ضمن حداکثر منافع از صنعت گردشگری، حداقل تأثیرات منفی بر طبیعت را داشت. جامعه آماری پژوهش گروه خبرگان می باشد که به روش در دسترس انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش swara و مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار pls استفاده شده است. نتایج حاصل از روش swara حاکی از آن است راهبرد نهادها و سازمان ها که نقش مدیریتی در الگو ایفا می کند با ضریب امتیاز 00/2 مهم ترین عامل در برنامه ریزی راهبردی و توسعه گردشگری بیوفیلیکی شهر تهران می باشد. نتایج pls نیز بیانگر این است در میان ضرایب به دست آمده تأثیر نهادها و سازمان ها بر زیرساخت ها با کسب امتیاز 892/15 و زیرساخت ها به فعالیت ها با کسب ضریب 289/11 بیشترین امتیاز را دارد. بعدازآن تأثیر فعالیت ها بر نگرش ها با ضریب 913/8 در رتبه سوم قرار دارد. ازنظر تأثیر محورهای اصلی پژوهش بر الگوی گردشگری بیوفیلیک نهادها و سازمان ها با ضریب 342/6 بیشترین تأثیر دارد و بعدازآن زیرساخت ها با ضریب 312/5 در رتبه دوم قرار دارد. نگرش ها و فعالیت نیز با ضریب 314/4 و 120/2 در رتبه سوم و چهارم قرار دارند. ازاین رو نتایج نشان می دهد راهبرد نهادها و سازمان ها سایر راهبردها را تحت الشعاع خود قرار داده و سایر راهبردها و محورها را در راستای توسعه گردشگری بیوفیلیک جهت دهی می نماید.
تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر شهر شاد از نگاه شهروندان مطالعه موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
19 - 39
حوزههای تخصصی:
گسترش شهرنشینی و رشد شتابزده شهرها در قرن هجدهم و بهدنبال آن تفکرات مدرنیستی و تغییر الگوهای زندگی انسان مدرن، مشکلاتی را برای شهرها بهوجود آورده طوری که شهر به مثابه موجودی زنده، شادابی و سرزندگی خود را از دست داده است. هدف اصلی پژوهش، تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر شهر شاد از نگاه شهروندان در شهر یزد میباشد. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی صورت پذیرفته و از نوع پژوهشهای کاربردی است. برای جمع آوری اطلاعات موردنیاز، از مطالعات اسنادی )چارچوب نظری پژوهش( و مطالعات میدانی از قبیل پرسشنامه و مشاهده استفاده شده است. جامعه آماری شهروندان 51 سال به بالای شهر یزد میباشد که تعداد نمونه مورد نظر، جهت بررسی میزان شادی، 483 نفر است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات این پژوهش از نرمافزار SPSS و روشهای تصمیمگیری چندمعیاره بهره گرفته شده است. نتایج نشان داد که میزان شادی شهروندان ساکن شهر یزد متوسط رو به بالا میباشد و بین متغیرهای زمینهای تنها بین تحصیلات و شادی ارتباط معکوس وجود دارد، بین متغیرهای جنس، تاهل و سن با شادی رابطهای وجود ندارند، همچنین بین نوع فعالیت و میزان استفاده از فضاهای شهری با شادی رابطهای وجود ندارد. بین نوع دسترسی به فضاهای شهری و ابعاد اجتماعی با شادی ارتباط مستقیم و معناداری و بین ابعاد اقتصادی با شادی ارتباط معکوس و معناداری وجود دارد برعکس بین ابعاد فضایی و شادی هیچ رابطهای وجود ندارد. اما مدل آنتروپی شانون نشان میدهد که ابعاد اجتماعی-فضایی به یک اندازه روی شادی تأثیر میگذارند و ابعاد اقتصادی در اولویت بعدی قرار میگیرد.
بررسی اثرات شهر هوشمند بر زیست پذیری شهرها (منطقه 9 کلان شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها و کلانشهر , نوع جدیدی از مشکلات را تولید می کنند. مدیریت زباله ؛ کمبود منابع ، آلودگی هوا ؛ نگرانی سلامت انسان ؛ ترافیک و کهنگی زیرساخت مشکلاتی در میان پایه فنی ، فیزیکی و مشکلات مواد می باشد.اطمینان از شرایط قابل زندگی در چارچوب چنین رشد سریع جمعیت شهری در سراسر جهان نیاز به درک عمیق تر از مفهوم شهر هوشمند دارد. ضرورت پیرامون این چالش ها باعث شد بسیاری از شهرها در سراسر جهان برای یافتن راه های دقیق برای مدیریت آنها تلاش کنند.لذا در این پژوهش به بررسی تاثیر هوشمند سازی بر زیست پذیری شهر در منطقه 9 شهرداری کلانشهرمشهد پرداخته شده است. در ابتدا اقدام به تهیه پرسشنامه در خصوص شاخص های شهر هوشمند در نواحی منطقه 9 کردیم و در مرحله بعد ویژگی های توصیفی پرسشنامه را در نواحی سه گانه منطقه 9 شهرداری مشهد با توجه به شاخص های شهر هوشمند با استفاده از تحلیل عاملی به بررسی شاخص ها پرداختیم و در قسمت دوم به تشریح و بررسی شاخص های شهر هوشمند با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی به اولویت بندی شاخص کردیم و در قسمت سوم با استفاده از روش تاپسیس و بهره گیری از روش ترکیبی AHP-Topsis مشخص نمودیم که ناحیه 1 از نواحی منطقه 9 شهرداری مشهد نسبت به سایر نواحی هوشمندتر است و در نهایت به ارائه راهکارهایی با تأکید بر شهر زیست پذیر پرداختیم.
مدلسازی رابطه بین سرزندگی شهری و حس تعلق مکانی در شهر قاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
17 - 30
حوزههای تخصصی:
سرزندگی یکی از معیارهای اصلی شهرهایی است که از کیفیت بالای برنامه ریزی و طراحی برخوردارند. محیط های شهری سرزنده، زمینه ساز تعاملات اجتماعی، خلق و افزایش سرمایه اجتماعی و حس تعلق به مکان می گردند. هدف این مطالعه تحلیل رابطه سرزندگی و حس تعلق مکانی در شهر قاین است. این تحقیق جزو تحقیقات پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه می باشد. حجم نمونه آماری 382 نفر از شهروندان شهر قاین می باشد که با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده است. متغیرهای مستقل این تحقیق شاخص های سرزندگی شهری (دسترسی، پویایی اجتماعی، سرزندگی اقتصادی، امنیت شهری، طراحی معابر، مبلمان، روشنایی فضاهای شهری، سیما و منظر شهری و خوانایی) و متغیر وابسته، حس تعلق مکانی می باشد. برای تحلیل رابطه متغیرها از مدل های k- نزدیک ترین فاصله و الگوریتم جنگل های تصادفی استفاده شده است. شاخص سرزندگی از 28 گویه تشکیل شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که میانگین 17 گویه آن در سطح مناسبی قرار ندارد و 11 گویه آن در سطح قابل قبولی هستند. در کل سرزندگی شهری در شهر قاین پایین است. همچنین میانگین متغیر حس تعلق مکانی در سطح متوسطی قرار دارد. با توجه به خروجی مدل ها روش K نزدیک ترین همسایه نتایج بهتری از مدل جنگل تصادفی داشته است. عملکرد مدل K-NN گویای آن است که این مدل تأثیر سرزندگی بر تعلق مکانی را با ضریب همبستگی 82/0 و میزان خطای 66/0 و ریسک برآورد 43/0 شبیه سازی کرده است. بر اساس مدل ایجاد شده توسط الگوریتم جنگل تصادفی متغیر دسترسی بیشترین و خوانایی کمترین تاثیر را در حس تعلق در شهر قاین را دارند.
شناسایی عوامل تاٌثیرگذار در توسعه گردشگری پایدار شهری با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری ( ISM ) مالعه موردی: شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
121 - 134
حوزههای تخصصی:
گردشگری یک فعالیت پویا، متنوع، پاکیزه و نیز یکی از بخش های رشد یابنده در سیستم اقتصاد ملی به شمار می رود، گردشگری به عنوان فعالیتی چند وجهی دارای اثرات مثبت از قبیل اشتغال زایی، کسب درآمد، جذب ارز و همچنین تقویت زیرساخت ها است و پس از صنعت نفت و خودروسازی سومین منبع درآمدزای جهان است. صنعت گردشگری در ایران با وجود پتانسیل مناسب، نتوانسته به سهم قابل قبولی در محاسبه درآمد ملی دست یابد، شهر خرم آباد یکی از مناطق پر جاذبه، دارای پتانسیل ها و میراث ارزشمند گردشگری به عنوان پایلوت توسعه پایدار گردشگری و دارای شناسنامه جهانی، امکانی مناسب برای توسعه پایدار شهری بر پایه گردشگری پدید آورده است، هدف مقاله، تحلیل عوامل موٌثر در توسعه پایدار گردشگری در شهر خرم آباد در راستای کمک به توسعه صنعت توریسم و تبدیل شهر به یک مقصد گردشگری بین المللی پایدار و رقابتی می باشد. روش پژوهش، بر اساس هدف، کاربردی و از نوع توسعه ای استراتژیک می باشد در این مقاله، ابتدا عوامل تأثیرگذار بر گردشگری خرم آباد لیست شدند، اهمیت نسبی عوامل کلیدی استراتژیک موجود به روش دلفی و با نظر کارشناسان تعیین گردیدند و 14 عامل با اهمیت بیشتر در توسعه گردشگری در شهر خرم آباد، انتخاب شدند. سپس با استفاده از متدولوژی تحلیلی نوین، تحت عنوان "مدل سازی ساختاری تفسیری" (ISM ) روابط بین این عوامل تعیین و بصورت یکپارچه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و ضمن بررسی ارتباط و تعیین توالی عوامل موثر در گردشگری شهر خرم آباد، عواملِ مذکور سطح بندی شدند.
بازشناسی محرک های توسعه مجدد محله های شهری (مطالعه موردی: منطقه 12 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
489 - 510
حوزههای تخصصی:
این مقاله پروژه ها و پردازه های محرک توسعه در محله های منطقه ۱۲ تهران را بازشناسی کرده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و جامعه آماری آن ۵۰ نفر خبرگان علمی و اجرایی است که تمام جامعه به عنوان حجم نمونه انتخاب شده است. داده ها به روش اسنادی تهیه شده و با استفاده از روش های سوات، ضرایب رگرسیون و تحلیل واریانس پردازش شده است. یافته ها نشان می دهد محله ها عموماً دارای کمبود خدماتی و مسائل کالبدی، اقتصادی و زیست محیطی هستند. نتایج تحلیل سوات نیز حاکی از افزایش میانگین نقاط ضعف و کمبود فرصت هاست. اولویت نخست اقدامات زمینه ساز برای ایجاد انگیزه سرمایه گذاری و مشارکت توسعه دهنده هاست (جریان سازی) که احیای بناهای مخروبه، بدنه سازی بافت، مناسب سازی معابر و ایجاد فضای سبز از پروژه های شاخص آن به شمار می رود. توانمندسازی جامعه محلی (نهادسازی) دیگر محرک اولویت دار توسعه است که باید به کمک پروژه های اشتغال زا، کارآفرین و بازآفرین اقتصادی انجام شود. در چارچوب محرک های توسعه، باید فرایند بازیافت زمین، توسعه مجدد و تغییر کاربری را برای تأمین فضاهای فعالیتی و هم زمان توزیع موزون خدمات و فرصت ها به کار گرفت؛ از این رو محله های ارگ، بازار و پامنار، کوثر، قیام، امام زاده یحیی و تختی در اولویت این اقدام قرار دارند.
ارزیابی طیف تاب آوری اجتماع های شهری در برابر بحران زلزله بر اساس سناریوهای شدت مختلف و استفاده از نمایه COPRAS (نمونة موردی شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهادها و سازمان های فعال در زمینه کاهش سوانح بیشتر فعالیت های خود را بر دستیابی به جامعه تاب آور در برابر سوانح متمرکز ساخته اند. که در این میان بدلیل خسارات وسیع و ناهنجاری های گسترده اجتماعی، زمین لرزه ها از اولویت بالایی در تلاش برای تقویت تاب آوری جوامع در برابر سوانح طبیعی برخوردارند. بنابراین جهت هرجه بیشتر کاهش و جلوگیری از خسارات آن نیازمند مطالعه و بررسی در ابعاد متفاوت است. پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای- کاربردی و روش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از مدل های کمی کوپراس و تخمین آسیب پذیری به بررسی موضوع در شهر ایلام پرداخته است. نتایج تحقیق نشان داده است گرایش به مرکز تاب آوری در شهر ایلام بین(0-1) برابر 9/0 درصد و در مرحله بعد 8/0 درصد را نشان داده است. که هم به میانگین تاب آوری شهری (686/0) نزدیک بوده و هم تائید آسیب پذیر بودن مناطقی که پائیین تر از میانگین بوده است را نشان داده است. در نهایت، میزان تاب آوری در شهر ایلام گرایش آن از تمرکز کم به زیاد، سپس نزدیک به میانگین شده و سپس خود را به گروه نما نیاز است برساند. همچنین در دیگر نتایج خسارت اجتماعی - کالبدی در اثر زلزله تا شدت 5 مرکالی با استفاده از وزن متغیرها در مدل کوپراس تعیین و میزان تاب آوری در شهر ایلام بصورت پهنه بندی ارائه گردید. لازم به ذکر است بر اساس مدل کوپراس میانگین تاب آوری در مناطق برابر 65 درصد بوده است.
تحلیل فضایی شاخص های کمّی و کیفی مسکن در نواحی شهری با رویکرد مسکن پایدار (مطالعه موردی: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: در جهانی که به سرعت در حال شهری شدن و تغییر است راهبرد مسکن پایدار با توجه به اثرات منفی رشد شهرها راهکارهایی برای به حداقل رساندن مسائل شهری و به ویژه در ارتباط با مسکن مطرح می شود. هدف مقاله حاضر تحلیل شاخص های کمی و کیفی مسکن در نواحی شهری با تاکید بر مسکن پایدار است. روش: مقاله حاضر از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت توصیفی-تحلیلی باشد. روش گردآوری اطلاعات اسنادی- کتابخانه ای از قبیل سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 و طرح تفصیلی سال 1395 می باشد. برای تجزیه وتحلیل از نرم افزار Arc Catalog برای آماده سازی دادها و از مدل فرایند تحلیل شبکه برای وزن دهی معیارها و برای ارزیابی پایداری شاخص های کمی وکیفی مسکن از مدل تودیم و از مدل موران برای سنجش افتراق فضایی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان می دهد ناحیه 3-5(محلات نیک سازان، ولیعصر، زعفرانیه، منظریه، بهارستان، انصاریه) با رتبه اول دارای پایداری خیلی زیاد می باشد این در حالی است، ناحیه 6-4(محلات گلشهرکاظمیه) و نواحی منطبق با محلات فرودست از قبیل ناحیه 1-3(محله اسلام آباد). ناحیه 2-5(محلات بیسیم، بنیاد). ناحیه 1-2(محلات فاطمیه، شهدا، گلیجک آباد) از پایداری خیلی کم برخوردار است. از کل مساکن محدوده موردمطالعه 27.5 درصد پایداری خیلی کم، 16.1 درصد پایداری کم، 21.3 درصد پایداری متوسط، 11.6 درصد از پایداری زیاد،23.5 درصد از پایداری خیلی زیاد برخوردارند که بیانگر ناپایداری در بین نواحی 25 گانه شهر می باشد؛ براساس نتایج مدل موران، توزیع فضایی پایداری شاخص های کمی و کیفی مسکن در نواحی شهر زنجان از الگوی خوشه ای تبعیت می کند که نشان دهنده نابرابری فضایی در نواحی 25 گانه شهر زنجان می باشد. نتایج: بنابراین جهت اقدامات لازم به منظور کاهش نابرابری های فضایی کیفیت و کمیت مسکن در نواحی شهر زنجان، تدوین برنامه مدون بر اساس عدالت فضایی برای کاهش نابرابری های آن امری ضروری به نظر می رسد.
اولویت بندی راهبردهای مدیریت مقاصد گردشگری با استفاده از مدل های کمّی و کیفی (مطالعه موردی: شهر سلطانیه)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
79 - 96
حوزههای تخصصی:
شهر سلطانیه، در استان زنجان، با داشتن میراث جهانی گران بهایی همچون گنبد سلطانیه و آثار تاریخی فرهنگی بسیار از مقاصد مهم گردشگری استان است. ولی تاکنون نتوانسته است آن چنان که باید در عرصه گردشگری جایگاه مناسبی به دست آورد. یکی از دلایل این مسئله توجه به معماری و تاریخ شهر بیش از مسائل مربوط به گردشگری است که پیامد آن عدم شناخت بازار گردشگری شهر است. ازاین رو، در این تحقیق با استفاده از مدل های برنامه ریزی استراتژیک از جمله SWOT و QSPM به اولویت بندی راهبردهای مؤثر در مدیریت بازار گردشگری شهر سلطانیه پرداخته شد. روش تحقیق، توصیفی تحلیلی بوده و گردآوری داده ها به روش اسنادی، پیمایشی، مصاحبه با کارشناسان گروه دلفی، و گردشگران در قالب تهیه پرسشنامه صورت گرفته است. سپس آرای گروه دلفی و گردشگران در ماتریس عوامل درونی و بیرونی و ماتریس برنامه ریزی راهبردهای کمّی به کار گرفته شد و راهبردهای مؤثر اولویت بندی شد. نتایج نشان می دهند که بازار گردشگری شهر از نظر عوامل داخلی و خارجی وضعیت مناسبی ندارد. به همین دلیل نیز راهبردهای تدافعی (WT) در اولویت اول و راهبردهای محافظه کارانه (WO) در اولویت دوم برنامه ریزی قرار گرفتند. ارتقای تبلیغات، واگذاری تسهیلات به بخش خصوصی جهت ساخت هتل و اقامتگاه، تسریع در بازسازی بناهای تاریخی از گروه WT، و حفظ بازار گردشگری شهرهای نزدیک همراه با شناساندن جاذبه های شهر در استان های دور و استفاده از پتانسیل طبیعی منطقه برای ایجاد تأسیسات تفریحی از گروه WO در اولویت اند.
بررسی پراکندگی جغرافیایی جمعیت شهری استان های نیمه شرقی کشور با رویکرد پدافند غیرعامل
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی وضعیت پراکندگی (یکی از عناصر اصلی پدافند غیرعامل)، جغرافیایی جمعیت شهری استان های نیمه شرقی کشور با رویکرد پدافند غیرعامل است. روش کار در این پژوهش ترکیبی از روش های اسنادی، توصیفی و تحلیلی است. در این پژوهش برای سنجش وضعیت پراکندگی جغرافیایی جمعیت شهری استان های نیمه شرقی کشور (پدافند غیرعامل)، از مدل های مقایسه ی درصد جمعیت شهر مرکز استان با مجموع جمعیت شهری سایر شهرستان های استان (برای سنجش میزان تمرکز جمعیت در شهر مرکز استان)، قانون رتبه - اندازه زیپف و الگوی نخست شهری، استفاده شده است. نتایج مدل سنجش میزان تمرکز جمعیت در شهر مرکز استان نشان داد که استان های خراسان رضوی و کرمان به ترتیب با تجمع 07/64 و 01/34، درصد جمعیت شهری استان در شهر مشهد و کرمان بدترین وضعیت (رتبه پنجم)، و بهترین وضعیت (رتبه اول)، را در بین پنج استان بررسی شده دارند. بررسی شاخص نخست شهری در استان های مورد بررسی نشان می دهد که همه ی استان های بررسی شده با پدیده نخست شهری مواجه می باشند که در این بین شهر مشهد بدترین حالت را در بین استان های بررسی شده دارد. نتایج مدل رتبه – اندازه زیپف نشان می دهد که جمعیت شهری شهرستان های استان های خراسان رضوی، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، خراسان شمالی و کرمان، نسبت به مدل رتبه - اندازه زیپف فاصله داشته؛ که به ترتیب با 25/51 -، 03/36-، 20/26-، 78 /23- و 26/21-، درصد از بدترین تا بهترین وضعیت قرار دارند که در این بین وضعیت استان های خراسان رضوی و سیستان و بلوچستان از سایر استان ها بدتر است. بنا بر نتایج به دست آمده از مدل های مختلف این پژوهش به این نتیجه می رسیم که استان خراسان رضوی با تجمع 07/64، درصد جمعیت شهری استان در شهر مشهد، 25/10 برابر بودن جمعیت شهر مشهد نسبت به جمعیت شهری دومین شهرستان استان و کمبود 25/51 - ، درصدی جمعیت شهری استان با جمعیت ایده آل، بدترین حالت (عدم رعایت پدافند غیرعامل جمعیتی)، را در بین استان های موردبررسی دارا است و استان کرمان با تجمع 01/34، درصد جمعیت شهری استان در شهر کرمان، 57/2 برابر بودن جمعیت شهر کرمان نسبت به جمعیت شهری دومین شهرستان استان و کمبود 26/21-، درصدی جمعیت شهری استان با جمعیت ایده آل، بهترین حالت (رعایت پدافند غیرعامل جمعیتی)، را در بین استان های موردبررسی دارا است.
تأثیر آموزش مبتنی بر کارگاه بر توانایی فراشناختی و طراحی دانشجویان معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشجویان دارای استعدادهای بالقوه ای هستند که این استعدادها باید توسط خود و یا راهنمایان آموزشی شناخته شده تا از آن ها بهره برداری صحیح به عمل آید. به این منظور لازم است، روش های آموزشی، یاددهی و یادگیری مناسب، جهت ارتقاء آن ها موردبررسی قرار گیرد. آموزش صحیح می تواند فراگیران طراحی را در مسیری مشخص و درست قرار داده؛ همچنین موجبات ارتقاء قدرت طراحی آنان را فراهم سازد. این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این سؤالات است؛ که آموزش معماری مبتنی بر کارگاه می تواند توانایی طراحی دانشجو را بالا ببرد؟ آموزش معماری مبتنی بر کارگاه می تواند توانایی فراشناختی دانشجو را افزایش دهد؟ روش این تحقیق، پژوهشی عمل نگر مبتنی بر طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون بود. جهت انجام پژوهش از آزمون فراشناخت حالتی جهت سنجش تحلیل شناختی در چهار بعد آگاهی، راهبرد شناختی، برنامه ریزی و بررسی خود و از آزمون طراحی محقق ساخته جهت سنجش قدرت طراحی استفاده شد. بر اساس نتایج این پژوهش می توان گفت که روش آموزش معماری مبتنی بر کارگاه می تواند به ارتقای کیفی سطح طراحی کمک نماید و قدرت تحلیل فراشناخت دانشجو را نیز افزایش دهد.
بررسی نقش ژئومارکتینگ و ارزش آفرینی آن بر توسعه زیرساخت های گردشگری شهری مطالعه موردی: شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۸ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
127 - 141
حوزههای تخصصی:
علی رغم اهمیت گردشگری به عنوان یکی از صنایع مهم و پربازده در توسعه، شهرها تاکنون نتوانسته اند به جایگاه شایسته و بهره مندی از فرصت های موجود در این زمینه دست یابند. یک از دلایل می تواند ضعف در شناخت و بهره گیری از ژئومارکتینگ در زیرساخت های گردشگری باشد. این ابزار قدرتمند اطلاعاتی شامل موقعیت جغرافیایی، آدرس، محدوده و منطقه سرویس دهی، محل های فروش و مسیرهای گردشگری و ... را به گردشگر عرضه کند که تاکنون به صورت جدی موردتوجه قرار نگرفته است. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ژئومارکتینگ و ارزش آفرینی آن بر توسعه زیرساخت های گردشگری شهری (در بستر شهر مشهد به عنوان محدوده موردمطالعه) است. این پژوهش ازنظر هدف، توسعه ای-کاربردی و ازنظر روش، توصیفی پیمایشی می باشد و در دسته تحقیقات آمیخته (ترکیبی) قرار می گیرد. در بخش کیفی تحقیق مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد بوده و برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد و تجزیه وتحلیل اطلاعات به روش اشتراوس و کوربین و مدل پارادایمی انجام گرفت نمونه گیری به روش نمونه گیری نظری بود و با بهره مندی از تکنیک های هدفمند (قضاوتی) 26 نفر از خبرگان و مدیران با سابقه صنعت گردشگری انتخاب شدند. نتایج تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه ها طی فرایند کدگذاری باز، محوری و انتخابی، به ایجاد طراحی و تبیین مدل منجر شد. در بخش کمی، با استفاده از جدول مورگان حجم نمونه 86 برآورد شد.. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart pls استفاده شد. نتایج بخش کمی نشان داد ویژگی های محیطی با ضریب مسیر 527/0، هویت ژئومارکتینگ با ضریب مسیر 206/0، ساختار گردشگری با 139/0 به ترتیب بر پتانسیل گردشگری بیشترین تأثیر داشته است و ویژگی های محیطی با ضریب مسیر 491/0، پتانسیل گردشگری با ضریب 290/0، ساختار گردشگری با 197/0 بر ارزش آفرینی معنادار بوده و در همین راستا ارزش آفرینی نیز با ضریب 832/0 تأثیر معناداری بر توسعه گردشگری شهری داشته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که معیارهای ژئومارکتینگ بر زیرساخت های و توسعه گردشگری تأثیرگذاری با شدت قابل قبول دارد.
امکان سنجی احداث و توسعه خطوط حمل ونقل عمومی متناسب با ساختار کالبدی و زیست محیطی شهر و پیرامون (مطالعه موردی: مترو در شهر سنندج)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت در شهرهای بزرگ کشور و گسترش بی رویه شهرها بدون برنامه ریزی صحیح، چیدمان اتفاقی مراکز تولید و جذب سفر و عدم وجود فن آوری ارتباطی جایگزین، سبب ایجاد سفرهای شهری زیاد به ویژه با وسایل نقلیه شخصی شده است. حرکت، عامل اصلی پویایی زندگی شهری و تداوم بخش کلیه فعالیت های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی در سطح شهرها است. همچنین، نقل و نقل و زیرساخت های مرتبط با آن هم به صورت مستقیم و هم باواسطه بر توسعه کالبدی شهرها اثرگذار هستند. در صورت ساماندهی شبکه دسترسی به عنوان شاهراه های حیاتی شهر، بافت شهری قادر به ادامه حیات خود بوده و امکان رشد و توسعه هرچه بیشتر شهر را فراهم می کند. بی شک یکی از مهم ترین معضلات رشد شهرها، ناکارآمدی شبکه ارتباطی است. معابر کم عرض، درهم تنیده، غیر هندسی و ناهماهنگ با نیازهای دسترسی، افزون بر اینکه آمدوشد و دسترسی به بافت را برای ساکنان دشوار می سازد، تأمین خدمات و تأسیسات شهری را نیز با دشواری روبه رو می کند. شهر سنندج به عنوان مرکز سیاسی اداری استان کردستان و مادر شهر منطقه ای و ازنظر ارتباطی در محور مواصلاتی شمال- جنوب (شماره 10) و محور ارتباطی شرق-غرب واقع شده است و نقش قطب مسلط جمعیتی و اقتصادی و سیاسی استان را دارد همچنین به خاطر ساختار خاص در عرضه خدمات و امکانات مختلف نه تنها مکان مراجعه روستاییان، بلکه ساکنان سایر شهرهای استان و حتی شهرها و روستاهای خارج از استان نیز هست. در این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی که باهدف امکان سنجی ایجاد خطوط مترو برای شهر سنندج و حومه انجام پذیرفته است سعی بر آن شده است تا با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و بهره گیری از مدل IHWP و با در نظر گرفتن معیارهای ارتباطی، اجتماعی – اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی- فضایی مسیرهای بهینه جهت حمل ونقل (مترو) مکان یابی گردد. نتایج نشان دهنده آن است که بهترین مسیرهای پیشنهادی جهت حرکت مترو در محور شمالی – جنوبی ننله –فرودگاه و شرقی – غربی آبیدر- نایسر با اولویت زمانی میان مدت (تا 15 سال) تعبیه شده است.
نقش شورایاری ها در مشارکت مردمی و توسعه محله ای شهر تهران مطالعه موردی: محله داودیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
95 - 107
حوزههای تخصصی:
محله های شهری به عنوان کوچک ترین سطح ساختار شهر نزدیک ترین سطح به تعاملات اجتماعی است و نقش مؤثری در شکل گیری جامعه پایدار شهری دارند. بدون شک مشارکت اجتماعی روزبه روز گسترش یافته و جوامع انسانی را با فرصت جدیدی روبرو می سازد که بررسی آن در بهبود اوضاع انسانی مؤثر خواهد بود. پیشبرد توسعه محلی و پاسخگویی به مسائل متنوع اقتصادی، اجتماعی، مالی، ارضی، آموزشی و... شهروندان در محله های شهری، نیازمند «مشارکت اجتماعی شهروندان» و «بهره گیری از ظرفیت های نهادها و سازمان های مردم نهاد» است. شورایاری های محلی در شهر تهران ازجمله نهادهایی هستند که به منظور افزایش مشارکت مردم در مدیریت شهری به وجود آمده اند. هدف از پژوهش بررسی نقش شورایارهای محله های شهر تهران در مشارکت و توسعه محله ای است. روش تحقیق تحلیلی- اکتشافی باهدف کاربردی است. روش جمع آوری اطلاعات بر مبنای کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه ای) و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی (مدل پیرسون) در نرم افزار spss استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با تقویت مشارکت محله ای می توان به توسعه محله ای دست یافت. اما نقش شورایاری ها در افزایش مشارکت عملیاتی شهروندان در مدیریت شهری نقش کم رنگی است. همچنین سازوکارهای شورایاری برای افزایش مشارکت مردم محله و نقش شهرداری در افزایش مشارکت مردم ضعیف و ناکافی است. همچنین شورایاری ها در سطوح برنامه ریزی و مدیریت شهری از جایگاه لازم برخوردار نیست.