فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۶٬۳۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
اغلب روش های تحلیل فقر سنتی دو محدودیت عمده دارند. اول، اغلب روش ها تک بعدی بوده و تنها یکی از ابعاد فقر مانند درآمد را مورد بررسی قرار می داند. دوم، این روش ها جمعیت را با استفاده از خط فقر به دو بخش فقیر و غیرفقیر تقسیم می نمودند. توجه به سایر محرومیت ها موضوع سنجش فقر چندبعدی را مطرح ساخت. به منظور رفع محدودیت دوم تئوری مجموعه های فازی طی دهه های گذشته در زمینه فقر و ابهامات مربوط به آن مورد استفاده قرار گرفت. از طرفی، تأکید مطالعات اخیر بر اهمیت متغیرهای جغرافیایی به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده فقر، جایگاه ویژه ای به سیستم اطلاعات جغرافیایی در این گونه مطالعات داده است. هدف اصلی این مطالعه بررسی عملی بودن استفاده از روش های فازی و مدل سازی زمین آماری جهت کسب اطلاعات قابل استناد به منظور سنجش و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری است. این پژوهش از نظر اهداف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی– تحلیلی است. اطلاعات و داده های این پژوهش از طریق پیمایش میدانی نمونه های انتخاب شده به روش فضاییِ تصادفیِ طبقه ای در سال 1391 جمع آوری شده است. در این پژوهش از میان روش های سنجش چندبعدی فقر، روش کاستا (2002) و از میان روش های زمین آماری روش کریجینگ و کریجینگ همبسته جهت سنجش فقر چند بعدی در قالب 70 شاخص اقتصادی و درآمدی، مسکن، مالکیت و دارایی، بهداشت و سلامت، و دانش و مهارت استفاده شده است. از میان مدل های زمین آماری موجود روش کروی و نمایی با نتایج تابع فازی فقر انطباق بیشتری داشته و از دقت بالاتری برخوردار بوده اند. نتایج در قالب پهنه بندی علمی صورت گرفته به وضوح نشان دهنده اختلاف فضایی فقر در محدوده شهر کامیاران است.
مدلسازی تغییرات کاربری زمین در کلانشهر تهران با استفاده از مدل MOLAND(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شهرهای امروز، زمین کالایی گران بها و کمیاب به شمار می آید، به طوری که هرگونه توسعه بی برنامه و یا ایجاد هرگونه تغییر در زمین و کاربری آن، آثار و عواقب قابل توجهی بر مردم، وضعیت کسب وکار آن منطقه و مهم تر از همه، بر ریخت شهر و محیط زیست آن می گذارد. مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری زمین شهری، در درک و شناخت پویایی های شهری مؤثر بوده و می تواند به عنوان یک ابزار کارآمد و ضروری برای برنامه ریزان به شمار رود که توانایی ایجاد پیش بینی عواقب سیاست های شهری را داراست. این پژوهش با هدف شناسایی مهم ترین عوامل تغییردهنده کاربری زمین و پیش بینی تغییرات کاربری زمین در کلانشهر تهران انجام می شود و پس از شناسایی مهم ترین محرک های تغییردهنده کاربری زمین، برای مدل سازی و پیش بینی تغییرات کاربری زمین کلانشهر تهران از مدل ملند[1] استفاده می کند. این مدل در نخستین مرحله از اطلاعات اجتماعی اقتصادی مانند جمعیت و اشتغال، برای محاسبه تقاضای کاربری زمین استفاده می کند و این تقاضا را با استفاده از یک زیر مدل مبتنی بر آتوماتای سلولی[2] و با در نظر گرفتن ویژگی های طبیعی و عوامل مدیریتی (برنامه ریزی) موجود در منطقه، به سطح فضایی تخصیص می دهد. برای انجام عملیات کالیبراسیون و راستی آزمایی مدل از داده های کاربری زمین در سه مقطع 1365، 1375 و 1385 استفاده شد. نتایج مدل سازی، نشان دهنده این است که مدل بعد از مرحله معتبر سازی، دارای توانایی مناسبی برای پیش بینی تغییرات کاربری زمین در یک افق 20 ساله است. تبدیل اراضی بایر و زمین های کشاورزی به کاربری مسکونی و صنعتی و سایر کاربری های وابسته از مهم ترین تغییرات کاربری زمین در منطقه است که عمده این تغییرات در اطراف کاربری های شهری موجود و در قسمت های جنوب، جنوب غرب و غرب کلانشهر تهران رخ می دهند.
بررسی و تحلیل نقش بازارچه های مرزی در قیمت زمین و مسکن شهری (نمونه موردی شهر بانه در مقطع زمانی 1392-1375)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر در تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی به مناطق مرزی و مسائل آن ها توجه بسیاری شده است. این رغبت و علاقه وافر از آن نشأت گرفته است که این مناطق ویژه ممکن است موجب ایجاد سازگاری و همسانی اقتصادی در همگرایی بین کشورها گردند. در کل مبادله تجاری و اقتصاد پویای مناطق مرزی می تواند نقش اساسی در ترقی و پیشرفت توسعه پایدار، به ویژه اقتصاد نواحی مرزی، بهبود استانداردهای زندگی مردم، کاهش فقر، توزیع مناسب درآمد و تسریع همکاری های بیشتر بین نواحی مرزی داشته باشد. ایجاد بازارچه های مرزی در چند دهه اخیر تأثیرات زیادی بر شهرها گذاشته است. ازجمله این تأثیرات می توان به رشد و توسعه شهرها، افزایش تجارت و مبادلات و افزایش قیمت زمین و مسکن اشاره کرد. این پژوهش به بررسی نقش بازارچه مرزی در قیمت زمین و مسکن بر روی شهر بانه در طی دوره 1392-1375با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی پرداخته است. آمارهای مورداستفاده از بنگاه های املاک زمین و مسکن گردآوری شده است. و همچنین آمار تعداد پروانه ای ساختمانی از شهرداری بانه اخذشده است. در این تحقیق با استفاده از سه شاخص(حداقل، حداکثر و میانگین) دو متغیر زمین مسکونی و زمین تجاری مورد بررسی قرارگرفته اند. همچنین از روش Crosstab برای ارزیابی روند قیمت استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که محلات واقع در مرکز شهر به دلیل دسترسی به خدمات و مراکز تجاری از افزایش قیمت بیشتری برخوردار بوده و به موازات دور شدن از مرکز شهر قیمت زمین و مسکن روند نزولی پیدا می کند.
راهبرد بازآفرینی شهری با تکیه بر توسعه درونی در بهبود ساختار کالبدی-محتوایی مناطق متروک شهری (نمونه مطالعاتی: محدوده سایت کارخانه سیلو کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
در اواخر قرن بیستم، راه حل های متفاوت و گاه متناقضی برای توسعه ی شهرها مطرح شد، بهره گیری از این راه حل ها ضمن آنکه باعث رشد پراکنده ی شهرها در اراضی و محیط زیست اطرافشان شد، زمینه ی بازماندن نواحی مرکزی شهرها از جریان توسعه را نیز فراهم آورد، اما با مطرح شدن رویکردهای جدید توسعه ی شهری نظیر بازآفرینی، نگرش توسعه ی درونی و استفاده از امکانات موجود در دستور کار قرار گرفت. مقاله ی حاضر با هدف بهبود وضعیت موجود محدوده ی سایت کارخانه سیلوی کرمانشاه، سعی دارد در زمینه ی بازآفرینی آن راهبردهایی را ارائه نماید . اطلاعات این پژوهش به صورت اسنادی و کتابخانه ای، مصاحبه و مطالعه های میدانی فراهم شده است. با تعیین موقعیت محدوده ی مورد مطالعه در ماتریس (SWOT) نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها شناسایی شده و در ادامه با استفاده از ماتریس ارزیابی (EI) راهبردهای قابل قبول برای بازآفرینی محدوده ی موردنظر، مشخص شده اند. نتایج نشان می دهد، نقش عوامل بیرونی در بازآفرینی این محدوده بیشتر از نقش عوامل درونی آن است. از این رو با بهره گیری از ماتریس ارزیابی (EI) استفاده از استراتژی حفظ ونگهداری پیشنهاد می شود تا علاوه بر حفظ وضع موجود، تلاش کافی در زمینه ی تقویت نقاط قوت و استفاده ی بهینه از آن ها، کاهش نقاط ضعف و تبدیل آن ها به نقاط قوت و استفاد ه ی بهینه از فرصت ها و تبدیل تهدیدها به فرصت صورت پذیرد.
تحلیلی بر مفاهیم سه گانه احساس ورود به شهر (نمونه مطالعاتی: ورودی شهر ملایر)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دوم بهار ۱۳۹۳ شماره ۷
۳۵-۴۴
حوزههای تخصصی:
مهم ترین کارکرد مبادی ورودی، آفرینش احساس ورود به شهر است که ماحصل تعامل ورود روانی، ورود بصری و ورود فیزیکی هست. بر این اساس فرضیه پژوهش حاضر بر این مساله استوار است که به نظر می رسد ضعف عملکردی فضای ورودی شهرها ناشی از طراحی نامناسب و شکل گیری بدون برنامه آن می باشد که موجب بهم خوردن نظام رفتاری مسافرین و بروز ناهنجاری های رفتاری شده است. نوع تحقیق، کاربردی و رویکرد حاکم بر فضای پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به روش میدانی و اسنادی انجام پذیرفته و پس از شناخت وضعیت موجود محدوده، در قالب مفاهیم سه گانه ورود روانی، ورود بصری و ورود فیزیکی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. در این پژوهش با هدف شناخت و تحلیل مبادی ورودی شهرها، ورودی شهر ملایر، به عنوان یک نمونه مطالعاتی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش بیان می دارد که فضای ورودی شهر، دارای نابسامانی هایی به لحاظ روانی، بصری و فیزیکی بوده که مسبب سیما و منظری نامطلوب در ورودی شهر شده است که در جهت تثبیت جایگاه فضای ورودی در ساختار شهر و رفع نابسامانی های موجود، نیازمند توجهی جدی هست.
بازبینی مدیریت راهبردی برنامه های بهسازی و نوسازی بافت های شهری و ارائه مدل برتر در فرآیندهای مداخلاتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
۱۶۶-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
بازخوانی مفاهیم نمادین عرفانِ اسلامی در متون روایی و بازتاب آن در کالبد و استخوانبدی فضایی – مکانی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
۳۰۴-۲۸۱
حوزههای تخصصی:
تبیین مفهوم گفتمان مدنی در عرصه های عمومی شهری با رویکردی اکتشافی؛ از حمام ها تا تالارهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۶
۲۹۸-۲۶۹
حوزههای تخصصی:
تبیین رابطه فاصله جغرافیایی و توسعه نیافتگی؛ مورد: استانها در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بین واحدهای ناشی از تقسیمات کشوری و توسعه آنها رابطه وجود دارد. بدین معنی که با فاصله گرفتن از واحدهای کانونی به سمت حواشی از شدت توسعه کاسته می شود. به عبارت دیگر بین فاصله و توسعه نیافتگی رابطه وجود دارد.
پژوهش حاضر 11 استان ایران را مورد بررسی قرار گرفته است که از بین 11 استان مزبور 9 استان دارای اشکال نامتقارن و 2 استان با گستردگی بسیار و شهرستانهای دور از مرکز واقع شده اند. نتیجه پژوهش در محیط GIS نشان می دهد که علیرغم تعارضاتی، بطور کلی در استان های مورد مطالعه با فاصله گرفتن از شهرستان مرکزی، از درجه توسعه واحدهای تقسیماتی کاسته شده و بر درجه توسعه نیافتگی آنها افزوده می گردد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. سطح تحلیل این پژوهش نیز شهرستانهای هر استان می باشد و منابع مورد استفاده از نوع کتابخانه ای و اسنادی بوده و داده های آماری پژوهش نیز از مرکز آمار ایران و دیگر مراکز رسمی مربوطه اخذ گردیده است.
سنجش ارزش های محیطی اثرگذار بر رضایتمندی از محل سکونت، مورد شناسی: محدوده معالی آباد شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزش های محیطی و تأثیر آن ها بر رضایتمندی سکونتی در شهرها اهمیت زیادی در برنامه ریزی مسکن شهری دارد. رضایتمندی ساکنان از محیط مسکونی علاوه بر سلامتی جسمانی و روانی ساکنان، بر شاخص های مهم برنامه ریزی، همچون کیفیت زندگی، نرخ جابه جایی و پیش بینی تقاضای مسکن مؤثر است. نرخ بالای جابه جایی های سکونتیِ اخیر، تأثیر فزاینده ای بر شکل گیری خوشه های مسکونی و افزایش پراکنده رویی شهری داشته است که خود چالشی جدی در مدیریت شهری امروز به شمار می آید. محدوده معالی آباد، یکی از نواحی نوساز شهر شیراز و مرکز ثقل توسعه شمال غرب این شهر است که در سال های اخیر، به دلیل تحولات کالبدی عمده، جمعیت زیادی را به خود جلب کرده است. از این رو، ضروری است ارزش های محیط سکونت در این محدوده و رضایتمندی خانوارها در آن بررسی شود. برای این هدف، با حجم نمونه 430 خانوار و با تکمیل پرسش نامه، اطلاعات لازم برای پژوهش گرد آوری شد. برآورد کمّی رضایتمندی سکونتی، با استفاده از طیف پنج گزینه ای لیکرت و دسته بندی ویژگی های محیطی بر میزان رضایتمندی افراد، با استفاده از روش تحلیل عاملی تأییدی (CFA) تعیین شد. یافته های پژوهش نشان داد که بیشتر افراد، رضایتمندی بالایی از محیط سکونت خود در محدوده پژوهش دارند و کیفیت آب وهوا و وجود مناظر طبیعی و باغ ها مهم ترین نقش را در این ارتباط داشته اند. بااین حال، در برخی نقاط محدوده، رضایتمندی اندکی در میان ساکنان محدوده مشاهده می شود. بیشتر این افراد در مجتمع های مسکونی بلندمرتبه و در لبه خیابان اصلی ساکن بوده اند.
مشارکت بهره برداران در فرآیند طراحی، زمینه ساز تحقق پایداری اجتماعی مسکن انبوه در ایران نمونه موردی: مسکن شهرک صنعتی پرند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
۲۴-۷
حوزههای تخصصی:
در اوایل قرن بیستم میلادی، روش های پیش ساخته سازی در خط تولید (مدولار سازی)، در صنعت ساختمان مطرح و به عنوان معماری سریع تر و کم هزینه تر معرفی، اما به علت در نظر نداشتن مسائلی مانند تنوع و رعایت خواست و سلیقه کاربران در طراحی ساختمان، با شکست مواجه شدند. مشارکت کاربران در طراحی با توسعه فناوری های دیجیتال در قرن 21، شکل جدیدی از پیش سازی ساختمان با نام «شخصی سازی انبوه» را مطرح کرد که می توانست مطابق با خواست هر مشتری و با در نظر گرفتن ویژگی های تولید انبوه کارخانه ای، مجموعه وسیع و متنوعی را تولید کند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی نقش مشارکت بهره برداران در فرآیند طراحی، به منظور حرکت صنعت ساختمان در ایران به سوی ساخت و ساز پایدار در فضاهای مسکونی انبوه است. روش پژوهشی مورد استفاده، روش تحلیلی توصیفی و مبتنی بر سنجش معیارها به شکل کیفی است. در این راستا پس از تبیین مفاهیم و معیار های پایداری اجتماعی مسکن، شهر پرند به عنوان نمونه موردی مسکن صنعتی ساز در ایران مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش 50 خانواده ساکن در خانه های صنعتی ساز با سیستم های نوین ساختمانی LSF، ICF و قالب تونلی بوده است. ابزار مطالعه در این پژوهش پرسشنامه بوده که بر اساس مؤلفه های حاصل از مطالعه تنظیم شده و هدف اصلی آن ارزیابی متغیر های پایداری اجتماعی در مسکن های صنعتی ساز است. نتیجه پژوهش از برآیند پرسشنامه ها و مطالب ارائه شده پیرامون راهکار پیشنهادی حاصل شد که شخصی سازی انبوه لازمه اصلی حرکت به سوی ساخت و ساز پایدار در ایران است.
بازخوانی ابعاد زیبایی شناسی محیطی فرم شهر؛ مورد پژوهی: استخوان بندی اصلی شهر تاریخی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
۱۰۲-۸۷
حوزههای تخصصی:
فرآیند تحلیل شبکه در ارزیابی عملکرد بوم شناختی سیمای سرزمین رود-دره درکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۶
۲۰۲-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
عملکرد بوم شناختی سیمای سرزمین و به تبع تغییرات آن به صورت سلسله مراتبی به سه سطح ساخت واحدهای لکه ای دالان های بوم شناختی، ساخت واحدهای دالانی شبکه های بوم شناختی، و ساخت شبکه بوم شناختی-انسان شناختی عرصه بندی سیمای سرزمین، مرتبط می شود. در بستر سیمای سرزمین تهران، تغییرات بسیاری در کیفیت عملکرد عناصر طبیعی و افزایش سطح ساخت وسازهای محیط های انسان ساخت رخ داده است. از عناصر اصلی و منابع ارزشمند طبیعی در بستر جبهه شمالی سیمای سرزمین کلان شهر تهران هفت رود-دره چیتگر، کن، فرحزاد، درکه، مقصودبیک، دربند، دارآباد به ترتیب از غرب به شرق می باشند، که نقشی حیات بخش در ارتقاء تعاملات بوم شناختی و اکولوژیک برقرار می سازند. توسعه بیش از پیش شهرها، افزایش ساخت وسازها و پیدایش آلودگی های محیطی، این عناصر مهم سیمای سرزمین تهران را با چالش جدی مواجه کرده است. از سویی دیگر اصول بوم شناسی سیمای سرزمین در رابطه با روند توسعه رود-دره های شهری، اهمیت مدیریت عناصر طبیعی سیمای سرزمین و نیاز مبرم به ساماندهی آن ها دربرنامه ریزی سلسله مراتبی سیمای سرزمین را مورد تأکید قرار می دهد. در راستای درک ماهیت موضوع و پی بردن به مراتب ارزیابی عملکردی رود-دره های شهری، هدف مطالعه حاضر ارزیابی مراتب سه گانه عملکرد بوم شناختی رود-دره درکه در عرصه بندی سیمای سرزمین تهران با استفاده از روش فرآیند تحلیل شبکه، معین گردیده است. از آنجایی که به دنبال کاهش کیفیت زیستی -فضایی دالان رود-دره های شهری، استعلای نهاد زیستی- فضایی سیمای سرزمین شهری توقف می یابد، در هدایت برنامه پایداری دالان رود-دره ها تنها توجه به شاخص های اندازه گیری ساخت در چیدمان کاربری ها و لکه های بوم شناختی کافی نبوده، بلکه لحاظ نمودن شاخص های کیفی عملکرد لکه ها و دالان ها در روند متعادل سازی، پایدارسازی و استعلای تعاملات بوم شناختی-انسان شناختی عرصهبندی سیمای سرزمین ها نیز ضروری است. به منظور استفاده از این روش از نرم افزار «SuperDecision» استفاده می گردد.
پیامد سیاست های هدایت و کنترل رشد بر روند گسترش سکونتگاه های پیراشهری در هاله کلانشهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۷
۲۳۰-۲۱۳
حوزههای تخصصی:
فرایند تحول و گذار از مراکز روستایی به شهری در قلمروی پیرامونی کلانشهر تهران یا به عبارتی تحولات پیراشهرنشینی، در دهه های اخیر روند درحال رشد و گسترشی داشته است. یکی از نیروهای تاثیرگذار بر چنین تحولاتی سیاست های هدایت و کنترل رشد شهر است. این سیاست ها از ابعاد کلانی چون کمربند سبز و مرزهای رشد شهری تا ابعاد خردی همچون ضوابط و مقررات توسعه شهری و منطقه بندی کاربری اراضی در طرح های جامع شهری را در بر می گیرند. برون فکنی و سرریز توسعه از مراکز جمعیتی دارای نظام هدایت و کنترل رشد فضایی به مراکز با نظام هدایت و کنترل رشد ضعیف یا فاقد آن در شرایط وجود تفرق سیاسی و تعدد قلمروهای مدیریتی در منطقه کلانشهری تهران، موجب پیراشهرنشینی پراکنده و رشد قارچ گونه سکونتگاه های پیراشهری به ویژه در قلمروی جنوبی کلانشهر تهران می شود. هدف از این پژوهش بررسی روند گذار از سرریز توسعه منتج از اعمال سیاست های کنترل رشد به گسترش پیراشهرنشینی در هاله کلانشهری تهران است که در شرایط پخش چنین سیاست هایی در بین قلمروهای مدیریت محلی در منطقه صورت می گیرد. تحلیل این روند بر اساس تغییرات نرخ رشد جمعیت طی دوره ۱۳۷۵- ۱۳۸۵ خورشیدی در مراکز جمعیتی مستقر در هاله کلانشهری تهران است که در مدل مفهومی فرایند محوری صورت می گیرد.
تحلیلی بر رفتار زیست محیطی شهروندان اصفهان و عوامل موثر بر آن
حوزههای تخصصی:
مسأله کم آبی در چند سال گذشته و خشک شدن زاینده رود، مسائل و مشکلات زیست محیطی را برای شهروندان اصفهان بسیار ملموس و واقعی نموده است. مسائل زیست محیطی دیگر نیز مانند آلودگی هوا و تخریب منابع طبیعی اخیرا بیشتر مورد توجه قرار گرفته اند. مسأله مهم در این زمینه این است که این مشکلات به چه میزان بر رفتارهای زیست محیطی افراد تاثیر می گذارند. تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل تاثیر گذار بر رفتار زیست محیطی شهروندان اصفهان صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل همه افراد 10 سال و بالاتر ساکن در شهر اصفهان است که از بین آنها با استفاده از فرمول کوکران 376 نفر به عنوان نمونه و با شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش تحقیق پیمایشی و ابزار اندازه گیری متغیرها پرسشنامه بود. ابزار تحقیق از اعتبار صوری برخوردار بود و آلفای کرونباخ پایایی متغیرها از آستانه 7/0 بالاتر بودند. نتایج تحقیق نشان داد که میانگین رفتار زیست محیطی پاسخگویان در حد متوسط بود و اینکه متغیر رفتار زیست محیطی با متغیرهای دینداری ( R=0/249), نگرش زیست محیطی (R=0/167)، دانش زیست محیطی (R=0/285)، درآمد ( R=-0/18)، و تحصیلات ( R=0/052) رابطه معنادار داشت ولی بین متغیرهای سن , جنسیت، تاهل و رفتار زیست محیطی رابطه ای دیده نشد.
سطح بندی شهرستان های استان خراسان رضوی بر اساس شاخص های جامعه اطلاعاتی با استفاده از روش تحلیل خوشه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ادبیات جامعه ی اطلاعاتی، بین استفاده و تولید دانش با توسعه، ارتباطی مستقیم وجود دارد؛ اگرچه بر اساس گزارشات بین المللی این نوع از توسعه، یک توسعه متعادل نبوده است. به هر حال برای سنجش هرنوع توسعه ای به شاخص ها و عامل هایی نیاز داریم. این تحقیق پس از مروری بر شاخص های جامعه اطلاعاتی و جمع بندی و بومی سازی آن ها، به خوشه بندی سطح توسعه اطلاعاتی در شهرستان های استان خراسان رضوی اختصاص یافته است. نتایج تحلیل خوشه ای نشان می دهد شهرستان مشهد به تنهایی در یک خوشه و سایر شهرستان های استان در خوشه دیگر قرار می گیرند و در صورت حذف شهرستان مشهد از تحلیل می توان سایر شهرستان ها را در سه خوشه دسته بندی نمود. از طرف دیگر خوشه بندی فوق نشاندهنده ی رابطه مستقیمی با سایر شاخص های توسعه ای در استان مانند سطح توسعه اجتماعی، توسعه انسانی و توسعه زیرساختی است. از مجموع این یافته ها می توان چنین نتیجه گرفت که شهرستان مشهد به عنوان مرکز سیاسی و قطب اصلی رشد استان، بیشتر زیرساخت ها و شاخص های جامعه اطلاعاتی را در خود متمرکز کرده است. با توجه به اینکه توسعه آینده بر پایه جوامع اطلاعاتی است، بایستی به توسعه متعادل استان از این نظر توجه دوچندان داشت.
ارزیابی نقش المان های شهری بر ارتقای حس مکان در فضاهای شهری (نمونه موردی: شهر همدان)
حوزههای تخصصی:
حس مکان بر ارزش ها، نگرش ها و به ویژه رفتار اجتماعی افراد در مکان تاثیر می گذارد و عاملی برای احساس امنیت، لذت و ادراک عاطفی و هویتمندی افراد می باشد. المان های شهری به عنوان یکی از اصلی ترین اجزای شهر، می توانند نقش بسزایی در ایجاد روابط عاطفی افراد با فضاهای شهری و به تبع آن ارتقای سرزندگی و پویایی این گونه فضاها ایفا نمایند، بنابراین بررسی نقش المان های شهری در ایجاد حس تعلق و وابستگی به مکان در فضاهای عمومی شهرهای امروزی امری ضروری است، چرا که این امر به هدایت و راهنمایی مدیران شهری جهت بکارگیری مناسب این عنصر کالبدی کمک شایانی خواهد نمود. با توجه به اهمیت این حس در ارتقای کیفیت فضای شهری، هدف از این پژوهش تحلیلی- پیمایشی، بررسی نقش المان های شهری به عنوان یکی از عوامل کالبدی تشکیل دهنده ی فضای شهری در ارتقای حس تعلق و دلبستگی به مکان می باشد، بنابراین به منظور تعمیق در موضوع، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، میدانی و ابزار پرسشنامه، به ارزیابی نقش المان های موجود در شهر همدان پرداخته شده است. نتایج حاصل حاکی از آن است که المان های شهری در کنار سایر عوامل تاریخی و فرهنگی، عامل تداعی خاطره و سرزندگی مکان از عوامل مهم و برجسته در ایجاد و ارتقای حس تعلق و دلبستگی به مکان در شهر همدان می باشد؛ همچنین نقش معیارهای زیبایی و چشم نوازی، خاطره انگیزی و معانی و مفاهیم المان های شهری در ارتقای این حس در شهر همدان به عنوان پایتخت تاریخ و تمدن ایران بسیار زیاد است.
بررسی تطبیقی میزان تاثیرگذاری تنوّع عملکردی بر رضایتمندی سکونتی (موردپژوهی: بافت مسکونی نارمک و تهرانپارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
۸۶-۶۷
حوزههای تخصصی:
چندی است که تفکرات فراتجددگرایانه، در راستای ارتقای کیفیت زندگی شهری، افزایش قدرت انتخاب شهروندان و میزان رضایتمندی آن ها، بستری برای رواج تنوع در سطح شهر به ویژه محلات را فراهم آورده است. این در حالی است که در شهرسازی سنتی ایران، محله به مثابه مقیاس کوچک شده ای از جامعه شهری؛ به واسطه دارا بودن عملکردهای سکونت، کار، تفریح و جابه جایی؛ دارای این تنوع بوده و متناسب با نیازمندی های روزانه مردم ساکن، به عنوان بافتی خودکفا به ایفای نقش می پرداخته است. این پژوهش با بررسی تطبیقی دو بافت مسکونی نارمک(دارای تنوع عملکردی بالا) و تهرانپارس(عمدتاً تک عملکردی) نقش تنوع عملکردی را در ارتقای رضایتمندی سکونتی به اثبات برساند. از این رو، در زمره تحقیقات کاربردی جای گرفته و از هر دو رویکرد کمی و کیفی(با تاکید بر رویکرد کمی) در تحلیل داده ها و از روش تحلیل نرخ اهمیت-رضایت بهره گرفته شده است. روش جمع آوری داده ها، پیمایشی و اسنادی بوده و حجم نمونه گیری بر اساس فرمول کوکران383 نفر در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که برای افزایش رضایتمندی سکونتی می بایست، عملکرد کار در تهرانپارس را در بالاترین اولویت قرار داد. آشکار است که در راستای ارتقای رضایتمندی سکونتی مردم از طریق تغییر مفهوم خانه به مسکن؛ می بایست بستر مرتفع شدن سایر نیازمندی های آن ها در سطح محلات سکونتشان، از طریق ایجاد تنوعی از عملکردها فراهم شود.
مطالعه تطبیقی مدل شبکه عصبی مصنوعی(ANN) و مدل عصبی -فازی وفقی (ANFIS) در پیش بینی تقاضای پروانه ساخت (مطالعه موردی: شهرداری زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اطلاع از میزان تقاضای موجود در زمینه صدور پروانه ساخت در هر دوره یکی از مباحث اساسی است که شهرداری ها در راه پاسخگویی به تقاضاکنندگان نیازمند آن هستند. عدم اطلاع در این زمینه سبب ایجاد مشکلاتی مانند اتلاف وقت و انرژی، کاهش کارایی و نارضایتی ارباب رجوع و در نهایت فقدان برنامه ریزی مدون را سبب می شود. با توجه به روند پرنوسان و غیر خطی انگیزه افراد برای ساخت وساز و در ادامه تهیه مجوز ساختاز شهرداری و متغیرهای موثر بر آن، مدل های غیرخطی و بخصوص شبکه های عصبی (ANN) و سیستم استنتاج عصبی فازی تطبیقی (ANFIS) در این امر توفیق بیشتری داشته اند. به این منظور ترکیبی از اساسی ترین پارامترهای برون بخشی و درون بخشی تاثیر گذار در تصمیم گیری افراد برای ساخت وساز یعنی جمعیت شهرو نرخ رشد آن، متوسط درآمد وهزینه خانوار شهر (زابل)، تاثیرفصل های مختلف سال در قالب عامل دما، میزان تولید ناخالص داخلی(در سطح کلان)، تورم، ونوسانات مربوط به نرخ ارز (به عنوان پارامترهای برون بخشی) و عواملی مانند زمین و قیمت آن، تراکم و نرخ عوارض ساخت وساز (به عنوان عناصر درون بخشی) در نظر گرفته شده اند. در این بینبرای مقایسه توانایی آن ها نسبت به هم از معیارهای ارزیابی کارایی مدل ها مانند(ضریب تعیین)MAD,(میانگین قدر مطلق انحرافات) و RMSE (ریشه میانگین مربع خطا) استفاده شده است. در نهایت ANFIS به دلیل اتکا به ترکیب (( قدرت یادگیری شبکه عصبی و عملکرد منطقی سیستم های فازی)) ؛ بامقدار (9656/0، 9899/0), RMSE(0026/0، 0064/0) ,MAD (0018/0، 0061/0)به ترتیب برای آموزش و آزمون، بر روشANNبرتری نشان داده در نتیجه مدل مناسبتری برای پیش بینی هدف ماست.
تحلیلی بر جایگاه حمل و نقل پایدار در برنامه های عمرانی شهرداری ها؛ مطالعه موردی شهرداری شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجارب چند دهه اخیر نشان می دهد که راهکارهایی از قبیل توسعه مسیرهای جدید و افزایش ظرفیت راه ها، توقف گاه ها و تقاطع ها در مناطق شهری نمی تواند به عنوان پاسخی راهبردی در درازمدت در برابر مشکلات روزافزون ترافیکی باشد. در مقابل، بسترسازی فنی، محیطی و اجتماعی برای افزایش سهم حمل و نقل انبوه بر و غیرموتوری یک راهکار پایدار محسوب می شود و امروزه در دستورکار مدیریت شهری در بسیاری از کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه قرار گرفته است. در کشور ما، اجرایی شدن زیرساخت های حمل و نقل جمعی و غیرموتوری، ضرورت تخصیص بودجه کافی از سوی هم دولت و هم شهرداری ها را ایجاب می کند. در این راستا، در برنامه عمرانی پنج ساله شهرداری ها (قالب مصوب وزارت کشور)، عبور و مرور شهری یکی از فصول ده گانه برنامه عنوان شده است. این مقاله به بررسی محتوایی و اسنادی مرتبط با میزان تخصیص بودجه به بخش عبور و مرور در برنامه های پیشین شه رداری شی راز پرداخته و از روش تحلیل قیاسی برای بررسی جایگاه و اهمیت توسعه حمل و نقل پایدار در نزد برنامه ریزان و مدیریت شهری بهره گرفته است. نتایج تجزیه و تحلیل، نشان دهنده آن است در حالی که برای توسعه شبکه معابر سواره و تقاطع های غیرهمسطح هزینه های کلانی تخصیص یافته، در همان حال، سیستم های حمل و نقل عمومی و شبکه دوچرخه سواری و پیاده روی به عنوان گزینه های حمل و نقل پایدار، کمتر مورد توجه بوده است. به نظر می رسد، دستیابی به توسعه پایدار در بخش حمل و نقل شهری، نیاز اساسی به تغییر پارادایم توسعه حمل و نقل درون شهری و تجدید نظر در نگرش های مدیران و برنامه ریزان داشته و در این میان، اصلاح چرخه تنظیم برنامه عمران شهری همراه با بازنگری در سازوکار تخصیص بودجه و تعریف طرح ها و پروژه ها در بخش های مختلف، ضروری می نماید.