فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۸۸۱ تا ۳٬۹۰۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بخش زیادی از مراکز شهرهای کشور ما را نواحی فرسوده و ناکارآمد تشکیل داده اند. استفاده بهینه از این نواحی می تواند منجر به تجدید حیات مراکز شهرها شود. توسعه میان افزا که بخش اساسی انگاره رشد هوشمند شهری است، راهکاری عملی برای توسعه زمین های خالی و متروکه داخل مناطق شهری است. چگونگی شناسایی پهنه های مستعد بارگذاری این نوع توسعه از جمله دغدغه های برنامه ریزان در سال های اخیر بوده است. لذا هدف از این پژوهش تعیین معیارها و شاخص های مناسب برای شناسایی پهنه های مستعد توسعه میان افزا در نواحی مرکزی شهرها است. در پژوهش حاضر ابتدا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی معیارها و شاخص های شناسایی پهنه های مستعد توسعه میان افزا در مراکز شهرها مشخص شده اند. این معیارها شامل سه معیار سطح برخورداری از امکانات و تسهیلات شهری، دسترسی به شبکه های حمل و نقل (شامل دو زیر معیار دسترسی به شبکه های ارتباطی و دسترسی به ایستگاه های حمل و نقل عمومی) و دسترسی به تأسیسات زیربنایی موجود ( شامل سه زیر معیار دسترسی به شبکه های آبرسانی، دسترسی به شبکه های جمع آوری فاضلاب و دسترسی به شبکه های انتقال گاز) است. سپس این معیارها در منطقه یک شهرداری اصفهان که دارای حدود 6/27 درصد نواحی فرسوده و حدود 9 درصد زمین های رها شده شهری است، با روش های تاپسیس، تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل مکانی و با به کارگیری نرم افزارهای Arc GIS، Water Gem, EPANETو Sewer Cad، اولویت بندی و تلفیق شده و پهنه های دارای قابلیت توسعه تعیین گردیدند. شناسایی پهنه های مستعد توسعه در این منطقه می تواند فرصت مناسبی را برای توسعه زمین های رها شده در درون خود ایجاد کند و از این طریق به توسعه نواحی فرسوده و ناکارآمد مرکزی و جلوگیری ازگسترش پراکنده شهر اصفهان، کمک نماید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که، بخش های شرقی، جنوبی و قسمتی از بخش مرکزی منطقه یک اصفهان که شامل محلات درب کوشک، عباس آباد، خلجا، صائب و شاهزاده ابراهیم هستند، بیشترین پهنه های مستعد توسعه میان افزا را دارند.
مدلسازی شاخص های تعیین سطح منطقی محدوده و حریم در شهرهای ایران با استفاده از Fussy Dematel
حوزههای تخصصی:
محدوده های شهری و روش منطقی تعیین و تدقیق آنها را می توان جنبه فراموش شده در نظام شهرسازی ایران دانست. هر چند در مراحل تدوین و تکوین قوانین شهری در ایران، عناوین متناظر موضوع بحث محدوده های شهری(حریم، محدوده خدماتی، حریم استحفاظی، حوزه، حد مصوب و 16 واژه دیگر) به صورت متواتر به کار رفته اند، ولی این تواتر و تکرار بر ناکارآمدی قوانین ملاک عمل افزوده تا هیچ گاه مکانیزم مطلوبی برای تعیین سطح منطقی آنها موجود نباشد. تجارب نظام شهرسازی ایران در قالب تهیه و اجرای طرح های توسعه شهری و بررسی چالش های فراروی آن گواه این ادعاست که امروزه بخش قابل توجهی از چالش های فراروی شهرسازی ایران(پراکنده رویی شهری، دسترسی غیرمؤثر به خدمات شهری، بورس بازی زمین، اسکان غیر رسمی، تغییر کاربری اراضی و ...) مستقیماً متآثر از رویه های نادرست در تعیین سطح منطقی محدوده و حریم در شهرهاست. اما به راستی ملاک و شاخص بهینه تعیین سطح محدوده های شهری در ایران چیست؟ برای پاسخگویی به این سؤال، پس از آسیب-شناسی رویه های موجود و مطالعه طرح های جامع مصوب شورای عالی شهرسازی و معماری، با استفاده از روش طوفان مغزی و تکنیک دلفی با 45 کارشناس صاحبنظر همفکری و پس از ادغام نتایج، 5 عامل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی، طبیعی و قانونی و 18 زیر عامل(شاخص) شناسایی و با توجه به ماهیت علی- معلولی در قالب تکنیک Fussy Dematel مدلسازی شدند. مهم ترین یافته های پژوهش حاضر عبارتند از؛ اول، استخراج و پیشنهاد عوامل و شاخص های تعیین سطح منطقی محدوده و حریم در شهرهای ایران، دوم، تعیین الگوی اثرگذاری و اثرپذیری شاخص منتخب و سوم، اولویت گذاری شاخص ها به عنوان ملاک عمل تعیین سطحی منطقی محدوده و حریم در شهرهای ایران.
ارزیابی آسیب پذیری اجتماعی – فیزیکی شهرها در برابر زلزله (مطالعه موردی: شهرستان های استان آذربایجان غربی)
حوزههای تخصصی:
شهرهای امروزی در نقاط مختلف دنیا به دلایل متعدد ازجمله نوع مکان گزینی، توسعه فیزیکی نامناسب، عدم رعایت استانداردهای لازم همواره در معرض خطرات ناشی از بلایای طبیعی قرار دارند. یکی از این خطرات که بسیاری از شهرهای جهان ازجمله کشور ما را تهدید می کند، زمین لرزه است. ایران یکی از زلزله خیزترین کشورهای دنیا محسوب می شود و شهرهای آن در رابطه با این پدیده طبیعی خسارت های مالی و جانی زیادی را متحمل شده است. استان آذربایجان غربی نیز بدلیل مجاورت با گسل های فعالی چون گسل شمال تبریز، پیرانشهر- سلماس، سد مهاباد و گسل های فعال در کشور ترکیه از این قاعده مستثنی نمی باشد. پژوهش حاضر، توصیفی-تحلیلی با هدف کاربردی می باشد. هدف این تحقیق ارزیابی آسیب پذیری اجتماعی - فیزیکی شهرستان ها استان آذربایجان غربی در برابر زلزله های احتمالی است. برای ارزیابی و رتبه بندی شدت آسیب پذیری از مدل TOPSIS و GIS استفاده شده است. میزان آسیب پذیری اجتماعی شهرستان ها در پنج گروه شامل پهنه های آسیب پذیر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد تقسیم شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که شهرستان ارومیه با میزان تاپسیس87/0از آسیب پذیری خیلی کمی در برابر زلزله به عنوان مرکز استان برخوردار می باشد و شهرستان های اشنویه، تکاب، پلدشت و چالدران در معرض آسیب پذیری خیلی زیاد با میزان تاپسیس13/0 قرار دارند.
ارزیابی آسیب پذیری شبکه معابر شهری در برابر زلزله با رویکرد مدیریت بحران مطالعه موردی: منطقه1 شهرتبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبکه معابر شهری از مهمترین شریان های حیاتی شهرها محسوب می شوند که مخصوصاً بعد از بحران، در عملیات امداد و نجات، تخلیه ی مجروحان و آسیب دیدگان تأثیر بسزایی دارند. بنابراین ارزیابی آسیب پذیری شبکه معابر شهری و برنامه ریزی برای کاهش این آسیب ها امری ضروری می نماید. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی با هدف ارزیابی شبکه معابر شهری در برابر زلزله با رویکرد مدیریت بحران در منطقه 1 تبریز انجام گرفته است. برای ارزیابی آسیب پذیری شبکه معابر منطقه1 تبریز، 3معیار درجه محصوریت، تراکم و ویژگی های ساختمانی انتخاب شدند که معیار تراکم شامل زیر معیار تراکم جمعیتی و تراکم ساختمانی و معیار ویژگی های ساختمانی شامل پنج زیر معیار قدمت بنا،کیفیت بنا، نوع کاربری، سطح اشغال و نوع مصالح می باشد که هریک از این زیر معیارها، خود نیز دارای چندین زیرمعیار هستند که با روش دلفی ارزش گذاری شدند. در نهایت پس از ارزیابی آسیب پذیری معابر در هر زیر معیار، با روش ارزیابی چندمعیاره (MCE) در قالب نرم افزار IDRISI، معیارها همپوشانی شدند. نتایج نهایی حاکی از این است که، آسیب پذیری شبکه معابر محدوده ی مورد مطالعه (جز در محلات نوساز)، بیشتر از حد متوسط، و عمدتاً زیاد و خیلی زیاد است. آسیب پذیری شبکه معابر در محلات اسکان غیررسمی بیشتر به چشم می خورد که در برنامه ریزی ها باید در اولویت قرار بگیرند.
ارزیابی فعالیت های گردشگری در شهرستان انزلی و ارائه راهبردهای بهینه در راستای برنامه ریزی گردشگری پایدار منطقه با استفاده از ANP و SWOT
منبع:
گردشگری شهری دوره ۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
137 - 152
حوزههای تخصصی:
فعالیت گردشگری، چنانچه به طور مطلوب طرح ریزی شده باشد، می تواند ضمن حفاظت و مدیریت بهینه طبیعت، منفعت های اضافی نیز برای جوامع بومی و اقتصاد محلی به همراه داشته باشد. در غیر این صورت، چنانچه توسعه آن همراه سیاست گذاری ها و برنامه ریزی منطبق بر نگرش زیست محیطی و با تأکید بر توسعه پایدار نباشد، به طور حتم، تأثیرات منفی زیادی بر محیط زیست خواهد گذاشت. در این تحقیق، در ابتدا به ارزیابی فعالیت های گردشگری شهرستان بندر انزلی با استفاده از SWOT می پردازیم و سپس با تلفیق آن با روش ANP راهبردهای بهینه ای در راستای گردشگری پایدار در شهرستان بندر انزلی ارائه می شود. تحقیق حاضر از نوع کاربردی با روش توصیفی و تحلیلی است. آمار و اطلاعات لازم برای تجزیه و تحلیل از منابع کتابخانه ای و پیمایش به دست آمد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران و به تعداد 200 نفر مشخص شد و روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. یافته های پژوهش نشان می دهد که تلفیق روش ANP و SWOT فرایند برنامه ریزی را کاملاً مشارکتی و منطبق با خواست مردم و جوامع محلی می کند. همچنین، نتایج به دست آمده از تجزیه و تحلیل ماتریس SWOT نشان می دهد که بهترین راهبرد برای توسعه پایدار گردشگری در شهرستان بندر انزلی استفاده از راهبرد تهاجمی است.
تنگناهای ژئومورفولوژیک توسعه کالبدی شهر جوانرود با استفاده از مدل Fuzzy Logic(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر اندازه شهرها گسترش پیدا کنند برخورد آنها با واحدهای گوناگون توپوگرافی و ژئومورفولوژی زیادتر می شود. لذا اهمیت شناخت ویژگیهای محیط های طبیعی جهت تشخیص نقاط مناسب برای ایجاد بناها از مناطق نامساعد معلوم می شود. هدف از این پژوهش علاوه بر بررسی توسعه شهر جوانرود، با توجه به عوامل طبیعی و ژئومورفولوژیکی در سه دوره گذشته، تعیین نواحی مناسب برای توسعه آتی شهر در منطقه مورد مطالعه می باشد. به همین منظور در گام اول نه معیار مؤثر در توسعه شهر در نظر گرفته و با استفاده از مدل AHP / Fuzzy Logic ، ابتدا معیارهای مذکور وزن دهی و هر کدام از لایه ها در محیط نرم افزارGIS از طریق برنامه نویسی توابع فازی بین طیف صفر تا یک فازی شدند. در نهایت عملگر گامای فازی 7/0 بر روی آنها اجرا و نقشة حاصله در 5 کلاس تهیه گردید. نتایج نشان می دهد، شهر در دوره اول توسعه بیشترین رشد بر روی عوارض ژئومورفولوژیکی داشته است. همچنین در راستای توسعه آتی شهر، مناسبترین مکانها بیشتر در محدوده شمالغربی شهر با مساحتی برابر34/1 درصد کل منطقه می باشد که پراکندگی فضایی این اراضی نشان می دهد بخش اعظم منطقه دارای تناسب خیلی کم برای توسعه شهر می باشد.
بررسی تطبیقی الگوی مجتمع های مسکونی ویلائی و آپارتمانی (مطالعه موردی شهر جدید سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی الگوی مجتمع های مسکونی ویلائی و آپارتمانی (متعارف) شهر جدید سهند می پردازد. این پژوهش یک مطالعه پیمایشی از نوع مقطعی و نمونه گیری آن به روش تصادفی بود. برای گردآوری اطلاعات علاوه بر مشاهده، از پرسشنامه و مصاحبه حضوری در قالب سری منظم از سوالات بسته (مقیاس لیکرت) استفاده شد. 124 نفر از ساکنان خانوارهای واجد شرایط، حجم نمونه را تشکیل می دادند. سپس با استفاده از نرم افزار کامپیوتری SPSS: 19 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. داده های به دست آمده به وسیله روش های آماری توصیفی، آزمون های تفاوت میانگین و آزمون همبستگی مورد تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج حاکی از آن بود که بین متغیر شغل (003/0p=)، مدت اقامت (000/0p=)، ابعاد مسکن (003/0p=) و رضایت از واحد مسکونی (038/0p=) با امتیاز مربوط به الگوی مجتمع های مسکونی ویلائی و آپارتمانی اختلاف معنی داری وجود داشت (024/0=p و 5/1406=Mann-Whitney U). اختلاف امتیاز کل کیفیت الگوی مجتمع های مسکونی ویلائی و آپارتمانی از نظر آماری معنی دار بود و میانگین امتیاز مساکن آپارتمانی نسبت به ساکنان مساکن ویلائی (516/87±804/15 به 216/90±604) بیش تر بود. گرچه بین امتیاز مربوط به بیانیه های هدف اول یعنی سازمان کالبدی و فضائی در هر دو الگوی مساکن ویلائی و آپارتمانی تفاوت معنی دار آماری مشاهده نشد، اما بین امتیاز مربوط به پاسخ بیانیه های هدف دوم (تأسیسات و تجهیزات) و سوم (ترافیک و دسترسی) دو گروه تفاوت آماری معنی داری وجود داشت (049/0=P) (03/0=P). بنابراین، اگر خواسته ها و علایق ساکنان مورد توجه قرار گیرد، در آن صورت الگوی توسعه آپارتمان ها بایستی دراولویت قرار گیرد. در عین حال در توسعه مساکن ویلائی، علاوه بر مدیریت و کنترل، بایستی مقوله تأسیسات و تجهیزات و دسترسی نیز مورد توجه قرار گیرد.
مدیریت بحران و سنجش آسیب پذیری بافت کالبدی شبکه معابر منطقه 21 تهران با استفاده از مدل AHP به کمک GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شواهد نشان از آن دارند که در هنگام وقوع حوادث ظرفیت بروز ناامنی بینظمیهای اجتماعی و بزهکاری افزایشمییابد و وقوع توأمان حوادث با تخلفات و آشوبهای اجتماعی مدیریت ترافیک شهری را با مشکل مواجهمیکند. در این پژوهش 6معیار اصلی شبکه کالبدی –فضایی منطقه 21 تهران تعیین و با استفاده از روش فرایند سلسلهمراتبی(AHP) برای ارزیابی آسیب پذیری شبکه معابر در هنگام وقوع حوادث استفاده شدهاست. این روش شامل 3گام اصلی تولید ماتریس مقایسه دوتایی، محاسبه وزن های معیاری و تعیین نسبت توافق است. 3مرحله یادشده با استفاده از نرم افزارExpert Choice با دقت بالا و نسبت توافق 03/0انجام شده-است. این پژوهش از نوع توصیفی– تحلیلی با هدف کاربردی می باشد. درگردآوری دادهها از روش کتابخانهای-میدانی و پرسشنامه مبتنیبر نظر خبرگان استفاده شده است. در این پژوهش با استفاده از برخی قابلیتهای نرمافزار GIS به تحلیل چند هدف عمده در مدیریت بحران شبکه معابر در منطقه 21 شهرداری تهران پرداخته که میزان ظرفیت آسیبپذیری منطقه براساس شرایط کالبدی نشان داده شده است. براساس نقشههای خروجی و تحلیل آماری به دستآمده محدوده شهرک چیتگر شمالی، شهرک شهرداری، شهرک ویلاشهر، شهرک استقلال، شهرک وردآورد و شهرک 22بهمن پرخطرترین و شهرک دریا، شهرک تهرانسر غربی و شرقی امنترین محدودههای منطقه 21 و سایر شهرکهای منطقه از آسیبپذیری متوسط برخوردارمیباشند.
بررسی و تحلیل پراکنش مکانی- فضایی جرم خیزی در محله های شهر کرمانشاه با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی علاوه بر پیامدهای مثبت، همواره با مسائل و مشکلاتی نظیر افزایش نرخ بیکاری، خشونت، ناهنجاری های اجتماعی و بزه کاری همراه بوده است. جرم از پیامدهای منفی عمده ای است که بر رفاه افراد، خانواده ها و جوامع تأثیر بسیار می گذارد. افزایش میزان جرم و جنایت و خشونتهای شهری در اکثر کشورهای جهان و طرح دیدگاه های جدید پیرامون مکان جرم و لزوم بررسی عوامل مکانی- فضایی این کجرویها و شناسایی مکانهای مستعد برای ارتکاب بزه کاری در شهرها و تلاش برای پیگیری و کاهش آن، علل اهمیتیابی بررسیهای جغرافیایی و جامعهشناختی جرم در مقطع کنونی است. روش تحقیق این پژوهش اسنادی و میدانی بوده که اطلاعات مورد نیاز از پرونده مجرمان با استفاده از پرسش نامه معکوس جمع آوری شد و از نرم افزار GIS برای تجزیه و تحلیل داده ها به منظور پراکنش مکانی فضایی جرمخیزی در محله های شهر کرمانشاه استفاده شده است. نتایج نشان داده که درصد قابل توجهی از جرایم در مناطق و محله های پرجمعیت که مهاجرپذیر هستند، رخ داده و هم چنین بازارها و خیابان های شلوغ مکانی مستعد برای بزه است و بیشتر مجرمان در گروه سنی جوانان قرار دارد.
بررسی معیارهای تاثیرگذار برافزایش میزان فعالیت زنان در فضاهای شهری مطالعه موردی: محله پونک( 20 متری گلستان) شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
47 - 60
حوزههای تخصصی:
خلق فضای شهری مناسب برای تمامی گروه های اجتماعی، از طریق شناخت نیازهای کیفی و فضایی در شهر، باید به گونه ایی باشد که در جهت ارتقا کیفیت محیطی و ایجاد بستری مناسب برای زندگی فعال شهری عمل کند. وجود جنسیت، خواه ناخواه تفاوت هایی را ایجاد می کند، این تفاوت در نیازها، فعالیت ها و متعاقب آن در رفتار ها نمود پیدا می کند و هر رفتار به کالبد مناسب خود محتاج است. لذا ایجاد فضاهای شهری مناسب و پاسخگو به نیازهای زنان و روابط بین محیط و فعالیت های آنها، در فضای شهری را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی معیارهای تأثیر گذار بر میزان فعالیت زنان در فضای شهری است. روند کار با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی شامل بررسی مبانی و تجارب مرتبط، مفهوم سازی، استخراج معیارها و اعمال آنها در قالب پرسشنامه( طیف لیکرت)، تعیین حجم نمونه و سنجش آماری در محدوده ای به عنوان محله پونک(20 متری گلستان) و در نهایت ارائه راهکارهای پیشنهادی در طرح های شهری می باشد. این محله که در غرب شهر تهران قرار گرفته، دارای شاکنین با قشر متوسط جامعه می باشد و محله ای است که شرایط ویژه ای نظیر فقر و نابسامانی و یا رفاه و تجمل ( به زبان دیگر در پایین شهر و یا بالا شهر) قرار نگرفته است. بر همین پایه پژوهش در این گونه محلات می تواند به نوعی برای مناسب سازی فضاهای شهری با هدف افزایش میزان فعالیت زنان در شهر برای اکثر محلات مشابه در شهر تهران صادق و جاری باشد. انتخاب جامعه آماری، از بانوان بالای 18 سال، به روش نمونه گیری تصادفی از 90 نفر پرسش شونده در محله پونک (20 متری گلستان) صورت گرفته است. در این پژوهش معیارهای مستخرج از مطالعات شامل شرایط کالبدی، امنیت و ایمنی، زمان فعالیت، مکان فعالیت، دسترسی و معاشرت پذیری فضا مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با افزایش ایمنی و امنیت، زمان فعالیت و معاشرت پذیری در فضاهای شهری، میزان فعالیت زنان نیز افزایش می یابد.
Evaluating Bus Rapid Transit (BRT) line three in Tehran with international standards and providing solutions to improve it(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ ضمیمه لاتین شماره ۴۰
۱۰۴-۸۹
حوزههای تخصصی:
The bus system in a high-speed public transportation systems are equipped with modern technology that due to accuracy, speed and flexibility have been considered as one of the improvement solutions in Tehran's public transport system. In this article the performance of BRT line three of Tehran has been evaluated based on the established standard in 2013, developed by the Institute for Development Policy and Public Transportation (ITDP) through the rankings and SWOT models. Research method of the present article is comparative and descriptive - analytical. Our results show that BRT line three in Tehran with total score 50 has the basic rank and close to bronze according to international standards. After introducing the evaluation model for BRT system and factors affecting the system, strategies to promote the quality and quantity of BRT line three have been presented.
بررسی رفتار انتخاباتی شهروندان شهر نورآباد؛ در نهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۳۵۰-۳۳۷
حوزههای تخصصی:
مشارکت در انتخابات و رأی دادن از مؤلفه های اساسی رفتار سیاسی شهروندان محسوب می شود. این سؤال که عوامل مؤثر بر رفتار انتخاباتی شهروندان چیست، یا به عبارتی بهتر، چه عواملی رفتار رأی دهی شهروندان را تحت تأثیر خود قرار می دهد، از موضوعات مهم در مطالعه جامعه شناسی سیاسی است. در پژوهش حاضر بر اساس پیمایشی که در سطح شهر نور آباد صورت گرفت، تأثیر ساختارهای قومی قبیله ای و نقش نخبگان بر مشارکت شهروندان شهر نورآباد در انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی بررسی شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که در جمعیت مورد مطالعه در شهر نورآباد عواملی چون ساختارهای قومی- قبیله ای و نخبگان اعم از سیاسی، قومی و مذهبی رابطه معناداری با مشارکت انتخاباتی دارند؛ به عبارت دیگر، پاسخ دهندگان عوامل مذکور را مؤثر بر جهت دهی آرای خود دانسته اند. رویکرد تحقیق در این مقاله، توصیفی- تحلیلی و روش آن پیمایشی و ابزار جمع آوری داده ها، به صورت پرسشنامه است. حجم نمونه نیز 380 نفر در بین شهروندان بالای 18 سال از کلیّه اقشار و گروه های اجتماعی در شهر نورآباد برآورد شد.
Economic and social evaluation of Atriplex Lentiformis Plantation and its Effect on the Rural Economy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ ضمیمه لاتین شماره ۴۱
۱۰۸-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
This paper sought to evaluate cultivation social and economic of Atriplex lentifomis in Golestan rangelands (case study: Chapar Quymeh and Baharmeydan). the present research is conducted in a survey, descriptive and explanatory manner (hypothesis testing) in which field and library researches were used. research population is a number of ranchers in plan region of Chapar Quymeh (93 people) and a number of ranchers in plan region of Baharmeydan (37 people), research sample size for Chapar Quymeh and Baharmeydan was estimated to be 75 and 37 stakeholders according to Krejcie and Morgan formula. Sampling was carried out in systematic random way and tools used in research include researcher made 25-item inventory with Likert scale. The results of factor analysis test and ranking social and economic indices showed that factors affecting Atriplex cultivation in Baharmeydan area are as follow: production, income and capital, entrepreneurship, social welfare, recreational value, hygiene, sense of belonging to place, institution and education respectively. As for Chapar Quymeh this prioritization is: production, income and capital, entrepreneurship, institutional, social welfare, sense of belonging to place, recreational value, hygiene and education. Using one-sample T test, it was found that the outcomes of social and economic indices affected by bush planting are positive in study areas
بررسی نقش عوامل مؤثر در میزان مشارکت زنان در توسعه روستایی (مطالعه موردی: بخش لوندویل آستارا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۸۴-۶۷
حوزههای تخصصی:
امروزه در سطح برنامه ریزی های اقتصادی- اجتماعی و توسعه روستایی، میزان مشارکت زنان از اهمیت بالایی برخوردار بوده، به طوری که از آن به عنوان هدف و وسیله توسعه نام می برند. در حال حاضر نقش حیاتی زنان در بسیاری از امور مربوط به توسعه مانند تأمین امنیت غذایی، پایداری محیط زیست، ریشه کنی فقر، کنترل جمعیت و توسعه اجتماعی برای جامعه جهانی روشن گردیده است، در حالی که خود زنان آن را باور داشته و به حساب آورده اند. در این راستا پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، و با توزیع پرسشنامه در بین افراد روستاهای بخش لوندویل آستارا، به بررسی مؤلفه های اثرگذار بر میزان مشارکت زنان در توسعه روستایی پرداخته است. جهت تعیین نمونه آماری از فرمول کوکرن 374 نفر با توجه به حجم جامعه به عنوان نمونه انتخاب شدند و با روش نمونه گیری خوشه ای برگزیده شدند. نتایج نشان داد فعالیت زنان در بخش اجتماعی نسبت به فعالیت زنان در بخشهای کشاورزی، صنایع روستایی و خدمات از تاثیر بیشتری در توسعه یافتگی روستایی بخش لوندویل آستارا برخوردار است.
بررسی و نقد گرایش ها و روش های هرمنوتیکی به فهم مندی معماری و شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۱
۱۰۶-۸۵
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله، بررسی و نقد گرایش ها و روش های هرمنوتیکی به فهم مندی معماری و شهر است. در این مقاله، ضمن مرور مختصر بر تاریخچه هرمنوتیک (پیشامدرن، مدرن و معاصر)، گرایشها و روش مندی هرمنوتیکی معاصر به مقوله فم زیبایی شناسی معماری شهری معاصر به طور اخص مورد توجه قرار گرفته است. سپس، از خلال روش شناسی هرمنوتیک انتقادی به کاستیها و نارساییهای نظریه ها و روشهای هرمنوتیکی در نقد معماری و شهر اشاره می شود. روش تحقیق این مقاله توصیفی و تحلیلی در مرحله مبانی نظری و روش تحلیل استدلال منطقی در مرحله ارزیابی است. یافته های تحقیق نشان می دهد که هرمنوتیک فلسفی با طرح مفاهیم جدیدی چون پیش فهم ها در ادراک معماری، حلقه فهم در مفهوم شناخت شهری، زبان و تاریخ مندی طراحی شهرها، ادغام افقها و متمرکز ساختن هرمنوتیک بر آنها، به مقوله معماری شهری و زیبایی شناسی وابسته به آن نظر داشته است؛ چنانچه به نظر می رسد که دیدگاه های دوره تجدد درباره پیشداوری، حجیت و سنت، کانون انتقادات دوره فراتجدد است. در رویکردهای فراتجدد هرمنوتیک دوره تجدد جریانی محافظه کارانه است، زیرا این هرمنوتیک نمی تواند خود را از اقتدار موجود در سنت رها نماید. در انتها نیز به این مهم اشاره شده است که فهم معماری و معیارهای شناخت شناختی دوران جدید، مقوله پر از اغتشاش مفهومی و سرشار از تناقضهای بنیادی است.
نشانه شناسی و معنایابی مفاهیم عرفان شناختی در معماری و شهرسازی با تلفیق «عرفان اسلامی و رمزگان اِمبرتُو اکُو»؛ موردپژوهی: معماری صفوی مکتب اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ بهار ۱۳۹۴ شماره ۳۸
۱۷۲-۱۵۱
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی و معنایابی مفاهیم عرفانی در معماری و شهرسازی نشان از کاربرد مفاهیم روحانی در کالبد معماری و شهر است که می تواند از بستر دیدگاه عرفان اسلامی و یا غرب مورد بررسی قرار گیرد؛ همانطور که در دورانِ صفوی، ارتباط و برهمکنش معنادارِ مضامین عرفان شناختی و معنوی با کالبد و ساختار معماری شهری از منظر رویکردی نشانه شناختی با سایر عناصر کالبدی معماری شهری در کل مجموعه شهر، نشان از همپیوندی و پیوستاری قرین؛ و ارتباطی هماهنگ و معنادار با ساختار کالبدی و فضایی معماری ایرانی- اسلامی نشان دارد؛ چنانچه از دیرباز با تکیه بر غنای تحسین برانگیز در فرم و معنای معماری این سرزمین بوده است که ابعاد نشانه شناختی حامل ارزش های والای معنوی به منصه ظهور رسیده و معماری سنتی ایران خاصه در دوران اسلامی را، علاوه بر رعایت اصول کاربردی و تزیینی، محمل بروز مفاهیمی دینی و اعتقادی قرار داده و در نتیجه، در آثار معماری اسلامی همواره رابطه ای تنگاتنگ میان صورت و معنا را ایجاد کرده است. در این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی در مرحله ادبیات و مبانی نظری و تحلیل ساختاری در مرحله تحلیلی، با رویکرد «نشانه شناسی امبرتو اکو» و «تبارشناسی عرفان اسلامی» و با استفاده از منابع کتابخانه ای، تلاش می گردد تا فرایند خلق معانی و شیوه های بیان مضامین عرفانی، در معماری شهری عصر صفوی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در معماری عصر صفوی خاصه در شهر اصفهان، هر یک از اجزاء نخست به گونه ای مستقل و با توجه به ظرفیت حملِ معنا، تداعی بخش یکی از مضامین عرفانی شده-اند. در ضمن، بناهای مختلف در ساختارِ شهر، در یک زنجیره معنایی پیوسته ای قرار گرفته اند که نهایتاً به خلق معنایی ژرف تر در ساختارِ کلانِ شهر منجر می گردد که ارتباط تنگاتنگی با مفاهیم و مضامین عرفان شناختی داشته و دارد.
بررسی رویکرد سنتی تهیه ی طرح های توسعه ی شهری در ایران با استفاده از مدل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم تلاش های بسیار در تهیه و اجرای طرح های توسعه ی شهری در ایران، این طرح ها موفق نبوده و نتوانسته اند به اهداف تعیین شده به ویژه تحقق مراکز خدماتی و ارتقای سطوح و سرانه های کاربری های عمومی دست یابند. با توجه به این که این طرح ها از جایگاه بالایی در نظام برنامه ریزی شهری ایران برخوردارند، عدم تحقق و موفقیت آن ها اثرات نامطلوب زیاد و بعضاً جبران پذیری در شهرها ایجاد کرده است. این مسایل باعث شده است بی توجه به مزایای تهیه ی این طرح ها، مطالعات و بررسی های انتقادی زیادی در این زمینه انجام شود. در این مقاله سعی شده است با استفاده از مدل کابردی (SWOT) امکانات و محدودیت های دو حوزه ""تهیه ی طرح"" و ""اجرای طرح"" بررسی و در نهایت به ارائه ی راهبردهایی برای افزایش اثربخشی طرح های توسعه ی شهری مبادرت شود. در این مدل که یک ابزار استراتژیک محسوب می شود، ابتدا عوامل مؤثر در موضوع برنامه ریزی به عوامل محیط درونی شامل نقاط قوّت و نقاط ضعف، و عوامل بیرونی شامل فرصت ها و تهدیدها تقسیم می شود و سپس بر اساس بررسی های اولیه راهبردهای تهاجمی، تنوع، بازنگری و تدافعی تعیین و ارائه می شود. نتایج ناشی از این تحقیق نشان می دهد که باید در نحوه ی تهیه و اجرای طرح ها تغییرات اساسی ایجاد نمود. سر فصل این تغییرات اهمیت دادن به مردم و نهادهای محلی در تهیه و اجرای طرح های توسعه ی شهری است.
بررسی شاخص های کیفیت زندگی مؤثر بر میزان رضایتمندی ساکنان سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: محله فرحزاد تهران- فرحزاد شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سکونتگاه های غیر رسمی، وجود نابسامانی های فراوان در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و... سطح زندگی ساکنان را کاهش داده است و مهم ترین هدف توسعة پایدار، یعنی بهبود کیفیت زندگی و رضایتمندی ساکنان را با تهدید جدی روبه رو ساخته است. با توجه به اینکه توسعة پایدار با برآوردن نیازهای بشر، متضمن دستیابی به کیفیت زندگی و رضایتمندی در ابعاد مختلف برای همگان است، به نظر می رسد توجه به ابعاد کیفیت زندگی و ارتقای آن ها، یکی از راه های بازیابی رضایتمندی و تحقق اهداف توسعة پایدار در این سکونتگاه هاست. هدف پژوهش حاضر، تعیین و بررسی ابعاد مختلف کیفیت زندگی مؤثر بر رضایتمندی ساکنان سکونتگاه های غیر رسمی در چارچوب اهداف توسعة پایدار است. روش تحقیق، پیمایشی است و داده ها براساس پرسشنامه گردآوری شده اند. برای ارزیابی پایایی ابزار پژوهش، از روش کرونباخ و درجهت تعیین روایی، از روایی صوری استفاده شده است. جامعة آماری با حجم نمونة 110 نفر، شامل ساکنان سکونتگاه های غیر رسمی محلة فرحزاد تهران است و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss صورت گرفته است. براساس نتایج، رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی، در حد متوسط 5>72/2>1 با میانة نظری 3 ارزیابی شد. همچنین مطابق یافته ها، رابطة معناداری بین متغیر های مشارکت اجتماعی (467/0r=)، همبستگی اجتماعی (477/0r=)، امنیت اجتماعی (458/0r=)، بهداشت محیط (212/0r=)، ایمنی محیط (247/0r=)، فضاهای گذران اوقات فراغت (209/0r=)، سازماندهی کالبدی فضایی ساختمان ها (211/0r=) و تراکم ساختمانی (205/0r=)، با رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که متغیر وابسته، به طور مستقیم، از متغیرهای مشارکت اجتماعی، بهداشت محیطی، سیمای کالبدی، تراکم ساختمانی و وجود فضاهای گذران اوقات فراغت تأثیر می پذیرد و درمجموع، این متغیرها توانسته اند مقدار 533/0R2= از تغییرهای متغیر وابسته را تبیین کنند.
ارزیابی شاخص های شهر دوستدار سالمند در شهر مشهد با تأکید بر شاخص های فرهنگی- اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متفکران علوم انسانی، علوم زیستی و... ، همواره به سالمندی، به عنوان آخرین دورة زندگی انسان توجه کرده اند. تعداد افراد سالخورده جوامع روبه ازدیاد است و جمعیت ها به پیری می گرایند. درحال حاضر، جمعیت ایران از نظر ساختاری سالخورده نیست، اما با توجه به عوامل مختلفی چون کاهش میزان موالید و افزایش امید به زندگی، به نظر می رسد که در آینده ای نزدیک، جمعیت سالمندان در ایران، بخش شایان توجهی از ساختار جمعیتی کشور را تشکیل خواهد داد. هدف این پژوهش، بررسی وضعیت شهر مشهد در راستای شاخص های شهر دوستدار سالمند با تأکید بر شاخص های اجتماعی، فرهنگی- تفریحی و بهداشتی- درمانی است. روش پژوهش توصیفی- پیمایشی و پژوهش از نوع کاربردی است. در آزمون فرضیه ها، از آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن داده ها و از آزمون t برای مقایسة میانگین شاخص ها استفاده شده است. با توجه به میدانی بودن پژوهش، برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد سازمان بهداشت جهانی استفاده شد و بنابراین، روایی آن مورد تأیید است. در سنجش پایایی، ضریب آلفای کرونباخ 78 درصد به دست آمد که میزانی مورد قبول است. جامعه آماری، شامل تمامی ساکنان 65 سال به بالای شهر مشهد هستند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که تمامی شاخص های اجتماعی، فرهنگی و تفریحی در شهر مشهد، وضعیتی نسبتاً مناسب و تقریباً مطابق استاندارد دارند؛ البته شاخص های بهداشتی- درمانی، تا حدودی با وضعیت ایده آل فاصله دارند.
ارزیابی تأثیرات کیفیت زندگی بر شهروندان در شهرهای متوسط مورد شناسی: شهرهای بروجرد و کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی شهری یکی از مهمترین زمینه های مورد مطالعه در حوزة برنامه ریزی شهری در کشورهای مختلف است کهتحت تأثیر مؤلفه هایی چون زمان و مکان، ارزش های فردی و اجتماعی، مفهومی پیچیده و چندبُعدی داشتهو اغلب با استفاده از شاخص های عینی یا ذهنی و به ندرت با استفاده از هر دو شاخص، اندازه گیری می شود. شهرها در مقیاس های متفاوت، از این شاخص، بهره ای کاملاً متفاوت برده اند؛ به ویژه شهرهایی که در پی موج انبوه مهاجرت به رغم جمعیت پذیری بالا و پیوستن به رده های بالاتر نظام شهری، فاصله بسیاری از شهرهای هم ردة خود در شاخص های کیفیت زندگی دارند. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی کیفیت زندگی در شهرهای متوسط بروجرد و کوهدشت است که با وجود یکسانی رتبه، تفاوت های بارزی با یکدیگر دارند. این پژوهش با روش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای، صورت گرفته است. داده های مورد نیاز پژوهش با روش اسنادی- کتابخانه ای و روش پیمایش میدانی، از نوع پرسشگری صورت گرفته است. در این راستا، 643 نفر از شهروندان بالای 15 سال دو شهر بروجرد و کوهدشت به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان رضایت شهروندان بروجرد از کیفیت زندگی، نسبت به شهروندان کوهدشت در شرایط بهتری قرار دارد که هم رضایت از شاخص های عینی و هم رضایت از شاخص های ذهنی کیفیت زندگی را شامل می شود. این میزان رضایت می تواند به دلایل عمده ای از جمله میزان جمعیت، سطح سواد، میزان درآمد خانوار، عملکرد مسئولین شهری و زیرساخت های آن شامل حمل و نقل، امکانات آموزشی، بهداشت و درمان و ... باشد. از دیگر یافته های این پژوهش می توان به این نکته اشاره کرد که میزان رضایت شهروندان از کیفیت زندگی در شهر بروجرد بالاتر از شهر کوهدشت است. بر خلاف شاخص های عینی، در بُعد شاخص ذهنی در شهر کوهدشت، بیشترین میزان رضایت مربوط به تأمین نیازهای اساسی و روزمره (مواد غذایی و پوشاک و ...) و احساس راحتی از زندگی در این شهر است که به تفکر قناعت گونه مردم این شهر برمی گردد. به طور کلی فاصله زیاد شاخص کیفیت زندگی شهر کوهدشت تا شهر بالای ردة متوسط استان، گویای این واقعیت است که شتابزدگی کوهدشت در جمعیت پذیری و پیوستن آن به جرگة شهرهای میانی استان، به منزلة توسعة شاخص های زندگی در این شهر نبوده است. همان طور که از بررسی وضعیت شاخص های کیفیت زندگی مشخص است، کمبود امکانات شهری و حاکمیت فرهنگ روستایی در کنار مشکلات ناشی از مهاجرپذیری شهر کوهدشت، سطوح این شاخص را تا حد بسیاری پایین نگه داشته است.