فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
وجود نابرابری اقتصادی و اجتماعی میان مناطق، همواره محققان را بر آن داشته تا با استفاده از آمار و اطلاعات موجود و با کاربرد روش ها و تکنیک های مناسب، به تحلیل این عدم تعادل فضایی و نابرابری پرداخته و ضمن ارزیابی وضعیت مناطق از حیث توسعه و برخورداری ها، به ارائه راهکارهایی مناسب درجهت دست یابی به توسعه هماهنگ و یکپارچه بپردازند. در راستای رسیدن به هدف مذکور، در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از روش تحلیل چند معیاره VIKOR، به ارزیابی میزان برخورداری شهرستان های استان لرستان (9 شهرستان) به تفکیک نماگر اقتصادی، اجتماعی و زیربنایی، همچنین شناخت و مشخص کردن فاصله و اختلاف توسعه یافتگی بین مناطق مختلف آن پرداخته شده است. نتیجه به دست آمده از تحلیل در مجموع نماگرهای توسعه نشان می دهد که شهرستان خرم آباد دارای وضعیت مطلوب برخوردار و شهرستان های پل دختر و دلفان، در وضعیت نامطلوب محروم قرار دارند. در برایند تحلیل شکاف توسعه باید به بازتاب عواملی از جمله ساختار مدیریتی متمرکز، عوامل محیطی، اقتصاد سیاسی، نارسایی های نظام برنامه ریزی فضایی به ویژه قطب رشد (شهرستان خرم آباد) اشاره کرد.
تدوین ابزار سنجش میزان انطباق محیط سکونت شهری با نیاز شهروندان به فعالیت فیزیکی و کاربست آن در محله حجاب مشهد
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
88-104
حوزههای تخصصی:
رشد شهرنشینی طی دهههای اخیر، موجب افزایش نابرابری های بهداشتی، اجتماعی و اقتصادی در مقیاس وسیع بین ساکنان بسیاری از شهرها شده است، از میان مهم ترین پیامدهای آن، می توان به کم تحرکی شهروندان در سراسر دنیا و ایران اشاره نمود. عدم فعالیت فیزیکی، به عنوان یکی از مسائل مهم سلامت عمومی، با محیط سکونت و فعالیت های روزانه شهروندان در ارتباط است، و از آنجا که معیارهای مشخص و قطعی برای اندازه گیری آن در محیط شهری وجود ندارد، لذا جهت سنجش نحوه تأثیرگذاری فعالیت فیزیکی بر کیفیت محیط سکونت شهری، تدوین معیارهایی ضروری به نظر می رسد. بدین منظور معیارهای بدست آمده از مطالعات نگارندگان، در قالب چارچوب نظری، ابزار سنجش را مشخص نمود. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر نخست، تدوین ابزار سنجش کیفیت محیط سکونت شهری با تأکید بر فرصت های فعالیت فیزیکی و سپس بررسی معیارهای حاصل در محدوده مطالعاتی (محله حجاب مشهد) می باشد. پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی است، لذا گردآوری مبانی نظری با استفاده از مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و در ادامه از طریق تدوین پرسشنامه، ابزار بدست آمده در محله حجاب مورد ارزیابی قرار گرفت و داده های حاصل با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل آماری شد. با توجه به نتایج، تحلیل عاملی تأیید می کند که اولاً، موضوع فعالیت فیزیکی شهروندان از چهار متغیر عملکردی، دسترسی، اجتماعی و زیبایی شناختی تأثیر می پذیرد. ثانیاً با توجه به نتایج تحلیل و اندازه تأثیر هر کدام از متغیرها بر متغیر فعالیت فیزیکی می توان نتیجه گرفت که عامل عملکردی بیشترین تأثیر را بر کیفیت محیط سکونت شهری با تأکید بر فرصت های فعالیت فیزیکی شهروندان دارد. عامل دسترسی، عامل اجتماعی و عامل زیبایی شناختی به ترتیب به عنوان دیگر معیارهای مؤثر بر میزان فعالیت فیزیکی شهروندان می باشند.
تحلیل فضایی بازتاب های گردشگری تجاری در شهرهای شمال غرب کشور،( مطالعه موردی شهر بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
143 - 160
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل در حوزه گردشگری شهری و تحلیل فضایی اثرات، بازتابها و الگوهای فضایی آن در فضاهای شهری می باشد. به نحوی که می توان به این وسیله شناخت با ارزشی را از نحوه تأثیر گذاری گردشگری و الگوهای خلق شده فضایی حاصل از آن بدست آورد. شهر بانه یکی از شهرهای میانه اندام شمال غرب کشور است که طی سالهای اخیر بر اثر رشد گردشگری تجاری در سطح شهر شاهد تغییرات وسیع فضایی در داخل خود بوده است. این تغییرات از الگوی خاصی پیروی کرده اند که با توجه به تحلیل ها و مطالعات صورت گرفته کاربریهای جدید و یا رشد کاربری های مرتبط با گردشگری از بارزترین اثرات رشد این صنعت در شهر بانه بوده است. هدف از مقاله حاضر تحلیل الگوهای فضایی گردشگری و نحوه خلق آثار و پدیده های جغرافیایی در مکانهای جغرافیایی می باشد. در این تحقیق با استفاده از مدل های فضایی مانند موران سراسری و موران محلی به بررسی نحوه توزیع کاربری های گردشگری و الگوهای فضایی آنها در سطح شهر پرداخته ایم. که نتیجه بررسی ها و تحلیل های فضایی نشاندهنده خوشه ای بودن نحوه توزیع کاربریهای ثانویه گردشگری در شهر بانه است. کاربریهای گردشگری و یا مرتبط با بخش گردشگری از الگوی خوشه ای تبعیت کرده و در یک یا دو بخش از شهر توزیع شده اند. که این توزیع در رابطه با موقعیت کاربریها و ارتباط کارکردی آنها با همدیگر می باشد. به عبارتی فضای شهری متأثر از فعالیت گردشگری در شهر بانه شکل گرفته و کاربریهای گردشگری تحت تأثیر این فعالیت در بخش خاصی از شهر و در مجاورت همدیگر قرار گرفته اند.
سنجش تأثیر هندسه شهری بر شرایط آسایش حرارتی بیرونی در مقیاس خرد اقلیم؛ (مورد پژوهی: فضای باز مجتمع مسکونی گلدشت شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نکات قابل توجه در برنامه ریزی های منطقه ای و طراحی شهری، توجه به آسایش حرارتی عابران پیاده در طراحی مجموعه های شهری است. شناخت رابطه بین متغیرهای اقلیمی مؤثر بر آسایش حرارتی و هندسه ساختار شهری ایجادشده در فضاهای شهری، امکان ارائه راهکارهای مناسب جهت افزایش کیفیت محیط های باز را به وجود می آورد. یکی از این عوامل کلیدی بر آسایش حرارتی، دمای متوسط تابشی می باشد، که نسبت به بقیه عوامل اقلیمی بیشترین تأثیر بر آسایش حرارتی بیرونی در فضاهای باز شهری نیز دارد. از این رو فرضیه پژوهش با تمرکز بر " هندسه شهری و عوامل شکل دهنده ی آن (ضریب دید آسمان، تناسبات دره شهری، جهت گیری) که تأثیر بسزایی در تعیین و ایجاد شرایط آسایش حرارتی بیرونی در فضای باز شهری دارد"، شکل گرفته است. در این راستا، روش تحقیق به کار رفته در این مقاله به لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش شناسی روش تحقیق کمی است. لذا تحقیق بر پایه ی دو راهبرد استدلال منطقی تجزیه و تحلیل منابع کتابخانه ای از یک سو و سنجش کمی، بر پایه ی نرم افزار (ENVI-met 4 basic) از سوی دیگر بنا شده است؛ که به تحلیل فضای باز مجموعه مسکونی منتخب (گلدشت شیراز) می پردازد. در این پژوهش، با انتخاب نه نقطه در سایت مورد نظر به بررسی متغیرهای اقلیمی پرداخته که بر اساس آن با به دست آوردن شاخص آسایش حرارتی PMVبه مقایسه عوامل هندسه شهری بین نقاط مذکور پرداخته شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات رأس دو ساعت 9 و 17 صورت گرفته است. که به ترتیب ضریب R= 0.84 و R= 0.86 به دست آمده است. ضرایب بدست آمده نشان از همبستگی معناداری مابین "دمای متوسط تابشی" با " شاخص آسایش حرارتی PMV" دارد. در این رابطه افزایش "دمای متوسط تابشی" منجر به افزایش "استرس حرارتی" محیط شده و بنابراین کاهش آسایش حرارتی را برای عابران پیاده در پی خواهد داشت. در پایان یافته های پژوهش نشان می دهد توجه به چگونگی طراحی هندسه شهری و عوامل تأثیرگذار آن از قبیل ضریب دید آسمان، تناسبات دره شهری و جهت گیری در خلق فضاهای باز شهری باکیفیت در فصول گرم سال اهمیت شایانی دارد.
تبیین نقش رویکرد توسعه اجتماع مبنا در نوسازی پایدار بافت های ناکارآمد شهری (نمونه موردی: نوسازی محله تختی شهر تهران- سال های 92-1388)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه اجتماع مبنا در امر توسعه نواحی ناکارآمد، یکی از موضوعات با اهمیت در رویکرد نوسازی پایدار شهری می باشد. در این نگاه به امر توسعه علاوه بر توسعه فضای فیزیکی- کالبدی، توسعه جماعت انسانی که در آن فضا زندگی می کنند، مورد توجه است. در سال های 92-1388 سازمان نوسازی شهر تهران تلاش بر آن داشته تا مبتنی بر رویکرد تسهیل گری و از طریق استقرار دفاتر خدمات نوسازی در محلات ناکارآمد، نوسازی را در تعامل با ساکنان و در راستای اجتماع مبنایی پیگیری کند. هدف این مقاله آن است تا ضمن تبیین مؤلفه های اجتماع مبنایی در نوسازی شهری، به بررسی جایگاه آن ها در اقدامات سال های مذکور در محله تختی به عنوان یکی از نمونه محلات ناکارآمد این شهر بپردازد. این تحقیق از موضع روش شناسی ارزیابی در حین اجراء می باشد. در بخش اول با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی و تحلیل مفاهیم، مؤلفه های مرتبط با توسعه اجتماع مبنا در نوسازی شهری تبیین شده و سپس در ادامه مبتنی بر روش های آماری توصیفی و قیاسی در نمونه مورد پژوهش، مؤلفه های فوق بررسی و با اطلاعات مشابه که مربوط به قبل از اقدامات تسهیلگری در این محله است، مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته اند. به منظور بررسی تحولات مؤلفه های اجتماعی در دوره اقدامات نوسازی سال های فوق، 100 عدد پرسشنامه مبتنی بر فرمول کوکران در محله پر شد و سپس با کمک روش های تحلیل آمار توصیفی در نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از مقایسة مؤلفه های اجتماع مبنایی در دوره اقدامات نوسازی سال های 92-1388 محله تختی نشانگر بهبود نسبی در آن ها است.
ارزیابی وضعیت شاخص های زیست پذیری شهری از دیدگاه شهروندان (مورد شناسی: مناطق پنج گانه شهر زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر با توجه به رشد و گسترش شهرها، مسائل شهرسازی و مفاهیمی مانند شهر و شهروندی به مهمترین مسائل تأثیرگذار بر زندگی انسان در ابعاد کمّی و کیفی تبدیل شده اند؛ بنابراین پرداختن به تئوری های جدید شهرسازی مانند شهر زیست پذیر با اهدافی از قبیل حل مشکلات شهری، ارتقای کیفیت زندگی در شهر، کارآمدی مدیریت شهری و راهبری شهر به سمت و سوی مطلوبیت بیشتر با احترام گذاشتن به ارزش های بومی و محلی بیش از پیش اهمیت یافته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارزیابی وضعیت زیست پذیری مناطق پنج گانه شهر زاهدان از دیدگاه شهروندان انجام شده است. ماهیت این پژوهش «توصیفی-تحلیلی» و از نوع «کاربردی» است. جمع آوری داده ها و اطلاعات با استفاده از پرسشنامه صورت گرفته است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد و جامعه نمونه پژوهش 400 نفر تعیین شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل رگرسیون، آزمون T تک نمونه ای و در مرحله نهایی به منظور بررسی زیست پذیری و رتبه بندی مناطق 5گانه شهر زاهدان، از آزمون کروسکال والیس استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که متغیّر درآمد با مقدار بتای 322/0 بیشترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی ساکنان شهر زاهدان از شاخص های زیست پذیری دارد. نتایج آزمون T تک نمونه ای بیانگر آن است که میانگین کلی شاخص های زیست پذیری 67/2 و پایین تر از حد متوسط است. از میان ابعاد مورد مطالعه، «بُعد اجتماعی» با میانگین 02/3، در حد متوسط قرار دارد و از وضعیت مطلوب تری برخوردار است؛ البته با توجه به سطح معنی داری که از 05/0 بالاتر بوده، به لحاظ آماری این رابطه معنی دار نیست و نمی توان این نتیجه را به کل جامعه تعمیم داد؛ در حالی که «بُعد اقتصادی» با میانگین 54/2، «بُعد چالش های شهری» با میانگین 64/2 و «بُعد زیرساخت های شهری» با میانگین 50/2 کمتر از حد متوسط می باشند و وضعیت نامطلوبی دارند. نتایج آزمون کروسکال والیس نشان می دهد که از میان مناطق 5گانه شهر زاهدان، منطقه 1 با میانگین رتبه ای 83/243، دارای بیشترین زیست پذیری است. در مقابل، منطقه 4 با میانگین رتبه ای 33/137، دارای کمترین زیست پذیری در بین مناطق 5گانه شهر زاهدان است.
ارزیابی تطبیقی گستردگی شهری با تأکید بر تغییرات کاربری اراضی طی دوره زمانی 2016-1987 (مورد شناسی: شهرهای آمل و بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
149 - 166
حوزههای تخصصی:
پراکندگی ﺷﻬﺮی کﻪ ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧی دوم به صورت ﭘﺮاکﻨﺶ ﺷﻬﺮی ﺗﻮﺳﻌﻪ یﺎﻓﺖ، ﭘیﺎﻣﺪﻫﺎی ﻧﺎﮔﻮار زیﺎدی را ﺑﺮای ﺷﻬﺮﻫﺎ ﭘﺪیﺪ آورد. عمده مشکلات شهرهای کشور، در هم تنیدگی کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ناشی از گسترش افقی بی برنامه است. با وجود همه مشکلات، این واقعیت را نیز باید قبول کرد که گسترش افقی شهرها امری اجتناب ناپذیر است؛ ازاین رو در دهه های اخیر در ایران، گسترش شهرها به صورت نوعی معضل درآمده و لزوم توجه به مسائل شهری در قالب چارچوب علمی، اهمیت و ضرورت یافته است. پژوهش حاضر گسترش افقی یا اسپرال شهری را با استفاده از داده های وضع موجود و تاریخی سنجش از راه دور و با کمک مدل های آماری ساده که می توانند برروی ابعاد مختلف زمانی و مکانی (فضایی) به کار برده شوند، آنالیز کرده و مشخص کرد که رشد شهری کدام یک از شهرهای آمل و بابل (شهرهای استان مازندران) از نوع اسپرال بوده و روند آن در طی زمان و همچنین میزان آن در قطاع های مختلف شهری چگونه بوده است و کدام یک از این دو شهر بیش ترین تغییرات کاربری اراضی را در پیرامون خود داشته و در آینده مسیر این تغییرات به کدام جهت است؟ ابزار گردآوری داده ها، مبتنی بر اطلاعات اسنادی می باشد. با استفاده از نرم افزار IDIRSI و ARC MAP کاربری اراضی و روش طبقه بندی نظارت شده (Fuzzy artmap) استخراج، از مدل «کراس تب» برای میزان تغییرات انواع کاربری ها، از مدل «هلدرن» در راستای شناخت گسترش افقی و برای پیش بینی روند تغییرات کاربری اراضی برای افق زمانی سال 2026، از روش زنجیره ای «مارکوف» استفاده شده است. ارزیابی تصاویر ماهواره ای نشان می دهد که تغییرات کاربری اراضی ساخته شده در شهر آمل نسبت به شهر بابل بیشتر است. همچنین نتایج مدل «کراس تب» نشان می دهد که در شهر بابل در سال 2016، بیش ترین تغییرات کاربری در اراضی کشاورزی با 55.54 درصد و کمترین تغییرات در پهنه آبی با 2.32 درصد صورت گرفته است. درحالی که در شهر آمل بیش ترین تغییر در اراضی کشاورزی آبی، 66.97 درصد است. رشد فیزیکی و کالبدی شهرهای آمل و بابل نیز بیشتر بر اثر عامل جمعیت است که نتیجه آن کاهش تراکم ناخالص جمعیت و افزایش سرانه ناخالص زمین شهری و درنهایت گسترش افقی و بدقواره بوده است. نتایج به دست آمده برای پیش بینی تغییرات اراضی نیز نشان می دهد که در شهر آمل باغات، ولی در شهر بابل اراضی کشاورزی آبی، بیش ترین تغییرات را خواهد داشت.
بررسی و تحلیل فضایی آسیب پذیری اجتماعی شهرهای استان خوزستان (مطالعه موردی: شهرهای بالای 10 هزار نفر)
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان تسهیل کننده بوجود آمدن شرایط آسیب پذیری هستند. آسیب پذیری گروه های مختلف مردم ساکن در نواحی خطر خیز شهر، بسته به وضعیت اجتماعی و اقتصادی آن ها در نقاط مختلف، متفاوت است. آسیب پذیری اجتماعی محصول نابرابری های اجتماعی است. از این رو آسیب پذیری اجتماعی می تواند توضیح دهد که چرا بعضی از جوامع از مخاطرات محیطی رنج می برند در حالیکه دیگران به این وضعیت دچار نیستند. هدف از انجام این پژوهش بررسی میزان آسیب پذیری اجتماعی شهرهای بالای 10 هزار نفر در استان خوزستان می باشد. بدین منظور از روش ویکور استفاده گردید و نتایج بدست آمده در قالب نقشه تحلیل فضایی به نمایش درآمد. نتایج نشان داد که شهرهای قلعه تل (Q=0.4437)، مسجد سلیمان (Q=0.4455)، بندر ماهشهر (Q=0.4493)، آغاجاری (Q=0.4569)، بندر امام خمینی (Q=0.4766) و شوش (Q=0.5091) دارای بیشترین میزان آسیب پذیری اجتماعی بودند. همچنین از نظر موقعیت فضایی نیز بیشتر شهرهای با آسیب پذیری بسیار بالای استان خوزستان در جنوب آن قرار داشتند و شهرهای مرکز این استان نیز اکثرا از میزان آسیب پذیری کم و متوسطی برخوردار بودند. در قسمت شمالی نیز تنها شهرهای گتوند، دزآب و شوش دارای میزان آسیب پذیری بالا و بسیار بالایی بودند.
بررسی میزان تاب آوری اجتماعی شهری مطالعه موردی: شهر ایلام
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۵
51-62
حوزههای تخصصی:
امروزه جوامع در پی وقوع شرایط اضطراری در تلاش هستند که هر چه سریع تر به وضعیت پیش از بحران دست یابند. از این رو در سال های اخیر به موضوع تاب آوری توجه بیشتری شده است. بعد اجتماعی که یکی از ابعاد اصلی تاب آوری است، به بررسی ظرفیت اجتماعی جوامع در مواقع بحران می پردازد. این پژوهش با هدف بررسی میزان تاب آوری اجتماعی شهر ایلام به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. جامعه آماری آن را ساکنان شهر ایلام تشکیل می دهد که تعداد 381 نفر از آنها به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای و متناسب با نسبت جمعیت نواحی انتخابی، انتخاب شده است. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که از طریق روایی صوری و پایایی آلفای کرونباخ به میزان 85/0 مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آماره های توصیفی و استنباطی در نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج حاکی از آن داشت که تاب آوری اجتماعی در شهر ایلام در سطح نامطلوبی قرار دارد. همچنین از بین محلات انتخابی، محله سعدی با میانگین رتبه 10/3 دارای بیشترین تاب آوری و محله بانبرز با میانگین رتبه 64/1 دارای کمترین میزان تاب آوری اجتماعی است.
تحلیلی بر نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در ایران با رویکرد عدالت فضایی (نمونه مطالعاتی: استان اصفهان)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
113-127
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای باهدف توسعه و کاهش نابرابری ها از موضوعات مهم در کشورهای درحال توسعه محسوب می شود، لازمه ی برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر ازلحاظ توسعه است. کاهش نابرابری ها در بهره مندی از منابع، دست آوردها و امکانات جامعه یکی از مهم ترین معیارهای توسعه به شمار می آید. با توجه به این موارد، هدف از این مقاله، تحلیلی بر نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در ایران با تأکید بر شهرستان های استان اصفهان می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. برای تحلیل نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در شهرستان های استان اصفهان، از مدل های تصمیم گیری چند معیاره، SAW و VIKOR استفاده شده است. در این راستا برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار EXCEL و برای ترسیم نقشه های موردنظر از نرم افزار ARC GIS استفاده شده است. نتایج ترکیبی حاصل از هر دو مدل نشان از عدم تعادل و وجود نابرابری منطقه ای در استان اصفهان می دهد. به گونه ای که شهرستان های مبارکه، نطنز، نائین، اردستان، خوانسار و کاشان کاملاً برخوردار، شهرستان های خور و بیابانک، شاهین شهر، شهر رضا، گلپایگان، فریدون شهر و نجف آباد برخوردار، شهرستان های دهاقان، اصفهان، آران و بیدگل، سمیرم، فریدن و تیران و کرون نسبتاً برخوردار و شهرستان های چادگان، برخوار، خمینی شهر، لنجان و فلاورجان شهرستان های محروم استان هستند.
بررسی و سنجش پایداری اجتماعی شهری با استفاده از مدل کوپراس و نرم افزار Lisrel مطالعه موردی : شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
33 - 48
حوزههای تخصصی:
شهرها اکوسیستم های پیچیده ای هستند که برای رسیدن به توسعه ی پایدار شهری تحت تأثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و فرهنگی قرار دارند. از طرفی عرف، سنت ها، هنجارها و ارزش ها در بستری از روابط اجتماعی و به صورت خودجوش در طول نسل ها شکل گرفته که موجب اعمال نوعی نظارت و کنترل اجتماعی غیراقتدارآمیز بر رفتار فرد جامعه پذیرسازی وی می شوند، که از یک منظر ویژه به عنوان «پایداری اجتماعی» در نظر گرفته می شود. در این راستا تحقیق حاضر با هدف سنجش پایداری اجتماعی در شهر اردبیل پرداخته است. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی و پیمایشی، ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه می باشد. جامعه ی آماری، کلیه ی ساکنان شهر اردبیل است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر هستند که با روش نمونه گیری خوشه ای و در نهایت با استفاده از روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات از نرم افزار Lisrel استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که بین شاخص های پایداری اجتماعی در مدل تی ( T )، شاخص های مشارکت، تعلق مکانی و عوامل محیطی بیشترین سطح معنی داری و شاخص های عدالت فضایی و سرزندگی، کمترین معنی داری را نشان می دهند. همچنین نتایج الگوی معادلات ساختاری نشان می دهد که با توجه به شاخص های الگوسازی می توان استدلال کرد که مدل پیشنهادی پژوهشگران، از برازش نیکویی خوبی برخوردار بوده، انطباق مطلوبی بین مدل به تصویر درآمده با مدل ساختاری شده با داده های تجربی فراهم گردیده است. به عبارت بهتر، شاخص های پژوهش، صلاحیت لازم جهت استفاده در قالب یک مدل نهایی پژوهش را دارند.
مطالعه تطبیقی نقش پیکربندی و چیدمان فضایی محله های شهری در میزان احساس امنیت ساکنین (نمونه موردی: محلات جهانشهر و مهرویلا در شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
119 - 132
حوزههای تخصصی:
احساس امنیت به عنوان یکی از نیازهای انسان، عامل اصلی پایداری فضاهای شهری است. از آن رو که سبب تداوم استفاده از فضای عمومی بوده و زمینه ارتکاب به برخی رفتارهای نابهنجار را از بین می برد. یک عامل کالبدی تأثیرگذار بر جنبه های متنوع امنیت انسان در فضای عمومی کیفیت نفوذپذیری معابر شهری است. این مقاله با طرح فرضیه تأثیر الگوی پیکربندی محلات بر بعد روانی امنیت به مطالعه این موضوع می پردازد. پیکربندی با تقویت امکان حرکت راحت و جریان رفت و آمد پیاده در شبکه محلی و افزایش امکان نظارت افراد بر محیط زندگی، در ارتقاء احساس امنیت در فضای محله تأثیرگذار است. جهت آزمون فرضیه ابتدا از روش مشاهدات میدانی و برداشتهای کارشناسی در محدوده مورد مطالعه استفاده شده و کروکی ها و پلان های مورد نیاز تهیه گردید، سپس روابط میان خصوصیات توپولوژیکی و درجه ایمنی معابر در محلات مهرویلا و جهانشهر در شهر کرج با استفاده نرم افزار Depth Map، تعیین شد. همچنین معابر امن و نا امن هر دو محله توسط ساکنین مشخص گردید. برای بررسی درجه ایمنی معابر از تکنیک تحلیل خوشه ای و از نرم افزار SPSS در زمینه معناداری روابط میان خصوصیات توپولوژیکی و درجه ایمنی معابر استفاده شد. نتایج نشان دهنده این امر بود که معابر منزوی که کم تر مورد استفاده عابر پیاده قرار می گیرند، در مقایسه با معابر همپیوند با متوسط ارزش عمق پایین، نا امن ترند. جریان حرکت و نظارت بهتر افراد (به ویژه پیاده) در سطح معابر با متوسط ارزش عمق پایین و به اصطلاح همپیوندتر، عامل اصلی افزایش درجه ایمنی آن ها برای افراد است؛ بنابراین محلاتی که از ساختار فضایی عمیق تری در مقیاس محلی برخوردارند، عموماً برای ساکنین خود نا امن ترند. با تقویت همپیوندی میان معابر در ساختار محلی پیکربندی نواحی مسکونی، جریان حرکت و نظارت افراد بر محیط بیشتر شده و احساس امنیت در فضای عمومی محله افزایش می یابد.
عوامل موثّر بر وفاداری به مقصد گردشگری با نقش میانجی رضایت گردشگران(مورد مطالعه: شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
105 - 120
حوزههای تخصصی:
وفاداری به مقصد گردشگری یکی از چالشهای کلیدی بازاریابی گردشگری است. درواقع رضایتمندی گردشگر که یکی از شروط لازم برای موفقیت صنعت گردشگری است؛ در صورتی منافع بلندمدت ایجاد میکند که زمینه ساز وفاداری گردشگران باشد. وفاداری گردشگر به یک مقصد بطور خلاصه عبارت است از قصد گردشگر به بازدید مجدد از مقصد و همچنین توصیه به دیگران جهت سفر به مقصد. تحقیق حاضر با هدف بررسی عوامل موثر بر وفاداری گردشگران به مقصد گردشگری با اتکا به تئوری برند و با نقش میانجی رضایت گردشگران انجام شده است. به این منظور، 300 پرسشنامه بطور تصادفی بین گردشگران در شهر کاشان توزیع و 274 پرسشنامه بازگشت داده شد. داده ها با استفاده از سازوکارهای آمار توصیفی و استنباطی و با بکارگیری نرم افزارهای اس پی اس اس و لیزرل تحلیل شدند. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که تصویر مقصد گردشگری بر شخصیت مقصد، رضایتمندی گردشگران و وفاداری آنها به مقصد، تاثیر مثبت و معناداری دارد. این امر بیانگر ضرورت توجه متولیان مدیریت مقصد گردشگری به تقویت تصویر مقصد می باشد. از سوی دیگر، برخلاف تحقیقات پیشین، نتایج تحقیق حاضر نشان داد ارتباط میان شخصیت مقصد و رضایت گردشگران در سطح جامعه مورد بررسی معنادار نمیباشد. با این وجود، گردشگران ویژگی های شخصیتی برای مقصد در نظر دارند و شخصیت مقصد به میزان قابل ملاحظه ای تحت تاثیر تصویر مقصد است.
تبیین راهبردهای توسعه گردشگری پیراشهری جامعه محور،مطالعه موردی منطقه کن - سولقان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۵ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
121 - 135
حوزههای تخصصی:
رشد بدون برنامه گردشگری در مناطق پیرا شهری و عدم توجه به خواست و نظرات مردم محلی که درنهایت منجر به تمرکزگرایی برنامه ها می شود می تواند آسیب های جدی بر روستاها وارد سازد. این پژوهش باهدف تدوین استراتژی های مناسب برای توسعه گردشگری در نواحی پیرا شهری بخش کن در استان تهران انجام شده است. پژوهش با روش اکتشافی و با ماهیت کیفی و ازلحاظ نوع تحقیق، کاربردی و توسعه ای انجام شده است. جامعه آماری پژوهش متصدیان فعالیت های گردشگری، مدیران محلی و متولیان جاذبه های گردشگری هفت روستا از دهستان سولقان در بخش کن که دارای طیف گسترده ای از جاذبه های گردشگری هستند، تعیین گردید. با توجه به ماهیت کیفی مطالعه، به منظور جمع آوری اطلاعات و داده های موردنیاز، گروه های کانونیدر سه گروه مردم محلی، مدیران و گردشگران و در قالب گروه های 9 الی 12 نفره تشکیل شده و در کارگاه های جداگانه ای که در روستای مرکزی (سولقان) برگزار شد، شرکت کردند. از تحلیل SWOT برای جمع آوری داده های موردنیاز استفاده شد و استراتژی های مرتبط تعیین شد. ماتریس نقاط قوت، فرصت ها، ضعف ها و تهدیدها ازنظر سه گروه مشارکت کننده در تحقیق همسویی بیش تر نظرات بین مردم محلی و مدیران و تفاوت در نگرش در بین متولیان گردشگری را نشان می دهد. از سوی دیگر تفاوت در نگرش ها در خصوص نقاط قوت و ضعف که برگرفته از نیازها و عملکردهای متفاوت است، منجر به ارائه راهبردهای متفاوتی می شود.
تحلیلی بر عوامل ناهمگونی سازمان فضایی منطقه یک کلانشهر تهران
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷
۷۴-۹۲
حوزههای تخصصی:
شهر و شهرنشینی طی دهه های اخیر با تحولات کمی و کیفی بسیاری همراه بوده است. این تحولات در مکان های مختلف جغرافیایی و متناسب با شرایط زیستی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر منطقه متفاوت است. تغییر و تحولات در شهرها، تغییر در سازمان فضایی شهرها را در پی دارد و تحولات سازمان فضایی در اکثر شهرهای در حال توسعه بیشتر در جهت ناهمگونی سازمان فضایی بوده است با این رویکرد پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از نرم افزارهایGIS و Google Earth و با هدف تحلیل عوامل مؤثر بر ناهمگونی سازمان فضایی منطقه یک کلانشهر تهران تدوین شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که سازمان فضایی منطقه یک کلانشهر تهران دچار ناهمگونی در سازمان فضایی است و عواملی از جمله؛ مهاجرپذیری، وجود بافت روستایی، بافت حاشیه ای، ساخت و سازهای لجام گسیخته، سوداگری در خرید و فروش زمین و مسکن، وجود کاربری های غیر شهری، وجود مجتمع های تعاونی انبوه-ساز، کاربری های فرامنطقه ای و فراشهری و ... از جمله عوامل ناهمگونی در سازمان فضایی منطقه هستند.
بررسی و مقایسه عناصر اقلیمی مؤثر بر بروز بیماریهای تنفسی در مناطق کوهستانی و دشت (مطالعه موردی: استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقلیم و آلودگی هوا می تواند از عوامل مؤثر بر مرگ و میر انسان باشد .استان ایلام بدلیل موقعیت جغرافیایی، اقلیمی و نزدیکی به بیابانهای کشور مجاور مانند عراق، عربستان، سوریه و پراکندگی شهرستانهای آن از اقلیم متفاوت و متضادی برخوردار است. هدف از این تحقیق بررسی و مقایسه عناصر اقلیمی تأثیر گذار بر بروز بیماری های تنفسی در مناطق کوهستانی و دشت در استان ایلام می باشد. جمعیت مورد بررسی تعداد افراد مراجعه کننده به بیمارستان مصطفی خمینی شهر ایلام در طی دوره ی آماری 5 ساله (1392- 1388) در هر دو منطقه بوده است. آمار مربوط به عناصر اقلیمی طی سالهای (1392- 1388) به عنوان متغیّر مستقل در این پژوهش آمده است. در تحقیق حاضر با استفاده از روشهای تحلیل آمار توصیفی و استنباطی و مدل رگرسیون در سطح معناداری (P <.05) به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباط بین عناصر اقلیمی مؤثر بر میزان مراجعین ناشی از بیماری های تنفسی پرداخته شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بین پارامترهای اقلیمی با مراجعین ناشی از بیماران تنفسی ارتباط معناداری وجود دارد، در نواحی معتدل و کوهستانی استان متغیرهای دمایی میانگین دما، فشار هوا و جهت باد و در مناطق دشت عناصر تعداد روزهای گردوغباری، رطوبت نسبی و جهت باد از متغیرهای تأثیرگذار و معنی دار در میزان مراجعات بیمارستانی ناشی از بیماری های تنفسی در این نواحی از استان می باشند ضریب برآورد آنها در مدل رگرسیون پواسن در هر دو شهرستان به ازای هر واحد افزایش میانگین دما و تعداد روزهای گردوغباری بطور میانگین بین 1 تا 2 واحد در سطح اطمینان (05/0) تعداد مراجعین افزایش داشته است.
عوامل موثر برنوگرایی جوانان در فرهنگ شهرنشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۱۷۸-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
کانون اصلی نوگرایی در هر جامعه کلان شهرهای آن جامعه است. لذا برای بررسی میزان نوگرایی افراد باید آن ها را در بطن شهرها مورد مطالعه قرار داد؛ زیرا شهرها دائماً درحال تغییر و تحول هستند. از این رو هدف این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر نوگرایی جوانان در فرهنگ شهرنشینی است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی، به لحاظ ماهیت توصیفی از نوع همبستگی و به لحاظ روش پیمایش است. جامعه آماری تحقیق را کلیه جوانان 29-15 ساله شهر تهران تشکیل دادند. بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه 400 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ای شامل 30 گویه استفاده شد. روایی صوری و محتوایی گویه ها با استفاده از نظر کارشناسان بررسی، تأیید و اصلاح شد. آلفای کرونباخ متغیرهای تحقیق نیز بالای 7/0 بدست آمد که بیانگر هماهنگی درونی گویه ها و پایایی قابل قبول آن ها بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون دو متغیره و با کاربرد نرم افزار انجام گرفت. براساس نتایج ضریب تعیین تعدیل شده حاکی از این بود که متغیرهای میزان دینداری، میزان استفاده از رسانه های جمعی، پایگاه اجتماعی اقتصادی و میزان تحصیلات به ترتیب حدود 22%، 50%، 2/34% و 2/51% از تغییرات متغیر میزان نوگرایی جوانان را تبیین کرده است و ضریب رگرسیون استاندارد شده نیز مشخص کرد به ازاء یک واحد افزایش در میزان دینداری، میزان استفاده از رسانه های جمعی، پایگاه اجتماعی اقتصادی و میزان تحصیلات جوانان میزان نوگرایی آن ها در فرهنگ شهرنشینی 23%، 55%، 1/48% و 8/61% افزایش می یابد.
ارتقای امنیت در فضاهای شهری با بکارگیری رویکرد طراحی محیطی؛ نمونه موردی: فلکه دوم صادقیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۷
۶۹۹-۶۸۷
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی شهری به عنوان کانونی که اقشار مختلف مردم در آن حضور می یابند، نیازمند طراحی آگاهانه هستند، به نحوی که رضایت مخاطبان را جلب نماید. یکی از معیارهای فراهم نمودن آسایش شهروندان در چنین فضاهایی، ارتقای امنیت محیطی است. از این رو هدف این پژوهش ارتقای امنیت در فضاهای شهری با بکارگیری رویکرد طراحی محیطی (CEPTED) در فلکه دوم صادقیه، می باشد. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر روش اسنادی و پیمایش های و همچنین استفاده آزمون های آماری در نرم افزار spss می باشد و همچنین مدل AHPمی باشد. یافته های پژوهش بر اساس داده های حاصل از پرسشنامه با آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد از نظر استفاده کنندگان از فضا، این محدوده دارای امنیت پایین می باشد. در گام بعدی به کمک مدل AHP ناامن ترین نقطه یه به عبارتی جرم خیزترین نقطه از میان سه گزینه (مجتمع گلدیس و خیابان ستارخان، پارک استقلال، خیابان منتهی به متر) تعیین و مجتمع گلدیس و خیابان ستارخان به عنوان جرم خیزترین نقطه شناسایی شدند. و پس از عوامل موثر در کاهش امنیت در محدوده راهکارهایی بر اساس شاخص های CPTED ارائه گردید.
تدوین سناریوهای عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری استان آذربایجان غربی با استفاده از سناریو ویزارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
49 - 62
حوزههای تخصصی:
کشورهای مختلف برای توسعه گردشگری و جذب هرچه بیشتر گردشگران بین المللی تلاش و رقابت می کنند و برای به دست آوردن درآمد ارزی و سایر منافع این صنعت، دست به برنامه ریزی می زنند. در برنامه ریزی و مدیریت توسعه گردشگری، استفاده از روش های نوین آینده پژوهی به خصوص سناریونویسی به دلیل تدوین راهبردهای انعطاف پذیر برای حل مسائل سرزمینی، امروزه بسیار راه گشا است. در این راستا موضوع تحقیق تدوین سناریوهای عوامل مؤثر بر توسعه گردشگری استان آذربایجان غربی با استفاده از سناریو ویزارد است. نوع تحقیق حاضر، کاربردی و روش بررسی آن با استفاده از روش های جدید آینده پژوهی، هنجاری است. در این تحقیق براساس ماهیت آن، اطلاعات لازم به دو شیوه گردآوری می شود: روش کتابخانه ای و پرسشنامه ای. با توجه به اینکه از نرم افزار میک مک و سناریو ویزارد برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده می شود، نوع پرسشنامه به صورت ماتریس آثار متقابل و به پیمایش نظرات کارشناسان و متخصصان است. نتایج نرم افزار میک مک شناسایی 14 عامل کلیدی است که با توجه به شباهت بعضی عوامل به 12 عامل ادغام شد. تعداد 37 وضعیت احتمالی مختلف برای عوامل کلیدی درنظر گرفته شد. سناریوهای خروجی سناریو ویزارد عبارت اند از: 4 سناریو با سازگاری بالا، 1600 سناریو با سازگاری ضعیف و 672 سناریوی ناسازگار. نتایج نشان می دهد 4 سناریو سازگاری بیشتری در توسعه گردشگری آینده استان دارند. از بین این 4 سناریو، سناریوی اول شرایط مطلوب و ایده آل (سناریوی پیش برنده)، سناریوی شماره 2 یک سناریوی نسبتاً مطلوب و حالت بینابینی دارد و سناریوی شماره سه و چهار وضعیت بحرانی و نامطلوب برای آینده وضعیت گردشگری استان را دربردارد.
ارائه الگوی توسعه پایدار گردشگری شهری (نمونه موردی: شهر لاهیجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
55 - 71
حوزههای تخصصی:
گردشگری شهری به عنوان یکی از عوامل مهم توسعه پایدار شهرها به حساب می آید؛ زیرا با تأکید بر منابع و قابلیت های داخلی شهرها، توسعه شهر را فراهم می کند. توسعه گردشگری شهری با ارتقای ابعاد کمی و کیفی با حداکثر بازده، یکی از مهم ترین فعالیت های عمده مدیریت اجرایی شهرها در عصر حاضر است. در همین راستا، پژوهش حاضر سعی دارد با بررسی مفهوم گردشگری شهری و نقش و اهمیت آن در توسعه شهرها، به ارائه الگویی پایدار در زمینه توسعه آن در شهرها بپردازد تا شهرها با بهره گیری از این عامل پرتوان، به توسعه ای پایدار و متکی بر توانایی های خود دست یابند. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی-توسعه ای و با روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است که پس از تشریح نقش و اهمیت گردشگری شهری از طریق مطالعه اسنادی و کتابخانه ای، به بررسی توان ها و چالش های حال و پیش روی شهر لاهیجان و ترسیم اهداف و راه های رسیدن به آن با استفاده از نظر متخصصان و صاحب نظران امر پرداخته شده است. بدین منظور، برای بررسی موضوع از مدل Meta- SWOT استفاده شده است. نتایج حاصل نشان می دهد، مؤلفه وجود تنوع مراکز تفریحی و گردشگری در شهر، بالاترین تناسب راهبردی را داراست و همچنین، مؤلفه های بهبود وضعیت اقتصادی کشور دارای بالاترین قدرت تأثیرگذاری بر اهداف تعیین شده در زمینه توسعه پایدار گردشگری شهر لاهیجان است. همچنین، نتایج نشان می دهد شهر بندر انزلی بزرگترین رقیب منطقه ای شهر لاهیجان محسوب می شود.