فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۶۱ تا ۱٬۸۸۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
تنوع ابعاد و پیچیدگی صنعت گردشگری، متناسب با مناطق جغرافیایی، زمینه های ویژه ای برای برنامه ریزی و مدیریت گردشگری ایجاد کرده است. در مناطق مستعد توسعه صنعت گردشگری، باید به دنبال عوامل محرک جریان گردشگری بود چراکه گردشگری یکی از پویاترین فعالیت های اقتصادی عصر حاضر است اگرچه توسعه گردشگری راه حل کلی برای رفع همه مسائل نیست، اما راهبردی مناسب، را برای توسعه پایدار و کاهش محرومیت مناطق و توسعه همه جانبه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و محیطی و نهادی، و ... در یک شهر یا کشور، پیش روی برنامه ریزان قرار خواهد داد. بنابراین ضرورت پرداختن به مسئله گردشگری شهری، نیازهای پیش روی شهرنشینان را با تغییر در مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی موردبررسی و در شرایط مطلوب قرار خواهد داد. این تحقیق از نوع کاربردی و ازنظر ماهیت توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری ما در این پژوهش خانوارهای شهرستان گلوگاه، مسئولین و گردشگران می باشند که برای بررسی تأثیرات عوامل مطرح شده در گردشگری از ابزار پرسشنامه استفاده که توسط جامعه آماری فوق پاسخ و داده ها با استفاده از آزمون های آماری نرم افزار Spss و با و مدل HOLSAT به تجزیه تحلیل داده های پژوهش پرداخته ایم که نتایج آن حاکی از مسئله است که مطابق آزمون های آماری گرفته شده از مؤلفه های دو فرضیه هر دو فرضیه تأیید می شوند و این ساختار ها توانسته اند موجبات توسعه گردشگری منطقه را فراهم آورند و نتایج حاصله از مدل HOLSAT نشان از مثبت بودن عملکرد موجود در مؤلفه های ساختار اقتصادی و متناقض بودن عملکرد برخی از مؤلفه های ساختار اجتماعی – فرهنگی است که نشان از نیازمندی در راستایی برنامه ریزی مجدد در این راستا است.
ارزیابی زیست پذیری در بافت های فرسوده شهری مطالعه موردی: منطقه یک شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
59 - 78
حوزههای تخصصی:
ایده شهر زیست پذیر در بافت های فرسوده شهری، خلق مراکز شهری پویا می باشد و عمدتاً بر خلق محله های پایدار و زیست پذیری این بافت ها تأکید دارد و هدف آن ارتقا کیفیت فضاهای شهری این بافت ها می باشد. درواقع زیست پذیری بافت های فرسوده شهری به مجموعه ارزیابی هایی اطلاق می گردد که برای بهبود وضع موجود بافت های مسئله دار شهر صورت می گیرد و نتایج آن موجب ارتقای کیفی بافت می گردد و می تواند به صورت موضعی حیات نوینی را به بافت داده و ساختار اقتصادی-اجتماعی، زیست محیطی و کالبدی را مطلوب برای زیست نماید. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تصمیم گیری چندمعیاره ویکور و باهدف ارزیابی زیست پذیری بافت فرسوده نواحی یک، دو و سه از منطقه یک شهرداری شهر قزوین صورت گرفته است. بدین منظور ابتدا بامطالعه اسنادی تمامی عوامل دخیل در زیست پذیری بافت های فرسوده در سطح ناحیه مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و با بهره گیری از نظرات متخصصین مؤلفه ها در 5 بُعد (اقتصادی، اجتماعی، خدمات و زیرساختی، کالبدی-فضایی و زیست محیطی)، شناسایی و جهت تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از تکنیک های آنتروپی شانون، ویکور و از نرم افزار Arc Gis استفاده شده است. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که ناحیه سه در بعُد اجتماعی، کالبدی-فضایی و زیست محیطی و ناحیه یک در بعُد اقتصادی و خدمات و زیرساخت های شهری در وضعیت نسبتاً مطلوب و ناحیه دو درمجموع ابعاد موردمطالعه در وضعیت نسبتاً نامطلوبی قرار دارد. درمجموع یافته های پژوهش حاکی از آن می باشد که بافت های فرسوده ناحیه یک ازنظر شرایط اجتماعی، کالبدی-فضایی و زیست محیطی مطلوب بوده و بنابراین ازنظر زیست پذیری در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دارد.
تعیین مؤلفه های تاب آوری کالبدی در بافت مسکونی شهر بجنورد با استفاده از خودهمبستگی فضایی موران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه عمدتاً شهرها و جوامع سکونت گاهی در مکان هایی ایجاد یا بنا شده اند که به لحاظ مخاطرات طبیعی در معرض وقوع انواع سوانح طبیعی و یا به دلیل پیشرفت های تکنولوژی در معرض انواع سوانح انسان ساخت هستند از این رو یکی از مهم ترین الزامات پرداختن به مسائل کالبدی بافت های مسکونی در شهرها و تبیین مفهوم تاب آوری و به تبع آن مقاوم سازی این بافت ها در مواجهه با حوادث و مخاطرات احتمالی است. قلمرو مطالعه حاضر بافت مسکونی شهر بجنورد است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی تحلیلی مبتنی بر رویکرد مطالعات کالبدی- سازه ای است. برای دستیابی به اهداف تحقیق شاخص های منتخب اسکلت ساختمان، جنس مصالح، تعداد طبقات، دانه بندی، قدمت ساختمان و کیفیت ابنیه استخراج شد. برای کشف روند الگوها از ابزار رگرسیون و برای وزن دهی به لایه ها در داده های فضایی از روش خودهمبستگی فضایی ابزار موجود در نرم افزار Geoda استفاده شد. برای تعیین نوع توزیع تاب آوری کالبدی (خوشه ای، تصادفی و پراکنده) از ابزار Moran’s I استفاده شده است. همچنین برای بررسی توزیع فضایی اولویت بندی تاب آوری بافت مسکونی از روش خودهمبستگی فضایی موران در نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. نتایج مکانی در پژوهش حاضر نشان می دهد که 2235783 مترمربع یعنی 45/28 درصد از کل مساحت که تعداد 10187 بلوک ساختمانی را در بر می گیرد در بازه تاب آوری نسبتاً کم تا خیلی کم قرار دارند و 3513732 مترمربع یعنی 70/44 درصد از کل مساحت که تعداد 15269 بلوک ساختمانی را در بر می گیرد در بازه تاب آوری متوسط قرار دارد که نیازمند برنامه ریزی هرچه سریع تر برای این قسمت ها از بافت است. در پایان بر مبنای یافته های پژوهش و در چارچوب 6 مؤلفه ی منتخب، پیشنهادهایی برای تاب آور نمودن بافت مسکونی شهر بجنورد در بعد کالبدی ارائه شد.
تدوین سناریوها و ارائه راهبردهای مؤثر در تاب آوری اجتماعی آینده (مطالعه موردی: کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: پژوهش حاضر با رویکرد آینده پژوهی، به تدوین سناریوهای تاثیرگذار در آینده تاب آوری اجتماعی و ارائه راهبردهای موثر در این زمینه خواهد پرداخت. روش: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی و از نظر ماهیت، بر اساس روش جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با به کارگیری ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش برای آینده نگری تاب آوری شهری تعداد 45 نفر از متخصصین حوزه شهری است که از آن ها پرسش گری به عمل آمد و نتایج حاصل از بررسی آنان برای شناسایی عوامل کلیدی بر شکل دهی تاب آوری اجتماعی در آینده مورد استفاده قرار گرفت. نیروهای پیشران با روش دلفی مشخص، و سپس این عوامل براساس میزان اهمیت و عدم قطعیت، اولویت بندی شده و حیاتی ترین عوامل مشخص، و برای نوشتن سناریوهای محتمل از نرم افزار آینده پژوهی استفاده شده است. یافته ها:در نمودار پراکندگی متغیرها وضعیت ناپایداری سیستم بر تاب آوری اجتماعی کلان شهر اهواز حاکم است. نتایج: از میان 54 عامل یاد شده پس از بررسی میزان و چگونگی تأثیرگذاری این عوامل بر یکدیگر و بر وضعیت آینده این سکونتگاه ها در خروجی نرم افزار میک مک ده عامل کلیدی با بیشترین میزان تاثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم بر آینده تاب آوری اجتماعی کلان شهر اهواز مشخص شد: وضعیت درآمد، تحریم، فقر، ضعف مدیریت شهری، افزایش مهاجرت، مشوق های مالی، بیکاری، کم شدن صادرات نفت، بافت فرسوده، ضعف نهادها که بیشترین نقش رادروضعیت آینده تاب آوری اجتماعی در کلان شهر اهواز ایفا می کنند.
تطبیق اجزای ساخت معنا با ساخت کالبد در مجموعه تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۱
109 - 125
حوزههای تخصصی:
ساخت، کل متشکل از واحدهای تقسیم، رابط ها، مفاصل و مرزهاست که با گشتارهایی، حول انتظام دهنده هایی در تبعیت از اصولی شکل می گیرند. چنین ساختی واجد معنایی است. معنا، ذهنیتی است که از واژه، جمله، پاراگراف یا متن برای خواننده مستفاد می شود. پژوهش ساخت معنا، در زمینه شهر می تواند در ابعاد مختلف آن انجام گیرد. از آنجا که بعد کالبد، محسوس، باثبات و عینی ترین بُعد شهر است، پژوهش ساخت معنا در ساخت کالبد شهر انجام شده است. مجموعه تاریخی شهر یزد از ارزشمندترین مجموعه هایی است که به عنوان یک متن در کتابِ شهرِ یزد قابل پیگیری است. این متن همواره، متنی بامعنا بوده ولی مداخلات انجام شده در مجموعه گاهی سبب از دست رفتن معانی مترتب بر آن شده است. در این پژوهش،"ساخت"، "معنا" و "کالبد"، مفاهیمی هستند که در ابتدا، مرور و مدل های نظری آنها ساخته و ارائه شدند. سپس با مدل های یاد شده، ساخت معنا و ساخت کالبد مجموعه یاد شده با روش های توصیفی، پیمایشی و نسبت ساخت معنا و ساخت کالبد با روش تطبیقی پژوهش شدند. تطبیق و تناظر ساخت معنا با ساخت کالبد در مراتب کلان، میانه و خُرد، اشتراک شکل دهنده ها (اصول) و اجزای تشکیل دهنده آنها از دستاوردهای این پژوهش هستند. استفاده از مدل های ارائه شده در موارد مشابه توصیه می شود.
ارزیابی حمل و نقل عمومی کلانشهر اصفهان با تاکید بر خطوط BRT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
3 - 14
حوزههای تخصصی:
امروزه به کارگیری و توسعه سیستم های حمل و نقل عمومی راهکاری مناسب برای کاهش ترافیک شهری محسوب می گردد. اما انتخاب سیستم باید متناسب با ویژگی های شهر و البته قابل رقابت با وسایل نقلیه شخصی باشد تا بتواند مطلوبیت کافی را برای استفاده کنندگان به ارمغان آورد. در این مطالعه مشکلات موجود در سیستم حمل و نقل اتوبوس شهری از دیدگاه استفاده کنندگان بررسی و مشخص شد که مهم ترین مشکل خطوط اتوبوسرانی کلانشهر اصفهان به ترتیب، عدم اطمینان و رعایت زمانبندی حرکت ناوگان، زمان سفر زیاد به دلیل سرعت پایین ناوگان، مدت زمان فعالیت و سرویس دهی، شلوغی ناوگان و سرفاصله زمانی بالاست که راهکار اصلی رفع آن، تخصیص مسیر ویژه به ناوگان اتوبوس شهری یا به عبارتی تبدیل خطوط معمولی اتوبوس شهری به اتوبوس تندرو است. در این پژوهش که از نوع کاربردی است از ترکیب روش های توصیفی_تحلیلی استفاده شده است. اهداف اصلی این پژوهش: تعیین جایگاه سامانه اتوبوس تندرو کلانشهر اصفهان طبق استاندارد BRT 2016 ارائه شده به وسیله مؤسسه ITDP و تعیین امتیاز خطوط، تعیین سطح رضایتمندی استفاده کنندگان با انجام نظرسنجی و همچنین شناخت نقاط ضعف و قوت سیستم از این دو دیدگاه است. نتایج نشان می دهد که امتیاز متوسط خطوط اتوبوس تندرو شهر اصفهان زیر استاندارد برنزی قرار دارد و بیشترین امتیاز کسب شده در معیار مربوط به ایستگاه ها و کمترین امتیاز در معیار مربوط به استفاده از تجهیزات ارتباطی بوده است. ولی از نگاه استفاده کنندگان، خطوط اتوبوس تندرو توانسته 74درصد از امتیاز گروه شاخص های مختلف را به دست آورد و به ترتیب 21 و 13درصد از استفاده کنندگان خودروی شخصی و مسافران تاکسی را جذب خود کند. مهم ترین دلایل مسافران برای استفاده از خطوط اتوبوس تندرو به ترتیب سرعت خوب، نظم زمانی اتوبوس ها و راحتی و آسایش عنوان شده است.
ارزیابی و اولویت گذاری عناصر هویت بخش شهری با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره (مطالعه موردی: شهر بروجرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: تحلیل شناخت، ارزیابی، برنامه ریزی، مدیریت و تصمیم گیری در زمینه فضاهای عمومی شهری به ویژه در اولویت گذاری عناصر هویت بخش شهری مبنی بر راهبردهای مشارکت عمومی و متخصصین مور توسعه شهری و فناوری های نوین مبتنی بر روش های عمومی و ترکیبی بسیار ضروی می باشد. روش: بنابراین هدف مقاله حاضر در راستای بهره گیری از همگرایی همه جانبه در تصمیم گیری و ارزیابی اولویت های عناصر هویت بخش شهر بروجرد با استفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیقی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی، کتابخانه ای و بررسی های میدانی می باشد. با توجه به ویژگی های مدل «فرآیند تحلیل شبکه»(ANP) و ویژگی مسائل شهر بروجرد، داده ها و اطلاعات اولیه طبقه بندی و به تبع آن مدل مفهومی ANP تهیه گردید. مدل مذکور مبتنی بر فضاهای عمومی شهر بجنورد شامل 3 خوشه (معیار/گروه) و 19 گزینه (نود/زیرگروه) با استفاده از نرم افزار Super Decisions تولید شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد، بیشترین و بالاترین اولویت جهت توجه به عناصر هویت بخش شهر بروجرد مربوط به«نودها در خوشه های (معیار/گروه) هفت گانه و بر مبنای مکان (ارزیابی 9 مکان و فضای شهر بروجرد) مربوط به نودهای «تپه چغا»، «گلدشت»، «مسجد جامع بروجرد» و «بازار» با امتیاز نرمال شده (587/0)، (520/0)، (430/0) و (251/0) بوده است. نتایج: در مجموع بررسی تمامی نودها، گره های مورد بررسی شاخص عناصر کارکردی و محتویی فضاهای شهر؛ گزینه تنوع محیطی و کارکردی (643/0) برتری و اهمیت بیشتری دارد. در این میان اهمیت و برتری گزینه محتوای اجتماعی و محتوای فرهنگی (خاطره انگیزی و حافظه تاریخی) (537/0) نسبت به گزینه عناصر و تعاملات اجتماعی (شکل دهنده رفتار اجتماعی) (491/0) است، که البته کمترین زیر گروه در بررسی خوشه عناصر کارکردی و محتوای فضاهای شهری مربوط به عناصر اقتصادی با امتیاز (263/0) می باشد. در اولویت قرار گرفتند. در پایان مقاله نیز راهکارها و پیشنهادهای بومی و کاربردی در راستای برقراری هویت شهر بروجرد ارائه شده است.
آسیب شناسی و بررسی عوامل شهری مؤثر در امنیت فضاهای عمومی شهری (مورد پژوهشی: میدان 22 بهمن شهر ایلام)
حوزههای تخصصی:
امنیت شهری یکی از مؤلفه های مهم و ضروری در زندگی شهری محسوب می شود که باید آرامش و احساس ایمنی را در فضاهای شهری برای شهروندان فراهم آورد. برنامه ریزان و طراحان فضاهای اجتماعی، به ویژه شهرها تلاش می کنند تا با شناسایی عوامل تهدیدکننده ی امنیت به ویژه در فضاهای عمومی، امنیت را برای استفاده کنندگان از آن فضاها فراهم کنند. در راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل شهری مؤثر در امنیت فضای عمومی میدان 22بهمن شهر ایلام به روش تحلیلی- تفسیری و از نوع کاربردی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش را ساکنان شهر ایلام تشکیل می دهد که تعداد 384 نفراز آنها با استفاده از فرمول کوکران و به شیوه تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب و بین آنها پرسشنامه توزیع شد. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن به شیوه صوری و پایایی آلفای کرونباخ به میزان 939/0 تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی در نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج حاکی از تعیین 7 عامل تبیین کننده احساس امنیت به ترتیب اثرگذاری شامل: امنیت شبانه، اجتماع پذیری، پیاده مداری، زیبایی شناسی، آسایش محیطی، ساختار محیط و نظارت مستقیم است.
جایگاه فضاهای ورزشی در توسعه گردشگری شهرستان نهاوند مطالعه موردی: مجموعه ورزشی علیمرادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
145 - 156
حوزههای تخصصی:
جاذبه های انسان ساخت یکی از مهم ترین جاذبه هایی هستند که درنتیجه دخالت انسان در محیط شکل گرفته اند. این نوع جاذبه ها طیف وسیعی از چشم اندازهای جغرافیایی را به خود اختصاص می دهند که فضاهای ورزشی نمونه ای از آن ها هستند. مجموعه فرهنگی - ورزشی علیمرادیان با چشم اندازی زیبا، معماری مناسب و امکانات ورزشی مجهز برابر با استانداردهای جهانی، شرایط مطلوبی برای جذب گردشگر در شهرستان نهاوند فراهم آورده است. در این پژوهش ضمن معرفی پتانسیل های گردشگری شهرستان نهاوند، به معرفی مجموعه فرهنگی- ورزشی علیمرادیان و ارائه راهکارهایی برای توسعه گردشگری ورزشی، اشتغال زایی و ارتقاء سطح اقتصادی، در این شهرستان پرداخته شده است. روش کار تحقیق حاضر کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی، بازدید میدانی و تکمیل پرسشنامه بوده است. جامعه آماری شامل 100 نفر از ورزشکاران، کارشناسان و گردشگران ورزشی بوده که با توجه به مشخص نبودن تعداد دقیق جامعه، از جدول حجم نمونه مورگان به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شده اند. متغیرها به صورت کیفی و کمی تجزیه وتحلیل و از نرم افزار SPSS ویرایش 21 بهره گرفته شده، برای نرمال بودن داده ها از آزمون کلموگروف - اسمیرنوف و جهت بررسی فرضیه های تحقیق از آزمون T استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که پتانسیل های ورزشی شهرستان به درستی شناسایی نشده اند و اینکه فضاهای ورزشی تأثیر فراوانی در ارتقاء گردشگری ورزشی داشته که در صورت توجه و داشتن برنامه، رونق گردشگری ورزشی در این شهرستان سبب اشتغال زایی و ارتقاء سطح اقتصادی جامعه خواهد شد.
تبیین مسائل حکمروایی شهری در سناریوهای آینده کلان شهر تهران مبتنی بر رویکرد تبدیل سناریوهای کیفی به کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
45 - 62
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی های عملکردی، ساختاری و ذاتی شهرهای امروزی و انبوه عدم قطعیت های ناشی از این پیچیدگی ها در کنار رشد برق آسای شهرها در همه ابعاد، پرداختن به آینده های بلندمدت آن ها را بسیار دشوار کرده است. در این بستر است که سناریو نگاری در مدیریت شهری رواج پیداکرده و اخیراً با استقبال گسترده ای از طرف مدیران، تصمیم گیران و تحلیل گران موضوعات شهری روبه رو شده است. باوجوداین، کاربردی ساختن سناریوها در برنامه ریزی و مدیریت شهری یک دغدغه کلیدی است که در پاسخ به این دغدغه استفاده روش های ترکیبی سناریو نگاری و تبدیل داستان های سناریوها به مدل های کمی و قابل ارزیابی موردتوجه قرارگرفته است. گرچه تمرکز بیشتر مطالعات صورت گرفته بر استفاده از روش های ترکیبی برای ساخت سناریوهای محیطی (تغییر اقلیم، آب، تغییر کاربری اراضی و..) بوده است، اما از ظرفیت این رویکرد برای بهره گیری در سناریوهای حکمروایی شهری نباید غافل بود. در این پژوهش سناریوهای کیفی حکمروایی شهری کلان شهر تهران با استفاده از روش نقشه شناختی فازی مدل سازی شده و میزان تأثیرگذاری هر سناریو بر مسائل کلیدی حکمروایی شهری به صورت کمی ارزیابی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که بر اساس سه عدم قطعیت بحرانی: 1- مشارکت سمن ها و نهادهای مدنی در مدیریت شهری، 2- تأثیر فرآیند جهانی شدن بر کلان شهر تهران و 3- میزان تغییر و اصلاحات در نظام اداره کشور، هشت سناریوی ممکن شکل خواهد گرفت، که دراین بین پنج سناریوی سازگار آینده های متفاوتی برای حکمروایی کلان شهر تهران رقم خواهند زد. میزان تأثیرگذاری هرکدام بر هفت مسئله کلیدی حکمروایی شهری متفاوت است و بر اساس مدل سازی صورت گرفته، غیر از سناریوی اول که حکمروایی شهری تهران در وضعیت ایده ال قرار دارد، در همه سناریوهای باقی مانده مسائل حکمروایی تشدید خواهند شد.
ارزیابی عدالت محیط زیست شهری مبتنی بر توزیع فضایی خدمات اکوسیستم گردشگری مطالعه موردی: کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
35 - 52
حوزههای تخصصی:
عدالت محیط زیست شهری به عنوان یکی از ارکان توسعه پایدار شهری جهت بهبود کیفیت زندگی، آزادی، رفاه و امنیت برای همه شهروندان به شمار می رود. هدف از این مطالعه ارزیابی توزیع عادلانه خدمت اکوسیستمی گردشگری به عنوان یکی از مهم ترین خدمات اکوسیستم شهری است. روش تحقیق در این مطالعه ارزیابی- تحلیلی است و وضع موجود توزیع خدمات اکوسیستم گردشگری را با استفاده از تحلیل عرضه، تقاضا و دسترسی جهت ارزیابی توزیع عادلانه خدمت اکوسیستم گردشگری بررسی می کند. در مطالعه حاضر، به منظور ارزیابی جریان، عرضه و دسترسی به این خدمت از سه مدل گردشگری اینوست، ژئوکش و طیف فرصت گردشگری بهره گرفته شد. همچنین از شاخص های منزلت اجتماعی برای تحلیل تقاضا در تمامی مناطق تهران استفاده شد. یافته های هر سه مدل نشان داد که عرضه و جریان خدمت اکوسیستم در هر سه مدل، در مناطق شمالی شهر به ویژه مناطق یک الی چهار بیشتر از سایر مناطق بوده درحالی که تقاضا برای این خدمت در مناطق جنوبی و مرکزی بیشتر بوده است. علی رغم نتایج تقریباً مشابه در خروجی هر سه مدل، مدل طیف فرصت گردشگری نتایج بهتری جهت ارزیابی خدمات اکوسیستم گردشگری ارائه داد. یافته اصلی این تحقیق ناعادلانه بودن توزیع خدمت اکوسیستمی گردشگری در شهر تهران را تائید کرد به گونه ای که مناطق جنوبی و مرکزی تهران به دلیل فاصله و عدم دسترسی مناسب همچنین وضعیت پایین تر اقتصادی و اجتماعی بهره متناسبی از این خدمت اکوسیستمی نمی برند.
طراحی و توسعه سیستم ارسال تبلیغات شهروندمحور مبتنی بر مفهوم حصار جغرافیایی (Geofence)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
581 - 600
حوزههای تخصصی:
تبلیغات رسانه ای و محیطی مرسوم (رادیو و تلویزیون، وب سایت ها، بیلبوردها و نوشته های روی ساختمان ها) علاوه بر محدودیت، در مواردی از قبیل مکان و زمان ثابت آن ها، هزینه بالا و اثر مخرب آن ها در منظر و سیمای شهری، مکان محور نیست یا به عبارتی براساس موقعیت مکانی افراد ارائه نمی شود. تبلیغات و بازاریابی مبتنی بر مکان و موقعیت کاربر، از جمله روش های نوین و کاربردی در مدیریت تبلیغات شهری به شمار می آید. در این پژوهش، با استفاده از مفهوم حصار جغرافیایی و ابزارهای GIS، سرویس تبلیغاتی مکان-مبنای شهروند-محور به نام مشتری یاب به منظور نمایش تبلیغات در تلفن همراه مشتریان براساس موقعیت جغرافیایی و زمانی آن ها در محیط شهری فراهم شده است. به کمک این سیستم، صاحبان کسب وکار می توانند تبلیغات لازم را به مشتریان بالقوه خود در یک مکان و زمان مشخص ارائه دهند. سیستم مذکور به سه بخش مدیریت سایت، صاحبان کسب وکار (فروشگاه ها) و کاربران (مشتریان) تقسیم شده است. در مدیریت سایت، ایجاد، به روزرسانی و تغییر وضعیت حصار جغرافیایی و کاربران فروشگاه ها صورت می گیرد. صاحبان کسب وکار می توانند آگهی های مورد نیاز خود را در یک حصار جغرافیایی و زمان مشخص در سیستم وارد کنند. مشتری ها نیز زمانی که وارد محدوده مدنظر می شوند، پیام ها و اعلان هایی از قبیل آگهی و تخفیف را براساس موقعیت خود در محدوده دریافت خواهند کرد. آزمایش سیستم مورد نظر در منطقه 6 تهران با شعاع 400 متر حصار جغرافیایی صورت گرفت و تبلیغات چندین فروشگاه دریافت شد. میزان کاربردپذیری و رضایتمندی از سیستم به روش مقیاس کاربردپذیری سیستم (SUS ) اندازه گیری شد؛ درنتیجه مشتریان بیش از 70 درصد از سیستم رضایت داشتند.
تحلیل فضای عمومی مردم سالار به منظور ارتقاء مشارکت مردم (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای عمومی شهری با توجه به کارکرد و اثرگذاری آن در برهمکنش اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، بستری بنیادی برای حضور و مشارکت پایدار و هدفمند مردم در امور مختلف به ویژه در برنامه ریزی و مدیریت شهری است. توجه به مردم سالاری در فضاهای عمومی، منافع اجتماعی گوناگون برای شهروندان از جمله درک منافع همگانی و شکل گیری هویت های جمعی را به دنبال دارد. اما همچون بیشتر موارد در شهرهای کنونی ، کاستی های برنامه ریزانه و طراحانه در فضاهای عمومی، شمولیت و مردم سالاری این فضاها را دچار چالش نموده و زمینه های ایجاد اعتماد برای مشارکت عمومی در امور مختلف را تضعیف کرده است. هدف این پژوهش، ارزیابی و شناخت ظرفیت های فضای عمومی براساس مولفه های فضای مردم سالار برای افزایش مشارکت مردمی است ، با این فرض که فضای همگانی با ویژگی های متناسب و گیرا برای گروه های گوناگون اجتماعی می تواند مشارکت عمومی و مردم سالاری در ابعاد اجتماعی،کالبدی و مدیریتی، را تسهیل کند. که با روش تحلیل جز به جزء و پیمایشی فضاهای عمومی شهر یزد بر مبنای شاخص های به دست آمده از مطالعات کتابخانه ای و طرح های فرادست، میزان مشارکت پذیری فضاهای عمومی شهر یزد مورد سنجش قرار گرفته است. نتایج بررسی میدانی در این پژوهش نشان می دهد که فضای عمومی یزد، از نگاه کالبدی و اجتماعی، دچار ضعف و کاستی برای تعامل گروه های اجتماعی است و از نگاه مدیریتی دچار نبود نظارت و مشارکت همگانی و کمبود معیارهای فضای عمومی مردم سالار است. نبود همه شمولی به ضعف کیفیت عملکردی فضاهای جمعی و نبود تعامل اجتماعی پویا انجامیده که برای سازمان اجتماعی و مدنی، افزایش آگاهی و مشارکت همگانی بسیار اساسی است. تقویت فضای تعامل چهره به چهره، بسترسازی برای برخورداری همگان از اطلاعات شهری و قابلیت حضور همه گروه های اجتماعی در فضاهای عمومی می تواند زمینه مشارکت عمومی را در عرصه های مختلف افزایش دهد.
رابطه ارتفاع ساختمان های بلند با سلامت روان شهروندان مطالعه موردی: مجتمع سعیدیه همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
51 - 62
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، بلندمرتبه سازی به عنوان یک شیوه ساختمان سازی، بسیار موردتوجه قرار گرفت و جایگزین رشد افقی شهرها شد. اما به نظر می رسد که در طرح توسعه عمودی شهرها، به روان شهروندان در فضاهای شهری توجه کافی نشده است. ارتفاع، جزء ذاتی ساختمان های بلند و مهم ترین ویژگی فرم این ابنیه است که تأثیر چشمگیری در ارتباط با شهروندان و برآیند ادراکات و احساسات آنان دارد؛ بنابراین ضروری است که جوانب تأثیر ارتفاع به صورتی موشکافانه بررسی شود. یکی از مهم ترین جوانب، اثرات آنها بر سلامت روان شهروندان است. استرس و تنش های روانی دائماً سلامت روان انسان را تهدید می کنند و یکی از دلایل آنها، محیط نابسامان شهرها و سکونتگاه های ماست. این امر بر اهمیت بررسی محیط شهری برای کاهش تنش های موجود می افزاید. هدف این نوشتار، علاوه بر دستیابی به چگونگی اثرگذاری ارتفاع ساختمان های بلند بر سلامت روان شهروندان، روش های بهتری برای طراحی این ابنیه با رویکرد تأثیر بر سلامت روان است. در پژوهش حاضر از رویکرد کیفی و روش نظریه زمینه ای (Grounded Theory) استفاده شده است. پس از مصاحبه عمیق با شهروندان در محیط واقعی، متن پیاده شده مصاحبات، خلاصه و در سه مرحله باز، محوری و انتخابی، کدگذاری شد و نهایتاً به وسیله نرم افزار تحلیل داده های MAXQDA مدل زمینه ای آن استخراج گردید. یافته ها نشان داد که ارتفاعِ ساختمان های بلند به واسطه بروز مقولاتی چون محصوریت نامناسب، تبعات کالبدی_بصری، خرداقلیم، محدودیت های چشم انداز، معضلات اجتماعی، اشراف، ناهمگنی در بافت شهری و آثار سوء زیست محیطی، فشار روانی ایجاد می کند و درگیری درازمدت شهروندان با واکنش های هیجانی ناشی از فشارهای روانی، باعث آسیب دیدن سلامت روان آنان می شود.
تبیین فرایند تحقق منظر پایدار در شهر معاصر با بهره گیری از نظریه شهرسازی منظر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
3 - 16
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر نگرش های متعددی در رابطه با شکل گیری «منظر پایدار» در شهرها مطرح و پژوهش های گوناگونی در این زمینه انجام شده است. اما آنچه تاکنون قابل تشخیص است، عدم توجه به منظر و رویکرد کل نگر آن در حوزه شهرسازی به عنوان «رکن اساسی طراحی شهری» است. بر این مبنا تفکر «شهرسازی منظر» با درک منظر به مثابه یک پایگاه نظری جدید و«کلی نگری» به شهر و پذیرش «عدم قطعیت» شهر معاصر، عرصه موضوعی جدیدی را در رابطه با طراحی منظر در ادبیات جهانی مطرح نموده است. از این رو پژوهش حاضر درصدد تبیین فرایند طراحی منظر شهری پایدار در شرایط متغیر کنونی (در دو بعد رویه و محتوا) با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه «شهرسازی منظر» است. در این راستا پرسش اصلی پژوهش این گونه مطرح می شود که «منظر پایدار» در چارچوب نظری تفکر «شهرسازی منظر»، براساس ماهیت پیچیده شهر معاصر، چگونه تبیین شده و تحقق می یابد. متأثر از ماهیت پرسش پژوهش و برای رسیدن به هدف مورد نظر، از روش تحلیل محتوا و تفسیر یافته ها استفاده شده است. نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که مفهوم پایداری در تفکر «شهرسازی منظر» هم به معنای «ثبات» ساختار اصلی شهر و هم به مفهوم «تغییر» فعالیت و برنامه ها مطابق با تغییر شرایط و تقاضاها در طول زمان است. بنابراین می توان از چارچوب نظری تفکر «شهرسازی منظر» با ویژگی «عدم قطعیت» و «تغییر» در طراحی «عرصه های باز» درون و پیرامون شهر و همچنین «محله های شهری» که از قابلیت «انطباق» و «انعطاف پذیری» بیشتری برخوردارند، استفاده نمود. در این زمینه تأکید بر برنامه ریزی از پایین به بالا، ابعاد مشارکتی، طراحی فرایند محور و برگشت پذیر (با قابلیت اصلاح و بازبینی)، تفکری فرارشته ای در مواجهه با منظر، همراه با نگرشی از مقیاس کلان به خرد در حوزه منظر شهری و توجه به ارزش های موجود در آن باید مدنظر قرار بگیرد.
شناسایی و ارزیابی پیشران های شگفت انگیز در تاب آوری کالبدی کاربری های شهری با رویکرد پدافند غیرعامل (مورد پژوهی: ناحیه یک شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۶
33 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی میزان آسیب پذیری کاربری های ناحیه یک شهر یاسوج در برابر بحران های احتمالی از منظر پدافند غیرعامل و شناسایی پیشران های شگفت انگیز در کاهش خسارات جانی و مالی ناشی از بحران های انسانی می باشد. در این راستا جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات پژوهش، از نرم افزار تحلیلگر فضایی ARC GIS ، Auto CAD و نرم افزار آینده پژوهی MICMAC و مدل های آماری تحلیل اثرات متقاطع و IHWP استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، در مجموع 89/5 درصد از کاربری ها با میزان 118893 مترمربع و وزن (151/0 – 099/0) دارای درجه آسیب پذیری بسیار کم، 35/25 درصد از کاربری ها با وزن (179/0-151/0) دارای آسیب پذیری کم، 94/28 درصد از کاربری ها با مقدار مساحت (551018 متر مربع) و با اوزان (235/0-204/0) دارای درجه آسیب پذیری زیاد، 36/9 درصد از کاربری ها با مساحت (131314 متر مربع) داری درجه آسیب پذیری بسیار زیادی هستند. و به طور کلی نزدیک به 40 درصد از کاربری ها در برابر شاخص های آسیب پذیری پدافند غیرعامل و بحران های انسانی، آسیب پذیر هستند. همچنین یافته های پژوهش نشان داد که پیشران های هدف عبارتند از؛ مصالح ضعیف ابنیه و کیفیت پایان ابنیه، عدم استفاده از متخصصان و نخبگان درحوزه ی مدیریت شهر، عدم توجه به اصول پدافند غیر عامل درساخت و طراحی ساختمان ها، نبود ساختمان های امن و پناهگاه های مناسب در شهر و عدم توجه به مسئله پدافند غیرعامل در طرح ها و برنامه ریزی های شهری جزء متغیرهای ورودی بوده و بیشترین شدت خالص تأثیرگذاری را دارند. همچنین پیشران مصالح ضعیف ابنیه و کیفیت پایان ابنیه با خالص اثرگذاری 25/0درصد، دارای بیشترین شدت اثرگذاری مستقیم و تراکم بالای جمعیتی و ساختمانی با خالص اثرگذاری غیرمستقیم 20/0 درصد، دارای بیشترین شدت اثرگذاری غیرمستقیم هستند.
تحلیلی بر پراکنش فضایی امنیت شهروندی در شهرهای استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: در عصر حاضر که عصر فراپیچیدگی ها نام گرفته است، امنیت یکی از مسائل اساسی توسعه در جوامع انسانی محسوب می شود. به بیانی دیگر امنیت، پیش نیاز هرگونه توسعه اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محسوب شده و با سطح پیشرفت جوامع در ارتباط است. و این امر بدان دلیل است که آگاهی از وضعیت امنیت ساکنان یک اجتماع نقش مؤثری در شناخت چالش ها و راهکارهای توسعه یک جامعه داشته و در جهت تقویت زیرساخت های آن عمل می نماید. روش: روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. داده های این پژوهش از طریق مطالعه اسنادی (سالنامه آماری استان یزد؛ بخش قضایی- ناحیه انتظامی استان یزد) جمع آوری گردیده است. در این پژوهش به منظور وزن دهی شاخص ها از تکنیک دلفی و به منظور تحلیل داده ها از تکنیک ARAS و به منظور تحلیل فضایی از مدلIDW استفاده گردیده است. یافته ها: پژوهش نشان می دهد شهرستان میبد با مقدار 1 در بهترین سطح و شهرستان یزد با مقدار 0.431 در بدترین وضعیت از امنیت شهروندی قرار داشته اند. به طوری که شمال غرب و جنوب منطقه مورد مطالعه از احساس امنیت نسبتاٌ متعادلی برخوردار است و بخش مرکزی استان یعنی یزد؛ تفت و بافق نسبت به دیگر شهرستان ها از تراکم کمتری برخوردار است. نتایج: پراکنش فضایی احساس امنیت شهروندی در سطح استان یزد از متغیرهای همچون میزان جمعیت، تراکم های اداری - نظامی و وسعت پیروی نمی کند به طوری که قرار گرفتن شهر یزد در رتبه دهم از سطح بندی با بیشترین جمعیت و تراکم اداری- نظامی و واقع شدن به عنوان مرکزیت شهری استان یزد روشن کننده این امر است.
بررسی عوامل موثر بر امنیت زنان در بافت فرسوده محله طرشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
1 - 17
حوزههای تخصصی:
در حال حاضر، بافت فرسوده شهری و چالش هایی که به دنبال آن شکل گرفته، تبدیل به یکی از مسائل اساسی کشورها شده است. یکی از معضلات جدی بافت های فرسوده شهری، افزایش جرائم شهری در این بافت ها است. احساس ناامنی در جامعه باعث می شود که افراد از حوزه عمومی کناره گیری کرده و زندگی و فعالیت های خود را در انزوا ادامه دهند و درازمدت اثرات نامطلوبی بر کیفیت زندگی، بهره وری اقتصادی و اجتماعی افراد خواهد داشت. زنان نیمی از جمعیت جامعه را به خود اختصاص می دهند و به عنوان مهم ترین و تأثیرگذارترین گروه های اجتماعی، که دارای نقش کلیدی در خانواده و تربیت نسل آینده هستند، می باشند. یکی از عواملی که مانع حضور مؤثر و فعالانه زنان می باشد موضوع امنیت به ویژه در بافت های فرسوده است. بر همین اساس ضروری است تا به مسائل زنان به عنوان سرمایه های اجتماعی و انسانی پرداخته شود. پژوهش حاضر به دنبال کشف عوامل اصلی مؤثر در امنیت زنان بافت فرسوده محلات شهری و سپس تحلیل تأثیر و میزان تأثیر هر یک از عوامل بر امنیت زنان بافت فرسوده محله طرشت می باشد. روش تحقیق پژوهش توصیفی – تحلیلی است و برای کشف عوامل اصلی از تحلیل عامل اکتشافی و نرم افزار Spss؛ سپس برای تحلیل میزان تأثیر هرکدام از عوامل کشف شده از نرم افزار Smart pls بهره گرفته شد. در نهایت یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که عوامل کالبدی، نظارتی و اجتماعی به ترتیب بیشترین تأثیر را در زمینه ارتقای امنیت زنان در بافت فرسوده محله طرشت دارا می باشند، نکته حائز اهمیتی که در یافته ها به چشم می خورد جای گیری عامل نظارتی در رتبه دوم و بالاتر از عامل اجتماعی می باشد که خود دلالت بر اهمیت این عامل در بین زنان محله طرشت دارد.
بررسی تأثیر فرم شهر بر میزان مصرف انرژی در بخش مسکونی مطالعه موردی: شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
109 - 122
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان و فزاینده شهرنشینی و در پی آن افزایش جمعیت شهرها، پیامدهای مختلفی را در زمینه های گوناگون به دنبال داشته است. یکی از این پیامدها، رشد صعودی حدود 20 درصدی میزان مصرف و تقاضای انرژی در شهرها در سه دهه اخیر بوده است. طبق آمار منتشرشده از سوی آژانس بین المللی انرژی، ایران نهمین کشور تولیدکننده انرژی و دهمین کشور مصرف کننده انرژی در جهان است. به این گونه که متوسط مصرف انرژی به ازای هر مترمربع در ایران 6/2 برابر متوسط مصرف در کشورهای صنعتی است که در بعضی از شهرهای کشور، این رقم به حدود 4 برابرمی رسد. با روند چنین شرایطی شاید باگذشت چند سال و اندی دیگر قادر به صادرات نفت نباشیم. پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیر فرم و بافت شهر بر الگوی مصرف انرژی در شهر همدان صورت گرفته است. پژوهش ازنظر ماهیت توصیفی – تحلیلی و بنا بر هدف کاربردی است. روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت اسنادی و پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش شهر همدان می باشد. تعداد نمونه های موردنظر جهت بررسی میزان مصرف انرژی، 388 واحد مسکونی موجود در محلات منتخب می باشد. جهت تعیین فرم محلات شهر از 5 متغیر و 3 شاخص اصلی تراکم، اتصال و اختلاط کاربری در محیط نرم افزار GIS استفاده شد. در ادامه به بررسی وجود ارتباط بین متغیرهای تحقیق (مشخصه های فرم شهری و ساختمانی به عنوان متغیر مستقل و اطلاعات میزان مصرف گاز و برق خانوارها به عنوان متغیر وابسته) با استفاده از نرم افزار SPSS اقدام شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین فرم شهر و میزان مصرف انرژی رابطه معناداری وجود دارد. به گونه ای که فرم های فشرده شهری با میانگین 66/13422298 کیلوژول مصرف انرژی، کارآمدترین فرم ازنظر مصرف انرژی هستند. در مقابل فرم های پراکنده با میانگین 10/18289848 کیلوژول مصرف انرژی، ناکارآمدترین نوع فرم شهری هستند.
پایش و پیش بینی فرایند گسترش کالبدی و تغییرات کاربری زمین در شهرهای میانه اندام (مورد شناسی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
125 - 144
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر شهرهای ایران مانند بسیاری از شهرهای جهان سوم دچار تحولات چشمگیری شده اند، به طوری که روند رشد شهرنشینی در پی تحولات اقتصادی، اجتماعی، موجب رشد لجام گسیخته و بی قواره شهرهای با نقش ملی و ناحیه ا ی شده که در اغلب شهرهای کشور ناشی از فقدان سیاست های نامناسب ساخت وساز و بی برنامگی در بهره برداری از زمین شهری است؛ ازاین رو ارزیابی روند گسترش فیزیکی شهر و آگاهی از الگوهای تغییرات کاربری اراضی و به کارگیری نتایج آن، در برنامه ریزی های آینده شهر ضروری است. در پژوهش حاضر به بررسی تغییرات کاربری اراضی و روند گسترش فیزیکی پیرامون شهر مرند در طی سال های 1378-1395 و سپس به پیش بینی این تغییرات تا سال 1405 با استفاده از مدل زنجیره ای مارکوف پرداخته شد و برای این منظور از تصاویر ماهواره ای لندست TM، سال های 1378، 1384، 1390 و 1395 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. تعیین نقشه کاربری بعد از انجام تصحیحات بر روی تصاویر ماهواره ای، تعیین نمونه های آموزشی و ارزیابی دقت طبقه بندی صورت گرفت. نتایج نشان می دهد که در طی این دوره، طبقه اراضی ساخته شده افزایش قابل توجهی داشته است؛ به طوری که حدود 36 درصد از تغییرات را دربر داشته و در روند افزایش اراضی ساخته شده، طبقات اراضی بایر و باغات به ترتیب بیشترین نقش را داشته است و این تغییرات عمدتاً ناشی از افزایش میزان مهاجرت از سکونتگاه های پیرامون شهر مرند به این شهر است.