فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۰۱ تا ۲٬۶۲۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
مفهوم ""دسترسی"" مشخصه ای مهم در فضاهای شهری بوده و رابطی حیاتی میان حمل و نقل و کاربری زمین است که در رشته های مختلف به خصوص برنامه ریزی حمل و نقل و برنامه ریزی شهری نقش مهمی را در سیاست های اتخاذ شده توسط تصمیم گیران ایفا می کند. بنابراین، در مطالعه پیش رو با اندازه گیری دسترسی به مراکز شهری و تسهیلات حمل و نقلی و با تکیه بر بررسی مطالعات گذشته، مجموعه مناسبی از پارامترهای مرتبط با دسترسی جمع آوری شده و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و بهره گیری از روش های تصمیم گیری چند معیاره برای وزن دهی به پارامترها، ارزش بلوک های منطقه بر اساس پارامترهای دسترسی مورد ارزیابی قرار گرفته شد. این مطالعه نشان می دهد دسترسی به ایستگاه های حمل و نقل عمومی بر ارزش نهایی هر بلوک تأثیر قابل توجهی دارد، بطوریکه حدود 94% بلوک های با دسترسی مناسب به ایستگاه ها، از حیث ارزش دسترسی نهایی نیز نسبت به بلوک های دیگر مسکونی منطقه دارای رتبه بالاتری هستند. در نهایت، با گردآوری نتایج حاصل از بررسی تمامی پارامترها مشخص شد 60% بلوک ها ارزشی بالاتر از میانگین منطقه و 40% پایین تر از حد میانگین در دسترسی به تسهیلات منطقه ای قرار دارند. همینطور مشخص شد از بین پارامترهای بررسی شده مؤثر در دسترسی، پارامتر ""فاصله از حمل و نقل عمومی"" بیشترین تأثیر را در ارزیابی میزان دسترسی مناطق دارد. به این طریق، این مطالعه می تواند به برنامه ریزان شهری به منظور تصمیم گیری مناسب در رابطه با توزیع مناسب خدمات شهری و تسهیلات حمل و نقلی در سطح منطقه یاری برساند.
تحلیل جایگاه شاخص های توسعه راهبرد شهری (CDS) در شهر ایلام
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت، گسترش شهرنشینی در سال های اخیر توجه به برنامه ریزی و مدیریت شهری را افزایش داده است. تدوین برنامه های چشم انداز و توسعه از راهکار هایی است که مسئولان شهری به منظور پیش گیری از مشکلات احتمالی در مدیریت شهری از آنها استفاده می کنند. استراتژی توسعه شهری رویکردی راهبردی است که هم اکنون در بسیاری از کشورهای در حال توسعه با استقبال مواجه شده است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف تحلیل جایگاه شاخص های توسعه شهری در شهر ایلام به نگارش درآمده است. روش انجام این پژوهش توصیفی–تحلیل (پیمایشی) است. جامعه آماری آن را کارشناسان مدیریت شهری و شهروندان شهر ایلام تشکیل می دهد که تعداد 80 نفر از کارشناسان به روش در دسترس و 384 نفر از شهروندان به صورت تصادفی ساده انتخاب و بین آنها پرسشنامه توزیع شد. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط اساتید مورد تایید و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به میزان 914/0 محاسبه و مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تأییدی (تأیید مدل متغیر پژوهش)، دوجمله ای، کروسکال والیس و فریدمن انجام شد. نتایج حاکی از آن داشت که وضعیت شاخص های توسعه شهری در شهر ایلام از نظر کارشناسان با میانگین (754/2) و شهروندان با میانگین (448/2) نامطلوب است. همچنین نظرات هر دو جامعه آماری در مورد اهمیت استراتژی های توسعه شهری به جز مورد بانکی-بودن با رویکرد فناوری متفاوت است. مهمترین استراتژی توسعه شهری در شهر ایلام از دیدگاه هر دو جامعه آماری بانکی بودن با رویکرد فناوری با میانگین رتبه (571/2) می باشد.
تحلیل رابطة پایگاه اجتماعی و اقتصادی قومیت ها با جدایی گزینی شهری (موردمطالعه: محلات شهر تکاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدایی گزینی به عنوان یک مشکل و جدایی بین جوامع قومی، مذهبی، نژادی و گروه های درآمدی شهری، از مهم ترین موانع توسعه است. مهم ترین بعد آن، جدایی گزینی در درآمد اقتصادی بوده که منجر به بروز شکاف هایی در امکانات اجتماعی شده و شهروندان را از مشارکت اجتماعی دور نگه می دارد و درنهایت شهر را به سمت خوشه ای شدن در بعد فضایی هدایت می کند. هدف مقالة حاضر آن است تا با استفاده از تحلیل های خودهمبستگی، رابطة پایگاه اجتماعی و اقتصادی قومیت ها با جدایی گزینی آنان در محلات شهر تکاب تحلیل و تأثیر آن ها بر یکدیگر با استفاده از نقشه نمایش داده می شود. روش پژوهش به کار گرفته شده توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و پیمایش های میدانی است. در این پژوهش قومیت، میزان درآمد و هزینة خانوار به تفکیک در حوزه های شهری موردبررسی قرارگرفته است، بدین ترتیب که ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و برداشت های میدانی اطلاعات مرتبط با پایگاه درآمدی و قومیت خانوار جمع آوری شده است، سپس با ایجاد پایگاه داده ها در محیط GIS به ایجاد لایه های موردنیاز برای انجام طرح پرداخته شده و درنهایت با استفاده از تحلیل آمار فضایی موران جهانی و آنسلین خودهمبستگی بین قومیت و درآمد به وسیلة نقشه نمایش داده شده است. در موران جهانی قومیت ترک (۰٫۵۳) و هزینه خانوار (۰٫۲۳) با خوشه بندی بالاتر و به طور کامل در مجاورت یکدیگر واقع شده اند. موران آنسلین نیز جدایی گزینی قومی و درآمدی را نشان می دهد و جدایی گزینی اقتصادی با جدایی گزینی قومیتی به طور کامل تطابق دارد. به این صورت که قومیت ترک در شرق شهر تکاب ازنظر درآمدی در سطحی بالاتر از قومیت کرد در غرب شهر است و جدایی گزینی قومیتی بر جدایی گزینی اقتصادی تأثیر مستقیم دارد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی قومیت ها و جدایی گزینی فضایی آنان رابطه علی و معلولی وجود دارد. درواقع می توان گفت چهار مرحله هجوم و توالی اکولوژیکی (نفوذ، هجوم، تثبیت، تراکم و توده شدن) در شهر تکاب به وقوع پیوسته است.
تحلیل ارتباط بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در کلان شهر تبریز با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که مسکن کالای همگنی نیست، تعریف دقیق مسکن از مهم ترین الزامات شناسایی مختصات آن محسوب می شود و استانداردسازی مفاهیم در این حوزه می تواند بسیار راهگشا باشد. در این راستا، باید به شاخص هایی نظیر کیفیت کالبدی – فضایی، کیفیت عملکردی، کیفیت محیطی و کیفیت مربوط به نیازهای انسان توجه شود. در چهارچوب همین مفاهیم کلیدی، ارتباط بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در شهر تبریز بررسی شده است. این تحلیل در دو مرحله انجام شده است. در مرحلة اول شاخص های ذهنی و عینی کیفیت محیطی با استفاده از مؤلفه های اصلی در 184 حوزة سرشماری کلان شهر تبریز که 29 محله (ناحیة) شاخص شهر تبریز را در برمی گیرد، تجزیه وتحلیل شده است. نتایج مرحلة اول حاکی از این است که مزیت های کالبدی، عدم رضایت از تراکم بالا و برخی اثرات جانبی منفی ناشی از مناطق نامتجانس در سطح نخست تأثیرگذاری بر شاخص های محیطی قرار دارند. در مرحلة دوم، ارتباط بین سطح شاخص های محیطی و قیمت فروش مسکن بررسی شده است. به این منظور از ضریب همبستگی و آزمون خی دو استفاده شده است. نتایج بیانگر رابطة خطی مثبت و قوی بین سطح کیفیت محیطی و قیمت فروش مسکن در مناطق مختلف شهر تبریز است؛ به گونه ای که متغیر قیمت فروش مسکن به سطح کیفیت محیطی وابسته است.
ارزیابی کیفیت زندگی در مناطق شهری (مطالعه موردی: منطقه 11 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۵ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
357 - 379
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی رویکردی جامع و دارای ابعاد گوناگون کالبدی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. برنامه ریزان شهری در طرح ها و برنامه های خود ارتقای شاخص های کیفیت زندگی و رضایتمندی ضروری می دانند. کیفیت زندگی از لحاظ عینی شامل: محیط طبیعی به منزله بستر، کیفیت ساخت وسازهای شهری، اقتصاد، امکانات رفاهی و تعاملات اجتماعی و... است. از لحاظ بعد ذهنی شامل: جنبه های معنوی، روحی و روانی فرد است. ارتقاء کیفیت زندگی در فضاهای شهری با ساماندهی این ابعاد و شاخص ها، موجب آسایش و آرامش جامعه می شود. هدف این پژوهش ارزیابی کیفیت زندگی در ابعاد کالبدی، اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی به منظور دستیابی به راهکارهای ارتقای کیفیت زندگی منطقه 11 شهرداری تهران است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و پیمایشی با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS و Excel و در بخش استنباطی و تحلیل های آماری t-test تک نمونه ای و آزمون پیرسون انجام شده است. تعداد نمونه با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر از شهروندان منطقه 11 شهر تهران و به صورت تصادفی ساده است. یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل پرسشنامه نشان می دهد که کیفیت زندگی شهری این منطقه از نظر بعد اقتصادی، 58 درصد در سطح متوسط و در بعد اجتماعی-فرهنگی 53 درصد در سطح متوسط و در بعد کالبدی 64 درصد وضعیت متوسط دارد. بیشترین رضایتمندی شهروندان از نظر عینی در بعد کالبدی و از نظر ذهنی در بعد اجتماعی-فرهنگی کمترین میزان را دارا است. بنابراین چالش هایی همچون کمبود وسایل حمل و نقل عمومی، کاستی خدمات عمومی شهری، مسکن نامناسب، کمبود فرصت ها و موقعیت های شغلی مناسب، نارسایی تعاملات اجتماعی و مشارکت مردمی موجب پایین بودن سطح کیفیت زندگی در محله های منطقه 11 شهر تهران شده است. درنتیجه برنامه ریزی اجتماعی، اقتصادی و کالبدی با مشارکت شهروندان برای ارتقای کیفیت زندگی ضروری است.
مدلسازی پهنه های اسکان موقت در مدیریت بحران زلزله با استفاده از مدل های تصمیم گیری فازی-مبنا (مطالعه موردی شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر مرند از لحاظ وضعیت لرزه خیزی در پهنه های با خطر بسیار زیاد قرارگرفته است، ازاین رو مساله اسکان موقت و بهینه سازی اسکان جمعیت در هنگام بروز بحران زلزله از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و مدلسازی مکانی مراکز پیشنهادی اسکان موقت به منظور مدیریت بحران زلزله در شهرستان مرند تدوین گردیده است. با مطالعه مبانی نظری تحقیق و استفاده از نظرات کارشناسان هشت معیار موثر در پهنه بندی مراکز اسکان موقت استخراج گردیده و در قالب دو مدل؛ فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی (FAHP) و سیستم استنتاج فازی (FIS)، مراکز با شرایط مناسب به منظور اسکان موقت در مدیریت بحران زلزله مشخص گردیدند. با مقایسه نتایج به دست آمده از دو مدل بر اساس نظر کارشناسان و امکان سنجی استفاده بهینه و عملی از پهنه های پیشنهادی، از میان پهنه های با شرایط بسیار مناسب در سیستم استنتاج فازی، 232723 مترمربع و در مدل فرآیند تحلیل سلسله مراتبی 44995 مترمربع مورد تایید کارشناسان و دارای شرایط تعریف شده می باشند؛ که نشان از دقت و صحت بیش تر نتایج حاصل از سیستم استنتاج فازی نسبت به فرآیند تحلیل سلسله مراتبی می باشد. استفاده از نتایج حاصل از این تحقیق توسط مدیران و برنامه ریزان شهری نقش مؤثری در مدیریت بحران زلزله خواهد داشت.
تحلیل ظرفیت های توسعه هوشمند شهر مراغه با به کارگیری اصل توسعه میان افزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق استفاده از رویکرد توسعه میان افزا به منظور توسعه آتی شهر مراغه و به دست آوردن پتانسیل های هر یک از محلات می باشد که از چندین شاخص از جمله نرخ فضای باز، کیفیت ابنیه، دسترسی و نفوذناپذیری، فشردگی و ریزدانگی و ... استفاده شده است. محدوده مورد مطالعه در این پژوهش شهر مراغه می باشد. روش تحقیق میدانی-اکتشافی می باشد که از روش های دیگر از جمله توصیفی-تحلیلی بهره گرفته شده است. نتایج نشان می دهد شهر مراغه 867 هکتار زمین بایر دارد. 56 درصد ساختمان های موجود در وضعیت تعمیری و تخریبی قرار دارند. هم چنین 70درصد از کل ساختمان ها به صورت یک طبقه می باشد. در نتیجه شهر مراغه دارای پتانسیل های زیادی در امر توسعه میان افزا می باشد. این ظرفیت بالقوه با استفاده از اصول رشد هوشمند شهری و علی الخصوص توسعه میان افزا می تواند در توسعه پایدار شهر موثر باشد.
کاربرد فرآیند تحلیل شبکه ای (ANP) در تعیین بهترین کاربری منطقه درکش خراسان شمالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه کارهای اساسی جهت نیل به اهداف جنگلداری و به حداقل رساندن بحران های زیست محیطی، برنامه ریزی استفاده از جنگل با در نظر گرفتن توان طبیعی آن برای کاربری مورد نظر است. در این تحقیق با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه، معیارهای اکولوژیک، اقتصادی و اجتماعی، در ساختار BOCR در رویشگاه جنگلی جوزک- درکش خراسان شمالی ارزیابی و اولویت بندی شدند. نتایج نشان داد که زیرشبکه سودها با وزن کل 55/0 در اولویت اول و زیرشبکه ریسک ها با وزن کل 07/0 در اولویت آخر قرار دارد. در زیرشبکه سودها اولویت اول مربوط به افزایش درآمد بود و الویت اول زیرشبکه ریسک ها را نیز پذیرش اجتماع به خود اختصاص داد. از بین معیارهای استراتژیک نیز معیار اجتماعی وزن بالایی را به خود اختصاص داد (49/0) و بعد از آن معیار اقتصادی با وزن 31/0 و اکولوژیک با وزن 19/0 قرار گرفتند. در نهایت نتایج نشان داد که گزینه های اکوتوریسم با وزن کلی 62/0، حفاظت با وزن کل 19/0 و گزینه بهره برداری از محصولات فرعی با وزن کل 18/0 به ترتیب در اولویت اول، دوم و سوم قرار گرفتند. با توجه به نتایج، عرصه جنگلی مذکور را می توان به سمت کاربری توریستی سوق داد که بی شک تأثیر به سزایی در جلوگیری از تخریب تمامی این عرصه ها، اشتغالزایی با جلب مشارکت مردم و ارج نهادن به سیاست های مشارکتهای مردمی و به دنبال آن افزایش در آمد ساکنان منطقه، کمک در جهت جلوگیری از مهاجرت به شهرها و به طور کلی توسعه روستاهای همجوار ناحیه جنگلی را به دنبال خواهد داشت.
جُستاری در ارزیابی اقدامات نوسازی بافت های فرسوده شهری ایران (در قیاس با تجارب نوسازی جهانی) در راستای توجه به اهداف توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسودگی ساختمان ها و محله ها در نابرابری میان «خدمات عرضه شده توسط بافت و نیاز امروز» نمود می یابد. بافت های فرسوده شهری که ساکنان بسیاری را نیز در خود جای داده است دارای شرایط بحرانی می باشند. بافت های فرسوده شهری در فرایند زمانی شکل گرفته و امروزه در محاصره تکنولوژی عصر حاضر و توسعه شهری جدید گرفتار شده اند و از لحاظ ساختاری و عملکردی دچار کمبودهایی می باشند که نمی توانند جوابگوی نیاز ساکنین خود باشند. آسیب پذیری خانه های بافت های فرسوده در برابر زلزله کاملا جدی است. زیرساخت های بافت فرسوده از متوسط شهر بسیار کمتر است و فقر اقتصادی در بافت های فرسوده، توان مشارکت و نظارت مردم را سلب کرده است. در توسعه پایدار شهرها، توجه به بافت های فرسوده و نوسازی و بهسازی آنها بسیار قابل توجه می باشد. هدف اصلی این نوشتار بررسی توانمندسازی بافت های فرسوده می باشد و در این راستا ضمن مروری بر تعاریف فرسودگی از منظر علمی و حقوقی، نوسازی بافت های فرسوده به عنوان یکی از مؤلفه های قابل توجه در توسعه پایدار مورد بررسی قرار می گیرد. لذا پس از مروری تاریخی بر نوسازی بافت های فرسوده جهانی، به بررسی آن در ایران پرداخته و ضمن آسیب شناسی آن در تاریخ کشور، به ارائه پیشنهادات این امر در بافت های شهری امروز می پردازد. این تحقیق بر اساس نوع داده ها و متغیرها، تحقیقی کیفی است. روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی و جمع آوری اطلاعات به صورت میدانی- اسنادی می باشد. متغیر مستقل تحقیق با توجه به موضوع پژوهش، بافت های فرسوده شهری و متغیر وابسته نیز نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده است. در این راستا توجه به مفهوم نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده به عنوان ابزاری برای توسعه پایدار در نظر گرفته شده است. در مرحله بعد ضمن تحلیل مطالعات صورت گرفته به ارائه مدل پیشنهادی در راستای توجه به توسعه پایدار با استفاده از ابزار پیشنهادی (نوسازی) پرداخته می شود. نتایج حاصل حاکی از این است که مشکلاتی در راستای عدم تحقق نوسازی وجود دارد که شاید بتوان آن را در سطوح ساختاری، نهادی، خردی که از اهداف توسعه پایدار می باشد، بررسی نمود.
موانع و چالش های تحقق مدیریت یکپارچه گردشگری در کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
47 - 60
حوزههای تخصصی:
در یک مقصد گردشگری، ذینفعان و ذینفوذان مختلف با وابستگی های متقابل وجود دارند که گاهاً با یکدیگر همکاری نمی کنند و اغلب دیدگاه هایشان در مورد توسعه بسیار متفاوت است. البته، این تفاوت نگاه ها، در برخی مواقع که بستر نقد سیاست ها را بدنبال داشته باشد زمینه توسعه مقصد گردشگری را فراهم می نماید. اما، در اغلب موارد موانع و چالشهایی را برای آن بوجود می اورد. از اینرو، نقش مدیریت مقصد گردشگری در راستای همکاری بین سازمان های متولی گردشگری برای ایجاد بسترهای لازم به منظور توسعه پایدار گردشگری برجسته می گردد. لذا پژوهش حاضر سعی دارد با بررسی چالش ها و واکاوی موانع تحقق مدیریت یکپارچه گردشگری مشهد این موضوع را از منظر همکاری سازمانی مورد مداقه قرار دهد. در این مطالعه از روش شناسی کیفی و برای جمع آوری داده ها از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعه هدف، کلیه مدیران و کارشناسان ارشد سازمان های متولی گردشگری شهر مشهد در سال 1394 هستند که از بین آنها 15 نفر در پژوهش مشارکت داشتند. نتایج حاکی است عمده ترین عوامل تأثیرگذار بر عدم همکاری بین سازمان های متولی گردشگری در شهر مشهد عدم مدیریت یکپارچه در گردشگری، ضعف نگرش سیستمی، ضعف ساختار حقوقی، ضعف نظام برنامه ریزی، و ضعف نظام سیاست گذاری است که چالش هایی از جمله عدم شفافیت در وظایف قانونی دستگاهی، برخورد سلیقه ای، کمبود منابع، فقدان نیروی انسانی متخصص، همکاری غیر رسمی و مقطعی، ضعف تقسیم کار، ضعف در توزیع و تخصیص بهینه منابع و عدم توانمندی مدیران را به دنبال داشته است.
ارزیابی جاذبه های گردشگری شهری با روش ارزش گذاری مشروط(CVM) مطالعه موردی جاذبه شورابیل اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
57 - 70
حوزههای تخصصی:
دلبستگی و علاقه انسان به جاذبه های طبیعی در حاشیه ی شهرها ریشه در نیازهای زیستی، روانی و اجتماعی او دارد. دریاچه ی شورابیل واقع در شهر اردبیل با پتانسیل بالای اکوتوریسم است که از جاذبه های گردشگری در استان و منطقه محسوب می شود. هدف این پژوهش برآورد ارزش گردشگری جاذبه ی شورابیل اردبیل با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط است که تعیین میانگین تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان و عوامل مؤثر در تمایل به پرداخت آنها با بهره گیری از پرسشنامه انتخاب دوگانه انجام گرفت. برای اندازه گیری میزان تمایل به پرداخت از مدل رگرسیونی لاجیت استفاده شده است که بر اساس روش حداکثرنمایی، پارامترهای مدل برآورد شده است. بدین منظور داده های مورد نیاز با مطالعات میدانی و تکمیل 232 پرسشنامه با روش تصادفی ساده در جاذبه مذکور در خرداد و تیر ماه 1393 جمع آوری گردیدند. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای آماریSPSS و Shazam و نرم افزار ریاضی Maple استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد 68 درصد بازدیدکنندگان حاضر به پرداخت مبلغی برای بازدید تفرجگاه شورابیل هستند. متغیرهای میزان تحصیلات، جنسیت، رضایت بازدیدکنندگان، مبلغ پیشنهادی، بعد خانوار و میزان درآمد عوامل مؤثر در تمایل به پرداخت هستند، در حالی که متغیر سن معنی دار نبود. میانگین تمایل به پرداخت در بین بازدیدکنندگان 12000ریال و ارزش تفریحی این جاذبه 72/18میلیارد ریال برآورد گردید. نتایج نشان می دهد تفرجگاه های طبیعی در شهرها برای مردم دارای اهمیت و ارزش قابل توجهی هستند که این ارزش برای سیاست گذاران و تصمیم گیرندگان توجیهی فراهم می کند تا برای توسعه ی گردشگری پایدار و بالا بردن رفاه گردشگران و همچنین برای حفاظت اکوسیستم این گونه جاذبه های طبیعی مدیریت کارآمدتری در راستای توسعه گردشگری پایدار داشته باشند.
سنجش و ارتقای کیفیت نمایانگرهای کارکردی و اجتماعی دروازه های ورودی و خروجی شهر در راستای توسعه گردشگری (مطالعه موردی: شهر بانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
1 - 18
حوزههای تخصصی:
دروازه شهر اولین فضایی است که مسافر در هنگام ورود به شهر با آن مواجه می شود و همچنین آخرین فضایی است که در هنگام خروج از شهر مخاطب بعد از طی نمودن آن، از شهر خارج می شود؛ بنابراین، دروازه شهر در ایجاد خاطره ذهنی، نقش مؤثری برعهده دارد. در فضای دروازه شهر، ویژگی های طبیعی بیرون و پیرامون شهر و همچنین خصوصیات محیط انسان ساخت داخل شهر قابل مشاهده است. فضای دروازه شهر با توجه به موقعیتی که دارد، باید عملکردها و کیفیت های متنوع محیطی داشته باشد تا در زمان ها و شرایط مختلف به کار گرفته شود. مطلوبیت کیفیت های محیطی دروازه شهر و وجود عملکردهای متنوع در آن موجب می شود که این عرصه به یک کانون فعالیتی برای جذب جمعیت تبدیل شود و فعالیت گردشگری در آن ادامه یابد. این مقاله از نوع کاربری و با روش آمیخته انجام شده است. براساس سنجه های درنظر گرفته شده برای بررسی کیفیت نمایانگرهای کارکردی و اجتماعی در دروازه های شهر بانه، برداشت های میدانی انجام شده و برای بررسی میزان مطلوبیت سنجه ها از آزمون z با میزان اطمینان 95 درصد استفاده شده و نتایج به دست آمده، تحلیل و بررسی شد. سپس در راستای توسعه گردشگری در دروازه های شهر بانه راهکارهای بهبود کیفیت کالبدی فضاهای جمعی، افزایش قابلیت دعوت کنندگی فضای دروازه، افزایش قابلیت حضور افراد در فضاهای دروازه در فصل های مختلف سال و در طول شبانه روز، حفظ و ارتقای ایمنی و امنیت، بهبود کیفیت معابر و دسترسی ها، ایجاد اختلاط کاربری و سازگاری میان کاربری ها، آرام سازی ترافیک در طول مسیرهای ورود به شهرو افزایش کارایی اقتصادیارائه شد. برای هریک از راهکارهای یادشده، سیاست های ویژه ای برای تحقق آن ها تعریف شده است.
سنجش کیفیت زندگی در سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: محله اسلام آباد تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بهبود کیفیت زندگی در یک مکان خاص یا برای اشخاص و گروه های خاص همواره کانون اصلی توجه برنامه ریزان بوده است. در واقع بهبود کیفیت زندگی در هر جامعه ای، یکی از مهم ترین اهداف سیاست های عمومی آن جامعه می باشد. در سال های اخیر مطالعات پیرامون کیفیت زندگی به طور عمده بر ماهیت شهری تمرکز کرده و بحث بر روی کیفیت زندگی شهری در میان تحقیقات و مطالعات تجربی رواج یافته است. امروزه با افزایش مهاجران به شهرهای بزرگ جهت دستیابی به شغل و وضعیت بهتر اقتصادی و به دلیل عدم توانایی اسکان در بخش های رسمی شهری به قسمت های حاشیه ای شهرها و سکونتگاه های غیررسمی متوسل می شوند. در این قسمت از شهرها زیرساخت های لازم شهری فراهم نبوده و ساکنان این مناطق از کیفیت زندگی مطلوبی برخوردار نیستند این مشکل در کلان شهر تهران هم در محلات مختلف وجود دارد؛ بنابراین، ضروری است در این سکونتگاه ها میزان رضایت از کیفیت زندگی مورد بررسی قرار گرفته و مهم ترین عوامل نارضایتی شناسایی شده و برای برطرف کردن این موارد اقدام گردد. در این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده است و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون t تک نمونه ای و رگرسیون چند خطی بهره برده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیشترین نارضایتی از عوامل اقتصادی و امنیتی در محله مورد نظر می باشد؛ همچنین، تحلیل ها نشان می دهد که عوامل کالبدی و خدمات و دسترسی بیشترین تأثیر ذهنی را بر کیفیت زندگی می گذارد.
“Design-based components” in developing urban farms from the viewpoint of Tehran’s managers(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶ ضمیمه
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
Urban farms can have the potential to have a great impact on the stability of crowded cities. The purpose of the present study is discovering the effective design-based components in developing urban agriculture in the viewpoint of Tehran’s urban managers. It is assumed that the design-based development of urban agriculture improves economic conditions and also food security for Tehran’s citizens. A combination of qualitative and quantitative research methods were used in this research. In the qualitative section of the research, analysis of the influential factors was carried out. Then in order to assess the credibility of the obtained data and obtaining the opinions of the managers, the Delphi method was used. Afterwards, their opinions were gauged and categorized using Shannon’s Entropy. The statistical population in this study consisted of 71 city managers and the consultants on designing city spaces who had over 10 years of experience on the job. Quantitative analysis of the data was carried out using the SPSS 22 statistical software. The results showed that establishing and developing design-based urban farming could lead to elevated qualities of environment, food security and economic well-being more than any other factor.
تحلیل و بررسی الگوی توسعه فضایی کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۶ بهار ۱۳۹۶ شماره ۴۶
۲۲-۷
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز ابزارها و تکنیک های برنامه ریزی شهری پیشرفت بسیار زیادی داشته اند؛ لذا، نظریه پردازان برنامه ریزی شهری از مدل های مختلفی جهت سنجش رشد و توسعه کلانشهرها استفاده می کنند. در پژوهش حاضر که از نوع توصیفی- تحلیلی می باشد، محققین با استفاده از روش های کمی تراکم جمعیت، اندازه متروپل، مدل آنتروپی و مدل هلدرن، با هدف شناخت الگوی توسعه فضایی کلانشهر مشهد، پرداخته اند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که از میزان رشد پراکنده کلانشهر مشهد کاسته شده و این کلانشهر به سمت فشردگی در حال حرکت می باشد. همچنین اندازه متروپل نشان می دهد که مساحت کلانشهر مشهد طی دوره 1270 تا 1390، 47 برابر و جمعیت این کلانشهر 56 برابر شده است. نتایج معادله هلدرن نیز مشخص می کند، به طور میانگین یک دهم رشد کالبدی شهر نه بر اثر رشد و افزایش جمعیت بلکه بر اثر عواملی جدای از رشد جمعیت که هلدرن آن را پراکنش افقی می نامد، صورت گرفته است. به عبارت دیگر، در فرایند رشد شهری، کلانشهر مشهد در دوره (1355-1390)، 9 درصد از میزان اسپرال یا گسترش کالبدی شهر کاسته و بر عامل جمعیتی افزوده شده است. نتایج بررسی و تحلیل فرایند توسعه کلانشهر مشهد در نیم قرن اخیر، گویای این واقعیت است که طرح ها و پروژه های برنامه ریزی شهری پاسخگوی تحولات و پیامدهای حاصله نبوده و نوعی شهرسازی نااندیشیده و ناموزون در حال وقوع است. چنین شکلی از توسعه، الگویی از یک شهر بیمار است که انسجام کالبدی/ فضایی خود را از دست داده است.
بررسی ریخت-گونه شناسانه بافت های مسکونی جدید در راستای بهینه سازی مصرف انرژی اولیه مطالعه موردی: سپاهان شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۴
41 - 54
حوزههای تخصصی:
با پیشرفت سریع فناوری و در پی آن رشد روزافزون جمعیت شهری، توسعه ی محلات مسکونی امری اجتناب ناپذیر بوده است. ساخت وسازهای خارج از ضابطه، تغییرات شکلی بافت های شهری و عدم تطابق آن با ویژگی های اقلیمی، افزایش تقاضای انرژی مصرفی ساختمان ها را به دنبال داشته است. به گونه ای که بخش عمده ای از انرژی که در شهرها به مصرف می رسد به ساختمان های مسکونی تعلق دارد و یکی از عوامل تأثیرگذار بر این مسئله شکل بافت شهری است. اما اغلب پژوهش هایی که تاکنون در این حوزه انجام شده است، به بررسی اثرات شکل شهری بر مصرف سوخت حمل ونقل پرداخته اند و یا مصرف انرژی ساختمان ها را در مقیاس خرد ارزیابی نموده اند. ازآنجایی که عملکرد حرارتی ساختمان ها در مقیاس های فراتر از مقیاس ساختمانی متفاوت می باشد، این مسئله اهمیت تحلیل عملکرد حرارتی ساختمان ها را در مقیاس هایی بالاتر نظیر واحد همسایگی برای محققین روشن می سازد. لذا این پژوهش در پی آن است که با به کارگیری رویکرد ریخت-گونه شناسانه و سنجش مصرف انرژی اولیه گرمایشی، سرمایشی و روشنایی ریخت گونه های مختلف، به بررسی روابط بین شاخص های ریخت شناختی و مصرف انرژی اولیه بپردازد و بر اساس معیار انرژی اولیه، الگوهای کارآمد و ناکارآمد را شناسایی نماید. با توجه به ماهیت کاربردی این تحقیق، روش مورد استفاده در آن توصیفی-تحلیلی است و برای یافته اندوزی از روشهای اسنادی و میدانی( مشاهده، پرسشنامه)بهره جسته است. پژوهش حاضر در سه گام متفاوت تعریف شده، به طوری که نخست با مطالعات اسنادی به شرح مباحث کلیدی پرداخته، سپس بر اساس رویکرد ریخت-گونه شناسی و با روش میدانی، بافت مسکونی سپاهان شهر در مقیاس واحد همسایگی ریخت-گونه بندی شده است. در پایان نیز با مدلسازی مصرف انرژی اولیه سرمایشی، گرمایشی و روشنایی ریخت گونه های مختلف از طریق نرم افزار دیزاین بیلدر، نتایج بر اساس نگرش مقایسه ای، آزمون همبستگی و آنالیز واریانس تحلیل گردیده اند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که، بین مصرف انرژی اولیه و شاخص های طرح چیدمان، مکان قرارگیری توده، فرم ساختمان، ارتفاع ساختمان، سطح معابر و فضاهای باز رابطه همبستگی قوی و بین مصرف انرژی اولیه و شاخص تناسبات بلوک رابطه همبستگی متوسط وجود دارد. همچنین بر اساس نتایج حاصل از تحلیل واریانس، الگوهای متداول ردیفی و الگوهای مربع شکل، به ترتیب کارآمدترین و ناکارآمدترین الگوی بافت مسکونی جدید به شمار می آیند. سایر الگوها نظیر گونه های L,I,T,H شکل ازلحاظ مصرف انرژی اولیه در سطح میانی قرار می گیرند و در این میان، الگوهای H شکل بهترین گزینه برای ساختمان متراکم چهار طبقه می باشند.
بازشناسی عناصر موثر بر خوانایی درادراک بزرگسالان مطالعه موردی: بلوارامامیه-مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
17 - 28
حوزههای تخصصی:
خوانایی کیفیتی از محیط است که به فضای شهری وضوح بخشیده و سبب می گردد که سیمای شهر بهتر به ذهن سپرده شود. دیدگاه کوین لینچ در ارتباط با کیفیت نمایانی از کامل ترین نظریات است و سایر نظریات ادامه دهنده این نظریه می باشند. لینچ معتقد بود که خوانایی شهری متأثر از عناصر پنج گانه می باشد. در واقع هنگام قرارگیری در محیط خوانا، تصویرذهنی افراد درقالب نقشه های شناختی از محیط، به سهولت شکل می گیرد و بر این اساس افراد به هنگام حرکت درفضا به آسانی مسیریابی نموده و حس سردرگمی نخواهند داشت. چگونگی شکل گیری تصویرذهنی و در ادامه فرآیند شکل گیری نقشه شناختی، به نسبت ادراک افراد از فضا درگروه های سنی مختلف، متفاوت است و هرگروه به اقتضای سن و نیازهای خود جنبه های متفاوتی از فضای شهری را به خاطر می سپارد. مقاله حاضر با هدف ایجاد فضای شهری خوانا برای بزرگسالان با استفاده از تحلیل نقشه های شناختی شهروندان و استنتاج شباهت های ادراکی آنان تدوین گردیده است. روش مقاله از نوع توصیفی_آماری است و از روش کتابخانه ای_اسنادی برای جمع آوری مبانی نظری و از روش های میدانی، ابزارهای پرسشنامه، مشاهده و تکنیک نقشه شناختی برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است. گروه هدف را ساکنان، کسبه و استفاده کنندگان از محیط با گروه سنی 64-15 سال تشکیل می دهند و حجم نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران 132 نفر محاسبه شده است. به منظور تحلیل اطلاعات از روش های آماری_تحلیلی همچون Spss و آزمون Chi Square و روی هم اندازی نقشه های شناختی ترسیمی برای استنتاج یافته ها استفاده شده است. یافته های مقاله منتج از معیارها و شاخص هایی است که در محیط مطالعه آزمون شده است و حکایت از آن دارد که ساختار ادراکی بزرگسالان به ترتیب از طریق عناصر مسیر،گره و نشانه خوانا شکل می گیرد. اکثریت شهروندان فضای شهری را مطابق دسته بندی اپلیارد بر مبنای نظم متوالی ترسیم نموده اند و تنها 22 درصد از آنان ترسیم فضایی از محیط داشته اند. همچنین ارتباط مستقیم میان عناصر شاخص در ذهن بزرگسالان در بازه های سنی متفاوت و خوانایی محیط وجود دارد.
تعیین سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان مرزی کردستان با تأکید بر شاخص های توسعه شهری با استفاده از تلفیق تکنیک های AHP و TOPSIS
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین سطح توسعه یافتگی شهرستان های استان کردستان است.در این پژوهش جهت تعیین درجه اهمیت شاخص ها از روش دلفی استفاده گردید، به طوری که پرسشنامه هایی بین 35 نفر از متخصصان رشته های مختلف مرتبط با موضوع پژوهش توزیع گردید و داده های حاصل با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و در نرم افزار Expert Choice مورد مقایسه زوجی قرار گرفتند. برای تعیین سطح توسعه یافتگی شهرستان ها هم از روش تصمیم گیری چند معیاره TOPSIS بهره گرفته شد و درنهایت جهت نمایش فضایی نتایج از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) استفاده گردید.نتایج پژوهش نشان داد که شهرستان سنندج (با امتیاز 989.)در رتبه اول قرار دارد.به ترتیب شهرستان سقز(با امتیاز 165.)در رتبه دوم، شهرستان بانه(با امتیاز 1307.)در رتبه سوم، شهرستان مریوان(با امتیاز 1302.)در رتبه چهارم،شهرستان قروه(با امتیاز 114.)در رتبه پنجم،شهرستان بیجار(با امتیاز 088.)در رتبه ششم، شهرستان کامیاران(با امتیاز 051.)در رتبه هفتم، شهرستان دیواندره(با امتیاز 016.)در رتبه هشتم،شهرستان دهگلان(با امتیاز 011.)در رتبه نهم و درنهایت شهرستان سروآباد(با امتیاز 006.)در رتبه دهم قرار دارد.
تحلیل فضایی محرومیت های توسعه یافتگی (مطالعه موردی: شهرستان های استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تحلیل فضایی محرومیت های توسعه یافتگی با مطالعة شهرستان های استان گیلان صورت گرفته است. براین اساس، از پنج معیار (فعالیت و سرمایه گذاری های صنعتی، نابرابری های اجتماعی- اقتصادی، جمعیت، راه و ارتباطات و بهداشت و درمان) و نوزده زیرمعیار استفاده شد. همچنین شهرستان های استان گیلان از طریق مدل تاپسیس و وزن دهی با شیوة AHP از منظر خبرگان در دو سطح حجم نمونه استادان دانشگاهی و مسئولان امر رتبه بندی و سطح بندی شده اند. در راستای تحلیل فضایی محرومیت ها، پس از ارزش گذاری زیرمعیارهای پژوهش از طریق سنجش میزان همبستگی، مهم ترین عامل، میزان نرخ بیکاری شناخته شده است. سپس با استفاده از روش دلفی راهکارهای مؤثر بر کاهش محرومیت های توسعه یافتگی از سوی کارشناسان شناسایی شده اند و از طریق مدل AHP میزان اهمیت عوامل مورد نظر اولویت بندی شده اند. مهم ترین راهکارها «بازشناسی فرصت های اشتغال از منطقة آزاد تجاری- صنعتی انزلی» و «فراهم آوردن فرصت های سرمایه گذاری بخش خصوصی» معرفی شده اند، اما تعامل دانشگاه و بخش صنعت از طریق پارک های علم و فناوری و رویکرد به شکل گیری خوشه های صنعتی به هدایت منطقة آزاد انزلی، موجب توسعة متوازن و ساماندهی فعالیت شهرک ها و نواحی صنعتی شهرستان های استان گیلان می شود و فرصت های اشتغال را بدون مهاجرت در شهرستان های استان فراهم می آورد تا از این طریق محرومیت توسعه یافتگی استان نیز کاهش یابد. مهم ترین موانع پیش روی توسعة متوازن شهرک های صنعتی استان گیلان نیز کمبود نقدینگی، تهیة مواد اولیه و ماشین آلات تأثیرگذار بوده است. در این پژوهش، شهرستان های شفت، فومن، رضوان شهر، ماسال و صومعه سرا شهرستان های محروم ناحیة غرب و شهرستان املش در ناحیة شرق استان گیلان شناخته شده اند.
بررسی نقش ژئومورفولوژی در توسعه فیزیکی شهرستان بندر لنگه با استفاده از مدل AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه فیزیکی در شهرهای ایران به دلیل ویژگی های جغرافیایی و تراکم انسانی و نیز رشد جمعیت و مهاجرت های روستایی همواره با دگرگونی در ساختار شهر همراه بوده و در شکل گیری توسعه نامتوازن شهری اثر فراوان داشته است. بنابراین ب ا توج ه ب ه وض عیت من ابع زیستی کشور، لازم است هرگونه برنامه ریزی درخصوص توس عه و عم ران ملّ ی و منطق ه ای ب ا نگ رش ب ه اس تعداد و قابلیت های سرزمین صورت گیرد. پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه کاربردی با شیوه توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. جهت دستیابی به هدف از اسنادو مدارک مختلف مانند نقشه های زمین شناسی 1:100000 موجود منطقه همچنین از لایه های خاک شناسی و کاربری اراضی و از آمارهای موجود در سازمان های مربوط، مانند آمار جمعیتی و از نظرات 10 نفر از کارشناسان و اساتید دانشگاه ها در رشته های ژئومورفولوژی و سنجش از دور و نرم افزارهای GIS و Expert choice و مدل تحلیل سلسله مراتبی(AHP) استفاده شد، جهت تعیین اراضی مناسب برای توسعه آتی شهرستان بندرلنگه 9 معیار شیب، جهت شیب، ارتفاع، فرسایش خاک، لیتولوژی و زمین شناسی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از دریا و فاصله از رودخانه در نظر گرفته شد که بیشترین وزن در بین معیارها با 305/0متعلق به کاربری اراضی می باشد. اراضی شهرستان بندرلنگه برای توسعه آتی شهرستان در 5 طبقه دسته بندی شد، بر اساس نقشه نهایی می توان گفت اراضی مناسب جهت توسعه شهرستان عمدتاً بطور پراکنده در مرکز و شمال شهرستان قرار گرفته اند و قسمت های جنوبی و غربی شهرستان به دلیل وجود گنبدهای نمکی و بدلندها و قرار گیری آبراهه های فصلی برای توسعه مناسب نمی باشند.